هدف این ویدیو ارائه اطلاعات کمی برای کمک به کسانی است که به دنبال ترک سازمان شاهدان یهوه هستند. میل طبیعی شما این خواهد بود که در صورت امکان، رابطه خود را با خانواده و دوستان خود حفظ کنید. اغلب در روند ترک، با موقعیتی چالش برانگیز از جانب بزرگان محلی مواجه خواهید شد. اگر آنها به شما به عنوان یک تهدید نگاه کنند - و افرادی که حقیقت را می گویند توسط آنها به عنوان یک تهدید تلقی خواهند شد - حتی ممکن است خود را با یک کمیته قضایی روبرو کنید. ممکن است فکر کنید که می توانید با آنها استدلال کنید. ممکن است فکر کنید که اگر فقط صدای شما را بشنوند، حقیقت را همانطور که شما دارید می بینند. اگر چنین است، شما ساده لوح هستید، هرچند قابل درک است.
میخواهم ضبطی را برای شما پخش کنم که از جلسه قضایی خودم آمده است. من فکر می کنم برای آن دسته از برادران و خواهرانی که به دنبال مشاوره در مورد روند قضایی JW هستند، مفید خواهد بود. ببینید، من همیشه درخواست هایی از شاهدانی دریافت می کنم که سعی می کردند بی سر و صدا و به اصطلاح زیر رادار ترک کنند. معمولاً در برخی مواقع از دو بزرگتر که «نگران آنها هستند» و فقط میخواهند «چت کنند» «تماس» دریافت میکنند. آنها نمی خواهند چت کنند. می خواهند بازجویی کنند. یکی از برادران به من گفت که در عرض یک دقیقه که بزرگان «چت» تلفنی خود را آغاز کردند - آنها در واقع از آن کلمه استفاده کردند - از او خواستند که تأیید کند که هنوز معتقد است که هیئت حاکمه کانالی است که یَهُوَه از آن استفاده می کند. به اندازه کافی عجیب، به نظر می رسد که آنها هرگز از کسی نمی خواهند که اقتدار عیسی مسیح بر جماعت را تصدیق کند. همیشه در مورد رهبری مردان است. به طور خاص، هیئت حاکمه.
به شاهدان یهوه این باور تلقین شده است که بزرگان جماعت فقط به دنبال رفاه خود هستند. آنها برای کمک هستند، نه چیزی بیشتر. آنها پلیس نیستند. آنها حتی به همان اندازه خواهند گفت. با 40 سال خدمت به عنوان پیر، می دانم که برخی از بزرگان وجود دارند که واقعاً پلیس نیستند. آنها برادران را تنها خواهند گذاشت و هرگز درگیر تاکتیک های بازجویی مانند استفاده پلیس نمی شوند. اما مردانی با آن طبیعت زمانی که من به عنوان بزرگتر خدمت می کردم، بسیار اندک بودند، و به جرات می توانم بگویم که آنها اکنون کمتر از همیشه هستند. چنین مردانی کم کم بیرون رانده شده اند و به ندرت منصوب می شوند. مردان با وجدان فقط می توانند فضایی را که اکنون در سازمان بسیار رایج است برای مدت طولانی بدون تخریب وجدان خود تحمل کنند.
من میدانم که عدهای هستند که وقتی میگویم سازمان اکنون بدتر از همیشه است، با من مخالفند، شاید به این دلیل که آنها شخصاً بیعدالتی وحشتناکی را تجربه کردهاند، و به هیچ وجه قصد ندارم درد آنها را به حداقل برسانم. از مطالعاتم در تاریخ شاهدان یهوه، اکنون متوجه شدهام که سرطانی در سازمان از زمان راسل در حال رشد بود، اما در آن زمان آغاز شده بود. با این حال، مانند سرطان، اگر درمان نشود، فقط رشد می کند. هنگامی که راسل درگذشت، جی اف رادرفورد از فرصت استفاده کرد تا کنترل سازمان را با استفاده از تاکتیک هایی که هیچ ربطی به مسیح و هر چیزی که با شیطان ربطی ندارد، در دست بگیرد. (ما ظرف چند ماه کتابی را منتشر خواهیم کرد که شواهد فراوانی از آن ارائه میکند.) سرطان از طریق ریاستجمهوری ناتان کر، که رویههای قضایی مدرن را در سال 1952 معرفی کرد، به رشد خود ادامه داد. روند قضایی را گسترش داد تا با کسانی که به سادگی از دین کناره گیری می کنند، به همان شیوه ای که با زناکاران و زناکاران رفتار می کنند، رفتار کند. (این گویای این است که با یک کودک آزار اغلب با ملایمت بیشتری نسبت به دو بزرگسال که رضایت خود را در رابطه جنسی خارج از ازدواج داشتند، رفتار می شد.)
سرطان همچنان به رشد خود ادامه می دهد و اکنون آنقدر فراگیر شده است که برای کسی سخت است که از دستش ندهد. بسیاری از آنها میروند زیرا از شکایتهای مربوط به سوء استفاده جنسی از کودکان که سازمان را در کشورهای مختلف گرفتار میکند، مشکل دارند. یا نفاق وابستگی 10 ساله هیئت حاکمه به سازمان ملل متحد; یا موج اخیر تغییرات عقیدتی مضحک، مانند همپوشانی نسل، یا گستاخی محض هیئت حاکمه در اعلام خود به عنوان بنده مؤمن و باهوش.
اما مانند برخی دیکتاتوری های ملی ناامن، پرده آهنین ساخته اند. آنها نمی خواهند تو بروی و اگر این کار را کنی، مراقب مجازاتت خواهند بود.
اگر با خطر قطع ارتباط با خانواده و دوستان خود مواجه هستید، سعی نکنید با این مردان استدلال کنید. عیسی در متی 7:6 به ما گفت،
آنچه را مقدس است به سگ ندهید و مرواریدهای خود را پیش خوکها نیندازید تا مبادا آنها را زیر پای خود لگدمال کنند و برگردند و در شما را بشکافند. (ترجمه دنیای جدید)
ببینید، بزرگان به هیئت حاکمه قسم خورده اند. آنها واقعاً معتقدند که آن هشت نفر نمایندگان خدا هستند. آنها حتی با استفاده از دوم قرنتیان 2:5، بر اساس ترجمه جهان جدید، خود را جانشین مسیح می نامند. مانند یک تفتیش عقاید کاتولیک در قرون وسطی که پاپ را جانشین مسیح میدانست، بزرگان شاهدی که با آنچه «ارتداد» میخوانند سر و کار دارند، امروز سخنان خداوند ما را که به شاگردان واقعی خود اطمینان داده بود، انجام میدهند: «مردم شما را از کنیسه بیرون خواهند کرد. . در واقع، ساعتی فرا می رسد که هرکس شما را می کشد، تصور می کند که خدمتی مقدس به خدا کرده است. اما آنها این کارها را انجام خواهند داد، زیرا نه پدر و نه من را نشناختند.» (یوحنا 20:16، 2)
آنها این کارها را انجام خواهند داد، زیرا نه پدر و نه من را نشناسند.» یوحنا 16:3
چقدر صحت این سخنان ثابت شده است. من چندین بار تجربه دست اولی با آن داشته ام. اگر ویدیویی را که به تمسخر من از یک جلسه قضایی و همچنین جلسه تجدید نظر بعدی می پردازد را تماشا نکرده اید، توصیه می کنم برای این کار وقت بگذارید. من لینک آن را در اینجا و همچنین در قسمت توضیحات این ویدیو در یوتیوب قرار داده ام.
در تجربه من این یک جلسه قضایی استثنایی بود و منظورم از آن به خوبی نیست. قبل از پخش ضبط، فقط کمی پس زمینه به شما می دهم.
همانطور که به سمت سالن پادشاهی که جلسه دادگاه در آنجا برگزار می شد رانندگی کردم، متوجه شدم که نمی توانم در پارکینگ پارک کنم، زیرا هر دو ورودی با وسایل نقلیه مسدود شده بود و بزرگانی که به عنوان نگهبان عمل می کردند مستقر بودند. بزرگان دیگری بودند که از ورودی سالن محافظت می کردند و یکی دو نفر در پارکینگ در حال گشت زنی بودند. به نظر می رسید که آنها انتظار یک نوع حمله را داشتند. باید به خاطر داشته باشید که شاهدان دائماً با این ایده تغذیه می شوند که به زودی جهان به آنها حمله خواهد کرد. آنها انتظار دارند مورد آزار و اذیت قرار گیرند.
