چگونگی عمل "شرم آور" توسط شاهدان یهوه با آموزه جهنم مقایسه می شود.

سالها پیش ، هنگامی که من یک شاهد کامل یهوه ، به عنوان یک بزرگر مشغول خدمت بودم ، با یک شاهد دیگر که قبل از گرویدن در ایران مسلمان بوده ، ملاقات کردم. این نخستین باری بود که من با یک مسلمان که مسیحی شده بود ، ملاقات کرده ام ، چه رسد به اینکه یک شاهد خداوند باشد. مجبور شدم از او بپرسم که چه چیزی او را به دلیل ریسک تبدیل به انگیزه کرده است ، زیرا مسلمانانی که تبدیل به این گروگانها می شوند ، اکثراً شکلی شدید از شرکت در اجتماع را تجربه می کنند.

هنگامی که به کانادا نقل مکان کرد ، آزادی این تغییر را داشت. هنوز فاصله بین قرآن و کتاب مقدس بسیار بزرگ به نظر می رسید ، و من نمی توانم مبنای چنین جهش ایمانی را ببینم. دلیل اینکه او به من داد بهترین پاسخی است که من تاکنون شنیدم که چرا دکترین Hellfire نادرست است.

قبل از اینکه این موضوع را با شما به اشتراک بگذارم ، می خواهم توضیح دهم که این فیلم تحلیلی بر آموزه Hellfire نخواهد بود. من معتقدم که این نادرست است و حتی بیشتر از آن ، کفرآمیز است. هنوز بسیاری از مردم ، مسیحیان ، مسلمانان ، هندوها ، و غیره، که آن را درست می پندارند. اکنون ، اگر بینندگان کافی بخواهند بشنوند که چرا این اساسنامه در کتاب مقدس هیچ پایه ای ندارد ، من خوشحال می شوم که یک ویدیوی آینده در این زمینه تهیه کنم. با این وجود ، هدف از این ویدئو نشان دادن این است که شاهدان ، ضمن تحقیر و انتقاد از دکترین آتش جهنم ، در واقع نسخه شخصی خود از دکترین را پذیرفته اند.

حال ، برای به اشتراک گذاشتن آنچه من از این مرد مسلمان که شاهد یهوه است تبدیل کردم ، بگذارید شروع کنم و بگویم که او وقتی تغییر کرد که شاهدان ، برخلاف اکثر مسیحیان اسمی ، آموزه آتش جهنم را رد می کنند ، تغییر دین داد. برای او ، آتش جهنم معنایی نداشت. استدلال او اینگونه پیش رفت: او هرگز درخواست تولد نکرد. قبل از تولد ، او به سادگی وجود نداشت. بنابراین ، با توجه به انتخاب پرستش خدا یا نه ، چرا او نمی توانست پیشنهاد را رد کند و به همان چیزی که قبلاً بود برگردد ، هیچ؟

اما طبق آموزش ، این یک گزینه نیست. اساساً ، خدا شما را از هیچ چیز خلق نمی کند و سپس دو گزینه به شما می دهد: "مرا پرستش کن ، گرنه تو را برای همیشه شکنجه خواهم کرد." این چه نوع انتخابی است؟ چه نوع خدایی چنین خواسته ای را مطرح می کند؟

برای بیان این موضوع از نظر انسانی ، بگذارید بگوییم یک مرد ثروتمند یک مرد بی خانمان را در خیابان پیدا می کند و پیشنهاد می دهد تا او را در یک عمارت زیبا در دامنه تپه ای مشرف به اقیانوس با تمام وسایل و لباس ها و مواد غذایی مورد نیاز او قرار دهد. مرد ثروتمند فقط می خواهد که مرد فقیر او را عبادت کند. البته مرد فقیر حق پذیرفتن این پیشنهاد یا رد آن را دارد. با این حال ، اگر او امتناع کند ، نمی تواند به خانه بی خانمان برگردد. اوه نه، به هیچ عنوان. اگر او از پیشنهاد مرد ثروتمند امتناع ورزد ، باید او را به پستی ببندند ، تا زمانی که نزدیک مرگ است ، شلاق بزنند ، سپس پزشکان تا زمان بهبودی به او مراجعه می کنند ، پس از آن او را دوباره شلاق می زنند تا اینکه نزدیک است بمیرد ، در آن زمان روند دوباره از ابتدا شروع می شود.

