سلام ، اسم من اریک ویلسون است.

در اولین ویدئوی خود ، من ایده استفاده از معیارهایی را که ما به عنوان شاهدان یهوه استفاده می کنیم ، برای بررسی اینکه آیا سایر ادیان در مورد خودمان درست یا نادرست تلقی می شوند ، مطرح کردم. بنابراین ، از همان معیارها ، آن پنج نکته - که اکنون شش مورد است - استفاده خواهیم کرد تا بررسی کنیم که آیا معیارهایی را که انتظار داریم سایر ادیان نیز داشته باشند ، برآورده می کنیم. به نظر می رسد یک آزمایش عادلانه است. من می خواهم به آن واقعیت بپردازم و هنوز در اینجا فیلم سوم هستیم که هنوز این کار را انجام نمی دهیم. و دلیل آن این است که هنوز چیزهایی در راه ما وجود دارد.

هر وقت این موضوعات را نزد دوستان می آورم ، انبوهی از اعتراضات را می بینم که آنقدر در سراسر هیئت مطابقت دارد که به من می گوید اینها واقعاً افکار خودشان نیستند ، بلکه افکاری هستند که در طول سالها کاشته شده اند - و من متنفرم از کلمه - تلقین استفاده کنید ، زیرا آنها تقریباً کلمه به کلمه با همان ترتیب بیرون می آیند. اجازه بدهید به شما چند مثال بزنم.

این ممکن است با این شروع شروع شود: "اما ما سازمان واقعی هستیم ... ما سازمان یهوه هستیم ... هیچ سازمان دیگری وجود ندارد ... کجا خواهیم رفت؟" سپس با مواردی نظیر: "آیا نباید به سازمان وفادار باشیم؟… بالاخره چه کسی حقیقت را به ما آموخت؟" و "اگر مشکلی پیش آمده باشد ، باید فقط منتظر یهوه باشیم ... ما نباید جلو برویم مطمئنا ... علاوه بر این ، چه کسی سازمان را برکت می دهد؟ آیا یهوه نیست؟ آیا مشخص نیست که نعمت او بر ماست؟… و وقتی به آن فکر می کنید ، چه کسی در سراسر جهان بشارت می دهد؟ هیچ کس دیگری این کار را انجام نمی دهد.

به نوعی به این شکل ، فقط در یک جریان آگاهی ظاهر می شود. و من می فهمم که هیچ کس واقعاً نشسته و به این فکر نکرده است. پس بیایید این کار را بکنیم آیا این ایرادات معتبری است؟ اجازه بدید ببینم. بیایید تک تک آنها را در نظر بگیریم.

حال ، یکی از اولین کسانی که علاوه بر این ، "این سازمان واقعی است" - که واقعاً فقط یک بیانیه است - مطرح می شود ، این سال است: "کجا دیگر می خواهیم برویم؟" معمولاً مطابق با آن ، مردم سخنان پیتر را به عیسی نقل می کنند. آنها می گویند ، "به یاد داشته باشید وقتی عیسی به جمعیت گفت كه باید گوشت او را بخورند و خون او را بنوشند و همه او را ترك كردند ، و او به شاگردان خود برگشت و از آنها پرسید ، آیا شما هم می خواهید بروید؟" و پیتر چه گفت؟ '

و تقریباً بدون استثنا - و من این بحث را در طول سالها با بحثهای مختلف داشته ام - آنها همان کلمات را خواهند گفت که پیتر گفت ، "کجا دیگر می رویم؟" آیا این چیزی نیست که شما فکر می کنید او گفت؟ خوب ، بیایید به آنچه او در واقع گفت نگاه کنیم. شما آن را در کتاب یوحنا فصل 6 آیه 68 پیدا خواهید کرد. "وی" ، وی از کلمه "چه کسی" استفاده می کند. چه کسی خواهیم رفت؟ نه ، جایی که خواهیم بریم؟

اکنون ، اختلاف زیادی در آنجا وجود دارد. می بینید که هر کجا باشیم می توانیم به نزد عیسی برویم. ما می توانیم همه توسط خودمان باشیم ، می توانیم در وسط زندان گیر کنیم ، تنها عبادت کننده واقعی در آنجا و به عیسی روی می آوریم ، او راهنمای ما است ، او پروردگار ما است ، او پادشاه ما است ، او استاد ما است ، او است همه چیز برای ما نه "کجا" "کجا" مکان را نشان می دهد. ما باید به سراغ گروهی برویم ، باید در یک مکان باشیم ، باید در یک سازمان باشیم. اگر قرار است نجات پیدا کنیم ، باید در سازمان باشیم. در غیر این صورت ، ما نجات نخواهیم یافت. نه رستگاری با روی آوردن به عیسی مسیح حاصل می شود ، نه با عضویت یا پیوستن به گروهی. در کتاب مقدس چیزی وجود ندارد که نشان دهد شما باید به گروه خاصی از افراد تعلق داشته باشید تا نجات پیدا کنید. شما باید به عیسی تعلق داشته باشید ، و در واقع این چیزی است که کتاب مقدس می گوید. عیسی متعلق به یهوه است ، ما متعلق به عیسی هستیم و همه چیز متعلق به ماست.

