من به تمام دوستان JW من با پیوند به ایمیل ارسال کردم اولین فیلم، و پاسخ سکوت قاطعانه بوده است. توجه داشته باشید ، کمتر از 24 ساعت گذشته است ، اما با این حال انتظار داشتم پاسخی دریافت کنم. مطمئناً ، بعضی از دوستان عمیق تر من به زمان نیاز دارند تا آنچه را که می بینند ببینند و فکر کنند. من باید صبور باشم من انتظار دارم اکثر افراد مخالف باشند من مبنای این کار سالها تجربه هستم. با این حال ، امیدوارم که بعضی ها نور را ببینند. متأسفانه ، بیشتر شاهدان وقتی با استدلال خلاف آنچه به آنها آموخته شده روبرو می شوند ، سخنران را با مرتد خواندن وی مرتکب می کنند. آیا این یک پاسخ معتبر است؟ مرتد از نظر کتاب مقدس چیست؟

این سوالی است که سعی می کنم در ویدیوی دوم این مجموعه به آن پاسخ دهم.

فیلمنامه

سلام. این ویدیوی دوم ماست.

در اول ، ما در مورد بررسی آموزه های خود به عنوان شاهدان یهوه با استفاده از معیارهای خود بحث کردیم ، زیرا ما در اصل از حقیقت کتاب در سال 68 و از کتاب های بعدی مانند آموزش کتاب مقدس کتاب. با این حال ، ما همچنین در مورد چند مسئله که مانع ما بود بحث کردیم. ما از آنها به عنوان فیل در اتاق یا از آنجا که بیش از یک فیل وجود دارد ، نام بردیم. و ما نیاز داشتیم که قبل از اینکه واقعاً در تحقیقات خود از کتاب مقدس پیش برویم ، از آنها رد شویم.

در حال حاضر یکی از فیل ها ، شاید بزرگترین فیل ، ترس است. جالب است که شاهدان یهوه هراسان از در به خانه می روند و هرگز نمی دانند چه کسی درب را جواب می دهد - این می تواند یک کاتولیک ، یا باپتیست ، یا یک مورمون ، یا یک مسلمان ، یا یک هندو باشد - و آنها برای هر کاری آماده هستند سر راه آنها قرار می گیرد. با این حال ، بگذارید یکی از آنها یک آموزه واحد را بپرسد و ناگهان آنها می ترسند.

چرا؟

به عنوان مثال ، اگر اکنون این ویدئو را مشاهده می کنید ، حدس می زنم که تعدادی از شما به طور خصوصی در آنجا نشسته باشید و منتظر بمانید تا همه از بین بروند ... همه شما خودتان هستید ... اکنون در حال تماشا هستید ... یا اگر افراد دیگری در خانه هستند ، شاید شما بیش از شانه های خود نگاه می کنید ، فقط برای اطمینان از اینکه کسی شما را تماشا نمی کند ، مثل اینکه فیلم های پورنوگرافی تماشا می کنید! این ترس از کجا ناشی می شود؟ و چرا افراد بزرگسال منطقی هنگام بحث درباره حقیقت کتاب مقدس چنین عکس العملی نشان می دهند؟ به نظر می رسد بسیار کم ، عجیب و غریب باشد.

حالا ، شما عاشق حقیقت هستید؟ من می گویم که شما انجام می دهید به همین دلیل این فیلم را مشاهده می کنید. و این چیز خوبی است زیرا عشق عامل اصلی رسیدن به حقیقت است. اول قرنتیان 1: 13 - وقتی عشق را در آیه ششم تعریف می کند - می گوید که عشق از بی عدالتی خوشحال نمی شود. و البته دروغ ، آموزه دروغ ، دروغ - همه آنها بخشی از نادرستی است. خوب ، عشق از بی عدالتی خوشحال نمی شود بلکه با حقیقت شاد می شود. بنابراین وقتی حقیقت را یاد می گیریم ، وقتی چیزهای جدیدی از کتاب مقدس می آموزیم ، یا وقتی درک ما بهتر می شود ، اگر حقیقت را دوست داشته باشیم احساس خوشحالی می کنیم ... و این یک چیز خوب است ، این عشق به حقیقت است ، زیرا ما عکس این را نمی خواهیم ... ما عشق دروغ را نمی خواهیم.

مکاشفه 22:15 در مورد کسانی که خارج از پادشاهی خدا هستند صحبت می کند. ویژگی های مختلفی مانند قاتل ، زناکار ، یا بت پرست بودن وجود دارد ، اما در میان آنها "همه دروغ را دوست دارند و ادامه می دهند" وجود دارد. بنابراین اگر یک آموزه دروغین را دوست داریم و اگر آن را ادامه داده و ماندگار کنیم و آن را به دیگران بیاموزیم ، مکانی خارج از پادشاهی خدا را برای خود تضمین می کنیم.

