رونویسی ویدئو

سلام ، اسم من Meleti Vivlon است. و این سومین سری از فیلمهای ما در تاریخ شاهدان یهوه است که توسط استاد تاریخ ، جیمز پنتون ارائه شده است. اکنون ، اگر شما از او اطلاع ندارید ، وی نویسنده برخی از کتابهای معروف در تاریخ شاهدان یهوه است که مهمترین آنها آخرالزمان تأخیر شد، داستان شاهدان یهوه در حال حاضر در چاپ سوم خود ، یک اثر علمی ، تحقیق شده و ارزش خواندن را دارد. اخیراً ، جیم با شاهدان یهوه و رایش سوم. شاهدان یهوه اغلب از تاریخ آلمانی ها ، شاهدان آلمانی که تحت هیتلر رنج می بردند ، راهی برای تقویت تصویر خود استفاده می کنند. اما واقعیت ، تاریخچه ای که در واقع اتفاق افتاده است و آنچه در آن زمان واقعاً اتفاق افتاده است ، آن طور که دوست دارند ما فکر کنیم نیست. بنابراین این نیز کتاب بسیار جالبی برای خواندن است.

با این حال امروز قرار نیست درباره این موارد بحث کنیم. امروز ، ما در حال بحث درباره ریاست جمهوری ناتان نور و فرد فرانتس خواهیم بود. هنگامی که رادرفورد در اواسط دهه 1940 درگذشت ، نیتن نور این کار را برعهده گرفت و اوضاع تغییر کرد. تعدادی از چیزها تغییر کرده است ، به عنوان مثال ، فرآیند اخراج از شرکت به وجود آمد. این تحت قاضی رادرفورد نبود. دوره سختگیری اخلاقی نیز توسط نور تحمیل شد. در زمان فرانتس ، به عنوان یک متکلم اصلی ، پیشگویی های ناموفق تری نسبت به دوران راترفورد داشتیم. ما دائماً ارزیابی می کردیم که نسل چیست و سال 1975 را داشتیم. و من فکر می کنم به راحتی می توان گفت که بذرهای دولت فرقه مانند فعلی که سازمان در آن قرار دارد ، در آن سال ها کاشته شده است. خوب ، خیلی بیشتر از اینها وجود دارد. و من قصد ندارم وارد این موضوع شوم زیرا به همین دلیل جیم قرار است صحبت کند. بنابراین بدون هیچ زحمتی بیشتر ، من به شما جیمز پنتون تقدیم می کنم.

سلام دوستان. امروز ، می خواهم درباره جنبه دیگری از تاریخ شاهدان یهوه با شما صحبت کنم ، چیزی که عموم مردم آن را نمی شناسند. من می خواهم به طور خاص به تاریخچه آن جنبش از سال 1942 بپردازم زیرا در ژانویه 1942 بود که قاضی جوزف فرانکلین رادرفورد ، دومین رئیس انجمن برج مراقبت و شخصی که شاهدان یهوه را کنترل می کرد ، درگذشت. و سومین رئیس انجمن برج مراقبت ، ناتان هومر ، نور جایگزین او شد. اما نور در دوره زمانی که می خواهم درباره شما صحبت کنم فقط یک نفر در حکومت شاهدان یهوه بود.

اول از همه ، با این حال ، من باید چیزی در مورد Knorr بگویم. او چی بود؟

خوب ، نور فردی بود که به نوعی بسیار با حوصله تر از قاضی رادرفورد بود ، و او حملات را به اشخاص دیگر مانند دین و سیاست و تجارت پایین آورد.  

اما او درجه خاصی از خصومت با دین ، ​​یعنی سایر ادیان و سیاست را حفظ کرد. اما وي به ويژه حملات به تجارت را پايين آورد ، زيرا اين شخص ظاهراً هميشه مي خواست شخصي در سيستم اقتصادي آمريكا باشد ، به اين دليل كه رهبر يك سازمان مذهبي نبود. از برخی جهات ، او رئیس جمهور بسیار بهتری نسبت به راترفورد بود. او در سازماندهی جنبشی موسوم به شاهدان یهوه مهارت بسیار بیشتری داشت.

او ، همانطور که گفتم ، حملات به نهادهای دیگر جامعه را کاهش داد و از توانایی های خاصی برخوردار بود.

مهمترین آنها شماره یک ، ایجاد یک مدرسه مبلغی ، مدرسه مبلغین جلعاد در ایالت نیویورک بود. و در وهله دوم ، او مردی بود كه كنوانسیون های بزرگی را كه شاهدان یهوه برگزار می كردند ترتیب می داد. از سال 1946 پس از جنگ ، جنگ جهانی دوم به پایان رسیده بود و از دهه 1950 ، این کنگره های بزرگ در مکانهایی مانند کلیولند ، اوهایو و نورنبرگ آلمان برگزار می شد ، و جلسه ای در نورنبرگ ، آلمان ، برای شاهدان یهوه از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. مطمئناً این مکانی بود که هیتلر برای اظهارات خود در مورد آلمان و آنچه دولت وی قصد داشت برای خلاص شدن از شر هر کسی که با او مخالف است و خلاص شدن از شر مردم یهود در اروپا استفاده می کرد ، استفاده کرد.

