[برای دیدن قسمت 2 اینجا کلیک کنید]
در قسمت 2 این مجموعه ، ما ثابت کردیم که هیچ مدرکی در مورد کتاب مقدس وجود هیئت حاکمه قرن اول وجود ندارد. این س theال را به ذهن متبادر می کند ، آیا شواهدی از کتاب مقدس برای وجود شواهد موجود وجود دارد؟ این مسئله برای پرداختن به این س ofال که بنده وفادار و با احتیاط واقعاً کیست بسیار مهم است. اعضای هیئت حاکمه شاهد بوده اند که آنها برده ای هستند که عیسی به آنها اشاره می کرد. آنها ادعا می کنند که نقش برده این است که کانال ارتباطی منصوب خداوند باشد. بیایید اینجا کلمات را کوچک نکنیم. این نقش به آنها حق می دهد سخنگوی خدا باشند. آنها تا آنجا پیش نرفته اند که در واقع این حرف را بزنند ، اما اگر کانالی هستند که خداوند متعال از طریق آن با بندگان خود ارتباط برقرار می کند ، سخنگوی او برای همه اهداف است. وقتی آرماگدون می آید ، شاهدان یهوه انتظار دارند که هر هدایتی از طرف خدا در مورد کاری که ما باید انجام دهیم از طریق این کانال ارتباطی حاصل خواهد شد.
بنابراین دوباره به این سوال برمی گردیم: آیا شواهدی از کتاب مقدس وجود دارد که از همه اینها پشتیبانی کند؟
درست است که یهوه در گذشته سخنگوهایی داشت ، اما او همیشه از افراد استفاده می کرد ، هرگز از کمیته ها استفاده نمی کرد. موسی ، دانیال ، پولس رسول ، و از همه مهمتر ، عیسی مسیح. اینها با الهام صحبت کردند. مدارک و اعتبار آنها توسط خود خدا برقرار شده است. پیشگویی های آنها هرگز - هرگز - به حقیقت نپیوستند.
بیایید بررسی کنیم: 1) افراد ، نه کمیته ها. 2) اعتبارنامه های ایجاد شده توسط خدا ؛ 3) با الهام صحبت کرد 4) پیشگویی ها هرگز به حقیقت نپیوستند.
هیئت حاکم هیچ یک از این معیارها را برآورده نمی کند. به همین دلیل است که وقتی کسی تعلیم هیئت حاکمه را به چالش می کشد ، یک شاهد عادی برای دفاع از خود از منابع کتاب مقدس استفاده نمی کند. به سادگی وجود ندارد. بنابراین در عوض دفاع چیزی شبیه به این اجرا می کند. (صادقانه بگویم صادقانه ، من بیشتر این استدلال ها را خودم در گذشته نه چندان دور استفاده کرده ام).
"به شواهد و بركات خداوند از سازمان او نگاه كنيد.[I] به رشد ما نگاه کنید. به سابقه حفظ صداقت در زمان آزار و شکنجه نگاه کنید. به عشق برادری جهانی نگاه کنید. چه سازمان دیگری روی زمین حتی نزدیک است؟ اگر سازمان مورد لطف خداوند قرار نگرفته است ، چگونه می توانیم کار تبلیغ جهانی را انجام دهیم؟ اگر ما دین واقعی نیستیم ، پس کیست؟ یهوه باید از هیئت حاکمه برای هدایت ما استفاده کند ، در غیر این صورت از نعمت او لذت نخواهیم برد. "
برای اکثر شاهدان این استدلال منطقی ، منطقی و تقریباً غیر قابل انکار است. ما واقعاً نمی خواهیم این روش دیگری باشد ، زیرا گزینه جایگزین ما را در دریایی از عدم اطمینان رها می کند. با این حال ، از وقتی که گویا آخرین روزها آغاز شده است ، به قرن نزدیک می شویم ، برخی از ما شروع به بررسی مجدد آموزه هایی می کنیم که بستر آنها بود. نادرست بودن برخی آموزه های کلیدی منجر به آشفتگی درونی زیادی شده است. اصطلاح روانشناختی این شرایط "ناسازگاری شناختی" است. از یک طرف ، ما معتقدیم که ما دین واقعی هستیم. از طرف دیگر ، ما دریافته ایم که در حال آموزش برخی از دروغ های مهم هستیم. خیلی بیشتر از آنچه می توان با بهانه فزاینده ای ساده بیان کرد: "نور بیشتر می شود".
آیا حقیقت چیز کمی است؟ اگر کاتولیک ها 30٪ حقیقت (برای انتخاب یک شماره از هوا) داشته باشند و Adventists گفته اند ، 60٪ ، و ما آه ، من نمی دانم ، 85٪ ، آیا ما هنوز می توانیم دین واقعی باشیم در حالی که همه بقیه را دروغ خواند؟ خط تقسیم کجاست؟ در کدام درصد درصد دین باطل به دین واقعی تبدیل می شود؟
راهی برای برون رفت از این باتلاق افکار و احساسات متناقض وجود دارد ، راهی برای حل ناسازگاری شناختی که در غیر این صورت می تواند آرامش معنوی ما را از بین ببرد. این راه انکار نیست ، روشی است که بسیاری دنبال می کنند. با دهها سال تعریف مجدد یک دکترین تا حد پوچی با مشکل مواجه شده اید (مت 24: 34 به ذهن خطور می کند) بسیاری از شاهدان یهوه به سادگی دیگر از در نظر گرفتن موضوع خودداری می کنند. نادیده گرفتن هر مکالمه ای که ممکن است موضوع متخلف را لمس کند. به عبارت ساده ، آنها فقط "به آنجا نمی روند". با این حال ، دفن افکار ناامیدکننده ما در اعماق ضمیر ناخودآگاه فقط به ما آسیب می رساند و بدتر از آن ، این دوره مورد تأیید یهوه نیست. چگونه می توان عبارت الهام گرفته شده را درک کرد: "اطمینان حاصل کنید تمام چیزها به آنچه خوب است نگه دارید. "(1 thes. 5: 21)
حل تعارض
حل این درگیری برای خوشبختی ما و برقراری مجدد رابطه با یهوه بسیار مهم است. صحبت موضوعی ، این یک مزیت اضافی است که به ما کمک می کند تا برده وفادار و با احتیاط را شناسایی کنیم.