چه کسی این را می خواهد؟

دوباره ، چرا می ترسیم؟ 1 یوحنا 4:18 دلیل را به ما می دهد - اگر می خواهید به آنجا برگردید - 1 یوحنا 4:18 می گوید: "هیچ ترس در عشق وجود ندارد ، اما عشق کامل ترس را از بین می برد ، زیرا ترس ما را مهار می کند (و نسخه قدیمی می گفت" ترس از خویشتن داری استفاده می کند ") در واقع کسی که می ترسد در عشق کامل نشده است."

بنابراین اگر می ترسیم ، و اگر اجازه می دهیم ترس ما را از بررسی حقیقت منصرف کند ، پس ما در عشق کامل نیستیم. حالا ما از چه می ترسیم؟ خوب ، ممکن است فقط ترس از اشتباه بودن ما باشد. اگر ما در طول زندگی خود چیزی را باور داشته ایم ، از اشتباه می ترسیدیم. تصور کنید وقتی درب منزل می رویم و با شخص دیگری از مذهب دیگر روبرو می شویم - که تمام زندگی خود را در این آیین داشته و با تمام وجود به آن اعتقاد داشته است - سپس ما کنار می آییم و در کتاب مقدس به آنها نشان می دهیم که برخی از عقاید آنها نیست کتاب مقدس خوب ، بسیاری مقاومت می کنند زیرا آنها نمی خواهند یک اعتقاد مادام العمر را کنار بگذارند ، حتی اگر این اشتباه باشد. آنها از تغییر می ترسند.

در مورد ما هرچند چیز دیگری وجود دارد ، چیزی که تقریباً فقط مربوط به شاهدان یهوه و چند دین دیگر است. این است که ما از مجازات شدن می ترسیم. به عنوان مثال اگر یک کاتولیک با پاپ در زمینه جلوگیری از بارداری مخالف است ، پس چه؟ اما اگر یک شاهد یهوه با هیئت حاکمه در مورد موضوعی مخالف باشد و این اختلاف نظر را ابراز کند ، از مجازات می ترسد. او را به اتاق پشتی منتقل می کنند و با او صحبت می کنند و اگر دست از کار نکشد ، می توان او را از دین بیرون انداخت ، به این معنی که از همه خانواده و همه دوستانش و همه چیزهایی که شناخته و دوست داشته است جدا شود. . بنابراین این نوع مجازات ها مردم را در صف قرار می دهد.

ترس چیزی است که می خواهیم از آن اجتناب کنیم. ما فقط آن را در کتاب مقدس مرور کردیم ، زیرا ترس عشق را از بین می برد و عشق راهی است که ما حقیقت را می یابیم. عشق به حقیقت شاد می شود. بنابراین واقعاً اگر ترس همان چیزی است که انگیزه ماست ، باید تعجب کنیم ، این از کجا ناشی می شود؟

جهان شیطان با ترس و حرص ، هویج و چوب حکمرانی می کند. یا بخاطر آنچه می توانید بدست آورید یا آنچه را انجام می دهید انجام دهید زیرا می ترسید مجازات شوید. اکنون من همه انسانها را از این طریق دسته بندی نمی کنم ، زیرا انسانهای زیادی وجود دارند که از مسیح پیروی می کنند و سیر عشق را دنبال می کنند ، اما این روش شیطان نیست. این نکته است: راه شیطان ترس و حرص است.

بنابراین ، اگر اجازه می دهیم ترس به ما انگیزه دهد ، ما را کنترل کند ، پس چه کسانی را دنبال می کنیم؟ چون مسیح ... او با عشق حکمرانی می کند. بنابراین چگونه این مسئله بر ما به عنوان شاهدان یهوه تأثیر می گذارد؟ و خطر واقعی اعتقاد ما به ارتداد چیست؟ خوب بگذارید این را با یک مثال توضیح دهم. بیایید بگوییم من مرتد هستم ، خوب ، و شروع به فریب مردم با داستانهای ساختگی هنری و تفسیرهای شخصی می کنم. من آیات کتاب مقدس را گیلاس می گیرم ، مواردی را انتخاب می کنم که به نظر می رسد عقاید من را پشتیبانی می کند ، اما دیگران را که نفی می کنند نادیده می گیرم. من به شنوندگان خود وابسته هستم که بیش از حد تنبل باشند ، یا بیش از حد مشغول باشند ، یا فقط اعتماد به نفس کافی برای انجام تحقیقات را برای خود داشته باشند. اکنون زمان می گذرد ، آنها صاحب فرزند می شوند ، آنها فرزندان خود را در آموزه های من آموزش می دهند و کودکان نیز کاملاً به والدین خود اعتماد دارند تا منبع حقیقت باشند. خیلی زود طرفداران زیادی دارم. سالها می گذرد ، دهه ها می گذرد ، جامعه ای با ارزش های مشترک و سنت های مشترک ، و یک عنصر اجتماعی قوی ، احساس تعلق و حتی یک مأموریت توسعه می یابد: نجات بشریت. پیروی از آموزه های من ... این نجات کمی از آنچه در کتاب مقدس گفته شده کج است ، اما در راستای قانع کننده بودن آن کافی است.

