دو بار شروع به نوشتن یک پست در مورد این هفته کردم برج نگهبانی مطالعه (w12 6/15 p. 20 "چرا خدمات یهوه را در اولویت قرار می دهیم؟") و دو بار تصمیم گرفتم آنچه را که نوشتم حذف کنم. مشکلی که در نوشتن یک مقاله از مفسران روی مقاله ای از این دست وجود دارد این است که انجام این کار دشوار است بدون اینکه به نظر برسد که شما نسبت به یهوه ضد اشتیاق هستید. آنچه سرانجام انگیزه نوشتن قلم به روی کاغذ را به وجود آورد ، به عبارت بهتر ، دو ایمیل جداگانه بود - یکی از طرف یکی از دوستان و دیگری از سوی یکی از اقوام نزدیک - و همچنین اظهارنظرهایی که در جلسه خودمان انجام شد. از طریق ایمیل ها مشخص است که مقاله ای مانند این احساس گناه شدید ایجاد می کند. این افراد وظیفه عالی خدمت به خدا را انجام می دهند. ما در اینجا در مورد مسیحیان حاشیه ای صحبت نمی کنیم. در واقع این نامه های الکترونیکی صرفاً دو نماینده اخیر در مجموعه ای طولانی از موشکهای گناه آلود از سوی دوستان و خانواده است که خود را با دیگران مقایسه می کنند و احساس ناکافی و بی لیاقتی می کنند. چرا باید قسمت های کنوانسیون و مقالات چاپی با هدف ایجاد انگیزه برای عشق ورزیدن و کارهای خوب باعث چنین گناهی شود؟ وقتی برادران و خواهران خوش فکر هنگام مطالعه مقالاتی مانند این مقاله ، اظهار نظرهای نسبی می کنند ، به وضعیت کمک نمی کند. خدمت به خدا اغلب به یک برنامه ریزی خوب و خود شنی کاهش می یابد. به نظر می رسد همه کاری که باید برای رضایت خدا و به دست آوردن زندگی ابدی انجام شود این است که مانند یک فقیر زندگی کند و ماهانه 70 ساعت را به کار موعظه اختصاص دهد. یک فرمول واقعی برای نجات.
البته این چیز جدیدی نیست. این یک مشکل بسیار قدیمی تحمیل نظر شخصی شخص به روند زندگی دیگری است. یک خواهر که من به خوبی می دانم در جوانی پیشگام سازی را آغاز کرده است زیرا سخنران برنامه کنگره منطقه ای گفت اگر کسی می تواند پیشگام شود و این کار را نکند ، جای سوال است که آیا می توان انتظار زنده ماندن از آرماگدون را داشت. بنابراین او این کار را کرد و سلامتی او از بین رفت و پیشگام شد و تعجب کرد که چرا یهوه دعای او را اجابت نکرد درست همانطور که گفتند در آن مصاحبه های شگفت انگیز با پیشگامان واقعی و زنده ، بر روی سکوی کنگره.
چه بسا که یهوه دعای او را اجابت کرده باشد. اما جواب منفی بود بله! نه به پیشگام بودن. مطمئناً ، ارائه چنین چیزی در مواجهه با مقاله ای مانند ما که اخیراً مطالعه کردیم ، احتمالاً بیانگر وحشت است. این خواهر خاص دیگر هرگز پیشگام نشد. با این حال او تا امروز به بیش از 40 نفر در رسیدن به تعمید کمک کرده است. این عکس چه مشکلی دارد؟ مشکل این است که این نوع مقاله به همه کسانی که "بسیار زیاد" صالح هستند فرصتی را می دهد تا با کمی ترس از درست شدن ، بر طبل خود بزنند ، زیرا چیزی کمتر از حمایت مشتاقانه برای هر نکته در مقاله به عنوان بی وفایی است به رهبری به اصطلاح برده وفادار.
ما قرار است از هر لحظه روحیه پیشگام و پیشگام را تشویق کنیم. اگر کسی نتواند کمتر از اشتیاق پشتیبانی کند ، یا باید دست خود را بلند کرد و گفت: "این همه خوب و خوب است ، اما ..." ، فرد در معرض خطر قرار می گیرد که یک تأثیر منفی یا بدتر از آن باشد.
بنابراین ، در معرض خطر مارک مخالف بودن ، به ما این امکان را می دهیم که مقیاس ها را کمی تراز کنیم - یا حداقل ، تلاش کنیم.