آنقدر ترسیدند که حتی به همراهانم اجازه ورود به ملک را ندهند. خیلی هم نگران ضبط شدن بودند. چرا؟ دادگاه های دنیوی همه چیز را ثبت می کنند. چرا رویه های قضایی شاهدان یهوه بالاتر از استانداردهای دنیای شیطان نیست؟ دلیل آن این است که وقتی در تاریکی زندگی می کنید، از نور می ترسید. بنابراین، آنها از من خواستند که کت کت و شلوارم را در بیاورم، با وجود اینکه هوا در سالن بسیار سرد بود، زیرا اوایل آوریل بود، و آنها برای صرفه جویی در هزینه، گرمایش را کم کرده بودند، زیرا شب جلسه نبود. آنها همچنین از من می خواستند که کامپیوتر و یادداشت هایم را بیرون از اتاق بگذارم. حتی اجازه نداشتم یادداشت های کاغذی و کتاب مقدسم را به داخل اتاق ببرم. اجازه ندادن حتی یادداشتهای کاغذی و کتاب مقدسم را به من نشان داد که چقدر از چیزی که میخواستم در دفاع از خود بگویم وحشت داشتند. در این جلسات، بزرگان نمیخواهند از کتاب مقدس استدلال کنند و معمولاً وقتی از آنها میخواهید کتاب مقدسی را جستجو کنند، تمایلی به این کار ندارند. باز هم نمیخواهند زیر نور حقیقت بایستند، بنابراین میگویند: «ما اینجا نیستیم که درباره کتاب مقدس بحث کنیم.» تصور کنید که به دادگاه بروید و قاضی بگوید: "ما اینجا نیستیم که درباره قانون کشورمان بحث کنیم"؟ مسخره است!
بنابراین، واضح بود که این تصمیم یک نتیجه قطعی بود و آنچه آنها به دنبال آن بودند تنها پوشش دادن چیزی بود که من فقط می توانم آن را به عنوان یک حقه در عدالت با پرده نازکی از احترام توصیف کنم. هیچ کس نمی دانست در آن اتاق چه خبر است. آنها میخواستند بتوانند هر چه میخواهند ادعا کنند، زیرا این حرف سه نفر علیه من بود. به خاطر داشته باشید که تا به امروز، من هرگز شواهدی را که آنها ادعا می کنند بر اساس آن عمل کرده اند، نشنیده ام و ندیده ام، هرچند که من بارها آن را هم از طریق تلفن و هم به صورت کتبی درخواست کرده ام.
اخیراً در حالی که پرونده های قدیمی را مرور می کردم، به طور تصادفی با تماس تلفنی مواجه شدم که برای برگزاری جلسه تجدید نظر ترتیب دادم. بعضی ها پرسیدند چرا درخواست دادم چون دیگر نمی خواستم شاهد یهوه باشم؟ من تمام این فرآیند زمانبر و طاقتفرسا را پشت سر گذاشتم، زیرا تنها از این طریق میتوانستم تا حدودی بر رویههای قضایی غیرقانونی آنها روشن کنم و امیدوارم به دیگرانی که با همین موضوع روبرو هستند کمک کنم.
به همین دلیل این ویدیو را می سازم.
همانطور که به صدای ضبط شده ای که می خواهم پخش کنم گوش می کردم، متوجه شدم که ممکن است به دیگرانی که هنوز این روند را طی نکرده اند کمک کند تا دقیقاً با چه چیزی روبرو هستند، هیچ ادعایی در مورد ماهیت واقعی آن نداشته باشند. فرآیند قضایی که توسط شاهدان یهوه انجام میشود، بهویژه زمانی که صحبت از هر کسی میشود که شروع به تردید یا مخالفت با آموزههای دستسازشان کند.
دیوید: سلام بله، سلام، بله. این دیوید دل گرانده است.
اریک: بله:
دیوید: از من خواسته شده است که برای رسیدگی به درخواست تجدیدنظر شما ریاست کمیته استیناف را بر عهده بگیرم؟ از کمیته اصلی
اریک: باشه.
دیوید: پس آه، چیزی که ما تعجب می کنیم این است که آیا می توانید فردا عصر در همان سالن پادشاهی در برلینگتون در ساعت 7 بعد از ظهر با ما ملاقات کنید، اگر……
دیوید دل گرانده را از سال ها قبل می شناختم. او آدم خوبی به نظر می رسید. در آن زمان از او به عنوان یک ناظر مدار جایگزین استفاده می شد. متوجه خواهید شد که او می خواهد جلسه را روز بعد برگزار کند. این معمولی است. وقتی کسی را به یک جلسه قضایی با این ماهیت احضار میکنند، میخواهند آن را به سرعت تمام کنند و نمیخواهند به متهم فرصت کافی برای دفاع داشته باشد.
اریک: نه، من ترتیبات دیگری دارم.
دیوید: باشه پس…
اریک: هفته آینده.
دیوید: هفته آینده؟
اریک: آره
دیوید: باشه، پس دوشنبه شب؟
اریک: من باید برنامه ام را بررسی کنم، دیوید. اجازه بدهید برنامه ام را بررسی کنم. آهان، یک وکیل فقط نامه ای به نام او، دن، می فرستد، که امروز بیرون می رود، بنابراین شما ممکن است بخواهید قبل از جلسه آن را در نظر بگیرید. پس بیایید یک سنجاق در جلسه این هفته بگذاریم و سپس برگردیم.
دیوید: خوب، ما باید در زمانی ملاقات کنیم که جلسات جماعت برگزار نمی شود، به همین دلیل است که اگر فردا شب برای شما مفید نیست، واقعاً خوب است که می توانیم این کار را انجام دهیم، مثلاً دوشنبه شب، زیرا هیچ جلسه ای در این شهر وجود ندارد. تالار پادشاهی دوشنبه شب
اریک: درسته پس اجازه دهید… (قطع شد)
دیوید: میتوانی، میتوانی، در این مورد با من تماس بگیری؟
او کاملاً آنچه را که در مورد نامه وکیل گفته ام نادیده می گیرد. تنها نگرانی او این است که این جلسه هر چه سریعتر به پایان برسد. او نمی خواهد احساسات یا افکار من را در مورد این موضوع در نظر بگیرد. آنها بی ربط هستند، زیرا تصمیم قبلاً گرفته شده است. از او خواستم که جلسه را به یک هفته از دوشنبه به تعویق بیندازد و صدای خشم او را در هنگام پاسخ میشنوید.
اریک: بیایید یک هفته از دوشنبه آن را درست کنیم.
دیوید: یک هفته از دوشنبه؟
اریک: بله.
دیوید: آه، میدونی چیه؟ من مطمئن نیستم که آهان دو برادر دیگر قرار است یک هفته از دوشنبه در دسترس باشند. منظورم این است که میدانید این جلسه واقعاً به این دلیل است که شما تصمیمی را که در ابتدا توسط کمیته گرفته شده بود درخواست تجدید نظر میکنید، درست است؟
دیوید هرگز نباید پوکر بازی کند، زیرا او خیلی چیزها را از دست می دهد. "جلسه فقط به این دلیل است که شما در حال اعتراض به تصمیم کمیته است"؟ چه ربطی به برنامه ریزی داره؟ بین آههای قبلیاش و گفتن «جلسه فقط به این دلیل است که…»، میتوانید ناامیدی او را بشنوید. او می داند که این تمرین بیهودگی است. تصمیم از قبل گرفته شده است. درخواست تجدیدنظر پذیرفته نمی شود. همه اینها یک تظاهر است - این در حال حاضر وقت با ارزش او را برای یک معامله انجام شده تلف می کند و ظاهراً او اذیت شده است که من آن را بیشتر می کشم.
اریک: بله.
دیوید: من مطمئن نیستم چرا، من مطمئن نیستم که چرا شما به این مدت زمانی که می دانید نیاز دارید تا ... ما در حال تلاش برای ایجاد، ساختن، تلاش برای تطبیق شما هستیم، شما درخواست خود را می دانید یک درخواست تجدید نظر، بنابراین... می دانید، غیر از من برادران دیگری هم درگیر هستند، و درست است؟ بنابراین ما سعی می کنیم آنها را نیز، کسانی که در کمیته استیناف هستند، در نظر بگیریم، اما آیا فکر می کنید می توانید آن را برای دوشنبه شب انجام دهید؟
او می گوید: "من مطمئن نیستم که چرا به این مدت زمان نیاز دارید." او نمی تواند دلخوری را از صدایش دور نگه دارد. او میگوید، "ما در تلاشیم تا با شما موافقت کنیم... درخواست تجدیدنظر شما". به نظر می رسد که آنها فقط با اجازه دادن به من این درخواست را به من لطف بزرگی می کنند.
