این پست مروری بر مقاله دوم مطالعه در شماره 15 ژوئیه است برج مراقبت که درک جدید ما از تمثیل عیسی از گندم و علفهای هرز را توضیح می دهد.
قبل از ادامه ، لطفاً مقاله را به صفحه 10 باز کرده و به تصویر بالا در آن صفحه نگاهی بیندازید. آیا متوجه می شوید چیزی از دست رفته باشد؟ در غیر این صورت ، در اینجا یک نکته وجود دارد: روی صفحه سوم تصویر متمرکز شوید.
هشت میلیون نفر مفقود و بی حساب هستند! علف های هرز مسیحیان تقلیدی هستند که با گندم مخلوط شده و مسیحیان مسح شده اند. طبق آموزش رسمی ما ، تعداد گندم فقط 144,000 است. بنابراین در زمان برداشت دو نوع مسیحی وجود دارد ، مسیحیان مسح (گندم) و تقلید یا مسیحیان دروغین (علف های هرز). و هشت میلیون نفری که می گوییم مسیحی واقعی هستیم اما مسح نیستیم؟ ما کجا هستیم؟ مطمئناً عیسی چنین گروه بزرگی را نادیده نمی گرفت؟
این اولین نقص در تفسیر ما را برجسته می کند. قبلاً می گفتیم این مثل برای گروهی که "گوسفندان دیگر" می نامیم اعمال می شود با پسوند. البته ، هیچ مبنایی برای کاربرد "از طریق گسترش" در این مثال یا هر یک از دیگر مثلهای "پادشاهی خدا مانند" وجود ندارد ، اما ما مجبور بودیم برای تبیین اختلاف چیزهایی بگوییم. با این حال ، ما حتی در این مقاله تلاش نمی کنیم. بنابراین میلیونها نفر از تحقق این مثل کاملاً مستثنی هستند. به سادگی منطقی نیست که عیسی بخش بزرگی از گله خود را نادیده بگیرد. بنابراین ، در این ، آخرین تفسیر مجدد ما از این مثل ، به جای اینکه با یک اختلاف جدی روبرو شویم ، ما تصمیم گرفته ایم که آن را کاملاً نادیده بگیریم. ما یک شروع به خصوص فرخنده نداریم.

4 بند

"با این حال ، از آنجا که آنها توسط مسیحیان علف هرز بزرگ شده بودند ، ما نمی دانیم برای کسانی که متعلق به طبقه گندم بودند ..."
ما اغلب دوست داریم که در تفسیرهای خود طبقه بندی کنیم. از این رو ما به "طبقه برده بد" یا "کلاس عروس" یا در این مورد "کلاس گندم" اشاره می کنیم. مشکل این گرایش این است که ایده تحقق را در سطح یک کلاس یا گروه به جای افراد ترویج می دهد. ممکن است احساس کنید این یک تمایز ناچیز است ، اما در واقع ما را به سمت برخی تفاسیر ناخوشایند کوچه کور سوق داده است ، همانطور که می خواهیم دوباره ببینیم. در این مرحله کافی است بگوییم که تغییر کاربرد علفهای هرز و گندم این مثل به کلاس علفهای هرز و کلاس گندم بدون هیچگونه اساس کتاب مقدس انجام می شود.

