این پست مروری بر مقاله دوم مطالعه در شماره 15 ژوئیه است برج مراقبت که درک جدید ما از تمثیل عیسی از گندم و علفهای هرز را توضیح می دهد.
قبل از ادامه ، لطفاً مقاله را به صفحه 10 باز کرده و به تصویر بالا در آن صفحه نگاهی بیندازید. آیا متوجه می شوید چیزی از دست رفته باشد؟ در غیر این صورت ، در اینجا یک نکته وجود دارد: روی صفحه سوم تصویر متمرکز شوید.
هشت میلیون نفر مفقود و بی حساب هستند! علف های هرز مسیحیان تقلیدی هستند که با گندم مخلوط شده و مسیحیان مسح شده اند. طبق آموزش رسمی ما ، تعداد گندم فقط 144,000 است. بنابراین در زمان برداشت دو نوع مسیحی وجود دارد ، مسیحیان مسح (گندم) و تقلید یا مسیحیان دروغین (علف های هرز). و هشت میلیون نفری که می گوییم مسیحی واقعی هستیم اما مسح نیستیم؟ ما کجا هستیم؟ مطمئناً عیسی چنین گروه بزرگی را نادیده نمی گرفت؟
این اولین نقص در تفسیر ما را برجسته می کند. قبلاً می گفتیم این مثل برای گروهی که "گوسفندان دیگر" می نامیم اعمال می شود با پسوند. البته ، هیچ مبنایی برای کاربرد "از طریق گسترش" در این مثال یا هر یک از دیگر مثلهای "پادشاهی خدا مانند" وجود ندارد ، اما ما مجبور بودیم برای تبیین اختلاف چیزهایی بگوییم. با این حال ، ما حتی در این مقاله تلاش نمی کنیم. بنابراین میلیونها نفر از تحقق این مثل کاملاً مستثنی هستند. به سادگی منطقی نیست که عیسی بخش بزرگی از گله خود را نادیده بگیرد. بنابراین ، در این ، آخرین تفسیر مجدد ما از این مثل ، به جای اینکه با یک اختلاف جدی روبرو شویم ، ما تصمیم گرفته ایم که آن را کاملاً نادیده بگیریم. ما یک شروع به خصوص فرخنده نداریم.
4 بند
"با این حال ، از آنجا که آنها توسط مسیحیان علف هرز بزرگ شده بودند ، ما نمی دانیم برای کسانی که متعلق به طبقه گندم بودند ..."
ما اغلب دوست داریم که در تفسیرهای خود طبقه بندی کنیم. از این رو ما به "طبقه برده بد" یا "کلاس عروس" یا در این مورد "کلاس گندم" اشاره می کنیم. مشکل این گرایش این است که ایده تحقق را در سطح یک کلاس یا گروه به جای افراد ترویج می دهد. ممکن است احساس کنید این یک تمایز ناچیز است ، اما در واقع ما را به سمت برخی تفاسیر ناخوشایند کوچه کور سوق داده است ، همانطور که می خواهیم دوباره ببینیم. در این مرحله کافی است بگوییم که تغییر کاربرد علفهای هرز و گندم این مثل به کلاس علفهای هرز و کلاس گندم بدون هیچگونه اساس کتاب مقدس انجام می شود.
بند 5 و 6
کاربرد Mal. 3: 1-4 به درستی به زمان عیسی ساخته شده است. با این حال ، پاراگراف بعدی از "تحقق بزرگتر" صحبت می کند. این یکی از چندین لحظه "فقط باور کنید" در مقاله های پژوهشی این شماره است. از منظر بروی ، این شواهد نگران کننده ای از روند رو به رشد اواخر است که ما را بعنوان شاهدان ملزم می کند بدون س questionال چیزی را که توسط هیئت حاکمه به ما آموزش داده می شود ، بدون س questionال بپذیریم.
پیشگویی ملاکی در قرن اول تحقق یافت ، بخشی از آن هنگامی بود که عیسی وارد عبادتگاه واقعی یهوه ، معبد اورشلیم شد و صرافان را به زور پاکسازی کرد. او این کار را دو بار انجام داد: مورد اول ، تنها شش ماه پس از مسیح شدن. و دوم ، سه سال بعد در آخرین عید فصح خود بر روی زمین. به ما نمی گویند که چرا او در طی دو عید فصح مداخله ای این معبد را انجام نداده است ، اما می توانیم فرض کنیم که این کار ضروری نبوده است. شاید پاکسازی اولیه و وضعیت بعدی او در بین مردم باعث شد صرافی ها تا سه سال دیگر باز نگردند. ما می توانیم اطمینان داشته باشیم که اگر آنها در هنگام عید فصح دوم و سوم بودند ، او چشم خود را بر تخلف مداوم آنها نمی بست. به هر حال این دو عمل توسط همه دیده شد و به بحث ملت تبدیل شد. پاکسازی معبد او برای پیروان وفادار و دشمن تلخ قابل مشاهده بود.