باید توجه داشته باشیم که فرآیند تجدید نظر تنها در دهه 1980 معرفی شد. کتاب، سازماندهی شده برای انجام وزارت ما (1983)، به آن اشاره می کند. قبل از آن، ناشر به سادگی و بدون هیچ شانس رسمی برای تجدید نظر اخراج شده بود. آنها میتوانستند به بروکلین نامه بنویسند و اگر نفوذ قانونی کافی داشتند، ممکن بود مورد استماع قرار بگیرند، اما تعداد کمی حتی میدانستند که این یک گزینه است. مطمئناً هرگز به آنها اطلاع داده نشد که هیچ گزینه ای برای تجدید نظر وجود دارد. تنها در دهه 1980 بود که کمیته قضایی موظف شد به اخراجی اطلاع دهد که آنها هفت روز فرصت دارند تا تجدید نظر کنند. من شخصاً این احساس را دارم که یکی از چیزهای مثبتی بود که قبل از اینکه روح فریسی به طور کامل سازمان را در اختیار بگیرد، از هیئت حاکمه تازه تشکیل شده بیرون آمد.
البته به ندرت درخواست تجدیدنظر منجر به لغو تصمیم کمیته قضایی می شد. من یکی از کمیتههای استیناف را میشناسم که این کار را انجام داد، و رئیس، یکی از دوستانم، به دلیل تغییر تصمیم کمیته، توسط ناظر منطقهای روی ذغال سنگ کشیده شد. کمیته استیناف پرونده را دوباره بررسی نمی کند. تنها کاری که آنها مجاز به انجام آن هستند دو کار است، که واقعاً در مقابل متهم قرار می گیرد، اما من تا پایان این ویدیو منتظر می مانم تا در مورد آن صحبت کنم و اینکه چرا این یک ترتیب ساختگی است.
یکی از چیزهایی که باید هر شاهد یهوه صادق دل را در آنجا آزار دهد، عدم توجه دیوید به حال من است. او می گوید سعی می کند با من کنار بیاید. درخواست تجدیدنظر، محل اقامت نیست. باید یک حق قانونی تلقی شود. این تنها چیزی است که هر قوه قضاییه را تحت کنترل نگه می دارد. تصور کنید که نمیتوانید هیچ پروندهای را در دادگاه مدنی یا کیفری تجدیدنظر کنید. چه گزینه ای برای مقابله با تعصب یا تخلف قضایی دارید؟ حال اگر این امر برای دادگاه های جهان ضروری تلقی می شود، آیا برای شاهدان یهوه بیشتر از این نباید باشد؟ من از منظر آنها به این موضوع نگاه می کنم. در دادگاه های کانادا، اگر مجرم شناخته شوم، ممکن است جریمه شوم یا حتی به زندان بروم، اما تمام. با این حال، بر اساس الهیات شاهدان، اگر با فرا رسیدن آرماگدون اخراج شوم، برای همیشه خواهم مرد - هیچ شانسی برای رستاخیز وجود ندارد. بنابراین، آنها با اعتقادات خود درگیر یک پرونده مرگ و زندگی در دادگاه هستند. نه فقط زندگی و مرگ، بلکه زندگی ابدی یا مرگ ابدی. اگر دیوید واقعاً این را باور داشته باشد، و من دلیلی ندارم که خلاف آن را فرض کنم، پس رفتار غیرقانونی او کاملاً مذموم است. کجاست عشقی که مسیحیان باید حتی به دشمنان خود نشان دهند؟ وقتی سخنان او را می شنوید، آنچه عیسی گفت را به خاطر بیاورید: "از فراوانی دل، دهان سخن می گوید.» (متی 12:34)
بنابراین، با اصرار او که دوشنبه باشد، برنامه ام را بررسی می کنم.
اریک: خوب، بله، نه دوشنبه، من نمی توانم به آن برسم. باید دوشنبه بعد باشد. اگر دوشنبه تنها روزی است که می توانید این کار را انجام دهید، پس باید اینطور باشد، بگذارید تقویم را اینجا ببینم. خوب، پس امروز 17 است، پس 29th ساعت 3:00 بعد از ظهر.
دیوید: اوه وای، هه ها، این خیلی طولانی می شود، اوم…
اریک: نمی دانم چه عجله ای است؟
دیوید: خب منظورم این است که، هه، ما تلاش می کنیم، ما سعی می کنیم آه، ما سعی می کنیم آه، شما را با درخواست تجدید نظرتان همراهی کنیم، آهان، می دانید... معمولاً افرادی که می خواهند برای تصمیم اعتراض کنند، معمولاً می خواهند ملاقات کنند. هر چه سریعتر آنها می توانند ها ها ها، این کاملا طبیعی است.
اریک: خب، اینجا اینطور نیست.
دیوید: نه؟
اریک پس متشکرم که اینطور به من فکر می کنید، اما عجله ای نیست.
دیوید: باشه، آه، پس میگی اولین چیزی که می تونی ببینی کی هست؟
اریک: 29th.
دیوید: و این یک دوشنبه است، اینطور است؟
اریک: امروز دوشنبه است. آره.
دیوید: دوشنبه 29 ام. آهان باید با شما تماس بگیرم و با برادران دیگر در مورد در دسترس بودن آنها برای این کار بررسی کنم.
اریک: بله، اگر در دسترس نیست، میتوانیم دنبال کنیم، زیرا شما بهنوعی محدود به دوشنبه هستید (وقتی او میگوید ما میتوانیم 6 کار را انجام دهیم قطع میشود.th)
دیوید: لزومی ندارد دوشنبه باشد، فقط می گویم آن شبی است که جلسه ای در سالن برگزار نمی شود. یکشنبه شب در دسترس هستید؟ یا شب جمعه؟ منظورم این است که من فقط در مورد شب هایی صحبت می کنم که آنها در تالار پادشاهی جلسه ندارند.
اریک: باشه، باشه. بنابراین ما در 17 هستیمth، بنابراین اگر می خواهید یکشنبه شب، 28 آوریل، بروید، می توانیم آن را 28 ام نیز انجام دهیم.
دیوید: پس نمیتوانی هفته بعد همه چیز را بسازی؟
اریک: من نمی دانم چرا عجله دارید.
دیوید: خوب، چون همه ما قرارهایی داریم، می دانید که قرارهایی داریم. برخی از ما قرار است تا پایان ماه دور باشیم، بنابراین من فقط میگویم که اگر میخواهیم به شما کمک کنیم، اما باید خود را نیز در دسترس قرار دهیم.
اریک: مطمئنا، قطعا.
دیوید: پس مثلاً جمعه هفته آینده در دسترس هستید؟
اریک: جمعه همینطوره، بذار فکر کنم…. آن 26 استth? (قطع شده توسط دیوید)
دیوید: چون در آن زمان هیچ جلسه ای در سالن برگزار نمی شد.
اریک: بله، میتوانم این کار را جمعه 26 انجام دهمth نیز هست.
دیوید: خوب، پس، پس، این همان سالن پادشاهی است که قبلاً در آن آمده بودید، بنابراین ساعت 7 خواهد بود. اشکالی نداره؟
اریک: باشه. آیا این بار به من اجازه داده می شود که یادداشت هایم را وارد کنم؟
پس از چند دقیقه پریشان، بالاخره قراری ترتیب دادیم که عجله دیوید برای پایان دادن به آن را برآورده کند. سپس سؤالی را که از زمانی که او شروع به صحبت کرده بود، در انتظار پرسیدن آن بودم. "آیا به من اجازه داده می شود که یادداشت هایم را وارد کنم؟"
تصور کنید به هر دادگاهی در کشور بروید و این سوال را از دادستان یا قاضی بپرسید. آنها خود سوال را به عنوان یک توهین تلقی می کنند، یا فکر می کنند که شما فقط یک احمق هستید. "خب، مطمئناً میتوانید یادداشتهای خود را وارد کنید. فکر میکنید این چیست، تفتیش عقاید اسپانیا؟"
در هر دادگاه مدنی یا کیفری، قبل از محاکمه، متهم تمام اتهامات وارده را کشف می کند تا بتواند دفاعیات خود را تهیه کند. تمام مراحل دادگاه ضبط می شود، هر کلمه یادداشت می شود. انتظار میرود که او نه تنها یادداشتهای کاغذیاش، بلکه رایانهاش و هر وسیله دیگری را که به او در ایجاد دفاع کمک میکند، بیاورد. آنها در «دنیای شیطان» این کار را انجام می دهند. من از اصطلاحی استفاده می کنم که شاهدان استفاده می کنند. چگونه جهان شیطان می تواند رویه های قضایی بهتری از «سازمان یهوه» داشته باشد؟
دیوید دل گراند تقریباً هم سن من است. او نه تنها به عنوان پیر شاهدان یهوه خدمت کرده است، بلکه همانطور که قبلاً ذکر کردم به عنوان ناظر مداری جانشین نیز کار کرده است. پس جواب سوال من در مورد آوردن یادداشت هایم باید سر زبانش باشد. بیایید بشنویم که او چه می گوید.