خوب ، خوب ، همه چیز خسته کننده است ، تا اینکه کسی حاضر شود که کتاب مقدس را می داند ، و او مرا به چالش می کشد. او می گوید ، "شما اشتباه می کنید و من آن را ثابت می کنم." حالا من چکار کنم؟ همانطور که عبرانیان 4:12 می گوید ، او به شمشیر روح مسلح است. من به چیزی مسلح نیستم ، آنچه در زرادخانه خود دارم دروغ و دروغ است. من هیچ دفاعی در برابر حقیقت ندارم. تنها دفاع من چیزی است که آن نامیده می شود آگهی hominem حمله ، و این اساساً حمله به شخص است. من نمی توانم به مشاجره حمله کنم ، بنابراین به شخص حمله می کنم. من او را مرتد می نامم. من می گویم ، "او از نظر روانی بیمار است. سخنان او سمی است به حرفهای او گوش ندهید. " سپس من به مقام متوسل می شوم ، این بحث دیگری است که استفاده می شود ، یا آنچه آنها مغالطه منطقی می نامند. من می گویم ، "باور كن چون من مرجع هستم. من کانال خدا هستم ، و تو به خدا توکل داری و بنابراین باید به من اعتماد کنی. پس به حرف او گوش ندهید. شما باید به من وفادار باشید ، زیرا وفادار بودن به من وفاداری به یهوه خدا است. " و از آنجا که شما به من اعتماد دارید - یا از آنچه می توانم با متقاعد کردن دیگران مبنی بر مخالفت با شما در صورت مخالفت با من ، و هر اتفاقی که می افتد ، می ترسید - به شخصی که مرتد خوانده ام گوش نمی دهید. بنابراین شما هرگز حقیقت را یاد نمی گیرید.

شاهدان یهوه واقعاً دین گریزی را نمی فهمند ، این چیزی است که من یاد گرفته ام. آنها تصور می کنند که چیست ، اما این ایده کتاب مقدس نیست. در کتاب مقدس ، این کلمه است ارتداد ، و این یک کلمه مرکب است که به معنای واقعی کلمه به معنای "دور ماندن از" است. بنابراین ، مطمئناً ، شما می توانید مرتد هر چیزی باشید که قبلاً به آن پیوسته اید و اکنون از آن دور هستید ، اما ما به تفسیر یهوه علاقه مند هستیم. یهوه می گوید مرتد چیست؟ به عبارت دیگر ، ما از اقتدار مردان از چه کسی دور هستیم؟ اقتدار یک سازمان؟ یا حجت خدا؟

اکنون ممکن است بگویید ، "خوب اریک ، شما شروع به شبیه شدن مرتد می کنید!" شاید چندی پیش این حرف را زدی. خوب ، بیایید نگاه کنیم به آنچه که کتاب مقدس می گوید ، و سپس ببینیم که آیا من در این توصیف مناسب هستم. اگر این کار را کردم ، شما باید گوش دادن به من را متوقف کنید ما به سراغ 2 جان می رویم ، در آیه 6 شروع می کنیم - مهم این است که در آیه 6 شروع کنیم زیرا او چیزی را تعریف می کند که نقطه مقابل ارتداد است. او می گوید:

"و این همان معنی عشق است که ما طبق دستورات او راه برویم. این دستور است ، همانطور که از ابتدا شنیده اید ، که باید در آن قدم بزنید. "

احکام کیست؟ مرد؟ نه ، خدا و چرا ما از احکام پیروی می کنیم؟ چون خدا را دوست داریم. عشق کلید است. عشق عامل محرک است. سپس او ادامه می دهد تا چیز مخالف را نشان دهد. در آیه 7 از 2 جان:

"برای بسیاری از فریبکاران به دنیا رفته اند ، کسانی که عیسی مسیح را نمی گویند که در جسم است ...".

تأیید عیسی مسیح که به جسم می آید. معنی آن چیست؟ خوب ، اگر ما عیسی مسیح را که به جسم می آید ، تصدیق نکنیم ، پس دیه ای نبود. او نمرد و زنده نشد و هر کاری که انجام داد هیچ ارزشی ندارد ، بنابراین اساساً ما با تأیید نکردن عیسی مسیح به عنوان جسم ، همه چیز را در کتاب مقدس نابود کرده ایم. او ادامه می دهد:

"این فریب دهنده و دجال است."

