"وقتی اضطراب مرا تحت الشعاع قرار داد ، شما مرا تسلیم و آرام بخشید."
[از ساعت 2/20 ص 20 آوریل - 27 مه]
آنچه ما از حنا وفادار می آموزیم (بند 3-10)
این پاراگرافها با مثال هانا ، بعدا مادر پیامبر ساموئل سروکار دارد.
متأسفانه این یک مورد دیگر از یک فرصت از دست رفته است که به ما می آموزد که چگونه مسیحیان واقعی باشیم. این مقاله به جای بررسی اقدامات پنینا همسر دیگر همسر هانا و اینکه چگونه باید از قرار گرفتن مانند پنینا خودداری کنیم ، فقط به احساسات هانا می پردازد. حال اگرچه این موضوع با موضوع همخوانی داشته باشد ، معمولاً در مقالات Study Watchtower در اکثر موضوعات وجود دارد ، هیچ مشکلی در مورد اقدام به عمل به طریقی که باعث می شود دیگران به دنبال آرامش از طرف خداوند باشند ، نیست. در عوض ، طبق معمول ، مقاله به طور مؤثر نشان می دهد که هرچه که گفته می شود قرار داده و تعطیل می شویم. این بدان معناست که یک الزام منظم برای این نوع مقاله وجود دارد ، زیرا فقط علائم یا نتایج درمان می شود ، به جای کاهش یا از بین بردن علت. نکته دیگر ، نه نکته ناچیز این است که امروز هیچ مسیحی نباید در این مقام باشد. چرا؟ زیرا مسیح تصریح کرد که همسران مسیحی فقط باید یک همسر داشته باشند. این بلافاصله از اکثر مشکلاتی که هانا با آن روبرو بود جلوگیری می کرد.
مشکلات هانا چه بود؟ اولا ، طبق 1 ساموئل 1: 2 ، كودك بی فرزند بود ، كه برای زنان بنی اسرائیلی برابر با نفرین بود. امروزه در بسیاری از فرهنگ ها اینگونه است. ثانیا ، و شاید دلیل اصلی مشکل وی این باشد که برای افزودن به این نگرش همسالان ، شوهرش علاوه بر هانا ، همسر دیگری نیز گرفته بود. همسر همسایه او را رقیب و مطابق 1 ساموئل 1: 6 می دید "بی رحمانه او را تحریک کرد تا او را ناراحت کند". نتیجه این شد که هانا "گریه می کرد و نمی خورد " و شد "بسیار تلخ" در قلب. طبق روایت الکانا ، شوهر هانا او را دوست داشت ، اما به نظر می رسد او برای جلوگیری از طعنه دست و پنجه نرم نکرد و در نتیجه عشق خود را اثبات کرد.
پس از چندین سال رنج از این راه ، در یک بازدید سالانه از خیمه ها ، هانا احساسات خود را با دعا به خداوند برافراشت. به خاطر آنچه کاهن اعظم در هنگام سؤال و فهمیدن مشکل او به او گفت ، خوشبخت تر شد. حدود یک سال بعد ، ساموئل را به دنیا آورد.
برای یادگیری ما توسط مقاله Watchtower چه نکاتی مطرح شده است؟
پاراگراف 6 با شروع می شود "اگر در نماز ماندگار شویم ، می توانیم آرامش خود را به دست آوریم". این فایده ای دارد ، زیرا همانطور که فیلیپین 4: 6-7 می گوید وقتی اجازه می دهیم "طومارها به خدا معرفی می شوند" سپس "صلح خدا که همه فکر را برتری می بخشد ، قلب و قدرتهای ذهنی شما را با استفاده از مسیح عیسی حفظ خواهد کرد".