بیایید با تعریف عناصر اعتقاد خود به عنوان شاهدان یهوه شروع کنیم.
1) یهوه سازمان زمینی دارد.
2) سازمان زمینی یهوه دین واقعی است.
3) پشتیبانی کتاب مقدس از سازمان امروزی ما وجود دارد.
4) شواهد تجربی ثابت می کند که شاهدان یهوه سازمان زمینی خدا را تشکیل می دهند.
5) هیئت حاکمه توسط خداوند منصوب شده است تا سازمان زمینی خود را هدایت کند.
حال بیایید عناصری را که باعث می شود موارد بالا را زیر سوال ببریم اضافه کنیم.
6) هیچ مدرک کتاب مقدس مبنی بر اینکه "مسیح" در روزهای آخر به طور نامرئی "برسد" وجود ندارد.
7) در کتاب مقدس چیزی وجود ندارد که سال 1914 را به عنوان آغاز این حضور دوم فرض کند.
8) هیچ چیز در کتاب مقدس اثبات نمی کند که عیسی از سال 1914 تا 1918 خانه خود را بازرسی کرده است.
9) هیچ چیز در کتاب مقدس اثبات نمی کند که عیسی برده را در سال 1919 منصوب کرد
10) هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد اکثریت مسیحیان امیدی آسمانی ندارند.
11) هیچ مدرکی وجود ندارد که مسیح واسطه اکثر مسیحیان نباشد.
12) هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد بیشتر مسیحیان فرزندان خدا نیستند.
13) هیچ مدرکی برای یک سیستم ردیف دو طبقه وجود ندارد.
روشی که بسیاری از برادران ما با ارائه این هشت نکته آخر برخورد می کنند ، این است که پاسخ دهند - احتمالاً با کمال خونسردی و خویشتن داری ، هرچند که حسن نیت دارد ، اما تعارف می کنند: "یهوه تو را به عنوان وفادار خود قرار نداد برده فکر می کنید باهوش تر از برادران هیئت حاکمه هستید؟ ما باید به کسانی که یوهو تعیین کرده اعتماد کنیم. اگر مواردی وجود دارد که باید اصلاح شود ، پس باید منتظر یهوه باشیم. در غیر این صورت ، ممکن است ما در "فشار آوردن به جلو" مقصر باشیم. "
کسانی که چنین حرفهایی را می زنند متوجه نمی شوند - در حقیقت ، آنها هرگز متوقف نخواهند شد از این س —ال - این واقعیت که بسیاری از آنچه آنها تازه بیان کرده اند (الف) بر اساس فرضیات اثبات نشده است ، یا (ب) در تضاد با اصول شناخته شده کتاب مقدس است. واقعیت این است که آنها بیش از حد عاطفی در آنچه سازمان برای آنها نشان می دهد سرمایه گذاری کرده اند تا جایگاه خود را در زندگی آنها زیر سوال ببرند. آنها مانند سائول به یک تماس بیدار رادیکال احتیاج دارند - شاید نه افشاگری کورکورانه از عیسی مسیح با شکوه ، اما چه کسی می داند - تا آنها را در ارزیابی مجدد نقش خود در هدف آشکار خدا شوکه کند. نگرانی ما در اینجا مربوط به کسانی است که مانند خودم ، قبلاً به آن نقطه رسیده اند و دیگر حاضر نیستند شواهد را نادیده بگیرند ، حتی اگر این به معنای کنار گذاشتن یک احساس امنیت کاذب باشد.
بنابراین اجازه دهید شش نکته اول را بررسی کنیم. با این حال ، یک چیز آخر وجود دارد که باید قبل از شروع کار انجام دهیم. ما باید اصطلاح "سازمان" را تعریف کنیم.
(اگر قبلاً آن را فهمیده نشده بودید ، تمام پست به این نکته مهم می رسد.)
