من مشتاقانه منتظرم این فیلم نهایی را در سریال خود انجام دهم ، شناسایی پرستش واقعی. دلیلش این است که این تنها چیزی است که واقعاً مهم است.

بگذارید منظورم را توضیح دهم. از طریق فیلم های قبلی ، نشان دادن اینکه چگونه استفاده از معیارهایی که سازمان شاهدان یهوه برای نشان دادن نادرست بودن تمام ادیان دیگر استفاده می کند ، آموزنده است و همچنین نشان می دهد که دین شاهد نادرست است. آنها با معیارهای خودشان اندازه گیری نمی شوند. چگونه آن را ندیدیم !؟ به عنوان یک شاهد خودم ، سالها مشغول جمع آوری نی از چشم دیگران بودم در حالی که کاملا از چاقوی چشم خودم بی خبر بودم. (مت 7: 3-5)

اما استفاده از این معیارها مشکلی دارد. مشکل این است که کتاب مقدس در هنگام ارائه راهی برای شناسایی پرستش واقعی ، از هیچ یک از آن استفاده نمی کند. حالا قبل از رفتن ، "اوه ، آموزش حقیقت مهم نیست ؟! هیچ بخشی از جهان نیست ، مهم نیست ؟! تقدیس نام خدا ، تبلیغ بشارت ، اطاعت از عیسی - همه مهم نیستند ؟! " خیر ، مطمئناً همه آنها مهم هستند ، اما به عنوان وسیله ای برای شناسایی پرستش واقعی ، موارد بسیار دلخواهی را باقی می گذارند.

به عنوان مثال معیار پایبندی به حقیقت کتاب مقدس را در نظر بگیرید. طبق این معیار ، طبق گفته این فرد ، شاهدان یهوه شکست می خورند.

اکنون معتقدم تثلیث نشان دهنده حقیقت کتاب مقدس نیست. اما بگویید به دنبال یافتن شاگردان واقعی عیسی هستید. چه کسی می خواهید باور کنید؟ من یا همکار؟ و می خواهید چه کنید که بفهمید چه کسی حقیقت را پیدا کرده است؟ ماه ها به مطالعه عمیق کتاب مقدس می پردازید؟ چه کسی وقت دارد؟ چه کسی تمایل دارد؟ و در مورد میلیونها نفری که صرفاً توانایی ذهنی یا زمینه تحصیلی لازم برای چنین وظیفه ای دشوار را ندارند ، چه می توان گفت؟

عیسی گفت که حقیقت از نظر "افراد خردمند و روشنفکر" پنهان خواهد ماند ، اما "برای نوزادان یا کودکان خردسال آشکار می شود". (مت 11:25) او به این معنی نبود که شما باید لال باشید تا حقیقت را بشناسید ، یا اینکه اگر باهوش باشید ، دیگر از شانس برخوردار نیستید ، زیرا این مسئله را نخواهید یافت. اگر متن گفته های او را بخوانید ، می بینید که او به نگرش اشاره می کند. یک کودک پنج ساله ، مثلاً یک کودک پنج ساله ، وقتی سوالی برایش پیش می آید ، پیش مادر یا باباش می دود. او تا رسیدن به 13 یا 14 سالگی این کار را انجام نمی دهد زیرا تا آن زمان او می داند که همه چیز می داند و فکر می کند والدینش آن را نمی دانند. اما وقتی خیلی جوان بود به آنها اعتماد کرد. اگر می خواهیم حقیقت را درک کنیم ، باید به سمت پدرمان فرار کنیم و از طریق کلام او ، پاسخ س toالات خود را بگیریم. اگر فروتن باشیم ، او روح مقدس خود را به ما می بخشد و ما را به حقیقت رهنمون می کند.

مثل این است که همه ما همان کتاب کد را داده ایم ، اما فقط برخی از ما کلید باز کردن کد را داریم.