همه خوب و خوب. سپس بند 7 در "علیرغم مشکلاتش ، هانا مرتباً به همراه همسر خود به مکان عبادت یهوه در شیلو می رفت »(اول ساموئل 1: 1). اکنون این واقعیت دارد ، اما چند بار چنین بود؟ فقط یک بار در سال ، معادل مجمع منطقه ای سالانه. به سختی منظم به معنایی که سازمان قصد دارد شما را بخوانید و درخواست کنید ، یعنی هفته ای دو بار! این فرصت است که با وجود ویروس Co-Vid 19 و هرگونه مشکل جدی دیگر مانند گرسنگی ، یک پلاگین در هر جلسه وجود داشته باشد.
سپس در بند 8 مقاله برج مراقبت ادامه دارد "اگر ما به شرکت در جلسات جماعت ادامه دهیم ، می توانیم صلح خود را بازیابی کنیم." آیا جلسات برای ناراحت بودن نوعی پاناسه است؟ نه وقتی احتمال وجود دارد که کسی در جلسات جماعت باشد که شما را ناراحت کند. با توجه به مقاله با حضور در "جلسات حتی اگر تحت استرس هستیم ، ما به یهوه و برادران و خواهران خود فرصتی می دهیم تا ما را تشویق کرده و به ما کمک کنند تا آرامش ذهن و قلب را به دست آوریم. " اما چند مرتبه آن برادران و خواهران از این فرصت استفاده می کنند و شما را تشویق می کنند؟ این بستگی به این دارد که شما در چه جماعتی حضور دارید ، اما در تجربه نویسنده باید در تمام مدت دلگرم کننده را انجام دهید ، در صورت نیاز به تشویق ، باید به جای دیگری بنگرید. همچنین ، تنها راهی که خداوند می تواند شما را تشویق کند خواندن کلام اوست. شما می توانید این کار را در هر کجا انجام دهید.
بلکه در بند 9 ذکر شده است "بعد از اینکه موضوع را به دست خداوند گرفت ، حنا دیگر از نگرانی غافل نشد." نکته اصلی این بود که در نماز به یهوه متوسل شویم.
بندهای 11-15 را پوشش می دهد
"آنچه ما از رسول پولس می آموزیم."
کاربرد نکاتی که از رسول پولس آموخته شده ، مجدداً سازمان خاص خود را دارد. مقاله مطالعات Watchtower فقط اضطراب پولس را برای کمک به جماعت و تلاش برای استفاده از مراقبت و احساسات پولس برای دیگران ، برای تقویت اقتدار سازمان از طریق بزرگان اعمال می کند.
بندهای 16-19 را پوشش می دهد
"آنچه ما از پادشاه دیوید می آموزیم"
در این بخش بند 17 با عنوان "برای بخشش دعا کنید " و ادعا می کند "آشکارا گناهان خود را با دعا به خداوند اقرار کنید. بعد احساس اضطراب ناشی از وجدان گناه می کنید. "
ادامه دارد "اما اگر می خواهید دوستی خود را با خداوند برقرار کنید ، باید کاری بیشتر از دعا انجام دهید" طبق سازمان با این حال ، طبق اعمال 3:19 شما فقط باید توبه کنید همانطور که می خواند "پس توبه کنید و به گونه ای بپیچید که گناهان شما برطرف شود ، تا فصل های طراوت ممکن است از جانب خداوند باشد."
اما بند 18 با عنوان "قبول نظم و انضباط ادعای "اگر مرتکب گناه جدی شده ایم ، باید با کسانی که خداوند تعیین کرده است ما را چوپان کنند ، صحبت کنیم. (جامن 5:14 ، 15)".
چندین نکته در اینجا نیاز به بحث دارد.
