[یک قطعه نظر]

من اخیراً دوستی داشتم که دوستی چند دهه ای را قطع کرد. این انتخاب شدید نتیجه ای به دست نیاورد زیرا من به برخی از آموزش های غیرمکتبی JW مانند سال 1914 یا "نسل های همپوشان" حمله کردم. در واقع ، ما هیچ بحث اعتقادی نداریم. دلیل این که او این کار را قطع کرد این بود که من با استفاده از منابع گسترده از انتشارات ما و همچنین منابع کتاب مقدس به او نشان دادم که من حق دارم آموزه های هیئت حاکمه را ارزیابی کنم تا ببینم با کتاب مقدس همخوانی دارد یا نه. استدلال های مخالف وی نه تنها یک کتاب مقدس و نه ، برای همین موضوع ، یک اشاره واحد به انتشارات ما داشت. آنها کاملاً مبتنی بر احساسات بودند. او احساسی را که استدلال من در او ایجاد می کرد دوست نداشت و بنابراین پس از دهه ها دوستی و بحث های معنادار درباره کتاب مقدس ، دیگر نمی خواهد با من معاشرت کند.
در حالی که این شدیدترین واکنشی است که تا به امروز تجربه کردم ، دلیل اصلی آن بسیار نادر است. برادران و خواهران اکنون به سختی شرط دارند كه فکر كنند زیر سؤال بردن از هرگونه تعلیم و تربیت از اعضای حاكم بر مسأله سؤال از خداوند یهوه است. (مطمئناً ، سؤال از خدا مسخره است ، حتی اگر ابراهیم بدون آنكه از پیش فرض خوانده شود با این كار از بین رفت. آیا او امروز زنده بود كه با سؤال از هیئت حاكمه از شیوه خطاب به خدای متعال ، من یقین دارم كه او از این امر ناامید خواهد شد). حداقل ، ما بایگانی را در بایگانی خدمات میز داریم. - Genesis 18: 22-33)
از خواندن نظرات در مورد این بخش و پست های موجود در بحث در مورد Truth.com من دیدم که واکنش دوست قبلی ام اکنون امری عادی است. در حالی که همیشه غیرت شدید در سازمان ما رخ داده است ، اما آنها منزوی بودند. دیگر نه. اوضاع تغییر کرده است. برادران از بیان هر آنچه ممکن است به اختلاف یا تردید اشاره کند ، ترس دارند. فضای دولت پلیس بیشتر از یک برادری دوست داشتنی و فهمیده است. برای کسانی که احساس می کنند ملودراماتیک هستم ، یک آزمایش کوچک پیشنهاد می کنم: در این هفته برج نگهبانی مطالعه کنید ، هنگامی که سؤال پاراگراف 12 پرسیده می شود ، در مورد بالا بردن دست خود فکر کنید و بگویید که این مقاله اشتباه دارد ، که کتاب مقدس در داوران 4: 4,5 به وضوح می گوید دبورا ، نه باراک ، کسی بود که در آن روزها اسرائیل را داوری می کرد. اگر قرار بود چنین قدم بردارید (من دلگرم کننده آن نیستم ، فقط به شما پیشنهاد می کنم که در مورد آن فکر کنید و احساس واکنش خودتان را به این ایده بدست آورید) ، فکر می کنید که می خواهید جلسه را ترک نکنید بدون اینکه به آن نزدیک شوید یکی از این موارد باشد بزرگان؟
من معتقدم اتفاقی در 2010 افتاده است. به یک نقطه اوج رسید. این سالی است که درک جدید ما از "این نسل" منتشر شد. [I] (تن 24: 34)
در نیمه ی آخر قرن بیستم ، ما حدود یک بار در هر دهه درک جدیدی از "این نسل" داشتیم ، و در اواسط دهه نود با اعلام این که کوهستان خاتمه می یابد ، پایان یافت. 24: 34 نمی تواند به عنوان ابزاری برای تعیین مدت طولانی روزهای گذشته استفاده شود.[II] هیچ یک از این تفسیر مجدد (یا "تنظیمات" آنطور که ما با خوشحالی می خواهیم آنها را صدا کنیم) تأثیر عمده ای در نگرش ذهنی برادران و خواهران نداشته است. هیچ بخشی از کنوانسیون ناحیه و قطعات مونتاژ مدار وجود ندارد که ما را ترغیب به پذیرش جدیدترین درک کنند ، زیرا برای دکترین "نسل های همپوشان" جدید وجود داشته است. من فکر می کنم بخشی از این امر به این دلیل بود که ، در حالی که در نهایت ثابت شد ، هر "تنظیم" در آن زمان به نظر می رسید که معنای مقدس را حس کند.
موضوع دیگه این نیست. تدریس فعلی ما به هیچ وجه بنیادی کتاب مقدس ندارد. حتی از دیدگاه سکولار نیز معنی ندارد. در ادبیات انگلیسی و یونانی در هیچ جا ایده ای برای نسل واحدی وجود ندارد که مربوط به دو نسل متفاوت و با هم همپوشانی باشد. مزخرف است و هر ذهن معقول فوراً آن را خواهد دید. در حقیقت ، بسیاری از ما این مشکل را انجام داده ایم. در حالی که آموزه های قبلی می تواند در معرض خطای انسانی قرار بگیرد - مردانی که فقط تلاش می کنند تا چیزی را درک کنند - این آخرین آموزش به روشنی ابداع است. یک تمکین و یک چیز خاص هنری نیز نیست. (2 Pe 1: 16)
در بازگشت به 2010 ، بسیاری از ما دریافتیم که هیئت مدیره قادر به ساختن امور است. نتایج حاصل از این تحقق چیزی کم از زمین خاکی نبود. چه چیز دیگری ساخته بودند؟ دیگر چه اشتباهی داشتیم؟
اوضاع فقط بعد از نشست سالانه 2012 اکتبر بدتر شد. به ما گفته شد كه نهاد رهبری برده مومن و باهوش است کوه 24: 45-47. بسیاری از آنها شروع به دیدن الگویی کردند که تفسیر عجیب و غریب متیو 24: 34 را توضیح می داد ، زیرا دوباره از آن استفاده می شد تا این ایده را ایجاد کند که پایان خیلی نزدیک است. به ما آموخته می شود که اگر آخر وقت در سازمان نباشیم ، خواهیم مرد. برای ماندن در سازمان ، ما باید از هیئت حاکمه ایمان داشته ، حمایت و پیروی کنیم. با انتشار نسخه 15 ، 2013 ژوئیه ، این نقطه به خانه رانده شد برج مراقبت، که در ادامه وضعیت تازه تعالی هیئت مدیره را توضیح داد. عیسی آنها را در 1919 به عنوان یک برده مومن و گسسته خود برگزید. اطاعت کامل و بی قید و شرط از مردان اکنون به نام خدا خواسته شده است. "گوش کن ، اطاعت کن و سعادت کن" فریاد شفاف سازی است.