بنابراین ، اگر به دنبال شکل واقعی عبادت هستید ، چگونه می دانید که کدام یک کلید را دارند؛ کدامیک کد را خراب کرده اند. کدام یک حقیقت دارند؟

در این مرحله ، شاید کمی احساس گم شدن کنید. شاید احساس کنید که آنقدر باهوش نیستید و می ترسید که به راحتی فریب بخورید. شاید شما قبلا فریب خورده باشید و از اینکه دوباره در همان مسیر بروید ترسیده اید. و در مورد میلیون ها نفر در سراسر جهان که حتی قادر به خواندن نیستند چه می کنید؟ چگونه چنین کسانی می توانند بین شاگردان واقعی مسیح و تقلبی تفاوت قائل شوند؟

عیسی عاقلانه تنها معیاری را به ما داد که وقتی گفت:

"من به شما یک فرمان جدید می دهم که شما یکدیگر را دوست داشته باشید. همانطور که من شما را دوست داشتم ، شما همدیگر را دوست دارید. با این همه همه می دانند که شما شاگردان من هستید- اگر بین خود عشق داشته باشید. "" (جان 13: 34 ، 35)[I]

من باید تحسین کنم که چگونه پروردگار ما توانسته اینقدر سخنان را با چند کلمه بگوید. چه ارزش معنایی پیدا می شود که در این دو جمله بسته بندی شده باشد. بیایید با این عبارت شروع کنیم: "با این همه همه می دانند".

"با این همه همه خواهند دانست"

من اهمیتی برای ضریب هوشی شما ندارم. من به سطح تحصیلات شما اهمیتی نمی دهم. من به فرهنگ ، نژاد ، ملیت ، جنس و سن شما اهمیتی نمی دهم - به عنوان یک انسان ، شما می فهمید که عشق چیست و می توانید وقتی آنجا وجود دارد ، تشخیص دهید و می دانید چه موقع وجود ندارد.

هر دین مسیحی معتقد است که آنها حقیقت دارند و آنها شاگردان واقعی مسیح هستند. به اندازه کافی منصفانه یکی را انتخاب کن. از یکی از اعضای آن بپرسید که آیا آنها در جنگ جهانی دوم جنگیده اند؟ اگر پاسخ "بله" است ، می توانید با خیال راحت به دین بعدی بروید. این کار را تکرار کنید تا جواب "نه" باشد. با انجام این کار 90 تا 95 درصد از کل فرقه های مسیحی حذف می شود.

به یاد دارم که در سال 1990 و در زمان جنگ خلیج فارس ، من در حال بحث و گفتگو با چند مبلغ مورمون بودم. بحث به جایی نرسید ، بنابراین من از آنها پرسیدم که آیا آنها در عراق تغییر شکل داده اند یا خیر ، که آنها پاسخ دادند که مورمونهایی در عراق هستند. من پرسیدم آیا مورمون ها در ارتش آمریکا و عراق هستند؟ باز هم پاسخ مثبت بود.

پرسیدم: "بنابراین ، شما برادر دارید که برادر را به قتل می رساند؟"

آنها پاسخ دادند كه كتاب مقدس به ما دستور می دهد تا از مقامات برتر پیروی كنیم.

من نسبتاً خودبزرگ احساس می کردم که می توانم به عنوان یک شاهد یهوه ادعا کنم که اعمال 5:29 را اعمال کردیم تا اطاعت خود را از مقامات بالاتر نسبت به دستوراتی که مغایر با قانون خدا نیست محدود کنیم. من اعتقاد داشتم که شاهدان بیش از مردان به عنوان فرمانروای خدا اطاعت می کنند ، و بنابراین ما هرگز بی محابا رفتار نمی کنیم - و تیراندازی به یک نفر ، یا منفجر کردن وی ، در اکثر جوامع ، یک چیز عجیب و غریب کمی دوست داشتنی تلقی می شود.

با این وجود ، سخنان عیسی فقط در مورد نبردها صدق نمی کند. آیا روشهایی وجود دارد که شاهدان یهوه بیش از خدا از مردان اطاعت کنند و بنابراین در محبت نسبت به خواهران و برادران خود شکست بخورند؟

قبل از اینکه بتوانیم به آن پاسخ دهیم ، باید تحلیل خود را درباره سخنان عیسی انجام دهیم.

"من به شما یک فرمان جدید می دهم ..."

هنگامی که از وی س askedال شد که بزرگترین فرمان شریعت موسی چیست ، عیسی در دو بخش پاسخ داد: خدا را با تمام روح خود دوست بدار ، و همسایه خود را مانند خود دوست بدار. حالا او می گوید ، او به ما فرمان جدیدی می دهد ، به این معنی که او چیزی را به ما می دهد که در قانون اصلی در مورد عشق وجود ندارد. چه چیزی می تواند باشد؟

"... که شما عاشق یکدیگر هستید؛ همانطور که من شما را دوست داشته ام ، شما همدیگر را دوست دارید. "

به ما دستور داده نشده است که فقط همانطور که خودمان را دوست داریم ، دیگری را دوست داریم - آنچه قانون موسی می طلبد - بلکه همانطور که مسیح ما را دوست دارد ، همدیگر را دوست داشته باشیم. عشق او عامل تعیین کننده است.

