"کودکان ارثی هستند از جانب خداوند." - مزمور 127: 3

 [از ws 12/19 ص.22 مطالعه مقاله 52: 24 فوریه - 1 مارس 2020]

بندهای 1-5 حاوی توصیه های کاملاً منطقی است. با انجام این کار ، سازمان روشن می کند که دیگران نباید تحت فشار قرار بگیرند که به چه زمانی فرزندان داشته باشند یا نه. این مشاوره خوبی است که تاکنون وجود دارد ، اما برای واقعیت موضوع مقاله در مورد آموزش کودکان است ، نه داشتن آنها و یا تحت فشار قرار دادن دیگران برای داشتن فرزند یا داشتن فرزند. این مشاور حتما باید در مقاله ای متفاوت با موضوع باشد.

اما این مشاور خوب در بند 6 پایان می یابد که سازمان پس از آن در برابر توصیه های خوب خود به دیگران عمل کند. چطور؟

اولا ، بند 6 بیان می کند:مسیحیان دیگر ترجیح داده اند الگوی تعیین شده توسط سه پسر نوح و همسران آنها را در نظر بگیرند. آن سه زوج بلافاصله صاحب فرزند نشدند. (پیدایش 6:18 ؛ 9:18 ، 19 ؛ 10: 1 ؛ 2 پت. 2: 5) ".

استنباطی که در اینجا ارائه می شود این است که پسران نوح فرزند خود را به تأخیر انداختند زیرا سیل می آمد. حال ممکن است صحیح باشد یا آنکه صحیح نیست ، زیرا این کتاب مقدس نمی گوید ، از این رو حدس و گمان است. اما قبل از تصمیم گیری در مورد اینکه آیا پسران نوح الگوی خاصی را تعیین می کنند ، باید دو نکته مهم را در ذهن داشته باشید.

اولا ، نوح پس از رسیدن به 500 سالگی ، سه پسر خود را دارد (پیدایش 5:32). سیل در 600 او رخ دادth سال در زمان پیش از وقوع سیل ، پیشینه کتاب مقدس نشان می دهد که پدران بسیار دیرتر از زندگی فرزندان داشتند. از میان کسانی که در پیدایش 5 ذکر شد ، جوانترین سنی که پدر شدند ، 65 سال در سن 187 برابر با متیسلا و نوح در 500+ بودند. پیدایش 11:10 نشان می دهد كه شم در هنگامی كه نوح در حدود 503 سالگی به دنیا آمد ، خواهد بود كه 100 سال سن داشت ، 2 سال پس از سیل ، نوح می توانست 600 + 1 + 2 = 603 ، -100 = 503 باشد. پیدایش 10: 2,6,21،501 ، XNUMX نشان می دهد که جافه قدیمی ترین بود ، و به دنبال آن هام. از این رو ، آنها به احتمال زیاد در نوح XNUMX متولد شده اندst و 502nd به ترتیب سال بنابراین ، می فهمیم که پسران نوح فقط در حدود سنی 100 سال سن داشتند که مردان در زمان پیش از سیل ابتدا در زمان سیل فرزندان داشتند. برای سازمان امکان پذیر نیست که تأخیر یا الگوی عمدی را در اینجا اثبات کند ، از این رو آنها با این پیشنهاد که فرزندان نوح با گفتن تأخیر می زنند می توانند به استدلال خود اضافه کنند.نه ... فوراً "

ثانیاً ، نوح و خانواده اش مشغول ساختن کشتی بودند. آنها می دانستند که خدا قول داده است که سیل بیاورد (پیدایش 6: 13-17). علاوه بر این ، خدا به نوح یا مستقیم یا از طریق یک فرشته گفته بود (بسته به اینکه کسی آیه را به معنای واقعی کلمه یا شاید منطقی تر از آن به عنوان چهره گفتار بفهمد) چه اتفاقی خواهد افتاد. بنابراین آنها این تضمین را داشتند كه سیل قبل از سن كودك شدن ، خوب پیش بیاید.