پولس به این دلیل که نباید به مردان اعتماد کنیم ، به قرنتیان که همان کار را می کردند ، گفت: در قرنتیان اول 1:3 تا 21 موارد زیر را ذکر کرد:

"پس اجازه ندهید که کسی به مردان ببالد زیرا همه چیز به شما تعلق دارد ، خواه پولس و یا آپولو یا سفاس یا دنیا یا زندگی یا مرگ یا چیزهایی که اکنون اینجا هستند یا چیزهای آینده ، همه چیز متعلق به شماست. به نوبه خود شما متعلق به مسیح هستید. مسیح نیز به نوبه خود متعلق به خداست. " (1 Co 3: 21-23)

خوب ، بنابراین این نکته 1. اما هنوز هم باید منظم باشید؟ شما باید یک کار سازمان یافته داشته باشید. این همان روشی است که ما همیشه درباره آن فکر می کنیم و این ایراد دیگری را به دنبال دارد که مدام مطرح می شود: "یهوه همیشه سازمانی داشته است." خوب ، خوب ، این دقیقاً درست نیست زیرا تا زمان تشکیل ملت اسرائیل ، 2500 سال پیش ، او یک ملت یا قوم یا سازمان نداشت. او افرادی مانند ابراهیم ، اسحاق ، یعقوب ، نوح ، خنوخ داشت که به هابیل بازمی گشتند. اما وی در سال 1513 قبل از میلاد تحت رهبری موسی سازمانی ایجاد کرد.

حالا ، من می دانم که قرار است افرادی باشند که بگویند "آه ، یک لحظه صبر کن ، یک دقیقه صبر کن. کلمه "سازمان" در کتاب مقدس وجود ندارد بنابراین نمی توانید بگویید که او تشکیلاتی داشته است. '

خوب ، درست است ، این کلمه ظاهر نمی شود و ما می توانیم در مورد آن بحث کنیم. اما من نمی خواهم در مورد کلمات بحث کنم. بنابراین ، بیایید فقط آن را به عنوان یک مسئله فرض کنیم که می توان گفت سازمان مترادف با ملت است ، مترادف با مردم است. یهوه مردم دارد ، ملت دارد ، سازمان دارد ، جماعت دارد. بیایید فقط فرض کنیم که اینها مترادف هستند زیرا واقعاً بحثی را که ما مطرح می کنیم تغییر نمی دهد. بسیار خوب ، از آنجا که موسی کسی بود که میثاق قدیمی را به قوم اسرائیل معرفی کرد - پیمانی که آنها نتوانستند آن را حفظ کنند.

خوب ، خوب ، خوب ، بنابراین با پیروی از این منطق ، چه اتفاقی می افتد که سازمان بد شود؟ زیرا اسرائیل بارها بد شد. این کار بسیار زیبا آغاز شد ، آنها سرزمین موعود را اشغال کردند و سپس کتاب مقدس می گوید که ، در واقع برای یک دوره چند صد ساله ، هر کس آنچه را که از نظر خودش درست بود انجام داد. این بدان معنا نیست که آنها هر کاری می خواستند انجام دادند. آنها تحت قانون بودند. آنها مجبور بودند از قانون اطاعت کنند و این عمل کردند - وقتی وفادار بودند. اما آنها آنچه را که از نظر خودشان درست بود انجام دادند. به عبارت دیگر ، هیچ کس بالای سر آنها نبود که به آنها بگوید ، 'نه ، نه ، شما باید از این طریق قانون را رعایت کنید. شما باید از این طریق از قانون پیروی کنید. "

برای مثال ، فریسیان در روز عیسی - دقیقاً به مردم گفتند كه چگونه از قانون پیروی كنند. می دانید در روز سبت ، چقدر کار توانستید انجام دهید؟ آیا می توانید یک پرواز را در روز سبت بکشید؟ آنها همه این قوانین را درست کردند ، اما در بنیان اولیه اسرائیل ، در آن چند صد سال اول ، پدرسالاران رئیس خانواده بودند و هر خانواده اساساً خودمختار بودند.

چه اتفاقی افتاد که بین خانواده ها اختلافاتی پیش آمد؟ خوب ، آنها قاضی داشتند و یکی از داوران زن بود ، دبورا. بنابراین ، این نشان می دهد که دیدگاه یهوه در مورد زنان شاید آن چیزی نباشد که ما زنان می دانیم. (او در واقع یک زن درباره اسرائیل قضاوت کرده است. یک زن درباره اسرائیل قضاوت می کند. این فکر جالبی است ، مطلبی برای مقاله دیگری یا فیلم دیگری در زمان آینده. اما بگذارید فقط آن را رها کنیم.) بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟ آنها از تصمیم گیری برای خود ، اعمال قانون برای خودشان خسته شدند. پس آنها چه کردند؟

آنها یک پادشاه می خواستند ، می خواستند یک مرد بر آنها حکومت کند و یهوه گفت ، "این ایده بدی است." او از ساموئل برای گفتن این حرف به آنها استفاده کرد و آنها گفتند: "نه ، نه ، نه! ما هنوز یک پادشاه بر سر خود خواهیم داشت. ما یک پادشاه می خواهیم. '

