[در حالی که مثالی که در اینجا استفاده می کنم مربوط به شاهدان یهوه است ، اما وضعیت به هیچ وجه محدود به آن گروه مذهبی نیست. و فقط محدود به موارد مربوط به عقاید مذهبی نیست.]
با گذشت چند سال از تلاش من برای جلب نظر دوستانم در جامعه شاهدان یهوه در مورد کتاب مقدس ، الگویی پدید آمده است. کسانی که سالهاست مرا می شناسند ، که شاید به عنوان یک پیرمرد به من نگاه می کنند و از "دستاوردهای" من در سازمان آگاه هستند ، از نگرش جدید من متحیر شده اند. من دیگر در قالبی که آنها مرا در آن انداخته اند ، مناسب نیستم. آنها اصرار می ورزند تا آنجا که ممکن است آنها را متقاعد کنم که من همان شخصی هستم که همیشه بوده ام ، و همیشه حقیقت را دوست داشته ام و این عشق به حقیقت است که مرا وادار می کند آنچه را که آموخته ام به اشتراک بگذارم. در دیدن چیز دیگری؛ چیزی تحقیرآمیز یا شوم. واکنشی که من همچنان می بینم سازگار است ، شامل یک یا چند مورد زیر است:
- من گیر افتاده ام
- من تحت تأثیر استدلال سمی مرتدان قرار گرفتم.
- تسلیم غرور و تفکر مستقل شده ام.
هر چقدر اصرار کنم که نگرش جدید من نتیجه تحقیقات کتاب مقدس است ، کلمات من همان تأثیر قطرات باران روی شیشه جلو را دارند. من سعی کردم توپ را در زمین آنها بی فایده بگذارم. به عنوان مثال ، با استفاده از آموزه گوسفندان دیگر - اعتقادی که در کتاب مقدس کاملاً پشتیبانی نمی شود - از آنها خواسته ام که لطفاً به من نشان دهند حتی یک کتاب مقدس برای حمایت از آن پاسخ این بوده است که این درخواست را نادیده بگیرید و هنگام خواندن یک سرود WT درباره وفاداری به یکی از سه نکته فوق الذکر برگردید.
به عنوان مثال ، من و همسرم در حال بازدید از خانه یک زن و شوهر بودیم که آزادی تازه پیدا شده ما را دارند. یک دوست مشترک از سالها پیش با خانواده اش کنار رفت. او یک برادر خوب ، یک پیر است ، اما تمایل به پدربازی دارد. فقط می توان بسیاری از اینها را تحمل کرد ، بنابراین در یک مرحله در طی یکی از مونولوگهای ناخواسته وی در مورد کار شگفت انگیزی که سازمان انجام می دهد ، این مسئله را مطرح کردم که از آموزه گوسفندان دیگر نمی توان در کتاب مقدس پشتیبانی کرد. او البته مخالف بود و وقتی از او برای حمایت از كتاب مقدس درخواست كردم ، او فقط با اهانت گفت: "من می دانم كه اثباتی برای آن وجود دارد" ، و سپس بدون نفس كشیدن ادامه داد و درباره چیزهای دیگری كه "می داند" مانند "این واقعیت" که ما تنها کسانی هستیم که بشارت می دهیم و پایان کار بسیار نزدیک است. وقتی دوباره او را برای حتی یک کتاب مقدس اثبات کردم دوباره فشار دادم ، او نقل کرد جان 10: 16. من مخالفت کردم که آیه 16 فقط اثبات می کند گوسفندان دیگری نیز وجود دارند ، واقعیتی که من بحث نمی کردم. من برای اثبات این که گوسفندان دیگر فرزندان خدا نیستند و یک امید زمینی دارند ، درخواست کردم. او به من اطمینان داد که می داند اثبات وجود دارد ، سپس دوباره به وفاداری استاندارد در مورد وفاداری به یهوه و سازمان او بازگشت.
