مطالعه کتاب مقدس - فصل 4 پار. 16-23

مطالعه این هفته بحث در مورد پذیرش نام شاهدان یهوه توسط دانشجویان کتاب مقدس در سال 1931 است. استدلال برای توجیه این حرکت بر اساس بسیاری از موارد غیرمستند است که من شمارش را در 9 متوقف کردم و فقط در پاراگراف سوم بودم.

پیش فرض اصلی این است که خداوند اسم خود را به شاهدان داد ، زیرا او چنین می کند.

"روش برجسته ای که خداوند از او نام می برد ، داشتن مردمی در روی زمین است که نام او را حمل می کنند." - تراز 16

آیا یهوه واقعاً اسم او را با دادن آن به گروهی از انسانها بزرگ می داند؟ اسرائیل نام او را نداشت. "اسرائیل" به معنی "دعوا با خدا" است. مسیحیان نام او را نداشتند. "مسیحی" به معنای "مسح شده" است.

از آنجایی که این کتاب بسیار با ادعاها و اماکن متناسب است ، بیایید چند مورد از خودمان را تهیه کنیم. اما ما سعی خواهیم کرد خود را اثبات کنیم.

نمای از روز رادرفورد

این 1931 است. رادرفورد به تازگی کمیته تحریریه را منحل کرده است که تا آن زمان کنترل آنچه منتشر کرده بود را کنترل می کرد.[I]

از آن سال تا زمان مرگش ، وی تنها صدای جامعه Watch Tower Bible & Tract بود. با قدرتی که این توانایی برای او فراهم می کرد ، اکنون می توانست نگرانی دیگری را که آشکارا سالها در ذهن او بود ، برطرف کند. انجمن بین المللی دانشجویان کتاب مقدس وابستگی آزادانه ای به گروه های مسیحی بود که در سراسر جهان شکل گرفته بودند. رادرفورد سالها تلاش کرده بود که همه اینها را تحت کنترل متمرکز درآورد. در طول راه ، بسیاری از روترفورد - نه از یهوه و نه از مسیح ، که معمولاً ادعا می شود - رفتند ، زیرا آنها از پیشگویی های ناکام او ناامید شدند ، مانند اعلامیه 1925 هنگام پیشگویی آرماگدون. بیشتر آنها عبادت را در خارج از حوزه نفوذ WTBTS ادامه دادند.

مانند بسیاری از رهبران کلیسا پیش از او ، رادرفورد نیز نیاز به یک نام کاملاً متمایز را درک کرد تا همه گروه های هنوز به او وابسته باشند و آنها را از همه متمایز کند. اگر مجامع صرفاً توسط رهبر واقعی خود ، عیسی مسیح اداره شوند ، دیگر نیازی به این امر نخواهد بود. با این حال ، برای اینکه مردان بر گروه دیگری از مردان حکومت کنند ، باید خود را از بقیه جدا کنند. واقعیت این بود ، همانطور که بند 18 مطالعه این هفته می گوید ، "تعیین" دانشجویان کتاب مقدس "به اندازه کافی متمایز نبود."

با این حال ، رادرفورد باید راهی برای توجیه نام جدید پیدا می کرد. این هنوز یک سازمان مذهبی مبتنی بر کتاب مقدس بود. او از زمانی که بدنبال نامی برای توصیف مسیحیان بود می توانست به کتاب مقدس یونانی مسیحیان برود. به عنوان مثال ، در كتاب مقدس این ایده كه مسیحیان می خواهند از حضرت مسیح شهادت دهند ، حمایت كافی دارد. (در اینجا فقط چند مورد وجود دارد: اعمال 1: 8 ؛ 10:43 ؛ 22:15 ؛ 1Co 1: 2. برای لیست طولانی تر ، نگاه کنید به: این مقاله.)

در حقیقت استفان شاهد عیسی خوانده می شود. (اعمال 22: 20) بنابراین می توان تصور کرد که "شاهدان عیسی" نام ایده آل است. یا شاید ، "شاهدان عیسی" با استفاده از مکاشفه 12: 17 به عنوان متن موضوع ما.

در این مرحله ممکن است بپرسیم چرا چنین نامی به مسیحیان قرن اول داده نشده است؟ آیا این بود که "مسیحی" به اندازه کافی مشخص بود؟ آیا یک اسم مشخص واقعاً لازم است؟ به عبارت دیگر ، آیا آنچه ما خود را می خوانیم مهم است؟ یا با تمرکز روی نام خودمان می توانیم علامت را از دست بدهیم؟ آیا ما واقعاً مبانی کتاب مقدس داریم که "مسیحی" را به عنوان تنها عنوان خود کنار بگذاریم؟

هنگامی که رسولان برای اولین بار موعظه را شروع کردند ، نه به خاطر نام خدا بلکه به دلیل شاهد که نام حضرت عیسی را تحمل می کردند ، مشکلی پیش آمدند.