اریک: باشه. آیا این بار به من اجازه داده می شود که یادداشت هایم را وارد کنم؟
دیوید: خب، منظورم این است که شما می توانید... می توانید یادداشت بنویسید، اما هیچ دستگاه الکترونیکی یا دستگاه ضبط نوار نخواهید داشت- نه، این در جلسات قضایی مجاز نیست. نه، فکر میکنم میدانی، فکر میکنم این را میدانی، اما…
اریک: آخرین باری که اجازه نداشتم یادداشت های کاغذی ام را ببرم.
دیوید: منظورم این است که اگر بخواهید می توانید در جلسه یادداشت برداری کنید. میدونی چی میگم؟ در صورت تمایل می توانید یادداشت برداری کنید.
اریک: خب، شاید من خودم را روشن نمی کنم. من یادداشت هایی از تحقیقات خود چاپ کرده ام که بخشی از دفاع من است…
دیوید: باشه..
اریک: میخواهم بدانم آیا میتوانم آنها را به جلسه ببرم.
دیوید: خوب، می فهمی هدف از این جلسه چیست؟ کمیته اصلی، می دانید چه تصمیمی گرفتند؟
اریک: بله.
دیوید: بنابراین به عنوان یک کمیته استیناف، شما می دانید که وظیفه ما چیست، تعیین توبه در زمان جلسه اصلی است، درست است؟ این همان چیزی است که وظیفه ما به عنوان کمیته استیناف است.
این بخش مهمی از ضبط برای تجزیه و تحلیل است. پاسخ به سوال من باید ساده و سرراست باشد، «بله، اریک، البته میتوانید یادداشتهایتان را در جلسه بگیرید. چرا اجازه نمی دهیم در آن یادداشتها چیزی وجود ندارد که ما از آن بترسیم، زیرا ما حقیقت را داریم و کسانی که حقیقت را دارند هیچ ترسی ندارند.» با این حال، توجه کنید که چگونه او از پاسخ دادن طفره می رود. اولاً می گوید هیچ وسیله الکترونیکی مجاز نیست و نمی توان ضبط کرد. اما من این را نپرسیدم. بنابراین، برای بار دوم می پرسم و توضیح می دهم که در مورد یادداشت هایی که روی کاغذ نوشته شده صحبت می کنم. باز هم از پاسخ دادن به سوال طفره می رود و به من می گوید که می توانم یادداشت برداری کنم که باز هم چیزی است که من در موردش نپرسیده بودم. بنابراین، دوباره باید توضیح بدهم مثل اینکه دارم با کسی صحبت میکنم که مشکل ذهنی دارد، و توضیح میدهم که اینها یادداشتهای کاغذی هستند که برای دفاع از خودم نیاز دارم و برای بار سوم او از دادن یک پاسخ ساده و مستقیم به من طفره میرود و به جای آن تصمیم میگیرد به من سخنرانی کند. در مورد هدف از ملاقات، که او اقدام به اشتباه می کند. بیایید دوباره آن قسمت را بازی کنیم.
دیوید: بنابراین به عنوان یک کمیته استیناف، شما می دانید که وظیفه ما چیست، تعیین توبه در زمان جلسه اصلی است، درست است؟ این همان چیزی است که وظیفه ما به عنوان کمیته استیناف است. قبلاً به عنوان بزرگتر خدمت کرده است.
به گفته دیوید، تنها هدف کمیته استیناف این است که تشخیص دهد که در زمان جلسه اولیه توبه وجود داشته است. او اشتباه میکند. این تنها هدف نیست. دیگری وجود دارد که در یک لحظه به آن خواهیم رسید و این واقعیت که او هیچ اشاره ای به آن نمی کند به من می گوید که یا به شدت ناتوان است یا عمداً گمراه می کند. اما مجدداً، قبل از اینکه وارد این موضوع شویم، به این نکته توجه کنید که او می گوید که کمیته استیناف تعیین می کند که آیا در زمان جلسه اولیه توبه وجود داشته است یا خیر. اولاً اگر بار اول توبه نکنید، در سازمان شاهدان یهوه شانس دومی وجود ندارد. از آنجایی که آنها مدعی نام یَهُوَه هستند، او را مسئول رفتار خشن خود میدانند. من تعجب می کنم که پدر آسمانی ما در مورد آن چه احساسی دارد. اما بیشتر است و بدتر است. این قانون یک شوخی است. یک شوخی بزرگ و بسیار بی رحمانه. این یک تخلف فجیع در عدالت است. چگونه یک کمیته استیناف قرار است تشخیص دهد که آیا در زمان جلسه اولیه توبه وجود داشته است، زیرا هیچ ضبطی انجام نشده است؟ آنها باید به شهادت شاهدان تکیه کنند. از یک طرف سه پیرمرد منصوب دارند و از طرف دیگر متهم همه به تنهایی. از آنجایی که متهم اجازه هیچ شاهد و ناظری را نداشت، تنها شهادت خود را دارد. او یک شاهد مجرد به این دادرسی است. کتاب مقدس میگوید: «به یک مرد مسنتر اتهامی را نپذیرید، مگر فقط به شهادت دو یا سه شاهد.» (۱تیموتاؤس ۵:۱۹) بنابراین، سه پیرمرد، یعنی بزرگان، میتوانند از یکدیگر حمایت کنند و متهم شانسی ندارد. بازی تقلبی است اما اکنون به موضوعی می پردازیم که دیوید نتوانست به آن اشاره کند. (در ضمن، او هنوز به سوال من پاسخ نداده است.)
دیوید: بنابراین منظورم این است که، اگر، اگر، اگر چنین است، میدانید، اطلاعات بیشتری برای پشتیبانی از کاری که انجام میدهید ارائه میکند، میدانید که این چیزی است که ما نگران آن هستیم، درست است؟ میدونی چی میگم؟
اریک: خب، شما در آنجا صادق نیستید، یا شاید ندانید کتاب چه می گوید، اما هدف از توسل این است که ابتدا ثابت کنید که اساس اخراج وجود داشته است و سپس…
دیوید: درست است.
اریک: … و سپس برای اثبات اینکه در زمان جلسه اصلی توبه وجود داشته است…
دیوید: درست است. درست است. است در حال حاضر در مورد می دانم که در مورد اصلی است
اریک:...حالا در مورد جلسه اصلی، جلسه ای برگزار نشد، زیرا آنها به من اجازه نمی دادند یادداشت های کاغذی خودم را یادداشت کنم... این دفاع من بود. آنها اساساً فرصت دفاع را از من گرفتند، درست است؟ چگونه می توانم از خودم دفاع کنم اگر فقط به حافظه خود تکیه می کنم در حالی که شواهدی دارم که به صورت مکتوب و روی کاغذ است، بدون ضبط، بدون کامپیوتر، فقط روی کاغذ و آنها به من اجازه نمی دهند آنها را وارد کنم. بنابراین من میخواهم بدانم که آیا اکنون اجازه دارم دفاعیات خود را مطرح کنم تا بتوانم دفاعی را ارائه کنم تا نشان دهم که اساس جلسه اصلی برای اخراج ناقص بوده است.
من نمی توانم باور کنم که آنها او را در مورد آنچه که در جلسه اول رخ داد توضیح ندادند. او باید بداند که من هرگز نتوانستم اطلاعاتی ارائه دهم. مجدداً، اگر او واقعاً این را نمی داند، این نشان دهنده بی کفایتی فاحش است، و اگر او این را بداند، نشان دهنده دوگانگی است، زیرا او باید بداند که هنوز باید ثابت کند که آیا مبنایی برای اقدام علیه من وجود دارد، خیر. مهم است که سه بزرگان چه شهادتی به او داده اند.
کتاب مقدس می گوید، "شریعت ما مردی را قضاوت نمیکند مگر اینکه ابتدا از او شنیده شود و بداند چه میکند؟» (یوحنا 7:51) خب ظاهراً این قانون در سازمان شاهدان یهوه صدق نمیکند نمی توان یک مرد را بدون شنیدن یا شنیدن چیزی که او برای گفتن دارد قضاوت کرد.
