[برای دیدن قسمت 2 اینجا کلیک کنید]

در قسمت 2 این مجموعه ، ما ثابت کردیم که هیچ مدرکی در مورد کتاب مقدس وجود هیئت حاکمه قرن اول وجود ندارد. این س theال را به ذهن متبادر می کند ، آیا شواهدی از کتاب مقدس برای وجود شواهد موجود وجود دارد؟ این مسئله برای پرداختن به این س ofال که بنده وفادار و با احتیاط واقعاً کیست بسیار مهم است. اعضای هیئت حاکمه شاهد بوده اند که آنها برده ای هستند که عیسی به آنها اشاره می کرد. آنها ادعا می کنند که نقش برده این است که کانال ارتباطی منصوب خداوند باشد. بیایید اینجا کلمات را کوچک نکنیم. این نقش به آنها حق می دهد سخنگوی خدا باشند. آنها تا آنجا پیش نرفته اند که در واقع این حرف را بزنند ، اما اگر کانالی هستند که خداوند متعال از طریق آن با بندگان خود ارتباط برقرار می کند ، سخنگوی او برای همه اهداف است. وقتی آرماگدون می آید ، شاهدان یهوه انتظار دارند که هر هدایتی از طرف خدا در مورد کاری که ما باید انجام دهیم از طریق این کانال ارتباطی حاصل خواهد شد.
بنابراین دوباره به این سوال برمی گردیم: آیا شواهدی از کتاب مقدس وجود دارد که از همه اینها پشتیبانی کند؟
درست است که یهوه در گذشته سخنگوهایی داشت ، اما او همیشه از افراد استفاده می کرد ، هرگز از کمیته ها استفاده نمی کرد. موسی ، دانیال ، پولس رسول ، و از همه مهمتر ، عیسی مسیح. اینها با الهام صحبت کردند. مدارک و اعتبار آنها توسط خود خدا برقرار شده است. پیشگویی های آنها هرگز - هرگز - به حقیقت نپیوستند.
بیایید بررسی کنیم: 1) افراد ، نه کمیته ها. 2) اعتبارنامه های ایجاد شده توسط خدا ؛ 3) با الهام صحبت کرد 4) پیشگویی ها هرگز به حقیقت نپیوستند.
هیئت حاکم هیچ یک از این معیارها را برآورده نمی کند. به همین دلیل است که وقتی کسی تعلیم هیئت حاکمه را به چالش می کشد ، یک شاهد عادی برای دفاع از خود از منابع کتاب مقدس استفاده نمی کند. به سادگی وجود ندارد. بنابراین در عوض دفاع چیزی شبیه به این اجرا می کند. (صادقانه بگویم صادقانه ، من بیشتر این استدلال ها را خودم در گذشته نه چندان دور استفاده کرده ام).
"به شواهد و بركات خداوند از سازمان او نگاه كنيد.[I]  به رشد ما نگاه کنید. به سابقه حفظ صداقت در زمان آزار و شکنجه نگاه کنید. به عشق برادری جهانی نگاه کنید. چه سازمان دیگری روی زمین حتی نزدیک است؟ اگر سازمان مورد لطف خداوند قرار نگرفته است ، چگونه می توانیم کار تبلیغ جهانی را انجام دهیم؟ اگر ما دین واقعی نیستیم ، پس کیست؟ یهوه باید از هیئت حاکمه برای هدایت ما استفاده کند ، در غیر این صورت از نعمت او لذت نخواهیم برد. "
برای اکثر شاهدان این استدلال منطقی ، منطقی و تقریباً غیر قابل انکار است. ما واقعاً نمی خواهیم این روش دیگری باشد ، زیرا گزینه جایگزین ما را در دریایی از عدم اطمینان رها می کند. با این حال ، از وقتی که گویا آخرین روزها آغاز شده است ، به قرن نزدیک می شویم ، برخی از ما شروع به بررسی مجدد آموزه هایی می کنیم که بستر آنها بود. نادرست بودن برخی آموزه های کلیدی منجر به آشفتگی درونی زیادی شده است. اصطلاح روانشناختی این شرایط "ناسازگاری شناختی" است. از یک طرف ، ما معتقدیم که ما دین واقعی هستیم. از طرف دیگر ، ما دریافته ایم که در حال آموزش برخی از دروغ های مهم هستیم. خیلی بیشتر از آنچه می توان با بهانه فزاینده ای ساده بیان کرد: "نور بیشتر می شود".
آیا حقیقت چیز کمی است؟ اگر کاتولیک ها 30٪ حقیقت (برای انتخاب یک شماره از هوا) داشته باشند و Adventists گفته اند ، 60٪ ، و ما آه ، من نمی دانم ، 85٪ ، آیا ما هنوز می توانیم دین واقعی باشیم در حالی که همه بقیه را دروغ خواند؟ خط تقسیم کجاست؟ در کدام درصد درصد دین باطل به دین واقعی تبدیل می شود؟
راهی برای برون رفت از این باتلاق افکار و احساسات متناقض وجود دارد ، راهی برای حل ناسازگاری شناختی که در غیر این صورت می تواند آرامش معنوی ما را از بین ببرد. این راه انکار نیست ، روشی است که بسیاری دنبال می کنند. با دهها سال تعریف مجدد یک دکترین تا حد پوچی با مشکل مواجه شده اید (مت 24: 34 به ذهن خطور می کند) بسیاری از شاهدان یهوه به سادگی دیگر از در نظر گرفتن موضوع خودداری می کنند. نادیده گرفتن هر مکالمه ای که ممکن است موضوع متخلف را لمس کند. به عبارت ساده ، آنها فقط "به آنجا نمی روند". با این حال ، دفن افکار ناامیدکننده ما در اعماق ضمیر ناخودآگاه فقط به ما آسیب می رساند و بدتر از آن ، این دوره مورد تأیید یهوه نیست. چگونه می توان عبارت الهام گرفته شده را درک کرد: "اطمینان حاصل کنید تمام چیزها به آنچه خوب است نگه دارید. "(1 thes. 5: 21)