بند 5 و 6

کاربرد Mal. 3: 1-4 به درستی به زمان عیسی ساخته شده است. با این حال ، پاراگراف بعدی از "تحقق بزرگتر" صحبت می کند. این یکی از چندین لحظه "فقط باور کنید" در مقاله های پژوهشی این شماره است. از منظر بروی ، این شواهد نگران کننده ای از روند رو به رشد اواخر است که ما را بعنوان شاهدان ملزم می کند بدون س questionال چیزی را که توسط هیئت حاکمه به ما آموزش داده می شود ، بدون س questionال بپذیریم.
پیشگویی ملاکی در قرن اول تحقق یافت ، بخشی از آن هنگامی بود که عیسی وارد عبادتگاه واقعی یهوه ، معبد اورشلیم شد و صرافان را به زور پاکسازی کرد. او این کار را دو بار انجام داد: مورد اول ، تنها شش ماه پس از مسیح شدن. و دوم ، سه سال بعد در آخرین عید فصح خود بر روی زمین. به ما نمی گویند که چرا او در طی دو عید فصح مداخله ای این معبد را انجام نداده است ، اما می توانیم فرض کنیم که این کار ضروری نبوده است. شاید پاکسازی اولیه و وضعیت بعدی او در بین مردم باعث شد صرافی ها تا سه سال دیگر باز نگردند. ما می توانیم اطمینان داشته باشیم که اگر آنها در هنگام عید فصح دوم و سوم بودند ، او چشم خود را بر تخلف مداوم آنها نمی بست. به هر حال این دو عمل توسط همه دیده شد و به بحث ملت تبدیل شد. پاکسازی معبد او برای پیروان وفادار و دشمن تلخ قابل مشاهده بود.
آیا این مورد "تحقق بزرگتر" است؟ بیت المقدس ضد تیرپل با معبد خود مسیحیان است. آیا در مسیحیت در سال 1914 موردی که برای دوست و دشمن قابل مشاهده بود اتفاق افتاد که نشان دهد عیسی به معبد بازگشته است؟ چیزی برای پیشی گرفتن از وقایع قرن اول؟
[با ادامه این بحث ، ما باید فیل موجود در اتاق را نادیده بگیریم ، یعنی اینکه کل فرضیه مقاله منوط به پذیرش سال 1914 به عنوان آغاز حضور نامرئی مسیح است. با این حال ، استدلال در این مقاله کاملاً بر این فرض استوار است ، بنابراین ما آن را به طور موقت قبول خواهیم کرد تا بتوانیم به بحث ادامه دهیم.]

8 بند

در تلاش برای اثبات پیشگویی ملاکی از سال 1914 تا 1919 ، ابتدا به ما گفته می شود که برخی از دانشجویان کتاب مقدس دلسرد شده اند زیرا در آن دوره به بهشت ​​نرفته بودند. این درست است ، اما این چه ارتباطی با بازرسی و پاکسازی دارد که ظاهراً عیسی در آن زمان انجام می داد؟ وقتی پیش بینی رادرفورد مبنی بر اینکه قیامت قبلاً اتفاق افتاده بود ، بسیاری دیگر از این دلسرد شدند. (1925 تیم. 1928: 2-2) گفته می شود ، افراد بیشتری جامعه را به خاطر آن معضل ترک کردند و سپس به دلیل پیش بینی های ناموفق در سال 16 ، آن را ترک کردند. بنابراین ، چرا آن دوره زمانی در بازرسی و پاکسازی لحاظ نمی شود؟ هیچ توضیحی داده نشده است
همچنین به ما گفته شده است که کار تبلیغ در طی سالهای 1915 تا 1916 کاهش یافته است. یک گزارش می گوید که فعالیت تبلیغ از 1914 تا 1918 20٪ کاهش یافته است. (نگاه کنید به فصل 22 jv. 424 ص XNUMX) با این حال ، ما شاهد چنین اتفاقی در کشورها پس از کشورها در طول قرن بیستم در زمان جنگ و مشکلات اقتصادی بوده ایم. آیا در چنین شرایط سختی ، عیسی انتظار دارد که در همان فعالیتی که در زمان صلح و رفاه به دست آوردیم ، ادامه دهیم؟ آیا غوطه وری موجه در فعالیت های تبلیغی خواستار یک کار پاک سازی توسط مسیح است؟
در واقع ، چگونه هر یک از این موازی تعقیب تغییر پول در معبد را انجام می دهد؟
در مرحله بعدی ، به ما گفته می شود که مخالفت هایی از درون سازمان بوجود آمده است. چهار نفر از هفت کارگردان علیه تصمیم به برادر شدن رادرفورد پیش قدم شدند. طبق این مقاله ، این چهار نفر بیتل را ترک کردند و منجر به "یک پاکسازی" شد. مفهوم آن این است که آنها داوطلبانه از آنجا خارج شدند و در نتیجه ما توانستیم بدون تأثیرات آلوده آنچه تا همین اواخر "یک طبقه برده بد" می نامیدیم ، پیش برویم.
از آنجا که این به عنوان اثبات بازرسی و پاکسازی انجام شده توسط عیسی و پدرش از 1914 تا 1919 مطرح شده است ، ما وظیفه داریم این حقایق را بررسی کنیم و تأیید کنیم که "این چیزها چنین است".
در ماه آگوست ، 1917 رادرفورد سندی به نام منتشر کرد غربال کردن برداشت که در آن موقعیت خود را توضیح داد. مسئله اصلی تمایل وی به تصرف کامل کنترل جامعه بود. وی در دفاع از خود اظهار داشت:

