[برای دیدن قسمت 1 این سری اینجا را کلیک کنید]

هیئت حاکمه امروزی ما به عنوان پشتوانه الهی وجود خود را آموزش می دهد که جماعت قرن اول نیز توسط هیئت حاکمی متشکل از رسولان و پیرمردان اورشلیم اداره می شد. آیا این درسته؟ آیا یک هیئت حاکمه اداری بر کل جماعت قرن اول حاکم بود؟
اول ، ما باید منظور خود را از "نهاد حاکم" مشخص کنیم. اساساً ، این یک نهاد حاکم است. این ممکن است به هیئت مدیره شرکتی تشبیه شود. در این نقش ، هیئت حاکمه یک شرکت چند ملیتی میلیارد دلاری را با دفاتر شعبه ، دارایی های زمین ، ساختمان ها و تجهیزات در سراسر جهان اداره می کند. این کارگر مستقیماً کارگران داوطلب را به تعداد هزاران نفر در تعداد زیادی از کشورها استخدام می کند. این افراد شامل کارمندان شعب ، مبلغین مبلغ ، ناظران دوره گرد و پیشگامان ویژه هستند که همگی از آنها به درجات مختلف حمایت مالی می شوند.
هیچ کس انکار نمی کند که نهاد شرکتی متنوع ، پیچیده و گسترده ای که ما پیش از این توضیح دادیم ، برای عملکرد م functionثر به شخصی در راس خود احتیاج دارد. [ما پیشنهاد نمی کنیم که برای انجام کار تبلیغ در سراسر جهان به چنین موجودی نیاز باشد. از این گذشته ، سنگها می توانستند فریاد بزنند. (لوقا 19:40) فقط به چنین موجودیتی ، یک هیئت حاکمه یا هیئت مدیره برای مدیریت آن نیاز است.] با این حال ، وقتی می گوییم هیئت حاکمه مدرن ما بر اساس مدل قرن اول بنا شده است ، نهاد شرکتی مشابه موجود در قرن اول؟
هر دانشجوی تاریخ این پیشنهاد را بسیار خنده آور می یابد. شرکت های چند ملیتی یک اختراع نسبتاً اخیر هستند. هیچ چیز در کتاب مقدس وجود ندارد که نشان دهد رسولان و پیرمردان قدس در اورشلیم یک امپراطوری چند ملیتی را با دارایی های زمین ، ساختمان ها و دارایی های مالی نگهداری شده با ارزهای مختلف اداره می کردند. در قرن اول به سادگی هیچ زیرساختی برای مدیریت چنین چیزی وجود نداشت. تنها راه ارتباطی مکاتبات بود ، اما خدمات پستی مستقر وجود نداشت. نامه ها فقط هنگامی که شخصی به مسافرت می رود منتقل می شوند و با توجه به ماهیت خطرناک سفر در آن روزها ، هرگز نمی توان روی رسیدن نامه حساب کرد.

پس منظور ما از یک نهاد حاکم قرن اول چیست؟

مقصود ما یک نمونه اولیه از آنچه امروز بر ما حکمرانی می کنیم ، است. هیئت حاکمه مدرن به طور مستقیم یا از طریق نمایندگان خود ، همه انتصابات را انجام می دهد ، کتاب مقدس را تفسیر می کند و همه درک و آموزه های رسمی ما را در اختیار ما قرار می دهد ، قانون موضوعاتی را که صریحاً در کتاب مقدس به آنها اشاره نشده ، قانونگذاری می کند ، قوه قضاییه را برای اجرای این قانون تنظیم و مدیریت می کند ، مجازات جرایم. همچنین ادعای حق اطاعت مطلق در نقش خود را به عنوان کانال ارتباطی منصوب شده توسط خداوند اعلام می کند.
بنابراین ، هیئت حاکمه باستان همین نقش ها را پر می کرد. در غیر این صورت ، ما برای آنچه امروز بر ما حاکم است ، هیچ سابقه کتاب مقدس نخواهیم داشت.