این مقاله با این فرض از بند 1 آغاز می شود: "یهوه ، من می خواهم شما استاد من در هر جنبه از زندگی من باشی. من بنده شما هستم من می خواهم شما تعیین کنید که چگونه باید وقتم را بگذرانم ، اولویت هایم چیست و چگونه باید از منابع و استعدادهای خود استفاده کنم. "
خوب ، بیایید توافق کنیم که این اساساً درست است. از این گذشته ، اگر یهوه از ما بخواهد همانطور که در مورد ابراهیم انجام داد ، فرزند اول خود را قربانی کنیم ، ما باید مایل به این کار باشیم. مشکل این گفته این است که ما در طول مقاله فرض می کنیم که یاد بگیریم که یهوه چگونه می خواهد هر یک از ما وقت خود را بگذرانیم ، می خواهد اولویت هایی را برای ما داشته باشد و چگونه می خواهد از منابع و استعدادهای خود استفاده کنیم. در نظر بگیرید که ما نمونه هایی مانند نوح ، موسی ، ارمیا و پولس رسول را ذکر می کنیم. هر یک از این مردان دقیقاً می دانستند که یهوه چگونه می خواهد او وقت خود را بگذراند ، اولویت های خود را تعیین کند و از منابع و استعدادهای خود استفاده کند. چطور؟ زیرا خداوند به طور مستقیم با هریک از آنها صحبت کرد. او به صراحت به آنها گفت آنچه را كه آنها می خواستند انجام دهند. در مورد بقیه ما ، او به ما اصول می دهد و از ما انتظار دارد كه چگونگی اعمال آنها را به شخصه به ما ارائه دهیم.
اگر در این مرحله ، در حال گرم کردن آهن تجاری هستید ، اجازه دهید این را بگویم: من پیشگام را دلسرد نمی کنم. آنچه من می گویم این است که به نظر من این عقیده که همه باید پیشگام باشند ، اگر شرایط اجازه دهد ، با آنچه در کتاب مقدس آمده مغایرت دارد. و به هر حال "شرایط اجازه می دهد" به چه معناست؟ اگر ما مایل به دریافت draconian هستیم ، آیا فقط همه نمی توانند شرایط خود را تغییر دهند تا اجازه پیشگام بودن را بدهند؟
اول از همه ، کتاب مقدس چیزی در مورد پیشگام بودن نمی گوید. و همچنین چیزی در کتاب مقدس وجود ندارد که این ایده را تأیید کند که تعداد دلخواه ساعت های کاری که هر ماه به کار تبلیغ اختصاص می یابد - تعدادی که توسط انسانها تعیین شده است نه خدا - به نوعی اطمینان می دهد که او یاهو را در اولویت خود قرار می دهد؟ (نیاز ماهانه از 120 شروع شد ، سپس به 100 و سپس به 83 کاهش یافت و سرانجام در حال حاضر در 70 است - تقریبا نیمی از تعداد اصلی.) ما بحث نمی کنیم که پیشگامان به گسترش کار تبلیغ در عصر ما کمک کرده اند. این مکان در سازمان زمینی یهوه جای دارد. ما نقش های خدماتی زیادی داریم. برخی از آنها در کتاب مقدس تعریف شده است. بیشتر نتیجه تصمیماتی است که دولت مدرن اتخاذ کرده است. با این حال ، به نظر می رسد ساده سازی بیش از حد گمراه کننده ای است که نشان می دهد انجام هر یک از این نقش ها ، از جمله پیشگام بودن ، نشان می دهد که ما وقف خود را به خدا انجام می دهیم. به همین ترتیب ، عدم انتخاب سبک زندگی از یکی از این نقش ها به طور خودکار به این معنی نیست که ما نتوانسته ایم طبق وقف خود در برابر خدا عمل کنیم.
کتاب مقدس از روح و روان بودن کامل صحبت می کند. اما اینكه این چگونه می تواند این ارادت به خدا را نشان دهد ، به عهده خود فرد است. آیا ما بیش از حد بر یک نوع خاص از خدمات تأکید داریم؟ این واقعیت که بسیاری از افراد به دنبال این گفتگوها و مقاله ها دلسرد شده اند ، نشان می دهد که شاید ما هستیم. یهوه از طریق عشق بر قوم خود حکومت می کند. او از طریق گناه انگیزه ایجاد نمی کند. او نمی خواهد به او خدمت شود زیرا ما احساس گناه می کنیم. او می خواهد ما خدمت کنیم زیرا او را دوست داریم. او به خدمات ما احتیاج ندارد ، اما عشق ما را می خواهد.