حل تعارض

حل این درگیری برای خوشبختی ما و برقراری مجدد رابطه با یهوه بسیار مهم است. صحبت موضوعی ، این یک مزیت اضافی است که به ما کمک می کند تا برده وفادار و با احتیاط را شناسایی کنیم.
بیایید با تعریف عناصر اعتقاد خود به عنوان شاهدان یهوه شروع کنیم.

1) یهوه سازمان زمینی دارد.
2) سازمان زمینی یهوه دین واقعی است.
3) پشتیبانی کتاب مقدس از سازمان امروزی ما وجود دارد.
4) شواهد تجربی ثابت می کند که شاهدان یهوه سازمان زمینی خدا را تشکیل می دهند.
5) هیئت حاکمه توسط خداوند منصوب شده است تا سازمان زمینی خود را هدایت کند.

حال بیایید عناصری را که باعث می شود موارد بالا را زیر سوال ببریم اضافه کنیم.

6) هیچ مدرک کتاب مقدس مبنی بر اینکه "مسیح" در روزهای آخر به طور نامرئی "برسد" وجود ندارد.
7) در کتاب مقدس چیزی وجود ندارد که سال 1914 را به عنوان آغاز این حضور دوم فرض کند.
8) هیچ چیز در کتاب مقدس اثبات نمی کند که عیسی از سال 1914 تا 1918 خانه خود را بازرسی کرده است.
9) هیچ چیز در کتاب مقدس اثبات نمی کند که عیسی برده را در سال 1919 منصوب کرد
10) هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد اکثریت مسیحیان امیدی آسمانی ندارند.
11) هیچ مدرکی وجود ندارد که مسیح واسطه اکثر مسیحیان نباشد.
12) هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد بیشتر مسیحیان فرزندان خدا نیستند.
13) هیچ مدرکی برای یک سیستم ردیف دو طبقه وجود ندارد.

روشی که بسیاری از برادران ما با ارائه این هشت نکته آخر برخورد می کنند ، این است که پاسخ دهند - احتمالاً با کمال خونسردی و خویشتن داری ، هرچند که حسن نیت دارد ، اما تعارف می کنند: "یهوه تو را به عنوان وفادار خود قرار نداد برده فکر می کنید باهوش تر از برادران هیئت حاکمه هستید؟ ما باید به کسانی که یوهو تعیین کرده اعتماد کنیم. اگر مواردی وجود دارد که باید اصلاح شود ، پس باید منتظر یهوه باشیم. در غیر این صورت ، ممکن است ما در "فشار آوردن به جلو" مقصر باشیم. "
کسانی که چنین حرفهایی را می زنند متوجه نمی شوند - در حقیقت ، آنها هرگز متوقف نخواهند شد از این س —ال - این واقعیت که بسیاری از آنچه آنها تازه بیان کرده اند (الف) بر اساس فرضیات اثبات نشده است ، یا (ب) در تضاد با اصول شناخته شده کتاب مقدس است. واقعیت این است که آنها بیش از حد عاطفی در آنچه سازمان برای آنها نشان می دهد سرمایه گذاری کرده اند تا جایگاه خود را در زندگی آنها زیر سوال ببرند. آنها مانند سائول به یک تماس بیدار رادیکال احتیاج دارند - شاید نه افشاگری کورکورانه از عیسی مسیح با شکوه ، اما چه کسی می داند - تا آنها را در ارزیابی مجدد نقش خود در هدف آشکار خدا شوکه کند. نگرانی ما در اینجا مربوط به کسانی است که مانند خودم ، قبلاً به آن نقطه رسیده اند و دیگر حاضر نیستند شواهد را نادیده بگیرند ، حتی اگر این به معنای کنار گذاشتن یک احساس امنیت کاذب باشد.
بنابراین اجازه دهید شش نکته اول را بررسی کنیم. با این حال ، یک چیز آخر وجود دارد که باید قبل از شروع کار انجام دهیم. ما باید اصطلاح "سازمان" را تعریف کنیم.
(اگر قبلاً آن را فهمیده نشده بودید ، تمام پست به این نکته مهم می رسد.)