و شاهدان ، شاهدان یهوه ، در مورد تنها دین سازمان یافته در آلمان بودند که در برابر آدولف هیتلر ایستادند. این کار را انجام دادند ، علی رغم این واقعیت که رئیس دوم انجمن دیده بان تلاش کرده بود شاهدان را به نازی ها تحسین کند. و وقتی نازی ها آن را نداشتند ، همه در افشای نازیسم و ​​موضع گیری در برابر نازیسم تلاش کردند. و یکی از نکات مثبت در مورد شاهدان یهوه این بود که آنها در برابر نازیسم موضع گرفتند. و از آنجا که بیشتر آنها آلمانی های معمولی یا اعضای جوامع دیگر ، جوامع قومی بودند ، از نظر نازی ها مورد نفرت نژادی نبودند.

به همین دلیل ، در قسمت آخر جنگ جهانی دوم ، بسیاری از آنها برای انجام کارهای غیرنظامی به کمک دولت نازی یا کمک به مردم آلمان از اردوگاه های کار اجباری آزاد شدند. آنها مطمئناً در مکان های نظامی کار نخواهند کرد و همچنین در کارخانه های تولید اسلحه ، بمب و گلوله و هر چیز دیگری کار نخواهند کرد.

بنابراین آنها برجسته بودند زیرا تنها افرادی در اردوگاه های کار اجباری بودند که می توانستند با امضای بیانیه ای و انکار دین خود و رفتن به جامعه بزرگتر از آنجا خارج شوند. تعداد کمی این کار را کردند ، اما اکثر آنها موضع محکمی در برابر نازیسم گرفتند. این به اعتبار آنها بود. اما کاری که رادرفورد کرده بود مطمئناً اعتبار آنها نبود. جالب است بدانید که او در اوایل دهه 1930 آموزه شاهدان یهوه را تغییر داده بود تا انکار کند که حرکت یهودیان به فلسطین ، همانطور که در آن زمان بود ، بخشی از نقشه الهی بود. او این را تغییر داده بود. انکار کرد و البته ، از آن زمان به بعد ، یک مقدار یهود ستیزی در میان شاهدان یهوه وجود داشت. اکنون ، برخی از شاهدان در اردوگاه ها ، اردوگاه های کار اجباری و اردوگاه های مرگ به تبلیغ یهودیان پرداختند.

اگر یهودیان در آن اردوگاه ها تبدیل به شاهدان یهوه شوند ، مورد قبول و پسند واقع شدند و این درست است که نژادپرستی واقعی در بین شاهدان یهوه وجود نداشت. اما اگر یهودیان پیام آنها را نپذیرفتند و تا آخر یهودی وفادار ماندند ، شاهدان تمایل به منفی نشان دادن آنها داشتند. و در آمریکا ، نمونه ای از تعصب نسبت به بیشتر یهودیان ، به ویژه در نیویورک ، که جوامع بزرگ یهودی وجود داشت ، وجود داشت. و نور در دهه 1940 و در انتشار اثری بنام عقاید راسل پیروی کرد بگذار خدا حقیقت داشته باشد. انجمن Watchtower بیانیه ای منتشر کرد و گفت ، در واقع ، که یهودیان واقعاً آزار و اذیت و آزار و اذیت بر خود وارد کرده اند ، که واقعاً درست نبود ، مطمئناً برای عموم مردم یهودیان در آلمان ، لهستان و مناطق دیگر نبود. این یک چیز وحشتناک بود

درب به درگاه خدا به برکت است ، حتی اگر در آن زمان یا از آن زمان هیچ دستور كتاب مقدس وجود نداشته باشد. حالا ، منفی چه بود سومین رئیس انجمن برج مراقبت ، ناتان نور. خوب ، او مرد ریاضت بود. او قبل از تبدیل شدن به شاهدان یهوه از یک خانواده کالونیست هلندی بود ، و هنگامی که رادرفورد زنده بود مانند یک روحانی عمل می کرد.

بعضی اوقات رادرفورد او را علناً مجازات می کرد.

و او این را دوست نداشت ، اما وقتی رئیس انجمن برج مراقبت شد ، دقیقاً همان کاری را انجام داد که رادرفورد با برخی از شاهدان انجام داده بود که از هر گونه دستور او در مقر سازمان اطاعت نمی کردند. او واقعاً با مردم بسیار سخت گیر بود ، به جز در میزان زیادی از مبلغینی که در مدرسه مبلغ او ، مدرسه جلعاد آموزش دیده بودند. این دوستان او بودند ، اما در غیر این صورت هر کس باید از آنها بخواهد که کاری را انجام دهند باید در مقابل توجه قرار بگیرند. او مرد سختی بود. 

او تا زمانی که رادرفورد زنده بود و بعد از مدتی مجرد بود مجرد بود. او ازدواج کرد ، که نشان داد که او یک رابطه جنسی طبیعی داشته است اگرچه برخی گمان می کردند که وی همچنین دارای احساسات همجنس گرا است. دلیل دیدن این امر این بود که وی آنچه را "مذاکره پسران جدید" خوانده می شود در دفتر مرکزی انجمن نگهبان در بروکلین ، نیویورک ایجاد کرد. و او غالباً روابط همجنسگرایانه را توصیف می کرد ، که گهگاهی از طریق روش های واضح در دفتر مرکزی انجمن نگهبانی اتفاق می افتاد. اینها مذاکرات پسران جدید خوانده می شدند ، اما بعداً به این نتیجه رسیدند که فقط مذاکرات پسران جدید نیست. آنها آمدند که پسران و گفتگوی دختران جدید باشند.