بنابراین مرتد فریبکار است ، نه گفتار حقیقت؛ و او مخالف مسیح است. او دجال است. او ادامه می دهد:

«به خود توجه کنید تا چیزهایی را که برای تولید تلاش کرده ایم از دست ندهید بلکه پاداش کاملی بدست آورید. هرکسی که به جلو فشار بیاورد ... »(اکنون عبارتی وجود دارد که ما زیاد آن را می شنویم ، این طور نیست؟)« ...… هرکسی که به جلو فشار بیاورد و در آموزش [سازمان ... ببخشید!] مسیح باقی نمی ماند ، خداوند. کسی که در این تعلیم باقی می ماند کسی است که هم پدر دارد و هم پسر. "

توجه کنید ، این تعلیم مسیح است که مشخص می کند کسی فشار می آورد یا نه ، زیرا این شخص تعالیم مسیح را ترک می کند و تعالیم خود را معرفی می کند. باز هم ، آموزه های نادرست در هر آیینی به عنوان دجال شناخته می شوند زیرا از تعالیم مسیح دور می شوند. در آخر ، و این یک نکته بسیار جالب است ، او می گوید:

اگر کسی نزد شما آمده و این تعلیم را نیافته است ، او را در خانه خود پذیرا نکنید و به او سلام نکنید. برای کسی که سلام او را به عنوان سهمی در کارهای شرورش بگوید. "

اکنون ما دوست داریم که از قسمت آخر این استفاده کنیم و بگوییم ، "بنابراین شما حتی نباید با مرتد صحبت کنید" ، اما این چیزی نیست که او می گوید. او می گوید ، "اگر کسی برای شما نیاورد ..." ، او می آید و این تعلیم را نمی آورد ، بنابراین ، از کجا می دانید که او این آموزش را نمی آورد؟ چون کسی به شما گفته است؟ نه این بدان معناست که شما به قضاوت شخص دیگری اجازه می دهید قضاوت شما را تعیین کند. نه ، ما باید خودمان تعیین کنیم. و ما چگونه آنرا انجام میدهیم؟ زیرا این شخص می آید و تعلیمی را به همراه می آورد و ما به این تعلیم گوش می دهیم و سپس تعیین می کنیم که این تعلیم در مسیح است یا خیر. به عبارت دیگر ، او در تعلیم مسیح باقی مانده است. یا اینکه این تعلیم از تعالیم مسیح دور شده و آن شخص پیش می رود. اگر او این کار را انجام می دهد ، پس ما شخصاً تصمیم می گیریم که به آن شخص سلامی نکنیم یا آنها را در خانه های خود داشته باشیم.

این منطقی است و ببینید این چگونه از شما محافظت می کند؟ از آنجا که آن تصویرگری که من ارائه دادم ، جایی که من پیروان خاص خودم را داشتم ، آنها محافظت نمی شدند زیرا آنها به من گوش می دادند و حتی اجازه نمی دادند شخص حتی یک کلمه بگوید. آنها هرگز واقعیت را نشنیدند ، هرگز فرصتی برای شنیدن آن پیدا نکردند ، زیرا آنها به من اعتماد کردند و به من وفادار بودند. بنابراین وفاداری مهم است اما تنها در صورت وفاداری به مسیح. ما نمی توانیم به دو نفر وفادار باشیم مگر اینکه دقیقاً و کاملاً با هم هماهنگ باشند ، اما وقتی انحراف پیدا کنند ، ما باید انتخاب کنیم. جالب است که کلمه "مرتد" در کتاب مقدس یونان مسیحی وجود ندارد ، اما کلمه "ارتداد" در دو مورد وجود دارد. من می خواهم آن دو موقعیت را به شما نشان دهم زیرا چیزهای زیادی می توان از آنها آموخت.

ما قصد داریم کاربرد واژه ارتداد در کتاب مقدس یونان مسیحی را بررسی کنیم. فقط دو بار اتفاق می افتد. یک بار ، به معنای معتبر نیست ، و دیگری و به معنای بسیار معتبر. ما هر دو را بررسی خواهیم کرد ، زیرا از هر یک می توان چیزی یاد گرفت. اما قبل از انجام این کار ، من می خواهم با بررسی متی 5:33 و 37 مقدمات را تنظیم کنم. اکنون این صحبت عیسی است. این خطبه کوه است ، و او در متی 5:33 می گوید ، "باز هم شنیدید که به کسانی که از دوران باستان بودند گفته شده بود:" شما بدون انجام سوگند یاد نکنید ، بلکه باید نذرهای خود را به خداوند بدهید " . سپس وی ادامه داد که چرا دیگر نباید چنین باشد ، و در آیه 37 با بیان این جمله پایان می دهد ، "فقط بگذارید بله معنی مثبت داشته باشد و نه ، نه ، زیرا آنچه فراتر از اینهاست از یک شخص شریر است." بنابراین او می گوید ، "دیگر نذر نکن" و این منطق دارد ، زیرا اگر نذر کنی و نتوانستی آن را حفظ کنی ، در واقع نسبت به خدا گناه کرده ای ، زیرا به خدا قول داده ای. در حالی که اگر شما به راحتی بگویید بله بله است ، و نه ، نه ... شما قول داده اید ، این به اندازه کافی بد است ، اما این شامل انسان می شود. اما افزودن نذر شامل خدا می شود ، و بنابراین او می گوید "این کار را نکن" ، زیرا این از طرف شیطان است ، که منجر به کارهای بد خواهد شد.