همیشه می توان برای اثبات کتاب مقدس اصرار ورزید ، اساساً شخص را به گوشه ای پشتوانه کرد ، اما این روش مسیح نیست ، و علاوه بر این ، فقط منجر به احساسات صدمه دیده یا خشم های عصبانی می شود. بنابراین من دست برداشتم. چند روز بعد ، او به همسر زوجی که ما از آن دیدار می کردیم تماس گرفت ، زیرا او را به عنوان خواهر کوچک خود می بیند تا در مورد من به او هشدار دهد. او سعی کرد با او استدلال کند ، اما او فقط در مورد او صحبت کرد ، و دوباره به مانترا فوق الذکر افتاد. از نظر او ، شاهدان یهوه یک دین واقعی هستند. از نظر او این یک باور نیست بلکه یک واقعیت است. چیزی فراتر از سingال
از شواهد اخیر می گویم که مقاومت در برابر حقیقت همانقدر در بین شاهدان یهوه رایج است که در بین افراد از هر دین دیگری که در کار تبلیغ خود طی 60 سال گذشته با آنها روبرو شده ام معمول است. چه چیزی باعث بسته شدن ذهن یک شخص می شود تا او هیچ توجهی به شواهد نکند و آن را از کنترل خارج می کند؟
من مطمئن هستم که دلایل زیادی برای این امر وجود دارد ، و من سعی نخواهم کرد که به همه آنها وارد شوم ، اما دلیلی که اکنون برای من برجسته است این است که اشتباه باور و دانش را اشتباه گرفته ام.
برای مثال ، اگر کسی که شما به خوبی می شناسید به شما بگوید که اثبات کرده است زمین صاف است و بر پشت یک لاک پشت غول پیکر سوار شده است ، چه واکنشی نشان خواهید داد؟ احتمالاً فکر می کنید شوخی می کند. اگر می دیدید که نیست ، فکر بعدی شما این خواهد بود که او عقل خود را از دست داده است. برای توضیح اقدامات او ممکن است به دنبال دلایل دیگری باشید ، اما بعید است که حتی برای لحظه ای این احتمال را پیدا کنید که او واقعاً اثبات شده باشد.
دلیل این نگرش شما این نیست که شما ذهن بسته هستید بلکه دلیل آن این است که خودتان باشید دانستن قطعاً زمین کره ای است که به دور خورشید می چرخد. چیزهایی که ما دانستن در مکانی در ذهن ذخیره می شوند که مورد بررسی قرار نمی گیرند. ما ممکن است به عنوان اتاقی که پرونده ها در آن نگهداری می شود ، به این فکر کنیم. درب این اتاق فقط پرونده های منتقل شده را می پذیرد. درب خروجی وجود ندارد. برای بیرون آوردن پرونده ها ، باید دیوارها را خراب کرد. این اتاق بایگانی است که واقعیت ها را در آن ذخیره می کنیم.
چیزهایی که ما باور به جای دیگری در ذهن بروید ، و درب آن اتاق پر کردن به هر دو طرف چرخانده و اجازه ورود و خروج رایگان را می دهد.
قول عیسی مسیح مبنی بر اینکه "حقیقت شما را آزاد خواهد کرد" با این فرض پیش می رود که حداقل برخی از حقیقت قابل دستیابی است. اما پیگیری حقیقت به طور طبیعی شامل این است که بتوان تفاوت بین آنها را تشخیص داد حقایق و باورهای. بنابراین ، در جستجوی حقیقت ، نتیجه می شود که باید در انتقال چیزها از اتاق اعتقادات به اتاق حقایق مردد باشیم ، مگر اینکه به وضوح ثابت شده باشد که چنین است. ذهن پیرو واقعی مسیح هرگز نباید امکان دوگانگی سیاه و سفید ، واقعیت یا داستانی را فراهم کند ، جایی که اتاق اعتقادات کوچک است و وجود ندارد.