با توجه به گله خدا را چوپان کنید کتاب، دو سوال وجود دارد که یک کمیته استیناف باید به آنها پاسخ دهد:
آیا مشخص شد که متهم مرتکب جرمی متهم به همکاری شد؟
آیا متهم در هنگام جلسه دادرسی با کمیته قضایی ، توبه متناسب با شدت عمل خلافکار خود نشان داد؟
بنابراین در اینجا من بار دیگر، بار چهارم، می پرسم که آیا می توانم یادداشت های کاغذی خود را در جلسه بیاورم یا خیر. آیا فکر می کنید من اکنون یک پاسخ مستقیم دریافت کنم؟
دیوید: خب، تو.. باشه، بذار اینجوری بگم، من با چهار برادر دیگه صحبت می کنم، اما تو برای جلسه بیا و بعد ما این موضوع رو حل می کنیم - وقتی تو بیای، باشه؟ چون نمیخواهم از طرف خودم صحبت کنم، یا وقتی با آنها صحبت نکردهام، برای برادران دیگر صحبت کنم. باشه؟
اریک: درسته باشه.
باز هم جوابی نیست این فقط یک فرار دیگر است. او حتی نمیگوید که با آنها تماس میگیرد و به من بازمیگردد، زیرا او از قبل جواب را میداند و من باید باور کنم که به اندازه کافی عدالت در روحش وجود دارد که بداند این اشتباه است، اما او صداقت اعتراف به آن را ندارد، بنابراین می گوید که در جلسه جواب من را خواهد داد.
اگر شما فرد معقولی هستید که با این طرز فکر فرقه مانند آشنا نیستید، ممکن است تعجب کنید که او از چه می ترسد. از این گذشته، یادداشت های کاغذی من احتمالاً حاوی چه چیزی می تواند باشد که چنین ترسی را القا کند؟ شما شش مرد - سه نفر از کمیته اصلی و سه نفر دیگر از کمیته استیناف - در یک سر میز و من کوچک در انتهای میز دارید. چرا به من اجازه داشتن یادداشت های کاغذی، توازن قوا را چنان تغییر داده است که آنها از مواجهه با من در این راه وحشت داشته باشند؟
راجع بهش فکر کن. عدم تمایل کامل آنها به بحث در مورد کتاب مقدس با من تنها قانع کننده ترین مدرک است که نشان می دهد آنها حقیقت را ندارند و در اعماق وجود آنها این را می دانند.
به هر حال متوجه شدم که به جایی نمی رسم پس آن را رها کردم.
سپس سعی می کند به من اطمینان دهد که آنها بی طرف هستند.
دیوید: ما... هیچکدام از ما نیستیم، هیچ کدام از ما شخصاً شما را نمی شناسیم، حداقل در صحبت با دیگران. پس اینطور نیست...آه میدونی، ما جزئی هستیم، باشه، ما شخصا شما رو نمیشناسیم، پس این چیز خوبیه.
وقتی به جلسه استیناف رفتم، باز هم اجازه نداشتم شاهد بیاورم گله خدا را چوپان کنید برای آن پیش بینی می کند. وقتی دیدم هیچ راهی وجود ندارد که به من اجازه دهند با شاهدانم وارد شوم، از بزرگانی که در قفل شده جلوی سالن را نگهبانی میکردند، پرسیدم که آیا حداقل میتوانم یادداشتهای کاغذیام را بیاورم. الان دارم به سوال اصلی برمی گردم، من 5 رو می پرسمth زمان. به یاد داشته باشید، دیوید گفت وقتی رسیدم به من اطلاع می دهند. با این حال، آنها حتی یکی از بزرگان داخل سالن را برای پاسخ به این سؤال به جلوی در احضار نکردند. در عوض، من مجبور شدم خودم وارد شوم. صادقانه بگویم، با توجه به تاکتیکهای ارعابی که قبلاً در پارکینگ تجربه کرده بودم و طفره رفتن و بیصداقتی که در رفتار مردان پشت در با من مشهود بود، به بیصداقتی دیوید در بحث با من توجهی نداشته باشید، من از ورود به یک خانه متنفر بودم. سالن قفل شده و رو به رو شش یا بیشتر از بزرگان همه به تنهایی. بنابراین، من رفتم.
البته آنها من را اخراج کردند، بنابراین به هیئت حاکمه متوسل شدم، اتفاقاً شما مجاز به انجام آن هستید. آنها هنوز پاسخی ندادهاند، بنابراین اگر کسی بپرسد، به آنها میگویم که من اخراج نشدهام زیرا هیئت حاکم باید ابتدا به درخواست من پاسخ دهد. آنها ممکن است تمایلی به انجام این کار نداشته باشند، زیرا، در حالی که دولت ها تمایل دارند از دخالت در مسائل دینی اجتناب کنند، اگر دینی قوانین خود را نقض کند، وارد عمل می شوند، که قطعاً در این مورد انجام داده اند.
هدف همه اینها این است که به آنها نشان دهم که من واقعاً با چه چیزی روبرو شده ام و با چه چیزی روبرو هستند. هدف این کمیتههای قضایی «پاک نگه داشتن جماعت» است که به معنای «نگذارید کسی لباسهای کثیف ما را هوا کند» است. توصیه من این است که اگر بزرگترها با صدای بلند آمدند، بهتر است از صحبت کردن با آنها خودداری کنید. اگر آنها یک سؤال مستقیم از شما بپرسند، مثلاً آیا معتقدید هیئت حاکمه کانال تعیین شده خداوند است، شما سه گزینه دارید. 1) به آنها خیره شوید و سکوت کنید. 2) از آنها بپرسید که چه چیزی باعث ترویج این سوال شده است. 3) به آنها بگویید که اگر از کتاب مقدس به شما نشان دهند آن را خواهید پذیرفت.
انجام شماره 1 برای بسیاری از ما سخت است، اما دیدن اینکه آنها قادر به تحمل سکوت نیستند، می تواند بسیار سرگرم کننده باشد. اگر شماره 2 را با چیزی مانند "خب، ما چیزهای ناراحت کننده ای شنیدیم" پاسخ دهند. شما به سادگی میپرسید: "واقعاً از چه کسی؟" آنها به شما نمی گویند، و این به شما این فرصت را می دهد که بگویید، آیا نام غیبت کنندگان را پنهان می کنید؟ آیا از شایعات حمایت می کنید؟ من نمی توانم به هیچ اتهامی پاسخ دهم مگر اینکه بتوانم با متهم خود روبرو شوم. این قانون کتاب مقدس است.
اگر از شماره سه استفاده می کنید، فقط از آنها بخواهید که برای هر فرضی که می کنند، برهان کتاب مقدس را به شما نشان دهند.
در پایان، آنها احتمالاً شما را بدون توجه به هر اتفاقی اخراج خواهند کرد، زیرا این تنها راهی است که یک فرقه برای محافظت از خود دارد - تهمت زدن به نام هر کسی که موافق نیست.
در نهایت، آنها همان کاری را که انجام خواهند داد، انجام خواهند داد. برای آن آماده باشید و هیچ ترسی نداشته باشید.
«خوشا به حال کسانی که به خاطر عدالت مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند، زیرا پادشاهی آسمان از آن آنهاست. 11 «خوشحال هستید وقتی مردم شما را سرزنش میکنند و به شما آزار میدهند و به دروغ به خاطر من هر نوع بدی را علیه شما میگویند. 12 شادی کنید و شاد باشید، زیرا پاداش شما در آسمانها زیاد است، زیرا آنها انبیای پیش از شما را به این طریق جفا کردند.» (متی 5:10-12)
ممنون از وقتی که گذاشتید و ممنون از حمایتتون.
من به توصیه شما نیاز دارم: من به یهوه قول دادم که دیگر کار نکنم و به او خدمت کنم و موعظه کنم. من آنقدر پول دارم که تا زمان بازنشستگی خوب زندگی کنم و هنوز هم پول زیادی خواهم داشت. دو سال پیش به او قول دادم کار را متوقف کنم اما چون همسرم موافقت نکرد و با هم بحث و جدل داشتیم (همسرم بی دین است). از آن زمان من 3 بار دیگر (در تاریخ های مختلف) به یهوه قول داده ام که حتی اگر همسرم مخالفت کند، کارم را متوقف کنم. اما به قولم عمل نکردم. من... بیشتر بخوانید »
سلام اریک، خیلی خوشحالم که کتاب شما به زودی منتشر می شود! من در حال حاضر روی کتابی درباره تجربیات owm خود به عنوان شاهد کار می کنم. (به زبان هلندی).
اگر به دنبال مترجمی برای ترجمه کتاب خود به زبان هلندی هستید، من نامزد هستم!
رودی
ممنون از پیشنهاد خوبت رودی.
وقتی کتاب تقریباً کامل شد حتماً با شما تماس خواهم گرفت.
