من تحقیق آنلاین کتاب مقدس خود را از سال 2011 با نام مستعار Meleti Vivlon آغاز کردم. من از ابزار ترجمه گوگل در آن زمان استفاده کردم تا بدانم چگونه می توانم "مطالعه کتاب مقدس" را به یونانی بگویم. در آن زمان یک پیوند نویسه نویسی وجود داشت که من از آن برای بدست آوردن حروف انگلیسی استفاده می کردم. این به من "vivlon meleti" داد. من فکر کردم که "meleti" بیشتر شبیه یک نام مشخص و "vivlon" ، یک نام خانوادگی است ، بنابراین آنها را برعکس کردم و بقیه تاریخ است.

البته دلیل مستعار این بود که در آن زمان می خواستم هویت خود را پنهان کنم زیرا این سازمان با نگاه مهربانانه به کسانی که تحقیقات خود را در مورد کتاب مقدس انجام می دهند نگاه نمی کند. هدف من در آن زمان یافتن برادران همفکر دیگری در سراسر جهان بود که مانند خودم ، از ساخت واضح آموزه "همپوشانی نسل ها" نگران بودند و از این رو انگیزه بیشتری برای انجام تحقیقات عمیق تر از کتاب مقدس داشتند. در آن زمان ، من اعتقاد داشتم که سازمان شاهدان یهوه تنها دین واقعی است. مدتی در سال 2012-2013 بود که سرانجام ناسازگاری شناختی فزاینده ای را که سالها در آن زحمت می کشیدم برطرف کردم و تأیید کردم که شباهت بسیاری به سایر آیین های دروغین دیگر داریم. آنچه برای من انجام داد این بود که فهمیدم "گوسفندان دیگر" یوحنا 10:16 طبقه جداگانه ای از مسیحیان نیستند و امید دیگری دارند. وقتی فهمیدم که تمام زندگی من امید نجات من را خراب کرده اند ، این آخرین معامله بود. البته ، ادعای متهورانه ای که در جلسه سالانه 2012 ارائه شد مبنی بر اینکه هیئت حاکمه برده وفادار و با احتیاط متی 24: 45-47 بود ، هیچ کاری برای کاهش بیداری من از ماهیت واقعی سازمان انجام نداد.

هدف ما در اینجا و در وب سایتهای دیگر BP بالاتر از عصبانیت و مجازاتهایی است که یک واکنش طبیعی در برابر این واقعیت است که فرد زندگی خود را در تلاشی نادرست برای رضای خدا سپری کرده است. بنابراین بسیاری از سایت ها در اینترنت پر از تمسخر انتقادی هستند. بنابراین بسیاری از خدا و مسیح رویگردان شده اند و توسط این مردانی که ادعا می کنند کانال خدا هستند لج شده اند. من هرگز در عشق به خدا شک نکردم و از طریق مطالعه ، به عشق مسیح قدردانی کرده ام ، علی رغم تلاش سازمان برای پایین آوردن وضعیت ناظر بودن وی. بله ، ما به عنوان شاهدان یهوه در مسیری اشتباه حرکت کرده ایم ، اما این دلیل نمی شود که ماشین را از صخره دور کنیم. یهوه و مسیح او هرگز تغییر نکرده اند ، بنابراین هدف ما این است که به همکاران شاهد خود - و هر کس دیگری که برای این موضوع گوش فرا می دهد کمک کنیم تا ماشین را برگرداند و در مسیر درست حرکت کند: به سمت خدا و نجات.

در حالی که استفاده از نام مستعار جای خود را دارد ، اما زمانی می رسد که می تواند به یک مانع تبدیل شود. نه بدنبال آزار و اذیت است و نه اینکه به نوعی شهید شود. با این حال ، اوضاع به سرعت در سرزمین JW.org در حال تغییر است. خواهران و برادران بیشتر و بیشتر هستند کسانی که به عنوان PIMO شناخته می شوند (Physical In، Mentally Out). اینها کسانی هستند که برای حفظ نمای نمایشی که به آنها امکان ادامه ارتباط با خانواده و دوستانشان را می دهد ، به جلسات می روند و بیرون از منزل شرکت می کنند. (من به هیچ وجه از چنین مواردی انتقاد نمی كنم. مدتی همین كار را كردم. هر یك باید مسیر خودش را طی كند و با سرعتی كه به نیازهای فردی حساس باشد.) تمام آنچه می گویم این است كه امید من این است كه با بیرون آمدن از گنجه الهیات ، شاید بتوانم به دیگران كه به اندازه من در مسیر دور نیستند ، كمك كنم تا آسایش و وسیله ای برای حل تعارضات خود پیدا كنم. اینها ممکن است اکنون موج دار باشد ، اما به زودی معتقدم که شاهد امواجی خواهیم بود که این سازمان وخیم را فرا می گیرد.

