وقتی عیسی با سخنرانی درباره نیاز به خوردن گوشت و نوشیدن خون او ، جمعیت و ظاهراً شاگردانش را شوکه کرد ، فقط عده کمی باقی ماندند. آن چند وفادار معنای سخنان او را بیش از بقیه درک نکرده بودند ، اما آنها با او همراه شدند و دلیل اصلی خود را گفتند: "پروردگارا ، به چه کسی برویم؟ شما سخنان زندگی جاویدان را دارید و ما ایمان آورده ایم و می دانیم که شما مقدس خدا هستید. " - یوحنا 6:68 ، 69
شنوندگان عیسی از دین دروغ بیرون نمی آمدند. آنها مشرکانی نبودند که ایمانشان بر اساس افسانه و افسانه باشد. اینها افراد برگزیده بودند. ایمان و شکل پرستش آنها از طریق یهوه خدا به وسیله موسی نازل شده بود. قانون آنها توسط انگشت خدا نوشته شده است. طبق آن قانون ، خوردن خون جرم بزرگی محسوب می شد. و در اینجا عیسی به آنها می گوید که نه تنها باید خون او را بنوشند ، بلکه گوشت او را نیز می خورند تا نجات پیدا کنند. آیا آنها اکنون ایمان راسخ خود را که تنها حقیقتی بوده اند که ترک کرده اند ، رها کرده و به دنبال این مرد می روند و از آنها می خواهد این اعمال نفرت انگیز را انجام دهند؟ چه جهشی از ایمان بود که باید تحت چنین شرایطی به او پایبند باشم.
رسولان این کار را کردند ، نه به این دلیل که آنها فهمیدند ، بلکه به این دلیل که شناختند که او کیست.
همچنین مشهود است که عیسی ، خردمندترین انسان ، دقیقاً می دانست چه کاری انجام می دهد. او پیروان خود را با حقیقت آزمایش می کرد.
آیا امروز موازی این کار برای قوم خدا است؟
ما کسی نداریم که فقط حقیقت را مانند عیسی بیان کند. هیچ فرد یا گروهی از افراد معصوم وجود ندارد که بتواند ادعای ایمان بی قید و شرط ما را همانطور که عیسی می تواند انجام دهد. بنابراین ممکن است به نظر برسد که سخنان پیتر هیچ کاربرد مدرن پیدا نمی کند. اما آیا واقعاً چنین است؟
تعدادی از ما که این انجمن را خوانده و در آن مشارکت داشته ایم دچار بحران ایمان خود شده ایم و باید تصمیم بگیریم که کجا خواهیم رفت. ما به عنوان شاهدان یهوه ، از ایمان خود به عنوان حقیقت یاد می کنیم. چه گروه دیگری در مسیحیت چنین کاری می کند؟ مطمئناً ، همه آنها فکر می کنند که حقایق را تا یک درجه یا دیگری دارند ، اما حقیقت برای آنها آنقدرها مهم نیست. همانطور که برای ما مهم است مهم نیست. سوالی که اغلب وقتی برای اولین بار با یک شاهد دیگر ملاقات می کنیم از ما پرسیده می شود این است: "چه زمانی حقیقت را آموختید؟" یا "چه مدت شما در حقیقت هستید؟" وقتی شاهد شاهد اجتماع را رها می کند ، می گوییم او "حقیقت را ترک کرده" است. این ممکن است توسط خارجی ها به عنوان هدیه دیده شود ، اما به قلب ایمان ما می رود. ما برای دانش دقیق ارزش قائل هستیم. ما معتقدیم که کلیساهای مسیحیت دروغ می آموزند ، اما حقیقت ما را آزاد کرده است. علاوه بر این ، به طور فزاینده ای به ما آموخته می شود كه این حقیقت از طریق گروهی از افراد كه به عنوان "برده وفادار" شناخته می شوند ، به ما رسیده است و آنها توسط یهوه خدا به عنوان کانال ارتباطی وی منصوب می شوند.