سازمان چیست
سربرگ مورد استفاده دفاتر شعب شاهدان یهوه در اطراف این کلمه اصطلاح "جماعت مسیحی" را نشان می دهد که فقط چند سال پیش جایگزین "Watch Tower Bible & Tract Society" شد. با این حال ، در انتشارات و به صورت شفاهی ، واژه "سازمان" بیشتر استفاده می شود. آیا ما با کلمات بازی می کنیم؟ آیا ما "از نظر سingsال و بحث درباره کلمات بیمار روانی هستیم"؟ در واقع ، "اجتماعات" و "تشکیلات" صرفاً مفاهیم مترادف نیستند. کلمات مختلف برای توصیف یک چیز؟ اجازه بدید ببینم. (1 تیم. 6: 3)
"جماعت" از کلمه یونانی آمده است اککلیا[II] که به معنای "صدا زدن" یا "صدا زدن" است. در کتاب مقدس ، به افرادی گفته می شود که خداوند آنها را به نام خود از ملل صدا کرده است. (اعمال 15:14)
"سازمان" از "ارگان" ناشی می شود که از یونانی است سبک علمی که به معنای واقعی کلمه ، "آنچه با آن یکی کار می کند" ؛ در اصل یک ابزار یا ابزار. به همین دلیل است که به اجزای بدن اندام گفته می شود و کل بدن نیز یک ارگانیسم است. اندام ها ابزاری هستند که بدن برای انجام یک کار با آنها کار می کند - ما را زنده و فعال نگه می دارد. یک سازمان همتای اداری این امر است ، گروهی از افراد که وظایف مختلفی مانند اعضای بدن شما را انجام می دهند ، اما به طور کلی به کل خدمت می کنند. البته ، مانند بدن انسان ، برای رسیدن به هر چیزی ، حتی به سادگی فعالیت ، یک سازمان به یک رئیس نیاز دارد. این به یک نیروی هدایت کننده احتیاج دارد. رهبری در قالب یک نفر ، یا یک هیئت مدیره ، که اطمینان حاصل کند که هدف سازمان تحقق یافته است. پس از دستیابی به آن هدف ، دلیل وجود سازمان از بین رفته است.
امروزه سازمانهای بسیاری در جهان وجود دارد: ناتو ، WHO ، OAS ، یونسکو. مردم جهان این سازمان ها را برای کارهای خاص ایجاد کرده اند.
جماعتی که نام یهوه را صدا می کنند یک قوم هستند. آنها همیشه وجود خواهند داشت. آنها می توانند خود را برای کارهای مختلف - ساخت و ساز ، تسکین فاجعه ، موعظه - سازماندهی کنند ، اما همه این کارها عمر محدودی دارند. این سازمان ها به پایان می رسند ، سازمان های جدیدی ایجاد می شوند ، اما آنها ابزاری هستند که "مردم" از آنها برای رسیدن به مقصودی استفاده می کنند. ابزار مردم نیستند.
هدف اصلی اعلام شده سازمان شاهدان یهوه ، انجام کارهای موعظه در سراسر جهان قبل از پایان این سیستم از امور است.
بگذارید در اینجا کاملاً واضح و روشن باشیم: ما با سازماندهی جماعت مسیحی برای انجام برخی وظایف مشکلی نداریم. سازمان ما "بسیاری از کارهای قدرتمند را به نام خدا انجام داده است" ، اما این خود تأیید پروردگار را تضمین نمی کند. (مت 7: 22 ، 23)
چه سازمانی نیست
خطری که برای هر سازمانی وجود دارد این است که ممکن است زندگی خود را به خود اختصاص دهد. آنچه اغلب اتفاق می افتد این است که ابزاری که برای خدمت به مردم استفاده می شود به چیزی تبدیل می شود که مردم باید در خدمت آن باشند. دلیل این اتفاق این است که هر سازمانی باید انسانهایی را هدایت کند. اگر هیچ محافظتی برای آن اقتدار انسانی اعمال نشده باشد ؛ اگر آن مرجع بتواند ادعای حق الهی کند؛ سپس اخطارهای موجود در Eccl. 8: 9 و جر. 10:23 باید اعمال شود. خدا کسی نیست که مورد تمسخر قرار گیرد. آنچه می کاریم ، درو می کنیم. (جال. 6: 7)
اینجاست که می توانیم تفاوت واقعی بین جماعت مسیحیان و سازمان را نشان دهیم. این اصطلاحات مترادف در زبان عامیانه ما نیستند.
آزمایشی
این را امتحان کن. برنامه Watchtower Library را باز کنید. به منوی جستجو دسترسی پیدا کرده و محدوده جستجو را روی "جمله" تنظیم کنید. سپس این رشته از نویسه ها را کپی و پیست کنید[III] وارد قسمت جستجو شده و Enter را بزنید.
ارگانها | جماعت و وفادار *
در کتاب مقدس NWT هیچ اشاره ای به وفاداری به جماعت یا سازمان نخواهید یافت. حالا این یکی رو امتحان کنید. ما به دنبال مواردی از "اطاعت" ، "اطاعت" یا "اطاعت" هستیم.
ارگانها | جماعت و فرمانبرداری *
باز هم ، هیچ نتیجه ای از NWT حاصل نشده است.
به نظر می رسد که یهوه انتظار ندارد ما از جماعت اطاعت کنیم یا به آن وفادار باشیم. چرا؟ (از آنجا که سازمان در کتاب مقدس استفاده نشده است ، به هیچ وجه در آن تأثیرگذار نیست).
آیا تعداد نتایج به دست آمده برای این دو پرس و جو را نیز بررسی کرده اید برج مراقبت؟ در اینجا چند نمونه آورده شده است:
- "نمونه بارز وفاداری آنها به یهوه و سازمان او." (w12 4 / 15 صفحه 20)
- "اجازه دهید ما مصمم به وفادار به یهوه و سازمان باشیم" (w11 7 / 15 ص. 16 par. 8)
- "این به معنای این نیست که همه کسانی که به سازمان وفادار مانده اند ، موعظه را علنی کنند." (w11 7 / 15 صفحه 30 par. 11)
- "با اطاعت و وفاداری به راهنمایی های دریافت شده از بخش زمینی سازمان خدا" ، w10 4 / 15 ص. 10 par. 12
این کمک می کند تا توضیح دهید که چرا کتاب مقدس هرگز به ما نمی گوید که به یک سازمان یا جماعت وفادار باشیم. تنها در صورتی می توانیم نسبت به یهوه و شخص یا شخص دیگری وفادار و مطیع باشیم که این دو هرگز در تعارض نباشند. اجتناب ناپذیر است که هر سازمانی که توسط انسانهای ناقص اداره می شود ، هر چقدر هم که نیت آن مردان خوب باشد ، هر از چند گاهی بر خلاف قانون خدا عمل می کند. اطاعت بی چون و چرا از سازمان ما را ملزم به نافرمانی از خدا می کند - شرط غیرقابل قبول یک مسیحی واقعی است.
