[از ws1 / 17 ص. 17 مارس 13-19]
"خرد با افراد معتدل است." - PR 11: 2
متن مضمون نشان می دهد که بین خرد و حیا رابطه شدیدی وجود دارد. اگر "خرد با خردمندان است" ، نتیجه می شود که عکس آن نیز صادق است. انسانهای ناجوانمرد نه عاقل هستند و نه باهوش.
نکات بسیاری وجود دارد که باید در هنگام مرور این مقاله خاص به آنها توجه داشته باشیم و مشخص نشدن ویژگی بی بدترین ها یکی از آنهاست.
نکات کلیدی
سوال پاراگراف های افتتاحیه این است: چرا مردی یکبار معتدل از طرف خدا طرد شد؟
مرد مورد نظر پادشاه ساول از ملت باستان اسرائیل است.
اکنون ، یک نکته مهم برای یادآوری وجود دارد. ما در مورد مرد برتر ملت صحبت می کنیم. این مرد ، که کل سازمان باستانی یهوه را اداره می کرد ، یک "مجموعه ای از اعمال بی پروا"و در نتیجه اوضاع برای او و سازمان خیلی بد پیش رفت. پاراگراف 1 نشان می دهد که وی با انجام کارهایی نامتناسب و متعهدانه رفتار کرده است "او مجاز به انجام این کار نبود."
نکته دیگری که باید در نظر داشته باشید این است که خداوند سعی در اصلاح پادشاه سائول کرد ، اما به جای توبه کردن ، بهانههای خود را داد.
بنابراین ، برای بررسی:
- فرماندار
- با انجام کارهای غیرمجاز به صورت مغرور تبدیل شوید
- وقتی به خدا هشدار داد بهانه می شود
- سپس تأیید خدا را از دست داد ، کشته شد و ملت متحمل رنج شد.
آیا هیچ کدام از اینها آشنا به نظر می رسد؟ شاید نه. بیا ادامه بدهیم:
پاراگراف 4 تعریف می کند "اعمال بی پروا" مانند "وقتی کسی بطور ناشایست یا ناعادلانه کاری را انجام می دهد که مجاز به انجام آن نیست."جمع کردن درک ما از"اعمال بی پروا"، بند 5 سه عنصر مهم را ذکر می کند.
- فرد فرخنده در احترام به خداوند ناکام است.
- با عمل فراتر از اختیارات خود ، با دیگران تعارض ایجاد می کند.
- خجالت و تحقیر به دنبال اقدامات پیش فرض است.
از آنجا که عدم تواضع در اعمال پیش فرض است ، بند 8 به ما می گوید علائم هشدار دهنده برای جلوگیری از این موارد وجود دارد:
- "ممکن است خودمان یا امتیازاتمان را جدی بگیریم."
- "ممکن است ما به روش های نامناسب توجه خود را جلب کنیم."
- "ما ممکن است فقط براساس موقعیت ، ارتباطات یا تفکر شخصی خود از نظرات قوی دفاع کنیم."
تغییر فوکوس
این مقاله و مقاله بعدی به این موضوع می پردازند که چگونه یک شاهد متوسط یهوه می تواند یک نگرش فروتنانه را ایجاد و حفظ کند و از کارهای متهمانه جلوگیری کند. با این حال ، نمونه های کتاب مقدس که در مقاله ها آورده شده ، همه به افراد برجسته ای مانند پادشاه شائول اشاره دارد. چه اتفاقی می افتد که ما توجه افراد برجسته سازمان شاهدان یهوه را معطوف کنیم؟ چه اتفاقی می افتد که معادل امروزی پادشاه سائول را ببینیم ، آن مردانی که امروز "بیش از هشت میلیون" یک "ملت قدرتمند" را اداره می کنند؟
بیایید با آخرین نکته شروع کنیم: 10) "ما ممکن است فقط براساس موقعیت ، ارتباطات یا تفکر شخصی خود از نظرات قوی دفاع کنیم."
آیا این با نظرات یا آموزه های هیئت حاکمه سازگار است؟ برای مثال ، سیستم قضایی را که هیئت حاکم از آن حمایت می کند ، در نظر بگیرید. یا آموزش سال 1914 به عنوان آغاز حضور مسیح ؛ یا این اعتقاد که اکثر شاهدان یهوه نمی توانند عیسی را واسطه خود بنامند. حال اگر با هر یک یا همه اینها مخالف باشید ؛ و بعلاوه ، اگر شما بتوانید درک خود را از کتاب مقدس اثبات کنید و در مورد یافته های خود به دیگران بگویید ، نتیجه شما چه خواهد بود؟
طبق نامه ای به ناظران Circuit و District که در سپتامبر 1 تهیه شده اندst، 1980 ، ممکن است از شما دور شوید.