متأسفانه ، برای بسیاری از کسانی که ادعا می کنند پیروی از مسیح را می کنند ، چنین نیست. اغلب اوقات ، اتاق حقایق مغز بسیار بزرگ است و اتاق باورها را دور می کند. در واقع ، تعداد خوبی از مردم از وجود اتاق اعتقادات بسیار ناخوشایند هستند. آنها دوست دارند آن را خالی نگه دارند. این بیشتر یک ایستگاه راهی است که در آن اقلام فقط به طور موقت می مانند و منتظر حمل و نقل و نگهداری دائمی در کابینت های پرونده اتاق واقعیت هستند. این افراد عاشق یک اتاق حقایق بسیار خوب هستند. این یک احساس گرم و فازی به آنها می دهد.
برای اکثر شاهدان یهوه - و نه به ذکر اکثریت قریب به اتفاق اعضای هر مذهب دیگری که من شناخته ام - تقریباً تمام اعتقادات مذهبی آنها در اتاق تشکیل پرونده واقعیت ها ذخیره شده است. حتی وقتی آنها از یکی از آموزه های خود به عنوان یک باور صحبت می کنند ، ذهن آنها می داند که این فقط یک کلمه دیگر برای واقعیت است. تنها زمانی که یک پوشه پرونده از اتاق واقعیت ها حذف می شود این است که آنها از مدیریت بالاتر مجوز انجام این کار را می گیرند. در مورد شاهدان یهوه ، این مجوز از طرف هیئت حاکمه ارائه می شود.
اینکه به یک شاهد یهوه بگویید که کتاب مقدس گوسفندان دیگر را تعلیم می دهد ، فرزندان خدا هستند که پاداش خدمت در پادشاهی آسمان ها را به عنوان پادشاه دارند ، مانند این است که به او بگوییم زمین صاف است. نمی تواند درست باشد ، زیرا او می داند برای یک واقعیت که گوسفندان دیگر زندگی خواهند کرد زیر پادشاهی روی زمینی بهشتی. او شواهد را بیش از آنچه شما احتمال می دهید زمین در واقع مسطح است و توسط خزنده ای با حرکت آهسته و پوسته پشتیبانی می شود ، بررسی نمی کند.
من سعی نمی کنم روند کار را بیش از حد ساده کنم. بیشتر درگیر است. ما موجودات پیچیده ای هستیم. با این وجود ، مغز انسان توسط خالق ما به عنوان موتور ارزیابی خود طراحی شده است. ما وجدان توکار داریم که به همین منظور ساخته شده است. با توجه به این دیدگاه ، باید بخشی از مغز وجود داشته باشد که این جمله را بیان کند که ، به عنوان مثال ، هیچ اثبات کتاب مقدس برای یک آموزه خاص وجود ندارد. این قسمت به سیستم بایگانی مغز دسترسی پیدا می کند و اگر خالی شود ، شخصیت شخص را به دست می گیرد - چیزی که کتاب مقدس از آن به عنوان "روح انسان" در درون ما یاد می کند.[I] انگیزه ما عشق است. با این حال ، آیا آن عشق رو به درون است یا ظاهری؟ غرور عشق به خود است. عشق به حقیقت فداکارانه است. اگر حقیقت را دوست نداریم ، پس نمی توانیم به ذهن خود اجازه دهیم حتی ممکن است آنچه را که هستیم ، جلوه دهد دانستن همانطور که واقعیت ، در واقعیت ، صرفاً یک باور است - و یک باور نادرست از آن است.
بنابراین مغز توسط خود نفس فرمان می یابد پوشه پرونده را باز نکنید. انحراف لازم است. از این رو ، شخصی که حقایق ناخوشایند را به ما ارائه می دهد ، باید به طریقی اخراج شود. ما دلیل می آوریم:
- او فقط این حرفها را می زند زیرا او شخص ضعیفی است که به خودش اجازه داده لکنت کند. او فقط بیرون آمده تا به کسانی که او را آزرده اند برگردد. بنابراین ، ما می توانیم سخنان وی را بدون نیاز به بررسی آن رد کنیم.