آیا این مورد "تحقق بزرگتر" است؟ بیت المقدس ضد تیرپل با معبد خود مسیحیان است. آیا در مسیحیت در سال 1914 موردی که برای دوست و دشمن قابل مشاهده بود اتفاق افتاد که نشان دهد عیسی به معبد بازگشته است؟ چیزی برای پیشی گرفتن از وقایع قرن اول؟
[با ادامه این بحث ، ما باید فیل موجود در اتاق را نادیده بگیریم ، یعنی اینکه کل فرضیه مقاله منوط به پذیرش سال 1914 به عنوان آغاز حضور نامرئی مسیح است. با این حال ، استدلال در این مقاله کاملاً بر این فرض استوار است ، بنابراین ما آن را به طور موقت قبول خواهیم کرد تا بتوانیم به بحث ادامه دهیم.]
8 بند
در تلاش برای اثبات پیشگویی ملاکی از سال 1914 تا 1919 ، ابتدا به ما گفته می شود که برخی از دانشجویان کتاب مقدس دلسرد شده اند زیرا در آن دوره به بهشت نرفته بودند. این درست است ، اما این چه ارتباطی با بازرسی و پاکسازی دارد که ظاهراً عیسی در آن زمان انجام می داد؟ وقتی پیش بینی رادرفورد مبنی بر اینکه قیامت قبلاً اتفاق افتاده بود ، بسیاری دیگر از این دلسرد شدند. (1925 تیم. 1928: 2-2) گفته می شود ، افراد بیشتری جامعه را به خاطر آن معضل ترک کردند و سپس به دلیل پیش بینی های ناموفق در سال 16 ، آن را ترک کردند. بنابراین ، چرا آن دوره زمانی در بازرسی و پاکسازی لحاظ نمی شود؟ هیچ توضیحی داده نشده است
همچنین به ما گفته شده است که کار تبلیغ در طی سالهای 1915 تا 1916 کاهش یافته است. یک گزارش می گوید که فعالیت تبلیغ از 1914 تا 1918 20٪ کاهش یافته است. (نگاه کنید به فصل 22 jv. 424 ص XNUMX) با این حال ، ما شاهد چنین اتفاقی در کشورها پس از کشورها در طول قرن بیستم در زمان جنگ و مشکلات اقتصادی بوده ایم. آیا در چنین شرایط سختی ، عیسی انتظار دارد که در همان فعالیتی که در زمان صلح و رفاه به دست آوردیم ، ادامه دهیم؟ آیا غوطه وری موجه در فعالیت های تبلیغی خواستار یک کار پاک سازی توسط مسیح است؟
در واقع ، چگونه هر یک از این موازی تعقیب تغییر پول در معبد را انجام می دهد؟
در مرحله بعدی ، به ما گفته می شود که مخالفت هایی از درون سازمان بوجود آمده است. چهار نفر از هفت کارگردان علیه تصمیم به برادر شدن رادرفورد پیش قدم شدند. طبق این مقاله ، این چهار نفر بیتل را ترک کردند و منجر به "یک پاکسازی" شد. مفهوم آن این است که آنها داوطلبانه از آنجا خارج شدند و در نتیجه ما توانستیم بدون تأثیرات آلوده آنچه تا همین اواخر "یک طبقه برده بد" می نامیدیم ، پیش برویم.
از آنجا که این به عنوان اثبات بازرسی و پاکسازی انجام شده توسط عیسی و پدرش از 1914 تا 1919 مطرح شده است ، ما وظیفه داریم این حقایق را بررسی کنیم و تأیید کنیم که "این چیزها چنین است".
در ماه آگوست ، 1917 رادرفورد سندی به نام منتشر کرد غربال کردن برداشت که در آن موقعیت خود را توضیح داد. مسئله اصلی تمایل وی به تصرف کامل کنترل جامعه بود. وی در دفاع از خود اظهار داشت:
"برای بیش از سی سال ، رئیس WATCH TOWER BIBLE AND TRACT SOCIETY امور خود را به طور انحصاری اداره می کرد ، و به اصطلاح هیئت مدیره کار کمی داشت. این در انتقاد گفته نمی شود ، اما به همین دلیل است که کار انجمن به طور خاص نیاز به جهت یک ذهن دارد. "[ایتالیایی های ما]
رادرفورد به عنوان رئیس جمهور نمی خواست به هیئت مدیره پاسخ دهد. قاضی رادرفورد برای بیان آن در اصطلاحات مدرن JW ، نمی خواست "هیئت حاکمه ای" برای کار انجمن فعالیت کند.
وصیت نامه و عهد چارلز تاز راسل خواستار تشکیل یک هیئت تحریریه ای متشکل از XNUMX عضو شد تا تغذیه قوم خدا را هدایت کند ، دقیقاً همان کاری که هیئت حاکم امروزی انجام می دهد. وی در وصیت نامه خود از پنج عضو این کمیته پیش بینی شده نام برد و در صورت درخواست جایگزینی ، پنج نام دیگر به آنها افزود. دو نفر از مدیران برکنار شده در آن لیست جایگزینی بودند. در پایین لیست قاضی رادرفورد قرار داشت. راسل همچنین دستور داد که هیچ نام یا نویسنده ای به مطالب منتشر شده پیوست نشود و دستورالعمل های اضافی را بیان کند ، با بیان:
"هدف من در این الزامات ، محافظت از کمیته و مجله از هرگونه روحیه جاه طلبی ، غرور و افتخار است ..."