سازمان چیست

سربرگ مورد استفاده دفاتر شعب شاهدان یهوه در اطراف این کلمه اصطلاح "جماعت مسیحی" را نشان می دهد که فقط چند سال پیش جایگزین "Watch Tower Bible & Tract Society" شد. با این حال ، در انتشارات و به صورت شفاهی ، واژه "سازمان" بیشتر استفاده می شود. آیا ما با کلمات بازی می کنیم؟ آیا ما "از نظر سingsال و بحث درباره کلمات بیمار روانی هستیم"؟ در واقع ، "اجتماعات" و "تشکیلات" صرفاً مفاهیم مترادف نیستند. کلمات مختلف برای توصیف یک چیز؟ اجازه بدید ببینم. (1 تیم. 6: 3)
"جماعت" از کلمه یونانی آمده است اککلیا[II] که به معنای "صدا زدن" یا "صدا زدن" است. در کتاب مقدس ، به افرادی گفته می شود که خداوند آنها را به نام خود از ملل صدا کرده است. (اعمال 15:14)
"سازمان" از "ارگان" ناشی می شود که از یونانی است سبک علمی که به معنای واقعی کلمه ، "آنچه با آن یکی کار می کند" ؛ در اصل یک ابزار یا ابزار. به همین دلیل است که به اجزای بدن اندام گفته می شود و کل بدن نیز یک ارگانیسم است. اندام ها ابزاری هستند که بدن برای انجام یک کار با آنها کار می کند - ما را زنده و فعال نگه می دارد. یک سازمان همتای اداری این امر است ، گروهی از افراد که وظایف مختلفی مانند اعضای بدن شما را انجام می دهند ، اما به طور کلی به کل خدمت می کنند. البته ، مانند بدن انسان ، برای رسیدن به هر چیزی ، حتی به سادگی فعالیت ، یک سازمان به یک رئیس نیاز دارد. این به یک نیروی هدایت کننده احتیاج دارد. رهبری در قالب یک نفر ، یا یک هیئت مدیره ، که اطمینان حاصل کند که هدف سازمان تحقق یافته است. پس از دستیابی به آن هدف ، دلیل وجود سازمان از بین رفته است.
امروزه سازمانهای بسیاری در جهان وجود دارد: ناتو ، WHO ، OAS ، یونسکو. مردم جهان این سازمان ها را برای کارهای خاص ایجاد کرده اند.
جماعتی که نام یهوه را صدا می کنند یک قوم هستند. آنها همیشه وجود خواهند داشت. آنها می توانند خود را برای کارهای مختلف - ساخت و ساز ، تسکین فاجعه ، موعظه - سازماندهی کنند ، اما همه این کارها عمر محدودی دارند. این سازمان ها به پایان می رسند ، سازمان های جدیدی ایجاد می شوند ، اما آنها ابزاری هستند که "مردم" از آنها برای رسیدن به مقصودی استفاده می کنند. ابزار مردم نیستند.
هدف اصلی اعلام شده سازمان شاهدان یهوه ، انجام کارهای موعظه در سراسر جهان قبل از پایان این سیستم از امور است.
بگذارید در اینجا کاملاً واضح و روشن باشیم: ما با سازماندهی جماعت مسیحی برای انجام برخی وظایف مشکلی نداریم. سازمان ما "بسیاری از کارهای قدرتمند را به نام خدا انجام داده است" ، اما این خود تأیید پروردگار را تضمین نمی کند. (مت 7: 22 ، 23)

چه سازمانی نیست

خطری که برای هر سازمانی وجود دارد این است که ممکن است زندگی خود را به خود اختصاص دهد. آنچه اغلب اتفاق می افتد این است که ابزاری که برای خدمت به مردم استفاده می شود به چیزی تبدیل می شود که مردم باید در خدمت آن باشند. دلیل این اتفاق این است که هر سازمانی باید انسانهایی را هدایت کند. اگر هیچ محافظتی برای آن اقتدار انسانی اعمال نشده باشد ؛ اگر آن مرجع بتواند ادعای حق الهی کند؛ سپس اخطارهای موجود در Eccl. 8: 9 و جر. 10:23 باید اعمال شود. خدا کسی نیست که مورد تمسخر قرار گیرد. آنچه می کاریم ، درو می کنیم. (جال. 6: 7)
اینجاست که می توانیم تفاوت واقعی بین جماعت مسیحیان و سازمان را نشان دهیم. این اصطلاحات مترادف در زبان عامیانه ما نیستند.

آزمایشی

این را امتحان کن. برنامه Watchtower Library را باز کنید. به منوی جستجو دسترسی پیدا کرده و محدوده جستجو را روی "جمله" تنظیم کنید. سپس این رشته از نویسه ها را کپی و پیست کنید[III] وارد قسمت جستجو شده و Enter را بزنید.

ارگانها | جماعت و وفادار *

در کتاب مقدس NWT هیچ اشاره ای به وفاداری به جماعت یا سازمان نخواهید یافت. حالا این یکی رو امتحان کنید. ما به دنبال مواردی از "اطاعت" ، "اطاعت" یا "اطاعت" هستیم.