و ظاهراً مواردی وجود دارد که افرادی که به صحبت های او گوش می دهند به شدت خجالت می کشند. و حداقل یک مورد وجود دارد که یک زن جوان در نتیجه صحبت های او در مورد همجنس گرایی غش می کند. و او تمایل شدیدی به حمله به همجنسگرایان و همجنسگرایی داشت ، که ممکن است نشانگر این باشد که او احساسات همجنس گرایانه را خودش داشته است زیرا فرد عادی از این طریق خود را از احساسات خود آگاه نمی کند. و خواه دگرجنس گرا باشد و همجنسگرایی را دوست نداشته باشد یا نه ، در مورد آن صحبت نمی کند به همان روشی که نور گفت و از این طریق با چنین روشهای مخالفی مخالفت نکرد.

حال ، او همچنین با هر کسی که مارک اخلاق خود را قبول نمی کرد ، فوق العاده شدید بود. و در سال 1952 مجموعه ای از مقالات در مجله Watchtower منتشر شد که وضعیت را از آنچه در زمان راسل و رادرفورد در آن گذشته بود تغییر داد.

آن چه بود؟ خوب رادرفورد آموخته بود كه قدرتهای بالاتر كه در كتاب مقدس جیمز در رومیان فصل 13 آمده است ، خداوند یهوه و مسیح عیسی هستند ، نه مقامات سكولار ، كه عملاً دیگران اینگونه تصور می كردند و شاهدان یهوه هم اكنون آنها را چنین می دانند مورد. اما از سال 1929 تا اواسط دهه 1960 ، انجمن برج مراقبت یاد داد که قدرتهای بالاتر رومیان 13 ، یهوه ، خدا و مسیح عیسی هستند. اکنون این امر به شاهدان یهوه اجازه داده بود که بسیاری از قوانین را نقض کنند ، زیرا آنها احساس کردند که اگر مقامات سکولار تصمیم به عدم اطاعت از آنها بگیرند ، نباید از آنها اطاعت شود.

من به یاد می آورم که یک پسر ، اعضای خانواده و سایر افراد قاچاق اقلامی از ایالات متحده را به کانادا و تکذیب می کنم که کاری برای گزارش دادن به گمرک داشته اند. من نیز به یكی از خزانه داران انجمن Watchtower به من گفتم كه در دوران ممنوعیت در آمریكا ، بسیاری از شایعه ها از تورنتو به پایین بروكلین و حمل مشروبات الكلی به ایالات متحده منتقل می شد و این نقض آمریکایی بود. قانون

و مطمئناً ، در دوران ریاست جمهوری رادرفورد ، نوشیدنی زیادی در Bethel ، دفتر مرکزی انجمن Watchtower در نیویورک وجود داشت.

اما در سال 1952 ، با وجود این برگزاری رومیان ، فصل 13 ، نور تصمیم گرفت که یک سیستم اخلاقی کاملاً جدید را برای شاهدان یهوه وضع کند. اکنون ، درست است که شاهدان تمایل داشته اند از تفسیر رومیان 13 توسط رادرفورد برای انواع مواردی که کاملاً نامناسب بودند ، استفاده کنند. به یاد دارم که در جوانی در آریزونا ، پس از اینکه در اواخر دهه 1940 از کانادا به آریزونا رفته بودم ، یادم می آید که در مورد تعدادی از شاهدان پیشگام شنیده ام که با مواد مخدر به آمریکا آمده اند.

و البته این پیشگامان به دلیل آوردن مواد مخدر غیرقانونی به ایالات متحده دستگیر و تحت قانون متهم شدند. من همچنین بسیار آگاه بودم که در آن زمان بی اخلاقی جنسی زیادی وجود دارد و بسیاری از شاهدان یهوه وارد عرفی می شوند که ما اغلب آنها را ازدواج عرفانی می نامند بدون اینکه ازدواج آنها به طور رسمی انجام شود. اکنون نور همه اینها را روشن کرد و خواستار درجه بالایی از اخلاق جنسی شد ، که به قرن نوزدهم و تا زمان ویکتوریاییسم برمی گردد. و این بسیار شدید بود و سختی های زیادی را برای بسیاری از شاهدان یهوه ایجاد کرد. در وهله اول ، اگر در یک دادگاه سکولار یا یک روحانی ازدواج نمی کردید ، می توانید از همکاری خارج شوید. همچنین اگر بیش از یک همسر داشتید ، مانند بسیاری از آفریقایی ها ، و افراد خاصی در آمریکای لاتین معشوقه داشتند ، اگر هر زنی را رها نمی کردید ، اگر متاهل بودید ، به جز همسری که ازدواج کرده بودید ، به طور خودکار از سازمان خارج شدند.

در حال حاضر ، با کمال تعجب ، بسیاری از مردم ممکن است این را درک نکنند ، اما هیچ بیانیه ای در عهد جدید وجود ندارد که بگوید تعدد زوجات به خودی خود اشتباه است. اکنون ، تک همسری مطمئناً ایده آل بود و عیسی بر این امر تأکید کرد ، اما نه با هر گونه حس قانونی بودن. آنچه در عهد جدید مشخص است این است که هیچ کس نمی تواند بزرگتر یا یک دیو باشد ، یعنی یک خدمتکار با بیش از یک همسر.