بنابراین این یک قانون جدید است. این یک تغییر است ، خوب؟ ... توسط عیسی مسیح معرفی شده است. بنابراین ، با توجه به این نکته ، بیایید اکنون به واژه "ارتداد" نگاهی بیندازیم ، و فقط برای اطمینان از اینکه همه پایه ها را پوشش می دهیم ، من می خواهم از یک شخصیت وحشی (*) استفاده کنم تا مطمئن شوم اگر کلمات دیگری وجود دارد مانند "مرتد" یا "مرتد کردن" یا هر گونه تغییر در فعل ، آنها را نیز پیدا خواهیم کرد. بنابراین در اینجا ، در ترجمه جهانی جدید ، آخرین نسخه ، چهل واقعه را می یابیم - بسیاری از آنها در رئوس مطالب ذکر شده است - اما در کتاب مقدس یونان مسیحی فقط دو ظاهر وجود دارد: یکی در اعمال ، و دیگری در تسالونیکی ها. بنابراین ما به اعمال 21 خواهیم رفت.

در اینجا پل را در اورشلیم می یابیم. او رسیده است ، او گزارشی از کار خود به ملتها ارائه داده است ، و سپس جیمز و پیرمردها آنجا هستند ، و جیمز در آیه 20 صحبت می کند ، و او می گوید:

"شما می بینید که برادر چند هزار م believeمن در میان یهودیان وجود دارد و همه آنها به قانون شوری دارند."

غیرت برای قانون؟ قانون موسی دیگر عملی نیست. اکنون ، می توان درک کرد که آنها از قانون اطاعت می کنند ، زیرا آنها در اورشلیم و در آن محیط زندگی می کردند ، اما رعایت قانون یک چیز است ، غیرت داشتن در آن چیز دیگری است. مثل اینکه آنها سعی داشتند بیشتر از خود یهودیان یهودی باشند! چرا؟ آنها قانون مسیح را داشتند.

این امر باعث می شود که آنها به شایعات و شایعات و تهمتها بپردازند ، زیرا آیه بعد می گوید:

"اما آنها شنیده اند که در مورد شما شایعه شده است که شما به همه یهودیان در بین امت ها و ارتداد از موسی تعلیم می دهید ، و می خواهید فرزندان خود را ختنه نکنند ، و یا اعمال عادی را دنبال نکنند."

"شیوه های مرسوم !؟" آنها به سنت های یهودیت پیوسته اند و هنوز هم از آنها در جماعت مسیحی استفاده می کنند! پس راه حل چیست؟ آیا پیرمرد و جیمز در اورشلیم می گویند: 'برادر ، باید آنها را درست کنیم. ما باید به آنها بگوییم این روشی نیست که قرار است در بین ما باشد. " نه ، تصمیم آنها جلب رضایت است ، بنابراین آنها ادامه می دهند:

"پس چه کاری باید در مورد آن انجام شود؟ آنها مطمئناً می شنوند که شما وارد شده اید. بنابراین ، آنچه را که به شما می گوییم انجام دهید. ما چهار مرد داریم که خود را نذر کرده اند ... "

چهار مردی که خود را زیر نذر قرار داده اند ؟! ما فقط خواندیم که عیسی گفت: "دیگر این کار را نکن ، اگر این کار را بکنی ، از جانب شریر است." و اما در اینجا چهار مرد وجود دارد که این کار را انجام داده اند ، و بدیهی است که با تأیید پیرمردهای قدس در اورشلیم ، زیرا آنها از این مردان به عنوان بخشی از این روند مماشات که در ذهن دارند استفاده می کنند. چیزی که آنها به پل می گویند این است:

"این مردان را با خود ببرید و به طور موازی با آنها خود را تمیز کنید ، و از هزینه های آنها مراقبت کنید تا سرشان تراشیده شود ، سپس همه می دانند که شایعاتی که در مورد شما گفته شده چیزی ندارد ، اما اینکه شما راه می روید منظم هستند و همچنین قانون را حفظ می کنند. "

خوب ، پل در نوشته های خود گفت که او برای یونانی یونانی و برای یهودیان یک یهود بود. او به هر آنچه که لازم بود تبدیل شد تا بتواند مقداری برای مسیح به دست آورد. بنابراین اگر با یک یهودی بود قانون را رعایت می کرد ، اما اگر با یونانی بود این کار را نمی کرد ، زیرا هدف او کسب سود بیشتر برای مسیح بود. حالا چرا پل در این مرحله اصرار نکرد ، "نه برادران این راه اشتباه است" ، ما نمی دانیم. او در اورشلیم بود ، اقتدار همه بزرگان آنجا بود. او تصمیم گرفت که ادامه دهد و چه اتفاقی افتاد؟ خوب مماشات جواب نداد. او در نهایت به زندان افتاد و دو سال آینده را با گذر از سختی های بسیاری گذراند. در پایان ، این امر منجر به یک موعظه بزرگتر شد ، اما ما می توانیم مطمئن باشیم که این روش یوهو برای انجام این کار نبود ، زیرا او ما را با چیزهای بد یا بد آزمایش نمی کند ، بنابراین این بود که یهوه اجازه داد خطاهای مردان ناشی شود در پایان ، برای کاری سودآور یا خوب برای خبر خوب ، اما این بدان معنا نیست که کاری که این مردان انجام می دادند مورد تأیید خداوند قرار گرفته است. مطمئناً پل را مرتد خواندند و شایعاتی را در مورد او منتشر كردند ، كه به یقین مورد تأیید یهوه قرار نگرفت. بنابراین در اینجا ما یک کاربرد ارتداد داریم و چرا از آن استفاده می شد؟ اصولاً از ترس. یهودیان در محیطی زندگی می کردند که اگر از خط خارج می شدند مجازات می شدند ، بنابراین می خواستند از مردم منطقه خود دلجویی کنند تا اطمینان حاصل کنند که مشکلات زیادی ندارند.