نگاه کنید که پولس برای قرنتیان چه می گوید:

(اول قرنتیان 1: 12-28). . .و خداوند موارد مربوطه را در جماعت تعیین کرده است ، اول حواریون. دوم ، پیامبران؛ سوم ، معلمان پس از آن کارهای قدرتمند سپس هدایای شفابخشی ؛ خدمات مفید ، توانایی جهت دهی ، زبانهای مختلف. 30 همه رسول نیستند ، مگر نه؟ همه پیامبر نیستند ، مگر نه؟ همه معلم نیستند ، مگر نه؟ همه آنها کارهای قدرتمندی انجام نمی دهند ، مگر نه؟ 29 آیا هدیه های بهبودی ندارند ، نه؟ همه آنها به زبانها صحبت نمی کنند؟ همه ترجمه نیستند ، مگر نه؟

اکنون در آنچه پیتر گفته است عاملی شوید:

(اول پطرس 1:4). . به نسبت هر کدام که هدیه دریافت کرده اند ، استفاده از آن در خدمت به یکدیگر به عنوان مباشرین خوبی از مهربانی های بی ارزش خدا که به طرق مختلف بیان شده است.

اگر همه رسول نیستند؛ اگر همه پیامبر نباشند. اگر همه معلم نباشند. پس نتیجه می گیرد که همه پیشگام نیستند. پل در مورد انتخاب های شخصی صحبت نمی کند. او نمی گوید که همه رسول نیستند زیرا برخی از آنها ایمان و تعهدی برای دستیابی ندارند. از مضمون ، مشخص است که او می گوید هرکدام به خاطر هدیه ای که خدا به او داده همان چیزی است که هست. گناه واقعی ، بر اساس آنچه پیتر به این استدلال اضافه می کند ، این است که شخص نتواند از هدیه خود برای خدمت به دیگران استفاده کند.
بنابراین بیایید با در نظر گرفتن سخنان پل و پیتر ، به آنچه در پاراگراف ابتدایی مطالعه خود گفتیم ، نگاه کنیم. درست است که یهوه به ما می گوید چگونه می خواهد از وقت ، استعدادها و منابع خود استفاده کنیم. او به ما هدیه داده است. این هدایا در دوران مدرن به شکل استعدادها و منابع و توانایی های فردی ما است. او بیش از این که بخواهد مسیحیان قرن اول رسول یا پیامبر یا معلم باشند ، نمی خواهد همه ما پیشگام باشیم. آنچه او می خواهد این است که ما از هدایایی که به هر یک از ما داده است در حد توان خود استفاده کنیم و منافع پادشاهی را در زندگی خود مقدم بدانیم. معنی آن چیزی است که هر یک از ما باید برای خود کار کنیم. (... با ترس و لرز به نجات خود ادامه دهید ... - فیلیپیان 2:12)
درست است که همه ما باید به اندازه فعالیت خود در کار تبلیغ فعالیت داشته باشیم. بعضی از ما موهبتی برای موعظه داریم. دیگران این کار را انجام می دهند زیرا این یک نیاز است ، اما استعدادها یا هدیه های آنها جای دیگری است. در قرن اول ، همه معلم نبودند ، بلکه همه تدریس می کردند. همه موهبت شفابخشی نداشتند ، بلکه همه به نیازمندان خدمت می کردند.
ما نباید کاری کنیم که برادران خود احساس گناه کنند زیرا آنها ترجیح می دهند پیشگام نباشند. این از کجا آمده؟ آیا مبنایی برای آن در کتاب مقدس وجود دارد؟ وقتی کلام مقدس خدا را در کتاب مقدس یونان می خوانید ، احساس گناه می کنید؟ به احتمال زیاد بعد از خواندن کتاب مقدس ، برای انجام کارهای بیشتری انگیزه خواهید یافت ، اما انگیزه ای خواهد بود که ناشی از عشق است ، نه احساس گناه. در بسیاری از نوشته های پولس به جلسات مسیحی عصر خود ، در کجا می توانیم توصیه هایی را ببینیم که باید ساعات بیشتری را در کار تبلیغ خانه به خانه انجام دهیم؟ آیا او همه برادران را به عنوان مبلغ ، رسول ، بشارت تمام وقت تعالی می گیرد؟ او مسیحیان را تشویق می کند که حداکثر تلاش خود را انجام دهند ، اما خصوصیات آن به عهده خود فرد است تا بتواند آنها را عملی سازد. از نوشته های پولس ، روشن است که مقطعی از مسیحیان قرن اول در هر شهر یا شهری شبیه آنچه امروز می بینیم بود ، بعضی از آنها در کار تبلیغ بسیار غیرت داشتند در حالی که دیگران کمتر بودند ، اما در سایر راه ها. همینها همه امید به حکومت با مسیح در آسمانها را داشتند.
آیا ما نمی توانیم این مقالات را به گونه ای بنویسیم که احساس گناه را بدون از بین رفتن نیروی انگیزه برای تلاش برای دستیابی به خدمات بیشتر ، به حداقل برساند؟ آیا ما نمی توانیم به جای احساس گناه ، کارهای خوب را از طریق عشق تحریک کنیم. این هدف ، هدف در سازمان یهوه را توجیه نمی کند. عشق باید تنها مشوق ما باشد.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    3
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x