به یاد داشته باشید ، سازمان ابزاری است که به افرادی که آن را ایجاد کرده اند خدمت می کند. شما از ابزاری اطاعت نمی کنید. شما به ابزاری وفادار نخواهید بود. از شما انتظار نمی رود که به خاطر ابزار خود جان خود را فدا کنید یا یک برادر را تسلیم کنید. و وقتی ابزار را تمام کردید ، وقتی که از عمر مفید آن بیشتر شد ، به راحتی آن را کنار می گذارید.
مسئله اصلی
در حالی که سازمان مترادف با جماعت مسیحیان نیست ، بلکه مترادف با هیئت حاکمه است. هنگامی که به ما گفته می شود "مطیع و وفادار به هدفی هستیم که از طرف زمینی سازمان خدا دریافت می شود" ، آنچه در واقع منظور آن است این است که ما از آنچه هیئت حاکمه به ما می گوید انجام دهیم و صادقانه از آنها حمایت کنیم. (w10 4/15 p. 10 پاراگراف 12) "برده می گوید ..." یا "هیئت حاکمه می گوید ..." یا "سازمان می گوید ..." - اینها همه عبارات مترادف هستند.
بازگشت به آرگومان
حال که تعریف واقعی سازمان را تعریف کردیم ، اجازه دهید پنج نکته را بررسی کنیم که پایه و اساس موضع رسمی ما باشد.
1) یهوه سازمان زمینی دارد.
2) سازمان زمینی یهوه دین واقعی است.
3) پشتیبانی کتاب مقدس از سازمان امروزی ما وجود دارد
4) شواهد تجربی ثابت می کند که شاهدان یهوه سازمان زمینی خدا را تشکیل می دهند.
5) هیئت حاکمه توسط خداوند منصوب شده است تا سازمان زمینی خود را هدایت کند.
اولین نکته بر اثبات به دست آمده از نقاط 3 و 4 استوار است. بدون آن اثبات ، هیچ مدرکی در مورد صحت نکته 1 وجود ندارد. حتی صفت «زمینی» نیز حاکی از وجود سازمانی آسمانی است. این اعتقاد ما است ، اما آنچه که کتاب مقدس در مورد آن صحبت می کند ، آسمانی است که مملو از موجودات فرشته ای است و در حال انجام کارهای بی شماری در خدمت خدا هستند. بله ، آنها سازمان یافته هستند ، اما مفهوم یک سازمان جهانی واحد همانطور که در بالا تعریف کردیم ، به راحتی کتاب مقدس نیست.
ما اکنون از نقطه 2 دور می شویم زیرا این یک موضوع دارای احساسات است.
در مورد نکته 3 ، اگر پشتیبانی کتاب مقدس از سازمان امروزی ما وجود دارد ، از خوانندگان ما دعوت می کنم که آن را با استفاده از ویژگی نظرات سایت با ما در میان بگذارند. ما هیچ موردی پیدا نکردیم درست است ، از جماعت مدرن پشتیبانی زیادی می شود ، اما همانطور که نشان دادیم ، این دو کلمه مفاهیم مختلفی را بیان می کنند. این مفهوم کنونی ما از سازمان است که توسط هیئت حاکمه اجرا می شود و ما به دنبال آن هستیم و پشتیبانی کتاب مقدس را پیدا نمی کنیم.
محل اصلی اختلاف شماره 4 است. بیشتر شاهدان معتقدند که سازمان مورد لطف یهوه قرار گرفته است. آنها این نعمت آشکار را شاهدی بر تأیید وی از خود سازمان می دانند.
آیا خداوند سازمان را برکت می دهد؟
ما به گسترش سازمان در سطح جهان نگاه می کنیم ، و برکت یهوه را می بینیم. ما به عشق و اتحاد در سازمان نگاه می کنیم و برکت یهوه را می بینیم. ما سابقه صداقت سازمان را که تحت آزمایش است ، در نظر می گیریم و برکت یهوه را می بینیم. بنابراین نتیجه می گیریم که این باید سازمان او باشد و هیئت حاکمه باید تحت نظر وی کار کند. آیا این دلیل منطقی است یا ما طعمه مغالطه منطقی می شویم که یعقوب را فریب داده و فکر می کند قرار دادن عصای خالدار در مقابل گله باعث تولد گوسفندهای لکه دار می شود؟ (پیدایش 30: 31-43) این به عنوان مغالطه علت دروغین شناخته می شود.