چهار مدیر "سرکش" نگران بودند که قاضی رادرفورد ، پس از انتخاب به عنوان رئیس جمهور ، همه نشانه های یک خودکامه را نشان دهد. آنها می خواستند او را برکنار و شخص دیگری را منصوب کنند که به جهت اراده برادر راسل احترام بگذارد.
از مقاله WT به این باور رسیده ایم که زمانی این مدیران برکنار شدند؛ یعنی ، هنگامی که عیسی سازمان را پاکسازی کرد ، راهی برای عیسی گشود که برده وفادار را برای تغذیه گله منصوب کند. از آخرین مقاله در این شماره به ما گفته می شود که "برده از آن تشکیل شده است گروه کوچکی از برادران مسح که مستقیماً در تهیه و پخش غذای معنوی در زمان حضور مسیح نقش دارند... این برده از نزدیک با هیئت حاکم شناخته شده است ... "
آیا این اتفاق افتاده است؟ آیا تصفیه فرضی این چهار مدیر ، راهی را برای کمیته تحریریه که راسل تصور کرده بود و آرزو داشت ، انجام دهد؟ آیا راه نظارت بر برنامه تغذیه توسط هیئت حاکمه برادران مسح روشن شد؟ در 1919 به عنوان برده وفادار و با احتیاط منصوب شوید؟ یا بدترین ترس از برادر راسل و چهار مدیر برکنار شده ، با رادرفورد که تنها صدای اخوان بود ، نام خود را به عنوان نویسنده در انتشارات قرار داد ، و خود را به عنوان کانال ارتباطی به اصطلاح تعیین شده خداوند متعال تحقق بخشید. به اخوت؟
آیا اجازه می دهیم تاریخ و انتشارات خود ما جواب آن را ارائه دهند؟ به عنوان یک مثال ، این عکس را از پیام رسان روز سه شنبه ، ژوئیه 19 ، 1927 که رادرفورد "ژنرالیسم" نامیده می شود.
کلمه "generalissimo" یک ایتالیایی است ، از عمومی، به علاوه پسوند فوق العاده -سیسمو، به معنی "حداکثر ، به بالاترین درجه". از نظر تاریخی این درجه به یک افسر نظامی هدایت می شد که کل ارتش یا کل نیروهای مسلح یک ملت را هدایت می کند ، که معمولاً فقط تابع حاکمیت است.
برکناری کمیته تحریریه یا هیئت حاکمه سرانجام در سال 1931 محقق شد. این را ما از شهادت قسم خورده شاهد کمتر از برادر فرد فرانتس می آموزیم:
اگر بخواهیم بپذیریم که پاکسازی از 1914 تا 1919 اتفاق افتاده است ، پس باید بپذیریم که عیسی راه را برای قاضی رادرفورد پاک کرد تا راه خود را داشته باشد و این مرد که کمیته تحریریه را در 1931 منحل کرد و خود را به عنوان تنها مقام تعیین کرد. از طرف مسح شده ، توسط عیسی منصوب شد كه از باریك وفادار خود از 1919 تا زمان مرگش در 1942 باشد.
9 بند
عیسی گفت: "برداشت محصول نتیجه یک چیز است." (مات 13:39) آن فصل برداشت از سال 1914 آغاز شد. "
باز هم ما یک جمله "فقط باور کنیم" داریم. هیچ پشتیبانی کتاب مقدس برای این گزاره ارائه نشده است. این به سادگی به عنوان واقعیت بیان شده است.
11 بند
"توسط 1919 ، آشکار شد که بابل بزرگ سقوط کرده است."
اگر شد واضح است، پس چرا نه مدرک ارایه شده؟
اینجاست که تعریف مجدد ما از علف های هرز و گندم از مسیحیان منفرد به طبقات ، ما را دچار مشکل تفسیر می کند. طبقه بندی علف های هرز به عنوان سایر ادیان مسیحی به ما این امکان را می دهد که بگوییم علف های هرز در سال 1919 هنگام سقوط بابل جمع شدند. دیگر نیازی به برداشت سهام انفرادی توسط فرشتگان نبود. هر کس در آن ادیان به طور خودکار علف هرز بود. با این وجود ، چه مدرکی ارائه شده است که نشان می دهد این برداشت علف های هرز در سال 1919 اتفاق افتاده است؟ اینکه 1919 سالی است که بابل بزرگ سقوط می کند؟
به ما گفته شده است كه كار موعظه گواه است. همانطور که خود مقاله نیز اذعان می کند ، در سال 1919 ، "کسانی که در بین دانشجویان کتاب مقدس پیشتاز هستند شروع به استرس کرد اهمیت اشتراک شخصی در کار تبلیغات پادشاهی. " هنوز هم ، تنها سه سال بعد در سال 1922 شروع به انجام این کار به صورت مردمی کردیم. بنابراین این واقعیت است که ما تاکید کار تبلیغ خانه به خانه برای همه ناشران پادشاهی در سال 1919 کافی بود تا سقوط بابل بزرگ را به وجود آورد؟ باز هم ، ما این را از کجا می آوریم؟ کدام کتاب مقدس ما را به این نتیجه رسانده است؟
