[از ws2 / 18 ص. 18 - 16 آوریل - 22 آوریل]

"باشد که خدا به شما اجازه دهد همان نگرش ذهنی را که مسیح عیسی مسیح داشت در بین خود داشته باشید." رومیان 15: 5

به طور خلاصه ، این یک بررسی دیگر کم عمق از کتاب مقدس است که با استفاده از نعوظ (داشتن تعبیر آماده شده خود شخص و جستجوی پشتیبانی در کتاب مقدس برای این هرچند باریک و خارج از متن است.)

به عنوان یک مثال شدید ، بگذارید برای لحظه ای تصور کنیم (البته بسیار اشتباه) که می خواستیم ثابت کنیم عیسی فروتن نیست و در عوض مغرور است. چگونه می توانیم از ایده اشتباه خود حمایت کنیم؟ وقتی عیسی توسط شیطان وسوسه شد چطور؟ ما می توانیم متی 4: 8-10 را نقل قول کنیم و جمله زیر را بگوییم: "در اینجا شیطان در ازای هدیه ای خارق العاده ، لطفی کوچک می خواست ، چیزی که پدر عیسی وعده داده بود روزی او خواهد بود. بنابراین عیسی با افتخار امتناع كرد و به او گفت كه "برو". "

اکنون می دانیم که این برخلاف بقیه کتاب مقدس است و حتی با بقیه متن هم موافق نیست ، اما همه چیز فوق در نقل قولها به جز یک کلمه "غرور" است که علاوه بر این برای من مصور است.

بنابراین اکنون اجازه دهید موارد زیر را بررسی کنیم:

  • آیا می توانیم نوح را فردی روحانی بدانیم؟ آره. چرا؟ از آنجا که پیدایش 6: 8-9,22 می گوید که نوح در نگاه خدا لطف پیدا کرد ، عادل بود و تمام آنچه خدا به او دستور داده بود را انجام داد. در گزارش پیدایش اشاره ای به موعظه نشده است ، بلکه بیشتر به ساخت او از کشتی تمرکز دارد. 2 پیتر 2: 5 اغلب برای آزمایش و اثبات اینکه نوح واعظ بود ، مورد استفاده قرار می گیرد ، اما جالب است که ترجمه کلمه خدا می گوید ، "نوح پیامبر [خدا] او بود که در مورد نوع زندگی مورد تأیید خدا به مردم گفت." این درک به خوبی با روایت موجود در پیدایش متناسب است.
  • آیا ما ابراهیم را فردی معنوی می دانیم؟ آره. چرا؟ جیمز 2: 14-26 در مورد ایمان و آثار درباره ابراهیم بعنوان یک مرد صالح به دلیل ایمان و کارهایش برجسته است. آیا ابراهیم موعظه کرد؟ هیچ سابقه ای در مورد انجام چنین کاری وجود ندارد. اما عبرانیان 13: 2 به ما یادآوری می کند که برخی از وفاداران قدیمی ، که برای آنها ناشناخته بودند ، فرشتگان را سرگرم می کردند. به عبارت دیگر ، آنها حتی اگر در نتیجه خانواده خود را در معرض خطر قرار دهند (مثلاً لات) مهمان نواز بودند.
  • آیا دانیل را فردی معنوی می دانستیم؟ آره. چرا؟ طبق دانیال 10: 11-12 ، او مردی بسیار مطلوب از نظر یهوه بود ، زیرا قلب خود را به درک واداشت و در برابر خدا فروتنی کرد. همچنین حزقیال 14:14 نوح ، دانیل و ایوب را به عنوان افراد صالح پیوند می دهد. اما آیا او به عنوان مبلغ خونه به خونه اراده خدا را انجام داد؟ جواب منفی است!

بسیاری دیگر وجود دارد که می توانیم از آنها یاد کنیم. چه مشترکی بین آنها وجود داشت؟ آنها وصیت خدا را همانگونه كه از سوی او هدایت شده بودند ، انجام دادند و ایمان خود را به او باور كردند.