بنابراین آنها پادشاهی گرفتند و پس از آن اوضاع واقعاً خراب شد. بنابراین ، ما به یکی از پادشاهان ، پادشاه قوم ده قبیله ، آهاب ، که با یک غریبه ، ایزابل ازدواج کرد ، رسیدیم. که او را وادار به پرستش بعل کرد. بنابراین پرستش بعل در اسرائیل بیداد می کند و در اینجا شما الیاس فقیری دارید ، او می خواهد وفادار باشد. اکنون او را به موعظه قدرت شاه فرستاد و به او گفت که او مرتکب اشتباه شده است. جای تعجب نیست که همه چیز خوب پیش نرفته است. به صاحبان قدرت دوست ندارند به آنها بگویند اشتباه می کنند. مخصوصاً وقتی شخصی که به آنها می گوید راست می گوید. تنها راه مقابله با آن در ذهن آنها خاموش کردن پیامبر است ، همان کاری که آنها سعی کردند با الیاس انجام دهند. و مجبور شد برای زندگی فرار کند.

بنابراین او تمام راه را به کوه هورب فرار کرد و بدنبال راهنمایی از سوی خداوند بود و در اول پادشاهان 1:19 می خوانیم:

وی در این باره گفت: "من نسبت به یهوه ، خدای ارتش کاملاً غیرت کرده ام. زیرا قوم اسرائیل پیمان شما را ترک کرده اند ، محراب های شما را خراب کرده اند و پیامبران شما با شمشیر کشته اند و من تنها کسی هستم که مانده ام. اکنون آنها به دنبال این هستند که زندگی من را از بین ببرند. "" (اول کی 1:19)

خوب ، به نظر می رسد او کمی چیزها را پایین آورده است ، که قابل درک است. از این گذشته ، او فقط مردی بود با تمام نقاط ضعف مردان.

ما می توانیم درک کنیم که تنها بودن تنها چه چیزی است. برای اینکه زندگی شما تهدید شود. فکر کردن که هرچه داشته باشید گم شده است. با این حال ، خداوند سخنان تشویقی به او داد. وی در آیه هجدهم فرمود:

"و من هنوز 7,000 اسرائیل را ترک کرده ام ، تمام زانوهایی که به باال خم نشده اند و دهانش او را نمی بوسید." "(1Ki 19:18)

این موضوع برای الیاس کاملاً تکان دهنده بوده و احتمالاً یک تشویق نیز بوده است. او تنها نبود هزاران نفر مثل او بودند! هزاران نفر که بعل که خدای دروغین را پرستش نکرده بودند ، خم نشده بودند. چه فکر! بنابراین یهوه به او قدرت و شجاعت داد تا برگردد و او این کار را انجام داد و موفقیت آمیز بود.

اما نکته جالب اینجاست: اگر الیاس می خواست عبادت کند و اگر آن هفت هزار مرد مومن می خواستند عبادت کنند ، کجا آنها عبادت می کردند؟ آیا آنها می توانند به مصر بروند؟ آیا آنها می توانند به بابل بروند؟ آیا آنها می توانند به ادوم یا هر کشور دیگر بروند؟ نه. همه آنها پرستش دروغین داشتند. آنها باید در اسرائیل بمانند. این تنها مکانی بود که قانون وجود داشت - قانون موسی و مقررات و عبادت واقعی. با این حال ، اسرائیل پرستش واقعی را انجام نمی داد. آنها در حال پرستش بعل بودند. بنابراین آن مردان باید خود و به شیوه خود راهی برای پرستش خدا پیدا کنند. و غالباً در خفا چون با آنها مخالفت و آزار و اذیت می شود و حتی کشته می شود.

آیا یهوه گفت ، "خوب ، از آنجا که شما تنها وفادار هستید ، من می خواهم یک سازمان از شما ایجاد کنم. من قصد دارم این سازمان اسرائیل را دور بریزم و از شما به عنوان یک سازمان شروع کنم؟ نه ، او چنین کاری نکرده است. برای 1,500 سال ، او از طریق خوب و بد با ملت اسرائیل به عنوان سازمان خود ادامه داد. و آنچه اتفاق افتاده است ، غالباً بد ، غالباً مرتد بوده است. و با این وجود همیشه افراد مومن وجود داشتند و همانهایی بودند که یهوه متوجه آنها شد و از آنها حمایت کرد ، همانطور که از الیاس حمایت کرد.

پس نه قرن به زمان مسیح پیش بروید. در اینجا اسرائیل هنوز سازمان یهوه است. او پسر خود را به عنوان فرصتی برای آخرین توبه برای آنها فرستاد. و این کاری است که او همیشه انجام داده است. شما می دانید ، ما در مورد این صحبت کردیم ، "خوب ما باید منتظر یهوه باشیم و ایده این است که ، او همه چیز را برطرف خواهد کرد". اما یهوه هرگز چیزهایی را ثابت نکرده است زیرا این به معنای دخالت در اختیار است. او به ذهن رهبران نمی رود و آنها را وادار به انجام کار درست می کند. کاری که او انجام می دهد این است که او برای آنها افراد ، پیامبران را می فرستد و این کار را در طول صدها سال انجام داده است تا سعی کند آنها را توبه کند. بعضی اوقات می کنند و گاهی نمی کنند.

