مدت ها بود که درک ما این بوده است که اگر کسی توسط یهوه خدا در آرماگدون نابود شود ، دیگر امیدی به رستاخیز نیست. این آموزش بخشی بر اساس تفسیر چند متن و بخشی دیگر بر اساس یک استدلال استنباطی استوار است. کتاب مقدس مورد بحث 2 تسالونیکیان 1: 6-10 و متی 25: 31-46 است. در مورد خط استدلال قیاسی ، مدتها بود که می فهمیدند اگر کسی توسط یهوه کشته شود ، قیامت با قضاوت صالح خدا ناسازگار است. این منطقی به نظر نمی رسید که خداوند شخصی را مستقیماً نابود کند تا بعداً او را دوباره زنده کند. با این حال ، با توجه به درک ما از روایت نابودی کره ، این استدلال بی سر و صدا کنار گذاشته شد. كورا توسط یهوه كشته شد ، اما به شئول رفت كه همه از آنجا زنده خواهند شد. (w05 5/1 p. 15 پارس 10؛ یوحنا 5:28)
واقعیت این است که هیچ خط استدلالی قیاسی ، اعم از اینکه ما را به محکومیت همه کسانی که در آرماگدون می میرند ، به مرگ ابدی محکوم کنیم ، یا به ما اجازه می دهد ایمان بیاوریم برخی ممکن است دوباره زنده شوند ، اساس دیگری غیر از حدس و گمان نیست. ما نمی توانیم بر اساس چنین نظریه ای هیچ آموزه و اعتقادی شکل دهیم. چرا ما چطور می توانیم ذهن خدا را در این مورد بشناسیم؟ در درک محدود ما از طبیعت انسانی و عدالت الهی متغیرهای بسیار زیادی وجود دارد تا بتوانیم در مورد هرگونه قضاوت درباره خدا اطمینان داشته باشیم.
بنابراین ، تنها در صورت داشتن دستورالعمل واضح از کلام الهام گرفته از خدا ، می توانیم در این زمینه به طور قاطع صحبت کنیم. این جایی است که ظاهراً 2 تسالونیکی ها 1: 6-10 و متی 25: 31-46 وارد می شوند.

2 Thessalonians 1: 6-10

به نظر می رسد این یک مسئله کاملاً قطعی باشد اگر ما سعی کنیم ثابت کنیم که کسانی که در آرماگدون کشته شده اند هرگز قیام نخواهند شد ، زیرا می گوید:

(2 تسالونیکیان 1: 9) ". . اینها از نظر خداوند و از جلال قدرت او مجازات قضایی نابودی ابدی را متحمل خواهند شد. "

از این متن مشخص است که کسانی هستند که با مرگ دوم ، "ویرانی ابدی" ، در آرماگدون می میرند. با این حال ، آیا این بدان معنی است که هر کسی که در آرماگدون بمیرد ، این مجازات را دریافت می کند؟
اینها "خیلی" چه کسانی هستند؟ آیه 6 می گوید:

(2 تسالونیکی ها 1: 6-8) . . . این در نظر می گیرد که از طرف خدا صالح است که جبران کند کسانی که برای شما مصیبت می کنند, 7 اما ، برای شما که دچار مصیبت شده اید ، با ما وحی در نزول خداوند عیسی از بهشت ​​با فرشتگان قدرتمند خود 8 در آتش آتشین ، زیرا او بر کسانی که خدا را نمی شناسند ، انتقام می گیرد کسانی که از خبر خوب در مورد پروردگار ما عیسی مسیح پیروی نمی کنند.

برای کمک به ما در مشخص کردن این افراد ، یک سرنخ اضافی در متن وجود دارد.

(2 تسالونیکیان 2: 9-12) 9 اما حضور شخص بی قانون مطابق با عمل شیطان با هر کار قدرتمند و نشانه ها و نشانه های دروغین 10 و با هر فریب نادرست برای کسانی است که در حال نابودی هستند ، به عنوان یک عذاب ، زیرا آنها این کار را نکردند عشق به حقیقت را بپذیرید تا نجات پیدا کنند. 11 بنابراین به همین دلیل است که خداوند اجازه می دهد عملی خطا به سراغشان بیاید تا آنها بتوانند به دروغ ایمان بیاورند ، 12 تا همه آنها مورد قضاوت قرار گیرند زیرا آنها حقیقت را باور نکرده اند اما از ناصالحیت لذت می برند.