بنابراین ، با توجه به این نمونه های مومن ، جمله زیر را چگونه می فهمید؟ "آیا ما مانند عیسی مسیحی هستیم ، همیشه وقتی با افرادی که به کمک نیاز دارند ملاقات می کنیم ابراز نگرانی دلسوز می کنیم؟ علاوه بر این ، عیسی خود را وقف کار موعظه و آموزش خبر خوب کرد. (لوک 4: 43) همه این احساسات و اعمال نشانه های یک شخص روحانی است. "(بند 12)

آیا به نتیجه گیری صحیحی توجه کردید؟ من مطمئن هستم که شما موافقت می کنید که این آخرین جمله بود. ما به تازگی با مطالعه تفسیری (اجازه داده ایم که کتاب مقدس خودش را تفسیر کند) ثابت کردیم آنچه را تعریف می کند که آیا شخص روحانی است انجام اراده خداست ، نه اینکه تبلیغ کند یا نه. هر دو گفته در مورد عیسی درست است اما نتیجه گیری پشتیبانی نمی شود. برای استدلال در این مورد ، هر سه وفادار قدیمی که ما در نظر داشتیم (و ما می توانستیم بیشتر با یک نتیجه گیری بیشتر در نظر بگیریم) کسانی هستند که همه ما افراد معنوی خواهیم بود ، اما با توجه به استانداردهای تعیین شده در این مقاله هنگام بحث در مورد عیسی ، هیچ فرد مومن قبل از اینکه عیسی و شاگردانش تبلیغ نکنند روحانی به حساب می آیند. این واضح است که با توجه به دیدگاه یهوه منطقی نیست:

  • نوح (در بین معاصران خود بی عیب و نقص است) ،
  • ابراهیم (منحصر به فرد دوست خدا نامیده می شود) ،
  • شغل (هیچ کس مانند او در زمین ، بی شرمان و راست قامت) ،
  • و دانیل (مردی بسیار مطلوب).

برای نشان دادن: یک سفیر از دستورالعمل های کشور خود پیروی می کند. اگر او چنین کند ، وفادار به حساب می آید. حال اگر به عقاید خود عمل کند ، به طور بالقوه می تواند از این مقام منصرف شود و از پست خود به عنوان نافرمانی خارج شود. او وفادار شناخته می شود زیرا پیروی اراده دولت خود را می کند که خواست کشور او است. بنابراین به همین ترتیب "به عنوان سفیران جایگزین مسیح" (2 Corinthians 5: 20) اگر از اراده مسیح پیروی کنیم همانطور که او به نوبه خود از خواسته خود و پدر ما پیروی می کند ، از نظر روحانی متشکریم. (متیو 7: 21 ، جان 6: 40 ، متیو 12: 50 ، جان 12: 49 ، 50)

هیچ تردیدی وجود ندارد که در قرن اول ، عیسی مسیحیان را به موعظه موعظه كرد. در این سایت ما در یک ویدئو با متیو 24 بحث کرده ایم. با مطالعه دقیق و تفسیری می توانیم اثبات کنیم که نشانه اثر موعظه در قرن اول برآورده شده است و هیچ پایه ای برای طرح آن برای هر دوره زمانی آینده وجود ندارد. (Mt 24: 14) علاوه بر این ، کار موعظه برای نجات آن دسته از یهودیانی که به خبرهای خوب پادشاهی گوش فرا می دادند ، خدمت می کرد ، زیرا با قرار دادن ایمان به مسیح به عنوان مسیح ، آنها همچنین توانستند توصیه های او را برای فرار از اورشلیم و یهودا رعایت کنند. وقتی که رومی ها همه در یهودیان در 70 CE یهودیان را نابود کردند ، به پلا رسیدند. اینکه امروز ما تحت همان کمیسیون موعظه قرار داریم یا نه ، بحث برای یک روز دیگر است.