ما به یاد می آوریم که در ابتدا آزار و اذیت بزرگی رخ داد و بسیاری فرار کردند و به همین دلیل… خوب… منصفانه بسیار خوب بود و خبرهای خوب پخش شد ، اما کسانی که باقی ماندند و به رشد ادامه دادند راهی برای کنار آمدن پیدا کردند.

هرگز نباید اجازه دهیم ترس بر ما تأثیر بگذارد. بله ، باید محتاط باشیم. کتاب مقدس می گوید: "مانند مارها محتاط و مانند کبوترها بی گناه" ، اما این بدان معنی نیست که ما سازش کنیم. ما باید مایل به حمل شکنجه خود باشیم.

اکنون ، دومین وقوع ارتداد در 2 تسالونیکی دیده می شود و این وقوع معتبر است. این اتفاقی است که امروز بر ما تأثیر می گذارد و باید از آن توجه کنیم. در آیه 3 از فصل 2 ، پولس می گوید: "کسی به هیچ وجه شما را گمراه نکند ، زیرا این اتفاق نخواهد افتاد ، مگر اینکه مرتد مقدم شود ، و مرد بی قانونی ، پسر نابودی آشکار شود. او در مخالفت ایستاده و خود را بالاتر از هر به اصطلاح خدا یا شی object پرستش می کند ، به طوری که در معبد خدا می نشیند و خود را به صورت خدایی نشان می دهد. " اکنون معبد خدایی که می دانیم اجتماع مسیحیان مسح است ، بنابراین این معبد در معبد خدا می نشیند و خود را به صورت خدایی نشان می دهد. به عبارت دیگر ، همانطور که خدای امر می کند و ما باید بدون قید و شرط اطاعت کنیم ، بنابراین این انسان مانند خدایی رفتار می کند ، فرمانبرداری بی قید و شرط و بی چون و چرا از جهت ، دستورات یا کلمات خود را می دهد و انتظار دارد. این نوع ارتداد است که باید مراقب آن باشیم. این ارتداد از بالا به پایین است ، نه از پایین به بالا. این فرد عجیب و غریبی نیست که از پاشنه رهبران سر می کشد ، اما در واقع از خود رهبری شروع می شود.

چگونه آن را شناسایی کنیم؟ خوب ، ما قبلاً آن را تجزیه و تحلیل کرده ایم ، بگذارید ادامه دهیم. عیسی می دانست که ترس یکی از بزرگترین دشمنانی است که باید در جستجوی حقیقت با آن روبرو شویم ، و به همین دلیل در متی 10:38 به ما گفت: "کسی که شکنجه خود را نپذیرد و مرا تعقیب نکند ، شایسته من نیست " منظورش از این حرف چیست؟ در آن برهه از زمان ، به جز او ، هیچ کس نمی دانست که می خواهد از این طریق بمیرد ، پس چرا باید از قیاس چوب شکنجه استفاده کرد؟ آیا قرار است ما با مرگ های دردناک و ننگین بمیریم؟ نه ، این حرف او نیست. حرف او این است که ، در فرهنگ یهود ، این بدترین راه مردن بود. شخصی که بدین ترتیب محکوم به مرگ شد ، از هرچه داشت محروم شد. او ثروت ، دارایی و نام خوب خود را از دست داد. خانواده و دوستانش به او پشت کردند. کاملاً از او اجتناب شد. سپس سرانجام ، او را به این چوب شکنجه میخ زدند ، حتی لباس او را از تن بیرون کردند و هنگامی که مرد ، به جای اینکه به یک خاکسپاری مناسب بپردازد ، بدن او را به دره هنوم انداختند تا بسوزانند.