سرانجام ، او پسرش را فرستاد و به جای توبه ، او را کشتند. بنابراین این آخرین قطره بود و به همین دلیل یهوه ملت را نابود کرد. بنابراین او چگونه با سازمانی برخورد می کند که راه او ، دستورات او را دنبال نمی کند. او سرانجام پس از دادن فرصت های فراوان به آنها ، آنها را نابود می کند. او سازمان را از بین می برد. و این همان کاری بود که او انجام داد. او قوم اسرائیل را نابود کرد. دیگر سازمان او نبود. میثاق قدیمی دیگر لازم الاجرا نبود ، وی عهد جدیدی بست و آن را با افراد اسرائیلی بست. بنابراین او هنوز از فرزندان ابراهیم ، مردان مومن ، برداشت. اما اکنون او از ملتها مردان مومن تری آورد ، دیگران که بنی اسرائیل نبودند و از نظر معنوی اسرائیلی شدند. بنابراین اکنون او سازمان جدیدی دارد.

پس او چه کرد؟ او به حمایت از آن سازمان ادامه داد و در پایان قرن اول عیسی مسیح (ع) را به جان الهام می کند تا برای مجامع مختلف ، به سازمان خود نامه بنویسد. به عنوان مثال ، وی از جماعت افسس به دلیل بی مهری انتقاد کرد. این عشق را ترک کرد که آنها ابتدا آن را داشتند. سپس پرگاموم ، آنها تعالیم بالعام را می پذیرفتند. به یاد داشته باشید که بلعام بنی اسرائیل را به بت پرستی و فساد جنسی تحریک کرد. آنها این آموزش را می پذیرفتند. همچنین فرقه ای از نیکلاس وجود داشت که آنها تحمل می کردند. بنابراین فرقه گرایی ورود به جماعت ، در سازمان است. آنها در تیاتیرا تحمل فجور جنسی و بت پرستی و تعلیم زنی به نام یزبل را داشتند. در ساردیس از نظر روحی مرده بودند. در لائودیسیا و فیلادلفیا آنها بی احساس بودند. همه اینها گناهانی بود که مسیح تحمل نمی کرد مگر اینکه اصلاح شود. او به آنها اخطار داد. این دوباره همان روند است. پیامبری را ارسال کنید ، در این مورد نوشته های جان است تا آنها را هشدار دهد. اگر آنها پاسخ دهند ... خوب… و اگر پاسخ ندهند ، پس او چه کاری انجام می دهد؟ بیرون در! با این وجود ، در آن زمان افرادی در سازمان بودند که وفادار بودند. همانطور که در زمان اسرائیل افرادی بودند که به خدا وفادار بودند.

بیایید بخوانیم آنچه عیسی به آن افراد گفت

"" "با این وجود ، شما چند فرد در Sarʹdis دارید که لباس های خود را نجس نکرده اند ، و آنها با لباس های سفید با من خواهند رفت ، زیرا آنها شایسته هستند. کسی که تسخیر می شود به این ترتیب لباس های سفید پوشیده خواهد شد و من به هیچ وجه نام او را از کتاب زندگی بیرون نمی آورم ، اما نام او را پیش از پدرم و پیش از فرشتگانش تصدیق خواهم کرد. بگذارید کسی که گوش دارد آنچه را که روح به جماعات می گوید بشنود. "" (پاسخ 3: 4-6)

این کلمات در مورد سایر افراد باوفای دیگر جماعات نیز صدق می کند. افراد نجات می یابند ، نه گروه ها! او شما را نجات نمی دهد زیرا در برخی از سازمان ها کارت عضویت دارید. او شما را نجات می دهد زیرا به او و پدرش وفادار هستید.

خوب ، بنابراین ما تصدیق می کنیم که این سازمان اکنون جماعت مسیحی بود. در قرن اول بود. و ما می دانیم که او ، یهوه ، همیشه سازمانی داشته است. درست؟

خوب ، پس سازمان او در قرن چهارم چه بود؟ در قرن ششم؟ در قرن دهم؟

او همیشه سازمانی داشته است. یک کلیسای کاتولیک وجود داشت. یک کلیسای ارتدکس یونان وجود داشت. سرانجام ، کلیساهای دیگری شکل گرفت و اصلاحات پروتستانی شکل گرفت. اما در تمام آن مدت یهوه همیشه سازمانی داشت. و با این حال ، ما به عنوان شاهدان ادعا می کنیم که ، این کلیسای مرتد بود. مسیحیت مرتد.