آیا چنین نهاد حاکمی قرن اول وجود داشته است؟

بیایید این کار را با تفکیک در نقش های مختلفی که هیئت حاکمه موجود تحت اختیار خود دارد شروع کنیم و سپس به دنبال تشابهات باستانی باشیم. اساساً ، ما فرآیند را مهندسی معکوس می کنیم.
امروز: این کار بر کار تبلیغ در سراسر جهان نظارت می کند ، ناظران شعبه و مسافران را منصوب می کند ، مبلغان و پیشگامان ویژه را اعزام می کند و نیازهای مالی آنها را تأمین می کند. همه اینها ، به نوبه خود ، مستقیماً به هیئت حاکمه گزارش می شوند.
قرن اول: هیچ سابقه ای از دفاتر شعبه در هیچ یک از کشورها وجود ندارد که در کتاب مقدس یونان گزارش شده است. با این حال مبلغانی بودند. پل ، بارناباس ، سیلاس ، مارک ، لوک همگی نمونه هایی از اهمیت تاریخی هستند. آیا این افراد توسط بیت المقدس اعزام شده اند؟ آیا بیت المقدس از بودجه دریافتی از همه جماعات جهان باستان از آنها حمایت مالی می کرد؟ آیا آنها پس از بازگشت به اورشلیم گزارش دادند؟
در سال 46 م ، پولس و بارنابا با جماعت انطاکیه که در اسرائیل نبود بلکه در سوریه بودند ، ارتباط داشتند. آنها توسط برادران سخاوتمند در انطاکیه ماموریت کمک به اورشلیم را در زمان قحطی بزرگ در زمان سلطنت کلادیوس فرستادند. (اعمال 11: 27-29) آنها ماموریت خود را به پایان رساندند ، جان مارک را با خود بردند و به انطاکیه بازگشتند. در آن زمان - احتمالاً ظرف مدت یک سال از بازگشت آنها از اورشلیم - روح القدس به جماعت انطاکیه دستور داد تا پول و برنابا را مأمور کنند و آنها را در اولین تورهای تبلیغی مبلغین بفرستد. (اعمال 13: 2-5)
از آنجا که آنها تازه به اورشلیم رفته بودند ، چرا روح القدس پیرمردها و رسولان را به آنجا اعزام نکرد تا آنها را در این مأموریت اعزام کنند؟ اگر این افراد کانال ارتباطی منصوب شده از جانب خدا را تشکیل دهند ، آیا یاهو قاعده تعیین شده آنها را تضعیف نمی کند ، بلکه ارتباط خود را از طریق برادران در انطاکیه هدایت می کند؟
با تکمیل اولین تور تبلیغی خود ، این دو مبلغ برجسته کجا بازگشتند تا گزارش تهیه کنند؟ به یک هیئت حاکم مستقر در اورشلیم؟ اعمال 14: 26,27 ، XNUMX نشان می دهد که آنها به جماعت انطاکیه بازگشتند و گزارش کاملی را ارائه دادند و "اندکی وقت با شاگردان" در آنجا گذراندند.
لازم به ذکر است که جماعت انطاکیه این افراد و دیگران را به تورهای تبلیغی فرستاد. هیچ سابقه ای از اعزام بزرگان و رسولان در بیت المقدس در تورهای تبلیغی وجود ندارد.
آیا جماعت قرن اول در اورشلیم به عنوان یک هیئت حاکمه به معنای هدایت و مدیریت کارهای روز دنیا عمل می کرد؟ در می یابیم که وقتی پولس و افرادی که همراه او بودند می خواستند در ناحیه آسیا تبلیغ کنند ، این کار را نه توسط برخی ارگان های حاکم ، بلکه توسط روح القدس منع کرده بودند. بعلاوه ، هنگامی که آنها بعداً خواستند در بیتنیا تبلیغ کنند ، روح عیسی مانع آنها شد. در عوض ، آنها با استفاده از یک چشم انداز هدایت شدند تا به مقدونیه قدم بگذارند. (اعمال 16: 6-9)