در مقابل ، امروز ، ما در یک موقعیت قرار نداریم. ما در مورد آرماگدون ، ما از طرف فرشته و از زمان وقوع چنین واقعه مخرب مانند سیل ، شخصاً از آینده نزدیک خود مطلع نشده ایم. در حقیقت ، عیسی گفت که ما نمی توانیم بدانیم ، همانطور که حتی او نمی دانست (متی 24: 23-27,36,42،44،1975-1900). با توجه به سابقه عدم موفقیت پیش بینی های سازمان ، تلاش برای حدس زدن ناآشنا ، همه زوج هایی که در سال 1874 در سن باروری بوده اند ، یا در طول یک عمر از سال XNUMX و غیره بودند ، اکنون از سن باروری گذشته اند. بدون شک امروزه بسیاری از زوج های شاهد در همان مخمصه وجود دارند. آنها تعجب می کنند ، وقتی آرمگدون بیاید ، آیا من هنوز سن فرزندآوری خواهم داشت؟ متاسفانه ، هیچ جوابی وجود ندارد که کسی بتواند حقیقتاً بدهد. این سازمان هنوز ادعا می کند که آماگدون قریب الوقوع است ، دقیقاً مانند سال XNUMX ، هنوز در اینجا نیست ، و چقدر قریب الوقوع است که هنوز هم دیده نمی شود. بشریت سابقه ای دارد که مایل است در زندگی خود بیاید ، اما کتاب مقدس نشان می دهد که خدا آن را در زمان خودش خواهد آورد.

بند 6 بعدی می گوید:عیسی زمان ما را به "روزهای نوح" تشبیه کرد و تردیدی نیست که ما در "اوقات سخت و سختی" زندگی می کنیم. (مات 24:37 ؛ 2 تیم. 3: 1) ".

عیسی تشبیه نکرد زمان ما به روزهای نوح اگر متن استناد شده از متی 24:37 را بخوانیم ، متوجه خواهید شد که "حضور پسر انسان " مانند "روزهای نوح" آیا عیسی حضور دارد؟ خواندن متی 24: 23-30 بدون پیش شرط ، ما را به این درک سوق می دهد که او هنوز حضور ندارد ، در غیر این صورت همه آن را می دانند. جهان ندیده است "و سپس علامت پسر انسان در بهشت ​​ظاهر می شود ، و پس از آن همه قبایل زمین خود را در غم و اندوه کتک می زنند ، و پسر انسان را می بینند که با قدرت و جلال بزرگ بر ابرهای بهشت ​​می آید. "بنابراین ، از نظر منطقی هنوز عیسی نمی تواند حضور داشته باشد. علاوه بر این ، عیسی حضور پسر انسان را به زمان نوح تشبیه کرد ، نه اوایل 21st قرن.

درست است ، 2 تیموتی 3: 1 می گوید زمان های بحرانی دشوار است ، اما دقیقاً چگونگی مقایسه اوقات با زمان های دیگر گذشته یا آینده بسیار مهم است. علاوه بر این ، این که آیا این روزهای بحرانی در تیموتی امروز برآورده می شود ، سوالی است که هیچ کس روی زمین نمی تواند پاسخ دهد. آنها فقط می توانند حدس بزنند.

سرانجام ، بند 6 نتیجه گیری می کند:با توجه به این واقعیت ، برخی از زوج ها به این نتیجه رسیده اند که دوست دارند فرزندان را به تعویق بیندازند تا بتوانند زمان بیشتری را برای مشارکت در وزارت مسیحی اختصاص دهند. "[I]

این بیانیه چه ارتباطی با تربیت فرزندان دارد؟ مطلقا هیچ چیزی. تنها هدف آن تلاش برای ترغیب زوجین به فرزندی نبودن است. چرا؟ آیا این طور نیست که آنها وقت بیشتری برای گذراندن موعظه و استخدام در سازمان داشته باشند؟ آن دسته از زوج های شاهد در سن باروری که در حال خواندن این بررسی هستند باید بدانند که این پیشنهاد چیز جدیدی نیست. اگر والدین من به همان پیشنهادی که در روز خود داده اند توجه کرده اند ، داوری مقاله مقاله Watchtower شما در اینجا نخواهد بود. اگر من و همسرم به همین توصیه ای که در روزهای جوانی نیز به شدت تبلیغ می شد ، توجه کرده بودیم ، فرزندان بزرگسالی نیز نخواهیم داشت که همسر من را بیاورند و من بسیار خوشحال می شوم.