ارگانها | جماعت و فرمانبرداری *

باز هم ، هیچ نتیجه ای از NWT حاصل نشده است.
به نظر می رسد که یهوه انتظار ندارد ما از جماعت اطاعت کنیم یا به آن وفادار باشیم. چرا؟ (از آنجا که سازمان در کتاب مقدس استفاده نشده است ، به هیچ وجه در آن تأثیرگذار نیست).
آیا تعداد نتایج به دست آمده برای این دو پرس و جو را نیز بررسی کرده اید برج مراقبت؟ در اینجا چند نمونه آورده شده است:

    • "نمونه بارز وفاداری آنها به یهوه و سازمان او." (w12 4 / 15 صفحه 20)
    • "اجازه دهید ما مصمم به وفادار به یهوه و سازمان باشیم" (w11 7 / 15 ص. 16 par. 8)
    • "این به معنای این نیست که همه کسانی که به سازمان وفادار مانده اند ، موعظه را علنی کنند." (w11 7 / 15 صفحه 30 par. 11)
    • "با اطاعت و وفاداری به راهنمایی های دریافت شده از بخش زمینی سازمان خدا" ، w10 4 / 15 ص. 10 par. 12

این کمک می کند تا توضیح دهید که چرا کتاب مقدس هرگز به ما نمی گوید که به یک سازمان یا جماعت وفادار باشیم. تنها در صورتی می توانیم نسبت به یهوه و شخص یا شخص دیگری وفادار و مطیع باشیم که این دو هرگز در تعارض نباشند. اجتناب ناپذیر است که هر سازمانی که توسط انسانهای ناقص اداره می شود ، هر چقدر هم که نیت آن مردان خوب باشد ، هر از چند گاهی بر خلاف قانون خدا عمل می کند. اطاعت بی چون و چرا از سازمان ما را ملزم به نافرمانی از خدا می کند - شرط غیرقابل قبول یک مسیحی واقعی است.
به یاد داشته باشید ، سازمان ابزاری است که به افرادی که آن را ایجاد کرده اند خدمت می کند. شما از ابزاری اطاعت نمی کنید. شما به ابزاری وفادار نخواهید بود. از شما انتظار نمی رود که به خاطر ابزار خود جان خود را فدا کنید یا یک برادر را تسلیم کنید. و وقتی ابزار را تمام کردید ، وقتی که از عمر مفید آن بیشتر شد ، به راحتی آن را کنار می گذارید.

مسئله اصلی

در حالی که سازمان مترادف با جماعت مسیحیان نیست ، بلکه مترادف با هیئت حاکمه است. هنگامی که به ما گفته می شود "مطیع و وفادار به هدفی هستیم که از طرف زمینی سازمان خدا دریافت می شود" ، آنچه در واقع منظور آن است این است که ما از آنچه هیئت حاکمه به ما می گوید انجام دهیم و صادقانه از آنها حمایت کنیم. (w10 4/15 p. 10 پاراگراف 12) "برده می گوید ..." یا "هیئت حاکمه می گوید ..." یا "سازمان می گوید ..." - اینها همه عبارات مترادف هستند.

بازگشت به آرگومان

حال که تعریف واقعی سازمان را تعریف کردیم ، اجازه دهید پنج نکته را بررسی کنیم که پایه و اساس موضع رسمی ما باشد.

1) یهوه سازمان زمینی دارد.
2) سازمان زمینی یهوه دین واقعی است.
3) پشتیبانی کتاب مقدس از سازمان امروزی ما وجود دارد
4) شواهد تجربی ثابت می کند که شاهدان یهوه سازمان زمینی خدا را تشکیل می دهند.
5) هیئت حاکمه توسط خداوند منصوب شده است تا سازمان زمینی خود را هدایت کند.

اولین نکته بر اثبات به دست آمده از نقاط 3 و 4 استوار است. بدون آن اثبات ، هیچ مدرکی در مورد صحت نکته 1 وجود ندارد. حتی صفت «زمینی» نیز حاکی از وجود سازمانی آسمانی است. این اعتقاد ما است ، اما آنچه که کتاب مقدس در مورد آن صحبت می کند ، آسمانی است که مملو از موجودات فرشته ای است و در حال انجام کارهای بی شماری در خدمت خدا هستند. بله ، آنها سازمان یافته هستند ، اما مفهوم یک سازمان جهانی واحد همانطور که در بالا تعریف کردیم ، به راحتی کتاب مقدس نیست.
ما اکنون از نقطه 2 دور می شویم زیرا این یک موضوع دارای احساسات است.
در مورد نکته 3 ، اگر پشتیبانی کتاب مقدس از سازمان امروزی ما وجود دارد ، از خوانندگان ما دعوت می کنم که آن را با استفاده از ویژگی نظرات سایت با ما در میان بگذارند. ما هیچ موردی پیدا نکردیم درست است ، از جماعت مدرن پشتیبانی زیادی می شود ، اما همانطور که نشان دادیم ، این دو کلمه مفاهیم مختلفی را بیان می کنند. این مفهوم کنونی ما از سازمان است که توسط هیئت حاکمه اجرا می شود و ما به دنبال آن هستیم و پشتیبانی کتاب مقدس را پیدا نمی کنیم.
محل اصلی اختلاف شماره 4 است. بیشتر شاهدان معتقدند که سازمان مورد لطف یهوه قرار گرفته است. آنها این نعمت آشکار را شاهدی بر تأیید وی از خود سازمان می دانند.