عیسی برای هدایت کارهای جهانی در زمان خود از گروهی از مردان در اورشلیم یا جاهای دیگر استفاده نکرد. او کاملاً قادر به انجام چنین کاری بود. در واقع ، او هنوز هم هست.
امروز:  همه جماعات از طریق نمایندگان مسافرتی و دفاتر شعبی که گزارش خود را به هیئت حاکمه ارائه می دهند ، کنترل می شوند. امور مالی توسط هیئت حاکمه و نمایندگان آن کنترل می شود. به همین ترتیب خرید زمین برای تالارهای پادشاهی و همچنین طراحی و ساخت آنها همه از این طریق توسط هیئت حاکمه از طریق نمایندگان خود در شعبه و در کمیته ساختمان منطقه ای کنترل می شود. هر جماعتی در جهان گزارش های آماری منظمی را به هیئت حاکمه ارائه می دهد و همه بزرگان خدمت کننده در این جماعت توسط خود جماعات تعیین نمی شوند ، بلکه توسط هیئت حاکمه از طریق دفاتر شعب خود تعیین می شوند.
قرن اول: در قرن اول هیچ كدام از موارد مشابه كاملاً موازی نیست. ساختمانها و زمینهای محل اجتماعات ذکر نشده است. به نظر می رسد که جماعات در خانه اعضای محلی تشکیل جلسه داده اند. گزارش ها به طور منظم گزارش نمی شدند ، اما طبق عادت آن زمان ، اخبار توسط مسافران منتقل می شدند ، بنابراین مسیحیان که به یک مکان یا مکان دیگر سفر می کردند ، گزارش هایی را درباره کارهایی که در هر کجا که بودند ، به جماعت محلی گزارش می دادند. با این حال ، این اتفاقی بود و بخشی از برخی از دولت های کنترل شده سازمان یافته نبود.
امروز: هیئت حاکمه نقش قانونگذاری و قضایی را ایفا می کند. در مواردی که چیزی در کتاب مقدس به وضوح بیان نشده است ، جایی که ممکن است مسئله وجدان باشد ، قوانین و مقررات جدیدی وضع شده است. به عنوان مثال ، دستور منع سیگار کشیدن ، یا مشاهده پورنوگرافی. این موضوع تعیین کرده است که چطور ممکن است اجتناب از خدمت سربازی برای برادران مناسب باشد. به عنوان مثال ، این روش رشوه دادن به مقامات مکزیک برای گرفتن کارت خدمات نظامی را تأیید کرد. در مورد آنچه که زمینه ساز طلاق است حکم صادر کرده است. خیانت و همجنس گرایی فقط در دسامبر سال 1972 زمینه ساز شد (انصافاً باید گفت ، این هیئت حاکمه از زمان تأسیس آن تا سال 1976 نبود.) از نظر قضایی ، قوانین و رویه های زیادی را برای اجرای احکام قانونی خود ایجاد کرده است. کمیته قضایی سه نفره ، فرجام خواهی ، جلسات غیر علنی که حتی ناظرانی را که متهم درخواست کرده است منع می کند ، همگی نمونه هایی از اختیاری است که ادعا می کند از خداوند گرفته است.
قرن اول: با یک استثنا not قابل توجه که در حال حاضر به آن خواهیم پرداخت ، پیران و رسولان در دنیای باستان چیزی وضع نکردند. همه قوانین و قوانین جدید محصول افرادی بود که تحت الهام از آنها عمل می کردند یا می نوشتند. در حقیقت ، این استثنا that این قاعده را ثابت می کند که یهوه همیشه از افراد و نه کمیته ها برای برقراری ارتباط با قوم خود استفاده کرده است. حتی در سطح جماعت محلی ، هدایت الهی الهی نه از جانب برخی از مرجع متمرکز بلکه از سوی زن و مرد صورت گرفته است که به عنوان پیامبر عمل می کردند. (اعمال 11:27 ؛ 13: 1 ؛ 15:32 ؛ 21: 9)