روشن است اما در سرزمین های خارجی مانند آفریقا و هند ، موارد بسیاری وجود داشت که مردم به شاهدان یهوه تبدیل می شدند و آنها در روابط چند همسری زندگی می کردند و ناگهان مجبور شدند همه همسران خود را به جز همسر اول تسلیم کنند. اکنون ، در بسیاری از موارد ، این یک امر وحشتناک بود زیرا زنان اخراج شدند ، زنان دوم یا همسران سوم بدون هیچ گونه حمایت مالی اخراج شدند و زندگی برای آنها در آن حد وحشتناک بود. از طرف دیگر ، برخی از جنبش های دانشجویی کتاب مقدس که از شاهدان یهوه جدا شده بودند ، وضعیت را تشخیص دادند و گفتند ، اگر می توانی ، اگر به تعالیم ما روی آوردی ، باید بدانید که هرگز نمی توانید یک پیر یا شماس باشید یک جماعت

اما ما نمی خواهیم شما را مجبور کنیم که از همسران دوم خود دست بکشید زیرا در عهد جدید گزاره خاصی وجود ندارد که امکان داشتن همسر دوم را انکار کند. اگر ، یعنی ، شما از پس زمینه دیگری وارد شدید ، دین دیگری مانند آیین های آفریقایی یا هندوئیسم یا هر آنچه که ممکن است باشد و البته نور ، هیچ تحملی در این مورد نداشت.

وی همچنین در ادامه بر اهمیت پاکی جنسی و محکوم کردن خودارضایی چه توسط یک مرد و چه از یک زن تأکید کرد.

اکنون کتاب مقدس چیزی در مورد خودارضایی نگفته است و بنابراین اجرای قوانینی مانند برخی دیگر از ادیان معمولاً بسیار آزار دهنده است ، خصوصاً برای جوانان. من به یاد می آورم که هنگام پسر بچه ای جزوه ای را می خوانم که توسط ادونتیست های روز هفتم منتشر شده بود ، که در محکوم کردن خودارضایی سخت بود. من در آن زمان پسر کوچکی بودم ، فکر می کنم حتماً یازده ساله بودم. و ماهها بعد ، هنگام رفتن به دستشویی یا توالت ، از آموزه های آنها چنان ترسیده بودم که به هیچ وجه دست به دستگاه تناسلی خود نمی زدم. با چنگ زدن مداوم در مورد پاکی جنسی ، که هیچ ارتباطی با کتاب مقدس ندارد ، آسیب زیادی وارد شده است. اونانیسم که بعنوان مبنایی برای برخی از این موارد استفاده می شود ، هیچ ارتباطی با خودارضایی ندارد. اکنون ، من به هیچ وجه ترویج خودارضایی نیستم. من به سادگی می گویم که ما حق نداریم آنچه را که در زندگی شخصی و همچنین زندگی زوج های متاهل خالص است ، برای دیگران وضع کنیم.

اکنون ناتان نور نیز بر ازدواج قانونی اصرار ورزید. و اگر طبق قانون ، در هر کشوری که این امر قانونی بود ، ازدواج نکرده باشید ، البته در برخی از مناطق جهان ، شاهدان یهوه نمی توانند بر اساس قانون ازدواج کنند و بنابراین برخی از لیبرالیسم به آنها تسری یافت. اما آنها باید طبق انجمن دیده بان ازدواج کنند و در واقع مهر دریافت کنند ، اگر اگر فرصتی برای ازدواج در مکان دیگری داشتند ، مجبور به انجام این کار بودند.

بیشتر این مشکلات سختی فوق العاده ای را به وجود آورد و باعث انصراف تعداد زیادی از افراد شد. حال بیایید نگاهی به اخذ اشتراك یا ارتباطات قبلی بیندازیم كه در دوره نور اتفاق افتاده است. این امر در زمان رادرفورد وجود داشته است ، اما فقط برای کسانی که شخصاً با او یا تعالیم وی مخالف بودند. در غیر این صورت ، او معمولاً همانطور که باید در زندگی عادی مردم دخالت نمی کرد. خود این شخص گناهان خودش را داشت و شاید به همین دلیل بود که این کار را نکرد. نور آن گناهان را نداشت ، و بنابراین در افراطی به خود صالح تبدیل شد. و علاوه بر این ، او قرار بود سیستمی از کمیته های قضایی را راه اندازی کند که واقعاً کمیته های تحقیق بودند و به سادگی توسط مردان منصوب شده توسط برج مراقبت هدایت می شدند. اکنون این کمیته ها به دلیل خاصی فراتر از کل مسئله اخلاق جنسی مطرح شدند. آن چه بود؟

خوب ، در اواخر دهه 1930 ، مدیر حقوقی سابق انجمن Watchtower Bible and Tract Society ، در نامه شخصی به رادرفورد درباره نحوه فعالیت وی در این سازمان سؤالاتی را مطرح کرده بود ، که این مرد احساس می کرد ، و کاملاً به درستی ، اشتباه بود. وی از استفاده افراطی از الکل در دفتر مرکزی انجمن نگهبان ، مخالفت نکرد. او دوست نداشت. طرفداری از رادرفورد از افراد خاص ، زن و مرد ، و او از رادرفورد مخالفت نکرد

هنگامی که شخصی کاری را انجام داده بود که به خواسته های او بیفتد ، رسم شرم آور و حمله به افراد در سفره صبحانه بود.