"بنابراین ، اگر یک مسیحی تعمید یافته تعالیم خداوند را ترک کند ، همانطور که توسط برده مومن و باهوش ارائه شده است [اکنون مترادف با نهاد حاکم]، و همچنان در اعتقاد به آموزه های دیگر با وجود تلاوت كتاب مقدس ، همچنان مرتد می شود."
مجازات کردن کسی به دلیل عدم توافق با شما ، به خصوص اگر حق با شما باشد ، مطمئناً واجد شرایط بودن "دفاع از نظرات قوی فقط براساس موقعیت ، ارتباطات یا تفکر شخصی شما."
یكی از حامیان هیئت حاكمه احتمالاً اظهار خواهد كرد كه این نظرات نیستند ، بلكه تعالیم مبتنی بر كلام خدا هستند. اگر چنین بود ، پس چرا هیئت حاکمه مبانی کتاب مقدس را برای آنها فراهم نمی کند؟ بالاخره یک عقیده یک باور بی اساس است.
بگذارید بحث خود را در مورد علائم بی حرمتی و بی پروایی ادامه دهیم.
با بازگشت به 10 نکته خود ، ما قبلاً اثبات کردیم که هیئت حاکمه در موقعیتی مشابه اقتدار پادشاه شائول قرار دارد (نکته 1). در مورد نقطه 2 چطور؟ آیا آنها از قدرت خدادادی خود فراتر رفته اند؟ آیا آنها با انجام کارهایی که یهوه به آنها صلاحیت نداده است ، متعهدانه عمل کرده اند؟
عیسی به وضوح به شاگردان گفت كه آنها مجاز نیستند زمان و فصول بازگشت وی را به عنوان پادشاه اسرائیل معنوی ، داوود بزرگ ، بدانند.
"بنابراین ، هنگامی که آنها جمع شدند ، از او پرسیدند:" پروردگار ، آیا شما پادشاهی را به اسرائیل باز می گردانید؟ " 7 وی به آنها گفت: "این متعلق به شما نیست که زمان یا فصلی را که پدر در صلاحیت خود قرار داده است بدانید." (Ac 1: 6 ، 7)
هیئت حاکمه در طول تاریخ سازمان ، این دستور واضح را نادیده گرفته است. آنها ادعا کردند که 1914 آغاز مصیبت بزرگ و آرماگدون است ، سپس ادعا کردند که 1925 بازگشت مسیح را نشان می دهد ، سپس 1975 بازگشت مسیح را نشان می دهد ، و اکنون ادعا می کنند که اعضای فعلی هیئت حاکمه قبل از این نمی میرند مسیح برمی گردد. این واضح است که اقدامی متکبرانه است زیرا آنها مجاز به دانستن این موارد نبوده اند. این حماقت باعث خجالت آنها و شاهدان یهوه به طور کلی شده است (نکته 7) و باعث بی ناموسی نام یهوه ، خدایی که ادعا می کنند نماینده او هستند (نکته 5).
همانطور که یهوه از پیامبرانی مانند ارمیا و اشعیا استفاده کرد ، هیئت حاکمه توسط مسیحیان مسح روحانی در مورد خطای راهها توصیه و اخطار داده شده است ، اما آنها چنین برآمدگیهایی را بهانه می کنند (نتیجه 3) فقط نتیجه افراد ناقص خیرخواه همه در حالی که سرسختانه به روند عمل خود ادامه می دهند. اثبات عدم توبه ، ناشی از آزار و شکنجه ای است که به هر کسی که مخالف است ، با استفاده از اسلحه از همسرداری به عنوان ابزاری برای خاموش کردن هر صدایی که در اعتراض بلند شود. این سیر مجاهدت باعث ایجاد درگیری غیرضروری و پایان فشار ناخوشایند می شود که باز هم نام خدا را که تصور می کنند حمل و نمایندگی آن هستند ، تأمل می کند (نکات 5 و 6).