- یا او فردی ضعیف فکر است که توانایی استدلال وی با دروغ و تهمت مرتدان مسموم شده است. بنابراین ، باید از او فاصله بگیریم و حتی به استدلال او گوش ندهیم تا مسموم نشویم.
- یا اینکه او فردی مغرور و پر از اهمیت خاص خود است ، صرفاً سعی می کند با کنار گذاشتن وفاداری ما به یهوه و البته یک سازمان واقعی او ، ما را وادار به پیروی از او کند.
چنین استدلال های ساده ای به راحتی و بلافاصله به ذهن متبادر می شوند که کاملاً به دانش خود از حقیقت متقاعد شده اند. روش هایی برای غلبه بر این وجود دارد ، اما این روش هایی نیست که روح استفاده می کند. روح خدا باور را مجبور و اجباری نمی کند. در حال حاضر به دنبال تبدیل جهان نیستیم. در حال حاضر ، ما فقط به دنبال یافتن کسانی هستیم که روح خدا آنها را ترسیم می کند. عیسی فقط سه سال و نیم برای خدمت خود وقت داشت ، بنابراین مدت زمانی را که با افراد قلبی سخت گذراند ، به حداقل رساند. من به 70 سالگی نزدیک می شوم و شاید زمان کمتری از زمان عیسی در ابتدای خدمت به من مانده باشد. یا می توانم 20 سال دیگر زندگی کنم. من راهی برای دانستن ندارم ، اما می دانم که وقت من محدود و گرانبها است. بنابراین - قرض تشبیهی از پولس - "روشی که من جهت دهی می کنم ضربه هایم است." به نظر من عاقلانه است که از نگرشی که عیسی هنگام سخنانش در سال های ناشنوا داشت ، پیروی کنم.
"بنابراین آنها شروع به گفتن به او کردند:" تو کیستی؟ " عیسی به آنها گفت: "چرا من اصلاً حتی با شما صحبت می کنم؟" (جان 8: 25)
ما فقط انسان هستیم. ما به طور طبیعی ناراحت می شویم وقتی کسانی که رابطه خاصی با آنها داریم حقیقت را قبول ندارند. این می تواند آزار ، درد و رنج قابل توجهی برای ما ایجاد کند. پولس در مورد کسانی که با آنها خویشاوندی خاصی داشت این احساس را داشت.
"من حقیقت را در مسیح می گویم. من دروغ نمی گویم ، زیرا وجدانم با روح مقدس با من شهادت می دهد ، 2 که من دارم غم بزرگ و درد بی وقفه در قلب من. 3 زیرا می توانستم آرزو کنم که خودم به عنوان نفرین شده از طرف مسیح به نیابت از برادرانم جدا شوم ، بستگان من طبق گوشت, 4 که ، به همین ترتیب ، بنی اسرائیل هستند ، که فرزندخواندگی به عنوان فرزندان و جلال و میثاق ها و اعطای قانون و خدمات مقدس و وعده ها به آنها تعلق دارد. 5 نیاکان به او تعلق دارند و مسیح طبق جسم از او برخاست. . " (Ro 9: 1-5)
در حالی که شاهدان یهوه ، یا کاتولیک ها ، یا باپتیست ها ، یا هر فرقه ای از دنیای مسیحیت که می خواهید از آن یاد کنید ، در نوع یهودیان خاص نیستند ، با این حال ، اگر ما یک عمر با آنها کار کرده باشیم ، برای ما خاص هستند. بنابراین همانطور که پل نسبت به خود احساس می کرد ، ما اغلب نسبت به خود احساس خواهیم کرد.