در واقع ، او حتی به دنبال مردی که سردبیر مجله عصر طلایی بود ، که پدر و مادر مجله بیداری بود ، رفت و او از این مرد به عنوان کک استفاده کرد ، که به این مرد ، کلیتون وودورث پاسخ داد.

"اوه ، بله ، برادر رادرفورد ، من حدس می زنم که یک شغال هستم.

این تقویم مربوط به تقویم شاهد یهوه بود که وی در عصر طلایی ایجاد و منتشر کرده بود. و به گفته وی ، من یک کثافت هستم! راترفورد سپس پاسخ داد ،

خسته شدم از این که میگی تو لوس هستی حداقل ، حداقل رادرفورد فردی خام بود. نور این نوع نگرش را از خود نشان نداد.

اما نور نه تنها از مقر انجمن برج مراقبت ، بلکه از طرف شاهدان یهوه نیز در رانندگی این مرد با رادرفورد همراه شد. این مردی به اسم مویل بود. از آنجا که بعداً در انتشارات انجمن دیده بان مورد حمله قرار گرفت ، وی جامعه را به دادگاه کشاند و در سال 1944 بعد از رئیس جمهور شدن نور ، آن را به دادگاه کشاند. او در برابر انجمن دیده بان پیروز شد.

و ابتدا حدود سی هزار دلار خسارت به وی اعطا شد ، که در سال 1944 مبلغ زیادی بود ، گرچه بعداً توسط دادگاه دیگری به پانزده هزار نفر کاهش یافت ، اما پانزده هزار نفر هنوز هم پول زیادی داشتند. و علاوه بر این ، هزینه دادگاه به انجمن Watchtower رفت که آنها با احتیاط پذیرفتند.

آنها می دانستند که نمی توانند از پس آن برآیند.

در نتیجه این ، نور با كمك مردی كه مدتی رئیس جمهور ویز بود و نماینده قانونی شاهدان یهوه بود ، شخصی به نام كوینگتون ، این كمیته های قضایی را ایجاد كرد. حالا چرا این مهم بود؟ چرا کمیته های قضایی دارند؟ اکنون ، از نظر کتاب مقدس هیچ مبنایی برای چنین چیزی وجود ندارد. و هیچ مبنایی هم وجود نداشت. در دوران باستان ، وقتی بزرگان پرونده های حقوقی را تصمیم می گرفتند ، این کار را آشکارا در دروازه های شهرهای خاص انجام می دادند که همه می توانستند آنها را ببینند. و هیچ اشاره ای به چنین مواردی در عهد جدید یا کتاب مقدس یونانی وجود ندارد که در صورت لزوم کل جماعت باید علیه کسی اتهاماتی را بشنوند. به عبارت دیگر ، هیچ مورد مخفی وجود نداشت و هیچ مورد مخفی در حرکت شاهدان یهوه تا روز نور وجود نداشت. اما احتمالاً کاوینگتون بود و من می گویم احتمالاً این کووینگتون بود که مسئول تنظیم این نهادها بود. حالا چرا آنها اینقدر مهم بودند؟ بخاطر آموزه جدایی کلیسا و ایالت در ایالات متحده و موارد مشابه در انگلیس ، کانادا ، استرالیا و غیره ، طبق قانون عادی انگلیس ، مقامات سکولار تلاش نمی کنند که در مورد اقدامات سازمان های مذهبی حکم دهند ، مگر در دو مورد اساسی. شماره یک ، اگر یک سازمان مذهبی مواضع قانونی خود را نقض کند ، قوانین خود را برای آنچه در این مذهب جریان دارد نقض کند ، یا اگر مسائل مالی وجود داشته باشد که باید در آن زمان مورد بحث قرار می گرفت و پس از آن فقط مقامات سکولار ، به ویژه در ایالات متحده ، در فعالیتهای مذهبی دخالت کنند. به طور معمول در ایالات متحده ، کانادا و انگلیس ، استرالیا ، نیوزیلند ، هر کجا که قانون مشترک انگلیس وجود داشت ، و البته در ایالات متحده ، اولین اصلاحیه وجود داشت ، مقامات سکولار خود را در اختلافات بین افرادی که از همکاری یا ارتباط قبلی و هرگونه سازمان مذهبی دیگری مانند برج مراقبت منصرف شدند.

اکنون ، کمیته های قضایی که تشکیل شده اند ، کمیته های قضایی بودند که کار خود را در پشت درهای بسته و اغلب بدون هیچ شاهد و یا بدون سوابق انجام می دادند ، سوابق کتبی مربوط به آنچه اتفاق افتاده است.

در واقع ، این کمیته های قضایی شاهدان یهوه ، که احتمالاً نور و کاوینگتون مسئول آنها بودند ، قطعاً نور بوده و احتمالاً کاوینگتون نیز بوده است. چیزی کم از کمیته های استعلامی مبتنی بر سوابق مربوط به تفتیش عقاید اسپانیایی و کلیسای روم ، که دارای همان سیستم بودند.