استثنائی که قاعده را اثبات می کند

تنها مبنای تعلیم ما مبنی بر وجود یک هیئت حاکمه در قرن اول که در اورشلیم مستقر بوده است ، ناشی از اختلاف در مورد مسئله ختنه است.

(اعمال 15: 1 ، 2) 15 و برخی از مردمان از جودا به پایین آمدند و شروع به تعلیم برادران نمودند: "اگر طبق عرف موسی ختنه نشوید ، نمی توانید نجات دهید." 2 اما وقتی پاول و بارنا باز با آنها اختلاف و مشاجره ای به وجود نیامد ، آنها پولس و بارناسب و برخی دیگر از آنها ترتیب دادند تا با توجه به این اختلاف ، نزد رسولان و بزرگان اورشلیم بروند. .

این اتفاق زمانی رخ داد که پولس و برنابا در انطاکیه بودند. مردانی از یهودیه با آوردن تعالیم جدیدی وارد مشاجره شدند كه اختلاف زیادی ایجاد كرد. باید حل می شد. بنابراین به اورشلیم رفتند. آیا آنها به آنجا رفتند زیرا همان جایی بود که هیئت حاکمه وجود داشت یا آنها به آنجا رفتند که منبع این مشکل بود؟ همانطور که خواهیم دید ، دلیل اخیر محتمل ترین دلیل سفر آنها است.

(اعمال 15: 6) . . .و حواریون و پیرمردها دور هم جمع شدند تا از این ماجرا دیدن کنند.

با توجه به اینکه پانزده سال قبل هزاران یهودی در پنطیکاست تعمید داده شده بودند ، در این زمان ، باید جماعات زیادی در شهر مقدس وجود داشته باشد. از آنجا که همه مردان مسن درگیر این حل تعارض بودند ، تعداد قابل توجهی از مردان مسن که در حال حاضر هستند را شامل می شود. این گروه کوچکی از مردان منصوب نیست که اغلب در انتشارات ما به تصویر کشیده می شود. در حقیقت از این گردهمایی به عنوان انبوه یاد می شود.

(اعمال 15: 12) در آن کل جمعیت ساکت شدند، و آنها شروع به گوش دادن به باراناست و پولس بسیاری از نشانه ها و نشانه هایی را که خدا از طریق آنها در بین ملل انجام داد ، نقل می کنند.

(اعمال 15: 30) بر همین اساس ، هنگامی که این افراد رها شدند ، به آنتونیا رفتند ، و آنها جمع را جمع کردند و نامه را به آنها داد

همه دلایلی مبنی بر تشکیل این مجلس وجود دارد ، نه به این دلیل که همه پیرمردهای اورشلیم توسط عیسی برای حکمرانی بر جماعت قرن اول در سراسر جهان منصوب شده اند ، بلکه به این دلیل که آنها منشأ مشکل بودند. تا زمانی که همه مسیحیان اورشلیم در این مورد به توافق نرسند مشکل برطرف نخواهد شد.

(اعمال 15: 24 ، 25) . . از آنجا که ما شنیده ایم که برخی از میان ما با سخنرانی برای شما مشکل ایجاد کرده اند ، تلاش می کنند روح شما را برانداز کنند ، اگرچه ما هیچ راهنمایی به آنها نداده ایم ، 25 ما رسیده ایم یک توافق نامه به اتفاق آرا و ترجیح داده اند مردانی را به همراه عزیزانمان ، بارنا باز و پولس برای شما ارسال کنند ،

توافق نامه ای اتفاق افتاد و هر دو نفر و تأیید کتبی برای استراحت موضوع در حال ارسال بودند. فقط منطقی است که هر کجا پل ، سیلاس و برنابا پس از آن سفر می کردند ، نامه را تحویل می گرفتند ، زیرا این یهودیان هنوز انجام نشده بودند. چند سال بعد ، در نامه ای به غلاطیان ، پولس از آنها نام می برد ، آرزو می کند کاش خود را مجذوب خود می کردند. کلمات قوی ، نشان می دهد که صبر خدا کمرنگ شده است. (جال. 5:11 ، 12)

مشاهده کل تصویر

بیایید برای لحظه ای فرض کنیم هیچ هیئت حاکمی که کار جهانی را هدایت کند و به عنوان تنها کانال ارتباطی خدا باشد ، وجود نداشت. بعدش چی شد؟ پل و برنابا چه می کردند؟ آیا آنها کار متفاوتی انجام می دادند؟ البته که نه. این اختلاف توسط مردانی از اورشلیم ایجاد شد. تنها راه حل آن این است که موضوع را به بیت المقدس برگردانیم. اگر این اثبات یک نهاد حاکم در قرن اول است ، در این صورت باید مدارک تأییدی در بقیه کتاب های مقدس مسیحی وجود داشته باشد. با این حال ، آنچه که ما پیدا می کنیم چیزی جز است.
واقعیت های بسیاری وجود دارد که این دیدگاه را تأیید می کند.
پولس قرار ویژه ای به عنوان رسول ملل داشت. او مستقیماً توسط عیسی مسیح منصوب نشد. آیا اگر هیئت حاکمه ای وجود داشت ، با هیئت حاکمه مشورت نمی کرد؟ در عوض او می گوید ،

(Galatians 1: 18، 19) . . .سپس سه سال بعد به اورشلیم رفتم و به ملاقات س′فاس رفتم و پانزده روز نزد او ماندم. 19 اما من هیچ کس دیگری از رسولان ، تنها جیمز برادر خداوند را ندیدم.