"برای بیش از سی سال ، رئیس WATCH TOWER BIBLE AND TRACT SOCIETY امور خود را به طور انحصاری اداره می کرد ، و به اصطلاح هیئت مدیره کار کمی داشت. این در انتقاد گفته نمی شود ، اما به همین دلیل است که کار انجمن به طور خاص نیاز به جهت یک ذهن دارد. "[ایتالیایی های ما]

رادرفورد به عنوان رئیس جمهور نمی خواست به هیئت مدیره پاسخ دهد. قاضی رادرفورد برای بیان آن در اصطلاحات مدرن JW ، نمی خواست "هیئت حاکمه ای" برای کار انجمن فعالیت کند.
وصیت نامه و عهد چارلز تاز راسل خواستار تشکیل یک هیئت تحریریه ای متشکل از XNUMX عضو شد تا تغذیه قوم خدا را هدایت کند ، دقیقاً همان کاری که هیئت حاکم امروزی انجام می دهد. وی در وصیت نامه خود از پنج عضو این کمیته پیش بینی شده نام برد و در صورت درخواست جایگزینی ، پنج نام دیگر به آنها افزود. دو نفر از مدیران برکنار شده در آن لیست جایگزینی بودند. در پایین لیست قاضی رادرفورد قرار داشت. راسل همچنین دستور داد که هیچ نام یا نویسنده ای به مطالب منتشر شده پیوست نشود و دستورالعمل های اضافی را بیان کند ، با بیان:

"هدف من در این الزامات ، محافظت از کمیته و مجله از هرگونه روحیه جاه طلبی ، غرور و افتخار است ..."

چهار مدیر "سرکش" نگران بودند که قاضی رادرفورد ، پس از انتخاب به عنوان رئیس جمهور ، همه نشانه های یک خودکامه را نشان دهد. آنها می خواستند او را برکنار و شخص دیگری را منصوب کنند که به جهت اراده برادر راسل احترام بگذارد.
از مقاله WT به این باور رسیده ایم که زمانی این مدیران برکنار شدند؛ یعنی ، هنگامی که عیسی سازمان را پاکسازی کرد ، راهی برای عیسی گشود که برده وفادار را برای تغذیه گله منصوب کند. از آخرین مقاله در این شماره به ما گفته می شود که "برده از آن تشکیل شده است گروه کوچکی از برادران مسح که مستقیماً در تهیه و پخش غذای معنوی در زمان حضور مسیح نقش دارند... این برده از نزدیک با هیئت حاکم شناخته شده است ... "
آیا این اتفاق افتاده است؟ آیا تصفیه فرضی این چهار مدیر ، راهی را برای کمیته تحریریه که راسل تصور کرده بود و آرزو داشت ، انجام دهد؟ آیا راه نظارت بر برنامه تغذیه توسط هیئت حاکمه برادران مسح روشن شد؟ در 1919 به عنوان برده وفادار و با احتیاط منصوب شوید؟ یا بدترین ترس از برادر راسل و چهار مدیر برکنار شده ، با رادرفورد که تنها صدای اخوان بود ، نام خود را به عنوان نویسنده در انتشارات قرار داد ، و خود را به عنوان کانال ارتباطی به اصطلاح تعیین شده خداوند متعال تحقق بخشید. به اخوت؟
آیا اجازه می دهیم تاریخ و انتشارات خود ما جواب آن را ارائه دهند؟ به عنوان یک مثال ، این عکس را از پیام رسان روز سه شنبه ، ژوئیه 19 ، 1927 که رادرفورد "ژنرالیسم" نامیده می شود.
ژنرالیسموکلمه "generalissimo" یک ایتالیایی است ، از عمومی، به علاوه پسوند فوق العاده -سیسمو، به معنی "حداکثر ، به بالاترین درجه". از نظر تاریخی این درجه به یک افسر نظامی هدایت می شد که کل ارتش یا کل نیروهای مسلح یک ملت را هدایت می کند ، که معمولاً فقط تابع حاکمیت است.
برکناری کمیته تحریریه یا هیئت حاکمه سرانجام در سال 1931 محقق شد. این را ما از شهادت قسم خورده شاهد کمتر از برادر فرد فرانتس می آموزیم:

س: چرا کمیته تحریریه ای تا 1931 داشتید؟ 
 
الف) کشیش راسل در وصیت نامه خود اظهار داشت که باید چنین کمیته تحریریه وجود داشته باشد و تا آن زمان ادامه داشت.
 