این یک سناریوی کابوس است ، مثل چیزی خارج از یک فیلم ترسناک درجه دو. این سناریویی نیست که بتوان از خدایی که ادعا می کند عشق است انتظار داشت. با این حال این خدایی است که طرفداران پرستش دکترین آتش جهنم است.

اگر انسانی بخاطر اینکه بسیار دوست داشتنی است ، شاید دوست داشتنی ترین مرد ، به خود می بالید ، اما با این روش رفتار می کرد ، ما او را دستگیر می کردیم و برای یک مجنون جنایتکار پناهندگی می انداختیم. چگونه کسی می تواند خدایی را بپرستد که چنین رفتار کند؟ با این حال ، به طرز حیرت انگیزی ، اکثریت این کار را می کنند.

دقیقاً چه کسی می خواهد ما باور کنیم که خدا اینگونه است؟ چه کسی از داشتن چنین اعتقادی سود می برد؟ دشمن اصلی خدا کیست؟ آیا کسی در طول تاریخ به عنوان افترا دهنده خدا شناخته شده است؟ آیا می دانید کلمه "شیطان" به معنای افترا است؟

اکنون به عنوان این ویدیو برگردید. چگونه می توانم عمل اجتماعی دوری از ، و ایده شکنجه ابدی را برابر بدانم؟ ممکن است کشش به نظر برسد ، اما در واقع ، من فکر نمی کنم که این اصلاً باشد. این را در نظر بگیرید: اگر شیطان واقعاً پشت آموزه آتش جهنم است ، پس با پذیرفتن مسیحیان برای پذیرش این آموزه ، سه کار را انجام می دهد.

نخست ، او را وادار می کند تا ناخواسته با نقاشی او به عنوان هیولایی که از تحمیل درد ابدی لذت می برد ، از خدا تهمت بزنند. در مرحله بعد ، آنها با ایجاد ترس از اینکه اگر به تعالیم او عمل نکنند ، شکنجه می شوند ، آنها را کنترل می کند. رهبران مذهبی دروغین نمی توانند گله های خود را با عشق تحریک اطاعت کنند ، بنابراین باید از ترس استفاده کنند.

و سوم ... خوب ، من این جمله را شنیده ام و معتقدم که اینگونه است که شما مانند خدایی می شوید که می پرستید. راجع به آن فکر کن. اگر به آتش جهنم اعتقاد دارید ، پس خدایی را عبادت می کنید ، احترام می گذارید و او را عبادت می کنید که برای ابدیت هر کسی را که بی قید و شرط در کنار او نیست شکنجه می کند. چه تاثیری بر دید شما نسبت به جهان ، نسبت به همنوعان شما دارد؟ اگر رهبران مذهبی شما بتوانند شما را متقاعد کنند که شخصی "یکی از ما نیست" زیرا دارای دیدگاههای مختلف سیاسی ، عقاید مذهبی ، دیدگاههای اجتماعی است ، یا اگر اتفاقاً پوستی با رنگ متفاوت از پوست شما داشته باشد ، چگونه رفتار خواهید کرد آنها - با توجه به اینکه وقتی آنها می میرند ، خدای شما قرار است آنها را برای همیشه شکنجه کند؟

لطفاً در مورد آن فکر کنید. راجع به آن فکر کن.

حال ، اگر شما از شاهدان یهوه هستید که بر روی اسب بلند خود نشسته اید و از بینی بلند خود به تمام این احمقان متقلب و متوهم که به این خیال جهنم اعتقاد دارند ، نگاه می کنید ، اینقدر خودآگاه نباشید. شما نسخه خود را از آن دارید.