در عشق ، مانند همه چیز ، عیسی و پدر یکی هستند. "(جان 10: 30)

کتاب مقدس می گوید که خدا عشق است. بنابراین نتیجه می شود که عیسی نیز هست. (اول یوحنا 1: 4)

چگونه عشق خدا و عشق به عیسی نسبت به ما نمایان شد؟

زیرا ، در واقع ، در حالی که ما هنوز ضعیف بودیم ، مسیح برای مردان بی خدا در زمان مقرر درگذشت. زیرا به سختی کسی برای یک مرد درستکار خواهد مرد. اگرچه شاید برای یک مرد خوب جرات کند مرد. اما خداوند عشق خودش را به ما توصیه می کند در حالی که ما هنوز گناهکار بودیم ، مسیح برای ما مرد. "(رومیان 5: 6-8)

در حالی که ما بی خدا بودیم ، در حالی که ناصالح بودیم ، در حالی که دشمن بودیم ، مسیح برای ما مرد. مردم می توانند یک مرد صالح را دوست داشته باشند. آنها حتی ممکن است جان خود را برای یک مرد خوب بدهند ، اما برای یک غریبه کاملاً بدتر ، یا بدتر ، برای یک دشمن بمیرند؟

اگر عیسی تا این حد دشمنان خود را دوست داشته باشد ، چه نوع محبتی را نسبت به خواهران و برادران خود نشان می دهد؟ اگر ما "در مسیح" هستیم ، همانطور که کتاب مقدس می گوید ، باید همان عشق او را نشان دهیم.

چگونه؟

پولس پاسخ می دهد:

"بارهای یکدیگر را ادامه دهید و به این طریق شریعت مسیح را انجام می دهید." (Ga 6: 2)

این تنها مکانی در کتاب مقدس است که عبارت "قانون مسیح" ظاهر می شود. قانون مسیح قانون عشق است که از قانون موزاییک در مورد عشق پیشی می گیرد. برای تحقق قانون مسیح ، ما باید مایل باشیم بارهای یکدیگر را به دوش بکشیم. تا کنون خیلی خوب.

"با این همه می دانند که شما شاگردان من هستید- اگر بین خود عشق داشته باشید."

زیبایی این معیار عبادت واقعی این است که نمی توان آن را جعل کرد و یا به طور م counterثر جعل کرد. این به سادگی نوعی عشق نیست که بین دوستان وجود دارد. عیسی گفت:

"زیرا اگر عاشق کسانی که عاشق شما هستند ، چه پاداشی دارید؟ آیا مأمورین مالیات نیز همین کار را انجام نمی دهند؟ و اگر فقط به برادران خود سلام کنید ، چه کارهای خارق العاده ای انجام می دهید؟ آیا مردم ملت نیز همین کار را نمی کنند؟ "(Mt 5: 46 ، 47)

من شنیده ام که خواهران و برادران بحث می کنند که شاهدان یهوه باید دین واقعی باشند ، زیرا آنها می توانند به هرجای دنیا بروند و به عنوان یک برادر و دوست مورد استقبال قرار گیرند. بیشتر شاهدان غافل از این هستند که در مورد سایر فرقه های مسیحی نیز می توان همین را گفت ، زیرا به آنها گفته می شود که ادبیات غیر JW را نخوانید و فیلم های غیر JW را تماشا نکنید.

همینطور باشد ، همه چنین مظاهر عشق فقط ثابت می کند که مردم به طور طبیعی کسانی را دوست دارند که آنها را دوست دارند. ممکن است شما شخصاً طغیان عشق و حمایت از طرف برادران در جماعت خود را تجربه کرده باشید ، اما مواظب باشید که در دام گیج کردن این مسئله برای عشقی که عبادت واقعی را مشخص می کند ، باشید. عیسی گفت که حتی باجگیران و امثال قبایل (مردمی که یهودیان آنها را تحقیر می کردند) چنین محبتی از خود نشان دادند. عشقی که مسیحیان واقعی نشان می دهند فراتر از این است و آنها را شناسایی می کند تا "همه می دانند" انها چه کسانی هستند.

