شاهدان یهوه از خود به عنوان "در حقیقت" یاد می کنند. این نام تبدیل شده است، وسیله ای برای شناسایی خود به عنوان یکی از شاهدان یهوه. پرسیدن از یکی از آنها، "چه مدت در حقیقت هستی؟"، مترادف با این سوال است که "چه مدت یکی از شاهدان یهوه بودی؟"

این باور، که تنها آنها، از میان همه ادیان جهان، حقیقت را دارند، چنان ریشه دوانده است که آزمایش این تصور بسیار بیشتر از تمرین فکری صرف است. اینکه از یکی از آنها بخواهیم یکی از باورهای اصلی خود را موشکافی کند، این است که از آنها بخواهیم خود هویت، جهان بینی و حتی ارزش خود را زیر سوال ببرند.

این به توضیح مقاومتی که فرد هنگام تلاش برای افشای دروغ و ریا در سازمان، به ویژه در بالاترین سطوح آن، با آن مواجه می شود، کمک می کند. به ندرت بزرگ یا گروهی از بزرگان را پیدا خواهید کرد که مایل باشند ترجمه دنیای جدید را برای تحلیل آرام و منطقی هر یک از آموزه های خود باز کنند. درعوض، ناشر جماعتی که تردید یا نگرانی‌هایش را ابراز می‌کند، به‌عنوان مشکل‌ساز رفتار می‌شود و با برچسب مرتد تهدید می‌شود!

برای نشان دادن این واکنش کاملاً رایج، مکاتبات زیر را بین نیکول، خواهر شاهد یهوه ساکن فرانسه، و بزرگان جماعتش که او را به ایجاد تفرقه و نشر دروغ های مرتد متهم می کردند، به شما ارائه می کنم. نامه ها همه از اوست. بزرگان به ندرت چیزی از این نوع را به صورت مکتوب درج می کنند زیرا سازمان به آنها دستور داده است که این کار را انجام ندهند. در صورتی که شخص با دروغ، تهمت و دروغ سر و کار داشته باشد، نوشتن مطالب به ذهن او برمی گردد.

در این نامه از سه نامه اول، پاسخ نیکول به "دعوتنامه" برای ملاقات با بزرگان را داریم.

(توجه: همه این حروف از فرانسه اصلی ترجمه شده اند. من از حروف اول برای جایگزینی نام بزرگان استفاده کرده ام.)

======== حرف اول ========

هیئت بزرگان تحت FG،

اگر ترجیح می دهم امروز به جای ملاقات با شما بنویسم، به این دلیل است که حالت روحی و عصبانیت من به من اجازه نمی دهد آرام صحبت کنم (یکی از نقاط ضعف من کنترل احساساتم است و در این مورد احساسات من شدید است).

شما تا حدودی از سؤالات، تردیدهای من و عدم پذیرش موضع انجمن در مورد برخی موضوعات، از جمله نگرش ما نسبت به اعضای خانواده محروم شده آگاه هستید.

در آخرین جلسه (سه شنبه 9 ژانویه)، FG به درستی با استفاده از مثال ختنه در روز هشتم اشاره کرد که یهودیان متوجه نشدند که چرا یهوه دقیقاً این روز هشتم را انتخاب کرد. من نمی توانستم بیشتر موافق باشم. سپس پرسید چه کاربردی از آن می توان ساخت؟

FM در مورد اخراج یکی از اعضای خانواده توضیح داد و اعلام کرد که حتی اگر متوجه نشدیم، باید به یهوه اعتماد کنیم. این روشی است که من با آن مشکل دارم. قانون از خدا (ختنه) به آرامی با قانون جایگزین شده است مردان (موضع انجمن مبنی بر اینکه شما حتی نباید به تلفن پاسخ دهید یا به یک فرد اخراج شده پیامک دهید).

به طور خلاصه، ما باید اطاعت کنیم زیرا اینطور است مال خدا قانون است.

نه ! در این مورد این یک تفسیر انسانی است. این نیست مال خدا قانون، این است مردانه!

اگر این قانون خدا بود، چگونه است که در سال 1974 (به برج دیده‌بانی 15/11/1974 مراجعه کنید) موضع کاملاً متفاوتی داشت: «پار. 21 هر خانواده همچنین باید تصمیم بگیرد که تا چه حد از اعضای خود (به غیر از کودکان خردسال) که از انجمن محروم شده اند و زیر سقف آن زندگی نمی کنند، شرکت کند. تصمیم بزرگترها برای خانواده نیست.

«پار. 22 ….. اینها تصمیمات انسانی است که خانواده ها باید بگیرند، و تا زمانی که شواهد روشنی وجود نداشته باشد که یک نفوذ فاسد دوباره به جماعت وارد شده باشد، نیازی به مداخله بزرگان جماعت نیست» (متن کامل را در w74 11/15 ببینید ).

در سال 1974، این قانون چه کسی بود؟

با این حال، در سال 1974، از ما خواسته شد که در این مسیر عمل به عنوان غذا از جانب خدا مشترک شویم.

در سال 2017: تغییر موقعیت (من توضیح نمی دهم) - قانون چه کسی؟ هنوز یَهُوَه؟

پس فقط در چند سال، یَهُوَه نظرش را تغییر داد؟

بنابراین، ما در سال 1974 «غذای آلوده» را از جانب یهوه خوردیم؟ غیر ممکن

فکر می کنم می توانم به طور منطقی نتیجه بگیرم که این قانون انسان بوده یا هست و نه قانون خدا.

برای بازگشت به ختنه (مبنای بحث اصلی) یَهُوَه هرگز روز ختنه را تغییر نداد (8)th روز همیشه). یهوه تغییر نمی کند.

ما نباید بگوییم که باید بدون درک از انسان اطاعت کنیم! این خداست که باید از او اطاعت کرد بدون اینکه نیاز به درک داشته باشد!

من شخصاً از درک کامل دلایل مجاز بودن شر (با وجود عناصر کمی که در کتاب مقدس داریم) فاصله دارم. اگر فرزندی در کنارم داشته باشم که در اثر ضربات جنگی که او نمی فهمد گرسنگی می کشد یا از بین می رود، "درک" برایم دشوار خواهد بود. با این حال، این ایمان یا عشق من به یهوه را مختل نمی کند، زیرا می دانم که او عادل است و دلایل خوب خود را دارد که من از آنها اطلاعی ندارم. من در مورد جهان خدا چه می دانم؟ چگونه می توانم همه چیز را بفهمم؟ من هیچی نیستم؛ من هیچی نمیفهمم

اما نگران نباشید، این حوزه ی خدای بزرگ ماست!

و باز هم، پدر آسمانی ما به نیکی خود هرگز مردانی را که به دنبال درک و یا درخواست دلیل بودند سرزنش نکرد (ابراهیم، ​​آساف، گدئون با پشمک... و غیره). در مقابل، او به آنها پاسخ داد.

در امثال یا در نامه های پولس، کتاب مقدس قوه تشخیص، عقل سلیم، عقل، توانایی تفکر را می ستاید... (متن امروز کول 1: 9/10 را ببینید، پولس دعا می کند که برادران «پر شوند از دانش دقیق و درک معنوی راه رفتن در a روشی که شایسته خداوند است". پولس هرگز دعا نکرد که برادران بدون درک اطاعت کنند…

انسان‌ها ناقص هستند و بنابراین ناگزیر به تغییر هستند (البته از جمله خودم)، اما اغلب وقتی «فراتر از آنچه نوشته شده» پیش می‌روند، مجبور به انجام این کار می‌شوند (اول قرنتیان 4: 6).

من را آزار نمی دهد که مردها اشتباه می کنند، این کاری است که همه ما انجام می دهیم. چی زحمت میکشه من هستم تفاسیر بشری را به عنوان قانون خدا بگذرانند و بر میلیون ها نفر تحمیل کنند.

سازمان گفت (هنوز w74 11/15) «با پایبندی به کتاب مقدس، یعنی با کوچک نکردن آنچه می گویند و با مجبور نکردن آنها بگویند آنچه را که نمی گویندما می‌توانیم دیدگاه متعادلی در مورد اخراج‌شدگان داشته باشیم».

بله با این دیدگاه کاملا موافقم. کتاب مقدس در مورد افراد اخراج شده در خانواده چیزی نمی گوید. ما باید از انسانیت، عقل سلیم، احساس عدالت و شناخت خود از اصول الهی استفاده کنیم.

ف، چند ماه پیش از منبر گفتید: «بعضی از خواهران و برادران معنی کلمه پالایش را نمی‌فهمند» (درست یا نادرست احساس کردم هدف قرار گرفته‌ام، هرچند فکر می‌کنم معنی کلمه پالایش را می‌دانم).

بنابراین شما معنای «اسم الهی» را مثال زدید، معنایی که اکنون دقیق تر است اما اساساً معنای آن تغییر نکرده است. من نمی توانم بیشتر موافق باشم: یک نمونه خوب از پالایش.

اما اصلاً این چیزی نیست که من در مورد پالایش شک دارم.

برای اینکه خودم را روشن تر کنم، چند مثال می زنم:

1914: مسح شدگان در انتظار صعود خود به بهشت ​​هستند (این اتفاق نیفتاد - پالایش یا خطا؟)

1925: پایان 6,000 سال - انتظار رستاخیز پدرسالاران بزرگ نوح، ابراهیم ... (این اتفاق نیفتاد - پالایش یا خطا؟).