اریک
سلام اریک و برادران و خواهران همکارم، من با یکی از دوستانم گفتگوی کوتاهی داشتم و از او پرسیدم چه زمانی عیسی 12 حواری را انتخاب کرد و فرض کنید 15 سال بعد پیتر تصمیم گرفت اکثریت آنها را اخراج کند و فقط یکی از آنها را نگه دارد. ، آیا فکر می کنید پیتر روح القدس را بر خود می داشت یا از روی جاه طلبی خودخواهانه بود که پیتر این کار را کرد؟ جالب است که پاسخ او خوب بود اگر عیسی رسولان را انتخاب می کرد و آنها را به نام صدا می کرد و بعداً پطرس رسول تصمیم می گرفت آنها را از کار خلاص کند یا از شر آنها خلاص کند.... بیشتر بخوانید »
اریک،
سپاسگزاری ناکافی به نظر می رسد! - برای ابراز قدردانی از موضع مستمر خود در کتاب مقدس؛ ریشه محکمی بر مسیح، کلام خدا و روح دارید.
خانواده معنوی ما در سراسر جهان همه با هم هستند و این را درک می کنند
مشکلاتی که ما - با ابزارها و شرایط مختلف - تحمل می کنیم، اما با آرامش و شادی! به امید ما.
همچنین خوشحالم که توانستید از آن ترس سلامتی عبور کنید!
(اون مدت طولانی که اینجا نبودم، همیشه برای شما و همه شما دعا می کردم).
عشق بی قید و شرط به
همه اینجا!
خوشحالم که دوباره از شما می شنوم، دوورا.
JW، شما همیشه باید قلب خود را بیان کنید. اما اگر مطمئن نیستید این نکته را رعایت کنید: آیا حقیقت دارد؟ آیا مهربان است آیا لازم است. آیا مفید است. این دستورالعملی بود که در مورد علاقه ترین شغل من استفاده می شد. این واقعا به مدیران کمک می کند که صادق بمانند و تنبل نشوند. من همچنین اضافه می کنم: قبل از اینکه بخواهید درک شوید، به دنبال درک باشید. من هم می توانم عقیده داشته باشم و تا حد زیادی آن را نامطلوب ترین ویژگی خود می دانم. گذراندن سالهای طولانی در یک ازدواج بد، مبارز را در من بیرون کشید. بنابراین این دستورالعملها فقط به من کمک میکنند که بمانم... بیشتر بخوانید »
من یک سوال دارم: آیا تا به حال به نوشتن کتاب فکر کرده اید؟ من متعجبم که با یک راه یا روش ارتباطی دیگر می توان به چند نفر دیگر دسترسی داشت. رابرت کندی به تازگی کتابی منتشر کرده است که فائوچی را افشا می کند و در حال پخش شدن از قفسه ها است. گفتن داستان خود در مورد نحوه رفتار با شما و شاید مصاحبه با دیگران و گفتن داستان های آنها نه تنها به دیگرانی که در حصار هستند کمک می کند، بلکه می تواند از نظر مالی برای شما بسیار مفید باشد. میدونم میخرمش من 30 میخرم و آنها را از دست بدهید! داستان من هیچی نیست من با رفتن چیزی برای از دست دادن نداشتم.... بیشتر بخوانید »
خنده دار است که باید ذکر کنید. من در یک سال گذشته روی یک کتاب کار کردم. در مرحله ویرایش نهایی است. سپس آن را برای تصحیح ارسال می کنم و امیدوارم تا فوریه 2022 منتشر شود.
آری من برای این خیلی هیجان زده هستم! من عمداً به هر کتابفروشی که در دسترس باشد می روم و از آنها می پرسم که آیا آن را دارند یا خیر. من به صورت آنلاین می روم و هر فروشگاهی را برای آن جستجو می کنم. من واقعاً وقتی بخواهم می توانم بو بدهم! من با نوشتن به دفتر شرکت، دختری را که در مورد خواربارفروشان طبیعی دروغ می گفت، گرفتار کردم. سپس من دروغ را با پاسخی طولانی و مستقیم از اسب افشا کردم. این کتاب به خوبی انجام خواهد شد و همه ما باید این را به درجه N ارتقا دهیم! تو روزم رو ساختی. ?
از اریک به خاطر شهامتت برای تحمل چنین بدرفتاری به نفع کسانی که به شیوه مشابه پیروی خواهند کرد، متشکرم.
فکر میکنم تفسیر متفاوتی از رومیان 10:9 موقعیت WT را توصیف میکند. زیرا اگر علناً با دهان خود اعلام کنید که GB FDS است و در قلب خود ایمان داشته باشید که عیسی آن را در سال 1919 منصوب کرد، نجات خواهید یافت.
خوبه، مطمئنم با تشکر!
سلام ملتی، خوشحالم که این مقاله را اکنون منتشر کردی، زیرا مدتی است که کاغذهای راهپیمایی خود را به آن دزدان روح تحویل داده ای. من می توانم به خاطر بیاورم که در آن زمان کمی از پیش بینی رویداد آینده نگران بودید، اما همچنین مشتاق بودید که آن را با آن به پایان برسانید. من یک ذره شک ندارم که اکنون می دانید این بهترین کار بود. شما موقعیتی را که برای ذهن خودتان به آن نیاز داشت، بسته اید. سه نفری که آن شب در اتاق پشتی رها کردید باید به دروغگویی ادامه می دادند... بیشتر بخوانید »
ممنون مزمور.
با تشکر از به اشتراک گذاشتن تجربه خود اریک مهم نیست که از کدام زاویه به کمیته نزدیک می شوید. از یکی از دوستان خوب من خواسته شد تا با یک کمیته قضایی ملاقات کند، زیرا او در مورد تدریس انتصاب FDS در سال 1919 سؤال کرده بود. او نیز سال ها به عنوان یک بزرگ از جمله مأموریت های خارجی خدمت کرده بود. او به این تصمیم اعتراض کرد و حاضر شد. تصمیم اولیه برای اخراج تایید شد. او از همه بزرگان بخاطر وقت گذاشتن برای ملاقات با او تشکر کرد زیرا می دانست که چگونه وقت را از خانواده های آنها می گیرد. جالب است که یکی از بزرگان در... بیشتر بخوانید »
بزرگترها خیلی گم شده اند، خیلی گم شده اند.