همانطور که گفته شد ، ما همچنین باید تشخیص دهیم که گرچه می توانیم یک مرد را به سمت دلیل سوق دهیم ، اما نمی توانیم او را به فکر وادار کنیم. زمانی فرا خواهد رسید که خداوند خود را آشکار می کند و شک و تردید را برطرف می کند. وقتی تمام فریب ها و خودفریبی های مردها بطور غیرقابل انکاری آشکار می شود.
" . زیرا هیچ چیز پنهانی وجود ندارد که آشکار نشود ، و نه هر چیزی که به دقت پنهان باشد و هرگز شناخته نشود و هرگز آشکار نشود. " (لو 8: 17)
با این حال ، در حال حاضر نگرانی ما این است که خداوند در کمک به کسانی که خدا انتخاب کرده است تا بدن مسیح را انتخاب کنند ، مورد استفاده قرار گیرد. هرکدام از ما هدیه ای به میز می آوریم. بگذارید از آن برای حمایت ، تشویق و دوست داشتن کسانی که معبد را تشکیل می دهند استفاده کنیم. (1Pe 4: 10; 1Co 3: 16-17) نجات بقیه جهان باید منتظر آشکار شدن فرزندان خدا باشد. (Ro 8: 19) فقط وقتی همه ما با آزمایش و تصفیه حتی تا مرگ مطابقت خود را داشته باشیم ، می توانیم در پادشاهی خدا نقش داشته باشیم. سپس می توانیم به بقیه نگاه کنیم.
" . به محض اجرای کامل اطاعت از خود ، ما خود را آماده آماده سازی مجازات برای هر نافرمانی می کنیم. " (2Co 10: 6)
_____________________________________________
[I] روانشناسان توضیح می دهند که نبردی بین اینها بوجود خواهد آمد Id و Super-Ego ، با میانجیگری Ego.
رومیان -8 ، به 2 گروه اشاره می کند و به نظر می رسد که هر دو گروه فرزندان خدا هستند. در مقابل 22 (گوسفند دیگر؟) و در مقابل 16 و 17 (گله کوچک). یک گروه عبارتند از: افراد یا برگزیدگان یا پسران خدا ، در مقابل 23 (مشخصاً "گله کوچک") و گروه دیگر ("آفرینش") خوانده می شوند. ما می دانیم که آفرینش به مردم اشاره دارد ، زیرا این افراد "... با انتظار مشتاقانه منتظرند برای آشکار کردن فرزندان خدا. " در مقابل 19. و آنها "... همچنین از بردگی فساد آزاد خواهند شد ...". در مقابل 21 متیو -25... بیشتر بخوانید »
این مقاله را به پایان رساندم ملتی ، وضعیتی که شما توضیح دادید به زودی مال من خواهد بود ، من تقریباً مطمئن هستم. من واقعاً سپاسگزارم که شما در اینجا مثالی در مورد چگونگی استدلال آوردن (شاید ، شاید نه با یک بزرگتر) ارائه دادید ، شما فقط توضیحی در مورد اینکه چرا آموزش در مورد گوسفندان دیگر مغالطه آمیز است ارائه نمی دهید ، اما همچنین در اینجا یک روش ساده در مورد چگونگی به اشتراک گذاشتن نگرانی های خود وجود دارد . مشخص می شود که با درک مشترک خود از کتاب مقدس چه نوع اعتراضی ممکن است داشته باشیم. متاسفم که دوست شما سالها با شما برخورد عادلانه ای نکرده است... بیشتر بخوانید »
نقل قول خوب آیا آنها چاپ کتاب خالق را متوقف نمی کنند؟ 🙂
Meleti ، مقاله خوبی با یادآوری به موقع برای همه در سفر شخصی خود. تجربه من با دوستان زندگی بسیار مشابه شما بوده است. ما یاد می گیریم که سطح تحمل آنها را حس کنیم و وقتی حقیقت بیش از حد تحمل آنها است ، عقب نشینی کنیم.