اگر ، همانطور که ادعا می کنیم ، برداشت علف های هرز در سال 1919 به پایان رسیده است و همه آنها در بسته های بزرگ آماده سوختن جمع شده اند ، پس چگونه باید توضیح دهیم که همه افراد زنده در آن زمان از آن زمان گذشته اند. علف های هرز سال 1919 همه مرده و دفن شده اند ، بنابراین فرشته ها قرار است چه چیزهایی را به کوره آتشین بیندازند؟ به فرشتگان گفته می شود که تا زمان برداشت محصول که نتیجه یک سیستم است ("پایان یک عصر") صبر کنند. خوب ، سیستم کارها برای نسل 1914 به پایان نرسید ، اما همه آنها از بین رفته اند ، پس چگونه ممکن است "فصل برداشت" باشد؟
در اینجا شاید بزرگترین مشکلی باشد که ما با کل این تفسیر داریم. حتی فرشتگان نیز تا زمان برداشت قادر به شناسایی دقیق گندم و علف های هرز نیستند. با این حال ما فرض می کنیم که بگوییم علف های هرز چه کسانی هستند ، و ما خود را گندم معرفی می کنیم. این کمی جسارت نیست؟ آیا نباید اجازه دهیم که فرشتگان این تصمیم را بگیرند؟
بند 13 - 15
مت 13: 41 می گوید ، "(متیو 13: 41 ، 42).؟ ...؟ ... پسر انسان فرشتگان خود را ارسال می کند ، و آنها همه چیزهایی را که باعث لجبازی می شوند ، از پادشاهی او جمع می کنند و افرادی که مرتکب بی قانونی می شوند ، 42 و آنها را به داخل کوره آتشین فرو می کنند. آنجاست که گریه [و] دندانهایشان می لرزد. »
آیا از این معلوم نیست که توالی 1 است) آنها در آتش انداخته می شوند و 2) در حالی که در آتش هستند ، دندان های خود را گریه می کنند و می لرزند؟
چرا پس ، مقاله ترتیب را معکوس می کند؟ در پاراگراف 13 می خوانیم ، "سوم ، گریه و غمزده" و سپس در بند 15 ، "چهارم ، داخل کوره قرار گرفته".
حمله به دین باطل مصیبت آتشین خواهد بود. این فرایند زمان بر است. بنابراین در نگاه اول ، به نظر می رسد هیچ مبنایی برای معکوس کردن ترتیب وقایع وجود ندارد. همانطور که خواهیم دید یک دلیل وجود دارد
بند 16 و 17
ما درخشش را به معنای تسبیح آسمانی مسح تعبیر می کنیم. این تفسیر بر دو چیز استوار است. عبارت "در آن زمان" و استفاده از حرف اضافه "در". بیایید هر دو را تحلیل کنیم.
از بند 17 داریم ، "عبارت" در آن زمان "به وضوح به واقعه ای اشاره می کند که مسیح به تازگی ذکر کرده است ، یعنی" فرو بردن علف های هرز در کوره آتشین "." اکنون مشخص می شود که چرا این مقاله توالی را معکوس می کند وقایع عیسی توصیف کرد بند 15 به تازگی توضیح داده است كه كوره آتشین به "نابودی كامل آنها در قسمت آخر مصیبت بزرگ" ، یعنی آرماگدون اشاره دارد. اگر از قبل مرده اید ، گریه و دندان قروچه سخت است ، بنابراین ما ترتیب را معکوس می کنیم. آنها وقتی دین از بین می رود ، گریه می کنند و دندان قروچه می کنند (مرحله اول مصیبت بزرگ) و سپس در اثر آتش سوزی در آرماگدون - مرحله دو ، از بین می روند.
مشکل این است که مثل عیسی مسیح درباره آرماگدون نیست. این مربوط به پادشاهی آسمانها است. پادشاهی آسمانها قبل از شروع آرماگدون تشکیل می شود. وقتی "آخرین بندگان خدا مهر و موم شده" شکل می گیرد. (مکاشفه 7: 3) متی 24:31 روشن می کند که پایان کار جمع آوری (برداشت فرشته) پس از مصیبت بزرگ اما قبل از آرماگدون اتفاق می افتد. در این 13 مblesثل بسیاری وجود دارد که "پادشاهی آسمانها مانند آنهاست"th فصل متی. گندم و علفهای هرز جز یکی از آنهاست.
- "پادشاهی آسمانها مانند دانه خردل است ..." (مگس 13: 31)
- "پادشاهی آسمانها مانند برگ است ..." (مورود 13: 33)
- "پادشاهی آسمان مانند یک گنج است ..." (مگس 13: 44)
- "پادشاهی آسمانها مانند یک بازرگان مسافرتی است ..." (مگس 13: 45)
- "پادشاهی آسمانی مانند یک دراگون است ..." (مگس 13: 47)
در هر یک از این موارد ، و موارد دیگر که در این لیست گنجانده نشده اند ، او در مورد جنبه های زمینی کار انتخاب ، جمع آوری و پالایش برگزیدگان صحبت می کند. تحقق آن زمینی است.