اگر چنین اتفاقی بیفتد ، فقط جلال بیشتری به مسیح می بخشد و چه چیزی می تواند با آن اشتباه باشد؟

به همین منظور ، من یک سری ویدئوها را شروع کرده ام که معتقدم - در این روز گاز گرفتن صدا ، شبکه های اجتماعی و رضایت فوری - مخاطبان بیشتری را به خود جلب می کند. البته ، دیگر نمی توانم در پشت نام مستعار خود پنهان شوم ، اگرچه قصد دارم به استفاده از آن برای خدمات کتاب مقدس خود ادامه دهم. من به آن علاقه مند شده ام زیرا نمایانگر خود بیدار شده من است. با این حال ، برای ثبت ، نام من اریک ویلسون است و در همیلتون ، انتاریو ، کانادا زندگی می کنم.

در اینجا اولین فیلم ها آمده است:

فیلمنامه

(آنچه در زیر می آید متن فیلم برای کسانی است که ترجیح می دهند آن را بخوانند. من این کار را در انتشارات ویدیویی بعدی ادامه خواهم داد).

سلام بر همه این ویدئو عمدتا برای دوستان من است ، اما برای کسانی که به آن فرصت می دهند و من را نمی شناسند ، نام من اریک ویلسون است. من در کانادا در همیلتون نزدیک تورنتو زندگی می کنم.

اکنون دلیل این فیلم پرداختن به موضوعی است که در سازمان شاهدان یهوه بسیار مهم است. به عنوان مردم ، ما از فرمان یهوه خدا پیروی نمی کنیم. این دستور در مزامیر 146: 3 یافت می شود. در آن آمده است: "به شاهزادگان اعتماد نکنید و نه به پسر انسانی که نمی تواند نجات بیاورد."

من در مورد چی صحبت میکنم؟

خوب ، برای توضیح اینکه باید پیش زمینه کمی درباره خودم داشته باشم. من در سن 1963 در 14 تعمید یافتم. در 1968 با خانواده ام به کلمبیا رفتم. پدرم بازنشستگی زودهنگام را گرفت ، خواهرم را بدون فارغ التحصیلی از دبیرستان بیرون آورد و ما به کلمبیا رفتیم. چرا او این کار را کرد؟ چرا رفتم؟ خوب ، من عمدتاً به این دلیل که 19 بودم ، رفتم. این یک ماجراجویی بزرگ بود؛ اما در آنجا آموختم که واقعاً ارزش را ارزیابی کنم ، و واقعاً شروع به مطالعه کتاب مقدس کنم. من پیشگام شدم ، من بزرگتر شدم ، اما دلیل اینکه ما رفتیم این بود که ما اعتقاد داشتیم که پایان در 1975 خواهد بود.

حالا چرا این باور را داشتیم؟ خوب ، اگر مطابق آنچه در منطقه شنیده اید عمل می كنید یا باید سال گذشته كنوانسیون منطقه ای را بگویم ، جمعه بعد از ظهر ویدئویی وجود داشت كه حاكی از آن بود كه برادران سراسر دنیا كمی مجذوب آن شده اند. تقصیر ما این بود که فرار کردیم. این درست نیست و حتی پیشنهاد چنین موضوعی نیز خوب نیست اما این همان چیزی است که مطرح شد. من آنجا بودم. من زندگی کردم

آنچه در واقع اتفاق افتاده این بود. در 1967 در مطالعه کتاب ما یک کتاب جدید را مطالعه کردیم ، زندگی جاودانه و آزادی پسران خدا. و در این کتاب موارد زیر را مطالعه کردیم ، (این از صفحه 29 بند 41 است):

"طبق این تاریخ سنجی معتبر کتاب مقدس ، 6,000 سال از آن گذشته است مرد خلقت به 1975 خاتمه می یابد ، و هفتمین دوره از هزار سال تاریخ بشر در پاییز 1975 آغاز می شود. "

 بنابراین اکنون اگر به صفحه بعد ، صفحه 30 بند 43 برویم ، نتیجه گیری می شود که همه ما را خاموش می کند.