1975: در پایان 6,000 سال دوباره - سلطنت هزار ساله مسیح هنوز آغاز نشده است - پالایش یا خطا؟

انواع/ضد تیپ ها: من آنها را نقل نخواهم کرد... فقط به شما یادآوری می کنم که مطالعات کامل روی این انواع/ضد انواع انجام شده است (توضیحاتی که مرا "گیج" کرد اما "سکوت کردم"). امروز، ما همه این تفاسیر را حذف می کنیم - پالایش یا خطا؟

"نسل": در 47 سال غسل تعمید، فکر می کنم حداقل 4 تعبیر شنیده ام (مردان 20 ساله در سال 1914، سپس سن به 10 سال کاهش یافت، سپس تولد در سال 1914 (در یک لحظه، می توانیم در مورد پالایش صحبت کنیم)، سپس این "نسل شریر" بدون تاریخ دقیق بود، سپس 2 طبقه از مسح شدگان معاصر ... چه رابطه ای (یا چه پالایشی) بین "نسل شریر" و "مسح شدگان"؟ (من با آخرین مورد موافق نیستم. توضیح یا توضیحی که به نظر می رسد آنقدر پیچیده به نظر می رسد که مطلقاً به ما اجازه می دهد مهلت تولید را به تعویق بیندازیم، که احساس می کنم نمی توانم آن را برای کسی در قلمرو توضیح دهم).

غلام وفادار و باهوش: تغییر هویت از همه مسح‌شدگان به هشت برادر در جهان. نکته بسیار مهم در عین حال، از آنجایی که مسئله شناسایی کانال خدا بود. پالایش یا خطا؟

این فهرست به دور از جامعیت است…

در مورد پیش‌بینی‌های محقق نشده، وقتی Deut را می‌خوانم تعجب می‌کنم. 18:21 – «و اگر در دل خود بگویید: «از کجا باید کلامی را که یهوه نگفته است بشناسیم؟ وقتی نبی به نام یهوه صحبت می‌کند و کلمه نمی‌آید یا محقق نمی‌شود، این همان کلمه‌ای است که یهوه صحبت نکرده است. پیغمبر از روی فرض گفت. شما نباید از او بترسید.

شما و هر کس دیگری مختار هستید که این را یک اصلاح در نظر بگیرید. برای من، اینها خطاهای انسانی بود و این مردان به نام خدا صحبت نمی کردند.

از ما خواسته شده است که این "حقایق" را به عنوان آموزه های خدا باور کنیم.

معلوم شد که دروغ بوده اند. چگونه می‌توانیم فکر کنیم که این غذا از جانب یَهُوَه است؟

این با آنچه پولس در غلاطیان 1:11 می گوید بسیار متفاوت است - "ای برادران، به شما می دانم که بشارتی که من به عنوان بشارت موعظه کردم، اختراع بشر نیست، زیرا من آن را نه از انسان دریافت کردم و نه آیا من آن را آموختم، مگر از طریق مکاشفه ای از عیسی مسیح.»

اگر مانند پولس به آنچه کتاب مقدس گفته بود پایبند مانده بودیم، به ما دروغ نمی آموختند و نمی خواستند آنها را به عنوان حقایقی از جانب خدا باور کنیم!

از آنجایی که هیئت حاکمه اعتراف می کند که «الهام گرفته از خدا» نیست، چرا از ما خواسته می شود که کورکورانه و بدون درک از آنها پیروی کنیم؟

بله، یَهُوَه را می توان پیروی کرد (با پیروی دقیق از کلام او)، نه از انسان!

رئیس جماعت مردان نیستند، بلکه مسیح هستند. همه ما کلام مسیح را در کتاب مقدس داریم، و «تأیید همه چیز» ممنوع نیست (مثلا 14:15 «هر که بی تجربه است به هر کلمه ایمان می آورد، اما مرد زیرک مراقب قدم های اوست»).

برای ثبت، اجازه دهید سخنان پل را به شما یادآوری کنم:

غلاطیان 1: 8 «اما، حتی اگر we or فرشته ای از بهشت اگر بشارتی را به شما بشارت دهم که فراتر از آن چیزی است که به شما بشارت داده ایم، لعنت شود» سپس در آیه 9 تأکید می کند: «همانطور که در بالا گفتیم، باز هم می گویم…»

من به کار معنوی مردان هیئت حاکمه احترام می گذارم، همانطور که به شما احترام می گذارم، کاری که از آن سپاسگزارم و خوشحالم که از آن بهره مند می شوم. من فقط درخواست این حق را دارم که اعضای هیئت حاکمه را تا زمانی که کلام مسیح را به من بیاموزند و نه به عنوان رئیس جماعت یا قضات وجدان مسیحی من، شبانانی خیرخواه بدانم.

من به ایمان شما، عشق شما، ایثار و اخلاص شما ایمان دارم و از تمام کارهایی که انجام می دهید آگاهم و تکرار می کنم از شما سپاسگزارم.

ممنونم که به احساسات خوب مسیحی من ایمان داشتید.

"مسیح قلب ما را روشن کند"

نیکول

PS: شاید بعد از این نامه بخواهید با من ملاقات کنید. به دلایلی که در ابتدای این نامه ذکر شد، ترجیح می دهم صبر کنم تا دوباره آرام و بی سر و صدا باشم. من جی را روز چهارشنبه 10 ژانویه دیدم.

======== پایان حرف اول ========

"دعوت" برای ملاقات با بزرگان "خوب صحبت کردن" است، برای وام گرفتن اصطلاحی از سال 1984 توسط جورج اورول. اگر دعوت به کمیته قضایی را رد کرد، بزرگان کمیته در غیاب متهم قضاوت خواهند کرد. نیکول متعاقباً اخراج شد. وی در پاسخ به این تصمیم کمیته قضایی نامه زیر را خطاب به آنها نوشت.

======== حرف دوم ========

نیکول
[آدرس حذف شد]

بدن بزرگان از ESSAC MONTEIL

موضوع: اخراج من،

برادران ،

من می‌خواهم پس از اخراجم پیش شما برگردم.

چرا حالا؟ زیرا نه تنها 7 روز (محدودیت زمانی برای تجدید نظر) بلکه حدود 7 ماه طول کشید تا سرم را از آب خارج کنم.

هدف از نامه اینجانب این است که در زمان اعلام تصمیم شما، دلیل قطعی اخراج خود را (که به من اعلام نشده است) بیابم. در تلفن، آقای AG به من گفت: «کمیته در مورد اخراج شما تصمیم گرفته است. شما 7 روز فرصت دارید تا تجدید نظر کنید. اما در به روی شما بسته نیست.» من پاسخ دادم: "باشه".

ممکن است به درستی بگویید: «اما به کمیته قضایی نرفتی».

درست است. شرایط من اجازه نمی دهد. وقتی درباره کمیته قضایی به من گفتی، تمام توانم مرا رها کرد (به معنای واقعی کلمه) و شروع کردم به لرزیدن. 1 ساعت مجبور شدم بی زبان و کاملاً مات و مبهوت آنجا بنشینم. شوک و حیرت مرا فرا گرفت. وضعیت عاطفی و عصبی من (که قبلاً در شرایط عادی شکننده بود و با مرگ خواهر شوهرم تشدید شده بود) حضور من را غیرممکن کرد. به همین دلیل من حاضر نشدم می دانم که شما دکتر یا روانشناس نیستید، اما برخی از شما از شکنندگی من آگاه هستید. اگه منو درک نمیکنی حداقل لطفا باور کن

اما هنگامی که متهم در غیاب محاکمه می شود، صورت جلسه به همراه نتیجه گیری به وی ابلاغ می شود. خود پولس ماهیت اتهامات علیه او را پرسید (اعمال رسولان 25:11). برای موارد اخراج کتاب مقدس، کتاب مقدس ماهیت گناهانی را که منجر به این مجازات می شود، آشکار می کند.

بنابراین، من معتقدم که من از نظر سکولار و کتاب مقدس به طور قانونی از شما می‌پرسم که دقیقاً دلیل اخراج من (حق قانونی بر داده‌های شخصی من) چیست. ممنون میشم اگر به سوالات زیر به صورت کتبی پاسخ بدید (یک کپی از فایل من ممنون میشم).

1- دلیل اخراج من در پرونده ام.

2- مبانی کتاب مقدسی که استدلال های خود را بر آن استوار کرده اید.

3- اثبات دقیق ادعاهای شما: سخنان، اعمال و اعمالی که با کتاب مقدس که (تنها) مرجع عالی برای مسیحیان است، مغایرت دارد و تصمیم شما را توجیه می کند.

گمان نمی‌کنم با نسبت دادن اول قرن 1: 5 به من توهین کنید: «اما اکنون به شما می‌نویسم که با کسی که ادعا می‌کند برادر یا خواهر است اما از نظر جنسی بداخلاقی یا حریص است معاشرت نکنید. بت پرست یا تهمت زن، مست یا شیاد. حتی با چنین افرادی غذا نخورید.»

برای ثبت، کتاب مقدس در مورد اخراج چه می گوید؟

دوم یوحنا 2:9: «هر کس که انجام دهد در تعلیم مسیح باقی نمی ماند و فراتر از آن می رود با خدا متحد نیست... اگر کسی نزد شما آمد و این تعلیم را نیاورد، او را در خانه خود نپذیرید و به او سلام نکنید.»

رومیان 16:17 «اکنون ای برادران، شما را تشویق می‌کنم که مراقب کسانی باشید ایجاد تقسیمات و موقعیت های تلو تلو خوردن، چیزها برخلاف آموزشی که آموخته ایدو از آنها دوری کنید.»

Gal 1:8 «اما، حتی اگر یکی از ما یا یک فرشته ای از بهشت ​​باید به شما مژده دهد که فراتر از مژده ای است که برای شما آورده ایم، لعنت بر او باد.