این واقعیت را در نظر بگیرید ، داستانی که بارها و بارها تکرار شده است:

اگر شما یک نوجوان تعمید ناپذیر در خانواده ای از شاهدان یهوه هستید و ترجیح دادید که هرگز تعمید نپذیرید ، رابطه شما با خانواده شما وقتی پیرتر می شوید ، در نهایت ازدواج می کنید ، صاحب فرزند می شوید ، چه اتفاقی می افتد. هیچ چی. اوه ، خانواده شاهد یهوه شما خوشحال نخواهند شد که شما هرگز غسل تعمید ندیدید ، اما آنها همچنان با شما معاشرت می کنند ، شما را به اجتماعات خانوادگی دعوت می کنند ، احتمالاً هنوز سعی می کنند شما را به شهادت تبدیل کنند. اما ، برای یک تغییر ، فرض کنید شما در 16 سال غسل تعمید می شوید ، سپس وقتی 21 ساله هستید ، تصمیم می گیرید که بیرون بروید. این را به بزرگان می گویید. آنها از روی سکو اعلام می کنند که شما دیگر از شاهدان یهوه نیستید. آیا می توانید به وضعیت قبل از تعمید خود برگردید؟ نه ، شما اجتناب می کنید! مانند یک فرد ثروتمند و مرد بی خانمان ، شما یا با اطاعت مطلق از آنها ، هیئت حاکمه را می پرستید ، یا همسر ، زن یا شوهرتان احتمالاً با تأیید سازمان شما را طلاق می دهند.

این سیاست اجتناب ناپذیر در سطح جهانی به عنوان مجازاتی بی رحمانه و غیرمعمول ، نقض حقوق اساسی انسان تلقی می شود. افراد زیادی بوده اند که خودکشی کرده اند ، نه اینکه درد گریز را تحمل کنند. آنها این سیاست اجتناب را سرنوشتی بدتر از مرگ قلمداد کرده اند.

یک شاهد نمی تواند از حضرت مسیح در این زمینه تقلید کند. او باید منتظر تأیید بزرگان باشد و آنها معمولاً حداقل یک سال پس از توبه گناهکار و ترک گناه ، بخشش خود را به تأخیر می اندازند. آنها این کار را انجام می دهند زیرا باید احترام به اقتدار خود را به عنوان نوعی مجازات تحقیر کنند. همه چیز در مورد اقتدار کسانی است که در مناصب رهبری هستند. این توسط ترس اداره می شود ، نه عشق. این از یک شریر ناشی می شود.

اما در مورد 2 یوحنا 1:10 چطور؟ آیا این از سیاست پرهیز کننده پشتیبانی نمی کند؟

ترجمه جهان جدید این آیه را چنین ترجمه می کند:

"اگر کسی نزد شما بیاید و این تعلیم را به شما ارائه ندهد ، او را به خانه های خود نزنید یا سلامی برای او نگویید."

این کتاب مقدس است که شاهدان برای حمایت از پرهیز کامل از یک فرد استفاده می کنند. آنها ادعا می کنند که این بدان معناست که حتی به آنها اجازه داده نمی شود "سلام" را به یک شخص محروم از دانش بگویند. بنابراین ، این معنی آنها این است که کتاب مقدس به ما دستور می دهد که حتی وجود شخصی را که از دانشگاه خارج شده است ، تصدیق نکنیم. اما صبر کنید آیا این مربوط به هرکسی است که به هر دلیلی از همکاری خارج شود؟ اگر کسی فقط بخواهد سازمان را ترک کند چه می شود؟ چرا آنها این کتاب مقدس را برای آنها نیز به کار می برند؟

چرا سازمان قبل از اینکه مردم را مجبور به تصمیم گیری های شدید کند ، همه را مجبور نمی کند که متن را بخوانند و مراقبه کنند؟ چرا گیلاس یک آیه را انتخاب می کند؟ و انصافاً ، آیا عدم توجه آنها به متن ، هر یک از ما را از گناه آزاد می کند؟ ما کتاب مقدس یکسانی داریم ، آنها هم دارند. می توانیم بخوانیم. می توانیم روی دو پای خود بایستیم. در حقیقت ، در روز قضاوت ، ما در مقابل مسیح تنها خواهیم ایستاد. بنابراین ، بیایید اینجا فکر کنیم.

