در ماه مه ، 2016 برج نگهبانی—Study Edition ، س fromالی از خوانندگان ارائه می دهد آنچه شاهدان دوست دارند آن را "نور جدید" بنامند. قبل از این مقاله ، هنگام خواندن اعلامیه احیای مجدد از سیستم عامل ، شاهدان مجاز به تشویق نبودند. این موقعیت سه دلیل داشت.[I]

  1. نمایش عمومی از شادی که تحسین آنها را نشان می دهد ممکن است عده ای را در این جماعت توهین کند که شاید تحت تأثیر اقدامات گناهکار سابق قرار داشته اند.
  2. نشان دادن شادی نادرست خواهد بود تا زمانی که زمان کافی برای ما نگذشته باشد تا مطمئن شویم که توبه گناهکاران اصیل بوده است.
  3. کف زدن ممکن است به عنوان ستایش کسی باشد که نهایتا توبه کرد وقتی چنین توبه باید در جلسه دادرسی اولیه نمایش داده می شد ، و بازگرداندن آن را غیر ضروری می دانست.

سؤالی که در ماه مه ، 2016 مطرح شد برج نگهبانی در زیر "سؤال از خوانندگان" این است: "چگونه جماعت می تواند ابراز خوشحالی کند وقتی اعلام می شود که کسی دوباره اعاده شده است؟"

این سوال در فوریه 2000 مطرح نشده است وزارت پادشاهی از آنجا که این تعلیم و تربیت هیچ گونه وسیله ای برای "ابراز شادی" جماعت فراهم نکرد. بنابراین ، "جعبه س ”ال" به سادگی پرسید ، "آیا هنگام اعلام احیای مجدد ، کف زدن مناسب است؟" جواب منفی بود!

"سوالات خوانندگان" در ماه مه استفاده می شود لوقا 15: 1-7 و عبرانیان 12: 13  تا نشان دهد که بیان شادی مناسب است. نتیجه گیری می شود: "بر این اساس ، ممکن است کف زدن های خودجوش و موقر هنگامی که بزرگان اعلام می کنند که دوباره به کار خود برگردند."

چقدر زیبا! ما مجبور شدیم 18 سال طولانی منتظر بمانیم تا مردان به ما بگویند که اکنون اطاعت از خدا اشکالی ندارد. اما بگذارید همه تقصیرات را به گردن این مردان نیندازیم. از این گذشته ، اگر ما این اختیار را به آنها نمی دادیم ، آنها هیچ قدرتی بر ما نخواهند داشت.

یک قدم کودک

استدلال قدیمی با تعالیم حضرت عیسی (ع) در مورد نگرش شایسته ای که باید نسبت به یک گناهکار توبه داشته باشیم مغایرت دارد. این در مثالی از پسر ولخرج پیدا شده است لوقا 15: 11-32:

  1. یکی از دو پسر خاموش می شود و میراث خود را در رفتار گناهکارانه خراب می کند.
  2. او فقط در هنگام بیچارگی متوجه خطای خود شده و به پدرش باز می گردد.
  3. پدرش قبل از شنیدن هرگونه بیان کلامی توبه ، او را به دور از خانه می بیند و به طور خودجوش دوید.
  4. پدر آزادانه فرزند نابخشوده را می آمرزد ، او را با ظرافت و لباس می پوشاند و عیدی را به دعوت همه همسایگانش می اندازد. او موزیسین ها را برای پخش موسیقی استخدام می کند و صدای شادی آنها هنوز دور است.
  5. پسر وفادار از توجه به برادرش آزرده می شود. او یک نگرش بخشنده نشان می دهد.