آیا نعمتهای مربوط به جماعت یهوه نتیجه اقدامات انجام شده توسط هیئت مدیره است یا نتیجه اقدامات وفادار افراد درگیر در سطح ریشه است؟
این را در نظر بگیرید: یهوه نمی تواند فردی را برکت دهد در حالی که همزمان از نعمت خودداری می کند. این منطقی نیست سازمان یک نهاد واحد است. او نمی تواند آن را برکت دهد و در عین حال ، از نعمت خود دریغ کند. اگر بخاطر استدلال بپذیریم که این سازمان است که به جای بعضی از افراد در جماعت ، برکت دارد ، پس چه چیزی می توان گفت که آن نعمت به طور شفاف اثبات نشده است؟
ممکن است بعضی تعجب کند که فکر می کنند در بعضی مواقع سازمان بسیار مورد لطف خداوند قرار نگرفته است. به عنوان مثال آنچه در دهه 1920 اتفاق افتاد را در نظر بگیرید. در اینجا شماری از حضورهای یادبود در آن زمان ، گرد آمده به نزدیکترین هزار نفر وجود دارد
1922 - 33,000
1923 - 42,000
1924 - 63,000
1925 - 90,000
1926 - 89,000
1927 - N / A[IV]
1928 - 17,000[V]
از آنجا که ما از رشد تعداد شاهدان یهوه به عنوان "شاهد" برکت خداوند نه تنها بر قومش ، نه فقط در جماعت او ، بلکه در سازمان او ، استفاده می کنیم ، باید صادقانه 4 از هر 5 عضو را به عنوان شواهدی از دست دهیم. نگه داشتن آن نعمت. یهوه اعمال ایمان و اطاعت را برکت می دهد. فراتر رفتن از مطالب نوشته شده و آموزش نادرست در کتاب مقدس هیچ یک محکوم نیست و محکوم است ، بنابراین طبیعتاً یهوه به سازمانی که چنین مواردی را انجام می دهد برکت نمی دهد. (اول قرنتیان 1: 4 ؛ دخیل 6: 18-20) آیا این 22٪ کاهش حضور در مراسم یادبود را به این دلیل می دهیم که یهوه نعمت خود را پس گرفته است؟ ما نمی کنیم! ما نه رهبری را که با امید کاذب جماعت را گمراه کرده ، بلکه خود اعضا را مقصر می دانیم. دلیل رایج ما در اواخر این است که برخی نمی خواستند در کار خونه به خونه شرکت کنند و دور می شوند. واقعیت ها از این محبوبیت حمایت نمی کنند. فشار برای "تبلیغ پادشاه و پادشاهی او" در سال 80 آغاز شد. فشار برای داشتن خدمات منظم میدانی (همانطور که اکنون آن را می نامیم) با شرکت همه اعضای جماعت در کار تبلیغ خانه به خانه از سال 1919 آغاز شد. ما تجربه کردیم رشد خارق العاده از 1922 تا 1919. این ادعا را کاهش می دهد که هرگونه کاهش تعداد به دلیل عدم پیروی برخی از دستور مسیح برای شاگرد ساختن است.
نه ، شواهد قوی است که از هر پنج نفر چهار سازمان را ترک کردند زیرا آنها فهمیدند مردانی که آنها را دنبال می کردند به آنها آموزه دروغ می آموزند. چرا ما از صراحت نویسندگان کتاب مقدس در پذیرفتن خطای خود و پذیرفتن مسئولیت آن تقلید نمی کنیم؟ وقتی یهوه از تلاش افراد مومن در شاگرد سازی برکت می گیرد ، تعداد ما بیشتر می شود. با این حال ، ما ادعا می کنیم که این نشان دهنده برکت وی بر نهادی است که سازمان است. با این حال ، هنگامی که تعداد ما کاهش می یابد ، ما به سرعت می توانیم به جای رهبری ، مقصر "عدم ایمان" را تغییر دهیم. به جای سازمان.
در سال 1975 مجدداً همین اتفاق افتاد. بر اساس امید نادرست تعداد افزایش یافت و با ناامیدی ناامید شد. باز هم ، ما درجه را به دلیل عدم ایمان مقصر دانستیم ، اما رهبری مسئولیت تعلیم دروغ را در صورت مسئولیت کم انجام دادند.
توضیح نعمت
هنوز هم برخی مخالف خواهند بود ، چگونه می توانید نعمت هایی را که دریافت می کنیم توضیح دهید. ما مجبور نیستیم زیرا کتاب مقدس آنها را برای ما توضیح می دهد. یهوه ایمان و اطاعت را برکت می دهد. به عنوان مثال ، عیسی به ما گفت: "بنابراین بروید و مردم همه ملتها را شاگرد کنید ..." (مت 28: 19) اگر برخی از مسیحیان متبحر در دوران معاصر تصمیم بگیرند که از فن آوری چاپ برای انجام م thisثرتر این کار استفاده کنند ، یهوه آنها را برکت خواهد داد. همانطور که آنها همچنان به سازماندهی و جمع آوری دیگران برای اهداف خود ادامه می دهند ، ی Jehovahه Jehovahو continueه برکت آنها را ادامه خواهد داد. او افراد را برکت می دهد. اگر بعضی از آن افراد شروع به استفاده از موقعیت تازه پیدا شده خود برای 'ضرب و شتم بردگان دیگر خود کنند' ، متوجه می شوند که یهوه شروع به برداشتن نعمت خود می کند. نه لزوماً یک باره ، همانطور که او مدتی به برکت دادن پادشاه شاول ادامه داد تا جایی که نقطه بازگشتی وجود نداشت. اما حتی اگر نعمت را از بعضی دریغ کند ، باز هم می تواند دیگران را برکت دهد. بنابراین کار تمام می شود ، اما بعضی ها اعتبار آن را می گیرند وقتی که همه اعتبار باید به خدا برسد.