سناریو حاضر

شاهدان یهوه به یکدیگر "حقیقت" می گویند. ما تنها حقیقت را داریم. برای یادگیری این واقعیت که بعضی از گرامی ترین حقایق ما محصول اختراع بشر است ، فرش را از زیر پای خود اطمینان می گیرد. ما در تمام زندگی خود تصور کردیم که در دریای آشفته بشریت ، در این کشتی سازمان نجات بخش زندگی ساخته و در حال قایقرانی هستیم. ناگهان ، چشمان ما به این واقعیت باز می شود که ما در یک قطار ماهیگیری نشت قدیمی هستیم. یکی از بسیاری از اندازه های مختلف ، اما به همان اندازه کمرنگ و غیر قابل تشخیص است. آیا ما در هیئت مدیره می مانیم؟ پرش کشتی و شانس ما را در دریای آزاد می گیرید؟ سوار کشتی دیگری شوید؟ نکته قابل توجه این است که اولین سوالی که همه در این مرحله می پرسند اینست که کجا می توانم بروم؟
در ابتدا به نظر می رسد که ما تنها با چهار گزینه روبرو هستیم:

  • با رد اعتقادات و روش زندگی ما به اقیانوس بپردازید.[III]
  • قایق دیگر را با پیوستن به کلیسای دیگر پرش کنید.
  • وانمود کنید که نادیده گرفتن همه چیز و مناقصه زمان ما ، بد نیست.
  • وانمود کنید که هنوز هم آن کشتی محکم است که همیشه اعتقاد داشتیم با ایمان خود دو برابر می شود و همه چیز را کورکورانه می پذیرفت.

گزینه پنجم وجود دارد ، اما این در ابتدا بیشتر آشکار نیست ، بنابراین بعداً به آن خواهیم پرداخت.
گزینه اول به معنی بیرون ریختن کودک با آب حمام است. ما می خواهیم به مسیح و پدرمان ، یهوه ، نزدیک شویم. آنها را رها نکنید.
من از مبلغی می دانم که گزینه دوم را انتخاب کرده است و اکنون به دنیا سفر می کند که علاج ایمان و موعظه های مربوط به الهه را بر عهده دارد.
برای مسیحی دوستدار حقیقت ، گزینه های 1 و 2 خارج از جدول هستند.
گزینه 3 ممکن است جذاب به نظر برسد ، اما به سادگی پایدار نیست. ناهماهنگی شناختی شروع می شود ، شادی و آرامش را به سر می برد و سرانجام ما را به سمت انتخاب گزینه دیگری سوق می دهد. با این وجود ، اکثر ما قبل از جاهای دیگر شروع به انتخاب 3 می کنیم.