به همین ترتیب مثل او درباره گندم و علف های هرز با این کلمات شروع می شود ، "پادشاهی آسمان ها ..." (مت 13: 24) چرا؟ زیرا تحقق این امر مربوط به انتخاب بذر مسیحیان ، فرزندان پادشاهی است. مثل با اتمام آن کار به پایان می رسد. اینها از جهان انتخاب نشده اند ، بلکه از پادشاهی او انتخاب شده اند. "فرشتگان از جمع می شوند پادشاهی خود را همه چیزهایی که باعث لغزش و افراد می شوند ... انجام بی قانونی ». همه کسانی که روی زمین ادعا می کنند مسیحی هستند ، در پادشاهی او (عهد جدید) هستند ، درست مثل همه یهودیان - خوب و بد - در روز عیسی در عهد قدیمی بودند. نابودی مسیحیت در طی مصیبت بزرگ ، کوره ای آتشین خواهد بود. در این صورت همه افراد نمی میرند ، در غیر این صورت ، چگونه می توانند گریه کنند و دندان های خود را قروچه کنند ، اما همه مسیحیان دروغین دیگر وجود نخواهند داد در حالی که افراد از نابودی بابل بزرگ جان سالم به در خواهند برد ، مسیحیت آنها - که ممکن است نادرست باشد - وجود نخواهد داشت. چگونه آنها دیگر می توانند ادعا کنند که مسیحی هستند و کلیساهایشان را در خاکستر دارند. (آشکار 17:16)
بنابراین نیازی به معکوس کردن ترتیب کلمات عیسی نیست.
در مورد دلیل دوم ایمان آوردن "درخشش درخشان" در آسمان ها چه می کنید؟ استفاده از "در" نیازی به ما ندارد که باور کنیم آنها در آن مرحله از نظر جسمی در بهشت خواهند بود. مطمئناً می تواند باشد. با این حال ، در نظر بگیرید که هر کاربرد عبارت "پادشاهی آسمانها" که در این فصل 13 متی مشاهده کردیم ، به انتخاب زمینی برگزیدگان اشاره دارد. چرا این نمونه واحد به آسمان ها اشاره دارد؟
در حال حاضر ، آیا برگزیدگان خوش درخشیدند؟ در ذهن خود ما ، شاید ، اما نه به دنیا. ما فقط یک دین دیگر هستیم. آنها تشخیص می دهند که ما متفاوت هستیم ، اما آیا آنها تشخیص می دهند که ما برگزیدگان خدا هستیم؟ به ندرت. با این حال ، وقتی همه دین های دیگر از بین برود و ما ضرب المثل "آخرین مرد ایستاده" باشیم ، آنها مجبور می شوند دیدگاه خود را تغییر دهند. ما در سطح بین المللی بعنوان قوم برگزیده خدا شناخته خواهیم شد. در غیر این صورت ، چگونه کسی می تواند بقای جمعی ما را توضیح دهد. آیا دقیقاً همان چیزی نبود که حزقیال پیشگویی می کرد وقتی نبوت می گوید ملت ها "قومی را که از ملت ها دور هم جمع شده اند ، [یک نفر] که در حال جمع آوری ثروت و دارایی است ، می شناسند و می آیند" ، [کسانی] که در مرکز زمین"؟ (اِز. 38:12)
بگذارید در اینجا دو مورد را روشن کنم. اول ، وقتی می گویم "ما" ، خودم را در آن گروه قرار می دهم. نه با فرض ، اما امیدوارم. اینکه آیا من در نهایت بخشی از افرادی که حزقیال درباره آنها پیشگویی کرده است هستم یا نه ، موضوعی است که خداوند باید تصمیم بگیرد. دوم ، وقتی می گویم "ما" ، منظور من شاهدان یهوه به عنوان یک کلاس نیست. اگر کلاس گندم وجود نداشته باشد ، کلاس انتخابی نیز وجود ندارد. من نمی بینم که ما از یک مصیبت بزرگ به عنوان سازمانی با تمام ساختارهای اداری خود جان سالم به در ببریم. شاید ما این کار را بکنیم ، اما آنچه که کتاب مقدس در مورد آن صحبت می کند "برگزیدگان" و "اسرائیل خدا" و قوم یهوه است. کسانی که بعد از دود پاک شدن نابودی بابل ایستاده اند ، به عنوان یک قوم جمع می شوند و همانطور که حزقیال پیشگویی کرده است در هماهنگی زندگی می کنند و به عنوان کسانی که از برکت یهوه برخوردار هستند شناخته می شوند. سپس ملت های زمین ، از نظر معنوی ، به آنچه که ندارند ، طمع ورزند و با عصبانیت حملات حسادت كه مردم به ما حمله می كنند ، حمله خواهند كرد. آنجا دوباره می روم ، از جمله خودم.
ممکن است بگویید ، "این فقط تفسیر شماست." نه ، اجازه ندهیم آن را به مقام تفسیر برسانیم. تعبیر مال خداست. آنچه من در اینجا قرار داده ام صرفاً حدس و گمان است. همه ما دوست داریم هر از گاهی گمانه زنی کنیم. این در ذات ماست. هیچ مشکلی پیش نیامده است مادامی که ما نیشکر نیستیم و دیگران را مجبور می کنیم حدس و گمان ما را بپذیرند ، گویی که تفسیری از خدا باشد.
با این حال ، بیایید اکنون این حدس و گمان من را نادیده بگیریم ، و "درک جدید" را بپذیریم که استفاده از حرف اضافه "در" ، مسح را در بهشت قرار می دهد ، جایی که "به اندازه خورشید می درخشند". نتیجه جدیدی غیر منتظره از این درک جدید از طرف هیئت حاکمه وجود دارد. زیرا ، اگر صرف وارد کردن "در" در آن عبارت ، آنها را در بهشت قرار دهد ، پس ابراهیم ، اسحاق و یعقوب چه می شوند؟ زیرا متیو در صحبت درباره آنها از همان حرف اضافه استفاده می کند.