آیا خداوند سازمان را برکت می دهد؟

ما به گسترش سازمان در سطح جهان نگاه می کنیم ، و برکت یهوه را می بینیم. ما به عشق و اتحاد در سازمان نگاه می کنیم و برکت یهوه را می بینیم. ما سابقه صداقت سازمان را که تحت آزمایش است ، در نظر می گیریم و برکت یهوه را می بینیم. بنابراین نتیجه می گیریم که این باید سازمان او باشد و هیئت حاکمه باید تحت نظر وی کار کند. آیا این دلیل منطقی است یا ما طعمه مغالطه منطقی می شویم که یعقوب را فریب داده و فکر می کند قرار دادن عصای خالدار در مقابل گله باعث تولد گوسفندهای لکه دار می شود؟ (پیدایش 30: 31-43) این به عنوان مغالطه علت دروغین شناخته می شود.
آیا نعمتهای مربوط به جماعت یهوه نتیجه اقدامات انجام شده توسط هیئت مدیره است یا نتیجه اقدامات وفادار افراد درگیر در سطح ریشه است؟
این را در نظر بگیرید: یهوه نمی تواند فردی را برکت دهد در حالی که همزمان از نعمت خودداری می کند. این منطقی نیست سازمان یک نهاد واحد است. او نمی تواند آن را برکت دهد و در عین حال ، از نعمت خود دریغ کند. اگر بخاطر استدلال بپذیریم که این سازمان است که به جای بعضی از افراد در جماعت ، برکت دارد ، پس چه چیزی می توان گفت که آن نعمت به طور شفاف اثبات نشده است؟
ممکن است بعضی تعجب کند که فکر می کنند در بعضی مواقع سازمان بسیار مورد لطف خداوند قرار نگرفته است. به عنوان مثال آنچه در دهه 1920 اتفاق افتاد را در نظر بگیرید. در اینجا شماری از حضورهای یادبود در آن زمان ، گرد آمده به نزدیکترین هزار نفر وجود دارد

1922 - 33,000
1923 - 42,000
1924 - 63,000
1925 - 90,000
1926 - 89,000
1927 - N / A[IV]
1928 - 17,000[V]

از آنجا که ما از رشد تعداد شاهدان یهوه به عنوان "شاهد" برکت خداوند نه تنها بر قومش ، نه فقط در جماعت او ، بلکه در سازمان او ، استفاده می کنیم ، باید صادقانه 4 از هر 5 عضو را به عنوان شواهدی از دست دهیم. نگه داشتن آن نعمت. یهوه اعمال ایمان و اطاعت را برکت می دهد. فراتر رفتن از مطالب نوشته شده و آموزش نادرست در کتاب مقدس هیچ یک محکوم نیست و محکوم است ، بنابراین طبیعتاً یهوه به سازمانی که چنین مواردی را انجام می دهد برکت نمی دهد. (اول قرنتیان 1: 4 ؛ دخیل 6: 18-20) آیا این 22٪ کاهش حضور در مراسم یادبود را به این دلیل می دهیم که یهوه نعمت خود را پس گرفته است؟ ما نمی کنیم! ما نه رهبری را که با امید کاذب جماعت را گمراه کرده ، بلکه خود اعضا را مقصر می دانیم. دلیل رایج ما در اواخر این است که برخی نمی خواستند در کار خونه به خونه شرکت کنند و دور می شوند. واقعیت ها از این محبوبیت حمایت نمی کنند. فشار برای "تبلیغ پادشاه و پادشاهی او" در سال 80 آغاز شد. فشار برای داشتن خدمات منظم میدانی (همانطور که اکنون آن را می نامیم) با شرکت همه اعضای جماعت در کار تبلیغ خانه به خانه از سال 1919 آغاز شد. ما تجربه کردیم رشد خارق العاده از 1922 تا 1919. این ادعا را کاهش می دهد که هرگونه کاهش تعداد به دلیل عدم پیروی برخی از دستور مسیح برای شاگرد ساختن است.
نه ، شواهد قوی است که از هر پنج نفر چهار سازمان را ترک کردند زیرا آنها فهمیدند مردانی که آنها را دنبال می کردند به آنها آموزه دروغ می آموزند. چرا ما از صراحت نویسندگان کتاب مقدس در پذیرفتن خطای خود و پذیرفتن مسئولیت آن تقلید نمی کنیم؟ وقتی یهوه از تلاش افراد مومن در شاگرد سازی برکت می گیرد ، تعداد ما بیشتر می شود. با این حال ، ما ادعا می کنیم که این نشان دهنده برکت وی بر نهادی است که سازمان است. با این حال ، هنگامی که تعداد ما کاهش می یابد ، ما به سرعت می توانیم به جای رهبری ، مقصر "عدم ایمان" را تغییر دهیم. به جای سازمان.
در سال 1975 مجدداً همین اتفاق افتاد. بر اساس امید نادرست تعداد افزایش یافت و با ناامیدی ناامید شد. باز هم ، ما درجه را به دلیل عدم ایمان مقصر دانستیم ، اما رهبری مسئولیت تعلیم دروغ را در صورت مسئولیت کم انجام دادند.

