من قصد نداشتم در مورد این مطلب بنویسم ، اما گاهی اوقات کار کردن با آن بسیار سخت است. این جمله از جمله دیروز است برج نگهبانی مطالعه:

(w12 7 / 15 ص. 28 به جز 7)
اگرچه خداوند بر اساس فداکاری باج مسیح ، افراد مسح خود را به عنوان فرزندان و سایر گوسفندان صالح اعلام کرد ، اما تا زمانی که هر یک از ما در این سیستم از امور زنده باشیم ، اختلافات شخصی به وجود می آید.

این یک جمله عجیب و غریب است که از ابتدا شروع می شود. نکته ای که مطرح می شود این است که صالح بودن به معنای این نیست که اختلافات شخصی از بین خواهد رفت. این که آیا برخی از ما فرزندان خدا هستیم یا برخی از ما دوستان خدا هستیم ، واقعاً هیچ ارتباطی با این نکته ای که بیان می شود ندارد. کسی تعجب می کند که چگونه بالا بردن این تمایز طبقاتی در اینجا حتی به موضوع این خاص مربوط می شود برج نگهبانی مطالعه. هنوز هم این نکته مطرح شد و من را به فکر انداخت که اساس این درک خاص چیست. به نظر من ایده جدیدی بود ، گرچه پس از اندکی تحقیق دریافتم که چنین نیست. آیا تا به حال سعی کرده اید درباره آن تحقیق کنید؟ منظور من این است که آیا تا به حال سعی کرده اید از کتاب مقدس برای ایده ساختار دو طبقه در جماعت مسیحی حمایت کنید؟ یعنی برای این ایده که مسیحیانی پسر خدا هستند جدا از مسیحیانی که پسر نیستند بلکه دوست هستند؟
به نظر می رسد ما این را بر این اساس بنا نهاده ایم که ابراهیم به دلیل ایمان خود توسط خدا صالح اعلام شده و در نتیجه به عنوان دوست خدا شناخته شده است. البته ، ابراهیم مدتها قبل از فداکاری گناهکاری که عیسی انجام داد ، در دوران قبل از مسیحیت زندگی می کرد تا انسانها بتوانند به یک رابطه واقعی پدر و پسر با خدا برگردند. اما به نظر نمی رسد كه هیچ حمایتی از كتاب مقدس برای پیوند دادن وضعیت ابراهیم با طبقه خاصی از مسیحیان وجود داشته باشد. به نظر می رسد این رابطه فرض شده است زیرا هر زمان موضوع در دست بررسی است هیچ مدرکی برای تأیید آن ارائه نمی شود.
آنها می گویند تفاوت بین خانواده و دوستان در این است که شما می توانید دوستان خود را انتخاب کنید. از شیاطینی که در زمان نوح به عنوان انسان زندگی می کنند ، فرزندان خدا نامیده می شوند. به همین ترتیب ، قاضیان شرور كه ​​در یكی از مزامیر به آنها اشاره شده است ، فرزندان حق تعالی نیز خوانده می شوند. اما فقط یک انسان صالح را می توان دوست خدا خواند. (Ge 6: 2؛ Ps 82: 6) واقعیت این است که شما می توانید پسر خدا باشید بدون اینکه دوست او باشید ، اما آیا می توانید دوست فرزند یهوه باشید بدون اینکه فرزند او باشید؟ آیا می تواند جهانی باشد که موجوداتی در آن وجود داشته باشند که دوستان خدا محسوب شوند اما توسط خداوند خلق نشده اند و بنابراین فرزندان خدا نیستند؟
هنوز س questionال این است: بر چه اساسی تعیین می کنیم که فقط از مسیحیانی که به آسمان می روند می توان به عنوان پسران خدا نام برد ، در حالی که کسانی که امید زمینی دارند پسر نیستند بلکه دوست هستند؟ من نتوانسته ام برای این تمایز مهم هیچ پشتیبانی کتاب مقدس پیدا کنم. پاداش آسمانی در مقابل پاداش زمینی هیچ دلیلی برای تمایز بین پسر بودن و دوست بودن نیست. در کتاب مقدس از هر دو فرشته و انسان به عنوان فرزندان خدا یاد شده است.
مسلم است که کتاب مقدس کلام الهام گرفته از خداوند است و بنابراین چیزی جز حقیقت در آن نیست. با این حال ، گرچه چیزی جز حقیقت نیست ، اما واقعیت کامل نیست. این بخشی از حقیقت است که یهوه انتخاب می کند برای بندگانش فاش شود. برای توضیح ، معنای راز مقدس که برای مسیحیان قرن اول آشکار شد ، برای نویسندگان کتاب مقدس عبری پنهان بود. کتاب مقدس عبری شامل تمام حقیقت نبود زیرا هنوز زمان افشای آن زمان یهوه نبود. به همین ترتیب ، از نوشته های مسیحیان مشخص است که این روند به تدریج آشکار شدن حقیقت در طول قرن اول ادامه داشت. از خواندن نوشته های پولس کاملاً مشهود است که اعتقاد پذیرفته شده این بود که همه مسیحیان به بهشت ​​می روند. او صراحتاً بیان نمی کند که البته ، از آنجا که هیچ دروغی در کتاب مقدس وجود ندارد. صرفاً این است که نوشته های او احتمال دیگری را منعکس نمی کند. در واقع ، فقط هشتاد سال پیش بود که احتمال دیگری حتی توسط دانشجویان جدی کتاب مقدس مورد توجه قرار گرفت. اما اشاره ای به چیزی در یکی از آخرین کتابهای کتاب مقدس وجود دارد که نوشته شده است.