"چقدر مناسب خواهد بود که یهوه خدا این هفتمین دوره آینده هزار ساله را برای یک روز استراحت و آزادسازی سبت ، یک شنبه بزرگ جشن بزرگ برای اعلام آزادی در سراسر زمین برای همه ساکنان آن انجام دهد. این برای بشر به موقع ترین حالت است. این امر از نظر خداوند بسیار شایسته خواهد بود ، زیرا ، به یاد داشته باشید که بشر هنوز آنچه را که آخرین کتاب مقدس کتاب مقدس از سلطنت عیسی مسیح بر روی زمین برای هزار سال ، یعنی هزاره سلطنت مسیح صحبت می کند ، پیش رو داشته است. این اتفاق به طور تصادفی یا تصادفی نخواهد بود بلکه مطابق هدف دوست داشتنی یهوه خدا برای سلطنت عیسی مسیح ، خداوند سبت خواهد بود تا با هزاره هفتم وجود انسان موازی باشد. "

اکنون شما در این زمان شاهد یهوه مطیع هستید ، باور دارید که غلام وفادار و با احتیاط چیزی به شما می گوید. اتفاقاً در آن زمان غلام وفادار و با احتیاط همه روی زمین مسح شده بودند و ما قبلاً معتقد بودیم که آنها در یافته های خود می نویسند همانطور که خداوند از طریق روح القدس به آنها حقیقت می دهد و سپس این نامه ها جمع می شوند و جامعه جهت گیری روحیه را می بیند و مقالات یا کتابهایی را منتشر می کند. بنابراین احساس کردیم این یوهوی است که از طریق غلام وفادار و با احتیاط صحبت می کند و به ما می گوید که پایان کار در سال 1975 خواهد بود.

این کاملاً منطقی بود و ما به آن اعتقاد داشتیم و البته انجمن همچنان به تبلیغ سال 1975 ادامه داد. اگر به من اعتقادی ندارید ، کتابخانه برج مراقبت خود را از CDROM بیرون بیاورید ، "1975" را تایپ کنید و از سال 1966 به جلو حرکت کنید برج مراقبت و سایر نشریاتی که با آن جستجو می یابید ، مشاهده می کنید که چند بار "1975" ظاهر می شود و به عنوان تاریخ آغاز هزاره معرفی می شود. همچنین در کنوانسیون های ناحیه و مجامع مدار - در همه آنها - ارتقا یافت.

بنابراین کسی که متفاوت بگوید آن دوره زندگی نکرده است. مارک سندرسون ... خوب وقتی من در کلمبیا بودم او پوشک داشت و آنتونی موریس سوم هنوز در ویتنام در ارتش خدمت می کرد ... اما من آن را زندگی کردم. من آن را می دانم و هر کسی در سن من است نیز آن را زندگی کرده است. حالا ، آیا من از آن شکایت دارم؟ نه چرا که نه؟ چرا بعد از این همه سال هنوز خدمت می کنم؟ چرا من هنوز به یهوه خدا و عیسی مسیح ایمان دارم؟ از آنجا که ایمان من همیشه به خدا بود و نه به مردان ، بنابراین وقتی این کار به سمت جنوب رفت فکر کردم "اوه ، خوب ما احمق بودیم ، کاری احمقانه انجام دادیم" ، اما این کاری است که مردان انجام می دهند. من اشتباهات زیادی در زندگی مرتکب شده ام ، اشتباهات احمقانه ای ، و می دانم که مردان در تمام سطوح سازمان از من بهتر و بدتر نیستند. ما فقط انسان هستیم. ما نقص های خود را داریم. من را اذیت نکرد زیرا می دانم که نتیجه نقص انسانی است. این یهوه نبود و این خوب است. پس مشکل چیست؟

چیزی تغییر کرده است. در سال 2013 من برکنار شدم. نمی دانم هنوز آن را ذکر کرده ام اما به عنوان یک پیرمرد برداشته شدم. اکنون اشکالی ندارد زیرا من در مورد موارد مختلفی شک داشتم و بسیار متضاد بودم ، بنابراین بسیار خوشحال شدم که برکنار شدم ، نوعی فرار از آن مسئولیت را به من داد و مقدار معینی اختلاف نظر شناختی وجود داشت که من بودم تحت درمان قرار گرفت ، بنابراین به حل آن کمک کرد. خوب است اما دلیل برکناری من نگران کننده بود. دلیل آن این بود که از من س questionالی پرسیده شد. اکنون این س neverال هرگز پیش نیامده است ، اما اکنون همیشه در حال طرح است. سوال این بود 'آیا شما از هیئت حاکمه اطاعت خواهید کرد؟'