سوپاتر
فقط پرید تا بچه "به فرزندی قبول شود". با این حال این یکی را دوباره بخوانید. این چگونه است و در چند ماه گذشته برای من بوده است. شما با yhat تصویر ساده Melet میخ. با تشکر ، اکنون به "تصویب شد!"
این مسلماً یکی از دقیق ترین و دقیق ترین تحلیل ها در مورد حوادث JW و exJW است. بیش از حد نیز دچار سرخوردگی ناشی از تلاش برای تغییر عقاید دیگران شده بود - بی فایده.
مقاله عالی Meliti ، خوب فکر شده و مستدل. من همچنین مشتاقانه منتظر خواندن مقالات شما هستم ، بیشتر از همه مشتاقانه خواندن پاسخ ها هستم. ذهنیت بیشتر در مورد یک موضوع ، بینش بهتر است. من شاید کمی از برخی دیگر از دیدگاه های متفاوت برخوردار باشم. من می فهمم که بسیاری تلاش می کنند تا سرانجام تشخیص دهند که به اصطلاح "حقیقتی" که ما این همه سال به آن اعتقاد داشتیم در واقع یک عروسی است. / به اصطلاح سراب. ما دوبله شده و مورد استفاده قرار گرفتیم. اما در مورد من و شما و همه جستجوگران صادقانه "حقیقت" هرگز چنین نبود... بیشتر بخوانید »
Mediator007 من دقیقاً به همین نتیجه رسیده ام. من دعایم را پدرمان جواب داده ام ، حتی زمانی که هنوز JW بودم. اکنون که من JW را ترک کردم ، شواهد روشنی در دست دارم که او هنوز هم این کار را می کند. نتیجه گیری من این است که او صبور بود که من یک JW هستم و علی رغم دین من ، با صبر و حوصله مرا قالب کرد تا بتوانم یک مسیحی اصیل شوم و واقعاً مردم و خدا را دوست داشته باشم. 28 سال JW بودن برای من اتلاف وقت و تلاش نبود. اگر به چقدر خودخواهانه نگاه کنم... بیشتر بخوانید »
Meleti ، با تشکر ، یک مقاله بسیار قابل تأمل. من تشبیه را با یک حامی زمین مسطح دوست داشتم. شما گفتید: "اما دستیابی به حقیقت به طور طبیعی شامل تشخیص تفاوت بین حقایق و عقاید است. بنابراین ، در جستجوی حقیقت ، نتیجه می گیرد که باید در انتقال چیزها از اتاق اعتقادات به اتاق واقعیت مردد باشیم ، مگر اینکه به وضوح ثابت شده باشد که چنین است. " من می گویم همه چیز می تواند ناخودآگاه از باورها به اتاق واقعیت ها منتقل شود. به عنوان مثال فقط به دلیل فراموش کردن. اگر بارها و بارها همان ادعاها را دریافت کنید می توانید آن را فراموش کنید... بیشتر بخوانید »
من فکر می کنم ما باید مایل باشیم هر پیش فرض را زیر سوال ببریم.
من حدس می زنم تکرار که باعث می شود فرد باورها را به واقعیت ها منتقل کند تلقین است؟
آنها قبلاً آن را تکرار برای تأکید می نامیدند ، اما شما کاملاً درست می گویید. اغلب به اندازه کافی دروغ بگویید و تقریباً همه شروع به باور آن می کنند.
وقتی قبلاً از مطالب تکراری - تا حدی یکنواختی - شکایت می کردم ، اغلب به من می گفتند که "ما به این یادآوری ها نیاز داریم". چرا فراموش شدیم؟ حدس می زنم واقعیت این است كه آموزش چیزهایی كه هیچ پشتیبانی كتاب مقدس برای آنها وجود ندارد ، به معنای پر كردن سطل از سوراخ های آن است.
