زمینه

از زمان انتشار "درباره منشاin گونه ها به وسیله انتخاب طبیعی یا حفظ نژادهای مورد علاقه در مبارزه برای زندگی" by چارلز داروین در سال 1859 ، گزارش پیدایش از خلقت مورد حمله قرار گرفته است. اگر حساب پیدایش تخفیف یابد ، آموزش اصلی کتاب مقدس ، "فداکاری باج" عیسی نفی می شود. مسئله این است که نظریه تکامل می آموزد که انسان از طریق فرایندهای طبیعت گرایانه بی هدف ، به عنوان یک موجود زنده در حال افزایش و بالاتر است. در روایت کتاب مقدس ، انسان به صورت خدا کامل ، یا بی گناه آفریده شده است. انسان گناه می کند و حالت بی گناه خود را از دست می دهد - با سقوط ، نمی تواند هدف خدا را که تعیین کرده است ، محقق کند. انسان باید از حالت سقوط کرده نجات یابد و دیه عیسی وسیله ترمیم و استرداد است.

موضع پیش فرض در دنیای غرب این است که "نظریه تکامل" از نظر علمی تثبیت شده و غالباً به عنوان یک واقعیت آموزش داده می شود و اختلاف نظر برای افرادی که در دانشگاه هستند ، عواقب دارد. این در جامعه گسترده تر نفوذ می کند و مردم تکامل را بدون س questionال یا بررسی واقعی در هر عمق می پذیرند.

در سال 1986 ، من خواندم "تکامل: نظریه ای در بحران" by مایکل دنتون ، و این اولین باری بود که بدون استفاده از روایت پیدایش به نقد سیستماتیک نظریه نئو داروین برخورد می کردم. من به این موضوع علاقه زیادی نشان داده ام و همزمان با تولد جنبش طراحی هوشمند که از آن پس نظریه نئو داروین را به چالش کشیده است ، بحث و گفتگو را مشاهده می کنم.

طی سالهای متمادی ، من در مورد این موضوع درباره وزارت مسیحی خود بحث و بحث کرده ام و همچنین در این زمینه گفتگوهایی انجام داده ام. غالباً ، استدلالهای مبتنی بر شواهد علمی معتبر ارائه می شوند ، اما به نظر نمی رسد که تأثیری در موقعیت فرد داشته باشند. پس از تأمل فراوان ، فهمیدم که از حکمت کتاب مقدس موجود در عبرانیان استفاده نمی کنم:

"زیرا کلام خدا زنده است و قدرت را اعمال می کند و از هر شمشیر دو لبه تیزتر است و حتی به تقسیم روح و روح و مفاصل از مغز سوراخ می کند ، و می تواند افکار و اهداف قلب را تشخیص دهد. " (او 4:12 NWT)

من کلام خدا را کنار گذاشته بودم و به تحقیق و دانش دنیوی خود اعتماد می کردم و از این رو نمی توانم از روح مقدس برخوردار شوم. این نیاز به رویکرد جدیدی داشت که شامل کتاب مقدس باشد.

یکی از مسائلی که در این مباحث اتفاق می افتد این است که نوداروینی ها دوست دارند تمرکز را از نظریه تکامل منحرف کنند و شروع به زیر سال بردن روایت پیدایش و سایر زمینه های کتاب مقدس می کنند که با یک خواندن سطحی ممکن است روایت کتاب مقدس را تضعیف کند. این مسیر همچنین می تواند در بسیاری از مباحث که در محافل دور می زند ، پایان یابد. بعد از دعا و مراقبه زیاد ، این فکر به ذهن من رسید که عیسی باید در مرکز بحث باشد زیرا او "کلام خدا" زنده است.