(اول یوحنا 1: 3 ، 1). . .ببینید پدر چه نوع محبتی را به ما داده است تا ما را فرزندان خدا بنامیم. و چنین هستیم به همین دلیل است که دنیا هیچ شناختی از ما ندارد ، زیرا او شناختی از او پیدا نکرده است. 2 عزیزان ، اکنون ما فرزندان خدا هستیم ، اما هنوز آنچه را که هستیم آشکار نشده است. ما می دانیم که هر گاه او آشکار شود ، مانند او خواهیم بود ، زیرا او را دقیقاً مانند او خواهیم دید.

اعلان شده ، این یک جمله مبهم است. با این حال ، با توجه به اینکه پولس فقط در مورد رستاخیز جسمی معنوی غیرقابل فاش کردن به قرنتیان توضیح داده است ، نمی توان از تعجب نویسنده ی جان به دست آورد.
در اینجا ، جان تصدیق می کند که مسیحیان - همه مسیحیان - فرزندان خدا خوانده می شوند. در حقیقت ، آنها در حالی که هنوز در وضعیت ناقص خود هستند فرزندان خدا خوانده می شوند. چگونه دیگری می توان عبارتی مانند "اکنون ما فرزندان خدا هستیم" را درک کنیم؟ آنچه در مورد کل این جمله جالب است این است که در حالی که وی مسیحیان را فرزندان خدا می خواند اما همچنین اذعان می کند که هنوز معلوم نیست چه خواهند بود. آیا او در اینجا کنایه از این احتمال دارد که در حالی که همه مسیحیان فرزندان خدا هستند اما پاداش فردی آنها هنوز مشخص نبوده است؟ آیا برخی از فرزندان به عنوان فرزندان معنوی خدا "آشکار" می شوند در حالی که برخی دیگر فرزندان کامل گوشتی خدا می شوند؟
آیا این یک کتاب مقدس است که مبنای ما قرار می گیرد که همه مسیحیان ، اعم از اینکه به زندگی آسمانی یا زمینی پاداش دهند ، هنوز فرزندان خدا خوانده می شوند؟ آیا تعیین "پسر خدا" به پاداش و مقصد نهایی فرد بستگی دارد؟ به نظر نمی رسد از این اعتقاد در کتاب مقدس پشتیبانی شود. و همچنین این ایده که برخی از مسیحیان به جای فرزندان او به عنوان دوستان خدا خوانده می شوند ، پشتیبانی نمی شود. ما این را آموزش می دهیم ، اما هرگز آن را از نظر کتاب مقدس اثبات نکرده ایم.
برخی معتقدند که اثبات این واقعیت است که دو گله وجود دارد: گله کوچک و گوسفندان دیگر. گله کوچک به بهشت ​​می رود و گوسفندان دیگر روی زمین زندگی می کنند. آه ، اما یک مالش وجود دارد. ما برای اثبات آن نمی توانیم فقط این را بگوییم. و ما هرگز در کتاب مقدس فقط به یک جمله "گوسفندان دیگر" اشاره شده است و اصلاً چیزی برای پیوند دادن آن با گروهی از مردم که دوست خدا می شوند و روی زمین زندگی می کنند وجود ندارد.

(یوحنا 10:16). . "و من گوسفندهای دیگری هم دارم که اینها نیستند. آنها را نیز باید بیاورم ، آنها به صدای من گوش خواهند داد ، و یک گله ، یک چوپان خواهند شد.