- "گناه جدی" - ممکن است بپرسیم که گناه جدی چیست؟ آیا این تعریف سازمان است که اکثر شاهدان با تعریف خدا با آن برابر هستند ، اما اغلب می تواند بعضاً به طور قابل ملاحظه ای تغییر کند ، یا تعریف کتاب مقدس؟ به عنوان مثال ، به اصطلاح "مرتد (ها)" که در حال حاضر توسط سازمان استفاده می شود ، فکر کنید. حتی در نسخه مرجع NWT ، این کلمه فقط 13 بار در کتب عبری ظاهر می شود ، و در کتاب مقدس یونان مسیحی کاملاً وجود ندارد. با توجه به اینکه منشاء این کلمه یونانی است ، بنابراین مبنای روشنی برای این استدلال وجود دارد که حتی نباید از آن در کتابهای عبری (عهد عتیق) استفاده شود. حتی "ارتداد" فقط دو بار در عهد جدید در NWT ظاهر می شود (نگاه کنید به 2 تسالونیکیان 2: 3 و اعمال 21:21). بنابراین ، سازمان بر چه مبنایی می تواند افرادی را که مخالف آموزه های کتبی آن نیستند ، به نام خود تعیین کند "مرتد" و "بیمار روانی"?
- "كساني كه خداوند براي ما چوپان كرده است" - چه مدرکی وجود دارد که خداوند در قرن اول یا به ویژه امروز ، هر کسی را به عنوان چوپان منصوب کرد؟ پولس و برنابا به عنوان انتصاب ذکر شده اندپیرمردها برای آنها در هر جماعت"(اعمال 14:23). بنابراین پولس و برنابا ، سایر مردان ، منصوب پیرمردهایی در مجامع اولیه مسیحی شدند ، این یهوه نبود.
- اعمال 20:28 تنها اساس ممکن برای این دیدگاه سازمان است ، و در آنجا این پیرمردها گله را گوسفند می کنند. از چه زمانی گوسفندها می روند و اقدامات احمقانه خود را به چوپان اعتراف می کنند؟ در عوض اگر چوپان گوسفندی را در مشکل ببیند ، می رود و با مهربانی و با احتیاط به آن کمک می کند تا از مشکل برآید. او گوسفندان را مجازات نمی کند.
- "جیمز 5: 14-15" سوء تفسیر با تجربه ای که در بند 20 در مورد اعتراف به گناه به بزرگان ارائه می شود ، برجسته می شود. جیمز 5: 14-15 و متن آن می گوید "آیا کسی در بین شما بیمار است؟ بگذارید او بزرگان جماعت را به او فراخواند ، و بگذارید بر او دعا كنند ، و روغن او را به نام خداوند استفاده كنید. 15و دعای ایمان باعث می شود فرد بیمار را به خوبی بدرخشد و خداوند او را برمی انگیزد. همچنین اگر مرتکب گناهان شود ، مورد بخشش قرار می گیرد.
16 بنابراین ، گناهان خود را آشکارا به یکدیگر اعتراف كنید و برای یكدیگر دعا كنید تا شفا یابید. دعای یک مرد صالح جلوه ای قدرتمند دارد".
توجه: فراخوان بزرگان جماعت مربوط به بیماری معنوی نیست. این در مورد بیماری جسمی است. استفاده و مالش در روغن یک روش درمانی معمول قرن اول برای بسیاری از بیماری ها بود. "همچنین ، اگر گناهان مرتکب شده باشد ، بخشیده می شود" به عنوان یک شرکت فرعی اضافه می شود ، محصول جانبی پیرمردانی که برای بیمار دعا می کنند.
- چه کسی باید گناهان خود را اعتراف کنیم بی پرده هم؟ مطمئناً ، کتاب مقدس نشان نمی دهد که ما به صورت پنهانی به یک کمیته مخفی 3 نفره اعتراف کنیم. در عوض جیمز 5: 16 به ما می گوید این کار را با سایر مسیحیان خود انجام دهیم ، و چرا؟ این که آنها ممکن است برای ما دعا کنند ، همانطور که برای آنها دعا می کنیم ، و همچنین به صورت عملی. به عنوان مثال اینكه كسی در مصرف مشروبات الكلی بیش از حد و در نتیجه نوشیدن مشكل دارد. با اعتراف به دیگران می توانند کمک بگیرند. در مرحله اول ، توسط مسیحیان همکار خود مراقب باشند که اگر قبلاً به اندازه کافی وجود داشته اند ، آنها را به نوشیدن الکل ترغیب نکنند و نوشیدنی خود را تمام نکنند. همچنین ، آنها می توانند به همکار مسیحی یادآوری کنند که او الکل کافی مصرف کرده است زیرا ممکن است متوجه نشود که چقدر مصرف کرده است.