بسیار عجیب است که او باید به طور عمدی از هیئت حاکمه اجتناب کند ، مگر اینکه موجودیتی وجود نداشته باشد.
نام "مسیحیان" از کجا آمده است؟ آیا این بخشنامه ای بود که توسط برخی ارگانهای حاکم بر بیت المقدس صادر شده بود؟ نه این نام به عنایت الهی آمده است. آه ، اما آیا این حداقل از طریق رسولان و بزرگان اورشلیم به عنوان کانال ارتباطی منصوب شده از سوی خدا صورت گرفته است؟ اینطور نبود این از طریق جماعت انطاکیه بود. (اعمال 11:22) در واقع ، اگر می خواستید برای هیئت حاکمه قرن اول پرونده ای تهیه کنید ، با تمرکز بر روی برادران در انطاکیه ، اوضاع آن را راحت تر می کنید ، زیرا به نظر می رسد تأثیر آنها بر روی کارهای تبلیغی جهانی آن روز نسبت به پیرمردهای اورشلیم.
وقتی جان دید خود را دریافت كرد كه در آن عیسی به هفت جماعت سخنرانی می كرد ، هیچ اشاره ای به هیئت حاكم نشده است. چرا عیسی کانال ها را دنبال نمی کند و جان را به نوشتن نامه به هیئت حاکمه راهنمایی می کند تا آنها بتوانند نقش نظارت خود را انجام دهند و از این امور جماعت مراقبت کنند؟ به بیان ساده ، عمده شواهد نشان می دهد که عیسی در طول قرن اول مستقیماً با جماعات رفتار می کرد.

درسی از اسرائیل باستان

هنگامی که خداوند ابتدا یک ملت را به سمت خود گرفت ، رهبری را منصوب کرد ، به او قدرت و اختیار بزرگی داد تا قوم خود را آزاد کند و آنها را به سرزمین موعود هدایت کند. اما موسی وارد آن سرزمین نشد. در عوض ، او به جوشوا مأمور شد تا قوم خود را در جنگ علیه کنعانیان هدایت کند. با این حال ، هنگامی که این کار به پایان رسید و جوشوا درگذشت ، اتفاق جالبی رخ داد.

(قضات 17: 6) . . .در آن روزها هیچ پادشاهی در اسرائیل نبود. همانطور که برای همه ، آنچه که از نظر او درست بود ، او عادت به انجام آن بود.