به عبارت دیگر ، او می گوید ، "اگر می خواهی لایق من باشی ، باید آماده باشی که از هر چیز ارزشمندی صرف نظر کنی." این آسان نیست ، درسته؟ همه چیز با ارزش است؟ ما باید برای آن آماده باشیم. و او که می دانست باید برای آن آماده باشیم ، در مورد چیزهایی صحبت کرد که ما در همان قسمت بیشتر از همه برای آنها ارزش قائل هستیم. ما فقط چند آیه را به آیه 32 باز خواهیم گشت. بنابراین در آیه 32 می خوانیم:

هر کس که مرا در حضور انسانها تصدیق کند ، من همچنین او را در حضور پدرم که در آسمانها است تصدیق می کنم. اما هرکس که من را در برابر مردم نپذیرد ، من او را در برابر پدرم که در آسمان است نفی خواهم کرد. "

پس ما این را نمی خواهیم؟ ما نمی خواهیم که وقتی عیسی مسیح در برابر خدا می ایستد از او بیزار شویم. اما ، او در مورد چه چیزی صحبت می کند؟ از چه مردانی صحبت می کند؟ آیه 34 ادامه دارد:

"فکر نکنید که من آمده ام تا به زمین صلح برسانم. من آمدم تا نه صلح ، بلکه یک شمشیر بیاورم. زیرا من آمده ام تا تفرقه بیندازم ، با مردی در برابر پدرش ، و یک دختر در برابر مادرش ، و یک عروس در برابر مادرشوهرش. در واقع دشمنان یک انسان دشمنان خانواده او خواهند بود. هرکس نسبت به من نسبت به من و پدرش علاقه بیشتری داشته باشد ، شایسته من نیست. و هر کسی که نسبت به من به دختر و پسر علاقه بیشتری داشته باشد ، شایسته من نیست. "

بنابراین او در مورد تقسیم در نزدیکترین واحد خانواده صحبت می کند. او اساساً به ما می گوید ما باید مایل باشیم فرزندان یا والدین خود را تسلیم کنیم. اکنون منظور او این نیست که مسیحی از والدین خود اجتناب می کند یا از فرزندان خود اجتناب می کند. این می تواند یک سو استفاده از این مورد باشد. او در مورد طرد شدن صحبت می کند. به دلیل ایمان ما به عیسی مسیح ، غالباً اتفاق می افتد که والدین یا فرزندان یا دوستان یا نزدیکترین اقوام ما به ما پشت کنند ، از ما دوری کنند. و تفرقه ایجاد خواهد شد زیرا ما ایمان خود را به عیسی مسیح و نه یهوه خدا خدشه ای نخواهیم برد. خوب ، پس بیایید اینطور به آن نگاه کنیم: ملت اسرائیل که همیشه گفته ایم بخشی از سازمان زمینی یهوه بود. خوب ، بنابراین درست قبل از ویرانی اورشلیم توسط بابل ، یهوه همیشه پیامبران مختلفی را برای هشدار به آنها می فرستاد. یکی از آنها ارمیا بود. ارمیا پیش کی رفت؟ خوب ، در ارمیا 17:19 ، می گوید:

"این همان چیزی است که خداوند به من گفت ،" برو و در دروازه پسران قومی بایست که پادشاهان یهودا از آن داخل و خارج می شوند و در همه دروازه های اورشلیم باید به آنها بگویی ، "کلام یهوه را بشنو شما پادشاهان یهودا ، همه مردم یهودا و همه ساکنان اورشلیم که از این دروازه ها وارد می شوند. ""

بنابراین او به همه گفت ، همه راه را به پادشاهان. در حال حاضر واقعاً فقط یک پادشاه وجود داشت ، بنابراین معنای آن حاکمان است. پادشاه حکمرانی می کرد ، کشیشان حکمرانی می کردند ، پیرمردها ، همه سطوح مختلف اختیارات. با همه آنها صحبت کرد. او در آن زمان با استانداران یا هیئت حاکمه ملت صحبت می کرد. حالا چه اتفاقی افتاده است؟ مطابق ارمیا 17:18 او به یهوه دعا کرد ، "بگذارید شکنجه گران من شرمنده شوند." مورد آزار و اذیت قرار گرفت. او توطئه هایی را برای کشته شدن او توصیف می کند. می بینید ، آنچه ممکن است مرتد تصور کنیم بسیار خوب ممکن است یک ارمیا باشد - کسی که حقیقت را برای قدرت تبلیغ می کند.

بنابراین ، اگر می بینید کسی مورد آزار و اذیت قرار گرفته و از آن اجتناب می شود ، احتمال زیادی وجود دارد که مرتد نباشد - او سخنگوی حقیقت است.

(بنابراین دیروز ویدئو را به پایان رساندم. روز را صرف ویرایش آن کردم ، آن را برای یکی دو نفر از دوستانم ارسال کردم و یکی از نتیجه گیری ها این بود که نتیجه گیری فیلم به کمی کار نیاز دارد. بنابراین اینجاست).

همه اینا ها برای چی است؟ خوب ، بدیهی است ترس. ترس چیزی است که ما را از مطالعه با همدیگر کتاب مقدس بازمی دارد و این همان کاری است که من می خواهم انجام دهم. این تمام کاری است که من می خواهم انجام دهم ... با هم کتاب مقدس را مطالعه کنیم. بگذارید خودتان از آنچه ما مطالعه می کنیم نتیجه بگیرید و همانطور که از این فیلم و فیلم قبلی مشاهده کردید ، من از کتاب مقدس بسیار استفاده می کنم ، و شما می توانید با من به جستجوی کتاب مقدس بپردازید ، استدلال من را بشنوید و تعیین کنید برای خودتان ، خواه آنچه که من می گویم درست است یا نادرست.