خلع سلاح استدلال
بنابراین این استدلال که هیئت حاکمه از طرف خداوند منصوب شده است زیرا یهوه سازمان خود را برکت می دهد ، بحث برانگیزی است. یهوه قوم خود را نه به طور جمعی بلکه به صورت فردی برکت می دهد. به اندازه کافی مسیحیان اصیل را دور هم جمع کنید و ممکن است به نظر برسد موجودیتی که ما به آن سازمان می گوییم مورد برکت است ، اما هنوز هم این افراد هستند که روح القدس می گیرند.
خداوند روح مقدس خود را بر مفهوم اداری ، بلکه بر روی موجودات زنده ریخته نمی کند.
در خلاصه
هدف از این پست نشان دادن این مسئله است که ما نمی توانیم از این استدلال استفاده کنیم که سازمانی زمینی توسط خدا راه اندازی شده و توسط هیئت حاکمه هدایت می شود تا ادعای آنها را نه تنها برده مومن و با احتیاط بلکه کانال معین خداوند نیز ثابت کند. ارتباطات در پست بعدی ما ، سعی خواهیم کرد از کتاب مقدس نشان دهیم که واقعاً آن برده کیست.
با این حال ، در بحث در مورد این موضوع ، ما به یک موضوع بسیار عاطفی (نکته پرشده #2) پرداخته ایم که نباید بدون جواب باقی بماند.
آیا ما دین واقعی هستیم؟
من با این اعتقاد بزرگ شدم که در یک دین واقعی هستم. من اعتقاد داشتم که تمام ادیان دیگر به عنوان بخشی از بابل بزرگ ، در تحقق بخش 18 از مکاشفه نابود می شوند. من اعتقاد داشتم که تا زمانی که در سازمان شاهدان یهوه مانند کشتی باقی بمانم ، نجات خواهم یافت.
"در مدت زمان کوتاه باقی مانده چقدر ضروری است که فرد بتواند خود را با جامعه جهانی جدید در سیستم جدید آرکلیک مشخص کند!" (w58 5 / 1 ص. 280 پاراگراف 3)
"... به یهوه و سازمان کوهستانی او پناه ببرید." (w11 1 / 15 صفحه 4 par 8)
از همان کودکی به من آموخته اند که ما حقیقت داریم ، در واقع ، "در حقیقت" هستیم. شما یا در حقیقت هستید یا در دنیا. این یک رویکرد بسیار دودویی برای نجات است. حتی مکانیزمی برای مقابله با زمانهایی که ما در مورد چیزها اشتباه کرده ایم ، مانند سال 1975 یا معنای "این نسل" وجود داشت. ما می گوییم که یهوه هنوز انتخاب نکرده است که آن چیزها را برای ما آشکار کند ، اما وقتی ما منحرف شدیم با عشق ما را تصحیح کرد و چون حقیقت را دوست داریم ، با فروتنی تصحیح را پذیرفتیم و طرز تفکر خود را طوری تنظیم کردیم که سازمان را بیشتر وارد کنیم همسو با هدف الهی است.
نکته اصلی این همه این است که ما حقیقت را دوست داریم و بنابراین وقتی متوجه می شویم که در مورد چیزی اشتباه می کنیم که با فروتنی تغییر می کنیم ، نه به تعالیم دروغین و سنت های انسان. این نگرش همان چیزی است که ما را از تمام مذاهب دیگر روی زمین جدا می کند. این ویژگی متمایز دین واقعی است.
این همه خوب و خوب بود تا اینکه من فهمیدم اعتقاداتی که اساس دین ما هستند - که ما را از تمام ادیان دیگر در مسیحیت متمایز می کند - بر اساس کتاب مقدس نیستند و دهه هاست که ما در برابر همه تلاش های اصلاح شده این مقاومت می کنیم تعالیم غلط. بدتر از همه ، ما با کسانی که در مورد این اشتباهات در آموزه ساکت نخواهند بود ، سختگیرانه برخورد می کنیم.
عیسی به زن ساماری گفت: "با این وجود ، ساعت فرا می رسد و اکنون زمان آن است که نمازگزاران واقعی با روح و حقیقت پدر را می پرستند ، زیرا ، در واقع ، پدر به دنبال افراد مشابه است تا او را عبادت کنند. 24 خدا یک روح است ، و کسانی که او را می پرستند باید با روح و حقیقت عبادت کنند. "(جان 4: 23 ، 24)
او به موجودی مانند برخی از سازمان های واقعی یا حتی برخی از آیین های واقعی اشاره نمی کند ، بلکه "پرستندگان واقعی" است. او روی افراد متمرکز شده است.
عبادت درباره احترام به خداست. این در مورد داشتن رابطه با خدا است. این را می توان با رابطه پدر و فرزندان خردسالش نشان داد. هر کودک باید پدر را دوست داشته باشد ، و پدر هر یک را در یک رابطه خاص یک به یک دوست دارد. هر کودک ایمان دارد که پدر همیشه به قول خود عمل می کند ، بنابراین هر فرزند وفادار و مطیع است. همه بچه ها در یک خانواده بزرگ هستند. شما نمی توانید یک خانواده را با یک سازمان مقایسه کنید. این یک مقایسه مناسب نیست ، زیرا یک خانواده یک هدف ندارد ، یک هدف واحد که برای آن سازمان یافته است. یک خانواده به همین سادگی است. با این حال می توانید جماعت را با یک خانواده مقایسه کنید. به همین دلیل است که ما از یکدیگر به عنوان برادر یاد می کنیم. رابطه ما با پدر به هر نوع سازمانی بستگی ندارد. همچنین نیازی به رمزگذاری این رابطه در یک سیستم اعتقادی نیست.