نتیجه
حداقل می توانیم با پاراگراف پایانی موافق باشیم و بر آن تأکید کنیم نه آنچه که قبل از آن بوده است.
وقتی افکار اضطرابی دارید ، در جستجوی کمک های خداوند تأخیر نکنید. کتاب مقدس را با جدیت مطالعه کنید. "
"اجازه دهید او [پدر آسمانی شما] بارهای شما را تحمل کند ، به خصوص مواردی که شما کنترل آنها کمی یا بدون کنترل است". پس می توانیم مثل مسیحی باشیم که آواز خواندوقتی اضطراب مرا تحت الشعاع قرار داد ، شما مرا تسکین دادید و آرامش بخشید. " (مزمور 94:19).
سلام اریک ، شما به این موضوع به گونه ای نزدیک شده اید که به ما امکان می دهد دیدگاه های خود را داشته باشیم ، اما ما به صحبت های شما گوش می دهیم و آن را با نظر خود مقایسه می کنیم ، در پایان تأیید عدم اطمینان در مورد موضوع دقیقاً به همین ترتیب است به این ترتیب ما اجازه می دهیم روح القدس (از طریق کلام خدا) ما را قالب بگیرد. اگر به طور جزمی به این موضوع نزدیک می شدید ، به ما می گفتید که چه چیزی را باور کنیم و کسانی که با شما مخالف هستند را محکوم کنیم. شما ممکن است بگویید که شما بیشتر از بقیه ما می دانید ، و بنابراین خود را در برخی قرار دهید... بیشتر بخوانید »
بررسی خوب ، تادوا. متشکرم!
چند سال پیش ، هنگامی که از هیئت بزرگان استعفا دادم ، یکی دیگر از بزرگان در جلسه یکی از بزرگان اظهار داشت که من چیزی گفته ام که باعث برهم زدن یکی از خواهران و برادران شده است. در حالی که شاید می توانستم حدس بزنم چه اتفاقی می افتد ، اما تا به امروز هیچ ایده ای ندارم ، زیرا او نه آنچه را که من گفته ام و نه به کسی که گفته ام را فاش می کند و البته هرکسی که نبود ، نیامده بود تا در این باره با من صحبت کند.
همانطور که تقریباً همیشه اتفاق می افتد ، این مقاله به اندازه کافی منطقی شروع می شود ، اما به سرعت وسیله ای برای سازمان می شود تا خود را به عنوان مجرای خدا تبلیغ کند و به خواننده یادآوری کند که مقاومت بی فایده است. وضعیت هانا به عنوان نمونه مورد سوءاستفاده قرار می گیرد ، اما ناخواسته ، آنها چیزهای زیادی راجع به نحوه کار در بین شاهدان یهوه نشان دادند. از بیش از یک وضعیتی که من شخصاً با آن تجربه کردم ، به نظر می رسد که الگوی شخصی در جماعت به جای پیروی از دستورالعمل عیسی مسیح برای صحبت کردن مستقیم با هر فردی که با او باشد ، به بزرگان شکایت می کند.... بیشتر بخوانید »
پیدا کردن تجربه مشترک کاملاً آرامش بخش است. بعضی اوقات ممکن است احساس کند که آنها در آنجا تنها هستند و ممکن است به نوعی عصبانی شوند. هر چند که چند مورد که گفته اید واقعاً با من طنین انداز هستند. من توسط بزرگان به عنوان یک مسیحی توصیف می شد که "مثالی نیست" زیرا ریش داشتم. بزرگتر گفت حداقل چهار نفر را می شناسم که من گیر افتادم. نام آنها را خواستم تا با آنها صحبت كنم و احساسات آنها را دریابم و اوضاع را امتحان كنم. بزرگان گفت ، نه ، من اسامی آنها را به شما نمی گویم. وجود داشت... بیشتر بخوانید »