ملتی و دیگران. وقتی سرانجام پاسخی دریافت کردم ، خوشحال خواهم شد که نتایج را به اشتراک بگذارم. تاکنون این یک کار در حال انجام است ، اگرچه چند سوال پیش از این پاسخ داده ام. پاسخ به موضوع فعلی من هنوز نتوانسته است به س questionsالات مطرح شده پاسخ دهد ، اگرچه باید بگویم که حداقل پاسخ ها محترمانه بوده و مورد توجه قرار گرفته اند. موضوع شماره 2 در طرف منتظر ارسال قرار دارد. ملیتی ، اگر می خواهید مستقیم با شما تماس بگیرم ، چگونه می توانم آدرس پست الکترونیکی شما را دریافت کنم؟ امیدوارم اینگونه نباشد... بیشتر بخوانید »
یک لینک با ما در سایت ها وجود دارد ، اما ایمیل شما برای نجات شما در جستجوی آن است meleti.vivlon@gmail.com
Mileti ، شما از لئوناردو ژوزفوس پرسیدید که چگونه پاسخ او نوشته شده است. نامه های من به WT خیلی مدت پیش بود که ممکن است بی ربط باشند ، بنابراین این ممکن است برخی از افراد را خسته کند. اما این بخشی از پاسخی است که من به آخرین نامه احترام آمیز خود به WT دریافت کردم ، پاسخ تاریخ 13 آگوست 1981 است. "عزیز برادر xxxx ، ما نظرات شما را در مورد تحقق بخشیدن به فصل 2 تیموتی 3 یادداشت می کنیم. اما ، همانطور که اشاره شد تحت عنوان "س fromالات خوانندگان" ، از شماره 15 برج آگوست 1976 ، از برج مراقبت ، انجمن احساس می کند که "آخرین روزهای" ذکر شده توسط پل در 2 تیموتیوس 3: 1-7... بیشتر بخوانید »
اولین نامه من در سال 1972 بود. سالات من در دهه 1990 و اوایل 2000 افزایش یافت. من به این نکته رسیدم که اگر آنها به س questionال پاسخ ندادند ، همانطور که در نامه نگاری شما اتفاق افتاد ، من با احترام از آنها برای پاسخشان تشکر می کنم ، و سپس خاطر نشان می کنم که آنها در واقع به س myال من که من برای آن تعریف می کردم نپرداخته اند وضوح بیشتر این منجر به پاسخ واضح تری از طرف آنها در مورد نتیجه ای شد كه من نباید برای مشاوره دادن به آنها فرض كنم. سرانجام ، در یک فرصت ، تصمیم گرفتم که آن را رها نکنم. من بار سوم پاسخ دادم که در حالی که از ناخواسته قدردانی می کنم... بیشتر بخوانید »
شوهرم یک بار گفت: "من قبلاً این را پشت سر گذاشته ام و این چیزها را به خودم ثابت کرده ام. من دیگر نیازی به گذر از آن ندارم. " من احساس او را درک می کنم ، زیرا ما فکر می کنیم که این کار را انجام داده ایم. ما با كتاب مقدس خود ، یا خودمان با ادبیات WT ، یا با یك شخص دیگر نشستیم و كتابهای مقدس را به ما گفتیم كه باید آنها را جستجو كنیم ، و سپس توافق كردیم كه بله ، این منطقی است. وسوسه می شوم كه مطرح كنم: آیا اگر هرگز به دیدگاه مخالف نگاه نكردید ، آیا واقعاً می توانید بگویید كه چیزی را به خود ثابت كرده اید؟ اگر واقعاً هرگز به بحث ها نپرداخته اید... بیشتر بخوانید »
خیلی واقعی
LonelySheep ، اگر می خواهید تسلیم وسوسه شوید ، در اینجا یک کتاب مقدس برای حمایت از شما آورده شده است. ضرب المثل های 18:17: "اولین کسی که پرونده خود را بیان می کند به نظر درست می رسد ، تا اینکه طرف مقابل بیاید و وی را مورد بازجویی قرار دهد. *
یکی از کتابهای مقدس مورد علاقه من است.