متن می خواند:

" . بسیاری از فریب دهنده ها به جهان رفته اند ، کسانی که عیسی را به عنوان جسم در بدن نمی شناسند. این فریب دهنده و دجال است. مراقب خود باشید تا چیزهایی را که ما برای تولید کار کرده ایم از دست ندهید ، بلکه ممکن است پاداش کامل کسب کنید. هرکسی که جلو می رود و در تعلیم مسیح باقی نمی ماند ، خدا را ندارد. کسی که در این آموزش باقی می ماند ، کسی است که هم پدر و هم پسر دارد. اگر کسی نزد شما آمد و این تعلیم را به همراه نیاورد ، او را به خانه های خود نزنید یا سلامی برای او بگویید. زیرا کسی که سلام بر او می گوید سهیم در کارهای شرور او است. " (2 یوحنا 1: 7-11)

این در مورد "فریبکاران" صحبت می کند. افرادی که مایلند ما را فریب دهند. این در مورد کسانی است که "جلو می کشند" و "نه در آموزش باقی می مانند - نه سازمان بلکه مسیح" صحبت می کنند. هوم ، افرادی که سعی می کنند آموزه های دروغین را به ما تحمیل کنند ، کسانی که از آنچه در کتاب مقدس نوشته شده جلو می روند. آیا آن زنگ می زند؟ آیا ممکن است آنها در تلاشند کفش را روی پای اشتباه قرار دهند؟ آیا آنها باید به خود نگاه کنند؟

جان در مورد کسی صحبت می کند که نفس آمدن مسیح ، یک دجال را انکار می کند. شخصی که پدر و پسر ندارد.

شاهدان این واژه ها را در مورد خواهران و برادرانی که همچنان به عیسی و یهوه ایمان دارند اما در تفسیر مردان هیئت حاکمه تردید دارند بکار می برند. شاید زمان آن فرا رسیده باشد که مردان هیئت حاکمه از طرح گناهان خود بر روی دیگران دست بکشند. آیا آنها باید کسانی باشند که ما نباید حاضر باشیم با آنها غذا بخوریم یا به آنها سلام کنیم.

یک کلمه در مورد این عبارت: "سلام بگو". منعی برای گفتار نیست. ببینید که ترجمه های دیگر چگونه آن را ارائه می دهند:

"از او استقبال نکنید" (کتاب مقدس انگلیسی انگلیسی)

"و نه آرزوی خوشبختی او" (ترجمه کتاب مقدس وبستر)

"و به او نگو ، خدا تو را سرعت می بخشد." (کتاب مقدس دوای-رحیم)

"حتی نگویید ،" صلح با شما باشد ". (ترجمه خبر خوب)

"او را به خدا سرعت ندهید" (پادشاه جیمز کتاب مقدس)

سلام و احوالپرسی جان به این معنی است که شما برای مرد آرزوی سلامتی دارید ، او را برکت می دهید ، از خدا می خواهید که او را مورد لطف خود قرار دهد. یعنی شما اعمال او را تأیید می کنید.

وقتی مسیحیانی که به خدا یهوه اعتقاد دارند و تلاش می کنند از دستورات عیسی مسیح پیروی کنند ، از کسانی که تصور می کنند خدا را پرستش می کنند و با افتخار نام خود را با نام بردن خود "شاهدان" خود حمل می کنند ، شرمنده می شوند ، در واقع سخنان رومیان اعمال می شود: "زیرا" نام " خدا به خاطر شما مردم در بین ملل مورد کفر قرار می گیرد. درست همانطور که نوشته شده است. " (رومیان 2:24 NWT)

بیایید در مورد دوم این نکته را بیان کنیم که حیرت انگیزی که توسط شاهدان یهوه انجام می شود برای ترغیب ترس و اجبار در گله به همان روشی که از آموزه جهنم استفاده می شود استفاده می شود.

اگر به آنچه در مورد هدف آموزه Hellfire می گویم شک دارید ، این تجربه را از زندگی شخصی من در نظر بگیرید.

سالها پیش ، به عنوان یک شاهد یهوه ، یک مطالعه کتاب مقدس را در یک خانواده اکوادوری انجام دادم که شامل چهار کودک نوجوان بود که همگی در کانادا زندگی می کردند. ما فصلی از کتاب را که به آموزه آتش جهنم مربوط می شد ، پوشش دادیم و آنها به وضوح دیدند که این کتاب مقدس نیست. هفته بعد ، من و همسرم به مطالعه بازگشتیم تا متوجه شویم شوهر با معشوقه خود فرار کرده و زن و بچه های خود را رها کرده است. ما به وضوح از این اتفاق غیرمنتظره شوکه شدیم و از همسر س askedال کردیم که چه عواملی باعث این اتفاق شده است ، زیرا به نظر می رسید او در مطالعه کتاب مقدس بسیار خوب عمل می کند. او اعتماد کرد که وقتی او فهمید که به خاطر گناهانش در جهنم نسوزد ، و بدترین چیزی که برای او اتفاق خواهد افتاد مرگ خواهد بود ، او تمام بهانه ها را رها کرد و خانواده اش را رها کرد تا زندگی را همانطور که می خواست لذت ببرد. بنابراین ، اطاعت او از خدا نه از روی عشق بلکه از ترس بود. به همین ترتیب ، این بی فایده بود و هرگز از هیچ آزمایش واقعی جان سالم به در نمی برد.