اگر شما یک شاهد طولانی مدت هستید ، ممکن است نخواهید عمیق تر به این موضوع نگاه کنید. این ممکن است به این دلیل باشد که شما یک سرمایه گذاری برای محافظت دارید. بگذارید مثال بزنم.

ممکن است شما مثل یک مغازه دار باشید که برای مقداری کالا سه اسکناس بیست دلاری به او تحویل می دهند. شما آنها را با اعتماد قبول می کنید. بعداً همان روز ، می شنوید که تقلبی بیست دلاری در گردش است. آیا صورتحسابهایی را که در دست دارید بررسی می کنید تا ببینید آیا آنها واقعاً معتبر هستند یا اینکه فقط تصور می کنید که آنها هستند و وقتی دیگران برای خرید وارد می شوند ، آنها را تغییر می دهید؟

ما بعنوان شاهد ، خیلی سرمایه گذاری کرده ایم ، شاید کل زندگی مان. در مورد من این طور است: هفت سال در کلمبیا ، دو سال دیگر در اکوادور موعظه می کنم ، در پروژه های ساختمانی و پروژه های ویژه بتل کار می کردم که از مهارت های برنامه نویسی من استفاده می کردند. من یک پیر مشهور و سخنران عمومی متقاضی بودم. من دوستان زیادی در سازمان داشتم و از شهرت خوبی برخوردار بودم. این مقدار زیادی سرمایه گذاری برای کنار گذاشتن است. شاهدان دوست دارند فکر کنند که یکی سازمان را به خاطر غرور و خودخواهی ترک می کند ، اما واقعاً غرور و خودخواهی همان مواردی بود که من را در آن جا نگه دارد.

اگر به قیاس برگردیم ، آیا شما - مغازه دار ضرب المثل ما - اسکناس بیست دلاری را بررسی می کنید تا ببینید اصل است یا اینکه فقط امیدوارید که باشد و مثل همیشه به کار خود ادامه دهید؟ مسئله این است که اگر می دانید این لایحه تقلبی است و هنوز هم آن را منتقل می کنید ، ما در فعالیت های جنایی شریک هستیم. بنابراین ، نادانی سعادت است. با این وجود ، ناآگاهی ، صورتحساب تقلبی را به یک لایحه معتبر و دارای ارزش واقعی تبدیل نمی کند.

بنابراین ، به سؤال بزرگ می رسیم: "آیا شاهدان یهوه واقعاً آزمایش عشق مسیح را پشت سر می گذارند؟"

ما می توانیم به بهترین نحو پاسخ دهیم که می خواهیم با دیدن اینکه چگونه بچه های کوچک خود را دوست داریم.

گفته شده كه عشق بزرگتر از پدر و مادر نسبت به فرزند وجود ندارد. پدر یا مادری جان خود را برای فرزند تازه متولد شده خود فدا می کنند ، حتی فکر می کنند که نوزاد توانایی بازگشت این عشق را ندارد. برای درک عشق خیلی جوان است. بنابراین آن عشق شدید و فداکارانه در آن برهه از زمان یک طرفه است. البته با رشد کودک این تغییر خواهد کرد ، اما اکنون در حال بحث در مورد یک نوزاد هستیم.

این همان عشقی است که خدا و مسیح نسبت به ما - برای من و شما - نشان داده است ، در حالی که ما حتی آنها را نمی شناختیم. در حالی که ما در جهل بودیم ، آنها ما را دوست داشتند. ما "کوچولوها" بودیم.

اگر بخواهیم ، همانطور که کتاب مقدس می گوید ، "در مسیح" باشیم ، باید این عشق را منعکس کنیم. به همین دلیل ، عیسی از قضاوت نامطلوبی که در مورد کسانی که "کوچولوها را لج کردند" گرفته شود ، صحبت کرد. برای آنها بهتر است که یک سنگ آسیاب به دور گردن بسته شده و در دریای عمیق آبی فرو برود. (مت 18: 6)

بنابراین ، اجازه دهید ما بررسی کنیم.