آیا در کتاب مقدس یونان مسیحی چیزی وجود دارد که نشان دهد هر یک از نویسندگان این گوسفندان دیگر می فهمیدند که به طبقه ای از مسیحیان که فرزندان خدا نخواهند بود بلکه فقط دوستان او هستند و به جای رفتن به بهشت ​​روی زمین زندگی می کنند ، اشاره می کنند؟ اگر چنین بود ، مطمئناً آنها به آن اشاره می کردند.
البته برخی معتقدند که این درک مدرن فقط از طریق روح القدس برای ما آشکار شده است. بنابراین ، ما معتقدیم زیرا منبع این مکاشفه مورد اعتماد است ، نه به این دلیل که می توانیم اثبات واقعی را در کتاب مقدس پیدا کنیم. بازگشت سرمایه داران باستان نیز همان افشاگری مدرن بود. اگر ما در سال 1925 موسی یا ابراهیم را در حال پیاده روی در بین خود مشاهده می کردیم ، می توانستیم این "مکاشفه" را از جانب خدا بپذیریم ، زیرا دلیل قابل قبولی در پیش روی خود داشتیم. با این حال ، بدون اثبات کتاب مقدس و هیچ پدیده ای قابل مشاهده ، چگونه باید از گمراه شدن حدس و گمان انسان جلوگیری کنیم؟
اگر چیزی به وضوح و به طور خاص در کتاب مقدس بیان نشده باشد ، در بهترین حالت می توانیم به یک تفسیر خاص متمایل شویم به شرط آنکه با بقیه موارد کتاب مقدس سازگار باشد. ما هنوز هم باید محتاط باشیم و از جزم گرایی اجتناب کنیم ، اما این روش به ما کمک می کند تا حدس و گمان هایی را که خیلی دور هستند دور کنیم.
بنابراین بیایید متن گفته های عیسی را در مورد "گوسفندان دیگر" در نظر بگیریم.
عیسی با شاگردان یهودی خود صحبت می کند. در آن زمان هیچ غیر یهودی در میان شاگردان او نبود. او ابتدا به اسرائیل فرستاده شد. اسرائیل گله خدا بود. (Ps 23: 1-6؛ 80: 1؛ Jer 31: 10؛ Eze 34: 11-16) از اسرائیل یک گله کوچک آمد که به آن مسیحیان گفته می شود. پیروان یهودی او در آن زمان آماده نبودند تا بدانند كه غیر یهودیان در تعداد آنها درج خواهند شد. این یک حقیقت بود که آنها برای آن آماده نبودند. (جان 16: 12) بنابراین ، می توان اینگونه استدلال كرد كه عیسی از غیر یهودیان ("گوسفندان دیگر") كه اهل این اسرائیل نیستند ، سخن می گفت اما به آن ملحق می شد تا هر دو گله یك گله واحد شوند. اگر بعضی از آنها فرزندان خدا محسوب شوند در حالی که بقیه پسران نیستند بلکه دوست هستند چگونه می توانند هر دو گله را تبدیل به یک گله واحد کنند؟
البته موارد گفته شده دلیل بر این نیست که گوسفندان دیگری که عیسی به آنها اشاره می کند مسیحیان غیر یهودی هستند که از سال 36 میلادی به بعد شروع به اتحاد با اجتماع مسیحیان می کنند. به نظر نمی رسد که بتوانیم بدون شک ثابت کنیم که گوسفندان دیگر چه کسانی هستند. تنها کاری که می توانیم انجام دهیم این است که با محتمل ترین سناریو همراه شویم ، سناریویی که با بقیه کتاب مقدس هماهنگ است. آیا اساس کتاب مقدس وجود دارد که به ما اجازه دهد نتیجه بگیریم که گوسفندان دیگری که عیسی به آنها اشاره می کند ، گروهی از مسیحیان هستند که دوستان خدا هستند ، اما پسر نیستند؟
این بدان معنا نیست که دوست خدا بودن چیزی است که باید مورد تمسخر قرار گیرد. در واقع ، همه مسیحیان توصیه می شوند که دوستان خدا باشند. (لو 16: 9) نه ، بلکه چیزی که ما می گوییم این است که به نظر می رسد مبانی کتاب مقدس برای این تمایز طبقاتی کیفی وجود ندارد. به نظر می رسد کتاب مقدس به وضوح نشان می دهد که همه مسیحیان فرزندان خدا هستند و همه دوستان خدا هستند و همه بر اساس ایمان صالح اعلام می شوند. نحوه انتخاب یهوه برای پاداش دادن به آنها هیچ ارتباطی با ایستادن آنها در برابر او ندارد.
این صرفاً اولین پیش نویس این ایده است. ما از هر گونه اظهار نظری که ممکن است این درک را روشن کند یا حتی ما را در جهت جدید هدایت کند استقبال می کنیم. اگر در واقع می توان موضع رسمی سازمان را با یک بنیاد کتاب مقدس نادیده گرفت ، ما نیز از یادگیری آن استقبال می کنیم.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    7
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x