تیطس 3:10 ” یک بار به یک فرد تفرقه‌انگیز هشدار دهید و سپس بار دوم به او هشدار دهید. بعد از آن، با آنها کاری نداشته باشید.»

با توجه به این دلایل کتاب مقدس (اما شاید شما موارد دیگری نیز داشته باشید)، لطفاً خیلی دقیق به من بگویید:

  • چه آموزه هایی را به دیگران آموخته ام که خلاف تعالیم مسیح است؟ من می گویم بر خلاف تعالیم مسیح بروید، این چیزی است که پولس در مورد آن صحبت می کند، نه در رابطه با تغییر تفسیرهای انسانی (من 64 ساله هستم؛ می توانم ثابت کنم که «حقایق» به من آموخته اند که اصلاح نشده اند، اما کاملاً تغییر کرده اند. (نسل، 1914، 1925، 1975) یا رها شده است (انواع/ضد انواع... اولین نامه من را ببینید) به میلیون ها نفر!
  • چه تقسیم بندی هایی ایجاد کرده ام. چه تقسیم بندی را شروع کرده ام؟ (اگر این چیزی است که شما مرا به آن متهم می کنید، هیچ هشداری دریافت نکرده ام (تیطوس 3:10).

باز هم تکرار می کنم که من با 100% آنچه در کتاب مقدس نوشته شده موافقم; از طرف دیگر، من به 100٪ از آموزش انجمن برج دیده بان پایبند نیستم، که گاهی اوقات مبنای کتاب مقدسی ندارد (درصد را نمی دانم). اما من چیزی را که به آن باور ندارم به کسی یاد نمی دهم.

من فقط گاهی اوقات به اشتراک گذاشته شده نتایج مطالعه شخصی من با برادران و خواهران. من فکر می کنم 5 نفر از آنها وجود دارد. از این 5 نفر، 4 نفر به من اعتراف کرده اند که آنها هم شک دارند. برای برخی از آنها، این آنها بودند که شروع به صحبت در مورد تردیدهای خود کردند. ما به موضوعات بسیار کمی دست زدیم.

خواهری که بیشتر باهاش ​​حرف زدم اومد خونه من. من از قبل به او هشدار داده بودم که آنچه باید بگویم همیشه با دیدگاه‌های سازمان همخوانی ندارد و اگر تصمیم بگیرد که نیاید به خوبی متوجه می‌شوم. او فریب نخورده است تصمیم گرفت بیاید. درو پشت سرش قفل نکردم او می‌توانست هر لحظه ترک کند، که نشد. کاملا برعکس من این کار را نکردم تحمیل نقطه نظر من در او او همچنین در مورد برخی آموزه ها تردید دارد (144,000).

بدون اینکه بخواهد تفرقه ایجاد کند، آیا در ذات یک مسیحی این نیست که صریح، بدون ریا، (صراحتا) و با حقیقت درباره آنچه در حین مطالعه کتاب مقدس کشف می کند صحبت کند؟ من همیشه به ایمان برادرانم احترام می‌گذارم، به همین دلیل است که همیشه حرف‌هایم را با آنها سنجیده‌ام و اغلب عقب‌نشینی کرده‌ام. فقط با بزرگترها به موضوعات زیادی پرداخته ام.

پولس در فیل 3:15 می گوید: "اگر در مورد هر موضوعی نظر متفاوتی داشته باشید، خدا شما را در مورد طرز تفکر مورد نظر روشن می کند."
پل در مورد اخراج آن شخص صحبت نمی کند. برعکس، او می گوید که خدا او را روشن می کند، و واقعاً این کار را می کند.

در واقع، برخلاف آنچه در آخرین ملاقاتم با بزرگان به من گفته شد: "شما به هوش خود متکی هستید، هیئت حاکم بر خدا تکیه می کند". 3:5. این نادرست است!

این آیه بیانگر این است که نباید صرفا برای درک قانون خدا به هوش خود تکیه کنید. بله، شما هم باید روح جاه را بخواهید که من همیشه انجام داده ام. حتی اگر نداشتم، آیا این دلیلی برای اخراج است؟

عیسی به ما اطمینان داد که اگر روح او را بخواهیم، ​​خدا آن را به ما خواهد داد، لوقا 11:11، 12 «…. چقدر بیشتر پدر آسمانی به کسانی که از او می خواهند روح القدس می بخشد!". این آیه فقط به هیئت حاکمه صدق نمی کند!

فقط متن امثال ۲:۳ را بخوانید "اگر به فهم فراخوانی... آنگاه می فهمی..." مثل 3: 21 "حکمت عملی و توانایی تفکر را حفظ کن...آیات در امثال و نامه های پولس مملو از تشویق به جستجوی هوش، تشخیص، عقل سلیم، توانایی های تشخیص، تفکر، درک روحانی است... آیا اعمال رسولان 17:17 "بریان ها هر روز متون مقدس را به دقت بررسی می کردند تا بررسی کنند که آنچه به آنها گفته شده درست استسپس فقط برای هیئت حاکمه اعمال شود؟

خود هیئت حاکمه برعکس می گوید:

برج مراقبت ژوئیه 2017: ... درک اولیه از حقیقت کافی نیست ... همانطور که نویسنده نوام چامسکی اشاره کرد "هیچ کس حقیقت را در ذهن ما سرازیر نخواهد کرد. این به ما بستگی دارد که آن را برای خودمان پیدا کنیم.» بنابراین، با بررسی هر روز کتاب مقدس، آن را برای خود بیابید” (اعمال رسولان 17:11) به خاطر داشته باشید که شیطان نمی خواهد شما به طور عینی فکر کنید یا چیزها را به خوبی تجزیه و تحلیل کنید. چرا که نه؟ از آنجایی که تبلیغات «به احتمال زیاد کار می‌کند، می‌خوانیم، اگر مردم از تفکر انتقادی منصرف شوند". پس هرگز به پذیرش منفعلانه و کورکورانه هر چیزی که می شنوید راضی نباشید (امثال 14:15). استفاده از خدا دادی توانایی تفکر برای تقویت ایمان خود (امثال 2:10-15؛ رومیان 12:1,2،XNUMX).

بله، خدا مغز ما را آفرید تا از آن استفاده کنیم. این بدان معنا نیست که ما به پدر آسمانی خود برای درک متکی نیستیم!!!!

پیشاپیش از پاسخ صریح و دقیق شما به سؤالات این نامه تشکر می کنم، با این درک (با توجه به اینکه) در طول بحث های ما (از من هیچ آیه ای از کتاب مقدس نقل نشده است) (از یک آیه کتاب مقدس استفاده نشده است. ) محکوم کردن سوء رفتار جدی از سوی من.

من به شما اطمینان می دهم که هدف من بحث و جدل کردن نیست، حتی اگر با پاسخ شما موافق نباشم. دور از آن است که دوباره در آن کابوس فرو بروم! می دانم که به جایی نمی رسد.

برای ورق زدن و به دست آوردن تعادل، باید بدانم چه گناه بزرگی مرتکب شده ام. تو با مهربانی به من گفتی که در بسته نیست، اما هنوز باید بدانم از چه چیزی باید توبه کنم.

پیشاپیش از نگرانی شما سپاسگزاریم.

به سهم خود، به خدا و پدرم، به کلام او و پسرش وفادار می‌مانم. به این ترتیب، من درودهای برادرانه خود را به کسانی که مایل به دریافت آن هستند می فرستم.

رونوشت: به برادرانی که هنوز در جماعت پساک هستند و در بحث‌های ما و کمیته قضایی شرکت داشتند.

(به) بیت ال فرانسه -

(به) شاهدان یهوه در وارویک

======== پایان حرف دوم ========

بزرگان به نیکول پاسخ دادند تا توضیح دهند که چرا معتقد بودند او یک مرتد تفرقه‌انگیز است که باید اخراج شود. در اینجا پاسخ او به استدلال آنها است.

======== حرف سوم ========

نیکول
[آدرس حذف شد]

به همه اعضای هیئت بزرگان،

و به همه کسانی که می خواهند بخوانند…

(شاید برخی از مردم نخواهند تا آخر مطلب را بخوانند - برای شفافیت، من از آنها دعوت می کنم که این کار را انجام دهند، زیرا نام افراد خاصی را نقل می کنم - اما این به هر شخص بستگی دارد که تصمیم بگیرد)

ممنون که بالاخره به درخواست من پاسخ دادید.

شما از تیطوس 3:10، 11 نقل قول می کنید (یک بار به فرد تفرقه انگیز هشدار دهید و بار دوم به او هشدار دهید. پس از آن به آنها کاری نداشته باشید. ممکن است مطمئن باشید که چنین افرادی منحرف و گناهکار هستند، آنها خود را محکوم می کنند. )

من هیچ جریان ناراضی ایجاد نکرده ام. اگر داشتم، فالوورهای من کجا بودند؟
من امروز صبح پیتر را خواندم که متن امروز از آن گرفته شده است. او اعلام می‌کند که کسانی که این فرقه‌ها را ایجاد می‌کنند «صاحب خود را انکار می‌کنند... به خاطر آنچه انجام می‌دهند، دیگران راه حق را بد می‌گویند... با سخنان فریبکارانه از شما سوء استفاده می‌کنند».

من هرگز مسیح را انکار نکرده ام، هیچ کس به دلیل «رفتار شرم آور و بی شرمانه» من از راه حقیقت بد سخن گفته است. من از هیچ کس با کلمات فریبکارانه سوء استفاده نکرده ام.