اینکه ما سازمانی داریم که به ما در انجام برخی وظایف کمک می کند می تواند مفید باشد. به عنوان مثال ، آخرین تلاشها برای ترجمه و انتشار اخبار خوب به زبانهایی كه فقط اقلیت كوچكی با آنها صحبت می كنند ، نشانگر تلاش و فداكاری بی شماری از مسیحیان واقعی است. با این حال ، همیشه خطر اشتباه گرفتن ابزار با پرستش واقعی وجود دارد. اگر چنین کنیم ، می توانیم دقیقاً مانند هر "دین سازمان یافته" دیگری در سطح زمین بشویم. ما به جای استفاده از آن برای خدمت به ما ، شروع به خدمت به این ابزار می کنیم.
عیسی از کار جدائی فرشتگان صحبت کرد که در آن ابتدا علفهای هرز به صورت دسته ای بسته می شوند و پس از آن گندمها به انبار استاد جمع می شوند. ما یاد می گیریم که انبار سازمان است و گردهمایی در سال 1919 آغاز شد. برای لحظه ای که هیچ مدرکی از کتاب مقدس برای آن تاریخ وجود ندارد ، باید س askال کرد: آیا یهوه از سازمانی استفاده می کند که در تعلیم دروغ ادامه می دهد؟ اگر نه ، پس چیست؟ و چرا عیسی گفت که علف های هرز ابتدا جمع شده و در بسته های نرم افزاری بسته می شوند تا سوزانده شوند.
شاید به جای تلاش برای یافتن برخی از آیین های سازمان یافته و مهر كردن آن با برچسب "دین واقعی" ، باید یادآوری كنیم كه شاگردان قرن اول مسیح بخشی از یك سازمان نبوده اند ، بلكه صرفاً پرستندگان واقعی بودند كه با روح و حقیقت عبادت می كردند. آنها حتی تا مدتی (احتمالاً 46 م) نامی نداشتند که برای اولین بار در شهر انطاکیه سوریه مسیحی خوانده شدند. (اعمال 11:26)
بنابراین ، دین واقعی مسیحیت است.
اگر من یا شما به عنوان فردی پدر را با روح و حقیقت پرستش می کنیم ، پس ما آموزه دروغ را رد خواهیم کرد. این جوهر مسیحیت است. ذخایر گندم برای افراد (مسیحیان واقعی) در بین علف های هرز (مسیحیان تقلیدی) به رشد خود ادامه خواهند داد - که در سال 1919 آغاز نشد. آیا می توانیم این کار را انجام دهیم در حالی که در یک آیین سازمان یافته باقی می مانیم و همه حقیقت را نمی آموزد؟ حقیقت ساده این است که مسیحیان واقعی طی 2,000 سال گذشته دقیقاً همان کار را انجام داده اند. این نکته مصور عیسی است. به همین دلیل جدا شدن گندم و علف های هرز تا زمان برداشت بسیار سخت است.
سازمان شاهدان یهوه در انجام بسیاری از کارهای خوب ، حتی کارهای قدرتمند ، به ما کمک می کند. این یک ابزار مفید است که به ما کمک می کند تا با مسیحیان شبیه هم جمع شویم و یکدیگر را به عشق ورزیدن و کارهای خوب تحریک کنیم. (عبرت 10:24 ، 25) بسیاری از شاهدان یهوه کارهای خوبی انجام می دهند و گندم به نظر می رسند ، در حالی که به نظر می رسد دیگران حتی اکنون ویژگی های علف های هرز را نشان می دهند. با این حال ، ما نمی توانیم به طور قطع بدانیم که کدام یک است. ما قلبها را نمی خوانیم و هنوز محصول برداشت نشده است. در خاتمه سیستم چیزها ، گندم و علفهای هرز قابل تشخیص خواهند بود.
زمانی فرا خواهد رسید که فریاد برمی خیزد که بابل بزرگ سقوط کرده است. (هیچ دلیل کتاب مقدس وجود ندارد که بتواند این مسئله را قبلاً در سال 1918 اتفاق افتاده باشد.) جالب است که توصیه موجود در Rev. 18: 4 یافت شده است: «قوم من ، اگر نمی خواهید با او در گناهانش شریک شوید ، از او بیرون شوید ... "به وضوح خطاب به مسیحیان واقعی است در حالی که آنها هنوز در بابل بزرگ هستند. در غیر این صورت ، چرا آنها را از او صدا می کنید؟ در آن زمان ، مسیحیان گندم مانند هشدار وحشتناک مکاشفه 22:15 را به خاطر می آورند: "بیرون سگها و ... همه دوست داشتن و حمل دروغ"
اینکه سازمان به عنوان یک نهاد چه خواهد شد ، فقط زمان مشخص خواهد شد. ممکن است مردم ادامه دهند ، اما یک سازمان اگر محدود باشد. برای دستیابی به چیزی شکل گرفته و در صورت دستیابی به آن نیازی به آن نیست. مطمئناً هنگامی که هدف خود را به پایان برساند پایان می یابد ، اما جماعت ادامه خواهد یافت.
تصویر کنجکاوی وجود دارد که عیسی در کوه استفاده می کند. 24:28. او بعد از اینکه به پرستندگان واقعی خود گفت که فریب باورهای غیرواقعی در حضور پسر انسان را نخورند ، از لاشه ای صحبت می کند که عقابها در بالای آن پرواز می کنند. برخی موجودات مرده خواهند بود ، اما پرستندگان واقعی فردی که به عقاب های دور اندیش تشبیه شده اند ، درست قبل از شروع آرماگدون ، یک بار دیگر برای نجات خود دور هم جمع می شوند.