نکته دیگر این ویدئو ترس از ارتداد ، یا بهتر بگوییم اتهام ارتداد نیست ، زیرا ارتداد ، سو mis استفاده از آن ، برای حفظ ما در صف استفاده شده است. برای اینکه ما را از دانستن همه حقیقت بازدارد و حقیقتی باید شناخته شود که در انتشارات در دسترس ما نیست و ما به آن خواهیم رسید اما نمی توانیم بترسیم ، نمی توانیم از بررسی آن بترسیم .

ما مانند شخصی هستیم که با اتومبیل هدایت می شود و توسط یک واحد GPS که همیشه قابل اعتماد است ، رانندگی می کند و در مسیر خوبی قرار داریم ، در مسیری طولانی یا مسیری طولانی که به مقصد می رسیم ، وقتی متوجه می شویم که این مکان ها با آنچه GPS می گوید مطابقت ندارد. در آن زمان متوجه می شویم که GPS برای اولین بار اشتباه است. چه کنیم؟ آیا ما امیدواریم که دوباره درست شود ، پیگیر آن هستیم؟ یا اینکه ما دست به دست می شویم و می رویم و یک نقشه کاغذی به سبک قدیمی می خریم ، و از کسی می پرسیم کجا هستیم ، و سپس آن را برای خودمان رقم می زنیم؟

این نقشه ماست [کتاب مقدس را نگه می دارد]. این تنها نقشه ای است که ما داریم. این تنها نوشته یا نشریه ای است که از خداوند الهام گرفته شده است. همه چیز دیگر توسط مردان است. این نیست. اگر به این موضوع پایبند باشیم ، یاد می گیریم. حالا ممکن است برخی بگویند ، "بله ، اما آیا نیازی نیست کسی به ما بگوید چگونه این کار را انجام دهیم؟" کسی آن را برای ما تفسیر کند؟ خوب ، این را بگویید: این را خدا نوشته است. آیا فکر می کنید او توانایی نوشتن کتابی را ندارد که من و شما ، مردم عادی ، بتوانیم آن را درک کنیم؟ آیا به شخصی باهوش تر ، خردمند و روشنفکر نیاز داریم؟ مگر عیسی نگفت كه این چیزها برای نوزادان آشكار می شود؟ خودمان می توانیم آن را رقم بزنیم. همه چیز آنجاست. من ثابت کرده ام که خودم ، و بسیاری دیگر غیر از من نیز همین حقیقت را یافته اند. تمام آنچه که من می گویم این است ، "دیگر نترس." بله ، ما باید محتاطانه عمل کنیم. عیسی گفت ، "مانند مارها محتاط ، مانند کبوترها بی گناه" ، اما ما باید عمل کنیم. نمی توانیم روی دستان خود بنشینیم. ما باید به تلاش خود برای ادامه روابط شخصی نزدیک تر با خدای خود یهوه ادامه دهیم و نمی توانیم آن را به دست آوریم مگر از طریق مسیح. تعالیم او همان چیزی است که ما را راهنمایی می کند.

اکنون من می دانم که موارد بسیاری وجود دارد که ظاهر خواهد شد. س manyالات بسیاری به نوعی مانع خواهد شد ، بنابراین من قصد دارم قبل از شروع مطالعه کتاب مقدس ، به چند سوال دیگر بپردازم ، زیرا نمی خواهم آنها مانع ما شوند. همانطور که گفتیم ، آنها مانند یک فیل در اتاق هستند. آنها جلوی دید ما را می گیرند. خوب ، بنابراین مورد بعدی که ما در نظر خواهیم گرفت خودداری مرتباً تکرار شده است ، "خوب ، یهوه همیشه یک سازمان داشته است. هیچ سازمان دیگری وجود ندارد که حقیقت را آموزش دهد ، در سراسر جهان به تبلیغ بپردازد ، فقط ما ، بنابراین این باید سازمان مناسبی باشد. چگونه ممکن است اشتباه باشد؟ و اگر اشتباه باشد کجا می روم؟ "

اگر فقط وقت بگذارید و آنها را با من در نظر می گیرید ، اینها س validالات معتبری هستند و پاسخهای معتبر و در واقع بسیار دلپذیری برای آنها وجود دارد. بنابراین ما می خواهیم این مورد را برای ویدیوی بعدی بگذاریم و در مورد سازمان صحبت خواهیم کرد. معنای واقعی آن چیست؛ و اگر مجبور شدیم به هر جایی برویم کجا برویم. از جواب تعجب خواهید کرد تا آن زمان ، بسیار ممنونم که گوش دادید. من اریک ویلسون هستم.

 

 

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.

    از ما پشتیبانی کنید

    ترجمه

    نویسندگان

    تاپیک

    مقالات ماه

    دسته بندی ها

    20
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x