س: آیا فهمیدید که کمیته تحریریه با مجله ویرایش شده توسط یهوه خدایی ، مغایرت دارد؟ 
 
الف
 
س: آیا این سیاست مخالف تصور شما از ویرایش توسط خدای یهوه بود؟ 
 
الف) در مواردی مشخص شد که برخی از این موارد در کمیته تحریریه مانع از انتشار حقایق به موقع و حیاتی ، به روز شده و از این طریق مانع رفتن آن حقایق به مردم خداوند در زمان مقتضی وی شده اند.
 
توسط دادگاه:
 
س: بعد از آن ، 1931 ، کسی که روی زمین است ، اگر کسی مسئولیت آنچه را که در مجله وارد شده بود ، مسئولیت داشت؟ 
 
الف - قاضی رادرفورد.
 
س: بنابراین او در واقع سردبیر زمین بود ، همانطور که ممکن است او خوانده شود؟ 
 
الف) او مرئی است که می تواند از آن مراقبت کند.
 
توسط آقای بروخوزوزن:
 
س: او به عنوان نماینده یا نماینده خدا در اداره این مجله مشغول به کار بود ، درست است؟ 
 
الف. او در این ظرفیت خدمت می کرد.
 
[این بخش از محاکمه توهین آمیز علیه رادرفورد و جامعه توسط اولین موویل است.]
 

اگر بخواهیم بپذیریم که پاکسازی از 1914 تا 1919 اتفاق افتاده است ، پس باید بپذیریم که عیسی راه را برای قاضی رادرفورد پاک کرد تا راه خود را داشته باشد و این مرد که کمیته تحریریه را در 1931 منحل کرد و خود را به عنوان تنها مقام تعیین کرد. از طرف مسح شده ، توسط عیسی منصوب شد كه از باریك وفادار خود از 1919 تا زمان مرگش در 1942 باشد.

9 بند

عیسی گفت: "برداشت محصول نتیجه یک چیز است." (مات 13:39) آن فصل برداشت از سال 1914 آغاز شد. "
باز هم ما یک جمله "فقط باور کنیم" داریم. هیچ پشتیبانی کتاب مقدس برای این گزاره ارائه نشده است. این به سادگی به عنوان واقعیت بیان شده است.

11 بند

"توسط 1919 ، آشکار شد که بابل بزرگ سقوط کرده است."
اگر شد واضح است، پس چرا نه مدرک ارایه شده؟
اینجاست که تعریف مجدد ما از علف های هرز و گندم از مسیحیان منفرد به طبقات ، ما را دچار مشکل تفسیر می کند. طبقه بندی علف های هرز به عنوان سایر ادیان مسیحی به ما این امکان را می دهد که بگوییم علف های هرز در سال 1919 هنگام سقوط بابل جمع شدند. دیگر نیازی به برداشت سهام انفرادی توسط فرشتگان نبود. هر کس در آن ادیان به طور خودکار علف هرز بود. با این وجود ، چه مدرکی ارائه شده است که نشان می دهد این برداشت علف های هرز در سال 1919 اتفاق افتاده است؟ اینکه 1919 سالی است که بابل بزرگ سقوط می کند؟
به ما گفته شده است كه كار موعظه گواه است. همانطور که خود مقاله نیز اذعان می کند ، در سال 1919 ، "کسانی که در بین دانشجویان کتاب مقدس پیشتاز هستند شروع به استرس کرد اهمیت اشتراک شخصی در کار تبلیغات پادشاهی. " هنوز هم ، تنها سه سال بعد در سال 1922 شروع به انجام این کار به صورت مردمی کردیم. بنابراین این واقعیت است که ما تاکید کار تبلیغ خانه به خانه برای همه ناشران پادشاهی در سال 1919 کافی بود تا سقوط بابل بزرگ را به وجود آورد؟ باز هم ، ما این را از کجا می آوریم؟ کدام کتاب مقدس ما را به این نتیجه رسانده است؟
اگر ، همانطور که ادعا می کنیم ، برداشت علف های هرز در سال 1919 به پایان رسیده است و همه آنها در بسته های بزرگ آماده سوختن جمع شده اند ، پس چگونه باید توضیح دهیم که همه افراد زنده در آن زمان از آن زمان گذشته اند. علف های هرز سال 1919 همه مرده و دفن شده اند ، بنابراین فرشته ها قرار است چه چیزهایی را به کوره آتشین بیندازند؟ به فرشتگان گفته می شود که تا زمان برداشت محصول که نتیجه یک سیستم است ("پایان یک عصر") صبر کنند. خوب ، سیستم کارها برای نسل 1914 به پایان نرسید ، اما همه آنها از بین رفته اند ، پس چگونه ممکن است "فصل برداشت" باشد؟
در اینجا شاید بزرگترین مشکلی باشد که ما با کل این تفسیر داریم. حتی فرشتگان نیز تا زمان برداشت قادر به شناسایی دقیق گندم و علف های هرز نیستند. با این حال ما فرض می کنیم که بگوییم علف های هرز چه کسانی هستند ، و ما خود را گندم معرفی می کنیم. این کمی جسارت نیست؟ آیا نباید اجازه دهیم که فرشتگان این تصمیم را بگیرند؟