"اما به شما می گویم که بسیاری از مناطق شرقی و غربی با ابراهیم ، اسحاق و یعقوب در سفره خواهند نشست. in پادشاهی آسمانها. "(Mt. 8: 11)
در خلاصه
این تفسیر خاص از گندم و علف های هرز آنقدر اشتباه دارد که نمی توان فهمید از کجا شروع کنیم. چرا ما فقط تفسیر کتاب مقدس را متوقف نمی کنیم؟ کتاب مقدس بیان می دارد که چنین مواردی در صلاحیت خداوند است. (پیدایش 40: 8) ما از روز راسل در تلاش برای تفسیر کتاب مقدس هستیم و سوابق ما بدون شک نشان می دهد که ما در این مورد بسیار بد هستیم. چرا ما فقط متوقف نمی شویم و با آنچه نوشته است می رویم؟
این مثل را مثال بزنید. ما از تفسیری که عیسی به ما داد می دانیم که گندم ها مسیحیان واقعی ، فرزندان پادشاهی هستند. و علفهای هرز مسیحیان دروغین هستند. ما می دانیم که فرشتگان تعیین می کنند کدام یک است و این در خلال نتیجه گیری نظام امور انجام می شود. ما می دانیم که علف های هرز از بین رفته اند و فرزندان پادشاهی به خوبی می درخشند.
وقتی این وقایع واقعاً اتفاق می افتد ، ما می توانیم با چشمان خود نگاه کنیم و خود خواهیم دید که چگونه علف های هرز در آتش استعاره سوزانده می شوند و فرزندان پادشاهی چگونه می درخشند. در آن زمان بدیهی خواهد بود. ما به شخصی احتیاج نداریم که آن را برای ما توضیح دهد.
دیگر چه میخواهیم؟
[…] یک کمیته تحریریه 5 نفره. درست پس از مرگ راسل ، رادرفورد با استفاده از ماشینکاری قانونی ، کنترل را از کمیته اجرایی خارج کرد و خود را برای هدایت امور در راس شرکت قرار داد. در مورد انتشار کتاب مقدس […]
[…] از 5 شخص. Justo después de la muerte de Russell، Rutherford usó maquinaciones legales para arrebatar el control del comité ejecutivo y se colocó al mando de la compañía para dirigir sus asuntos. En cuanto a la publicación de […]
[...] در حقیقت به نظر می رسد تنها "پاکسازی" برکناری مدیرانی است که در وصیت نامه خود توسط چارلز راسل منصوب شده بودند و از رئیس جمهور شدن ج.ف.رادرفورد حمایت نمی کردند. با این حال ، واقعیت های تاریخ این عقیده را که عیسی در پشت این کار بوده تأیید نمی کند. (ببینید نگاه کنید! من همه روزها با شما هستم) […]
سلام کوپ ،
اگرچه یک سهامدار یک نفر است ، اما یک سهامدار می تواند هر تعداد آرا را به خود اختصاص دهد.
توجه داشته باشید این نقل قول از AH Macmillan:
وی ادامه داد: "چند نفر از بلندپروازان در دفتر مرکزی ، گروه هایی را كه در اینجا و آنجا برگزار می شد ، برگزار می كردند و اندكی برای انتخاب اعضای خود انتخاب می كردند. با این حال ، من و ون امبورگ تعداد زیادی آرا برگزار كردیم. بسیاری از سهامداران با آگاهی از ارتباط طولانی ما با راسل ، وكلاك های خود را برای ما ارسال كردند تا برای كسانی كه ما تصور می كردیم مناسب برای دفتر است انتخاب شود. "
(Macmillan ، AH 1957 ، ایمان در مارس pg 70)
آپولو
سلام آپولو ،
بابت پست تان ممنونم. بنابراین سؤال باقی مانده است ، آنهایی که ضد رادرفورد خسته تر بودند ، آنقدر رای آرا را مرطوب تر کردند ، اما هنوز هم دانشجویان متشکل از کتاب مقدس را ترک کردند یا البته افراد بیشتری را خیس تر از آنچه فکر می کنید طرفدار رادرفورد بودند ، خسته تر کردند. شاید ما هرگز دقیقاً چیزی را نشناسیم ، اما از اینکه چیزی را به دانش من در مورد این موضوع اضافه کرده اید ، سپاسگزاریم.
کیپ
سلام کوپ
خواهش میکنم. و مطمئناً همه جوابها را ندارم. کاش می کردم شکافهایی در پرونده وجود دارد که فکر می کنم هرگز ظاهر نخواهد شد ، بنابراین ما فقط می توانیم به آنچه موجود است ادامه دهیم. اما خواندن تمام اسناد موجود از قلم خود راترفورد و مستندات چهار كارگردان در هنگام تبادل "الكر برداشت" برای من واقعاً چشم باز بود.