خوب اسرائیل ، سازمان او ، بارها مرتد شد. در اسرائیل همیشه افراد مومن وجود داشتند و آنها مجبور بودند در اسرائیل بمانند. آنها نمی توانند به ملل دیگر بروند. مسیحیان چطور؟ یک مسیحی در کلیسای کاتولیک که ایده آتش جهنم و عذاب ابدی را دوست نداشت ، و با جاودانگی روح به عنوان آموزه ای از بت پرستی مخالف بود ، که می گفت تثلیث تعالیم نادرستی است ؛ آن فرد چه کاری انجام می دهد؟ جماعت مسیحی را ترک کنید؟ برو و مسلمان شد؟ یک هندو؟ نه ، او باید مسیحی می ماند. او باید یهوه خدا را می پرستید. او باید مسیح را به عنوان پروردگار و استاد خود تشخیص می داد. بنابراین ، او باید در سازمان ، که مسیحیت بود ، باقی بماند. درست مثل اسرائیل ، اکنون هم همینطور بود la سازمان.

بنابراین اکنون ما به سرعت به قرن نوزدهم می رسیم و شما افراد زیادی را دارید که دوباره شروع به به چالش کشیدن کلیساها می کنند. آنها گروههای مطالعه کتاب مقدس را تشکیل می دهند. انجمن دانشجویان کتاب مقدس یکی از آنها ، از گروه های مختلف مطالعه کتاب مقدس در سراسر جهان است که به هم پیوسته اند. آنها هنوز هم فردیت خود را حفظ می کنند ، زیرا تحت کسی جز عیسی مسیح نبوده اند. آنها او را پروردگار خود می شناسند.

راسل یکی از کسانی بود که شروع به انتشار کتاب و مجله کرد -برج مراقبت به عنوان مثال - که دانشجویان کتاب مقدس شروع به پیروی از آن کردند. خیلی خوب. بنابراین آیا یهوه به پایین نگاه کرد و گفت ، "هوم ، خوب ، شما بچه ها کار درستی انجام می دهید ، بنابراین من می خواهم شما را سازمان خود قرار دهم ، همانطور که 7000 مردی را که زانوی خود را خم نکرده اند به بعل در اسرائیل تبدیل کردم سازمان؟' نه. چون او آن زمان این کار را نکرد ، اکنون هم این کار را نکرد. چرا او باید این کار را بکند؟ او یک سازمان دارد - مسیحیت. در آن سازمان پرستندگان دروغین و پرستندگان واقعی وجود دارند اما یک سازمان وجود دارد.

بنابراین ، وقتی به شاهدان یهوه فکر می کنیم ، دوست داریم فکر کنیم ، "نه ، ما تنها سازمان واقعی هستیم." خوب ، مبنای این فرض چیست؟ اینکه ما حقیقت را آموزش می دهیم؟ خوب ، خوب ، حتی الیاس و 7000 ، توسط خدا شناخته شده اند که پرستنده واقعی هستند و با این حال او آنها را به سازمان خود تبدیل نکرد. بنابراین حتی اگر ما فقط حقیقت را آموزش دهیم ، به نظر نمی رسد مبنای کتاب مقدس وجود داشته باشد که بگوید ما تنها سازمان واقعی هستیم.

اما بگذارید فقط بگوییم وجود دارد. بگذارید بگوییم که مبنایی برای آن وجود دارد. خوب ، به اندازه کافی منصفانه و هیچ چیز مانع از بررسی کتاب مقدس نمی شود تا مطمئن شویم که ما سازمان واقعی هستیم ، و اینکه تعالیم ما درست است زیرا اگر چنین نیست پس چه؟ بنابراین ما طبق تعریف خودمان سازمان واقعی نیستیم.

خوب ، پس در مورد سایر مخالفت ها که باید وفادار باشیم چطور؟ ما این روزها زیاد می شنویم - وفاداری. یک کنوانسیون کامل در مورد وفاداری. آنها می توانند عبارت میکا 6: 8 را از "مهربانی عشق" به "وفاداری به عشق" تغییر دهند ، که این شیوه عبری نیست. چرا؟ زیرا ما در مورد وفاداری به هیئت حاکمه ، وفاداری به سازمان صحبت می کنیم. خوب ، در مورد الیاس ، هیئت حاکمه زمان او پادشاه بود و پادشاه از طرف خدا منصوب شد ، زیرا این جانشینی پادشاهان بود و یهوه اولین پادشاه را تعیین کرد ، او پادشاه دوم را تعیین کرد. سپس از طریق خط داود ، سایر پادشاهان آمدند. و بنابراین می توانید کاملاً از نظر کتاب مقدس استدلال کنید که آنها توسط خدا منصوب شده اند. چه خوب انجام دهند و چه بد ، آنها توسط خدا منصوب شده اند. ایلیا به شاه وفادار بود؟ اگر او بود ، پس بعل را می پرستید. او نمی توانست این کار را انجام دهد زیرا وفاداری او تقسیم می شد.