معنای این امر این بود که اگر شما تحت رهبری شاهدان یهوه افتادید یا نمایندگان محلی انجمن برج مراقبت یا ناظران منطقه ای و محلی آنها را گرفتار کردید ، شما عملاً به عدالت متوسل نمی شدید ، و برای مدت طولانی هیچ مواردی که هر کسی درخواست تجدید نظر داشته است.

 

با این حال ، یک مرد ، در اینجا در کانادا ، موفق به رسیدگی فوق و فراتر از تصمیم کمیته قضایی شد.

اما این یک مورد نادر بود زیرا جاذبه ای وجود نداشت. امروزه یک درخواست تجدید نظر در بین شاهدان یهوه وجود دارد ، اما در 99 درصد موارد درخواست تجدیدنظر نسبتاً بی معنی است. این کار توسط نور و کاوینگتون راه اندازی شده است. اکنون کاوینگتون شخصیت بسیار جالبی بود و همراه با گلن هاو در کانادا ، این دو وکیل مسئولیت چیزی را داشتند که خارج از شاهدان یهوه بود بسیار مثبت بود.

سپس در ایالات متحده ، شاهدان یهوه در بسیاری از موارد در دادگاه عالی ایالات متحده مبارزه می کردند تا به آنها اجازه دهد کار خود را ادامه دهند و از قوانین ظالمانه ای که دانش آموزان را مجبور به سلام و احترام به پرچم آمریکا می کنند ، فرار کنند.

در کانادا نیز همین اتفاق در نتیجه فعالیت های یک وکیل جوان به نام گلن هوو افتاد.

و در هر دو کشور ، اقدامات بزرگی در راستای آزادی های مدنی در ایالات متحده انجام شد.

با اقدام شاهدان یهوه به رهبری هیدن کاوینگتون بود که متمم چهاردهم در موارد مربوط به آزادی مذهب در کانادا مهم اعلام شد.

فعالیتهای هاو در تصویب منشور حقوق و بعداً منشور حقوق و آزادیها بسیار مهم بود. بنابراین هیچ سازمان مذهبی به اندازه شاهدان یهوه در زمینه آزادی های مدنی در جامعه بزرگتر کارهای زیادی انجام نداده است و آنها شایسته اعتبار هستند ، اما واقعیت این است که ایده آزادی مذهبی یا حتی آزادی انتقاد یا س questionال کردن هر آنچه که در انجمن برج مراقبت ادامه دارد ممنوع است. و جامعه دیدبانی در دنیای مدرن در برخورد با افرادی که دین گریز یا مرتد هستند ، بسیار جدی تر از کلیساهای بزرگ پروتستان و کاتولیک است. بنابراین ، این یک چیز عجیب و غریب در خارج و در جامعه بزرگتر است که شاهدان یهوه در برقراری آزادی برای خود بسیار مثبت بودند ، اما این آزادی انجام آنچه می خواستند بود.

اما هیچ کس در درون جامعه نمی توانست کاری را که انجام داده است زیر سوال ببرد.

سومین فردی که تحت عنوان ناتان نور مهم بود ، فرد فرانتس بود.

اکنون ، فرد فرانتس از جهاتی مرد کمی شگفت انگیز بود. او استعداد خوبی برای زبان ها داشت. او حدود سه سال در یک مدرسه علمیه پروتستان گذراند تا بعداً به دانشجویان کتاب مقدس روی آورد تا شاهدان یهوه شود.

او یک هوادار سرسخت Rutherford بود ، و بخش عمده ای از آموزه هایی که تحت رادرفورد ساخته شده از طرف فرد فرانتس تهیه شده است. و این قطعاً تحت ناتان نور نیز صادق بود. ناتان نور تمام نشریات انجمن Watchtower را ناشناس ساخت ، احتمالاً به دلیل اینكه او هیچ نویسنده ای نبود ، و اگرچه بیشتر آثار توسط فرد فرانتس انجام می شد ، نور رهبر اداری بود ، در حالی كه فرد فرانتس شخصیت آموزه ای بود ،

مرد کوچک بسیار عجیب و غریب. و شخصی که به طرق بسیار عجیبی عمل کرد. او می توانست اسپانیایی صحبت کند. او می توانست به پرتغالی صحبت کند ، فرانسوی صحبت کند. او لاتین بلد بود. او یونانی بلد بود. و او مطمئناً آلمانی بلد بود. احتمالاً از همان جوانی بوده است. حال ، مهم نبود که چه زمانی صحبت می کند ، یا به چه زبانی صحبت می کند ، سرعت گفتار او دقیقاً در هر زبان یکسان است. همنوع کوچولوی خنده دار که سخنان اغلب وحشیانه ای را بیان می کرد. یادم می آید که در سال 1950 در یک کنوانسیون حضور داشتم. من خیلی جوان بودم. در آن زمان بود که خانمی که قرار بود همسر من شود جلوی من نشسته بود و با یکی دیگر از آنها نشسته بود و من در نتیجه کمی حسادت داشتم و تصمیم گرفتم بعد از آن او را دنبال کنم. و در نهایت ، من برنده شدم. من او را گرفتم

اما این زمانی بود که فرد فرانتس در مورد قدرتهای بالاتر صحبت کرد.  