" . .سپس کاهن اعظم از آنها س questionال کرد 28 و گفت: "ما اکیداً به شما دستور دادیم که بر اساس این نام تدریس نکنید. . " (Ac 5:27 ، 28)

پس از امتناع از تعطیل شدن در مورد عیسی ، آنها شلاق خوردند و "دستور دادند ... از گفتن دست بکشند بر اساس نام عیسی" (اعمال 5:40) با این حال ، حواریون "شادی کردند زیرا آنها را شایسته بی آبرویی دانسته اند به نام او. »(اعمال 5: 41)

بیاد داشته باشیم که عیسی رهبری است که خداوند در آن قرار داده است. بین عیسی مسیح بین یهوه و انسان قرار دارد. اگر بتوانیم عیسی را از معادله خارج کنیم ، در ذهن آقایان خلا وجود دارد که می تواند توسط مردان دیگر پر شود - مردانی که دوست دارند حکومت کنند. بنابراین ، یک نام گروهی که روی نام رهبری که می خواهیم جایگزین آن شوند متمرکز است ، عاقلانه نخواهد بود.

قابل توجه است که رادرفورد تمام کتاب های مقدس مسیحی را نادیده گرفت و در عوض ، به دلیل نام جدید خود ، به یک نمونه در کتاب مقدس عبری بازگشت که مربوط به نه مسیحیان ، بلکه بنی اسرائیل بود.

رادرفورد می دانست که نمی تواند این مسئله را در مردم به وجود آورد. او مجبور بود خاک ذهن را آماده کند ، کود را شخم بزند و آوارها را پاک کند. بنابراین ، تعجب آور نیست اگر بدانیم که بخشی که وی تصمیم خود را بر اساس آن تنظیم کرد - اشعیا 43: 10-12 - در 57 موضوعات مختلف of برج ساعت از 1925 به 1931.

(حتی با وجود این همه زمینه سازی ، به نظر می رسد برادران آلمانی ما که ما اغلب آنها را برای نمایندگی از سازمان به عنوان نمونه ایمان تحت آزار و اذیت مورد استفاده قرار می دهیم ، خیلی سریع نام را قبول نکردند. در واقع ، فقط در طول جنگ به آنها اشاره می شد مانند بی سابقه دانش آموزان کتاب مقدس. [ارنست بیبلفورشر])

اکنون درست است که تعالی نام خداوند از اهمیت بالایی برخوردار است. اما در پرستش از نام خدا ، آیا ما باید آن را به روش خود انجام دهیم ، یا راه او؟

این روش خداست:

" . علاوه بر این ، هیچ کامیابی در هیچ کس وجود ندارد ، زیرا در زیر آسمان نام دیگری وجود ندارد که در میان انسان ها قرار داده شود و ما باید نجات پیدا کنیم. " (Ac 4:12)

رادرفورد و هیئت حاکمه فعلی ما را وادار می کنند که این را نادیده بگیریم و بر اساس روایتی که برای اسرائیل باستان در نظر گرفته شده است ، بر روی یهوه تمرکز کنیم ، گویی که هنوز بخشی از آن سیستم منسوخ هستیم. اما حتی روایت اشعیا همچنان نگاه ما را به مسیحیت معطوف می کند ، زیرا در میان سه آیه ای که همیشه برای حمایت از انتخاب نام ما استفاده می شود ، این را می یابیم:

" . .من - من یهوه هستم و غیر از من نجات دهنده ای نیست. " (عیسی 43:11)

اگر ناجی دیگری جز خداوند نیست و هیچ تضادی در کتاب مقدس وجود ندارد ، پس چگونه می توانیم اعمال 4: 12 را بفهمیم؟

از آنجا که یوهو تنها نجات دهنده است و از آنجا که اسمی برپا کرده است که باید به وسیله آن همه نجات یابند ، چه کسی باید تلاش کند تا دور آن نام اجرا شود و دقیقاً به منبع برسد؟ آیا انتظار داریم حتی در آن زمان نجات پیدا کنیم؟ گویی یهوه رمز عبوری به نام عیسی به ما داده است ، اما فکر می کنیم نیازی به آن نداریم.

پذیرفتن عنوان "شاهدان یهوه" ممکن است در آن زمان به اندازه کافی بی گناه به نظر برسد ، اما در طول سال ها به هیئت حاکمه اجازه داده است تا به طور پیوسته نقش عیسی را کاهش دهد تا جایی که نام او به سختی در بین شاهدان یهوه در هر جامعه اجتماعی ذکر شود. بحث. تمرکز بر نام یهوه همچنین به ما این امکان را داده است که جایگاه یهوه را در زندگی مسیحی تغییر دهیم. ما به او فکر می کنیم نه به اندازه پدر بلکه به عنوان دوست. ما دوستان خود را به نام آنها صدا می کنیم ، اما پدر ما "پدر" یا "پاپا" یا به عبارت ساده "پدر" است.

افسوس ، رادرفورد به هدف خود رسید. او دانش آموزان كتاب مقدس را به یك دین متمایز تحت او تبدیل كرد. او درست مثل بقیه آنها را ساخت.

________________________________________________________________________

[I] ویلز ، تونی (2006) ، قومی به نام او ، Lulu Enterprises ISBN 978-1-4303-0100-4

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    22
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x