با چنین وضعیتی ، به راحتی می توان درک کرد که برای ما که به این درک رسیده ایم که برخی از عقاید اصلی ما هیچ بنیادی در کتاب مقدس ندارند ، دشوار بوده است ، اما در واقع بر اساس حدس و گمان انسان است. این برای من بود که دیدم سال 1914 یک سال دیگر است. از کودکی به من آموخته بودند که 1914 سال شروع آخرین روزها بود. سالی که زمانهای غیریه پایان یافت. سالی که مسیح به عنوان پادشاه از آسمان شروع به حکومت کرد. این یکی از وجوه تمایز قوم یهوه بود و هست ، چیزی که ما را از سایر ادیان ادعای مسیحی بودن متمایز می کند. من تا همین اواخر هرگز حتی آن را زیر سوال نبردم. حتی وقتی دیگر سازگاری با شواهد قابل مشاهده دشوارتر شد ، تفسیرهای نبوی دیگر دشوارتر شد ، سال 1914 بستر کتاب مقدس برای من باقی ماند.
وقتی سرانجام توانستم آن را رها کنم ، احساس آرامش زیادی کردم و احساس هیجان مطالعه کتاب مقدسم را پر کردم. ناگهان ، بخشهای كتاب مقدس را كه مجبور به انطباق با آن پیش فرض نادرست بودند ، غیرقابل كنترل به نظر می رسید ، می توان با نور جدید و آزاد مشاهده كرد. با این حال ، نسبت به کسانی که با گمانه زنی های غیرمکتب خود برای مدت طولانی مرا در تاریکی نگه داشته بودند ، احساس کینه ، حتی عصبانیت نیز وجود داشت. من شروع به احساس آنچه بسیاری از کاتولیک ها تجربه کرده اند ، هنگامی که آنها برای اولین بار دریافتند خدا دارای نام شخصی است ، کردم. که هیچ تثلیث ، برزخ و آتش جهنم وجود ندارد. اما آن کاتولیک ها و دیگران مانند آنها مجبور بودند جایی بروند. آنها به صفوف ما پیوستند. اما کجا می رفتم؟ آیا دین دیگری وجود دارد که حتی با واقعیت کتاب مقدس بیش از ما مطابقت داشته باشد؟ من از یکی اطلاع ندارم و تحقیق کرده ام.
ما در تمام زندگی خود به ما آموخته ایم که افرادی که در راس سازمان ما هستند ، به عنوان کانال ارتباطی منصوب شده توسط خداوند عمل می کنند. که روح القدس از طریق آنها ما را تغذیه می کند. به این درک آهسته آگاهانه که شما و افراد بسیار عادی مانند خودتان حقایق کتاب مقدس را مستقل از این کانال به اصطلاح ارتباطی یاد می گیرید ، حیرت آور است. باعث می شود بنیان ایمان خود را زیر سوال ببرید.