ببخشید اگر باعث رنجش بعضی از برادران شدم، اما باید کمی کوته فکر بودم. هدف من هرگز توهین به کسی نبود. من از آنها عذرخواهی می کنم. با این حال، اگر آنها به من می گفتند رو به رو، کتاب مقدس بود. اما همه چیز درست است.
(در همان زمان، درست قبل از آخرین مصاحبه ام با DF و GK، برادری به من گفت که من نمونه خوبی در جماعت هستم و او تنها کسی نیست که چنین فکر می کند. یک هفته قبل، یک خواهر کم و بیش همین را به من گفته بود.
اما به نظر می رسد که من ایده های خود را تکرار می کردم و نمونه بدی برای جماعت بودم.

واقعاً برای من سخت است که در مورد آنچه در کتاب مقدس می خوانم سکوت کنم. من عاشق کتاب مقدس هستم. ما همیشه می خواهیم در مورد آنچه دوست داریم صحبت کنیم. یادآوری می کنم که هر هفته از ما می پرسند:

"در خواندن این هفته کتاب مقدس چه گوهرهای معنوی دیگری پیدا کردید"؟

اگر به خاطر صحبت در مورد آنچه پیدا کرده اید مجازات می شوید، چرا این سوال را بپرسید؟ صادقانه تر است که بگوییم: "در مطالعه خود چه گوهرهای معنوی دیگری پیدا کرده اید؟ انتشارات?

در این صورت، ما می‌فهمیم که نباید در مورد حقایقی که در خواندن کتاب مقدسمان یافت می‌شود صحبت کنیم که با آنچه «انجمن» می‌گوید مطابقت ندارد، بلکه فقط درباره حقایقی که در نشریات یافت می‌شود صحبت کنیم.

مطمئناً فکر نمی‌کنم از دیگران باهوش‌تر باشم، اما به سخنان مسیح ایمان دارم که گفت:

لوقا 11:11-13 ... پدر آسمانی چقدر بیشتر خواهد بود به کسانی که از او می خواهند روح القدس بده! "

مرقس 11: 24 «هر چه در دعا بخواهید، باور کنید که آن را دریافت خواهید کرد و خواهید گرفت.»

پل از سر می گیرد:

افسسیان 1:16 «من همچنان در دعاهایم از شما یاد می کنم تا ... خدا به شما عطا کند روح حکمت و مکاشفه در دانش دقیق از شخص او، چشم دلت روشن شد"

عبرانیان 13:15 «...بیایید قربانی ستایش کنیم، یعنی ثمره خودمان. لب اعلام عمومی به نام او.»

آیا من مرتد هستم زیرا به سخنان مسیح و پولس ایمان دارم که به من قول دادند که می توانم روح پدر آسمانی خود را داشته باشم؟ آیا عیسی و پولس فقط در مورد 8 مرد در جهان صحبت می کردند؟

اجازه دهید اعمال رسولان 17:11 را به شما یادآوری کنم:

«یهودیان بریا احساساتی اصیل‌تر از تسالونیکی داشتند، زیرا آنها کلام را با بیشترین اشتیاق پذیرفتند. بررسی دقیق کتب مقدس برای تأیید صحت آنچه به آنها گفته شد."

اما چه کسی کلام را به آنها اعلام کرده بود؟ پولس رسول که از خداوند خود مسیح رؤیاهایی دریافت کرده بود. تا جایی که می دانیم، هیئت حاکمه این کار را نکرده است. و با این حال، پولس بریان ها را دارای احساسات شرافتمندانه می دانست.

سریع یادآوری می کنم که در 50 سال عبادت خدا، شکایت زیادی نداشته ام. بیش از 20 سال پیش، من قبلاً در مورد 1914 و توضیح نسل شک داشتم. از دو نفر از بزرگان خواستم که بیایند و مرا ببینند. (در آن زمان، آنها صلاح نمی دیدند که از من دوری کنند).

فقط این را بگویم که در تمام این سال ها (که دلیل آن هم 10 سال پیش رفتم بود، اما شما از آن خبر نداشتید)، فکر نمی کنم ایده هایم را منتشر کرده باشم. من شما را به چالش می کشم که یک فکر شخصی را که در این 50 سال به جماعت بیان کرده ام نام ببرید!

کتاب مقدس به ما می گوید:

اول تز 1: 5همه چیز را بررسی کنید: آنچه را عالی است محکم نگه دارید»
دوم پطرس 2: 3 «به تفکر سالم شما را تحریک کنید و حافظه ات را تازه کن»

«جامعه» می گوید:

وقتی اطاعت می کنیم "حتی اگر این کار را نکنیم کاملا فهمیدن یک تصمیم یا کاملاً با آن موافق نیستیم، ما می خواهیم از آن حمایت کنیم اقتدار تئوکراتیک” (w17 ژوئن ص 30)
… ”ما یک وظیفه مقدس پیروی از دستور بنده مؤمن و حکیم و هیئت حاکمه او و حمایت از تصمیمات آنها». (w07 4/1/ ص. 24)

«حتی امروز، هیئت حاکم…. غذای معنوی آنها بر اساس کلام خدا است. چیست بنابراین تعلیم از جانب یهوه می آیدو نه از مردان" (w10 9 / 15 صفحه 13)

"عیسی جماعت را از طریق غلام امین و حکیم رهبری می کند صدای یهوه را منعکس می کند" (w14 8 / 15 صفحه 21)
(تعداد زیادی از نقل قول های یکسان وجود دارد که شما اغلب از پلتفرم نقل قول می کنید)

توجه داشته باشید که سازمان در همان سطح کلام خدا قرار می گیرد، که پژواک صدای یهوه است، که آنچه آموزش داده می شود از جانب یهوه است!

پس زمانی که رادرفورد میلیون‌ها نفر را به موعظه دعوت کرد، با کمک جزوه «میلیون‌ها اکنون زنده نخواهند مرد» این غذا از جانب یهوه آمده است.
کپی/پیست گزیده ها:

اصلی‌ترین چیزی که باید به نسل بشر بازگردانده شود، زندگی است: و از آنجایی که بخش‌های دیگر این را مثبت نشان می‌دهند ابراهیم، ​​اسحاق، یعقوب و دیگر وفاداران دوران باستان دوباره برخیزند و اولین کسی باشید که مورد لطف قرار می گیرد، ما می‌توانیم انتظار داشته باشیم که در سال 1925 شاهد بازگشت از وضعیت مرده این مردان وفادار باشیم که پس از آن زنده شدند و به طور کامل به موقعیت انسان کامل بازگردانده شده است، و به عنوان نمایندگان قابل مشاهده و قانونی نظم جدید چیزها در اینجا زیر. پادشاهی مسیحا تأسیس شد، عیسی و کلیسای جلال او که مسیحای بزرگ را تشکیل می‌دهند، برکاتی را که مدت‌ها آرزو می‌کردند، آرزو و دعا می‌کردند، به جهان اهدا خواهند کرد. هنگامی که آن زمان فرا رسد، صلح خواهد بود و دیگر جنگ نخواهد بود، همانطور که پیامبر می فرماید. (ص. 75)

همانطور که نشان دادیم، چرخه بزرگ جشن باید باشد در سال 1925 آغاز می شود. در این تاریخ است که مرحله زمینی پادشاهی به رسمیت شناخته می شود […] بنابراین، ما می توانیم با اطمینان این انتظار را دارید سال 1925 بازگشت به وضعیت کمال انسانی ابراهیم، ​​اسحاق، یعقوب و پیامبران پیشین را رقم خواهد زد. (پ. 76)

با این استدلال که قبلاً ارائه شده بود که نظم قدیم اشیا، جهان قدیم در حال پایان است و می گذرد، نظم جدید چیزها در حال برقراری است و اینکه سال 1925 برای دیدن رستاخیز بزرگان وفادار دوران باستان است و همچنین آغاز بازسازی، منطقی است که نتیجه گیری شود در سال 1925 میلیون ها نفر در حال حاضر روی زمین همچنان در آنجا خواهند بود و بر اساس داده های کلام الهی باید در مثبت و راه انکارناپذیر که میلیون ها نفری که در حال حاضر زندگی می کنند هرگز نمی میرند.» (ص. 83)

(در ضمن، آیا همه غسل ​​تعمیدشدگان آینده از این قسمت ها و قسمت های دیگر خبر دارند؟ من خودم آنها را نمی دانستم).

آیا همه کسانی که پیش بینی های نادرست می کردند مرتد نامیده می شدند؟ از این گذشته، ما در مورد روسای جمهور شاهدان یهوه صحبت می کنیم (رادرفورد - راسل به عنوان 1914 مراجعه کنید).

با این حال Deut. 18:22 می‌گوید: «اگر نبی به نام یهوه سخن می‌گوید و کلام محقق نمی‌شود، اگر بی‌اثر می‌ماند، به این دلیل است که یَهُوَه آن کلمه را نگفت. پیامبر آن را متکبرانه گفته است. شما نباید از او بترسید.

ارمیا 23 (10-40) "آنها از قدرت خود سوء استفاده می کنند... به آنچه پیامبران به شما می گویند که پیشگویی می کنند گوش ندهید. آنها شما را فریب می دهند. دیدی که به شما می گویند محصول تخیل آنهاست. از دهان یهوه نمی آید…»

چه کسانی بودند که پیش بینی های غلط را اعلام کردند؟ آنها پیامبران و کاهنانی بودند که قرار بود خواست خدا را آموزش دهند.

امروز چه کسی می تواند ادعا کند که "جامعه" پیش بینی های نادرستی انجام نداده است (1925 - 1975 ... من زیاد وارد جزئیات نمی شوم؛ قبلاً در پست قبلی در مورد این موضوع صحبت کرده ام) و فراتر از آنچه نوشته شده است نرفته است؟ من قصد ندارم تمام آموزه های نادرستی را که به ما ارائه شده است به عنوان حقیقت لیست کنم، زیرا هرگز تمام نمی شود، اما در عین حال، قیامت را برای یک تاریخ دقیق پیش بینی می کنم و می گویم که این تاریخ مطابق با دخالت خداوند است، شاهکار معنی ندارد!