بند 13 - 15

مت 13: 41 می گوید ، "(متیو 13: 41 ، 42).؟ ...؟ ... پسر انسان فرشتگان خود را ارسال می کند ، و آنها همه چیزهایی را که باعث لجبازی می شوند ، از پادشاهی او جمع می کنند و افرادی که مرتکب بی قانونی می شوند ، 42 و آنها را به داخل کوره آتشین فرو می کنند. آنجاست که گریه [و] دندانهایشان می لرزد. »
آیا از این معلوم نیست که توالی 1 است) آنها در آتش انداخته می شوند و 2) در حالی که در آتش هستند ، دندان های خود را گریه می کنند و می لرزند؟
چرا پس ، مقاله ترتیب را معکوس می کند؟ در پاراگراف 13 می خوانیم ، "سوم ، گریه و غمزده" و سپس در بند 15 ، "چهارم ، داخل کوره قرار گرفته".
حمله به دین باطل مصیبت آتشین خواهد بود. این فرایند زمان بر است. بنابراین در نگاه اول ، به نظر می رسد هیچ مبنایی برای معکوس کردن ترتیب وقایع وجود ندارد. همانطور که خواهیم دید یک دلیل وجود دارد

بند 16 و 17

ما درخشش را به معنای تسبیح آسمانی مسح تعبیر می کنیم. این تفسیر بر دو چیز استوار است. عبارت "در آن زمان" و استفاده از حرف اضافه "در". بیایید هر دو را تحلیل کنیم.
از بند 17 داریم ، "عبارت" در آن زمان "به وضوح به واقعه ای اشاره می کند که مسیح به تازگی ذکر کرده است ، یعنی" فرو بردن علف های هرز در کوره آتشین "." اکنون مشخص می شود که چرا این مقاله توالی را معکوس می کند وقایع عیسی توصیف کرد بند 15 به تازگی توضیح داده است كه كوره آتشین به "نابودی كامل آنها در قسمت آخر مصیبت بزرگ" ، یعنی آرماگدون اشاره دارد. اگر از قبل مرده اید ، گریه و دندان قروچه سخت است ، بنابراین ما ترتیب را معکوس می کنیم. آنها وقتی دین از بین می رود ، گریه می کنند و دندان قروچه می کنند (مرحله اول مصیبت بزرگ) و سپس در اثر آتش سوزی در آرماگدون - مرحله دو ، از بین می روند.
مشکل این است که مثل عیسی مسیح درباره آرماگدون نیست. این مربوط به پادشاهی آسمانها است. پادشاهی آسمانها قبل از شروع آرماگدون تشکیل می شود. وقتی "آخرین بندگان خدا مهر و موم شده" شکل می گیرد. (مکاشفه 7: 3) متی 24:31 روشن می کند که پایان کار جمع آوری (برداشت فرشته) پس از مصیبت بزرگ اما قبل از آرماگدون اتفاق می افتد. در این 13 مblesثل بسیاری وجود دارد که "پادشاهی آسمانها مانند آنهاست"th فصل متی. گندم و علفهای هرز جز یکی از آنهاست.