مقاله سعی دارد به سؤالات زیر 3 پاسخ دهد: "

  1. معنای داشتن یک شخصیت معنوی چیست؟
  2. چه مثالهایی به ما کمک می کند تا در معنویت خود پیشرفت کنیم؟
  3. چگونه تلاش ما برای داشتن "ذهن مسیح" به ما کمک می کند تا انسانهای معنوی باشیم؟ "

بنابراین چگونه مقاله به اولین سؤال پاسخ می دهد؟

در بند 3 ، ما را به خواندن اول قرنتیان 1: 2-14 تشویق می کنیم. اما ما همچنین شما را به خواندن متن به ویژه 16 قرنتیان 1: 2-11 تشویق می کنیم. این آیات پیشین نشان می دهد که آنها روحانی بودن روح خدا را بر عهده دارند تا روحانی باشد و امور معنوی و کلمات معنوی را با هم ترکیب کند. خدا روح خود را بر کسانی که بیماری قلبی مناسبی ندارند قرار نمی دهد. لوقا 13:11 به ما یادآوری می کند "پدر در آسمان به کسانی که از او درخواست می کنند روح مقدس می بخشد!" ما باید با فروتنی و با قلبی توبه کننده سال کنیم. یوحنا 13: 3-1 این را تأیید می کند وقتی می گوید: "آنچه از گوشت متولد شده گوشت است و آنچه از روح متولد شده روح است" ، و اینکه "تا کسی از آب و روح متولد نشود ، نمی تواند وارد شود به پادشاهی خدا بروید. "

"از طرف دیگر ، "انسان معنوی" کسی است که "همه چیز را بررسی می کند" و "ذهن مسیح" را دارد. (بند 3)

این واقعیت اصلی این موضوع است: مگر اینکه "ما همه چیزها" را بررسی کنیم که آیا آنها صحیح هستند یا نه ، ممکن است ما به دیگران نوع دیگری از خبرهای خوب را از آنچه که مسیح آموزش داده است ، آموزش دهیم. این بدان معناست که ما ذهن مسیح را رها می کردیم. چه تعداد از شاهدان تاکنون واقعاً همه موارد را برای خود بررسی کرده اند؟ یا اینکه اکثریت مانند اکثر ما (مانند من خودم) عمل کرده ایم و به دیگران اجازه می دهیم ادعا کنند که همه امور را از طرف ما بررسی کرده اند و به آنها اعتماد دارند؟

"به همین ترتیب ، کسی که مشتاقانه به منافع معنوی یا مذهبی قدم می گذارد ، از نظر روحانی خوانده می شود. »

در این صورت ، چرا کسی که تعهد خود را نسبت به سازمان کاهش دهد یا آن را ترک کند ، از نظر معنوی ضعیف نامیده می شود؟ اکنون ممکن است این مسئله در مورد برخی از افراد در حال ترک وجود داشته باشد زیرا در اثر سو abuse استفاده از قدرت دچار لکنت شده و ایمان خود را از دست داده و یا ایمان خود را به خدا سست کرده اند. با این حال ، بسیاری از آنها به دلیل اینکه از نظر معنوی قوی تر هستند ، کارهایی را که سازمان اکنون توصیه می کند (و کتاب مقدس همیشه توصیه کرده است) انجام داده اند: بسیاری از موارد را فقط با استفاده از کتاب مقدس برای خودشان بررسی کردند. با این کار ، آنها دریافتند که بین آنچه که ما قبلاً اعتقاد داشتیم حقیقت است و آنچه در حقیقت کتاب مقدس تعلیم می دهد ، ارتباط جدی وجود دارد. علاوه بر این ، بین آنچه توسط كتاب مقدس و سازمان آموزش داده می شود و شیوه های واقعی سازمان نیز ارتباط وجود دارد.