توضیح نعمت

هنوز هم برخی مخالف خواهند بود ، چگونه می توانید نعمت هایی را که دریافت می کنیم توضیح دهید. ما مجبور نیستیم زیرا کتاب مقدس آنها را برای ما توضیح می دهد. یهوه ایمان و اطاعت را برکت می دهد. به عنوان مثال ، عیسی به ما گفت: "بنابراین بروید و مردم همه ملتها را شاگرد کنید ..." (مت 28: 19) اگر برخی از مسیحیان متبحر در دوران معاصر تصمیم بگیرند که از فن آوری چاپ برای انجام م thisثرتر این کار استفاده کنند ، یهوه آنها را برکت خواهد داد. همانطور که آنها همچنان به سازماندهی و جمع آوری دیگران برای اهداف خود ادامه می دهند ، ی Jehovahه Jehovahو continueه برکت آنها را ادامه خواهد داد. او افراد را برکت می دهد. اگر بعضی از آن افراد شروع به استفاده از موقعیت تازه پیدا شده خود برای 'ضرب و شتم بردگان دیگر خود کنند' ، متوجه می شوند که یهوه شروع به برداشتن نعمت خود می کند. نه لزوماً یک باره ، همانطور که او مدتی به برکت دادن پادشاه شاول ادامه داد تا جایی که نقطه بازگشتی وجود نداشت. اما حتی اگر نعمت را از بعضی دریغ کند ، باز هم می تواند دیگران را برکت دهد. بنابراین کار تمام می شود ، اما بعضی ها اعتبار آن را می گیرند وقتی که همه اعتبار باید به خدا برسد.

خلع سلاح استدلال

بنابراین این استدلال که هیئت حاکمه از طرف خداوند منصوب شده است زیرا یهوه سازمان خود را برکت می دهد ، بحث برانگیزی است. یهوه قوم خود را نه به طور جمعی بلکه به صورت فردی برکت می دهد. به اندازه کافی مسیحیان اصیل را دور هم جمع کنید و ممکن است به نظر برسد موجودیتی که ما به آن سازمان می گوییم مورد برکت است ، اما هنوز هم این افراد هستند که روح القدس می گیرند.
خداوند روح مقدس خود را بر مفهوم اداری ، بلکه بر روی موجودات زنده ریخته نمی کند.

در خلاصه

هدف از این پست نشان دادن این مسئله است که ما نمی توانیم از این استدلال استفاده کنیم که سازمانی زمینی توسط خدا راه اندازی شده و توسط هیئت حاکمه هدایت می شود تا ادعای آنها را نه تنها برده مومن و با احتیاط بلکه کانال معین خداوند نیز ثابت کند. ارتباطات در پست بعدی ما ، سعی خواهیم کرد از کتاب مقدس نشان دهیم که واقعاً آن برده کیست.
با این حال ، در بحث در مورد این موضوع ، ما به یک موضوع بسیار عاطفی (نکته پرشده #2) پرداخته ایم که نباید بدون جواب باقی بماند.

آیا ما دین واقعی هستیم؟

من با این اعتقاد بزرگ شدم که در یک دین واقعی هستم. من اعتقاد داشتم که تمام ادیان دیگر به عنوان بخشی از بابل بزرگ ، در تحقق بخش 18 از مکاشفه نابود می شوند. من اعتقاد داشتم که تا زمانی که در سازمان شاهدان یهوه مانند کشتی باقی بمانم ، نجات خواهم یافت.

"در مدت زمان کوتاه باقی مانده چقدر ضروری است که فرد بتواند خود را با جامعه جهانی جدید در سیستم جدید آرکلیک مشخص کند!" (w58 5 / 1 ص. 280 پاراگراف 3)

"... به یهوه و سازمان کوهستانی او پناه ببرید." (w11 1 / 15 صفحه 4 par 8)