اکنون ، واقعیت این است که قبل از این صحبت ، به طور کلی اعتقاد بر این بود که افراد شایسته باستان ، همان چیزی است که آنها نامیده می شدند ، همه مردانی که از عهد جدید از پسر آدم ، هابیل ، تا یحیی تعمید دهنده به یهوه وفادار بودند در آخرین روزها زنده می شدند ، کسانی که باید گوسفندان دیگر را اداره می کردند ، اگر چه ، یعنی افرادی که باید از جنگ آرماگدون تا هزاره عبور می کردند توسط این شایستگان باستان اداره می شدند. و در هر کنگره ، شاهدان منتظر بودند تا ابراهیم ، اسحاق و یعقوب را دوباره زنده کنند. و جالب اینکه ، البته رادرفورد بت ساریم را در کالیفرنیا ساخته بود که قرار بود این افراد با ارزش را قبل از پایان سیستم موجود در حال احیا برای آماده سازی برای هزاره زندگی کند.

فردی فرانتس گفت ، شما ممکن است اینجا نشسته باشید ، این در کنوانسیون 1950 بود ، شما ممکن است اینجا باشید و شاهزادگانی را ببینید که در هزاره در جهان جدید حکومت می کنند.

و او این حرف را فریاد زد و کنوانسیون غرش کرد زیرا مردم می خواستند ابراهیم ، اسحاق و یعقوب را ببینند که با فردید روی سکو می روند.

خوب ، واقعیت امر این بود که پس از آن فردی به اصطلاح نور جدید شاهدان یهوه را همانطور که همیشه آن را می آورند وارد کرد ، حتی اگر ممکن است مجبور شوند آن را بیست سال پایین پیاده برگردانند.

و این عقیده بود که افرادی که در امور خاص توسط انجمن های نگهبان منصوب شده اند و از طبقه آسمانی نبودند ، که قرار بود به بهشت ​​بروند و با مسیح باشند ، قرار است در طول هزار سال سلطنت در اینجا بر روی زمین باشند. مسیح بر روی زمین.

و آنها باید همراه با ابراهیم ، اسحاق و یعقوب و بقیه امیر شوند. این چیزی بود که از فردی گرفتیم. و فردی همیشه از کم و کاست از انواع و ضد انواع استفاده می کرد که بعضی از آنها دور از ذهن بودند. جالب است که ، در دهه گذشته ، برج مراقبت بیرون آمده و گفته است که آنها دیگر از انواع و ضد انواع استفاده نخواهند کرد ، مگر اینکه در کتاب مقدس مشخص شده باشد. اما در آن روزها ، فرد فرانتس می توانست با استفاده از ایده انواع کتاب مقدس تقریباً هر نوع آموزه یا مذهبی ، بخصوص در آخرین روزهای بشریت را ارائه دهد. آنها گروه عجیبی از مردم بودند.

و در حالی که کاوینگتون و گلن هاو در کانادا واقعاً کمک های مثبتی به جوامع بزرگتری که در آن زندگی می کردند کردند ، اما نه نور و نه فرانتس در این امر واقعاً چشمگیر نبودند. اکنون در اوایل دهه 1970 ، اتفاق عجیبی رخ داد. و تعدادی از مردان منصوب شدند كه یك كار كوچك را تهیه كنند كه معلوم شد یك كار بزرگ در مورد كتاب مقدس است. در واقع ، یک فرهنگ لغت کتاب مقدس. شخصی که قرار بود این را رهبری کند ، برادرزاده فردی فرانتس بود.

یکی دیگر از فرانتس ، ریموند فرانتس ، اکنون ریموند شخصیت بسیار مهمی در پورتوریکو و جمهوری دومنیکن به عنوان مبلغ بود. او شاهد یهویی وفادار بود.

اما هنگامی که او و تعدادی دیگر شروع به مطالعه و تهیه کتاب کردند. که خوانده شد کمک به درک کتاب مقدسآنها شروع کردند به دیدن چیزهایی با نور جدید.

و آنها پیشنهاد کردند که این سازمان نباید توسط یک فرد مجرد اداره شود. اما آنها به ایده یک واحد جمعی ، یک نهاد حاکم بر مردان رسیدند.

و آنها به عنوان الگویی برای این جماعت بیت المقدس استفاده می کنند. حالا ، فردی به شدت مخالفت کرد. من فکر می کنم او به دلایل اشتباه حق بود.

فرد فرانتس این بود که بگوید ، نگاه کنید ، هیچ وقت یک هیئت حاکمه در کلیسای اولیه وجود نداشت.

سرانجام رسولان گسترش یافتند و به هر حال ، وقتی مسئله ختنه پیش از كلیسا آمد ، رسول پولس و برنابا بودند كه از آنتیاكی به اورشلیم آمدند ، و آنچه را كه آموزه اصلی مسیحی شد ، ارائه دادند.

و آموزه از کلیسای اورشلیم نشات نیاورد. مورد قبول آنها بود.

و سپس آنها اظهار داشتند ، ما احساس می كنیم كه روح القدس تحت تأثیر ما قرار داده است كه با آنچه پولس رسول استدلال كرده است موافق هستیم. بنابراین ایده یک هیئت حاکمه دور از دسترس بود و فردی فرانتس این را گفت ، اما او این را به این دلیل گفت که می خواست اداره جامعه برج مراقبت و شاهدان یهوه را توسط رئیس برج مراقبت ادامه دهد ، نه به این دلیل که او لیبرال بود.