پاسخ من این بود: "بله ، من همیشه به عنوان یک بزرگتر حضور دارم و برادران در کنار میز می توانند به این امر گواهی دهند و من همیشه خواهم بود." اما سپس من اضافه كردم "... اما من خدا را به عنوان حاكم و نه مردم اطاعت می كنم."

من اضافه کردم که چون می دانستم به کدام سمت می رود و گذشته من به من می گوید که این مردان اشتباه می کنند ، بنابراین راهی نیست که بتوانم از آنها اطاعت مطلق ، بی قید و شرط و بی چون و چرا داشته باشم. من باید هر آنچه را که آنها به من می گویند انجام دهم و آنها را با توجه به کتاب مقدس ارزیابی کنم و اگر با کتاب مقدس مغایرت نداشته باشند ، می توانم اطاعت کنم. اما اگر آنها تعارض کنند ، من نمی توانم اطاعت کنم زیرا باید بیش از مردان از خدا به عنوان حاکم اطاعت کنم. اعمال 5: 29 - درست در انجیل وجود دارد.

خوب ، پس چرا این یک مشکل است؟ ناظر مدار به من گفت: "بدیهی است که شما کاملاً به هیئت حاکمه پایبند نیستید." بنابراین اطاعت بی قید و شرط یا اطاعت بی چون و چرا اکنون الزامی برای بزرگان است و به همین ترتیب من با وجدان خوب نمی توانستم به خدمت خود ادامه دهم ، بنابراین تصمیم را تجدیدنظر نکردم. آیا این یک مورد جدا است؟ آیا آن ناظر مدار کمی دور می شود؟ کاش اینطور بود اما اینطور نیست.

به من اجازه دهید تا توضیح دهم - از آن زمان در زندگی من حوادث زیادی رخ داده است که می توانم به آنها اشاره کنم ، اما فقط یکی را نشان می دهم که نشان دهنده بقیه است - یک دوست 50 ساله که با او در مورد همه چیز و هر چیز صحبت کردیم ... اگر ما در مورد مسائل کتاب مقدس تردید یا س questionsال داشت ، ما می توانستیم آزادانه صحبت کنیم زیرا می دانستیم که این بدان معنا نیست که ایمان خود را به خدا از دست داده ایم. من می خواستم در مورد نسلهای متداخل با او صحبت کنم زیرا به نظر من نظریه ای به نظر می رسید که هیچ مبانی کتاب مقدس ندارد. اما قبل از اینکه حتی در این باره صحبت کند ، او می خواست که من اعتقاد خود را به هیئت حاکمه تأیید کنم و برای من ایمیل ارسال کرد. او گفت ، (این فقط بخشی از آن است):

"به طور خلاصه ، ما معتقدیم که این سازمان یهوه است. ما تمام تلاش خود را می کنیم تا در کنار آن و مسیری که به ما می دهد نزدیک بمانیم. ما احساس می کنیم این مسئله مرگ و زندگی است. من به خوبی می توانم تصور كنم كه لحظه ای فرا برسد كه ما زندگی خود را با توجه به هدایتهایی كه یوهو از طریق سازمان می دهد ، انجام دهیم ، ما مایل به انجام آن خواهیم بود. "

حالا او احتمالاً به مقاله ای فکر می کند که درست بعد از آنکه آنها خود را برده وفادار و با احتیاط در سال 2013 اعلام کردند. مقاله ای در نوامبر همان سال منتشر شد به نام "هفت چوپان هشت دوک ، معنای امروز آنها برای ما" ، و در آن آمده است :

"در آن زمان ممکن است جهت نجات دهنده زندگی که از سازمان یهوه دریافت می کنیم از نظر انسانی عملی به نظر نرسد. همه ما باید آماده اطاعت از هرگونه دستورالعملی باشیم که دریافت می کنیم اعم از اینکه از نظر استراتژیک یا انسانی به نظر می رسد یا نه. "