از این امر روشن می شود - و انتشارات ما موافق است - که آن بی قانون از درون جماعت منشأ می گیرد. در قرن اول ، بیشتر آزار و اذیت یهودیان بود. نامه های پل این را روشن می کند. یهودیان گله یهوه بودند. در روزگار ما ، این اساساً از جهان مسیحیت ناشی می شود. مسیحیان ، مانند اورشلیم مرتد ، هنوز گله یهوه هستند. (ما می گوییم "دیگر" ، زیرا آنها در سال 1918 مورد قضاوت قرار گرفتند و رد شدند ، اما ما نمی توانیم ثابت کنیم که چنین اتفاقی رخ داده است ، نه از طریق شواهد تاریخی و نه از طریق کتاب مقدس.) این مطابق با آنچه Paul نوشت تسالونیکی ها ، زیرا کسانی که این مجازات الهی را دریافت می کنند "از مژده در مورد مسیح اطاعت نمی کنند." شخص باید در جماعت خدا باشد تا در وهله اول خبر خوب را بداند. نمی توان شخص را به عدم اطاعت از فرمانی متهم کرد که هرگز نشنیده و به وی داده نشده است. به سختی می توان برخی از چوپان های فقیر در تبت را به سرپیچی از خبرهای خوب متهم کرد و بنابراین او را به مرگ ابدی محکوم کرد؟ بخشهای زیادی از جامعه هستند که حتی هرگز خبرهای خوب را نشنیده اند.
علاوه بر این ، این حکم اعدام عملی انتقام جویانه از کسانی است که بر ما رنج می برند. این پرداخت در نوع است. تا زمانی که چوپان تبت بر ما درد و رنج نگذاشته باشد ، کشتن او برای مجازات ابدی بسیار ناعادلانه است.
ما با ایده "مسئولیت جامعه" برای کمک به توضیح آنچه در غیر این صورت بی عدالتی تلقی می شود ، آمده است ، اما کمکی نکرده است. چرا؟ زیرا این استدلال انسان است ، نه خدا.
بنابراین به نظر می رسد که این متن به زیرمجموعه ای از بشریت اشاره دارد ، نه همه میلیارد هایی که در حال حاضر روی زمین قدم می زنند.

در متی 25: 31-46

این مثل گوسفندان و بزها است. از آنجا که فقط به دو گروه اشاره شده است ، آسان است فرض کنیم این صحبت در مورد همه افراد زنده روی زمین در آرماگدون باشد. با این حال ، این ممکن است به صورت ساده به مسئله نگاه کند.
در نظر بگیرید ، مثل یک چوپان جداکننده است خود را گله چرا مسیح اگر می خواست چیزی درباره قضاوت درباره همه جهان توضیح دهد ، از این تشبیه استفاده می کند؟ آیا هندوها ، شینتوس ها ، بودایی ها یا مسلمانان ، گله او هستند؟
در این مثل ، بزها محکوم به نابودی ابدی شده اند زیرا آنها نتوانسته اند از جانب کمترین برادران عیسی ، جانشین خود کنند.

(متی 25:46). . و اینها به قطع ابدی خواهند رسید ، اما صالحان به زندگی ابدی خواهند رسید. "

در ابتدا ، او آنها را محکوم می کند که نتوانسته اند به کمک او بیایند ، اما آنها با این مخالفت مخالفت می کنند که هرگز او را محتاج نمی دیدند ، و این بدان معنی است که قضاوت او ناعادلانه است زیرا به چیزی از آنها احتیاج دارد که هرگز فرصتی برای ارائه آنها فراهم نشده است. او با این عقیده که نیاز برادرانش نیاز او بود مقابله می کند. یک پیشخوان معتبر تا زمانی که آنها نتوانند به او برگردند و در مورد برادرانش همان حرف را بزنند. چه می شود اگر آنها هرگز هیچ كدام از آنها را نیازمند ندیدند؟ آیا او هنوز هم می تواند آنها را به دلیل عدم کمک به آنها منصفانه مسئول بداند؟ البته که نه. بنابراین ما به چوپان تبت خود بازگشتیم که حتی در زندگی خود حتی یکی از برادران عیسی را ندیده است. آیا او باید ابدی بمیرد - هیچ امیدی به رستاخیز ندارد - زیرا اتفاقاً در یک مکان اشتباه به دنیا آمده است؟ از نظر انسانی ، باید او را یک ضرر قابل قبول بدانیم - اگر بخواهید ، یک خسارت جانبی است. اما یهوه قدرت ما محدود نیست. رحمتش بر همه آثارش است. (Ps 145: 9)
یک چیز دیگر در مورد مثل گوسفند و بز وجود دارد. چه زمانی اعمال می شود؟ ما می گوییم درست قبل از آرماگدون. شاید این درست باشد. اما ما همچنین می فهمیم که یک روز قضاوت هزار ساله وجود دارد. عیسی قاضی آن روز است. آیا او در مثل خود به روز داوری اشاره می کند یا به دوره ای از زمان قبل از آرماگدون اشاره دارد؟
همه چیز به اندازه کافی روشن نیست که ما بتوانیم تمام دگماتیک را در این مورد بدست آوریم. می توان تصور کرد که اگر ویرانی ابدی نتیجه مردن در آرماگدون بود ، کتاب مقدس در این باره روشن بود. بالاخره این مسئله زندگی و مرگ است. پس چرا ما را در این مورد در تاریکی رها کنیم؟
آیا افراد ناصالح در آرماگدون خواهند مرد؟ بله ، کتاب مقدس در این مورد روشن است. آیا صالحین زنده می مانند؟ باز هم ، بله ، زیرا کتاب مقدس نیز در این مورد روشن است. آیا قیام ناصالحین روی خواهد داد؟ بله ، کتاب مقدس به روشنی چنین گفته است. آیا کشته شدگان در آرماگدون بخشی از آن رستاخیز خواهند بود؟ در اینجا ، کتاب مقدس نامشخص است. این باید به یک دلیل باشد. تصور می کنم کاری در رابطه با آسیب پذیری انسان باشد ، اما این فقط یک حدس است.
به طور خلاصه ، بیایید فقط نگران انجام کار تبلیغ و مراقبت از معنویت نزدیکان و عزیزان باشیم و تظاهر به دانستن چیزهایی نکنیم که یوهو در حوزه خود نگه داشته است.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    14
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x