در پایان این بخش ، کلمات "پزشک ، خود را بهبود بخشد" به ذهن خطور می کند. فرزند داشتن یا نبودن یک تصمیم شخصی برای زوجین متاهل است و والدین ، ​​بستگان و دوستان و هیچ سازمانی نباید تلاش کنند تا به شدت به نفع خود در تصمیم زوج تأثیر بگذارد.

بند 7 شامل یادآوری های عملی مفیدی مانند "هنگام تصمیم گیری در مورد داشتن فرزند و چند فرزند ، زوج های عاقل "هزینه را محاسبه می کنند". (بخوانید لوقا 14:28 ، 29.)" البته ، زوجین نمی توانند برای هر واقعه اجازه دهند ، اما حداقل در صورت انتظارات و الزامات عادی مورد استفاده قرار می گیرد ، بسیار مفید خواهد بود. این بسیار ناراحت کننده است که کودکانی را می بینند که خودشان پرورش می یابند زیرا والدین هزینه را محاسبه نکرده اند و حاضر نیستند هزینه های عاطفی و مالی لازم را برای آوردن فرزندشان هزینه کنند. مسیحیان واقعی اطمینان می یابند که با چنین میراثی از جانب خداوند با عشق و مراقبت ، با عزت و احترام به زندگی والدین ایجاد کرده ایم.

در بند 8 ذکر شده است که "برخی از زوج ها که تعدادی کودک خردسال داشتند ، اعتراف کردند که احساس غرق شدن می کنند. ممکن است یک مادر با احساس خشکسالی جسمی و عاطفی مبارزه کند. آیا این می تواند تأثیر داشته باشد که او بتواند به طور مرتب در وزارت تحصیل ، دعا و مشارکت داشته باشد؟ یک چالش مرتبط می تواند در جلسات مسیحیان به آن توجه کند و از آنها بهره ببرد. "

آیا این مقاله توسط یکی از آن مردان بی فرزند در مقر بتل نوشته شده است نه از کسی که خود فرزند بزرگ کرده است؟ مطمئناً به نظر می رسد مطمئناً پدر نگران این است كه به همسر خود كمك كند تا در برابر تخلیه جسمی و روحی یا كاهش آن از بین برود و از این رو نكات عملی را ارائه دهد. در عوض ، این پاراگراف فقط نگران توانایی مادر برای تحصیل ، دعا ، رفتن به طور مرتب در وزارتخانه و توجه به جلسات است. با قرار دادن این سبد ، اسب قبل از اسب می رود. اگر فشار مادر کاهش یابد ، در این صورت او وقت و انرژی لازم را برای انجام کارهایی که سازمان بخواهد انجام دهد در صورت تصمیم گیری برای انجام این کار ، خواهد داشت. ایجاد پدر (و یا به طور بالقوه) پدر احساس گناه در مورد داشتن وقت کم و یا هیچ وقت برای این فعالیت های محور سازمان ، فقط به جای کاهش آن ، مشکل را بدتر می کند.