  1. به ما دستور داده می شود که همانطور که مسیح ما را دوست داشت ، یکدیگر را دوست داشته باشیم.
  2. اگر همه عشق مسیح را به نمایش بگذاریم ، "همه می دانند" ما مسیحیان واقعی هستیم.
  3. این عشق قانون مسیح را تشکیل می دهد.
  4. ما با تحمل بارهای یکدیگر این قانون را عملی می کنیم.
  5. ما باید به "بچه های کوچک" توجه ویژه ای نشان دهیم.
  6. مسیحیان هنگامی که از مردان بیش از خدا پیروی می کنند ، آزمایش عشق را شکست می دهند.

برای پاسخ به سوال بزرگ ما ، بیایید یک سوال تکمیلی بپرسیم. آیا وضعیتی در سازمان شاهدان یهوه برابر است با وضعیت موجود در سایر ادیان مسیحی که به موجب آن مسیحیان با کشتن همنوعان خود در جنگ قانون عشق را زیر پا می گذارند؟ دلیل این کار آنها این است که آنها اطاعت از مردان را انتخاب کرده اند تا خدا. آیا شاهدان از روی اطاعت از هیئت حاکمه نسبت به برخی افراد غیر دوستانه ، حتی نفرت انگیز عمل می کنند؟

آیا آنها به گونه ای عمل می کنند که "همه می دانندآنها عاشق نیستند ، اما بی رحمانه هستند؟

من قصد دارم ویدیویی را از جلسات دادرسی کمیسیون سلطنتی استرالیا به شما نشان دهم که در آن پاسخ نهادی به کودک آزاری جنسی داده شده است. (فریادی به لطف 1988johnm برای تهیه این مقاله برای ما.)

بیایید وانمود کنیم که این دو مرد در صندلی داغ شاهد نیستند ، بلکه کشیش های کاتولیک هستند. آیا پاسخ های آنها و سیاست هایی را که آنها در پیش گرفته اند به عنوان شواهدی از عشق به مسیح در آیین خود می دانید؟ به احتمال زیاد ، شما این کار را نمی کنید. اما به عنوان یک شاهد ، ممکن است دیدگاه شما را رنگی کند.

این مردان ادعا می کنند که اینگونه عمل می کنند زیرا سیاست جدا کردن از طرف خدا است. آنها ادعا می کنند این یک آموزه کتاب مقدس است. با این حال ، هنگامی که یک سوال مستقیم از افتخار او پرسیده می شود ، آنها سوال را مطرح می کنند و از آن فرار می کنند. چرا؟ چرا فقط مبانی کتاب مقدس این سیاست را نشان نمی دهیم؟

بدیهی است ، زیرا هیچ کدام وجود ندارد. این کتاب مقدس نیست. این سرچشمه از مردان است.

تفکیک

چطوری این پیش آمد؟ به نظر می رسد که در دهه 1950 ، زمانی که سیاست اخراج از سازمان برای اولین بار در سازمان شاهدان یهوه وارد شد ، نیتن نور و فرد فرانتس متوجه شدند که آنها با یک مشکل روبرو هستند: در مورد شاهدان یهوه که تصمیم به رای دادن یا پیوستن به ارتش را گرفتند چه باید کرد؟ می بینید که حذف و اجتناب از چنین مواردی نقض قانون فدرال است. مجازات های جدی می تواند گرفته شود. راه حل ایجاد یک نامگذاری جدید بود که به عنوان جدا کردن شناخته می شود. پیش فرض این بود که پس از آن می توانیم ادعا کنیم که آنها از چنین افرادی جدا نشده اند. در عوض ، آنها کسانی بودند که ما را رها کردند و یا از همکاری جدا کردند. البته کلیه مجازات های اخراج از شرکت همچنان ادامه خواهد داشت.

اما در استرالیا ، ما درمورد افرادی صحبت می کنیم که گناهان آنها را طبق سازمان تعریف نکرده اند ، پس چرا این موارد را برای آنها اعمال می کنیم؟

آنچه در واقع پشت این سیاست وحشتناک قرار دارد این است: آیا دیوار برلین را در دهه 1970 و 1980 به یاد می آورید؟ برای جلوگیری از فرار آلمان شرقی به غرب ساخته شده است. آنها با تلاش برای فرار ، اقتدار دولت کمونیست را بر خود رد می کردند. در واقع ، تمایل آنها به ترک یک نوع محکومیت غیرکلامی بود.