گزینه 4 - جهل تهاجمی

بنابراین ، ما به گزینه 4 می رویم ، که به نظر می رسد ، تعداد قابل توجهی از برادران و خواهران ما انتخاب به مرحله انتخاب است. ممکن است این گزینه را "جهل تهاجمی" بگذاریم ، زیرا این یک انتخاب منطقی نیست. در حقیقت ، این یک انتخاب آگاهانه نیست ، زیرا نمی تواند براساس عشق به حقیقت ، درون نگری صادقانه زنده بماند. این یک انتخاب مبتنی بر احساسات است که از ترس و به همین دلیل ناجوانمردانه ساخته شده است.

"اما در مورد ترسوها ... و همه دروغگوها ، قسمت آنها در دریاچه خواهد بود. . " (پاسخ 21: 8)
"بیرون سگها هستند ... و همه دروغ را دوست دارند و حمل می کنند." (پاسخ 22:15)

با استفاده از این جهل تهاجمی ،[IV] این م believeمنان می کوشند تا درگیری داخلی ذاتی گزینه 3 را با دوبار کاهش ایمان خود و پذیرفتن هر چیز و هر آنچه که هیئت حاکمه باید بگوید ، انگار از دهان خود خداست ، حل می کنند. با این کار وجدان خود را به انسان تسلیم می کنند. همین ذهنیت همان چیزی است که به سرباز در میدان جنگ اجازه می دهد تا هم نوع خود را بکشد. همین ذهنیت است که به جمعیت اجازه می دهد استفان را سنگسار کنند. همان ذهنیتی که یهودیان را در کشتن مسیح مقصر دانست. (اعمال 7: 58 ، 59؛ 2: 36-38)
یكی از چیزهایی كه انسان بیش از هر چیز از آن گرامی می دارد ، تصویر خود او است. نه به شکلی که او واقعاً هست ، بلکه راهی که خودش می بیند و جهان را تصور می کند او را می بیند. (تا حدی همه ما درگیر این خود فریب به عنوان ابزاری برای حفظ عقل خود هستیم.[V]) به عنوان شاهدان یهوه ، خود تصویر با کل چارچوب آموزه ما گره خورده است. ما کسانی هستیم که وقتی جهان نابود شود زنده خواهیم ماند. ما از هر کس دیگری بهتر هستیم ، زیرا حقیقت را داریم و خداوند ما را برکت می دهد. فرقی نمی کند که جهان چگونه ما را ببیند ، زیرا نظر آنها مهم نیست. خداوند ما را دوست دارد زیرا ما حقیقت داریم و این مهم است.
اگر حقیقت را نداشته باشیم ، همه چیز خراب می شود.

تردید در ایمان

"دوبله کردن" یک اصطلاح قمار است ، و قماربازی بسیار ارتباطی با وضعیت ذهنی این برادران و خواهران دارد. در Blackjack ، یک بازیکن ممکن است با دو برابر شرط بندی خود با این شرط که می تواند تنها یک کارت دیگر را قبول کند ، تصمیم به "پایین کشیدن" بگیرد. اساساً ، او می خواهد دو برابر بیشتر از آن پیروز شود یا دو برابر بیشتر از دست بدهد ، همه بر اساس یک تساوی یک کارته.
ترس از درک اینکه همه چیزهایی که به آن اعتقاد داشته ایم و به آن امید داشته ایم و در تمام زندگی آرزو کرده ایم ، در معرض خطر قرار می گیرد و باعث می شود بسیاری از افراد فرآیند تفکر خود را خاموش کنند. این افراد با پذیرفتن هر آنچه که مقام رهبری به عنوان انجیل تعلیم می دهد ، سعی در حل و فصل مناقشه و نجات آرزوها ، امیدها و حتی ارزش خود دارند. این یک وضعیت روانی بسیار شکننده است. از جنس نقره یا طلا نیست ، بلکه از شیشه نازک ساخته شده است. (1 Cor. 3: 12) هیچ شک و تردیدی نخواهد داشت. بنابراین هر کسی که شک کند ، حتی ناچیز است ، باید فوراً کنار گذاشته شود. اندیشه عقلانی مبتنی بر استدلال صحیح کتاب مقدس است که باید از هر قیمتی اجتناب شود.
شما نمی توانید تحت تأثیر استدلالی که نمی شنوید باشید. واقعیتی را که نمی دانید نمی توانید متقاعد شوید. این افراد برای محافظت از خود در برابر حقایقی که ممکن است جهان بینی آنها را درهم بشکند ، جو را ایجاد می کنند و هر گفتگوی معقول را مجاز نمی دانند. این همان چیزی است که امروزه در سازمان با آن روبرو هستیم.