از همان کودکی به من آموخته اند که ما حقیقت داریم ، در واقع ، "در حقیقت" هستیم. شما یا در حقیقت هستید یا در دنیا. این یک رویکرد بسیار دودویی برای نجات است. حتی مکانیزمی برای مقابله با زمانهایی که ما در مورد چیزها اشتباه کرده ایم ، مانند سال 1975 یا معنای "این نسل" وجود داشت. ما می گوییم که یهوه هنوز انتخاب نکرده است که آن چیزها را برای ما آشکار کند ، اما وقتی ما منحرف شدیم با عشق ما را تصحیح کرد و چون حقیقت را دوست داریم ، با فروتنی تصحیح را پذیرفتیم و طرز تفکر خود را طوری تنظیم کردیم که سازمان را بیشتر وارد کنیم همسو با هدف الهی است.
نکته اصلی این همه این است که ما حقیقت را دوست داریم و بنابراین وقتی متوجه می شویم که در مورد چیزی اشتباه می کنیم که با فروتنی تغییر می کنیم ، نه به تعالیم دروغین و سنت های انسان. این نگرش همان چیزی است که ما را از تمام مذاهب دیگر روی زمین جدا می کند. این ویژگی متمایز دین واقعی است.
این همه خوب و خوب بود تا اینکه من فهمیدم اعتقاداتی که اساس دین ما هستند - که ما را از تمام ادیان دیگر در مسیحیت متمایز می کند - بر اساس کتاب مقدس نیستند و دهه هاست که ما در برابر همه تلاش های اصلاح شده این مقاومت می کنیم تعالیم غلط. بدتر از همه ، ما با کسانی که در مورد این اشتباهات در آموزه ساکت نخواهند بود ، سختگیرانه برخورد می کنیم.
عیسی به زن ساماری گفت: "با این وجود ، ساعت فرا می رسد و اکنون زمان آن است که نمازگزاران واقعی با روح و حقیقت پدر را می پرستند ، زیرا ، در واقع ، پدر به دنبال افراد مشابه است تا او را عبادت کنند. 24 خدا یک روح است ، و کسانی که او را می پرستند باید با روح و حقیقت عبادت کنند. "(جان 4: 23 ، 24)
او به موجودی مانند برخی از سازمان های واقعی یا حتی برخی از آیین های واقعی اشاره نمی کند ، بلکه "پرستندگان واقعی" است. او روی افراد متمرکز شده است.
عبادت درباره احترام به خداست. این در مورد داشتن رابطه با خدا است. این را می توان با رابطه پدر و فرزندان خردسالش نشان داد. هر کودک باید پدر را دوست داشته باشد ، و پدر هر یک را در یک رابطه خاص یک به یک دوست دارد. هر کودک ایمان دارد که پدر همیشه به قول خود عمل می کند ، بنابراین هر فرزند وفادار و مطیع است. همه بچه ها در یک خانواده بزرگ هستند. شما نمی توانید یک خانواده را با یک سازمان مقایسه کنید. این یک مقایسه مناسب نیست ، زیرا یک خانواده یک هدف ندارد ، یک هدف واحد که برای آن سازمان یافته است. یک خانواده به همین سادگی است. با این حال می توانید جماعت را با یک خانواده مقایسه کنید. به همین دلیل است که ما از یکدیگر به عنوان برادر یاد می کنیم. رابطه ما با پدر به هر نوع سازمانی بستگی ندارد. همچنین نیازی به رمزگذاری این رابطه در یک سیستم اعتقادی نیست.
اینکه ما سازمانی داریم که به ما در انجام برخی وظایف کمک می کند می تواند مفید باشد. به عنوان مثال ، آخرین تلاشها برای ترجمه و انتشار اخبار خوب به زبانهایی كه فقط اقلیت كوچكی با آنها صحبت می كنند ، نشانگر تلاش و فداكاری بی شماری از مسیحیان واقعی است. با این حال ، همیشه خطر اشتباه گرفتن ابزار با پرستش واقعی وجود دارد. اگر چنین کنیم ، می توانیم دقیقاً مانند هر "دین سازمان یافته" دیگری در سطح زمین بشویم. ما به جای استفاده از آن برای خدمت به ما ، شروع به خدمت به این ابزار می کنیم.
عیسی از کار جدائی فرشتگان صحبت کرد که در آن ابتدا علفهای هرز به صورت دسته ای بسته می شوند و پس از آن گندمها به انبار استاد جمع می شوند. ما یاد می گیریم که انبار سازمان است و گردهمایی در سال 1919 آغاز شد. برای لحظه ای که هیچ مدرکی از کتاب مقدس برای آن تاریخ وجود ندارد ، باید س askال کرد: آیا یهوه از سازمانی استفاده می کند که در تعلیم دروغ ادامه می دهد؟ اگر نه ، پس چیست؟ و چرا عیسی گفت که علف های هرز ابتدا جمع شده و در بسته های نرم افزاری بسته می شوند تا سوزانده شوند.
شاید به جای تلاش برای یافتن برخی از آیین های سازمان یافته و مهر كردن آن با برچسب "دین واقعی" ، باید یادآوری كنیم كه شاگردان قرن اول مسیح بخشی از یك سازمان نبوده اند ، بلكه صرفاً پرستندگان واقعی بودند كه با روح و حقیقت عبادت می كردند. آنها حتی تا مدتی (احتمالاً 46 م) نامی نداشتند که برای اولین بار در شهر انطاکیه سوریه مسیحی خوانده شدند. (اعمال 11:26)