یک رویکرد

از این رو ، من یک رویکرد بسیار ساده مبتنی بر کتاب مقدس ایجاد کرده ام که مرکز آن خداوند عیسی است. وقتی نکته ای با یک تکامل شناس درباره زمان وقوع یک واقعه مورد بحث قرار می گیرد ، پاسخ "میلیون ها یا میلیارد ها سال پیش" است. آنها هرگز مکان ، تاریخ یا زمان خاصی را برای این رویداد ارائه نمی دهند. این حلقه شبیه افسانه هایی است که شروع می شوند ، "روزی روزگاری در یک سرزمین خیلی دور ..."

در کتاب مقدس ، می توانیم روی یک واقعه متمرکز شویم که در ساعت 3.00:3 بعد از ظهر جمعه ، XNUMX آوریل اتفاق افتاده استrd، 33 م (3.00 بعد از ظهر 14 نیسانth) در شهر اورشلیم: مرگ عیسی. این یک شنبه بزرگ بود برای ملت یهود ، زمانی که هفتگی سبت با جشن عید پاک مصادف شد. این واقعیتی است که هیچ کس واقعاً در مورد آن بحث نمی کند. روز یکشنبه 5th، یک مقبره خالی وجود داشت و ادعا می شود که او دوباره به زندگی برگشته است. این بحث برانگیز است و در بسیاری از مناطق مورد سوال است.

یک مکالمه معمولی

مکالمات من در مورد این موضوع اکنون بر روی یک رویداد متمرکز است ، و آنها تمایل دارند از این قالب پیروی کنند:

Me: من می خواهم یک واقعه خاص از کتاب مقدس را با شما در میان بگذارم که پایه و اساس سیستم اعتقادی من است و من را به وجود خدا متقاعد کرد. آیا اشکالی ندارد که آن را با شما به اشتراک بگذاریم؟

تکامل گرا: من نمی توانم ببینم که چطور ممکن است ، اما من گوش خواهم داد. اما شما باید برای شواهد چالش برانگیز برای شواهد دنیای واقعی آماده باشید.

Me: من می خواهم در مورد یک اتفاق که در اورشلیم در ساعت 3.00:3 بعد از ظهر جمعه XNUMX رخ داده صحبت کنمrd آوریل 33 میلادی[2]: مرگ عیسی. وی به دستور رومی اعدام شد و در گالری درگذشت و دو مکان احتمالی در اورشلیم برای این اعدام وجود دارد. این مرگ توسط اکثریت قریب به اتفاق مردم پذیرفته شده است و فقط تعداد کمی در حاشیه این موضوع را انکار می کنند ، اما آنها اغلب تمایل به انکار عیسی دارند یا ادعا می کنند که او درگذشت. آیا قبول دارید که او فوت کرد؟

تکامل گرا: مریدان وی ادعا می کنند که مرگ وی صورت گرفته و سوابق دیگری نیز در مورد اعدام وی صحبت می کنند.

من: خوب ، حالا یکشنبه بعد 5th، مقبره ای خالی وجود داشت و شاگردانش 40 روز دیگر عیسی را که زنده شده بود دیدند.

تکامل گرا: (وقفه) من باید آنجا شما را متوقف کنم زیرا نمی توانم این واقعه را بپذیرم زیرا واقعیت ندارد.

من: چرا نمی توانید قبول کنید که عیسی به زندگی بازگشت؟

تکامل گرا: غیرممکن است کسی مرده دوباره زنده شود. (تعداد معدودی از اصطلاحات غیرممکن است.) این فقط نمی تواند اتفاق بیفتد و چنین اتفاقی توسط علم مشاهده نشده است.

من: آیا می گویید مرده (ماده بی جان) را نمی توان زنده کرد (ماده زنده)؟

تکامل گرا: بله ، البته این واضح است.

من: اگر چنین است ، لطفاً برای من توضیح دهید که چگونه ماده بی جان در درک شما از منشأ زندگی به ماده ای متحرک تبدیل شده است؟

در این مرحله ، به طور معمول سکوت برقرار می شود ، زیرا تأثیر بیانیه وارد می شود. من لحظه ای به آنها فرصت می دهم و اظهار می کنم که پنج خط شواهد دارم که من را متقاعد کرده است که چرا این واقعه فوق العاده بعید اتفاق افتاده است. می پرسم علاقه ای دارند؟ بسیاری می گویند "بله" ، اما برخی دیگر ادامه نمی دهند.