به راحتی می توان فهمید که موقعیت قبلی ما اهمیت همه این نکات را از دست داده است. این آموزش حتی عجیب تر شد زیرا نه تنها با کتاب مقدس بلکه با تعالیم دیگر در انتشارات خود ما در تعارض بود. به عنوان مثال ، این اختیارات بزرگان تشکیل دهنده کمیته بازگرداندن به کار را از بین برد.[II]

درک جدید به اندازه کافی دور نیست. مقایسه کنید "ممکن است خود به خود وجود داشته باشد ، کف زدن با عزت" با لوقا 11: 32 که می خواند ، "اما ما فقط مجبور شد جشن بگیرم و شاد باشم... "

درک جدید تعدیل نگرش جزئی است. یک قدم کودک در جهت درست.

شماره بزرگتر

ما می توانستیم همه چیز را اینجا بگذاریم ، اما مسئله خیلی بزرگتری را از دست خواهیم داد. این کار با پرسیدن این سوال آغاز می شود که چرا درک جدید تصدیق آموزش قبلی را تأیید نمی کند؟

یک مرد درستکار

انسان عادل وقتی اشتباهی مرتکب شد چه می کند؟ او وقتی کارهایش بر زندگی بسیاری از افراد تأثیر منفی گذاشته است ، او چه می کند؟

شائول تارسوس چنین مردی بود. او بسیاری از مسیحیان واقعی را مورد آزار و اذیت قرار داد. برای اصلاح او چیزی کمتر از یک جلوه معجزه آسای پروردگار ما عیسی لازم نبود. عیسی او را سرزنش كرد و گفت ، "شائول ، شائول ، چرا مرا آزار می دهی؟ ادامه دادن لگد زدن به گوسفندان کار شما را سخت می کند. " (Ac 26: 14)

عیسی داشت شاول را تغییر می داد اما او مقاومت می کرد. شاول خطای خود را دید و تغییر کرد ، اما بیش از این ، توبه کرد. بعداً در زندگی ، او علناً خطای خود را تصدیق کرد و جملاتی مانند "... قبلاً من کفر و آزارگر و آدم گستاخی بودم" و "... من کمترین رسولان هستم ، و من شایسته نیستم که به من یک رسول بگویند. ... "

بخشش خدا در نتیجه توبه ، تأیید اشتباه است. ما از خدا تقلید می کنیم ، بنابراین به ما دستور داده می شود که بخشش کنیم ، اما تنها پس از اینکه شاهد توبه هستیم.

"حتی اگر او هفت بار در روز گناه کند و شما هفت بار به شما بازگردد ، گفت ، "توبه می کنم ،"شما باید او را ببخشید." "لو 17: 4)

یهوه قلب توبه كننده را می آمرزد ، اما از مردم خود انتظار دارد كه به طور فردی و جمعی از عمل نادرست خود توبه كنند. (La 3: 40; Isa 1: 18-19)

آیا رهبری شاهدان یهوه این کار را می کند؟ همیشه؟؟

در طول 18 سال گذشته آنها اصطلاحات واقعی شادی را به عنوان نامناسب مهار کرده اند ، اما اکنون آنها تصدیق می کنند که این عبارات کاملاً کتاب مقدس هستند. علاوه بر این ، استدلال گذشته آنها به کسانی که ترجیح می دهند با عفو نکردن از مسیح سرپیچی کنند ، تأیید می کند و باعث می شود دیگران صلاح بدانند که عمل توبه را با سوicion ظن در نظر بگیرند.

همه چیز درباره سیاست پیشین مخالف کتاب مقدس بود.

این سیاست طی دو دهه گذشته چه ضرری داشته است؟ چه لغزش ناشی از آن است؟ ما فقط می توانیم حدس بزنیم ، اما اگر شما مسئولیت چنین سیاستی را بر عهده داشتید ، آیا صلاح می دیدید که بدون تأیید اشتباه در وهله اول ، آن را تغییر دهید؟ فکر می کنید یهوه به شما این مجوز رو مجانی میده؟

این درک جدید به گونه ای معرفی شده است که حتی اشاره ای به این واقعیت ندارد که دستورالعمل های دیرینه هیئت حاکمه را معکوس می کند. گویی آن دستورالعمل ها هرگز وجود نداشته اند. آنها هیچ گونه مقصریتی در قبال تأثیری که دستورالعملهایشان بر "کوچولوهای" گله گذاشته اند ، ندارند.