حیرت انگیز است که چقدر خرده می تواند باشد. با ریش طوری رفتار می شود که گویی نوعی ناهنجاری و نشانه نفوذ شیطان است. این مزخرف مطلق است. چه کسی آن ریش را روی صورت شما گذاشت؟ این خالق ما بود ، بنابراین باید او را خوشحال کند. اکنون می فهمم که در اواخر دهه شصت و دهه هفتاد ، ریش ممکن است عصیان به نظر برسد ، اما این خبرهای دیروز و کاملاً بی ربط در روزگار ماست. حتی در دهه شصت ، هیچ مشکلی در مورد ریش وجود نداشت. من خودم خودم را در این مرحله می پوشم و فقط به این دلیل دوست دارم که چگونه به نظر برسد. به سختی اخلاقی است... بیشتر بخوانید »
برج مراقبت که آن را علامت عصیان می نامد اگر به اواخر دهه شصت برگردید ممکن است تا حدی معتبر باشد ، اما مطمئناً با استانداردهای امروز نیست. در واقع ، ریش ها در این مرحله تقریباً جریان اصلی دارند. من یکی می پوشم و به معنای واقعی کلمه از نوع هیپی نیستم. حداقل یکی از VP هایی که من در آن کار می کنم یکی را نیز می پوشد و یک بار دیگر ، او چیزی غیر از یک شورشی اجتماعی است.
ریش توسط خدا ایجاد شده است. Watchtower به من بگویید که چگونه می تواند این اشتباه باشد. به نظر من مثل فریسیان
همیشه وقتی کارت شما ممکن است آدم لغزشی باشد ، من را آزار می داد. وقتی پولس در مورد لغزش کسی صحبت می کرد ، منظور او این بود که اقدامات ما ممکن است باعث شود کسی وجدان خود را نقض کند و به اعمال مذهبی نادرست بازگردد. ریش زدن چگونه باید عقب افتادن کسی را در دین باطل بازگرداند؟ منظور آنها واقعاً این است که شما با کد لباس تعیین شده مطابقت ندارید. شما یونیفرم نپوشید. یک دقیقه صبر کن. کسی می خواهد من پاک تراشیده بروم؟ لطفاً برو ، ای پیر بزرگ ، و آنها را به اتاق پشتی فراخوانی کن و به آنها بگو که با راه رفتن در اطراف پاک تراشیده و... بیشتر بخوانید »
اگر به منطق طرز برخورد با "لجبازی" نگاه کنید ، به پایین ترین مخرج مشترک کاهش می یابد. اگر در یک جماعت 120 نفر وجود داشته باشد و فقط یک نفر از آنها استثناء داشته باشد ، یک شخص می تواند به طور موثری اختیار وتو بر عقاید دیگران بگذارد. خیلی اخلاق یک زمین بازی در کلاس است. البته ممکن است فشار سیاسی ، مالی یا اجتماعی شخص نیز به این امر اهمیت داشته باشد. تعداد معدودی از شاهدان مشهور وجود دارند و به نظر می رسد که این روزها تا حدودی با آنها رفتار می شود. حدس من این است... بیشتر بخوانید »
تصور می کنم از دیدگاه اواخر قرن نوزدهم می توان از این طریق استفاده کرد ، اما این روزها به معنای بسیار متفاوتی استفاده می شود. اگر می خواستم نسبت به هر کلمه ای که از دهانم بیرون می رود ، احتیاط کنم میتوانست منفی گرفته شود ، من فقط می خواهم به سالن Kingdom برگردم.
هیچ دوغاب در نظر گرفته شده یا ضمنی نیست.
شوخی برداشت