پنج خط شواهد

پنج شواهد به شرح زیر است:

  1. اولین ظهور پروردگار برخاسته برای زنان بود. این را می توان در یافت لوقا 24: 1-10:[3]

"اما در روز اول هفته ، آنها خیلی زود به مقبره آمدند و ادویه هایی را که آماده کرده بودند ، آوردند. اما آنها سنگ را از مقبره دور انداختند ، و وقتی وارد شدند ، بدن خداوند عیسی را پیدا نکردند.در حالی که آنها از این موضوع متعجب شده بودند ، ببینید! دو مرد با لباسهای درخشان کنار آنها ایستادند. زنان ترسیدند و صورت خود را به سمت زمین برگرداندند ، بنابراین مردان به آنها گفتند: «چرا در میان مردگان بدنبال زنده می گردید؟ او اینجا نیست ، اما بزرگ شده است. به یاد بیاورید که چگونه او با شما صحبت کرد در حالی که هنوز در گالیله بود ، گفت که پسر انسان باید به مردان گناهکار تحویل داده شود و در تیر و در قیام روز سوم اعدام شود. " 8 آنها سخنان او را به خاطر آوردند ، آنها از مقبره بازگشتند و همه این موارد را به یازده نفر و بقیه گزارش دادند. 10 آنها ماری مگدالن ، جونانا و ماری مادر جیمز بودند. همچنین بقیه زنانی که با آنها بودند این چیزها را برای رسولان می گفتند. "

در این گزارش سه زن نامگذاری شده اند. این جالب است زیرا شهادت زنان اعتبار بسیار کمی در آن جامعه داشت. بنابراین ، اگر حساب ساختگی باشد ، این یک تلاش ضعیف است.

  1. رسولانی که بعداً ستون جماعت جدید شدند ، شهادت را باور نمی کردند. این را می توان در یافت لوقا 24: 11-12:

"با این حال ، این گفته ها برای آنها چرند بود ، و آنها زنان را باور نمی کردند.12 اما پیتر برخاست و به طرف مقبره دوید و با خم شدن به جلو ، فقط پارچه های كتان را دید. بنابراین ، با تعجب با خود از آنچه اتفاق افتاده است ، رفت. "

این افراد رهبران و ستونهای جماعت اولیه بودند و این گزارش آنها را در کنار رها کردن عیسی مسیح دو روز زودتر از آنها ، بسیار ناچیز نشان می دهد. اگر این یک جعل باشد ، بازهم یک موضوع بسیار ضعیف است.

  1. بیش از 500 نفر شاهد عینی بودند و پروردگار عیسی را که قیام کرده بود ، دیدند و بیشتر آنها 20 سال به بالا زندگی کردند ، وقتی پل نوشت اول قرنتیان 1:15:

"پس از آن او در یک زمان برای بیش از 500 برادر ظاهر شد ، که بیشتر آنها هنوز با ما هستند ، اگرچه برخی از آنها به خواب رفته اند. " 

پل وکیل بود. و در اینجا او تعداد زیادی از شاهدان عینی واقعه را ارائه می دهد ، با بیان اینکه فقط برخی از آنها کشته شده اند. این با ساختگی سازگار نیست.