درسی از قرن اول

هیچ کدام از این جدید است. هنگامی که رسولان برای اولین بار شروع به موعظه کردند ، حادثه ای رخ داد که در آن ها پیرمرد 40 که از بدو تولد لنگ بود و برای همه مردم مشهور بود را درمان کرد. رهبران Sanhedrin تشخیص دادند که این "یک نشانه قابل توجه" است - آنها نمی توانند انکار کنند. با این وجود ، نتیجه گیری قابل قبول نبود. این نشانگر این بود که رسولان از پشتوانه خدا برخوردار بودند. این بدان معنی بود که کاهنان باید از نقش رهبری گرامی خود دست بکشند و از رسولان پیروی کنند. این آشکارا گزینه ای برای آنها نبود ، بنابراین آنها شواهد را نادیده گرفتند و از تهدیدها و خشونت ها برای سکوت رسولان استفاده کردند.
هم اکنون این همان تاکتیک ها برای خاموش کردن تعداد فزاینده ای از مسیحیان صادق در بین شاهدان یهوه استفاده می شود.

گزینه پنجم

برخی از ما ، پس از تلاش برای گزینه 3 ، متوجه شده ایم که ایمان به تعلق داشتن به برخی از سازمان ها نیست. ما متوجه شده ایم که رابطه با عیسی و یهوه نیازی به تسلیم شدن در ساختار اقتدار انسانی ندارد. در حقیقت ، برعکس ، برای چنین ساختاری مانع عبادت ما می شود. هنگامی که در درک چگونگی برقراری رابطه خانوادگی شخصی با خدا رشد می کنیم ، طبیعتاً می خواهیم روشنگری جدید خود را با دیگران در میان بگذاریم. این زمانی است که ما به نوعی ظلم و ستم را انجام می دهیم که رسولان از رهبران یهود روزگار خود با آن روبرو بودند.
چگونه می توانیم با این موضوع کنار بیاییم؟ در حالی که بزرگان قدرت شلاق زدن و زندانی کردن کسانی که با حقیقت سخن می گویند ندارند ، می توانند چنین افرادی را مرعوب ، تهدید و حتی اخراج کنند. اخراج یعنی اینکه شاگرد عیسی از همه خانواده و دوستانش جدا شده و او را تنها می گذارد. حتی ممکن است او مجبور شود از خانه خود بیرون بیاید و از نظر اقتصادی رنج بکشد - همانطور که در مورد بسیاری نیز اتفاق افتاده است.
چگونه می توانیم از خود محافظت کنیم در حالی که هنوز به دنبال آنهایی هستیم که "آه و ناله" می کنند تا امید شگفت انگیزی را که برای ما گشوده اند ، فرصتی برای فرزندان خدا به نام خود با آنها به اشتراک بگذاریم؟ (Ezekiel 9: 4؛ جان 1: 12)
ما در مقاله بعدی این موضوع را بررسی خواهیم کرد.
______________________________________________
[I] در واقع ، اولین اشاره جدید به درک جدید ما در ماه فوریه 15 ، 2008 آمد برج مراقبت. در حالی که مقاله تحقیق این ایده را ارائه می داد که این نسل به نسل شرور مردم در روزهای گذشته زندگی نمی کند ، بلکه به دنبال پیروان مسح عیسی است ، اما عنصر واقعاً جنجالی به بیانیه نوار کناری فرستاده شد. بنابراین تا حد زیادی غافل شد. به نظر می رسد که هیأت مدیره در حال آزمایش آب های دارای جعبه در صفحه 24 بود که می خواند ، "به نظر می رسد" دوره زمانی که این نسل "زندگی می کند با دوره تحت پوشش دیدگاه اول در کتاب مکاشفه مطابقت دارد. (Rev. 1: 10-3: 22) این ویژگی از روز پروردگار از 1914 گسترش می یابد تا آخرین کسانی که مسح شده وفادار می میرند و رستاخیز می شوند. "
[II] w95 11 / 1 ص. 17 par. 6 زمانی برای بیدار ماندن
[III] ما از مردم می خواهیم که همیشه این کار را انجام دهند ، اعتقادات دروغین مذهبی خود را به خاطر "حقیقت" کنار بگذارند. با این حال ، هنگامی که کفش روی پای دیگر است ، متوجه می شویم که انگشتان دست ما را می کشد.
[IV] «نابینایی ساختاری» روش دیگری برای توصیف این ذهنیت است
[V] یکی از مواردی از شعر معروف رابی برنز که به "یک زن و شوهر" معروف است ، یادآوری می شود:

و آیا برخی از قدرت هدیه کوچک به ما می دهد
برای دیدن خودمان همانطور که دیگران ما را می بینند!
بسیاری از اشتباهات ما را آزاد می کند ،
و مفهوم احمقانه:
چه لباس و لباس می تواند ما را ترک کند ،
و حتی فداکاری!

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    47
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x