چرا 2 JOHN 7 - 10 را اعمال نمی کنید؟

"کسی که در تعلیم مسیح باقی نمی ماند و از آن فراتر می رود، با خدا در اتحاد نیست..."

آیا هیئت حاکمه از آنچه نوشته شده بود فراتر نرفت؟

به سهم خودم چه پیش بینی هایی کردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

با این حال من مرتد هستم!!!!!!!!!!

شما در مورد پالایش صحبت می کنید:

چرا وقتی صحبت از معنای روم 13:1 در مورد تسلیم شدن به مقامات بالاتر می شود، ابتدا گفته شد که مقامات انسانی (در زمان راسل) و سپس "نور بزرگی آنها را روشن کرد. این نشان داد که یَهُوَه و مسیح «مقامات برتر» هستند و نه حاکمان این جهان.» قبلی را صدا می زنند تفسیر "a تفسیر شرورانه از کتاب مقدس". (نقل از کتاب «حقیقت شما را آزاد خواهد کرد» ص 286 و 287)

سپس آن را به مقامات انسانی تغییر دادیم.

پس خداوند آنها را به درستی، سپس به باطل و سپس به درستی هدایت کرد. چه جرأتی دارند! چطور ممکن است من هم شوکه نشوم! چگونه می توانم باور کنم که هیئت حاکمه تفاسیر انسانی تولید نمی کند. ما مدرک را درست در مقابل خود داریم.

لازم به یادآوری است که برای حدود 80 سال، آنها در شناسایی خود اشتباه می کردند! برده 144,000 نفر بود، امروز هیئت حاکمه است، یعنی 8 مرد در جهان.

آنها چه مکاشفه ای داشتند که از این پس یَهُوَه از آقای کوک به عنوان عضوی از کانال خدا استفاده خواهد کرد؟ آیا ما حق نداریم شواهدی را بدانیم که یَهُوَه او را مخصوصاً از بین تمام مسیحیان انتخاب کرده است؟

وقتی موسی نزد بنی‌اسرائیل فرستاده شد، به خدا گفت: «امّا فرض کنید به من ایمان نمی‌آورند و به من گوش نمی‌دهند، زیرا می‌گویند: «یَهُوَه بر شما ظاهر نشد.» یَهُوَه به او چه می‌گوید؟ «به آنها ربطی ندارد! آنها مرتد هستند! آنها باید کورکورانه شما را باور کنند!»

نه، بدیهی است که او این استدلال را منطقی می‌دانست، زیرا او 3 نشانه، معجزه، به او داد، «تا باور کنند که یهوه... بر تو ظاهر شده است». بعدها با معجزات نفس گیر، خداوند نشان داد که موسی را انتخاب کرده است. پس شکی نیست.

پس آیا من مرتد هستم چون دلیل می خواهم و نمی توانستم آن را به چشم خود ببینم؟

بیشتر از این، من شوکه شده ام زیرا:

جامعه دو زبانه است. از یک سو، نقل قول های فوق را در مورد نقش غلام مؤمن و فهیم داریم; اما از سوی دیگر، آقای جکسون، یکی از اعضای هیئت حاکمه، در جریان تحقیقات کمیسیون سلطنتی استرالیا به این شکل پاسخ می دهد:

(از وب سایت رسمی غیر مرتد: https://www.childabuseroyalcommission.gov.au/case-study-29-jehovahs-witnesses):

مباشر: «آیا خود را سخنگوی یَهُوَه خدا بر روی زمین می‌دانید؟»
جکسون: «فکر می‌کنم این تصور که ما تنها سخنگویی هستیم که خدا از آن‌ها استفاده می‌کند، نسبتاً متکبرانه است.»
(برای بررسی صحت این سخنان به انجمن بنویسید...) آیا وقتی ما نشریات را می خوانیم و از میز خدمات دقیقاً خلاف گفته های او می شنویم در پاسخ خود صادق بود؟

(در مورد رسیدگی نادرست به پرونده های کودک آزاری چرا به ما اطلاع نمی دهند؟ شما به خوبی می دانید که در غیاب 2 شاهد، هیچ گونه عدالتی در مورد قربانیان اجرا نشد. به کسی نگفتم چون خیلی شرمنده بودم.) آیا واقعا فکر می کنید که عیسی این قانون را اعمال می کرد؟ متجاوز در معرض مرگ است. علاوه بر این، سوء استفاده جنسی جرم است، پس چرا این جنایات را به مقامات گزارش نمی کنیم؟ آیا ما برای انجام آن به دستور سکولار نیاز داریم؟ وجدان مسیحی ما کافی نیست؟ جماعت و نام یهوه نبایستی لکه دار شود.حالا او لکه دار شده است!!!با وجوه چه کسی می خواهی دادخواست هایی را که انجمن برج دیده بان در آن محکوم شده است بپردازی؟عدالت انسانی باید برای حاکم انگشت بر آن بگذارد بدن بالاخره به صراحت بگوید که باید محکوم شوند. آنها بهتر از همه می‌دانند، چطور قبلاً این دستورات را نداده بودند؟)

وی همچنین در پاسخ به سوال قاضی درباره مرتدین گفت:

مرتد کسی است که فعالانه با آنچه کتاب مقدس تعلیم می دهد مخالفت کند.

چرا او «کسی را که به آنچه هیئت حاکم تعلیم می‌دهد پایبند نیست» اضافه نکرد؟

من شوکه شدم از:

کپی/پیست شده از وب سایت JW.ORG به سوال خواننده: آیا شاهدان یهوه شاهدان سابق را رد می کنند؟

«وقتی مردی اخراج می شود اما همسر و فرزندانش شاهد باقی می مانند، چه اتفاقی می افتد؟ عمل مذهبی آنها تحت تأثیر قرار می گیرد، درست است. اما پیوندهای خونی و پیوندهای زناشویی همچنان ادامه دارد. آنها به زندگی عادی خانوادگی خود ادامه می دهند و نسبت به یکدیگر محبت نشان می دهند.

چه کسی می تواند چشم در چشم به من بگوید که این ادعا درست است؟ با توجه به این 3 بیانیه،

شاید باید به یاد داشته باشیم که گفتن حقیقت این است:

«حقیقت را بگو، تمام حقیقت را و چیزی جز حقیقت!

همه فیلمی را دیده اند که نشان می دهد مادری حتی تلفن دخترش را هم جواب نمی دهد. آیا او بیمار بود؟ آیا او در خطر بود؟ چه اهمیتی دارد، درست است؟ هیچ کمبودی در مقاله وجود ندارد که اعلام کند ما حتی نیازی به ارسال یا پاسخ به یک پیام متنی نداریم (به جز در مواقع اضطراری - اما چگونه
ما می دانیم که این یک وضعیت اضطراری است؟).

عیسی گفت: "اما شما می گویید، "مرد می تواند به پدر یا مادر خود بگوید، "هر چیزی که من دارم که می تواند برای شما مفید باشد، کوربان است (یعنی یک هدیه موعود به خدا). به این ترتیب دیگر نمی گذارید برای پدر یا مادرش کاری انجام دهد. به این ترتیب شما به خاطر سنت خود کلام خدا را باطل می کنید، که به دیگران منتقل می کنید. و شما خیلی از این کارها را انجام می دهید. مرقس 7: 11-13

وقتی عیسی گفت: «بنابراین انجام یک کار خوب در روز سبت جایز است»، آیا او نشان نداد که انجام یک کار خوب محدودیتی ندارد؟

یک روز، یکی از خواهران جماعت ما به من گفت (در مورد شوهرش که اخراج شده بود اما دوباره در مراسم شرکت می کرد) گفت: «آنچه سخت است این است که در یک مجلس شرکت کنی و نتوانی در مورد آن با شوهرت صحبت کنیم، بدون اینکه در مورد چیزهای معنوی ارتباط برقرار کنیم، در کنار میز خودمان مطالعه کنیم». (من چیزی نگفتم، اما بله، شوکه شدم!

واقعاً نمی‌توانستم تصور کنم که عیسی به این زوج می‌گوید: "شما آمده‌اید تا به من گوش دهید، این خوب است، اما لطفاً در مورد آنچه به شما یاد داده‌ام با یکدیگر صحبت نکنید".

و من نباید از دستورالعمل های هیئت حاکمه بر خلاف روح مسیح شوکه شوم؟

آیا نمی توانم وجدان تربیت شده توسط کلام خدا داشته باشم که به درستی واکنش نشان دهد؟ من تو را مجبور نمی کنم که مثل من فکر کنی. من فقط خواهش می کنم که به وجدانم احترام بگذارند.

(در این منطقه، نظرسنجی را انجام دهید تا بفهمید که برادران به طور خصوصی چه فکر می کنند. وقتی ویدیویی منتشر شد که نشان می داد مادر به تماس دخترش پاسخ نمی دهد، خواهران در گاری موعظه در حال بحث در مورد آن بودند. آنها در تلاش بودند تا شرایط تسکین دهنده ای پیدا کنند که شاید جامعه اشاره نکرده بود، آنها گفتند: "شاید برای بار سوم یا بیشتر بود که او زنگ زد..." همه سعی داشتند این پیام را که در واقع آنها متوجه نشده بودند به حداقل برسانند. در این شرایط، من گوش کردم اما چیزی نگفتم...