"به عنوان مثال ، او می تواند همسر خود را در کارهای خانگی کمک کند." این پیشنهاد است این ممکن است کمک کند ، اما مطمئناً هر پدر واقعی مسیحی قبلاً این کار را می کرد. آیا این مانند کسی نیست که در زندگی خود هرگز کارهای خانگی انجام نداده باشد؟

"و پدران مسیحی مرتباً خانواده را در خدمت وظیفه می کنند". این یک تعمیم گسترده است و فقط در راستای ادامه فشار مطالبات سازمان است. اگر این ممکن است با یک فرزند یا شاید دو فرزند امکان پذیر باشد ، اگر مادر هم بیاید ، در مورد اینکه یک یا چند کودک خیلی جوان باشند ، هیچ تصوری از آن وجود ندارد. همچنین نمی توان شخصیت فرزندان را در نظر گرفت. برخی به طور طبیعی آرام و مطیع و مطیع هستند؛ برخی دیگر برعکس هستند و هیچ میزان آموزش و استدلال و نظم و انضباط نمی تواند برخی از کودکان را به طور کامل کنترل کند. در مورد برخی از کودکان فقط یک مورد محدودیت خسارت و زنده ماندن از تجربه است. همچنین فرض می کند که از نظر اقتصادی پدر می تواند فرصت انجام این کار را بدهد.

بندهای 10 و 11 حاکی از دعا برای یاری خداوند است ، و مثال منوها و همسرش را که در قاضی 13 یافت شده است آورده می شود. آیا این واقعاً یک نمونه مفید است؟ وقایع در آن زمان به هیچ وجه قابل مقایسه با امروز نیستند. در آن زمان وضع به این صورت بود كه فرشته دستوراتی را به همسر مانوآ داده است كه در مورد كودكی كه به زودی می خواهد اتفاق بیفتد چه اتفاقی خواهد افتاد. واضح است ، با توجه به اینکه فرشته نشان می داد فرزند آینده خود برای یک هدف خاص و خاص انتخاب شده است ، آنها دستورالعمل های بیشتری را می خواستند تا بتوانند تمام تلاش خود را برای خوشحال کردن یهوه و فرزندان خود انجام دهند تا بتواند هدفی را که برای او انجام می دهد ، انجام دهد. انتخاب شده بود فرشته با دستورالعملهای بیشتری که در ارتباطات اولیه گسترش یافت ، به منوآ فرستاده شد. این وقایع در روزگار ما رخ نمی دهد. فرشتگان برای ارائه دستورالعمل های شخصی شخصاً و به وضوح به ما مراجعه نمی كنند و هیچ فرزندی نیز برای انجام كارهایی مانند پسر منوها (سامسون) انتخاب نشده است.

علاوه بر این ، امروز ، اگر آن را بخوانیم و آن را مطالعه کنیم ، همه آنچه را در کلام خدا داریم ، داریم. در مورد ادعای جهاد و آلما در پاراگراف ذکر شده که "و خداوند به طرق مختلف به دعاهای ما پاسخ داد - از طریق كتاب مقدس ، ادبیات كتاب مقدس ، جلسات جماعت و كنوانسیون »، این یک واقعیت واقعی قابل اثبات نیست که خداوند ارتباطی با پاسخ دادن به دعاهایشان داشته است ، بلکه تنها نظر آنها به موضوع است که توسط آنچه در ادبیات سازمان نوشته شده است ، رنگ آمیزی شده است. آیا منطقی است که انتظار داشته باشیم كه خداوند به طور خاص اطمینان حاصل كند كه چیزی در ادبیات نوشته شده است یا فقط برای این زوج در جلسات جلسه یا كنوانسیون قرار داده شده است؟ هیچ چیز در کتاب مقدس بیانگر این نیست که روح القدس از این طریق استفاده می شود یا از آن استفاده می شود.[II]

بند 12 شامل یکی از مهمترین اصول در تربیت فرزندان است. "به عنوان مثال آموزش دهید ". به عبارت ساده تر ، می توانیم تمام وقت دوست داریم فرزند خود (رن) را در وزارتخانه بگذرانیم ، در تمام جلسات ، به طور مرتب با آنها درس بخوانیم ، اما اگر به آنها نشان ندهیم ، شخصیت جدیدی را در دست می گیریم و به سمت بهتر تغییر می کنیم به عنوان یک مسیحی واقعی ، همه چیز بد خواهد بود زیرا آنها ریاکاری را می بینند و پشت خود را به آنچه ما ممکن است انجام داده ایم می گردانند. "جوزف سخت تلاش کرد تا خانواده اش را تأمین کند. علاوه بر این ، یوسف خانواده خود را تشویق کرد که از چیزهای معنوی قدردانی کنند. (اولین سفر 4: 9 ، 10) ". کودکان نیز حیرت آور هستند و غالباً می توانند بفهمند که الزامات سازمان غالباً در کتاب مقدس مبنای کمی دارند.