  • "پادشاهی آسمانها مانند دانه خردل است ..." (مگس 13: 31)
  • "پادشاهی آسمانها مانند برگ است ..." (مورود 13: 33)
  • "پادشاهی آسمان مانند یک گنج است ..." (مگس 13: 44)
  • "پادشاهی آسمانها مانند یک بازرگان مسافرتی است ..." (مگس 13: 45)
  • "پادشاهی آسمانی مانند یک دراگون است ..." (مگس 13: 47)

در هر یک از این موارد ، و موارد دیگر که در این لیست گنجانده نشده اند ، او در مورد جنبه های زمینی کار انتخاب ، جمع آوری و پالایش برگزیدگان صحبت می کند. تحقق آن زمینی است.
به همین ترتیب مثل او درباره گندم و علف های هرز با این کلمات شروع می شود ، "پادشاهی آسمان ها ..." (مت 13: 24) چرا؟ زیرا تحقق این امر مربوط به انتخاب بذر مسیحیان ، فرزندان پادشاهی است. مثل با اتمام آن کار به پایان می رسد. اینها از جهان انتخاب نشده اند ، بلکه از پادشاهی او انتخاب شده اند. "فرشتگان از جمع می شوند پادشاهی خود را همه چیزهایی که باعث لغزش و افراد می شوند ... انجام بی قانونی ». همه کسانی که روی زمین ادعا می کنند مسیحی هستند ، در پادشاهی او (عهد جدید) هستند ، درست مثل همه یهودیان - خوب و بد - در روز عیسی در عهد قدیمی بودند. نابودی مسیحیت در طی مصیبت بزرگ ، کوره ای آتشین خواهد بود. در این صورت همه افراد نمی میرند ، در غیر این صورت ، چگونه می توانند گریه کنند و دندان های خود را قروچه کنند ، اما همه مسیحیان دروغین دیگر وجود نخواهند داد در حالی که افراد از نابودی بابل بزرگ جان سالم به در خواهند برد ، مسیحیت آنها - که ممکن است نادرست باشد - وجود نخواهد داشت. چگونه آنها دیگر می توانند ادعا کنند که مسیحی هستند و کلیساهایشان را در خاکستر دارند. (آشکار 17:16)
بنابراین نیازی به معکوس کردن ترتیب کلمات عیسی نیست.
در مورد دلیل دوم ایمان آوردن "درخشش درخشان" در آسمان ها چه می کنید؟ استفاده از "در" نیازی به ما ندارد که باور کنیم آنها در آن مرحله از نظر جسمی در بهشت ​​خواهند بود. مطمئناً می تواند باشد. با این حال ، در نظر بگیرید که هر کاربرد عبارت "پادشاهی آسمانها" که در این فصل 13 متی مشاهده کردیم ، به انتخاب زمینی برگزیدگان اشاره دارد. چرا این نمونه واحد به آسمان ها اشاره دارد؟
در حال حاضر ، آیا برگزیدگان خوش درخشیدند؟ در ذهن خود ما ، شاید ، اما نه به دنیا. ما فقط یک دین دیگر هستیم. آنها تشخیص می دهند که ما متفاوت هستیم ، اما آیا آنها تشخیص می دهند که ما برگزیدگان خدا هستیم؟ به ندرت. با این حال ، وقتی همه دین های دیگر از بین برود و ما ضرب المثل "آخرین مرد ایستاده" باشیم ، آنها مجبور می شوند دیدگاه خود را تغییر دهند. ما در سطح بین المللی بعنوان قوم برگزیده خدا شناخته خواهیم شد. در غیر این صورت ، چگونه کسی می تواند بقای جمعی ما را توضیح دهد. آیا دقیقاً همان چیزی نبود که حزقیال پیشگویی می کرد وقتی نبوت می گوید ملت ها "قومی را که از ملت ها دور هم جمع شده اند ، [یک نفر] که در حال جمع آوری ثروت و دارایی است ، می شناسند و می آیند" ، [کسانی] که در مرکز زمین"؟ (اِز. 38:12)
بگذارید در اینجا دو مورد را روشن کنم. اول ، وقتی می گویم "ما" ، خودم را در آن گروه قرار می دهم. نه با فرض ، اما امیدوارم. اینکه آیا من در نهایت بخشی از افرادی که حزقیال درباره آنها پیشگویی کرده است هستم یا نه ، موضوعی است که خداوند باید تصمیم بگیرد. دوم ، وقتی می گویم "ما" ، منظور من شاهدان یهوه به عنوان یک کلاس نیست. اگر کلاس گندم وجود نداشته باشد ، کلاس انتخابی نیز وجود ندارد. من نمی بینم که ما از یک مصیبت بزرگ به عنوان سازمانی با تمام ساختارهای اداری خود جان سالم به در ببریم. شاید ما این کار را بکنیم ، اما آنچه که کتاب مقدس در مورد آن صحبت می کند "برگزیدگان" و "اسرائیل خدا" و قوم یهوه است. کسانی که بعد از دود پاک شدن نابودی بابل ایستاده اند ، به عنوان یک قوم جمع می شوند و همانطور که حزقیال پیشگویی کرده است در هماهنگی زندگی می کنند و به عنوان کسانی که از برکت یهوه برخوردار هستند شناخته می شوند. سپس ملت های زمین ، از نظر معنوی ، به آنچه که ندارند ، طمع ورزند و با عصبانیت حملات حسادت كه مردم به ما حمله می كنند ، حمله خواهند كرد. آنجا دوباره می روم ، از جمله خودم.
ممکن است بگویید ، "این فقط تفسیر شماست." نه ، اجازه ندهیم آن را به مقام تفسیر برسانیم. تعبیر مال خداست. آنچه من در اینجا قرار داده ام صرفاً حدس و گمان است. همه ما دوست داریم هر از گاهی گمانه زنی کنیم. این در ذات ماست. هیچ مشکلی پیش نیامده است مادامی که ما نیشکر نیستیم و دیگران را مجبور می کنیم حدس و گمان ما را بپذیرند ، گویی که تفسیری از خدا باشد.
با این حال ، بیایید اکنون این حدس و گمان من را نادیده بگیریم ، و "درک جدید" را بپذیریم که استفاده از حرف اضافه "در" ، مسح را در بهشت ​​قرار می دهد ، جایی که "به اندازه خورشید می درخشند". نتیجه جدیدی غیر منتظره از این درک جدید از طرف هیئت حاکمه وجود دارد. زیرا ، اگر صرف وارد کردن "در" در آن عبارت ، آنها را در بهشت ​​قرار دهد ، پس ابراهیم ، اسحاق و یعقوب چه می شوند؟ زیرا متیو در صحبت درباره آنها از همان حرف اضافه استفاده می کند.
"اما به شما می گویم که بسیاری از مناطق شرقی و غربی با ابراهیم ، اسحاق و یعقوب در سفره خواهند نشست. in پادشاهی آسمانها. "(Mt. 8: 11)