JW عزیز، همه ما از حضور شما در اینجا خوشحالیم. لازم نیست همه با همه چیز موافق باشند، اما نکته مهم این است که ما یکدیگر را دوست داشته باشیم (یوحنا 13:35). و هنگامی که خداوند محبوب ما عیسی مسیح بیاید، آنگاه همه چیز روشن خواهد شد (اول قرنتیان 1:13). شما نوشتید: «احساس میکنم کاملاً مطمئن هستم که در مورد خیلی چیزها زیاد گفتهام و اکنون باید ساکت شوم.» اگر احساس میکنید که اغلب نظر میدهید، سرعت خود را کم کنید، اما کاملاً متوقف نشوید. به نظر من، این انجمن از نظر تمرکز بر موضوعات کتاب مقدس و در کمک به برادرانمان و... بیشتر بخوانید »
اثرگذاری tes commentaires sont souvent judicieux et ce serait dommage de te taire. Seulement، parfois، "در مورد یک تصور وجود دارد؟". آیا این مداخلات ممکن نیست؟ Un juste équilibre: "un temps pour parler, un temps pour se taire". Pas de fausse modestie. Pas la peine de supprimer tes messages mais la grande longueur de specaires specaires et leur grande fréquence sur un même sujet ne nous facilitent pas la tâche pour que nous, nous intervenions, nous qui n'avons pas la même aisance pour écrire. Peut-être est il possible de les modérer un peu ?... بیشتر بخوانید »
سلام جی دبلیو. ما ممکن است همیشه با شما موافق نباشیم، و من نیز همیشه با نتیجه گیری های اریک موافق نیستم، در حالی که مطمئن هستم که برخی از نظرات من وقت تلف کردن است. با این حال شما استدلال های بسیار درستی ارائه می دهید و لازم نیست چیزی را حذف کنید. ما نیاز به تبادل افکار و عقاید داریم زیرا این تنها چیزی است که سالهاست به ما اجازه داده نمیشود، زمانی که به همه سؤالات پاسخ داده میشود «GB چه میگوید». وقتی که شخصاً صحبت می کنم، واقعاً از آن قدردانی می کنم که نظرات من را به فکر وادار می کند... بیشتر بخوانید »
من فکر می کنم شما کار خوبی انجام می دهید JW، به کار خوبی که به شما داده شده است ادامه دهید. شاید به زودی شما سایت خود را داشته باشید و کمانچه دوم را برای ملتی بازی نکنید. واداشتن مردم برای رسیدن به آن یک چیز است که آنها را بمانند چیز دیگری است. (اول قرنتیان 1:4)
مزمور ،
من نمی توانستم بیشتر موافق باشم! وحدت مسیحی ≠ مطابقت. به همین دلیل است که من با این سخنان روپرتوس ملدنیوس زندگی می کنم. «در موارد ضروری، وحدتدر موارد غیر ضروری، ازادی، اما در همه چیز، صدقه! "
اگرچه، مسلماً، من همیشه طوری رفتار نمیکنم که با آن کلمات زندگی میکنم، و این را میتوان گاهی به وضوح دید. و بنابراین من برای آن متاسفم، برادر من. امیدوارم روز عالی داشته باشید! 🙂
در اصل، فقط به یاد داشته باشید. هیچ کس از هیچ یک از نظرات شما عصبانی نمی شود، حداقل من اینطور نیستم. فقط توسط برخی از آنها، مانند مواردی مانند این، گیج می شوند. با این حال، 99٪ از نظرات شما پر از "جواهرات معنوی" شگفت انگیز است، بله، این یک تعریف است، نه توهین نکنید. تو برادر من هستی. تو برای همه ما برادری. و فکر میکنم میتوانم اینجا برای همه صحبت کنم وقتی میگویم، لطفاً هیچ یک از نظرات خود را حذف نکنید. ما دوست داریم شما را اینجا داشته باشیم و نظرات شما را بخوانیم. تنها چیزی که من شخصاً از شما می خواهم این است که از اظهار نظرهای این چنینی خودداری کنید... بیشتر بخوانید »
اوه برادر من بگذارید برخی چیزها را روشن کنیم. بنابراین بسیاری از نظرات شما در رابطه با حقیقت کتاب مقدس یا WBTS کاملا شگفت انگیز و ضروری هستند. من حتی نمی دانم چرا به فکر حذف آنها هستید. لطفا تحت هیچ شرایطی این کار را نکنید. آنها فوق العاده مفید هستند. من جدی هستم لطفا، نکن. با توجه به؛ "من مطمئن نیستم که مردم را عصبانی می کنم یا نه..." تنها زمانی که کسی را عصبانی می کنید زمانی است که چنین کاری انجام می دهید، حداقل من این احساس را دارم. من آنقدر عصبانی نیستم که فقط از این که چگونه اعتماد به نفس پایینی دارید گیج شده ام، که... بیشتر بخوانید »
دوباره متاسفم یوحنا 6:44,45،XNUMX
البته جان :44,45،XNUMX
سلام اریک!!! از رابطه شما با جدایی رسمی از JW متشکرم. مسیحی که توسط یهوه خدا به سوی پسرش عیسی کشیده می شود (یوحنا 6: 44,45،1) به طور خودکار از سازمان انسانی کناره گیری می کند. چنین شخصی در برخی مواقع حمایت عیسی را که پروردگار اوست احساس می کند. آدم دیگر از این نظام دینی نمی ترسد. پولس رسول اول قرنطینه را نوشت. 4: 3-5، که او از هیچ داوری جز از داوری عیسی مسیح نمی ترسد. هر مسیحی از این نظام فرقه ای متفاوت بیرون می آید. برخی بی سر و صدا، برخی با صدای بلند. همش بستگی دارد... بیشتر بخوانید »
سلام زبیگنیو جان. اشاره شما به مدارک توجه من را جلب کرد. هیچکس با خروج از سازمان هیچ مدرکی دریافت نمی کند اما با عضویت در سازمان هیچ مدرکی دریافت نمی کند. هیچ کس نمی تواند ثابت کند که او یک شاهد یهوه است بدون اینکه سازمان آن را تأیید کند. به عنوان مثال، من به عنوان یک نوزاد در کلیسای کاتولیک غسل تعمید گرفتم و گواهی تعمید دارم. اگر هیچ مدرکی مبنی بر عضویت در سازمان ندارم و نمی توانم آن را به تنهایی در برابر مقامات ثابت کنم، چرا استعفای خود را از سازمان توجیه می کنم؟ آیا من یک... بیشتر بخوانید »
سلام فرانکی!!!!! بابت نظرتان متشکرم. من از افکار شما بسیار قدردانی می کنم. من قبلاً از سخنرانی های اریک و نظرات بسیاری در وب سایت BP سود زیادی برده ام. از مارس 2020، من از غذایی که توسط GB سرو می شود استفاده نمی کنم. من در خانواده ای از شاهدان یهوه به دنیا آمدم، من نسل سومی هستم که با این روحیه پرورش یافته ام. پدربزرگ من آموزه های دانشجویان کتاب مقدس ایالات متحده را از خود راسل یا از همکارانش آموخت. او به لهستان بازگشت و توزیع کننده محققان در اوکراین و Volhynia بود. او در اردوگاه کار اجباری آلمان درگذشت. پدرم بود... بیشتر بخوانید »
سوالی که به طور مداوم مطرح می شود این است: "آیا شما معتقدید که هیئت حاکم غلام وفادار متی 24:45 است".
پاسخی که میدهم این است که آن کلمات یک نبوت نیستند، درست مانند کلمات مشابه در لوقا 12. آیا سخنان لوقا یک نبوت است؟ من معتقدم که آنها یک تمثیل هستند. اگر کسی مایل است بیشتر بداند، من قبلاً به سؤال پاسخ داده ام.
هنگامی که اسپلین "نور جدید" را در نشست سالانه 2012 معرفی کرد، از مثال گارسونی استفاده کرد که برای شما غذا می آورد. بنابراین، GB مانند پیشخدمت هستند. خوب، پیشخدمت من به من نمی گوید چه غذایی بخورم یا چگونه زندگی کنم. در واقع، اگر از غذایی که او برایم می آورد، خوشم نیامد، می توانم آن را پس بدهم.
وای برادر من، این بسیار مفید است! این به معنای واقعی کلمه کامل است. شما واقعاً به چیزی بیشتر از این نیاز ندارید تا آنها را بی زبان کنید. فقط باید یکی دو تا از این سوال ها را بپرسید و در عوض چیزی برای گفتن ندارند. برای این خیلی ممنونم! 🙂
اوه، معمولاً از دوم قرنتیان 2:3-20 برای نشان دادن آن استفاده می کنند همه چیز متعلق به مسیحیان مسح شده است (که طبق تعریف یک توتولوژی است، اما هر چه باشد)، تنها نتیجه می شود که «گوسفندان دیگر» باید با کمال میل از مسیحیان مسح شده برتر (هیئت حاکمه) اطاعت کنند و هر کاری که آنها می گویند انجام دهند. بنابراین، اگر واقعاً میخواهید ایده ی تعظیم کامل به GB را از ذهن آنها دور کنید، ابتدا باید آنها را متقاعد کنید که همه مسیحیان امید دارند که فرزندان مسح شده خدا باشند، و این شامل خودشان نیز میشود.