در کتاب مکاشفه آمده است: «ما ادعا نمی کنیم که توضیحات ارائه شده در این نشریه خطاناپذیر است».

در این صورت، چرا ما افرادی را که شک دارند تکفیر می کنیم، زیرا آنها هیچ گونه پشتوانه کتاب مقدسی برای تفسیر نمی بینند (به عنوان مثال، تفسیر چهارم یا پنجم از "نسل". من به طور قطع می دانم که من تنها نیستم. اگر بخواهیم از برادران بپرسیم که در مورد آن چه فکر می کنند، و البته این موضوع در پوشش ناشناس، بدون هیچ خطری و به دلیل اینکه هیئت حاکمه مایل است نظر ما را داشته باشد، چند نفر این توضیح را کتاب مقدس می دانند. )؟ 20 سال پیش، من به انجمن در مورد نسل نوشتم. آنها با توضیحی کاملاً متفاوت از امروز پاسخ دادند. و شما می خواهید به آنها اعتماد کنم؟

همه اشتباه می کنند - مشکلی نیست. اما چرا هیأت حاکمه با استناد به نقص در زمانی که اشتباه می کند، خود را در سطح انسانی قرار می دهد، و همچنین با درخواست اطاعت مطلق خود را در همان سطح با مسیح قرار می دهد زیرا خدا به عنوان کانال انتخاب کرده است؟

آنچه جدی است تحمیل دیدگاه و ادعای این است که آنها به نام یهوه صحبت می کنند، که آنها پژواک صدای یهوه هستند. این بدان معنی است که یهوه قوم خود را با خطاها تغذیه کرده است!!!! علاوه بر این، به این معنی است که یهوه در حال تغییر کلام خود است!

آیا من کسی هستم که وقتی این حقایق را می گویم دیگران را شوکه می کنم؟ و من حق ندارم شوکه شوم؟

قبل از پرداختن به سایر نکات صرفاً کتاب مقدس، مایلم به این نکته اشاره کنم:

- وقتی کارتم را خواندم متوجه شدم که به من یادداشت شده و اخطار دریافت کرده ام.
من سخنرانی های مربوط به ارتداد را به خوبی یادداشت کرده بودم و فهمیدم که شما مرا هدف قرار می دهید (اما هرگز نگران ارتداد نبودم). کدام برادر مستقیماً به من تذکر داد و این اخطارها چه بود؟

جلسه اول: یکی از برادران به من گفت (برادران متوجه خواهند شد که چه کسی بودند) "این گفتگو به من انگیزه داد تا کتاب مقدس را عمیق تر بخوانم" - بدون هشدار

جلسه دوم: «معمولاً ما چنین گفتگوهای عمیقی نداریم، امیدوارم بیشتر داشته باشیم - بدون هشدار

جلسه سوم: (با ناظر منطقه): "آنچه شما می گویید بسیار جالب است" - بدون اخطار - هنگامی که او مجلس را ترک کرد، او مرا بوسید خداحافظی (اگر به من نمره داده می شد، فکر نمی کنم او می کرد. انجام داد).

جلسه چهارم: ناراحت کننده ترین بحثی که تا به حال داشته ام! بدون هشدار و به خصوص بدون تشویق

پنجمین و آخرین جلسه: بله، آقای F با بیان اینکه من با برادران (خیلی کم) صحبت کرده ام، ایده ارتداد را مطرح می کند. من در ابتدای نامه در این مورد اظهار نظر کردم. من درک می کنم که او به چه چیزی دست می زند، بنابراین من می روم، در حالی که در نهایت واقعاً فهمیدم که سرنوشت من مهر و موم شده است.

من از قبل اخطارها را دریافت نکردم، اما این واقعاً مهم نیست، این موقعیت من را تغییر نمی دهد.

وقتی RD گفت کسانی که به جلسات می‌آیند نباید فکر کنند که مورد لطف خدا هستند، من به دیدن او رفتم. او به من اطمینان داد که من نیستم، که من تنها کسی نیستم در جماعت ... باشه

بعداً قرار بود در جلسه ای صاحب خانه یک خواهر باشم. درست قبل از جلسه، RD به دیدن این خواهر رفت و از او خواست شخص دیگری را انتخاب کند. RD در جلسه با من احوالپرسی کرده بود، پس آیا او نمی توانست ادب را به من اطلاع دهد؟ متوجه شدم که بیهوده دنبال این خواهر می گردم و چیزی نمی فهمم؟ حداقل 2 خواهر (علاوه بر 2 خواهری که واقعاً موضوع را ارائه کردند، البته شوهران ...) می دانستند که من باید در جلسه شرکت کنم، آنها به دیدن من آمدند تا بپرسند چه اتفاقی افتاده است، من نگفتم. پاسخ. پس آیا او قبلاً من را به اندازه کافی قضاوت کرده بود که حتی نشان نمی داد اندکی در نظر گرفتن?

بدون درک چیزی، روز بعد در موعظه، با BA صحبت کردم و از او پرسیدم که آیا تحت محدودیت هستم یا خیر. خودش هم از این برخورد متعجب شد و به من گفت که چیزی در این مورد نمی داند که در هر صورت در چنین مواردی شما به فرد اطلاع دهید. قرار شد عصر همان روز به برادران نزدیک شود و به من اطلاع دهد. او هرگز برنگشت تا چیزی به من بگوید. (من او را سرزنش نمی کنم).

در مواجهه با این سکوت، برای ابراز حیرت به سراغ آر.دی رفتم. او به من گفت که برادران به او اطلاع داده اند که دیگر نمی خواهم صحبت کنم! که کاملاً نادرست است: آیا اگر چنین بود متعجب و شوکه می شدم؟

معلوم شد که این تصمیم را بدون زحمت اطلاع دادن به من گرفته بودی. من قبلاً به یک مقدار ناچیز تبدیل شده بودم. در واقع، اکنون می فهمم که علامت گذاری شده ام.

اما همه اینها فقط جزئیات است، اینطور نیست؟

در خلال گفتگوهای ما، برادران با کدام متون کتاب مقدس «استدلال من» مخالفت کردند؟ هیچ یک

در مورد یادبود مسیح به ما گفت:

"این نشان دهنده بدن من است که برای شما تسلیم خواهد شد. به یاد من این کار را ادامه دهید» «این جام نشان دهنده عهد جدید است که توسط خون من که برای تو ریخته خواهد شد". لوقا 22:19/20

آیا خون مسیح فقط برای 144,000 نفر ریخته شد؟
پس چگونه می توان بقیه ما را رستگار کرد؟

اول قرنتیان 1:10 «آیا جام برکتی که ما آن را برکت می‌دهیم مشارکت در خون مسیح نیست؟ آیا نانی که می شکنیم در بدن مسیح مشارکت ندارد؟ از آنجایی که وجود دارد یک نان، ما، در حالی که ما بسیار هستیم، یک بدن هستند، برای همه ما در این یک نان سهم داریم.»
(هیچ وقت از یک طبقه محدود کننده کوچک که سهمی در نان داشته باشد و دیگری بدون داشتن سهم سود می برد - حدس و گمان خالص انسانی - کتاب مقدس هرگز این را نمی گوید! فقط بخوانید و آنچه می گوید بپذیرید) وجود ندارد.

یوحنا 6: 37-54تمام آنچه پدر به من می دهد نزد من خواهد آمد و هرگز کسی را که نزد من بیاید بیرون نخواهم کرد…هر مرد کسی که پسر را بشناسد و به او ایمان آورد، حیات جاودانی خواهد داشت... من نان زنده هستم. اگر کسی این نان را بخورد، تا ابد زنده خواهد ماند. و به راستی، نانی که خواهم داد، گوشت من برای زندگی دنیاست. ... مگر اینکه گوشت پسر انسان را بخورید و خون او را بنوشید، شما در خود زندگی ندارید».

(به ما می گویند که او در مورد شام آخر صحبت نمی کرد، به این بهانه که قبل از وقوع آن بود؛ درست است، زیرا عیسی هرگز در مورد حوادث قبل از وقوع آنها صحبت نکرد؟ او می گوید این نان گوشت او است. اما چیست؟ نان شام آخر؟)
چرا وقتی سخنان مسیح نیازی به تفسیر ندارد، به دنبال پیچیدگی باشیم؟ آیا به این دلیل نیست که ما کاملاً می خواهیم آنها را با آنچه می گوییم مطابقت دهیم، بنابراین گمانه زنی ها را اضافه می کنیم؟

من به آنچه مسیح از ما خواسته است ادامه می دهم، با توجه به اینکه او نیز خون خود را برای من ریخت، اما من یک مرتد هستم!

سپس عیسی قبل از صعود به آسمان، به شاگردان خود گفت:
«پس بروید... به آنها یاد دهید که تمرین کنند تمام آنچه من به شما دستور داده ام"

شاید عیسی فراموش کرده به آنها بگوید: مراقب باشید، من به شما نگفتم، اما همه از جام من نخواهند خورد، اما شما در سال 1935 خواهید فهمید! مردی می آید و به حرف های من اضافه می کند (رادرفورد).

برای مضمون یادبود، DF از مقایسه ای استفاده کرد تا نظر خود را بیان کند: «مثلاً برای یادبود 11 نوامبر، کسانی در میدان هستند که شرکت می کنند و کسانی هستند که از تلویزیون تماشا می کنند... (که تماشا می کنند اما نمی گیرند. بخش) استدلال فوق العاده کتاب مقدس! در
می‌توانم مثال دیگری بزنم: «وقتی دوستان را به یک وعده غذایی دعوت می‌کنید، به آنها می‌گویید که آنها را دعوت می‌کنید، اما برخی از آنها غذا می‌خورند، در حالی که برخی دیگر فقط برای تماشای کسانی هستند که غذا می‌خورند. ظرف ها به آنها داده می شود، اما آنها شرکت نمی کنند. اما خیلی مهم است که به هر حال بیایند!