هاها بله ، واقعاً!
مقاله را دوست دارید ، ملتی ، از تصویر لذت برد. مثل نکته صاف بودن زمین!
احساسات مشابهی که توسط خود و دیگران ذکر شده است.
به کار خود ادامه دهید ، ملتی ، خبرهای خوب برای هیچ کس سازگار نیستند.
مقاله ای عالی و عالی. دقیقاً همینطور است. آیا شما از سایتهای مرتد بازدید کرده اید ، تقریباً اولین سوالی است که وقتی شک در تعلیم و تعلیم می اندازیم پیش می آید. بله ، بسیاری از مواردی که من گفته ام ناشی از خواندن مقاله های شما است. اما بعد از مدتی خودم می توانم ناسازگاری های بیشتری را تشخیص دهم ، که به موجب آنها اطمینان دارم که روند تفکر من دوباره کار می کند. چند مورد به WTBS ارسال شده است تا ببیند چه جوابی می توانم دریافت کنم. هیچ چیز زیاد مشاجره آمیز نیست ، اما مواردی که قطعاً توسط کتاب مقدس به خوبی پشتیبانی نمی شود. شبیه بودن... بیشتر بخوانید »
من می خواهم یاد بگیرم که چگونه پاسخ نامه های شما را می نویسد. می توانید مستقیماً به من ایمیل بزنید زیرا نمی خواهید این موارد به صورت عمومی ارسال شود. من نامه های زیادی قبل از بیدار شدن از خواب نوشتم ، و دریافتم که پاسخ دائماً تحت حمایت است. سوالات من هرگز مستقیماً مورد رسیدگی قرار نگرفتند. پاسخ ها بیشتر شبیه چرخشی است که یک سیاستمدار برای جلوگیری از پاسخ مستقیم به مسئله یا موضعی که می داند نمی تواند به درستی از آن دفاع کند ، استفاده می کند.
یک کتاب ، ها؟ هوم
بله ، بله ، لطفا اگر خیلی مشغول نیستید ، یک کتاب افسانه ای خواهد بود.
از زمانی که خانواده ما یک سال پیش بیدار شد ، من همه چیز را از اتاق "واقعیت ها" به اتاق "اعتقادات" منتقل کرده ام و بسیار جالب است که دوباره چند چیز را در اتاق "واقعیت ها" قرار دهم. دیشب خنده دار خواب دیدم که دوباره مشغول موعظه شدم ، اما به این ترتیب چیزی برای گفتن ندارم ، زیرا دیگر نمی دانم حقیقت چیست.
دوست چند ساله من دقیقاً مانند آنچه در مقاله توضیح داده شده واکنش نشان داده است. او درباره تغییر بینش کتاب مقدس من به بزرگان گفت. آنها را در مورد عشقی که در 40 سال کار به عنوان JW نسبت به یهوه نشان دادم ، به آنها گفت. و زنگ زد و به من گفت که دوست قدیمی دوستش را می خواهد برگرداند. نه کسی که الان هستم. برای او من یک بیگانه شده ام که دیگر نمی خواهد بشناسد. درست همانطور که پولس در روم گفت. 9: 2 عمق برش دارد.
عشق برای همه
سبد ترکهای
این یک مکاشفه است که ببینید دوستان معتمد چگونه واکنش نشان می دهند. بعضی از من فکر می کردم سخنان من را رد می کند ، درست عکس این عمل را انجام داده اند ، در حالی که دوستانی که من همیشه آنها را آزاد فکر می کردم مرا مانند یک درب آتش که توسط هشدار دهنده آتش بسته شده بود ، تعطیل کردند.
فوق العاده! دقیقاً همینطور است.
با تشکر از شما برای این جریان ثابت مقالات سازنده. من همیشه آنها را در عرض چند دقیقه می خوانم.
برادر شما موانی
با تشکر ، موانی