آیا من به پادشاه وفادارم؟ یا من به یهوه وفادارم؟ بنابراین تنها در صورتی می توانیم به هر سازمانی وفادار باشیم که آن سازمان کاملاً صد در صد مطابق با یهوه باشد. و اگر اینگونه باشد ، ممکن است فقط بگوییم که به یهوه وفاداریم و آن را رها کنیم. بنابراین ، اگر کمی فکر کنیم ، "اوه ، نه ، من باید به مردان وفادار باشم ، ما باید کمی خود را تحریک کنیم." اما چه کسی حقیقت را به ما آموخت؟ '

این استدلالی است که می دانید. "من خودم به تنهایی حقیقت را یاد نگرفتم. من آن را از سازمان یاد گرفتم. ' بسیار خوب ، بنابراین اگر آن را از سازمان یاد گرفتید اکنون باید به سازمان وفادار باشید. اساساً این استدلالی است که ما می گوییم. خوب ، یک کاتولیک می تواند از همین استدلال یا متدیست یا باپتیست یا مورمون استفاده کند. "من از کلیسای خود یاد گرفتم بنابراین باید به آنها وفادار باشم.

اما شما می گویید ، "نه ، نه ، این متفاوت است."

خوب ، چگونه متفاوت است؟

"خوب ، این متفاوت است زیرا آنها چیزهای دروغی را آموزش می دهند."

اکنون ما به حالت اول برگشته ایم. این نکته کل این مجموعه ویدیویی است - برای اطمینان از اینکه ما چیزهای واقعی را آموزش می دهیم. و اگر ما هستیم ، خوب بحث ممکن است آب را در خود نگه دارد. اما اگر ما نباشیم ، بحث بر خلاف ما می شود.

"در مورد خبر خوب چطور؟"

این ، چیز دیگری است که مدام مطرح می شود. این داستان یکسان است: "بله ، ما تنها کسانی هستیم که در سراسر جهان بشارت می دهیم." این واقعیت را نادیده می گیرد که یک سوم جهان ادعا می کنند مسیحی هستند. چگونه آنها مسیحی شدند؟ چه کسی در طول قرن ها به آنها بشارت داده است به طوری که یک سوم جهان ، بیش از 2 میلیارد نفر ، مسیحی هستند؟

شما می گویید: "بله ، اما آنها مسیحیان دروغین هستند." "به آنها یک خبر خوب دروغ آموخته شده است."

باشه ، چرا؟

زیرا آنها بر اساس تعالیم نادرست به آنها بشارت داده شده اند. "

ما درست به یک مربع برگشتیم. اگر خبرهای خوب ما مبتنی بر آموزه های واقعی باشد ، می توانیم ادعا کنیم که تنها کسانی هستند که بشارت می دهند اما اگر دروغ می آموزیم ، پس چه تفاوتی داریم؟

و این یک سال بسیار جدی است زیرا پیامدهای آموزش مژده بر اساس دروغ بسیار بسیار شدید است. بیایید به غلاطیان 1: 6-9 نگاه کنیم.

"من شگفت زده ام که شما خیلی سریع از کسی که شما را با مهربانی غیرقابل دفاع مسیح به نوعی دیگر از خبرهای خوب فرا خوانده است ، دور می شوید. نه این که یک خبر خوب دیگر وجود دارد؛ اما عده خاصی وجود دارند که شما را به دردسر می اندازند و می خواهند اخبار خوب مسیح را تحریف کنند. با این حال ، حتی اگر ما یا فرشته ای از بهشت ​​می خواهیم چیزی را فراتر از خبرهای خوبی که برای شما اعلام کردیم به شما خبر دهیم ، بگذارید نفرین شود. همانطور که قبلاً گفتیم ، اکنون دوباره می گویم ، کسی که به شما خبر خوبی می دهد فراتر از آنچه شما پذیرفتید ، اجازه دهید نفرین شود. "(گا 1: 6-9)

بنابراین ، ما دوباره به انتظار یهوه بازگشتیم. خوب ، بیایید یک دقیقه وقت بگذاریم و فقط کمی در مورد انتظار از یهوه تحقیق کنیم - و اتفاقاً ، باید ذکر کنم که این همیشه با سو m استفاده های دیگر مورد علاقه من همراه است: "ما نباید جلوتر برویم."

بسیار خوب ، دویدن به جلو به معنای این است که ما آموزه های خود را ارائه می دهیم ، اما اگر می خواهیم تعالیم واقعی مسیح را پیدا کنیم ، پس اگر چیزی بود عقب می دویم. ما به مسیح برمی گردیم ، به حقیقت اصلی برمی گردیم ، و با افکار خود پیش نمی رویم.

و "منتظر یهوه"؟ خوب ، در کتاب مقدس. . . خوب ، بیایید فقط به کتابخانه برج مراقبت برویم و ببینیم چگونه از آن در کتاب مقدس استفاده شده است. اکنون ، آنچه که من در اینجا انجام داده ام استفاده از کلمات "صبر" و "انتظار" است که توسط میله عمودی جدا شده است ، که هر یک از این دو کلمه در جمله به همراه نام "یهوه" را به ما نشان می دهد. به طور کلی 47 واقعه وجود دارد و برای صرفه جویی در وقت ، من نمی خواهم همه آنها را مرور کنم ، زیرا برخی از آنها مرتبط هستند ، برخی از آنها نیستند. به عنوان مثال ، اولین اتفاق در پیدایش مربوط است. در آن آمده است ، "ای یهوه ، منتظر نجات تو خواهم ماند." بنابراین وقتی می گوییم 'منتظر یهوه باشید' ، می توانیم از آن در متن انتظار او برای نجات ما استفاده کنیم.