بندهای 14 و 15 در مورد "کمک به فرزندانتان برای انتخاب همکاران خوب " که همه والدین چه شاهدان باشند و چه با آنها موافق باشند.

اگرچه در اینجا ذکر نشده است ، سازمان اغلب به شدت شهود را تشویق می کند که اجازه ندهند فرزندانشان با فرزندان غیر شاهد همکاری کنند. پیروی از این توصیه های غیر کلامی توانایی فرزندان شاهد را برای عادت گرفتن در تصمیم گیری های خود در مورد اینکه چه کسی ارتباط خوبی دارد ، مانع می شود و انتقال آنها به زندگی بزرگسالان را دشوار می کند ، زیرا آنها آمادگی لازم برای رسیدگی به مثبت و منفی جهان را ندارند. ما تلاش برای پوشاندن کودکان به صورت تصویری در پشم پنبه در یک محیط استریل ، در حقیقت توانایی مقاومت در برابر میکروب های خطرناک را به محض اثبات این رشته پزشکی تضعیف می کند. مانند همه چیز ، تعادل لازم است. آیا مریم و یوسف عیسی را از دنیای اطراف خود جدا کردند؟ آیا آنها ارتباط او را با کسانی که شاید غیر روحانی تلقی می شوند کنترل کردند؟ نه اگر فکر کنیم چگونه عیسی به مناسبت یک سفر به عید پاک در اورشلیم ، همانطور که در لوک 2: 41-50 ضبط شده ، از دست رفته است.

بندهای 17-19 شامل یادآوریهای مفیدی در مورد آموزش کودکان از سنین پایین است و پاراگراف بعدی نیز درمورد تفسیر است.

بند 22 به درستی ما را یادآوری می کند "گفته شده است که بزرگ کردن فرزندان یک پروژه 20 ساله است ، اما والدین هرگز متوقف نمی شوند که والدین باشند. از جمله بهترین مواردی که آنها می توانند به فرزندان خود بدهند عبارتند از عشق ، زمان و آموزش مبتنی بر کتاب مقدس. هر کودک به آموزش های مختلف پاسخ می دهد. "

به عنوان والدین ، ​​در صورت تلاش واقعی برای بزرگ کردن فرزندانمان در عشق به خدا ، مسیح و همسایگان خود ، با احترام سالم به کلام و آفرینش او ، برای ما و فرزندانمان سودمند خواهیم بود. با این کار ، شانس اینکه در هنگام فهمیدن دروغهایی که توسط سازمان آموخته شده و توسط مردان به بردگی گرفته شده است ، دچار مشکل می شوند. درعوض آنها احساس آزاد خواهند شد زیرا می توانند ایمان خود را به عیسی به عنوان باجگیر و واسطه گر ما حفظ كنند.

 

 

[I] اگرچه به نظر می رسد هدف اصلی بیانگر تشویق زوجین به بچه های بی بضاعت برای پیشگام و خدمت به اهداف سازمان است ، اما یک محصول جانبی نیز وجود دارد که سازمان از آن بسیار خوشحال است. احتمال اینکه زوج های بی فرزند را ترغیب کنیم هر گونه دارایی را در اختیار سازمان قرار دهند ، زیرا فرزندی برای مراقبت از وراثت ندارند.

[II] برای بررسی در مورد چگونگی استفاده از خداوند و مسیح روح القدس در قرن اول لطفا این مقاله را ببینید.

تادوا

مقالات تادوا.
    8
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x