می خواهم اضافه کنم که من پس از اولین ملاقات و در نامه اولیه خود رسماً گفته بودم که دیگر نمی خواهم در مورد آن صحبت کنم - DF به شدت اصرار کرد و به من گفت که خود او همین چند وقت پیش در مورد آن متعجب بود. - اصرار کردم و گفتم اگر برای تشویق بیایند این جلسه را می پذیرم. این غم انگیزترین ملاقاتی بود که تا به حال داشتم. در واقع آنقدر دلسرد شده بودم که آن شب حتی به جلسه خدمت هم نیامدم.

اما از آنجایی که 2 برادر در شروع جلسه حتی یک نماز هم نخواندند این قابل انتظار است! درست قبل از رفتن، DF از من پرسید که آیا می تواند دعایی بخواند، که من پاسخ دادم که ترجیح می دادم در ابتدای جلسه خوانده شود…
بدون شرح ...

من می توانم آیات بسیاری را اضافه کنم، اما سعی می کنم آن را کوتاه نگه دارم.

144,000: یک عدد تحت اللفظی؟

چگونه عملیات را حل می کنید: 12 ضربدر 12,000 چقدر است؟

با دانستن اینکه:

12 به معنای واقعی کلمه نیست
12,000 به معنای واقعی کلمه نیست
قبایلی که از آنها 12,000 گرفته شده است به معنای واقعی کلمه نیستند

خوب، بله، به طور معجزه آسایی، نتیجه به معنای واقعی کلمه است!

در همین فصل، 4 موجود زنده نمادین، 24 پیر نمادین، اما 144,000 واقعی هستند! این در آیات قبل است (24 بزرگان نماد یک عدد تحت اللفظی هستند... عجیب است... معمولاً برعکس است).

به هر حال، 144,000 قبل از 24 بزرگتر می خوانند (24 بزرگان طبق جامعه 144,000 هستند، بنابراین آنها قبل از خودشان می خوانند). توضیح را ببینید و به یاد داشته باشید که آیه 1 در واقع از 144,000 نفری که همگی در بهشت ​​هستند، با بره در کوه صهیون صحبت می کند (این را به شما واگذار می کنم که توضیحات را در نشریات مرور کنید و ببینید چه کسی در حال حدس زدن است).

پیدایش 22:16: "این دانه مانند ستارگان آسمان و مانند دانه های شن خواهد بود..." به عدد مشخصی دلالت نمی کند و شمارش آن بسیار آسان است.

از منظر صرفاً ریاضی، چگونه می توان باور داشت که هنوز به این تعداد نرسیده است، در حالی که در قرن های اول هزاران نفر وجود داشته است، به همان اندازه در قرن بیستم و در این میان، برای 20 قرن، گندم (19) در میان علف های هرز رشد کرد؟ آیا ما تمام مسیحیان را که علیه کلیسا و پاپ قیام کردند و جان خود را برای انتشار یا ترجمه کتاب مقدس به خطر انداختند، فراموش کرده ایم؟ و همه مسیحیان ناشناخته 144,000 قرن گذشته چطور؟ بالاخره همه آنها علف هرز نبودند! جمعیت بزرگ وجود نداشت. اما آنها چه کسانی بودند؟

شما قاضی باشید که چه کسی بیشتر حدس و گمان می زند.

من می گویم من مسیحی هستم

اعمال رسولان 11:26 "در انطاکیه بود که بر اساس عنایت الهی، شاگردان برای اولین بار "مسیحی" نامیده شدند.

اعمال رسولان 26:28 "در مدت کوتاهی مرا متقاعد می کنی که مسیحی شوم."

اول پطرس 1:4 "اگر کسی به عنوان یک مسیحی رنج می برد، خجالت نکشد، بلکه با بردن این نام به جلال خدا ادامه دهد."

می توانید از من نقل قول کنید:

اشعیا 43:10 "شما شاهدان من هستید".
آیا اسرائیل که قرار بود شاهد او باشد، شاهدان یهوه خوانده شد؟ آیه 1: این همان چیزی است یَهُوَه، خالق تو، می‌گوید: ای یعقوب، ای اسرائیل که تو را شکل داد، نترس، زیرا من تو را فدیه دادم. من تو را به نام صدا کرده ام. تو به من تعلق داری.

بله، ما این نقش را داریم که شاهد باشیم. این مأموریتی که من قبول دارم به این معنی نیست که ما باید به معنای واقعی کلمه نام شاهد یهوه را یدک بکشیم. اسرائیل هرگز شاهدان یهوه نامیده نشده است.

اعمال رسولان 15:14 "خدا با امتها رفتار کرد تا از میان آنها قومی را برای نام خود بیرون آورد."
پیتر آن را در زمان خودش به کار می برد. اولین مسیحیان هرگز خود را شاهدان یهوه نمی نامیدند، بلکه مسیحی بودند.

در مورد عیسی، شاهد وفادار و حقیقی، که به نام پدرش آمد، او هرگز خود را شاهد یهوه نخواند. وقتی می گویم به نام یک نفر می آیم، به این معنی نیست که به معنای واقعی کلمه نام او را خواهم برد، من به نام او صحبت می کنم. من می خواهم ایده های او را گزارش کنم.

بودن یک شهادت هست یک ماموریت من کاملا قبول دارم

اعمال رسولان 1:8: "شما شاهدان من در اورشلیم خواهید بود..." ریاضی 24: 14 و غیره

نام شاهد یهوه به عنوان یک سازمان ابتکار یک مرد، رادرفورد است، اما از مشیت الهی نمی آید، مسیحی است که از مشیت الهی می آید.

به نظر شما کی گفته:

«...هر نامی که مردم برای ما بگذارند، برای ما اهمیتی ندارد. ما هیچ نام دیگری جز "تنها نامی که در زیر آسمان در میان مردم داده شده است" نمی شناسیم - عیسی مسیح. ما به سادگی نام مسیحیان را به خود می دهیم و ما هیچ مانعی برپا نمی کنیم که ما را از هرکسی که به سنگ بنای ساختمان ما ایمان دارد که پولس در مورد آن می گوید: "مسیح برای گناهان ما بر اساس کتاب مقدس مرد" جدا کند. و کسانی که این برایشان کافی نیست، لایق نام مسیحی نیستند.» به T از G 03/1883 - 02/1884 و 15/9 1885 (انگلیسی) مراجعه کنید (اگر این انتشارات را ندارید، به انجمن بنویسید تا از صحت آن مطلع شوید)

پاسخ: راسل

من یک مرتد هستم، پس راسل نیز یک مرتد است.

(باز هم شگفت انگیز است که یهوه راسل را در یک جهت و رادرفورد را در جهتی دیگر هدایت کرد...)

امید او همه به بهشت ​​بروند

  1. - لطفاً آن عبارت را از کارت من حذف کنید - ساده است نادرست. من بهتر می دانم به چه چیزی اعتقاد دارم.

من معتقدم که نقشه اولیه خداوند محقق خواهد شد و زمین به بهشتی تبدیل خواهد شد که در آن انسان ها زندگی خواهند کرد. به شما یادآوری می کنم که من 100٪ به آنچه کتاب مقدس می گوید ایمان دارم (مکاشفه 21:4)!

اگر سزاوار آن باشیم، خدا انتخاب خواهد کرد که کجا برویم. عیسی گفت: «در خانه پدرم مسکن‌های بسیاری وجود دارد…».

1914

من خیلی به جزئیات نمی پردازم زیرا خیلی طول می کشد.

با درک این که تمام محاسبات بشری اشتباه بوده است:

  • راسل "زمان نزدیک است" 1889 98 / 99:
    ... درست است که انتظار چیزهای بزرگی است که مانند ما باور داشته باشیم که چیز بعدی است سال 26 همه دولت های کنونی سرنگون و منحل خواهند شد.»
  • ما آن را a حقیقت ثابت شده که پایان پادشاهی های این جهان و استقرار کامل پادشاهی خدا در آن صورت خواهد گرفت 1914".
  • پس تعجب نکنیم که در فصول بعدی ارائه می کنیم شواهد و مدارک که تاسیس پادشاهی خدا از قبل آغاز شده است: که طبق نبوت شروع می شد در سال 1878 قدرت خود را اعمال کرد و آن نبرد روز بزرگ خداوند متعال که در سال 1914 به پایان می رسد با سرنگونی کامل حکومت‌های زمینی کنونی آغاز شده است» و غیره.

هیچ یک از آنچه برای سال 1914 اعلام شد، محقق نشد. من به سرعت از این واقعیت می گذرم که همه آنها انتظار داشتند که به بهشت ​​بالا بروند، زیرا فکر می کردند این با مداخله خدا همزمان است.

شما مرا مرتد خطاب می کنید زیرا من در مورد تاریخ 1914 شک دارم.

محاسبات انسانی فقط محاسبات انسانی است.

من نمی توانم به خاطر شک در 1914 مرتد خطاب شوم، این در کتاب مقدس نوشته نشده است، این نتیجه محاسبات انسانی است.

رد توسط هیئت حاکمه

من هیچ مسیحی را به عنوان برادری که کلام خدا را به من می آموزد رد نمی کنم و اگر به تعالیم مسیح احترام بگذارد، حاضرم از ایمان او تقلید کنم. من می گویم، یا حداقل کول 1: 18 را در مورد کلام رونویسی می کنم، "او رئیس بدن، مجمع است". بنابراین مسیح تنها سر است.