از این رو ، ما می بینیم که هدف از دکترین جهنم ایجاد جو ترس است که موجب تحقیر فرمانروایی کلیساها خواهد شد.

همین نتیجه با آموزه دزدگیر غیرمکتبی شاهدان یهوه حاصل می شود. PIMO اصطلاحی است که در سالهای اخیر بوجود آمده است. آن را برای یا به معنای مخفف "از لحاظ فیزیکی در، ذهنی است." هزاران - به احتمال بسیار زیاد دهها هزار نفر - PIMO در صفوف شاهدان یهوه هستند. این افراد افرادی هستند که دیگر با آموزه ها و عملکردهای سازمان موافق نیستند ، اما در جبهه ای قرار می گیرند تا ارتباط خود را با خانواده و دوستان عزیز قطع نکنند. ترس از شکنجه است که آنها را در داخل سازمان نگه می دارد ، نه چیزی دیگر.

از آنجا که شاهدان یهوه زیر ابر ترس عمل می کنند ، نه از مجازات عذاب ابدی ، بلکه مجازات تبعید ابدی است ، اطاعت آنها به دلیل عشق به خدا نیست.

اکنون در مورد آن عنصر سوم که Hellfire و Shunning دو نخود در یک غلاف هستند.

همانطور که قبلاً تأیید کردیم ، شما مانند خدایی هستید که می پرستید. من با اصولگرایان مسیحی صحبت کردم که کاملاً از ایده Hellfire خوشحال هستند. اینها افرادی هستند که در زندگی به آنها ستم شده است و برای رفع بی عدالتی که متحمل شده اند ، احساس قدرت نمی کنند. آنها با این عقیده آسایش زیادی می گیرند که کسانی که به آنها ستم کرده اند ، یک روز برای تمام ابدیت به طرز وحشتناکی متحمل می شوند. آنها بدخواه شده اند. آنها خدایی را عبادت می کنند که باورنکردنی بی رحمانه است و مانند خدای خود می شوند.

مذهبیانی که چنین خدای ظالمی را می پرستند ، خودشان ظالم می شوند. آنها می توانند دست به اقدامات وحشتناکی مانند تفتیش عقاید ، جنگ های به اصطلاح مقدس ، نسل کشی ، سوزاندن مردم در معرض خطر بزنند ... من می توانم ادامه دهم ، اما فکر می کنم این نکته بیان شده است.

مثل خدایی می شوید که می پرستید. شاهدان در مورد یهوه چه می آموزند؟

"... اگر کسی تا زمانی که درگذشت در این شرایط فروپاشی باقی بماند ، به معنای اوست ویرانی ابدی به عنوان شخصی که از طرف خدا طرد شده است. " (برج مراقبت ، 15 دسامبر 1965 ، ص 751).

"فقط شاهدان یهوه ، کسانی که از باقی مانده مسح شده و" جمعیت عظیم "، به عنوان یک سازمان متحد تحت حمایت سازمان دهنده عالی ، امیدوارند که بتوانند از پایان این قریب الوقوع این سیستم محکوم شده توسط شیطان شیطان زنده بمانند." (برج مراقبت 1989 سپتامبر 1 ص 19)

آنها می آموزند که اگر شما این حس را نداشتید که قبول کنید برج مراقبت و بیدار وقتی آنها در خانه شما را می زدند ، شما می خواهید در آرمگدون بمیرید.