برای ارائه یک مثال کوچک: اخیراً به ما گفته شده است که "اهلی" که در کوه صحبت می شود. 24: 45-47 نه تنها به بقایای مسح شده روی زمین بلکه به همه مسیحیان واقعی اشاره دارد. قطعه دیگری از "نور جدید" این است که انتصاب برده وفادار بر تمام متعلقات ارباب در سال 1919 اتفاق نیفتاده است ، بلکه در حكم قضاوت قبل از آرماگدون اتفاق خواهد افتاد. من و بسیاری مانند من ، سالها پیش به این "تفاهمات جدید" رسیده ایم. چقدر می توانستیم آن را درست پیش از مدتی که کانال تعیین شده از طرف یوهو انجام داده است ، درست کنیم؟ روح مقدس او بیش از آنها نداریم ، مگر نه؟ من فکر نمی کنم
می بینید منجلابی که من و بسیاری از امثال من با آن روبرو بوده ام؟ من در حقیقت هستم اینگونه است که من همیشه از خودم به عنوان یک شاهد یهوه یاد می کردم. من حقیقت را به عنوان چیزی که برای من بسیار عزیز است ، قائل هستم. همه ما مطمئناً ، ما همه چیز را نمی دانیم ، اما وقتی خواستار یک پالایش در درک می شویم ، ما آن را می پذیریم زیرا حرف اول را می زند. این فرهنگ ، سنت و ترجیحات شخصی را از بین می برد. با چنین موضعی ، چگونه می توانم وارد سکو بشوم و سال 1914 را تدریس کنم ، یا اینکه سو تعبیر جدید ما درباره "این نسل" یا سایر مواردی که توانستم از کتاب مقدس اثبات کنم ، در الهیات ما اشتباه است؟ آیا این ریا نیست؟
اکنون ، برخی پیشنهاد کرده اند که ما از راسل تقلید کنیم که ادیان سازمان یافته روزگار خود را رها کرده و به تنهایی شاخه می گیرد. در حقیقت ، تعدادی از شاهدان یهوه در سرزمین های مختلف این کار را انجام داده اند. آیا این راهی است که باید طی کرد؟ آیا با ماندن در سازمان خود حتی اگر دیگر از هر آموزه ای به عنوان انجیل پیروی نمی کنیم ، به خدای خود خیانت نمی کنیم؟ البته هرکدام باید همان کاری را انجام دهد که وجدانش حکم می کند. با این حال ، من به سخنان پیتر برمی گردم: "نزد چه کسی برویم؟"
کسانی که گروه های خود را تأسیس کرده اند ، همه در تاریکی ناپدید شده اند. چرا؟ شاید بتوانیم از سخنان گامالیل چیزی یاد بگیریم: "... اگر این طرح یا این کار از طرف مردان باشد ، سرنگون خواهد شد. اما اگر از جانب خدا باشد ، نمی توانید آنها را سرنگون کنید ... »(اعمال 5:38 ، 39)
علی رغم مخالفت فعال دنیا و روحانیون آن ، ما مانند مسیحیان قرن اول شکوفا شده ایم. اگر کسانی که "از ما دور شده بودند" به همین ترتیب توسط خداوند مورد برکت قرار می گرفتند ، آنها چندین برابر می شدند ، در حالی که ما کاهش می یافتیم. اما اینطور نبوده است. شاهدان یهوه بودن آسان نیست. کاتولیک ، باپتیست ، بودایی یا هر چیز دیگری آسان است. برای انجام تقریباً هر آیینی امروز واقعاً چه کاری باید انجام دهید؟ برای چه چیزی باید ایستاد؟ آیا شما ملزم هستید که در مقابل مخالفان قرار بگیرید و ایمان خود را اعلام کنید؟ مشارکت در کار موعظه کاری دشوار است و این تنها چیزی است که هر گروه از صفوف ما خارج می شود. اوه ، ممکن است آنها بگویند که آنها به تبلیغ خود ادامه می دهند ، اما در هیچ زمان ، آنها متوقف می شوند.
عیسی دستورات زیادی به ما نداد ، اما اگر بخواهیم لطف پادشاه خود را داشته باشیم ، باید از کسانی که به ما دستور داده اطاعت شود و موعظه یکی از مهمترین موارد است. (ص 2: 12 ؛ مات. 28:19 ، 20)
آن دسته از ما که شاهدان یهوه هستیم ، علی رغم اینکه دیگر هر تعلیمی را که از پیس پایین می آید ، نمی پذیریم ، این کار را می کنیم زیرا مانند پیتر ، ما تشخیص داده ایم که نعمت یهوه در آنجا ریخته می شود. این کار بر روی یک سازمان ریخته نمی شود ، بلکه بر روی یک مردم ریخته می شود. این کار بر اساس سلسله مراتب اداری ریخته نمی شود ، بلکه بر روی افرادی است که خداوند در آن دولت انتخاب می کنند. ما دیگر تمرکز خود را بر روی سازمان و سلسله مراتب آن متوقف کرده ایم و به جای آن به دیدن میلیونها نفر که روح یهوه بر آنها ریخته می شود ، آمده ایم.