همه نکات فوق و همچنین 8 و 9 را می توان در سالهای اخیر در مورد یکی از مهمترین اعمال ناعادلانه ای که در تاریخ شاهدان یهوه به وقوع پیوسته است ، اعمال کرد: اعلامیه احتمالی ادعای هیئت مدیره به عنوان برده وفادار و باهوش مورد تأیید و منصوب شدن توسط عیسی مسیح است.
عیسی این اصل را به ما داد:
"اگر من به تنهایی در مورد خود شاهد باشم ، شاهد من صحیح نیست." (Joh 5: 31)
واضح است که ، نه یهوه و نه عیسی در مورد انتصاب به اصطلاح هیئت حاکمه شهادت نمی دهند. فقط آنها هستند. علاوه بر این ، عیسی مسیح روشن می کند که انتصاب فقط هنگام رسیدن وی انجام می شود که هنوز کاری برای انجام این کار انجام نشده است. آشکارا اعلام كردن خود به عنوان انتصاب به بالاترين مقامي كه تاكنون از عهده هر انساني برآمده است ، بديهي است كه بسيار جدي نسبت به خود و امتيازات خود عمل مي كنيم (نكته 8) و توجه خود را به شكل هاي نامناسب جلب مي كنيم (نكته 9)
من نمی توانم خودی را محکوم کنم برج نگهبانی مقاله در حافظه اخیر.
در انتهای پاراگراف 8 قطعه جالب توجه وجود دارد: "اغلب ، هنگامی که ما مانند این رفتار می کنیم ، ممکن است حتی از این نکته آگاه نباشیم که از خط اعتدال تا حد پیش فرض عبور کرده ایم."
واضح است كه این محكوم كردن خود ناخواسته است ، اما به نظر ادراك كننده ، شواهد بیشتری ارائه می دهد كه باید در مورد پذیرش هرگونه تعلیم از این مردان بدون بررسی دقیق و دقیق كتاب مقدس ، مراقب باشیم.
از Meleti برای مقاله ممنونم شما خیلی واضح نشان دادید که هیئت حاکمه بی پروا عمل می کند ، اصول و رهنمودهایی را که خودشان در مقاله بیان می کنند نقض می کند. آیا آنها فقط به نوعی فراموش کرده اند که توصیه های خود را در مورد خود اعمال کنند؟ این آغاز پارازدهم 11 است: "حیا در حقیقت با اعتراف به جایگاه ما در تنظیمات خدا آغاز می شود. یهوه به عنوان خدای نظم ، به هر یک از ما مکان یا حوزه فعالیتی در خانه خود می دهد. " چقدر حیا لازم است که بالاترین جایگاه را در "ترتیب خدا" ، ترتیبی که خودشان ابداع کرده اند ، تصدیق کنیم. این مقاله WT است... بیشتر بخوانید »
من فکر می کنم آنها حیا را با تسلیم اشتباه می گیرند. در متن مسیحیان سکوت نمونه ای از حیا نیست. چه کسی در NT سکوت می کند؟ حتی بیوه های یونانی هم نیستند. اگر ما تشویق می شویم که "از همه چیز اطمینان حاصل کنیم" ، آیا واقعاً قرار است در صورت یافتن اشتباهی سکوت کنیم؟ حیا یعنی شناختن و فراتر رفتن از محدودیت های شخص. این در مورد ایجاد محدودیتهایی نیست که کتاب مقدس می گوید ما نباید داشته باشیم ، و سپس با دقت در آن حد باقی بمانیم.
کتاب "چوپان گله خدا" 2010 ، کتاب راهنمای بزرگان ، مجدداً نامه 1980 را که در مورد DF'ing برادر یا خواهری که به طور عمومی با آموزش WT مخالف است ، نقل کردید ، تأیید می کند. صفحه 65 ، تحت فصل "تعیین اینکه آیا کمیته قضایی تشکیل می شود" ، نقل قول "گسترش تعمدی تعالیم خلاف حقیقت کتاب مقدس را که توسط شاهدان یهوه آموزش داده شده است". من فکر می کنم این دانش مشترک در JW است ، اما لازم به ذکر است با توجه به این تفسیر خوب.