اکنون این آموزه ها مطابق با آنچه خداوند در کتاب مقدس به ما می گوید مطابقت ندارند ، اما این ایده ای است که شاهدان از خدای خود دارند و بنابراین بر نگرش ذهنی و جهان بینی آنها تأثیر می گذارد. باز هم ، شما مثل خدایی می شوید که ما او را می پرستیم. چنین اعتقادی نگرشی نخبه گرایانه ایجاد می کند. یا خوب یا بد یکی از ما هستید ، یا گوشت سگ هستید. از بچگی مورد آزار و اذیت قرار می گرفتید؟ آیا بزرگان فریاد کمک شما را نادیده گرفتند؟ آیا اکنون به دلیل رفتاری که با شما داشته اید می خواهید بیرون بروید؟ خوب ، پس شما اقتدار اوت بدن بزرگتر را نادیده گرفته اید و باید با اجتناب از مجازات مجازات شوید. چقدر بیرحمانه ، اما در عین حال ، چقدر معمولی است. به هر حال ، آنها فقط همانطور که خدا را می بینند از او تقلید می کنند.

شیطان باید خوشحال شود.

وقتی به آموزه های مردان تسلیم شوید ، فرق شرعی شما چه باشد ، شما برده مردان می شوید و دیگر آزاد نیستید. سرانجام ، چنین بردگی منجر به تحقیر شما خواهد شد. افراد خردمند و روشنفکر که مخالف عیسی بودند ، فکر می کردند که بیشتر مورد سرزنش قرار گرفته اند. آنها فکر می کردند در خدمت یهوه هستند. اکنون تاریخ به آنها به عنوان بزرگترین احمق ها و مظهر شرارت نگاه می کند.

هیچ چیز تغییر نکرده است. اگر با خدا مخالفت کردید و در عوض برای حمایت از مردان تصمیم گرفتید ، در نهایت احمق به نظر خواهید رسید.

در دوران باستان ، شخصی به نام بالاام بود که توسط دشمنان اسرائیل به وی پرداخت شد تا لعن بر ملت را لغو کند. هر بار كه او تلاش می كرد ، روح خدا او را بر آن داشت كه به جای آن نعمتی بیان كند. خدا تلاش او را خنثی کرد و سعی کرد او را توبه کند. اما او این کار را نکرد. قرن ها بعد ، کشیش اعظم قوم اسرائیل ، به اصطلاح مقدس دیگر ، در حال توطئه برای کشتن عیسی بود که روح او را تحت عمل قرار داد و او نعمت نبوی را اعلام کرد. باز هم خداوند به او فرصت داد تا توبه کند اما این کار را نکرد.

وقتی می خواهیم از آموزه های نادرست مردان حمایت کنیم ، ممکن است ناخواسته خود را محکوم کنیم. بگذارید دو نمونه مدرن از این موضوع برای شما بیاورم:

اخیراً موردی در آرژانتین پیش آمد که یک برادر و همسرش شروع به ابراز تردید در مورد برخی از آموزه های شاهدان یهوه کردند. این در زمان برگزاری کنوانسیون بین المللی بود ، بنابراین بزرگان با استفاده از تماس تلفنی و پیامکی که به این زوج تهمت می زدند ، با هشدار دادن به همه خواهران و برادران ، اخطارها را به دیگران اعلام می کردند که با پایان یافتن کنوانسیون و از سرگیری جلسات ، از همکاری خارج می شوند. (آنها هنوز با این زن و شوهر ملاقات نکرده بودند). این زوج اقدامات قانونی را انجام داده و نامه ای به شعبه نوشتند. نتیجه این امر این بود که شعبه بزرگان را عقب نشینی کرد تا هیچ اطلاعیه ای در این زمینه اعلام نشود. همه را به این فکر می اندازند که چه خبر است. با این وجود ، نامه شعبه کاملاً از اقدامات بزرگان محلی پشتیبانی می کرد. (اگر می خواهید در این مورد مطالعه کنید ، من در توضیحات این ویدیو پیوندی به مجموعه مقالات منتشر شده در وب سایت Beroean Pickets خواهم گذاشت.) در آن نامه متوجه شدیم که برادران شاخه ناخواسته خود را محکوم می کنند:

"سرانجام ، ما صمیمانه و عمیق آرزوی خود را ابراز می کنیم که ، همانطور که با دعا بر مواضع خود به عنوان خادم فروتن خدا مراقب باشید ، ممکن است طبق خواست الهی پیش بروید ، بر فعالیتهای معنوی خود متمرکز شوید ، مساعدتی را که بزرگان جماعت به دنبال آن هستند ، بپذیرید. بدهم به تو (مکاشفه 2: 1) و "بار خود را به سوی یهوه پرتاب کن" (مزمور 55: 22).