ما باید بر اساس آنچه هیئت حاکمه به ما می گوید ، تصمیم مرگ و زندگی بگیریم ؟! همان هیئت حاکمه که در مورد سال 1975 به من گفت؛ همان هیئت حاکمه که امسال ، در سال گذشته در فوریه ، در صفحه 26 پاراگراف 12 از برج مراقبت:

رئیس هیئت دولت نه الهام گرفته و نه معصوم. بنابراین می تواند در مسائل آموزه یا در جهت سازمانی خطا کند. "

بنابراین در اینجا این سوال وجود دارد. من باید بر اساس چیزی که فکر می کنم از جانب خداست ، از طریق افرادی که به من می گویند برای خدا حرف نمی زنند ، تصمیم مرگ و زندگی بگیرم ؟! آنها می توانند اشتباه کنند ؟!

زیرا ، اگر شما برای خدا صحبت می کنید ، نمی توانید اشتباه کنید. وقتی موسی صحبت کرد ، به نام خدا صحبت کرد. وی گفت: "یهوه فرموده است که شما باید این کار را انجام دهید ، شما باید آن را انجام دهید ..." او آنها را به دریای سرخ برد که از نظر استراتژیک چندان نامفهوم بود ، اما آنها دنبال کردند زیرا او تازه 10 آفت انجام داده بود. بدیهی است که یهوه از طریق او کار می کرد ، بنابراین وقتی او آنها را به دریای سرخ برد آنها می دانستند که این واقعیت محقق خواهد شد - یا شاید آنها این کار را نکردند ... آنها در واقع یک مردمان بی ایمان بودند ... اما با این وجود او این کار را کرد - او دریا را به دریا زد کارمندان ، تقسیم شد ، و آنها از طریق راه رفتند. او تحت الهام صحبت کرد. اگر هیئت حاکمه ادعا می کند که آنها چیزی را به ما خواهند گفت که مرگ یا مرگ برای ما خواهد بود ، پس آنها ادعا می کنند که تحت الهام صحبت می کنند. راه دیگری وجود ندارد ، در غیر این صورت آنها فقط می گویند این بهترین حدس ما است ، اما هنوز هم یک وضعیت مرگ یا زندگی است. این منطقی نیست و با این وجود همه ما در حال خرید این موضوع هستیم. ما به هیئت حاکمه عملاً معصوم ایمان داریم و هرکسی که هر چیزی را زیر سوال ببرد مرتد نامیده می شود. اگر به چیزی شک دارید که مرتد هستید و از دین بیرون رانده می شوید. شما از همه دور می شوید حتی اگر هدف شما حقیقت است.

بنابراین بیایید این را بگوییم: شما یک کاتولیک هستید و به یک شاهد یهوه می روید و می گویید "اوه! ما یکسان هستیم. پاپ ما به ما خواهد گفت هنگام آمدن عیسی چه باید بکنیم. "

شما به عنوان شاهد یهوه برای آن کاتولیک چه می گویید؟ آیا می خواهید بگویید ، "نه ، نه ، زیرا شما سازمان خدا نیستید."

کاتولیک می گوید: "خوب چرا من سازمان خدا نیستم؟"

"زیرا شما یک دین دروغین هستید. ما یک دین واقعی هستیم ؛ اما شما یک دین دروغین هستید و بنابراین او از طریق شما کار نخواهد کرد اما از طریق ما کار خواهد کرد زیرا ما حقیقت را آموزش می دهیم. "

خوب ، خوب این یک نکته معتبر است. اگر ما دین واقعی باشیم ، که همیشه به آن اعتقاد داشتم ، پس یهوه از طریق ما کار خواهد کرد. چرا ما آن را امتحان نمی کنیم؟ یا آیا می خواهیم چنین کاری انجام دهیم؟ در سال 1968 ، زمانی که من در کلمبیا بودم ، ما داشتیم حقیقتی که به زندگی ابدی منتهی می شود. فصل 14 آن کتاب "چگونه می توان دین واقعی را شناسایی کرد" ، و در آن پنج نکته وجود داشت. اولین نکته این بود:

  • مieveمنان همانطور که مسیح ما را دوست داشت ، یکدیگر را دوست خواهند داشت. بنابراین عشق - اما نه هر نوع عشق ، عشق مسیح - در جماعت نفوذ می کند و برای افراد خارج قابل مشاهده است. دین واقعی به کلام خدا ، کتاب مقدس ، پایبند است.
  • انحراف نخواهد داشت ، دروغها را یاد نمی دهد - برای مثال آتش جهنم .... دروغ را نمی آموزد.
  • آنها نام خدا را تقدیس می کردند. اکنون این چیزی فراتر از استفاده ساده از آن است. هرکسی می تواند بگوید "یهوه". تقدیس نام او فراتر از آن است.
  • اعلام خبر خوب جنبه دیگری دارد؛ باید واعظ خبر خوب باشد.
  • سرانجام این بیطرفی سیاسی را حفظ می کند ، این امر جدا از جهان خواهد بود.