با این حال ، وقوع بعدی در اعدادی است که موسی گفت ، "آنجا منتظر بمان ، و بگذارید آنچه را که خداوند می تواند در مورد شما دستور دهد بشنوم." بنابراین این مربوط به بحث ما نیست. آنها منتظر یهوه نیستند ، اما دو کلمه در جمله وجود دارد. بنابراین برای صرفه جویی در وقت گذراندن هر وقایع و خواندن هر یک از موارد فعلی ، قصد دارم موارد مرتبط را استخراج کنم که مربوط به انتظار از یهوه هستند. با این حال ، من توصیه می کنم خودتان این جستجو را با سرعت خود انجام دهید تا مطمئن شوید هر آنچه می شنوید مطابق آنچه کتاب مقدس تعلیم می دهد ، دقیق است. بنابراین ، آنچه که من در اینجا انجام داده ام جایگذاری در کتاب مقدس است که مربوط به بحث ما برای بررسی شما است. و ما قبلاً کتاب پیدایش را خوانده ایم ، "منتظر یهوه برای نجات هستیم." مورد بعدی مزامیر است. این همان حالت مشابه است ، همانطور که مزمور 33:18 ، منتظر نجات او است ، جایی که در مورد انتظار برای عشق وفادارانه او صحبت می کند ، در حالی که عشق وفادارانه او به وعده های خود اشاره دارد. همانطور که او ما را دوست دارد ، به وعده های خود به ما عمل می کند. ایده بعدی نیز همان ایده ، عشق وفادارانه او ، مزمور 33:22 است. بنابراین ، دوباره ، ما در مورد نجات به همان معنا صحبت می کنیم.

مزمور 37: 7 می گوید: "برای یهوه سکوت کنید ،" و منتظر او باشید و از مردی که موفق به اجرای نقشه های خود می شود ناراحت نشوید. " بنابراین ، در این صورت اگر کسی ما را فریب دهد یا از ما سوusing استفاده کند یا به هر طریقی از ما سو استفاده کند ، ما منتظریم تا یهوه مشکل را برطرف کند. مورد بعدی در مورد این صحبت می کند: "بگذارید اسرائیل منتظر یهوه بماند تا یهوه در عشق خود وفادار باشد و او قدرت زیادی برای فدیه دارد." بنابراین رستگاری ، او دوباره در حال نجات است. و بعدی در مورد عشق وفادار صحبت می کند ، بعدی در مورد رستگاری صحبت می کند. بنابراین واقعاً ، همه چیز ، هنگامی که ما در مورد انتظار داشتن از یهوه صحبت می کردیم ، همه چیز مربوط به انتظار او برای نجات ما است.

بنابراین ، اگر اتفاقاً در آیینی هستیم که دروغ می آموزد ، این ایده این نیست که بخواهیم آن دین را اصلاح کنیم ، این ایده نیست. ایده این است که ما به یهوه ، وفادار به او وفادار بمانیم. که بدان معنی است که ما درست مانند الیاس به حقیقت پایبند هستیم. و ما از حقیقت منحرف نمی شویم ، حتی اگر اطرافیان ما این کار را انجام دهند. اما از طرف دیگر ، ما عجله نداریم و سعی می کنیم خودمان مسائل را برطرف کنیم. ما منتظر او هستیم تا ما را نجات دهد.

آیا همه اینها شما را می ترساند؟ بدیهی است که ما پیشنهاد می دهیم ، اما هنوز ثابت نکرده ایم که برخی از آموزه های ما نادرست است. حال ، اگر معلوم شد که چنین است ، ما به این سال بازمی گردیم که دیگر کجا خواهیم رفت؟ خوب ، ما قبلاً گفته ایم که به جای دیگری نمی رویم ، به سراغ شخص دیگری می رویم. اما به چه معنا است؟

شما می بینید ، به عنوان یک شاهد یهوه ، و من برای تجربه خودم صحبت می کنم ، ما همیشه فکر کرده ایم که در یک کشتی هستیم. این سازمان مانند کشتی است که به سمت بهشت ​​می رود. در حال قایقرانی به سمت بهشت ​​است. همه کشتی های دیگر ، همه مذاهب دیگر - بعضی از آنها کشتی های بزرگی هستند ، برخی دیگر قایق های بادبانی کوچک هستند اما همه دین های دیگر - آنها در جهت مخالف حرکت می کنند. آنها به سمت آبشار می روند. آنها آن را نمی دانند ، درست است؟ بنابراین ، اگر ناگهان متوجه شدم که کشتی من بر اساس آموزه های غلط بنا شده است ، پس من با بقیه در حال قایقرانی هستم. دارم میرم سمت آبشار. کجا برم ببینید فکر این است که ، من باید در کشتی باشم. اگر در کشتی نباشم چگونه می توانم به بهشت ​​برسم؟ نمی توانم کل راه را شنا کنم.