پادشاه دیوید زناکار و قاتل بود. آیا اگر یهودی در زمان خود بخاطر رفتاری که پادشاه مسح شده توسط خدا داشت برای زندگی در ملتی دیگر می رفت ، مورد لطف خداوند قرار می گرفت؟ یا پرونده پدر یا مادری را که در آفتی که 70,000،XNUMX نفر را به دلیل سرشماری نسنجیده داوود کشته ، از دست داد. آیا یهوه او را به خاطر ترک قوم خدا برکت می داد؟ سپس آنا است ، یک پیامبر پر از روح مقدس ، که شب و روز با وجود گناهان و ظلم های کشیشان و دیگر رهبران مذهبی روز خود ، خدمات مقدس انجام می دهد. او جای دیگری برای رفتن نداشت. او در كنار قوم یهوه ماند ، تا اینكه زمان تغییر او فرا رسید. اکنون ، بدون شک او به اندازه کافی زندگی می کرد و خودش را به مسیح می پیوست ، اما این امر فرق می کرد. پس او باید "جایی دیگر برای رفتن" داشته باشد.
حرف من این است که امروز هیچ دین دیگری روی زمین وجود ندارد که حتی به شاهدان یهوه نزدیک شود ، با وجود اشتباهات ما در تفسیر و گاهی رفتارهای ما. به استثنای موارد بسیار اندک ، همه مذاهب دیگر در کشتن برادران خود در زمان جنگ احساس توجیه می کنند. عیسی نگفت ، "اگر این حقیقت را بین خود داشته باشید ، همه می دانند که شما شاگردان من هستید." نه ، آیا این عشق است که ایمان واقعی را نشان می دهد و ما آن را داریم.
من می توانم برخی از شما را ببینم که دست اعتراض خود را بالا می آورید زیرا کمبود محبت مشخصی را در صفوف ما می دانید یا شخصاً تجربه کرده اید. که در جماعت قرن اول نیز وجود داشته است. فقط کافی است سخنان پولس در ساعت 5:15 به غلاطیان یا هشدار جیمز به جماعت ها در ساعت 4: 2 توجه کنید. اما این موارد استثنایی - هرچند این روزها بسیار زیاد به نظر می رسد - که صرفاً نشان می دهد چنین افرادی ، اگرچه ادعا می کنند قوم یهوه هستند ، اما با نفرت از همنوع خود نشان می دهند که فرزندان شیطان هستند. هنوز هم یافتن بسیاری از افراد دوست داشتنی و دلسوز در میان صفوف ما آسان است که نیروی مقدس خدا به طور مداوم از طریق آنها در حال کار ، پالایش و غنی سازی باشد. چگونه می توانیم چنین برادری را ترک کنیم؟
ما به یک سازمان تعلق نداریم. ما به یک قوم تعلق داریم. هنگامی که درد و رنج بزرگ آغاز می شود ، هنگامی که حکام جهان به شیطان بزرگ وحی حمله می کنند ، جای تردید است که سازمان ما با ساختمانها و مطبوعات و سلسله مراتب اداری خود دست نخورده باقی بماند. اشکالی نداره آن وقت دیگر نیازی به آن نخواهیم داشت. ما به هم نیاز خواهیم داشت ما به برادری احتیاج خواهیم داشت. وقتی گرد و غبار ناشی از شعله ور شدن آن در سراسر جهان نشست ، ما به دنبال عقاب ها خواهیم شد و می دانیم که کجا باید برویم تا با کسانی که یهوه روح خود را بر روی آنها ریخته است ، کجا باشیم. (مت 24: 28)
تا زمانی که روح القدس در شواهد بر برادری در سراسر جهان از مردم یهوه ادامه می دهد، من آن را به حساب یک امتیاز به یکی از آنها است.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    21
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x