  1. با مسیحی شدن چه چیزی بدست آوردند؟ اگر این حساب درست نبود ، پس آنها با ایمان و زندگی به این باطل چه سودهایی بردند؟ مسیحیان اولیه در جامعه روم ، یونان یا یهود به ثروت مادی ، قدرت ، مقام و منزلتی نرسیدند. رسول پولس این موضع را به خوبی بیان کرده است 1 قرنتیان 15: 12-19:

"حال اگر موعظه می شود که مسیح از مردگان زنده شده است ، چگونه است که برخی از شما می گویند قیام مرده وجود ندارد؟ 13 اگر در حقیقت ، هیچ قیامتی از مردگان وجود ندارد ، پس مسیح زنده نشده است. 14 اما اگر مسیح زنده نشده است ، قطعاً موعظه ما بی فایده است و ایمان شما نیز بی فایده است. 15 علاوه بر این ، ما همچنین شاهدان دروغین خدا هستیم ، زیرا ما بر علیه خدا شهادت داده ایم که می گوید او مسیحی را زنده کرد ، که اگر واقعاً مردگان زنده نباشند او را زنده نکرد. 16 زیرا اگر قرار نیست مردگان قیام کنند ، مسیحی نیز برنمی گردد. 17 بعلاوه ، اگر مسیح زنده نشده است ، ایمان شما بی فایده است. شما در گناهان خود باقی می مانید 18 سپس کسانی که در پیوند با مسیح در خواب به خواب رفته اند نیز از بین رفته اند. 19 اگر در این زندگی فقط به مسیح امیدوار بوده ایم ، بیش از هر کس باید مورد رنج و عذاب قرار گیرد. "

  1. آنها مایل بودند زندگی خود را به این واقعیت بسپارند که عیسی زنده شده و زنده بود. کلمه یونانی "شهید" به معنای شهادت دادن بود اما معنای دیگری از مسیحیت به دست آورد ، جایی که شامل فدا کردن جان خود تا حد مرگ بود. سرانجام ، مسیحیان اولیه مایل بودند زندگی خود را برای این واقعه رقم بزنند. آنها به خاطر این عقیده رنج کشیدند و حتی مردند. این در مورد بحث شده است 1 قرنتیان 15: 29-32:

"در غیر این صورت ، آنها که تعمید می گیرند به این دلیل که مرده باشند ، چه خواهند کرد؟ اگر قرار نیست مردگان زنده شوند ، چرا آنها نیز به همین دلیل تعمید می گیرند؟ 30 چرا ما نیز هر ساعت در معرض خطر هستیم؟ 31 هر روز با مرگ روبرو می شوم. این همان اطمینان شما از برادران است ، که من در مسیح عیسی مسیح ، پروردگار ما دارم. 32  اگر مثل مردان دیگر ، من در آفریقا با جانوران وحشی جنگیده ام ، چه فایده ای برای من دارد؟ اگر قرار نیست مردگان زنده شوند ، "بگذارید بخوریم و بنوشیم ، زیرا فردا می خواهیم بمیریم".

نتیجه

از نظر من ، این رویکرد ساده منجر به گفتگوهای معنادار بسیاری شده است. این تفکر در مورد موضوع را تحریک می کند ، ایمان واقعی ایجاد می کند و به عیسی و پدرش شهادت می دهد. این از بحث های طولانی جلوگیری می کند و همچنین به کسانی که به تکامل اعتقاد دارند کمک می کند تا درک کنند که اعتقاد آنها بر اساس پایه و اساس شن است. امیدوارم توانایی های ذهنی آنها را تحریک کرده و کاوش در کلام خدا را آغاز کند.

_________________________________________________________________________________

[1] همه کتب مقدس بر اساس نسخه جدید ترجمه جهانی 2013 است.

[2] AD مخفف Anno Domini (در سال پروردگار ما) است و اکثر مردم به جای CE با تکنیک دقیق تر (دوران مشترک) با این موضوع آشنا هستند.

[3] توصیه می شود برای ایجاد تصویری کامل ، هر 4 گزارش انجیل از معاد را بخوانید. در اینجا ما بر انجیل لوقا تمرکز کرده ایم.

الیاسار

JW برای بیش از 20 سال. اخیراً به عنوان یک بزرگتر استعفا داده است. فقط کلام خدا حقیقت است و دیگر نمی توان از آن استفاده کرد ما در حقیقت هستیم. Eleasar به معنای "خدا کمک کرده است" است و من سرشار از شکرگزاری هستم.
    1
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x