هر دولتی که مجبور شود زندانیان خود را زندانی کند ، دولتی فاسد و شکست خورده است. وقتی شاهد از سازمان استعفا می دهد ، به همین ترتیب اختیار بزرگان و در نهایت اختیارات هیئت حاکمه را رد می کند. استعفا محکومیت ضمنی سبک زندگی شاهد است. مجازات نمی شود.

هیئت حاکمه ، در تلاش برای حفظ قدرت و کنترل خود ، دیوار برلین خود را ساخته است. در این حالت ، دیوار سیاست پرهیز از آنها است. با مجازات فراری ، آنها به بقیه پیام می دهند تا آنها را در صف خود نگه دارند. هرکسی که نتواند از مخالف دوری کند ، تهدید می شود که از خود دوری کند.

البته ، ترنس اوبراین و رودنی اسپینك به سختی می توانند چنین چیزی را در انجمن عمومی مانند كمیسیون سلطنتی بگویند ، بنابراین در عوض آنها سعی می كنند سرزنش كنند.

چقدر رقت انگیز! آنها می گویند: "ما از آنها دوری نمی كنیم". "آنها از ما دوری می کنند." "ما قربانی هستیم." این البته دروغ کچلی است. اگر فرد واقعاً از همه اعضای جماعت طفره می رفت ، آیا این ناشران مجبور می شوند که در عوض از آنها اجتناب کنند ، و در واقع شر را به بدی بازگردانند؟ (رومیان 12:17) این استدلال به هوش دادگاه توهین می کند و همچنان به هوش ما توهین می کند. آنچه به ویژه ناراحت کننده است این است که به نظر می رسید این دو نماینده برج مراقبت معتقدند که این یک بحث معتبر است.

پولس می گوید که ما با حمل بارهای یکدیگر ، قانون مسیح را انجام می دهیم.

"بارهای یکدیگر را ادامه دهید و به این طریق شریعت مسیح را انجام می دهید." (Ga 6: 2)

افتخار وی نشان می دهد که کودک قربانی کودک آزاری بار زیادی را به دوش می کشد. من مطمئناً نمی توانم بار دیگری را متحمل شوم ، زیرا آسیب دوران کودکی سو ab استفاده جنسی توسط شخصی است که قرار بود برای حمایت و محافظت به دنبال او باشید. با این حال ، اگر بزرگان به ما بگویند که حتی نمی توانیم به چنین شخصی سلام کنیم ، چگونه می توانیم از چنین افرادی که تحت چنین باری کار می کنند حمایت کنیم - چگونه باید قانون مسیح را اجرا کنیم؟

جدا کردن و جدا کردن از دو طرف یک سکه هستند. بی رحمانه بودن این سیاست که توسط شاهدان یهوه اعمال می شود ، حتی به مادر اجازه نمی دهد تا از طریق تلفن دخترش ، که - با همه آنچه که می داند ، در خندقی دراز کشیده و تا حد مرگ خونین است - پاسخ دهد.

عشق توسط همه و همه به راحتی قابل تشخیص است ، از فقیرترین و تحصیل نکرده ترین تا عاقل ترین و تأثیرگذارترین. در اینجا ، افتخار وی به طور مكرر می گوید كه این سیاست ظالمانه است و دو نماینده هیئت حاكمه هیچ دفاعی ندارند جز اینكه به نظر برسند و به سیاست های رسمی خود اشاره كنند.

اگر بتوانیم دین مسیحی دیگری را به عنوان نادرست رد کنیم ، زیرا اعضای آن از مردان پیروی می کنند که به آنها گفته می شود درگیر جنگ شوند ، می توانیم سازمان شاهدان یهوه را به همین روش برکنار کنیم ، زیرا اعضای آن همه از مردان پیروی می کنند و از هر کسی که محکوم به سکونت باشد ، حتی اگر اگر آنها هیچ تصوری از آنچه که آنها به ندرت انجام می دهند - از گناهان شخص یا حتی اگر او گناه کرده است- نداشته باشند. آنها به سادگی اطاعت می کنند و از این طریق به بزرگان قدرت لازم برای کنترل گله را اعطا می کنند.

اگر ما این قدرت کتاب مقدس را به آنها اعطا نکنیم ، پس آنها قصد دارند چه کاری انجام دهند؟ از ما رد می شود؟ شاید این ما باشیم که از آنها صرف نظر می کنیم.

