"پروردگارا ، آیا در حال حاضر پادشاهی را به اسرائیل باز می گردانی؟" (اعمال 1: 6)
هنگامی که یهودیان به بابل تبعید شدند ، این پادشاهی پایان یافت. دیگر فرزندی از سلطنت پادشاه دیوید بر یک ملت آزاد و مستقل اسرائیل حکومت نمی کرد. رسولان به حق توجیه داشتند که بدانند چه زمانی این پادشاهی احیا خواهد شد. آنها نیازی به انتظار طولانی نداشتند.
وقتی عیسی به بهشت ​​بازگشت ، این کار را به عنوان پادشاه مسح انجام داد. از سال 33 م به بعد ، او بر اجتماع مسیحیان حکومت می کرد. چه مدرکی بر آن وجود دارد؟
این نکته ی مهمی است.
هرگاه پیشگویی که بر قوم یهوه تأثیر بگذارد وجود دارد ، شواهد بدیهی بدنی وجود دارد که نشانگر تحقق آن است.
طبق کلسیان 1: 13 ، اجتماع مسیحیان توسط عیسی اداره می شد. جماعت مسیحی "اسرائیل خدا" بود. (جال. 6:16) بنابراین ، احیای پادشاهی داوودی بر اسرائیل در سال 33 م رخ داد. چه مدرکی در مورد این واقعه نامرئی وجود داشت؟ پیتر هنگامی که به تحقق پیشگویی جوئل که از ریختن روح خدا پیشگویی می کرد ، اشاره می کند ، این شواهد را اثبات می کند. مظهر ظاهری آن تحقق برای همه مشهور بود - مومن و غیر م -من. (اعمال 2:17)
با این حال ، بازسازی پادشاهی داوودی یک تحقق دیگر دارد. عیسی به بهشت ​​رفت تا منتظر بماند تا یهوه دشمنانش را جلوی پای او بگذارد. (لوقا 20: 42,43،144,000) پادشاهی مسیحیان برای به دست گرفتن قدرت و زمامداری بر تمام زمین خواهد آمد. این نه تنها از پادشاه ، عیسی مسیح ، بلکه از حاکمان مسیحی مسح شده و مسح متشکل از 24 نمادین مکاشفه تشکیل شده است. چه شواهد فیزیکی برای مومن و غیر مومن وجود دارد که بداند این نبوت تحقق یافته است؟ علائم در خورشید ، ماه و ستاره چطور؟ چگونه علامت پسر انسان در آسمان ظاهر می شود؟ در مورد رسیدن قدرت پادشاهی مسیح در ابرهایی که همه چشمها او را می بینند چطور؟ (مت 29,30: 1 ، 7 ؛ ظهور XNUMX: XNUMX)
این به اندازه کافی جسمی است که در بین ما بسیار تردید کننده است.
بنابراین ما دو پیشگویی در رابطه با بازگرداندن پادشاهی داوودی داریم. یکی صغیر و دیگری بزرگ. از سال 1914 چه خبر؟ آیا این به معنای تحقق سوم است؟ در این صورت ، باید اثبات فیزیکی برای مشاهده همه وجود داشته باشد ، همانطور که برای دو تحقق دیگر وجود داشت / خواهد بود.
آیا واقعاً جنگ بزرگی که در سال 1914 آغاز شد اثبات بود؟ هیچ چیز مقدماتی بر تخت سلطنت نامرئی پادشاه مسیحی را به یک جنگ بزرگ و بزرگ وابسته نمی کند. آه ، اما وجود دارد ، برخی مقابله می کنند. شروع نامرئی پادشاهی منجر به سرنگونی شیطان شد. "وای بر زمین ... زیرا شیطان فرود آمده است ... با عصبانیت شدید." (ظهور 12:12)
مشکل این تفسیر این است که ، خوب ، تفسیری است. بر تخت سلطنت در سال 33 م با شواهد غیر قابل انکار ، تجلی جسمی هدایای روح مشخص شد. همچنین شواهدی وجود داشت که صدها نفر از آنها عیسی زنده شده را شاهد بودند. کلام الهام گرفته شده از خداوند نیز وجود دارد که گواه این واقعیت است. به همین ترتیب ، جلوه حضور مسیح در آرماگدون به وضوح برای همه روی زمین مشهود خواهد بود. (دوم رسولان 2: 2) تفسیری از شواهد لازم نیست.
ما به جنگ جهانی اول به عنوان اثبات جسمی بر تخت سلطنت نامرئی در سال 1914 اشاره می کنیم. اما اینطور نیست. چرا؟ زیرا این کار قبل از اینکه عصبانی شیطان آغاز شود آغاز شد. جنگ در آگوست 1914 آغاز شد. ما ادعا می کنیم که تاج و تخت سلطنت در اکتبر همان سال و "ساقط شدن" پس از آن اتفاق افتاد.
در حقیقت ، تنها واقعه ای که جلوه ای جسمی دارد و می توانیم ادعا کنیم ، خشم شیطان است. اگر شیطان 100 سال پیش عصبانی بود ، زیرا روزهای او کوتاه بود ، نتیجه می شود که او اکنون بیشتر عصبانی شده است. اگر جنگ جهانی اول و دوم شاهدی بر این خشم است ، پس او در 60 سال گذشته چه کاری انجام داده است؟ آیا او آرام شده است؟ مطمئناً همه چیز بد است. ما در آخرین روزها هستیم. اما این هیچ چیز در مقایسه با زندگی در جنگ نیست. من در مورد شما نمی دانم ، اما من بیش از نیم قرن در صلح و آرامش زندگی کردم. بدون جنگ ، بدون آزار و اذیت برای صحبت کردن. هیچ چیز با هر دوره دیگری از تاریخ فرق نمی کند و اگر واقعیت گفته شود ، زندگی من در مقایسه با اکثر اوقات تاریخ احتمالاً ایده آل بوده است. در حقیقت ، هر ساکن قاره آمریکا یا اروپا ، که اکثریت قریب به اتفاق مردم یهوه در آن زندگی می کنند و تبلیغ می کنند ، طی 50 سال گذشته شاهد بروز خشم شیطان نبوده اند. مطمئناً همه چیز بدتر می شود ، زیرا ما در روزهای آخر هستیم. اما "وای بر زمین" واقعی؟ بیشتر ما نمی دانیم این چیست.
آیا ما واقعاً اعتقاد داریم که تنها مدرکی که خداوند برای شروع پادشاهی مسیحیان فراهم می کند تکیه بر عصبانیت شیطان است؟
ما این را قبلاً گفتیم ، اما تکرار می شود. تحقق پیشگویی های بی شماری که یهوه در طول قرن ها به مردم خود داده است ، آشکار و غیرقابل انکار و اغلب طاقت فرسا بوده است. هنگامی که نوبت به تحقق پیامبری می رسد ، یوهو به کم کاری واگذار نمی شود. و همچنین او هرگز مبهم است. مهمتر از همه ، هرگز مجبور نبودیم به تفسیر دانشمندان اعتماد کنیم تا بدانیم که چیزی تحقق یافته است. در چنین مواقعی حتی کسل کننده ترین ما نیز بدون تردید کلام خدا به حقیقت پیوسته است.
ما باید در تحقق ادعایی از کتاب مقدس مشکلی داشته باشیم که فقط بر اساس تفسیر انسان از وقایع ، می توان "اثبات" کرد.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    1
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x