آپولو
همچنین لازم به ذکر است که مشارکت کنندگان قادر به خرید رای بودند. این یک عده نسبتاً جزئی بود که به شما رأی می داد. بنابراین برادران ثروتمندتر آرای کنترل کننده بیشتری نسبت به آرای فقیرتر داشتند. دموکراسی طرفدار ثروتمندان یک دموکراسی واقعی نیست و هر دموکراسی یک حکومت دینی واقعی نیست. اکثریت عمده سهام توسط او و سایر همکاران معتمد کنترل می شد. ماتیاس با یک رأی به ازای هر رسول ، حتی یک رأی برای مسیحیان انتخاب نشد ، اما حتی پس از آن نیز با قرعه کشی گزینه نهایی را به عهده خدا گذاشتند. نمی توان با آن بیان کرد... بیشتر بخوانید »
خوب ، بگذارید در مورد سخنان شما در مورد ریاست جمهوری راترفورد نکته ای بیان کنم. او انتخاب شد (!). مدتی پس از انتخابات ، "شورش" مدیران آغاز شد. در دسامبر 1918 راترفورد 95 درصد آرا students دانشجویان کتاب مقدس را به دست آورد تا وی را به عنوان رئیس جمهور تعیین کند. چهار مدیر سابق هرگز ادعا نکردند که نباید رییس جمهور باشد ، آنها فقط رادرفورد را به عنوان رئیس جمهور نمی خواستند (از جمله روش راتفورد بدون GB) اما همه افراد دیگر او را در سال 1917 و 1918 می خواستند. بنابراین اکثریت رادرفورد را تاسیس کردند ، نه او خودش ، مگر نه؟ وقتی می گویید ، چهار مدیر سابق حق داشتند ، شما هم می گویید 95 درصد... بیشتر بخوانید »
Kyp آیا می دانید آرا pro پروکسی چیست؟ آیا فرایندی را که در آن زمان واقعاً انجام شده است برای ادعای این ارقام می فهمید؟ اگر فکر می کنید 95 درصد افراد جنبش دستهای خود را بلند کرده یا رأی می دهند پس اشتباه می کنید. تعداد نسبتاً کمی از افراد با این موضوع ارتباط داشتند. نظرسنجی واقعی دانش آموزان کتاب مقدس نحوه عملکرد آنها پس از آن است. اکثریت با ترک کامل در سالهای بعدی رأی دادند. سلطنت رادرفورد از طریق اعداد خوب صحبت می کند ، اما نه شخصی که شما به آن اشاره می کنید.... بیشتر بخوانید »
آپولو عزیز ،
با تشکر از پاسخ شما. بله ، من درباره هر دو طرف مطالب زیادی از جمله مواد دست اول را مطالعه کردم.
همانطور که در ویکی پدیا نیز می خوانید: "در 5 ژانویه 1918 ، رادرفورد با دریافت 194,106 رأی سهامداران به کار خود بازگشت."
194,106 رای نیابتی؟ من فکر نمی کنم تا آنجا که من در مورد ایده سهامداران این روزهای اولیه انجمن برج مراقبت می دانم ، بسیاری یا اکثر دانشجویان فعال کتاب مقدس سهامدار بوده اند. تا آنجا که من می دانم ، این در واقع دموکراتیک بود. اگر نظر من با واقعیت ها ارتباط ندارد ، لطفاً توضیح دهید.
کیپ
سلام Kyp آیا فکر می کنید 194,106 رأی سهامداران نمایندگان 194,106 نفر است؟ اکثر آراholders سهامداران در واقع توسط 5 خواهر اعتماد داشتند ، اما رادرفورد آنها را متقاعد کرد که رای دادن برای آنها اشتباه است. گزارش شده است که آ. مکمیلان بزرگترین سهم بعدی را در اختیار داشت و البته به رادرفورد بسیار نزدیک بود. بعلاوه رادرفورد فقط موفق به تصویب آیین نامه ای شده بود (که ظاهراً هرگز در جلسه ای با صدای بلند خوانده نمی شد) که به این معنی بود که فقط آرا برای نامزدهای معرفی شده شمارش می شود. حدس بزنید چه تعداد نامزد معرفی شده وجود دارد. یکی به نظر می رسد همه چیز قانونی بوده است... بیشتر بخوانید »
آپولو عزیز ،
طبق تعریف یک سهامدار یک نفر است. من نمی دانم بعضی از مردم ده ها هزار رای دارند ، منبعی برای این کار ندارم؟
من فکر شما راجع به آرا count شمارش شده نمی فهمم. هزار رأی به دیگران و بیشتر به رادرفورد اختصاص داشت ، اما در پست شما اینگونه خوانده می شود که گویی فقط آرای رادرفورد شمرده شده است.
کیپ
[...] وصیت نامه راسل زیرا او را از انتشار برخی ایده هایش منع می کردند. (ما برای اطمینان از این واقعیت شهادت قسم خورده فرد فرانتس در دادگاه افتراbel اولین مویل را داریم.) بنابراین قاضی رادرفورد […]
[…] پیگیری پست نگاه کن! من تمام روزها با تو هستم. در آن پست ما به این واقعیت اشاره کردیم که حضور در مراسم یادبود از […]
من حدس می زنم که متوجه نیستم که سقوط و حمله او دو چیز متفاوت بود. ممنون بابت راهنمایی.