من دوست دارم اعتقاد داشته باشم که عیسی در حال رهبری رهبری ما و در واقع همه ما بوده است ، همانطور که او شاulل تارسوس را انجام داد. به ما مهلت داده شده تا توبه کنیم. (2Pe 3: 9) اما اگر ما همچنان به "لگد زدن به گله ها" ادامه دهیم ، چه اتفاقی برای ما خواهد افتاد که این زمان تمام شود؟

"حداقل ناصالح"

در نگاه اول ، این واقعیت که هیچ تصدیقی از خطای گذشته داده نمی شود ، بی اهمیت به نظر می رسد. با این حال ، این بخشی از یک الگوی چند دهه است. آن دسته از ما که بیش از نیم قرن خواننده انتشارات بوده ایم ، می توانیم بارها به یاد بیاوریم که کلمات "برخی فکر کرده اند" را به عنوان مقدمه ای برای درک تغییر یافته ، شنیده یا بخوانیم. این انتقال سرزنش به دیگران همیشه هولناک بود زیرا همه ما می دانستیم که "برخی" واقعاً چه کسانی هستند. آنها دیگر این کار را انجام نمی دهند ، اما اکنون ترجیح می دهند که به طور کلی آموزش قدیمی را نادیده بگیرند.

مثل این است که برای برخی افراد دندان بخواهید که عذرخواهی کنند ، حتی برای جزئی ترین تخلفات. چنین امتناع سرسختانه ای از اعتراف به عمل ناشایست ، نشان دهنده نگرشی غرورآمیز است. ترس نیز ممکن است یک عامل باشد. چنین افرادی فاقد کیفیت لازم برای اصلاح امور هستند: عشق!

عشق همان چیزی است که ما را به عذرخواهی برمی انگیزد ، زیرا می دانیم که با این کار همنوع خود را راحت می کنیم. او می تواند در صلح باشد زیرا عدالت و تعادل برقرار شده است.

یک مرد صالح همیشه با انگیزه عشق است.

"شخص وفادار به کمترین چیز ، بسیار هم وفادار است ، و شخص بی حق با آنچه کم است ناعادلانه است نیز بسیار." (لو 16: 10)

بگذارید صحت این اصل را از عیسی آزمایش کنیم.

"در بسیاری از موارد ناصالح"

عشق به ما انگیزه می دهد که درست عمل کنیم ، صالح باشیم. اگر عشق در چیزهایی به ظاهر جزئی کم است ، همانطور که عیسی به ما می دهد ، باید در چیزهای بزرگ نیز وجود نداشته باشد لوقا 16: 10. شاید دیدن شواهد این امر در دهه های گذشته برای ما دشوار بود ، اما اکنون اوضاع تغییر کرده است. زمین 4: 22 به حقیقت می پیوندد

با توجه به شهادت بزرگان شاهد ، از جمله عضو هیئت مدیره جفری جکسون قبل از استرالیا ، یک مورد قابل توجه است. کمیسیون سلطنتی در پاسخگویی نهادی به سوء استفاده جنسی از کودکان. بزرگان مختلف ، از جمله خود جکسون ، اظهاراتی را در پرونده ثبت کردند و گواهی دادند که ما چقدر فرزندان خود را دوست داریم و همه تلاش خود را برای محافظت از آنها انجام می دهیم. با این حال ، هنگامی که هر بزرگتر ، از جمله جکسون، از وی سوال شد که آیا وی به شهادت قربانیان سو abuse استفاده جنسی کودک JW گوش داده است یا خیر ، هرکدام گفتند که وی این کار را نکرده است. با این حال ، واضح است که همه وقت آن را داشته اند که توسط مشاوران آماده شوند و به ویژه جکسون با سخنان خود نشان داد که او وقت خود را صرف شهادت دادن توسط بزرگان دیگر کرده است. آنها با ادعای دوست داشتن بچه های کوچک ، لبهای خود را گرامی می داشتند ، اما با عمل خود داستان دیگری را تعریف کردند. (زمین 7: 6)