مهم است که با استفاده کتاب مقدس از "همه" یا "همه" پرتاب نشوید. این به معنای کلیت مطلق و بدون صلاحیت همه چیز نیست. فقط اینطور نیست. در اول قرنتیان، واضح به نظر می رسد که «همه چیز» که متعلق به مسیحیان است، هر چیزی است که آنها به آن نیاز دارند، و در این آیات به عنوان داشتن بینش و دانش روحانی و برخورداری از مهربانی ناشایسته خدا توضیح داده شده است. اما، نه، نه کلیت مطلق مطلق همه چیز - و نه کنترل زندگی سایر مسیحیان. من 1% موافقم و من این را می دانم. شما باید این را به یک JW بگویید. به عنوان مثال، مردم ناراحت می شوند... بیشتر بخوانید »
البته اینها فقط تئوری های من هستند، اما من چیزها را اینگونه می بینم. خوب است بدانید. در مورد آشکار، حذف «دیگری» هنوز این احتمال را باز میگذارد که عیسی خودش را خلق کرده است. به نظر می رسد که استدلال شما از تثلیث حمایت می کند، که من آن را رد می کنم. اگر می گویید که عیسی خود را به این دلیل خلق نکرده است که او آفریده نشده است، این با معنای اصلی کلمه "زاییده" در تضاد است. شما نمی توانید آن را به دو صورت داشته باشید. علاوه بر این، اگر عیسی میرفت و میگفت که خدا پدر اوست، اما هر دو وجودی ابدی داشتند، عیسی دروغ گفت، زیرا هیچ پسری به اندازه پدرش پیر نیست. آی تی... بیشتر بخوانید »
در مورد آشکار، حذف «دیگری» هنوز این احتمال را باز میگذارد که عیسی خودش را خلق کرده است. پس آیا شما معتقدید که خدا خودش را آفریده است؟ شما نباید معنی کلمه ابدی را بفهمید. خدا و عیسی نمی توانستند توسط یکدیگر خلق شده باشند یا خودشان را خلق کرده باشند. آنها ابدی هستند تنها چیزی که می دانم این است که خدا منبع عیسی است، نه برعکس، و در نتیجه مطیع اوست. اگر می گویید که عیسی خود را به این دلیل خلق نکرده است که او آفریده نشده است، این با معنای اصلی کلمه "زاییده" در تضاد است. کلمه "بگات" به معنای ایجاد شده نیست. بگید - دادن... بیشتر بخوانید »
و بله منظورم اول قرنتیان بود. بد من
*کامنت خالی*
سلام JW، تاکتیکهای شما که از خداوند ما پیروی میکنید بسیار مؤثر است (مرقس 11:33)، زیرا او الگو و معلم ما است. من نیز در گذشته از چنین تاکتیک هایی استفاده کرده ام. لحظه ای که سوالی در مورد GB دریافت می کنید، بازی شطرنج شروع می شود. اگر نمی خواهید در را پشت سرتان بکوبید، این یک حرکت خطرناک است. سوالاتتون خیلی خوبه اما امکان دیگری وجود دارد - با GB سروکار نداشته باشید و بازی آنها را انجام ندهید، بلکه مستقیماً از کتاب مقدس به عیسی مسیح اعتراف کنید: "خداوند من و نجات دهنده من فقط عیسی مسیح است (دوم پطرس 2:3) و... بیشتر بخوانید »
در مورد موضوعی مشابه، WT میگوید که فقط مسحشدگان باید در مراسم یادبود شرکت کنند. با این حال، در شب مرگ عیسی، زمانی که او این کار را آغاز کرد، هنوز کسی مسح نشده بود، زیرا تا پنطیکاست این اتفاق نیفتاد. بنابراین، همه رسولان قوانین WT را در شرکت کردن زیر پا گذاشتند. چه خوب که رسولان از مسیح پیروی می کردند و نه WT.
وای! من هرگز حتی فکر نمی کردم! فقط این واقعیت به تنهایی... برادر من، تو فوق العاده فهیمی.
داداش، آرام باش هیچ کس شما را با چیزی بیشتر از یک فانی اشتباه نمی گیرد. نیازی نیست اینقدر دراماتیک باشید. فهمیدم تو متواضع هستی اما چیزی به نام فروتنی بیش از حد وجود دارد که به درام ناب تبدیل می شود. افراد فوقالعاده فهیم 100% مواقع فوقالعاده فهیم نیستند، اگر فکر میکنید این چیزی است که من شما را صدا میکردم، در اشتباه هستید. همچنین همه این تعارف ها تعارف هایی است که انسان های معمولی از انسان های معمولی دیگر می کنند. بنابراین، نگران نباشید، من فکر نمی کنم شما چیزی فراتر از یک انسان باشید. پس آرام باش، و تعریف کن برادر من. 🙂
هیچ اشکالی ندارد که انسان ها از انسان های دیگر تعریف کنند، مخصوصاً برادران از برادران تعریف نکنند، در واقع، کتاب مقدس ما را تشویق می کند که دیگران را با کلمات تشویق کننده تشویق کنیم. وای، فکر نمیکنم تا به حال اینقدر کلمه تشویق را در یک جمله به کار برده باشم. به هر حال، این تمام تلاش من بود که با تو انجام دهم. کلمات تشویق کننده را در قالب یک تعریف به شما می دهد. قبول آن گناه نیست، پس نگران نباشید. روز خوبی داشته باشی و دوستت دارم برادرم همچنین، ببخشید اگر لحن من در جاهای دیگر تند شد، مطمئناً تمایلی به آن ندارم... بیشتر بخوانید »
کاملاً، فقط تعجب می کنم، کاملاً. متشکرم.
سلام اریک، این موضوع بسیار مفید و واقعی است، از شما متشکرم. شما در پایان ارائه خود به سه گزینه اشاره کردید - خیره شدن به پایین، چه چیزی این سوال را ترویج کرد و از کتاب مقدس استفاده کرد. بسیار کمک کننده است. اجازه دهید هر یک از JWs متوجه شود که او در دام فرقه افتاده است. پس اگر آماده به کوبیدن در نیستند، باید عاقلانه مانور داد. و آخرین جمله ات را امضا می کنم: «در پایان، آنها همان کاری را که انجام خواهند داد، انجام می دهند. برای آن آماده باشید و هیچ ترسی نداشته باشید» و من اضافه می کنم - «پس نترس... بیشتر بخوانید »
زیبا! 😀
من با نظرات شما موافقم، اما، همه چیز فقط به این نیست که به کسی چیزی بدهکار باشید. فقط برای انجام کاری لازم نیست به کسی چیزی بدهکار باشید. اگر این کار را می کردید، پس خدا به ما هدیه زندگی ابدی را نمی داد، آیا او؟ زیرا او مطمئناً به ما مدیون نیست و ما قطعاً لیاقت هیچ چیز را نداریم. بنابراین، من با آنچه شما می گویید موافق هستم، اما ممکن است کسی دلایل دیگری برای انجام کاری که انجام می دهد داشته باشد، به غیر از اینکه فقط چیزی را مدیون کسی باشد. در مورد خدا، این محبت ابدی و محبت ناشایسته او نسبت به نوع بشر است. در مورد اریک،... بیشتر بخوانید »
بسیار متشکریم که شرح دیگری از این گفتگو را که بر اساس درخواست تجدید نظر در مورد پرونده خود داشتید در اختیار ما قرار دادید. همانطور که من این مقاله را می خوانم، آن خاطراتی که شما داشتید و ویدیوی آن زمان، مدام برمی گردد. نبرد و تنش پیرامون آن رویارویی فقط چیز دیگری بود که فقط بر اساس پذیرش این بود که با یادداشت های خود وارد جلسه شوید. این و بسیاری دیگر دلیلی بود که من به خود زحمت ندادم که به آنها فضای بازجویی یا بازجویی بدهم. من در حال حاضر آن را به عنوان اتلاف وقت و منابع می بینم. در تلاش برای تبلیغ باطل بهترین همراهی که دارند... بیشتر بخوانید »
Merci Éric، pour ce témoignage stressant à vivre، mais édifiant à plus d'un titre. Ils choisissent de ne jamais parler clairement du motif d'excommunication pour divergence d'opinion avec le GB. (Car ils savent très bien, qu'ils changent eux-mêmes d'avis). Dans le prochain sujet d'étude WT sur l'excommunication, personne ne saura encore une fois, « que vérifier personnellement ce que disent les Écritures » و ne pas tirer les mêmes results que le GB constituera un péché grave. Tous ceux qui sont excommuniés ont commis un péché grave dont ils ont à se repentir. Voilà ce que doit croire la communauté. لورسک جی... بیشتر بخوانید »
عجیب! آن بزرگتر خود را به خاطر انجام اشتباه آگاهانه محکوم کرده است.
". . آن غلامی که اراده اربابش را فهمید اما آماده نشد و آنچه را که او خواسته بود انجام نداد، با ضربات بسیار کتک می خورد. (لوقا 12:47)
ایتونانت! Cet ancien s'est condamné lui-même pour avoir fait le mal en toute connaissance de shkak.
". … Et cet esclave qui a compris la volonté de son maître mais qui ne s'est pas preparé ou n'a pas fait ce qu'il demandait sera battu de plusieurs coups. (لوک 12:47)
اخلاص را می گیرند و به زمین می کوبند و بعد زیر پا می گذارند. اریک از شما برای چنین حساب مفصلی متشکرم. امیدوارم هر سازمان دولتی که ممکن است این سایت را زیر نظر داشته باشد، روند برج مراقبت را به خوبی مورد توجه قرار دهد. یکی تمایل دارد بپرسد که آیا بزرگان پرچم صلیب شکسته داشتند؟…………. انتخاب من برای محو شدن آهسته این بود که احساس میکردم انتخاب درستی است، زیرا خودم را در چنین بازجویی قرار نمیدهم و در نتیجه ارزش خود را برای خودشان تأیید نمیکنم. من محو شدم زیرا دو چیز دیگر را آرزو نکردم. یکی، برای محافظت از همسرم در برابر... بیشتر بخوانید »
یکی تمایل دارد بپرسد که آیا بزرگان پرچم صلیب شکسته داشتند؟………….
مردی که بهم ریخته این نماد پرچم نازی است که می دانید.
لذت برد. به نظر می رسد پایانی برای جنون وجود ندارد که از هشت شکل زندگی مبتنی بر کربن در بالا و رهبری WT ناشی می شود.
کار عالی برادر اریک! به کار خود ادامه دهید. 🙂