درست به نظر می رسد که سقوط و حمله دو چیز متفاوت هستند. Rev 18: 2 حاوی اظهاراتی است که وی سقوط کرده است ، v4 فراخوانی است که "از او خارج شوید" و V8 می گوید که حمله آینده است ، با تخریب ناگهانی "در یک روز". این بدان معنا نیست که این سقوط در سالهای 1918-19 اتفاق افتاده است ، اما به نظر می رسد واضح است که این سقوط مقدم بر حمله / تخریب است که مدت زمان کافی برای بیرون آمدن مردم است.
آپولو
مصیبت کوه. 24: 15-22 ابتدا در بیت المقدس زمینی اعمال شد. دومین تحقق این مصیبت بر عهده همتای مدرن وی است. همانطور که در قرن اول ، مسیحیان واقعی در این همتای مدرن آن مرکز باستانی پرستش واقعی که مرتد شده است ، زندگی می کنند. این که آیا آنچه مربوط به شهر باستان است ، کل بابل است یا قسمت قابل توجهی از آن چیزی تغییر نمی کند. واقعیت این است که ، اگر او در سال 1918 سقوط کرد ، آنگاه کسانی که نتوانستند از آن خارج شوند و یا در طی 30 سال آینده یا بیشتر از آن درگیر شوند ، از شركت در تخریب وی در امان بودند.... بیشتر بخوانید »
بله موافقم. من فقط به این نکته اشاره کردم که باید بین سقوط و حمله پنجره وجود داشته باشد تا مردم بالاخره "بیرون بیایند". Rev 18: 1 با گفتن اینکه فرشته ای که با این پیام فرود می آید اقتدار زیادی دارد ، و زمین با جلال او روشن خواهد شد. به نظر می رسد نشان می دهد که پیام برای همه بدون ابهام و روشن خواهد بود. من گمان می کنم برخی استدلال می کنند که ما یک پیام صریح را برای یک قرن کامل و بیشتر حمل کرده ایم ، اما به نظر می رسد زمان Rev 18 "بعد از این موارد" باشد که شامل... بیشتر بخوانید »
آیا شخص دیگری تضاد را خوانده است؟ در مقاله اول می گویند که هنگام حمله به بابل کبیر ، مصیبت آغاز می شود. در مقاله دوم آنها درباره گندم و علفهای هرز که بابل از طریق 1919 در حال کاهش یافته است ، می گویند. چی؟؟؟
دهه هاست که موضع رسمی ما این است که سقوط بابل با حمله به او متفاوت است. وقتی خدا دیگر او را تأیید نکند ، او سقوط می کند ، اما بعد از آن مدتی نابود نمی شود. این یک بازی کلمه ای است که ما باید برای توجیه اهمیتی که به سال 1919 قائل هستیم استفاده کنیم.
من و یک دوست در حال بحث درباره پست اخیر شما بودیم "ببین! من تمام روزها با تو هستم »و درباره مال فکر کردیم. 3: 1-4. در برنامه زمان عیسی او معبد اورشلیم را که در آن زمان مرتد بود تمیز می کرد. عیسی حتی گفت که آنها (یهودیان مرتد) آن را به غاری دزد تبدیل کردند. آیا اگر قرار باشد این پاکسازی برای سال 1914 اعمال شود ، آیا منطقی نیست که عیسی نسخه مدرن معبد مرتد در اورشلیم را که فکر می کنیم مسیحیت باشد ، پاک کند؟ چرا او سازمان نوپای خود را پاکسازی می کند... بیشتر بخوانید »
یک نکته عالی ، امیلی. به نظر می رسد این فرض را داریم که تا سال 1914 ناگهان تنها مسیحیان واقعی بلوار بودیم ، اما حتی اگر هم بودیم ، نظر شما بخوبی پذیرفته شده است. عیسی برای پاکسازی معبد وارد شد ، به نوعی پاکسازی شاگردان خود را انجام نداد. اگر مسیحیت بیت المقدس ضد نوع است ، همانطور که ما بارها در انتشارات خود ادعا کرده ایم ، بنابراین نتیجه می گیرد که هرگونه پاکسازی باید از او آغاز شود. پس چرا با دانشجویان کتاب مقدس شروع کنیم؟ البته ، از آنجا که کل آموزه حضور مسیح از سال 1914 آغاز شده است ، وجود دارد... بیشتر بخوانید »
من هنوز نمی توانم باور کنم که تلویحاً سقوط بابل بزرگ در سال 1919 رخ داده است؟ اگر چنین است ، اکنون همه ادیان در سراسر جهان در جریان هستند؟ یا چیزی را از دست داده ام؟
بد من حدس می زنم که وقتی بابلی بزرگ از بین می رود فکرشان تغییر نکرده است.
همانطور که اشاره کردید Gen 40: 8 نیز سد راه من در مورد "تفسیر" ما بوده است. من فقط می خواهم بخشی از یک گروه از مسیحیان باشم که می خواهند بدون فکر کردن بیشتر به خودمان ، به بهترین نحو ممکن به یوهان خدمت کنند ، وقتی زمین می خورم بدون ترس از درخواست کمک به من کمک کن ، مرا در مورد چیزهایی آموزش دهی تا زندگی من بهتر شود و رابطه من با یهوه ، نسبت به چیزهایی که به صراحت صبر در انتظار یهوه نیستند و سرانجام در داخل سالن و بیرون آن به من محبت ورزند و احساس خانواده بودن می کنند ، به اندازه کافی فروتن باشید. که من... بیشتر بخوانید »