پاراگراف 10 مثالی از سخنان یعقوب را بیان می کند "او آشکارا به وعده های خداوند به او و پیشوایان خود ایمان آورد و می خواست مطابق خواست و هدف خداوند عمل کند."  این نتیجه گیری مبتنی بر کتاب مقدس ما را تأیید می کند که یک شخص معنوی بیش از اهداف مصنوعی سازمان برای انجام اراده خدا تلاش می کند.

به همین ترتیب ، هنگام بحث در مورد مریم در پاراگراف زیر ، می گوید: "بدیگر آنها [مریم و یوسف] بیشتر بودند نگران خواست خداوند است از برآورده کردن خواسته های شخصی آنها. "

به همین ترتیب ، هنگام بحث درباره عیسی در بند 12 ، اینگونه بیان می کند:او در طول زندگی و خدمت خود ، نشان داد که می خواهد از پدرش ، یهوه ، تقلید کند. او فکر کرد ، احساس کرد و مانند خداوند و عمل کرد زندگی در مطابق خواست و موازین خدا. (جان 8: 29 ، جان 14: 9 ، جان 15: 10) "

بعد از هر پاراگراف در مورد یعقوب ، مریم و عیسی (بله ، فقط یک پاراگراف برای پسر خدا - در یک سطح با یعقوب و مریم) با دو پاراگراف از "تجربیات" غیرقابل تأیید مواجه می شویم که نشان می دهد دو شخص چگونه معنویت بیشتری پیدا کرده اند " یکی با تغییر او "لباس بی روح " و دیگری با رها کردن "امید به آموزش بیشتر و اشتغال خوب ". مطمئناً لباس متواضع پوشیدن یک اصل کتاب مقدس است ، اما تمرکز بر چنین جنبه جزئی معنویت را بی اهمیت می کند. در واقع ، بسیاری از مردم لباس متواضع دارند ، اما چیزی جز معنوی نیستند. و اما چگونگی رد کردن "آموزش بیشتر و اشتغال خوب" برابر بودن با معنویت بودن است ، فقط می توانیم بگوییم این یک معمای است ، زیرا کتاب مقدس درمورد این الزام اشاره ای نمی کند.

آخرین بندهای 3 (15-18) سعی می کنند به ما کمک کنند "ذهن مسیح را داشته باشید. " بنابراین از پاراگرافهای 18 فقط 4 حتی درمورد مثال عیسی بحث می کند.

"برای اینکه مانند مسیح باشیم ، باید الگوی تفکر وی و شخصیت کامل او را بدانیم. سپس ما باید در قدمهای او پیروی کنیم. ذهن عیسی متمرکز بر رابطه او با خدا است. بنابراین مانند داشتن عیسی ، ما را بیشتر شبیه یهوه می کند. به همین دلایل ، روشن می شود که یادگیری تفکر همانطور که عیسی انجام می دهد چقدر مهم است. "(بند 15)

ما در مورد تهیه غذای معنوی مناسب در زمان مناسب بسیار می شنویم. آیا این بهترین کاری است که می توانند انجام دهند؟ به نظر می رسد که این مواد کاملاً فاقد ماده هستند و بیشتر به آب یا شیر چربی شبیه هستند. چه می شود اگر در این نقل قول ، شما عیسی را با پدر و یهوه جادوگراد جایگزین کنید. سپس حتی یک کودک پنج ساله می توانست چیزی تقریباً یکسان بنویسد. برای اینکه مثل پدرم باشم ، باید او را به من بگویم که درباره او چه فکر می کند و چه می کند. سپس می توانم او را کپی کنم. پدر پدرش را کپی می کند. بنابراین اگر من پدر را کپی می کنم ، پس من مانند نواد بزرگ هستم. پدر می خواهد من یاد بگیرم که مثل او باشم.

به سختی یک تأیید درخشان برای یک سازمان که ادعا می کند تنها کانال ارتباطی از جانب خدا است.