و سپس ناگهان مرا تحت تأثیر قرار داد ، ما به ایمان به عیسی مسیح احتیاج داریم. و آنچه این ایمان به ما امکان می دهد این است كه به ما اجازه می دهد ، ما را قادر می سازد ، به ما قدرت راه رفتن روی آب را می دهد. می توانیم روی آب راه برویم. این همان کاری است که عیسی انجام داد. او به معنای واقعی کلمه بر روی آب قدم گذاشت - با ایمان و او این کار را کرد ، نه در نمایش قدرت نمایی ، بلکه برای بیان یک نکته بسیار بسیار مهم. با ایمان می توان کوه ها را حرکت داد. با ایمان می توانیم روی آب راه برویم. ما به شخص دیگری یا چیز دیگری احتیاج نداریم ، زیرا ما مسیح را داریم. او می تواند ما را به آنجا ببرد.

و اگر به حساب الیاس برگردیم ، می توانیم ببینیم این فکر چقدر شگفت انگیز است ، و پدر ما چقدر دلسوز است و او در یک سطح فردی چقدر به ما علاقه مند است. در اول پادشاهان 1: 19 می خوانیم:

وی یک روز سفر به بیابان رفت و آمد و زیر درخت جارو نشست و از او خواست که بمیرد. او گفت: "كافی است! اکنون ، ای یهوه ، زندگی مرا دور کن ، زیرا من از پدرانم بهتر نیستم. "" (اول کی 1: 19)

اکنون ، آنچه در این مورد شگفت آور است این است که این در پاسخ به تهدید ایذابل علیه زندگی او است. و اما این مرد قبلاً نیز معجزات زیادی انجام داده بود. او جلوی باران را گرفت و او کاهنان بعل را در مسابقه ای بین یهوه و بعل ، که در آن محراب یهوه توسط آتش آسمان نابود شد ، شکست داد. با تمام آن چیزهایی که پشت سر اوست ، ممکن است فکر کنید ، "چطور ممکن است این مرد ناگهان اینقدر بدبخت شود؟ خیلی ترسناک؟ "

این فقط نشان می دهد که همه ما انسان هستیم و مهم نیست که یک روز چقدر خوب کار کنیم ، روز دیگر می توانیم یک شخص کاملا متفاوت باشیم. یهوه شکست های ما را تشخیص می دهد. او نقایص ما را تشخیص می دهد. او می فهمد که ما فقط خاک هستیم و با این وجود ما را دوست دارد. و این با اتفاقات بعدی آشکار می شود. آیا یهوه فرشته ای برای تنبیه الیاس می فرستد؟ آیا او را سرزنش می کند؟ آیا او را ضعیف خطاب می کند؟ نه ، کاملاً برعکس است. در آیه 5 می گوید:

وی سپس دراز کشید و در زیر درخت جارو خوابید. اما ناگهان یک فرشته او را لمس کرد و به او گفت: "بلند شوید و بخورید." وقتی که نگاه کرد ، در سر او یک تکه گرد روی سنگهای گرم شده و یک کوزه آب قرار داشت. او خورد و نوشید و دوباره دراز کشید. بعداً فرشته یهوه بار دیگر برگشت و او را لمس کرد و گفت: "برخیز و بخور ، زیرا سفر برای تو خیلی زیاد خواهد بود." "(اول کی 1: 19-5)

کتاب مقدس نشان می دهد که او در قدرت آن تغذیه ، چهل روز و چهل شب ادامه داد. بنابراین تغذیه ساده نبود. چیز خاصی آنجا بود. اما جالب اینجاست که فرشته دو بار او را لمس کرد. نمی دانیم که آیا با این کار او قدرت ویژه ای را برای ادامه دادن به الیاس تزریق کرده است یا اینکه این فقط یک عمل مهربانی واقعی برای یک مرد ضعیف شده بوده است ، ما نمی توانیم بدانیم. اما آنچه از این روایت یاد می گیریم این است که یهوه به وفاداران خود به صورت فردی اهمیت می دهد. او ما را به طور جمعی دوست ندارد ، ما را به صورت فردی دوست دارد ، همانطور که پدر هر کودک را به روش خود دوست دارد. بنابراین یهوه ما را دوست دارد و ما را حفظ خواهد کرد حتی زمانی که به مرحله ای برسیم که بخواهیم بمیریم.

خب! حالا شما مالک آن هستید! اکنون به ویدیوی چهارم خود خواهیم رفت. همانطور که می گویند سرانجام به ظروف برنجی خواهیم رسید. بیایید با چیزی شروع کنیم که نوعی توجه من را به خود جلب کرد. در سال 2010 ، انتشارات با درک جدیدی از نسل منتشر شدند. و این اصطلاحاً برای من اولین میخ در تابوت بود. بیایید به آن نگاه کنیم ما این را برای ویدیوی بعدی خود می گذاریم. خیلی ممنون که تماشا کردید من اریک ویلسون هستم ، فعلا خداحافظ.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.

    از ما پشتیبانی کنید

    ترجمه

    نویسندگان

    تاپیک

    مقالات ماه

    دسته بندی ها

    9
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x