و یکی از ارجاعات در انتهای آن بخش WT 1986 است ، نشان می دهد که هنوز هم فعلی در نظر گرفته می شود ، حتی اگر برخی از اعتقادات مورد نیاز "تازه روشن" شده باشند. *** w86 4/1 ص 31 س Fromال از خوانندگان *** ارتباط تایید شده با شاهدان یهوه مستلزم پذیرش کل آموزه های واقعی کتاب مقدس است ، از جمله اعتقادات کتاب مقدس که مختص شاهدان یهوه است. چنین اعتقادی شامل چه مواردی می شود؟ اینکه مسئله مهم پیش روی بشریت حق حاکمیت یهوه است ، به همین دلیل او اجازه شرارت را برای مدت طولانی داده است. (حزقیال 25:17) که عیسی مسیح داشت... بیشتر بخوانید »
پست حذف شد
من و برادرم دیروز در حال صحبت بودیم. ما به این نتیجه رسیدیم که بازیهای امروزی در واقع شاهدان یهوه نیستند که توسط این دین تعریف شده است. آنها موجودی جداگانه هستند و اعتقادی به هیچ چیز ندارند. "شاهدان یهوه" فقط در پایین ترین سطح وجود دارد. همانطور که همه ما می دانیم ، وقتی شروع به بالا رفتن از نردبان می کنید ، مانند پایین آمدن سطح اکسیژن هنگام بالا رفتن از کوه ، "معنویت" پایین می آید. فقط در حال حرکت از ناشر به پیر ، این آشکار می شود. هرچه بالا می روید بیشتر به کسب و کار و سازمان مربوط می شود و به خدا کمتر می شود. نیازی به گوش دادن به این مردهای خروجی خروجی نیست. آنها... بیشتر بخوانید »
نظر بسیار جالب vinman ، من موافقم ، فکر می کنم این سازمان مانند همه سازمان ها توسط شیطان تسخیر شده است ، JW در بند BTG هستند. من نمی توانم باور کنم که خدا یا مسیح با این GB و وکلای آنها ارتباطی داشته باشند ، اما برای کسانی که واقعاً عاشق حقیقت و کلام Gods هستند بقیه را بیدار می کنند مانند Korah و افرادش هستند ، متاسفانه بیشتر JW پیروان این شبکه شده اند مردان و سازمان به معبود خود تبدیل شده اند ، رهبران آنها به جای مسیح ، از برده اطاعت می کنند گویی که کلام خدا... بیشتر بخوانید »
نتیجه گیری من برای گفتن این حرف فقط بر اساس چند نکته ساده است. همانطور که همه ما می دانیم وقتی متوجه شدیم برج مراقبت واقعیت نیست ، تأثیر آسیب زایی در زندگی ما داشت. ما سالها ناسازگاری شناختی زیادی را پشت سر گذاشتیم ، زیرا در همه چیز شک داشتیم ، اما سعی کردیم در مورد آن فکر نکنیم ، زیرا می خواستیم این حقیقت باشد. بعداً یک یا دو دروغ پیدا می کنیم و طاقت فرسا است زیرا گویا این حقیقت است. وقتی آن چیزها را یاد می گیریم ، در زندگی ما به وضعیت بسیار غم انگیزی تبدیل می شود. ولی... بیشتر بخوانید »
آنها مانند کاهنان شریر هستند که ارمیا علیه او نبوت کردند ، ارمیا محبوب من است که او مردی بود که آنها می خواستند او را بکشند ، پیام او حقیقت علیه یک ملت شرور بود ، GB دارای یک ملت 8million است و آنها پادشاهان یا کاهنان هستند که بر آن حکمرانی می کنند فکر می کنم که آنها واقعاً معتقدند که انتخاب شده اند و خاص هستند ، فکر می کنند خدا چشم بسته خواهد کرد ، بی اعتقاد بله ، اما با اعتقاد به دروغی که خداوند به آنها اجازه داده است به دروغ اعتقاد داشته باشند ، آنها در تاریکی هستند.
بله بله… .ملتی "همانطور که یهوه از پیامبرانی مانند ارمیا و اشعیا استفاده کرد ، مسیحیان مسح شده توسط روح از رهبران راهنمایی شده اند و از خطای راهها اخطار داده شده اند ، اما آنها چنین برآمدگیهایی را بهانه می کنند (نتیجه 3) فقط نتیجه افراد ناقص خیرخواهانه در عین حال که با سرعت عمل خود را ادامه می دهند. اثبات عدم توبه ، ناشی از آزار و شکنجه ای است که آنها بر علیه هر کس مخالف می بینند ، با استفاده از سلاح اخراج از جامعه به عنوان ابزاری برای خاموش کردن هرگونه صدای بلند شده در اعتراض. این سیر مجاهدت باعث ایجاد درگیری غیرضروری و پایان فشار ناخوشایند می شود... بیشتر بخوانید »