مواردی وجود داشت که قاضی مک کللان مستقیماً به بزرگان خطاب می کرد و به نظر می رسید که آنها از آنها خواسته اند تا دلیل را ببینند. آشکار بود که وی از عدم سازش کسانی که گویا مردان خدا بودند گیج شده است. شاهدان یهوه در جهان به عنوان افرادی با اخلاق شهرت دارند ، بنابراین قاضی احتمالاً انتظار داشت که آنها به راحتی از ابتکار عمل جلوگیری کنند که فرزندان آنها را از این جنایت هولناک محافظت کند. با این حال در هر مرحله شاهد سنگسار بود. در اواخر شهادت جفری جکسون - پس از شنیدن صحبت های بقیه - قاضی مک کللان ، که آشکارا ناامید شده بود ، بدون موفقیت تلاش کرد تا هیئت حاکمه را از طریق جکسون ببیند تا دلیل را ببیند. (مشاهده کنید اینجا.)

مسئله اصلی مقاومت سازمان در برابر آگاهی پلیس وقتی بود كه آنها معتقد بودند یا واقعاً می دانستند كه جنایت سو abuse استفاده جنسی كودكان رخ داده است. در بیش از 1,000 مورد ، سازمان حتی یکبار هم جرم را به پلیس گزارش نکرده است.

عاشقانه 13: 1 7 همچنین تیتوس 3: 1 به ما سفارش كن كه از مراجع برتر اطاعت كنيم. جنایات قانون 1900 - بخش 316 "پنهان کردن جرم جدی قابل اتهام" شهروندان استرالیا را ملزم به گزارش جرایم جدی می داند.[III]

البته ما باید اطاعت از مراجع برتر را با اطاعت از خداوند متعادل كنیم ، بنابراین ممکن است مواقعی پیش بیاید كه مجبور شویم از قانون سرزمین سرپیچی كنیم تا از قانون خدا پیروی كنیم.

بنابراین بگذارید از خود بپرسیم ، آیا شعبه استرالیا با بیش از هزار بار کوتاهی در گزارش کودک آزاری شناخته شده و مشکوک به مقامات ، قانون خدا را اطاعت کرد؟ چگونه اجتماع با عدم ارائه گزارش محافظت شد؟ چگونه جامعه به طور کلی محافظت شد؟ چگونه حرمت نام خدا با عدم ارائه گزارش حفظ شد؟ آنها می توانند به کدام قانون خدا اشاره کنند که خلاف قانون این کشور است؟ آیا واقعاً می توانیم ادعای اطاعت کنیم عاشقانه 13: 1 7 و تیتوس 3: 1 در هر یک از موارد 1,006 وقتی که ما به عنوان یک سازمان نتوانستیم جرم جدی و فجیع سوءاستفاده جنسی کودکان را گزارش کنیم؟

با این همه بدتر این بود که تعداد قابل توجهی از این قربانیان ، که از درمان آنها دلسرد شده بودند - احساس نادیده گرفتن ، محافظت نشده و دوست نداشتن آنها-گیر افتاده بودند و اخوت شاهدان یهوه را ترک کرد. در نتیجه ، مجازات پرهیز از درد و رنج آنها بیشتر شد. قطع شدن از ساختار حمایت عاطفی از خانواده و دوستانشان ، تحمل بار آسیب رسان آنها حتی دشوارتر شد. (تن 23: 4;18:6)

بسیاری از کسانی که به این ویدئوها می آمدند انتظار بهترین ها را می کشیدند و از کمبود عشق آشکار نسبت به آن کوچک گیج شده اند. برخی حتی بهانه می گیرند ، و سعی می کنند ناسازگاری یک مسیحی را که متضررانه از سازمان به هزینه آسیب پذیرترین اعضای آن دفاع می کند ، استدلال کنند.