اگر کل مزمور 55 را بخوانید ، خواهید دید که با ظلم و ستم یک انسان صالح توسط افراد شر در موقعیت های قدرت مقابله می کند. دو آیه آخر تقریباً کل مزمور را خلاصه می کند:

"بار خود را به خداوند بسپار ، و او شما را حفظ خواهد کرد. هرگز نخواهد شد او به صالحین اجازه سقوط می دهد. اما شما ، خدایا ، آنها را به عمیق ترین گودال فرو خواهید برد. آن مردان خونریز و فریبکار زندگی نخواهند کرد نیمی از روزهایشان اما در مورد من ، به شما اعتماد خواهم کرد. " (مزمور 55:22 ، 23)

اگر زن و شوهر "بار خود را بر خداوند گره بزنند" ، آن شاخه آنها را در نقش "صالح" قرار می دهد ، و نقش "مردان خونین و فریب دهنده" را برای شاخه و بزرگان محلی می گذارد.

حال بیایید به نمونه ای دیگر از اینکه چگونه می توانیم احمق باشیم ، وقتی که به دنبال توجیه اقدامات مردانی که دروغ می آموزند ، بجای تحمل به حقیقت کلام خدا ، توجیه کنیم.

[درج ویدیوی کمیته قضایی تورنتو]

تمام آنچه که این برادر می خواهد این است که بتواند بدون قطع ارتباط با خانواده اش ، سازمان را ترک کند. این بزرگتر از چه استدلالی در دفاع از موضع سازمان در مورد اجتناب استفاده می کند؟ وی در مورد اینکه چه تعداد از افرادی که دین سابق خود را ترک کرده و شاهد شده اند ، گریزانند. بدیهی است که شاهدانی که این کار را انجام داده اند با فضیلت شناخته می شوند زیرا آنچه را که درست می دانستند مهمتر از برقراری ارتباط با اعضای خانواده ای که در "ادیان دروغین" باقی مانده اند ، می دانند.

بنابراین ، برادر در این مثال چه کسی است؟ آیا این افراد شجاع نیستند که در جستجوی حقیقت دین دروغ را ترک کردند؟ و چه کسی اجتناب کرد؟ آیا اعضای دین سابق او ، افرادی که بخشی از دین جعلی بودند ، نبودند؟

این بزرگان از قیاسی استفاده می کند که این برادر را به عنوان یک جستجوی شجاع حقیقت و جماعت شاهدان یهوه همانند ادیان دروغین که از کسانی که آنها را رها می کنند دور می کند.

تقریباً می توان روح و روان را در کار دید ، و باعث می شود این مردان حقیقت را بیان کنند که اعمال خود را محکوم می کند.

آیا شما در این وضعیت هستید؟ آیا می خواهید یهوه را پرستش کنید و از فرزندش به عنوان ناجی خود ، عاری از بار مصنوعی و سنگینی که فریسیان امروزی بر دوش شما گذاشته اند ، اطاعت کنید؟ آیا با پرهیز روبرو شده اید یا انتظار دارید با آن روبرو شوید؟ سخنان نعمتی که اخیراً توسط این بزرگتر شنیده اید ، مانند برخی از بلام های امروزی ، باید شما را از داشتن کار درست مطمئن سازد. عیسی گفت که "هر کسی که به خاطر نام من خانه ها یا برادران یا خواهران یا پدر یا مادر یا فرزندان یا سرزمین های خود را ترک کرده باشد ، صد برابر دریافت می کند و زندگی ابدی را به ارث می برد." (متی 19:29)

علاوه بر این ، شما اطمینان ناخواسته ای از شعبه آرژانتین دارید ، مانند برخی از کشیش های امروزی ، که خداوند خداوند به شما اجازه نمی دهد "شخص صالح" او سقوط کند ، اما شما را در حالی که "خون شکنی و پایین آوردن" را حفظ خواهد کرد ، حفظ می کند. مردان فریبکار "که شما را آزار می دهند.

بنابراین ، همه کسانی را که به خدا وفادار مانده و نسبت به فرزندش وفادار می مانند ، قلب خود را به خاطر آورید. "صاف بایستید و سرهای خود را بلند کنید ، زیرا رهایی شما نزدیک است." (لوقا 21:28)

بسیار متشکرم.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    14
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x