به عبارت ساده ، هیچ حاکم انسانی بر سر ملت اسرائیل وجود نداشت. رئیس هر خانوار کد قانون داشت. آنها نوعی عبادت و سلوک داشتند که به دست خدا به صورت مکتوب گذاشته شده است. درست است که قضات وجود داشتند اما نقش آنها بر عهده دولت نبودن بلکه برای حل و فصل اختلافات بود. آنها همچنین برای هدایت مردم در مواقع جنگ و درگیری خدمت می کردند. اما هیچ پادشاه انسانی یا هیأتی حاکم بر اسرائیل وجود نداشت زیرا خداوند پادشاه آنها بود.
گرچه ملت اسرائیل در دوره قاضیان کاملاً بی عیب و نقص بود ، اما یهوه آن را تحت الگویی از دولت تأیید کرد که تأیید کرد. منطقی خواهد بود که حتی اجازه نقص و نقص ، هر نوع حکومتی را که یوهو روی کار آورد ، تا حد امکان به آنچه در ابتدا برای انسان کامل در نظر گرفته نزدیک باشد. یهوه می توانست نوعی دولت متمرکز ایجاد کند. با این حال ، به جوشوا ، که مستقیماً با یهوه ارتباط برقرار می کرد ، پس از مرگ وی دستور داده نشد که چنین کاری انجام دهد. هیچ سلطنتی و نه یک دموکراسی پارلمانی ، یا هر نوع بیشماری از حکومت انسانی که ما سعی کرده ایم ببینیم و شکست خورده است ، قرار نبود. قابل توجه است که هیچ پیش بینی برای کمیته مرکزی - یک هیئت حاکمه وجود ندارد.
با توجه به محدودیتهای هر جامعه ناقص همراه با اشکالاتی که در محیط فرهنگی وجود دارد - مانند آن زمان - ، بنی اسرائیل تقریباً بهترین سبک زندگی ممکن را داشتند. اما انسانها ، هرگز به چیز خوب اکتفا نکردند ، می خواستند با راه اندازی یک پادشاه انسانی ، یک دولت متمرکز ، آن را "بهبود بخشند". البته از آنجا تقریباً سربالایی بود.
از این رو در قرن اول هنگامی که خداوند بار دیگر ملتی را به سوی خود گرفت ، همان الگوی حکومت الهی را دنبال کرد. موسی بیشتر مردم خود را از اسارت معنوی رهایی بخشید. وقتی عیسی رفت ، وی دوازده رسول را به ادامه کار مأمور کرد. آنچه بعد از این درگذشت ، جماعتی مسیحی در سراسر جهان بود كه بر اساس آن عیسی مستقیماً از بهشت ​​حكم می كرد.
كسانی كه در این جماعت رهبری می كنند ، دستورالعملهایی را نوشتند كه به تدریج با الهام از آنها نازل می شد ، و همچنین كلام مستقیم خدا كه از طریق پیامبران محلی گفته می شد. برای یک مقام متمرکز انسانی غیرممکن بود که بر آنها حکومت کند ، اما آنچه مهمتر است این است که هر مرجع مرکزی ناگزیر به فساد جماعت مسیحی می گشت ، درست همانطور که اقتدار مرکزی پادشاهان اسرائیل منجر به فساد شد. یهودیان
این یک واقعیت تاریخ و همچنین تحقق پیشگویی کتاب مقدس است که مردان درون جماعت مسیحی قیام کردند و شروع به پروردگاری بر سایر مسیحیان خود کردند. با گذشت زمان ، یک هیئت حاکمه یا شورای حاکم تشکیل شد و شروع به تسلط بر گله کرد. مردان خود را به عنوان شاهزاده ها تنظیم كردند و ادعا كردند كه در صورت اطاعت كامل ، نجات فقط امكان پذیر است. (اعمال 20: 29,30؛ تیم 1. 4: 1-5؛ Ps. 146: 3)

وضعیت امروز

امروز چطور؟ آیا این واقعیت که هیچ نهاد حاکمی در قرن اول وجود نداشته است ، به معنای وجود امروز نیست؟ اگر آنها بدون بدنه حاکم همراه بودند ، چرا ما نمی توانیم؟ آیا شرایط امروز به قدری متفاوت است که جماعت مدرن مسیحی بدون اینکه گروهی از مردان آن را کارگردانی کنند ، نمی توانند فعالیت کنند؟ اگر چنین است ، چقدر اقتدار باید در چنین بدن مردان سرمایه گذاری شود؟
ما در پست بعدی سعی خواهیم کرد به این سؤالات پاسخ دهیم.

مکاشفه ای شگفت آور

شاید تعجب کنید که می دانید بسیاری از استدلال های کتاب مقدس موجود در این پست موازی هستند که در گفتاری که توسط برادر فردریک فرانتس به کلاس پنجاه و نهم گیلاد در طول فارغ التحصیلی خود در سپتامبر 7 ، 1975 ارائه شده است. این درست قبل از تشکیل هیئت حاکمه مدرن در ژانویه 1 ، 1976 بود. اگر مایلید گفتمان را برای خودتان بشنوید ، می توانید به راحتی در youtube.com پیدا کنید.
متأسفانه ، همه استدلالهای صحیح از گفتمان وی صرفاً نادیده گرفته شد و هرگز در هیچ یک از انتشارات تکرار نشد.

برای رفتن به قسمت 3 اینجا را کلیک کنید

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    47
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x