شاید شما خودتان این مشکل را تجربه نکرده باشید. خوب ، بیشتر کاتولیک ها در جنگ نبرد نکرده اند. اما چه می شود اگر در جلسه بعدی نیمه هفته ، بزرگان اطلاعیه ای را بخوانند که به شما می گوید یک خواهر خاص دیگر عضوی از جماعت مسیحیان شاهدان یهوه نیست. شما نمی دانید چرا یا چه کاری انجام داده است ، در صورت انجام هر کاری. شاید او خودش را جدا کرده است. شاید او هیچ گناهی مرتکب نشده است ، اما در رنج است و به شدت به حمایت عاطفی شما احتیاج دارد.

شما چکار خواهید کرد؟ به یاد داشته باشید ، شما در برخی از مواقع می خواهید در برابر قاضی همه زمین ، عیسی مسیح بایستید. بهانه "من فقط دستورات را دنبال می کردم" شسته نخواهد شد. اگر عیسی پاسخ دهد ، "دستورات کیست؟ مسلماً مال من نیست. من به تو گفتم که برادرت را دوست داشته باش. "

"با این همه همه خواهند دانست ..."

وقتی فهمیدم که این جنگ از جنگهای انسان پشتیبانی می کند ، من به راحتی می توانم هر آئینی را دوست نداشته و مورد تأیید خداوند قرار ندهم. اکنون من باید همان منطقی را که در تمام زندگی ام انجام داده ام ، به کار ببرم. من باید اذعان کنم که شاهد بودن این روزها به منزله اطاعت بی چون و چرای هیئت حاکمه و ستوان های آن ، بزرگان جماعت است. در بعضی مواقع ، این امر به ما نیاز خواهد داشت تا نسبت به کسانی که بار عظیمی را تحمل می کنند ، به روشی نفرت انگیز رفتار کنیم. بنابراین ، ما قادر به اجرای قانون مسیح به صورت جداگانه نخواهیم بود. در ابتدایی ترین سطح ، ما به عنوان یک فرمانروا از خدا اطاعت خواهیم کرد.

اگر ما از مشکل پشتیبانی کنیم ، به مشکل تبدیل می شویم. وقتی بی قید و شرط از کسی اطاعت کنید ، او خدای شما می شود.

هیئت دولت ادعا می کند که آنها نگهبان دکترین هستند.

شاید انتخاب ناگوار کلمات باشد.

این سوالی را ایجاد می کند که هرکدام از ما باید به آن پاسخ دهیم ، سوالی که در آهنگ 40 از کتاب ترانه به صورت موسیقی صدا شده است.

شما به کی تعلق دارید؟ از کدام خدا پیروی خواهید کرد؟ "

حالا ممکن است برخی بگویند من طرفدار این هستم که همه از سازمان خارج شوند. این برای من نیست که بگویم. من می گویم که مثال گندم و علف های هرز نشان می دهد که آنها تا زمان برداشت با هم رشد می کنند. من همچنین می گویم که وقتی عیسی قانون عشق را به ما داد ، او نگفت ، "با این کار همه می دانند که شما سازمان من هستید." یک سازمان نمی تواند عشق بورزد. افراد دوست دارند ، یا متنفر می شوند ، به طور خاص ... و قضاوت در مورد افراد است. ما به تنهایی در مقابل مسیح خواهیم ایستاد.

س Theالاتی که هرکدام باید پاسخ دهند این است: آیا با وجود آنچه دیگران فکر می کنند بارهای برادرم را بر دوش می کشم؟ آیا من آنچه را که برای همه خوب است ، به ویژه نسبت به افراد مرتبط با من در خانواده ایمان ، حتی وقتی که افراد مقتدر به من اجازه نمی دهند ، کار خواهم کرد؟

یکی از دوستان خوبم برای من نوشت که اعتقاد خود را بر این دارد که اطاعت از هیئت حاکمه مسئله مرگ و زندگی است. حق با اون بود. این است.

"متعلق به چه کسی هستید؟ از کدام خدا اطاعت می کنی؟ "

خیلی ممنون

______________________________________________________

[I] مگر در مواردی که خلاف آن ذکر شده باشد ، همه نقل قولهای کتاب مقدس از (NWT) ترجمه کتاب مقدس مقدس جهان جدید منتشر شده توسط Watchtower Bible & Tract Society گرفته شده است.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.

    از ما پشتیبانی کنید

    ترجمه

    نویسندگان

    تاپیک

    مقالات ماه

    دسته بندی ها

    16
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x