بنابراین ، دین واقعی مسیحیت است. 
اگر من یا شما به عنوان فردی پدر را با روح و حقیقت پرستش می کنیم ، پس ما آموزه دروغ را رد خواهیم کرد. این جوهر مسیحیت است. ذخایر گندم برای افراد (مسیحیان واقعی) در بین علف های هرز (مسیحیان تقلیدی) به رشد خود ادامه خواهند داد - که در سال 1919 آغاز نشد. آیا می توانیم این کار را انجام دهیم در حالی که در یک آیین سازمان یافته باقی می مانیم و همه حقیقت را نمی آموزد؟ حقیقت ساده این است که مسیحیان واقعی طی 2,000 سال گذشته دقیقاً همان کار را انجام داده اند. این نکته مصور عیسی است. به همین دلیل جدا شدن گندم و علف های هرز تا زمان برداشت بسیار سخت است.
سازمان شاهدان یهوه در انجام بسیاری از کارهای خوب ، حتی کارهای قدرتمند ، به ما کمک می کند. این یک ابزار مفید است که به ما کمک می کند تا با مسیحیان شبیه هم جمع شویم و یکدیگر را به عشق ورزیدن و کارهای خوب تحریک کنیم. (عبرت 10:24 ، 25) بسیاری از شاهدان یهوه کارهای خوبی انجام می دهند و گندم به نظر می رسند ، در حالی که به نظر می رسد دیگران حتی اکنون ویژگی های علف های هرز را نشان می دهند. با این حال ، ما نمی توانیم به طور قطع بدانیم که کدام یک است. ما قلبها را نمی خوانیم و هنوز محصول برداشت نشده است. در خاتمه سیستم چیزها ، گندم و علفهای هرز قابل تشخیص خواهند بود.
زمانی فرا خواهد رسید که فریاد برمی خیزد که بابل بزرگ سقوط کرده است. (هیچ دلیل کتاب مقدس وجود ندارد که بتواند این مسئله را قبلاً در سال 1918 اتفاق افتاده باشد.) جالب است که توصیه موجود در Rev. 18: 4 یافت شده است: «قوم من ، اگر نمی خواهید با او در گناهانش شریک شوید ، از او بیرون شوید ... "به وضوح خطاب به مسیحیان واقعی است در حالی که آنها هنوز در بابل بزرگ هستند. در غیر این صورت ، چرا آنها را از او صدا می کنید؟ در آن زمان ، مسیحیان گندم مانند هشدار وحشتناک مکاشفه 22:15 را به خاطر می آورند: "بیرون سگها و ... همه دوست داشتن و حمل دروغ"
اینکه سازمان به عنوان یک نهاد چه خواهد شد ، فقط زمان مشخص خواهد شد. ممکن است مردم ادامه دهند ، اما یک سازمان اگر محدود باشد. برای دستیابی به چیزی شکل گرفته و در صورت دستیابی به آن نیازی به آن نیست. مطمئناً هنگامی که هدف خود را به پایان برساند پایان می یابد ، اما جماعت ادامه خواهد یافت.
تصویر کنجکاوی وجود دارد که عیسی در کوه استفاده می کند. 24:28. او بعد از اینکه به پرستندگان واقعی خود گفت که فریب باورهای غیرواقعی در حضور پسر انسان را نخورند ، از لاشه ای صحبت می کند که عقابها در بالای آن پرواز می کنند. برخی موجودات مرده خواهند بود ، اما پرستندگان واقعی فردی که به عقاب های دور اندیش تشبیه شده اند ، درست قبل از شروع آرماگدون ، یک بار دیگر برای نجات خود دور هم جمع می شوند.
هرچه که معلوم شد ، بگذارید خودمان را آماده کنیم تا با رسیدن آن زمان در میان آنها باشیم. نجات ما به اطاعت از یک سازمان یا گروهی از مردان بستگی ندارد ، بلکه به ایمان ، وفاداری و اطاعت از یهوه و پادشاه مسح او بستگی دارد. اینگونه است که ما خدا را در روح و حقیقت می پرستیم.
 

برای رفتن به قسمت 4 اینجا را کلیک کنید

[I] من تصمیم گرفتم که از این به بعد وقتی در این زمینه استفاده می شود ، از سازمان سرمایه گذاری كنم ، زیرا مانند نهاد مدیریتی كه نشریات ما از آن سرمایه می گیرند ، به یك نهاد خاص اشاره دارد.
[II] Ekklesia ریشه "کلیسا" در اکثر زبانهای عاشقانه است: کلیسا - فرانسوی؛ iglesia - اسپانیایی؛ کیازا - ایتالیایی.
[III] این معیارها باعث می شود نتایج به وقوع کلمات "وفادار" یا "وفادار" یا "وفاداری" و هر دو کلمه قبلی محدود شود. (علامت سوال در سازمان ، املای آمریکایی و انگلیس را پیدا می کند.)
[IV]  بعد از 1926 ، انتشار این ارقام را متوقف کردیم ، احتمالاً به دلیل اینکه بسیار ناامید کننده بودند.
[V] شاهدان یهوه در هدف الهی ، صفحات 313 و 314

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    67
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x