در خلاصه

این تفسیر خاص از گندم و علف های هرز آنقدر اشتباه دارد که نمی توان فهمید از کجا شروع کنیم. چرا ما فقط تفسیر کتاب مقدس را متوقف نمی کنیم؟ کتاب مقدس بیان می دارد که چنین مواردی در صلاحیت خداوند است. (پیدایش 40: 8) ما از روز راسل در تلاش برای تفسیر کتاب مقدس هستیم و سوابق ما بدون شک نشان می دهد که ما در این مورد بسیار بد هستیم. چرا ما فقط متوقف نمی شویم و با آنچه نوشته است می رویم؟
این مثل را مثال بزنید. ما از تفسیری که عیسی به ما داد می دانیم که گندم ها مسیحیان واقعی ، فرزندان پادشاهی هستند. و علفهای هرز مسیحیان دروغین هستند. ما می دانیم که فرشتگان تعیین می کنند کدام یک است و این در خلال نتیجه گیری نظام امور انجام می شود. ما می دانیم که علف های هرز از بین رفته اند و فرزندان پادشاهی به خوبی می درخشند.
وقتی این وقایع واقعاً اتفاق می افتد ، ما می توانیم با چشمان خود نگاه کنیم و خود خواهیم دید که چگونه علف های هرز در آتش استعاره سوزانده می شوند و فرزندان پادشاهی چگونه می درخشند. در آن زمان بدیهی خواهد بود. ما به شخصی احتیاج نداریم که آن را برای ما توضیح دهد.
دیگر چه میخواهیم؟

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    20
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x