چرا میوه از دست رفته است

با این حال ، آنچه نمی توان به طور منطقی انکار کرد این است که شواهدی از عشقی که عیسی درباره آن صحبت کرده است جان 13: 34-35-عشقی که حتی ملتها نیز به آسانی تشخیص دهندمفقود است.

این عشق - نه رشد عددی یا تبلیغ خانه به خانه - همان چیزی بود که عیسی گفت پیروان واقعی او را شناسایی می کند. چرا؟ زیرا از درون نمی آید ، بلکه محصول روح است. (Ga 5: 22) بنابراین ، نمی توان آن را با موفقیت جعلی کرد.

در واقع ، همه سازمان های مذهبی مسیحی سعی در جعل این عشق دارند ، و حتی ممکن است آن را برای مدتی ادامه دهند. (2Co 11: 13-15) با این حال ، آنها نمی توانند نما را حفظ کنند ، در غیر این صورت ، این به عنوان یک علامت منحصر به فرد از شاگردان واقعی عیسی عمل نمی کند.

سوابق تاریخی سازمان در عدم تصدیق تعالیم نادرست ، عدم عذرخواهی به دلیل گمراه کردن گله خود ، عدم انجام کاری برای جبران خسارت هم در "کمترین" موارد و هم در "بسیار" ، نشان دهنده عدم عشق است. معنی این برای ما چیست؟

اگر سیبی را در دست بگیرید ، می دانید که در جایی درختی وجود دارد که از آن برخاسته است. به خودی خود به وجود نمی آید. این طبیعت میوه نیست.

اگر ثمره عشقی وجود دارد که عیسی از آن صحبت کرد ، پس روح القدس برای تولید آن باید در آنجا باشد. هیچ روح مقدس ، هیچ عشق واقعی.

با توجه به شواهد ، آیا می توان صادقانه ادامه داد که روح خدا بر رهبری شاهدان یهوه استوار است. که آنها با روحیه یهوه ما را راهنمایی و راهنمایی می کنند؟ ممکن است در برابر رها کردن این تصور مقاومت کنیم ، اما اگر احساسی اینگونه است ، باید دوباره از خود بپرسیم ، میوه کجاست؟ عشق کجاست؟

_____________________________________________

[I] برای کسب اطلاعات کامل در مورد آموزش قبلی ما ، به 1 اکتبر ، برج مراقبت 1998 ، صفحه 17 و وزارت پادشاهی در فوریه 2000 ، "جعبه سوال" در صفحه 7 مراجعه کنید.

[II] این سازمان معتقد است وقتی بزرگان در کمیته تصمیمی می گیرند ، از دیدگاه یهوه در مورد مسائل برخوردارند. (w12 11/15 p. 20 پاراگراف 16) بنابراین داشتن تعلیمی که باعث شود برخی بتوانند موقعیتی را مغایر با تصمیم کمیته بزرگان بدست آورند ، بسیار عجیب است. از این گذشته ، فرض بر این است که بزرگان قبلاً کاملاً واقعی بودن توبه را تشخیص داده اند.

[III] اگر شخصی مرتکب تخلف جدی قابل اعتراض شده باشد و شخص دیگری که می داند جرم مرتکب شده است یا خیر و اطلاعاتی دارد که می تواند در تأمین مظنون بودن متخلف یا تعقیب یا محکومیت مجرم باشد ، از او کمک می کند. زیرا بدون بهانه ای معقول می توان آن اطلاعات را به وسیله یكی از اعضای نیروی انتظامی یا یك مقام مناسب دیگر جلب كرد ، كه شخص دیگر در معرض حبس تا مدت 2 سال باشد.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    22
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x