پاراگراف بعدی با بیانیهای ساده و ساده تر دنبال می شود. "با خواندن و مراقبه در کتاب های مقدس متی ، مارک ، لوقا و یوحنا ، ذهن خود را در معرض ذهن مسیح قرار می دهیم. بنابراین ما می توانیم "قدمهای او را از نزدیک دنبال کنیم" و "همان روحیه ذهنی را مسلح کنیم" که مسیح داشت. - 1 پطرس 2:21؛ 4: 1. "

نه اینکه بخواهیم ذهن هیتلر را خیلی دور از ذهن خود دنبال کنیم ، بلکه این مانند این است که می گویم "با خواندن و مراقبه در" Mein Kampf "ذهن خود را در ذهن هیتلر قرار می دهیم. بنابراین ما می توانیم قدمهای او را از نزدیک دنبال کنیم و خود را با همان تمایل ذهنی که هیتلر انجام داد ، مسلح کنیم.

دلالت آن اظهارات ساده انگارانه ، فقط کافی است انجیل ها را بخوانید (بعد از کار ، کارهای خانگی و کلیه ملزومات سازمان ، وزارتخانه ، جلسات ، نظافت و نگهداری سالنها ، تهیه مجمع ، تکالیف ، نشریات و در دو دقیقه قبل از خود مراقبه کنید. بخاطر فرسودگی بخواب) و شما قادر خواهید بود همان ذهن مسیح را داشته باشید. ساده است ، یا برعکس؟

حتی داستان خیالی 5 ساله ما بهتر از این می دانست. اگر بچه دارید چرا پیشنهاد نمی کنید که کاری را انجام دهید مانند شستشوی ماشین ، تمیز کردن ماشین ، فشار آوردن به سبد خرید کپی کنید؟ خیلی زود آنها خواهند گفت ، بابا ، این برای من خیلی سخت است. آیا میتوانید آن را انجام دهید؟

ما به عنوان بزرگسال می دانیم تغییر ویژگی شخصیتی حتی زمانی که بخواهیم دشوار است. ممکن است ما بخواهیم لاغر شویم ، اما نمی خواهیم غذا و نوشیدنی را که خیلی از آن لذت می بریم ، کنار بگذاریم. بنابراین کمک به داشتن ذهن مسیح کجاست؟ به نظر می رسد که غایب بوده است.

سرانجام بند 18 می گوید "ما در نظر گرفته ایم که معنوی بودن بودن چیست. " آیا واقعاً این مقاله در نظر گرفته شده است که معنای داشتن شخصیت معنوی چیست؟ از نظر سازمان شاید ، اما نه کتاب مقدس.

"ما همچنین دیده ایم که می توانیم از نمونه های خوب افراد معنوی درس بگیریم. "

بله ، ما می توانیم از افراد معنوی یاد بگیریم. اما ، اگر از کسانی که معنوی هستند ، به عنوان این مقاله معنویت را تعریف می کنیم و مانند آنها می شویم ، آیا واقعاً به معنویت رسیده ایم؟ یا اینکه صرفاً با یک آیین نامه رفتاری مطابقت داریم که توهم معنویت می دهد؟ کتاب مقدس از کسانی صحبت می کند که "نوعی از خود گذشتگی خداگونه دارند" ، و سپس ما را ترغیب می کند ، "از این روی گردانید". (2 تیموتائوس 3: 5) به عبارت دیگر ، نباید از کسانی که معنویت تقلبی دارند ، تقلید کنیم.

"سرانجام ، ما آموخته ایم که داشتن" ذهن مسیح "به ما کمک می کند تا به عنوان یک فرد روحانی رشد کنیم."

به ما گفته شد كه این به ما كمك می كند ، اما یاد نگرفتیم كه چرا هیچكس چطور نشان نداد ، یا توضیح داد كه چگونه.

به طور کلی مقاله ای به اندازه حجم مواد ، که استفاده بسیار کمی از آن حتی به عنوان یک عامل احساس خوب انجام می شود.

تادوا

مقالات تادوا.
    14
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x