یوحنا 14:6 «من راه، راستی و حیات هستم. هیچ کس نمی تواند نزد پدر بیاید مگر از طریق من. بنابراین، هیئت حاکم، کانال یا مسیر، جایگزین مسیح شده است؟

در مورد ما، هر که هستیم، "ما یک استاد مسیح داریم و همه ما برادر هستیم".

عبرانیان 1: 1 «زمانی خدا از طریق انبیا با اجداد ما در مواقع بسیار و به طرق مختلف صحبت کرد. در حال حاضر، در در پایان این روزها، او از طریق یک پسر با ما صحبت کرده استکه او را وارث همه چیز قرار داده است…»

خدا انتخاب نکرد که از طریق هیئت حاکمه صحبت کند (بیانی که در کتاب مقدس وجود ندارد، با این حال ما خجالت نمی کشیم که به رسولان در مقدمه اعمال رسولان به عنوان هیئت حاکمه اشاره کنیم، نامی که آنها هرگز نداشته اند) .

اول قرنطینه 1 «هدایای مختلف وجود دارد، اما روح یکسان است. خدمات متفاوتی وجود دارد، اما خداوند یکسانی وجود دارد.» و خداوند اعضای مختلف مجلس را اینگونه قرار داد: اولاً رسولان (اعضای هیئت حاکمه رسولان نیستند و جانشینان رسولان نیستند) ثانیاً پیامبران (آیا پیامبران راستین بودند؟) ثالثاً معلمان (اعضا). از هیئت حاکمه هستند نه تنها معلمان - خودتان معلم نباشید، که من می پذیرم)... و پل ادامه می دهد که می خواهد مسیر فوق العاده تری را به آنها نشان دهد. این مسیر عشق است که از همه تعلیم فراتر می رود.

من قبول دارم که همه معلمان واقعی کلام خدا مطابق تیطس 1: 7-9 هستند.ناظران یک رهبر… که باید عادل، وفادار، قادر به تشویق…”

اول قرن 1: 4، 1 «ما باید به عنوان خادمان مسیح تلقی شویم مهمانداران... اکنون آنچه از آن انتظار می رود مهمانداران است که وفادار پیدا شوند…”

به خاطر داشته باشید که در لوقا 12:42 - آیه ای موازی با ریاضی 24:45، "غلام" "مشخص" نامیده می شود - اما به طور کلی، بسیار کمی از لوقا 12:42 نقل شده است، شاید به این دلیل که ما متوجه می شویم که مباشر "طبقه" ” نه برای 8 مرد بلکه برای همه معلمانی که از آنها خواسته می شود وفادار و عاقل یا خوش فکر باشند صدق می کند.

من به این خطر که شما را اذیت کنم زیاد ادامه نمی دهم. بگذارید خلاصه کنم: من معلمان شریعت خدا را قبول دارم، حاضرم از آنها اطاعت کنم و از ایمان آنها تقلید کنم تا زمانی که آنها قانون خدا را به من بیاموزند.

در غیر این صورت، من تصمیم می‌گیرم «به‌جای انسان‌ها از خدا اطاعت کنم»، هر که باشند.

شما استدلال من را یک مرتد دانستید: "هر کس همانطور که داوری کرده است مورد قضاوت قرار خواهد گرفت" ما 7:2

کاش احترام می گذاشتی:

روم 14: "از نظرات متفاوت با خود انتقاد نکنید" "اجازه دهید هرکس کاملاً به آنچه فکر می کند متقاعد شود".

«این عقیده خود را امری بین خود و خدا بدان. خوشا به حال کسی که خود را به خاطر آنچه می پسندد محکوم نکند.

بله، هر چیزی که مبتنی بر ایمان نباشد گناه است.

اول کور 1: 10 "اگر من در شکرگزاری سهم خود را ایفا می کنم، چرا کسی باید به خاطر آنچه شکر می کنم از من بد بگوید؟"

Phil 3: 15 پس اجازه دهید همه ما که بالغ هستیم این طرز فکر را داشته باشیم و اگر در موردی نظر دیگری دارید، خداوند شما را درباره طرز فکر مورد نظر روشن می کند.

به هر حال فکر می کنم پس از چندین دهه سکوت، حق داشتم از روی صداقت و صراحت نزد شما بیایم تا شبهاتم را برملا کنم. حدود 10 سال پیش به همین دلایل با احتیاط رفتم. تو هیچی در موردش نمیدونستی سعی کردم خودم را جمع و جور کنم، روی هر چیزی که به شدت آزارم می‌داد سرپوش بگذارم، اما برایم ضروری شد که ایمانم را روشن کنم.

وقتی این کار را کردم، فکر می‌کردم قضاوت نمی‌شوم. FG به من گفت که کار را درست انجام داده ام. که این عکس العملی بهتر از رفتن بود، همانطور که برخی از برادران بدون اینکه کسی بداند چرا انجام می دهد. (الان می دانم چرا این کار را می کنند).

من احساس بسیار خوبی داشتم که صریح صحبت کردم و از صمیم قلب آرزو کردم که با روحیه، صلح و وحدت در ایمان با برادران و خواهرانم قدم بردارم.
اما شما تصمیم دیگری گرفتید.

آیا در طول این سال ها مجبور بوده اید از تفسیرهای شخصی من در نظرات من در جلسات شکایت کنید؟ (با این حال من برخی را به طور عمومی شنیده ام که اصلاح نشده اند - به عنوان مثال، چرخ ها در دید حزقیال که به جلو و عقب می رفتند، شاید نمادی از تغییرات در سازمان بود - نمی توانستم به گوش هایم باور کنم! روح و چرخ ها در حال تغییر بودند. برای اینکه آنها در مسیر اشتباهی حرکت می کردند، اما از آنجایی که هدف حمایت از تغییرات در جامعه بود، چه کسی اهمیت می دهد که آنچه گفته می شود اشتباه و حتی پوچ باشد؟)

آن روز با گریه به خانه رفتم و از یَهُوَه التماس کردم که جواب بدهد. بالاخره جرأت کردم از او بپرسم که آیا هیئت حاکمه کانال اوست؟ فشار گروه به حدی بود که من حتی نتوانستم این درخواست را فرموله کنم. صبح روز بعد، به یوحنا 14:1 برخوردم. به خدا ایمان داشته باشید، به من نیز ایمان داشته باشید.

اگر به من احترام گذاشته می شد، همه چیز به همین جا ختم می شد. من به صراحت گفتم که دیگر نمی خواهم در مورد آن صحبت کنم. تو مرا مجبور به انجام این همه ملاقات کردی.

من می توانم اضافه کنم که وقتی می فهمی ممنوع الکلام هستی که بیشتر حرف می زنی. شاهد ممنوعه حرف زدن؟ آیا این امکان پذیر است؟

من می توانم نکات زیادی را اضافه کنم که من را شوکه کرد، اما آیا برای شما مهم است؟

من می دانم که این یک دلیل گمشده است: "وقتی می خواهید سگ خود را بکشید، می گویید که هاری دارد".

برای بخش من:

من به جای مردم از خدا اطاعت خواهم کرد. من بخشی از یک سازمان نیستم (کلمه ای که حتی در کتاب مقدس وجود ندارد، اما موارد آن در نشریات متعدد است)، من بخشی از مردم خدا هستم. «هر کس از او بترسد برای او خشنود است.

شما مرا نه بر اساس کتاب مقدس، بلکه بر اساس قوانین یک سازمان قضاوت کردید. بنابراین، برای من مهم نیست.

یادم می آید:

اول پطرس 1: 2 "در واقع، هنگامی که کسی سختی را تحمل می کند و به ناحق رنج می برد تا در حضور خدا وجدان پاک داشته باشد، این چیز خوبی است."

اول قرنتیان 1: 4 «برای من مهم نیست که توسط شما معاینه شوم یا توسط دادگاه انسانی. علاوه بر این، من حتی خودم را معاینه نمی کنم. فکر می کنم چیزی برای سرزنش خودم ندارم، اما این ثابت نمی کند که من عادل هستم. کسی که مرا معاینه می کند یهوه است.

من یک مسیحی هستم و خواهم ماند و به عدالت، وفاداری عشق می ورزم و با متواضعانه با خدای خود گام برمی دارم.

می خواهم از برج دیده بان 1 مه نقل قول کنم, 1974:

«وقتی مردم به دلیلی که حتی گمان نمی‌کنند به خطر بزرگی تهدید می‌شوند، یا به این دلیل که توسط افرادی که فکر می‌کنند دوستشان هستند فریب می‌خورند، آیا هشدار دادن به آنها اشتباه است؟ شاید آنها ترجیح می دهند فردی را که به آنها هشدار می دهد باور نکنند. حتی ممکن است از آن ناراحت باشند. اما آیا این او را از مسئولیت اخلاقی هشدار دادن به آنها مبرا می کند؟»

قصد داشتم نسخه‌هایی از کتاب‌های «پادشاهی تو بیا»، «حقیقت تو را آزاد خواهد کرد» و کتاب «میلیون‌ها که اکنون زندگی می‌کنند هرگز نمی‌میرند» را برای شما بفرستم. (برای من، این بروشور است که من را بیشتر از همه واکنش نشان داد)، اما بالاخره شما می توانید آنها را برای خودتان تهیه کنید.

البته این نامه انتظاری در مقابل ندارد.

از درک شما متشکرم

ن: من نمی خواهم این نامه علیه هیچ برادری گرفته شود، حتی آنهایی که نقل کرده ام. هدف من صدمه زدن نیست، می دانم که شما فقط قوانین انجمن را اعمال کرده اید.

======== پایان حرف سوم ========

 

 

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    16
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x