اینها آنقدر مهم هستند كه كتاب حقیقت در پایان آن فصل گفت:

"س atال مورد بحث این نیست که آیا به نظر می رسد یک گروه مذهبی خاص یکی یا دو مورد از این شرایط را برآورده می کند یا اینکه برخی از آموزه های آن با کتاب مقدس مطابقت دارد. خیلی بیشتر از این دین واقعی باید در همه این موارد اندازه گیری شود و تعالیم آن باید با کلام خدا هماهنگی کامل داشته باشد. "

بنابراین داشتن دو تا یا سه تا یا چهار تا آنها به اندازه کافی خوب نیست. شما باید همه آنها را ملاقات کنید. این همان چیزی است که گفت ، و من موافقم. و هر کتابی که ما از زمان کتاب حقیقت تاکنون منتشر کرده ایم و جایگزین آن به عنوان کمک اصلی آموزش ما شده است ، دارای همین فصل با پنج نکته است. (فکر می کنم آنها اکنون یک ششم را به آن اضافه کرده اند ، اما بگذارید فعلاً با پنج اصل همراه باشیم.)

بنابراین من پیشنهاد می کنم ، در یک سری ویدئوها ، تحقیقاتی را منتشر کنم تا ببینم آیا هر یک از این شرایط را داریم یا خیر. اما به یاد داشته باشید حتی اگر نتوانیم یکی از آنها را ملاقات کنیم ، ما به عنوان دین واقعی شکست می خوریم و بنابراین ادعا می کنیم که یهوه از طریق هیئت حاکمه صحبت می کند ، زیرا این به سازمان سازمان بودن ما بستگی دارد.

اکنون اگر هنوز تماشا می کنید ، من به نوعی متعجب شده ام زیرا ما چنان گوش شنوایی نداریم که احتمالاً مدت ها پیش اکثر مردم این کار را تعطیل کرده اند اما اگر هنوز گوش می دهید ، این بدان معناست که شما حقیقت را دوست دارید ، و من از آن استقبال می کنم اما می دانم که با موانع زیادی روبرو هستید - بگذارید آنها را در اتاق بنامیم. آنها مانع تحقیقات ما می شوند. من این را می دانم زیرا اکنون در هشت سال گذشته تحقیق کرده ام. من آن را پشت سر گذاشته ام. من همه این احساسات را پشت سر گذاشته ام. مثلا:

  • "ما سازمان واقعی یهوه هستیم ، پس کجا می خواهیم برویم؟"
  • "یهوه همیشه سازمانی داشته است ، بنابراین اگر ما واقعی نیستیم چیست؟"
  • "هیچ کس دیگری به نظر نمی رسد که واجد شرایط باشد."
  • "ارتداد چطور؟ آیا ما با رد کردن ، وفادار نبودن به سازمان ، با بررسی آموزه های آن مانند مرتد رفتار نمی کنیم؟ "
  • "آیا نباید فقط منتظر باشیم که یهوه مسائل را برطرف کند؟ او در زمان خودش کارها را برطرف خواهد کرد. "

اینها همه س questionsال و افکاری است که مطرح می شود و معتبر هستند. و ما باید با آنها کنار بیاییم بنابراین ابتدا در فیلم های بعدی با آنها برخورد خواهیم کرد و سپس به تحقیقات خود خواهیم پرداخت. چطور صدا میاد؟ اسم من اریک ویلسون است. من قصد دارم برخی از پیوندها را در انتهای این ویدیو قرار دهم تا بتوانید به فیلم های بعدی بروید. چندین مورد دیگر انجام شده است و ما از آنجا خواهیم رفت. از تماشای شما متشکرم

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.

    از ما پشتیبانی کنید

    ترجمه

    نویسندگان

    تاپیک

    مقالات ماه

    دسته بندی ها

    54
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x