اکنون این اتفاق در اوایل دهه 1970 رخ داد ، همانطور که اشاره کردم ، 1971 و 1972 و برای مدت کوتاهی ، از حدود 1972 تا 1975 ، آزادی عمل در سازمان شاهد بسیار زیاد بود و دولت های محلی قادر بودند واقعاً بر جماعتي كه مداخلات كمي از سوي افسران جامعه برج مراقبت مانند ناظران مداري و بخشي كه به عنوان ساير بزرگان با آنها رفتار نمي شد ، داشت.

سیستم بزرگان ترمیم شده بود که رادرفورد با آن دست به کار شد ، اگرچه در این مورد توسط مجامع محلی انتخاب نمی شدند ، اما آنها توسط انجمن نگهبان انتخاب شدند.

اما در آن دوره ، از سال 1972 تا 1973 ، انجمن نگهبان با گفتن اینکه کار چوپانی در مجالس را انجام داده ، اهمیت وعظ را کاهش داده و به عبارتی بازدید بزرگان و مراقبت از لنگ ، ناشنوایان و نابینایان. یک عامل مهم بود

اما فرد فرانتس زودتر با این فکر پیش آمده بود که ممکن است سال 1975 پایان سیستم فعلی امور ، جهان کنونی باشد.

و انجمن دیده بان مقالات زیادی را در برج دیده بانی و بیدار منتشر کرد ، که نشان می داد آنها فکر می کنند این اتفاق می افتد. آنها قطعاً نگفتند ، اما احتمالاً گفتند. و سازمان در طی سالهای 1966 تا 1975 بسیار سریع شروع به رشد کرد.

اما پس از آن در سال 1975 — شکست.

سیستم فعلی پایان نداشت و بار دیگر ، انجمن دیده بان و شاهدان یهوه به پیامبران دروغین تبدیل شده بودند و تعداد زیادی از سازمان را ترک کردند ، اما هیئت حاکمه از ترس آنچه اتفاق افتاده بود ، آنچه را که به حرکت تبدیل شده بود ، ایجاد کرد. با بازگشت به عقب ، تمام فعالیتهای لیبرال را که در طی دوره 1972 تا 1975 رخ داده بود ، از بین برد و شدت سازمان بسیار افزایش یافت. بسیاری رفتند و برخی دیگر شروع به برداشتن گام هایی برای مخالفت با آموزه های انجمن برج مراقبت کردند.

و البته ناتان نور در سال 1977 بر اثر سرطان درگذشت.  و فرد فرانتز چهارمین رئیس انجمن برج مراقبت و سخنرانی انجمن شد.

اگرچه او بسیار پیر شد و در نهایت کاملاً قادر به عملکرد معنادار بود ، اما تا زمان مرگ نهایی وی در سازمان به عنوان یک نماد باقی ماند. در این میان ، هیئت حاکمه ، که نورو اکثراً از آن نام برده بود ، یک محافظه کار بود ، به جز یک زن و شوهر ، از جمله دوستان ریموند. و این سرانجام منجر به اخراج ریموند فرانتس و ایجاد یک جنبش بسیار ارتجاعی شد که بعد از 1977 در زمان فرد فرانتس و هیئت حاکمه ادامه یافت. رشد در دهه 1980 تجدید شد و برخی از رشد در دهه 1990 و قرن بیستم نیز ادامه یافت.

اما پیشگویی دیگر این بود که جهان باید قبل از از بین رفتن همه اعضای نسل 1914 پایان یابد. وقتی این امر ناکام ماند ، انجمن برج مراقبت کشف کرد که تعداد زیادی از شاهدان یهوه در حال ترک هستند و تازه مسلمانان تازه وارد در بسیاری از کشورهای پیشرفته بسیار کم تعداد می شوند ، و بعداً ، حتی در جهان سوم ، سازمان شروع به نگاه کردن به گذشته - و اخیراً مشهود است که انجمن برج مراقبت کمبود بودجه و رشد کافی ندارد و اینکه سازمان شاهدان یهوه از کجا می رود بسیار سableال برانگیز است. این سازمان در نتیجه آموزه های خود درباره زمان پایان پایان ، بار دیگر انگشتان خود را لرزاند و این امر تا امروز بسیار مشهود است. اما با این کار یک شکار مرتد مرتد در سازمان وجود دارد ، بنابراین هر کسی که هر کاری که رهبر برج مراقبت انجام می دهد زیر سال برود ، به عنوان مرتد شناخته می شود و هزاران نفر از افراد حتی به خاطر زمزمه های مربوط به این سازمان اخراج می شوند. این سازمان به یک سازمان بسیار بسیار جدی و بسته تبدیل شده است که دارای مشکلات بسیار زیاد است. و من به عنوان کسی که از آن سازمان رنج می بردم اینجا هستم و کاملا آماده ام مشکلات جامعه شاهدان یهوه را فاش کنم.

 و با آن ، دوستان ، من می بندم. خدا رحمت کند!

 

جیمز پنتون

جیمز پنتون استاد برجسته تاریخ در دانشگاه لتبریج در لتبریج ، آلبرتا ، کانادا و نویسنده است. کتابهای وی شامل "آخرالزمان تأخیر: داستان شاهدان یهوه" و "شاهدان یهوه و رایش سوم" است.
    4
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x