هرچه که معلوم شد ، بگذارید خودمان را آماده کنیم تا با رسیدن آن زمان در میان آنها باشیم. نجات ما به اطاعت از یک سازمان یا گروهی از مردان بستگی ندارد ، بلکه به ایمان ، وفاداری و اطاعت از یهوه و پادشاه مسح او بستگی دارد. اینگونه است که ما خدا را در روح و حقیقت می پرستیم.
تنها اعتبار از جانب خداوند مسح شدن شخص است. با در نظر گرفتن چگونگی افزایش تعداد شرکت کنندگان در حال حاضر ، اثبات این مسئله هم اکنون دشوار است. این را جفت کنید با این واقعیت که کتاب مقدس در هیچ کجا اعضای مسح را نمی گوید یا بر آنها دلالت می کند ، خداوند توسط GB تعیین نشده است. این مسئله از روز اول در مورد این کل مسئله با من بود.
سلام به همه ، این یک واقعیت قطعی است که انجمن GB / Watchtower (معروف به غلام وفادار) به هیچ وجه مطالعه مستقل کتاب مقدس را ترغیب نمی کند. با این حال ، من اعتقاد ندارم که به این دلیل است که اگر شخص به توصیه های گفته شده در ضرب المثل ها عمل کند ، همانطور که برای "نقره" یا "گنجینه های پنهان شده" دنبال می شود ، نمی تواند حقیقت را یاد بگیرد. این اعتقاد من است. این بخش از کتاب امثال به یاد من می آید که صریحاً به ما می گوید: "اگر علاوه بر این ، شما خواستار درک خود هستید و صدای خود را برای تشخیص خود می دهید ، اگر به دنبال... بیشتر بخوانید »
من از اصطلاح "کانال" که "برده مومن و باهوش" برای توصیف ارتباط آنها با خدا استفاده می کند ، استثناء می کنم. آنها این کلمه را با توجه به دریافت راهنمایی از خداوند استفاده می کنند. این یک نقل قول از Watchtower 6/15/09 است: "ما نیز به راهنمایی خداوند که از طریق کانال وی داده می شود احترام می گذاریم و به ستایش او می پیوندیم." این تنها یکی از مکرر است که آنها خودشان را به عنوان کانالی معرفی می کنند که از طریق آنها هدایت خدا را دریافت می کنند. کلمه کانال یا کانال ارتباط با واسطه است. این یک نقل قول از ویکی پدیا در مورد آن موضوع است: "میانسالگی نیز بخشی از سیستم اعتقادی برخی است... بیشتر بخوانید »
امیلی شما در مورد استفاده از اصطلاحات "کانال" و "کانال گذاری" نکته معتبری ارائه می دهید. قبلاً آنرا در نظر نگرفته بودم. من شخصاً بزرگانی را نمی شناسم که ادعا کنند با خدا صحبت می کنند ، اما آنچه شما می گویید درست است. به نوعی تصور در بین افراد این است که به نحوی چنین چیزی اتفاق می افتد. چگونه چنین تفکر ناقصی بوجود می آید؟ این فقط از طریق آنچه از طریق سیستم عامل گفته می شود و از طریق انتشارات می تواند باشد. حتی اگر هرگز به این روش صریح آموزش داده نشود ، اما به نظر می رسد تأثیر تجمعی آنچه تدریس می شود این نتیجه گیری را تشویق می کند. ظریف است ، اما... بیشتر بخوانید »
سایت عالی! من از اقدامات WTBTS بسیار آشفته هستم. واقعاً منزجر شده بعد از یادگیری TTATT ، همه جا "عمل خطا" را می بینم. این یک نعمت و یک بار است. WTBTS واقعاً ادعا کرده است که "سخنگو" یا پیامبر YHWH است. من می دانم که هر چقدر هم یاد بگیریم ، به نظر می رسد چیزی در کتابخانه CD WT یا یک کتاب قدیمی وجود دارد که ما آن را از دست داده ایم. من همین هفته چیزی بسیار گویا پیدا کردم. فقط به برج مراقبت 05/15 نگاه کنید. دو مقاله وجود دارد که به وضوح اعتقاد GB به اینکه "کانال" آنها هستند را نشان می دهد... بیشتر بخوانید »
با تشکر از شما برای جلب توجه ما من نام اختصاری TTATT را قبلا ندیده بودم. من می دانم که آن از سال 1998 شروع شده است و به معنای "چیزهایی در اطراف آن چیز" است ، اما توسط برخی از گروه های ضد JW به معنای "حقیقت درباره حقیقت" اختصاص داده شده است. ضمن موافقت با این مفهوم ، ما نمی خواهیم با گروههایی ارتباط برقرار کنیم که هدف اصلی آنها حمله به شاهدان یهوه است. ما احساس می کنیم که حقیقت خود گویاست ، بنابراین پنهان کاری در برابر دروغ و آشکار کردن حقیقت افراد صادق را به تصمیم خود با وجدان می کشاند. با توجه به این موضوع ، ارزش آن را دارد... بیشتر بخوانید »
امیلی جف ، آرزو نمی کنم که مجدداً از یک پاسخ پرشور ، مجدداً بخواهیم به او اجازه دهیم که به عیسی پاسخ دهد که چرا میکا 7: 5 را کنار گذاشت. از نظرات شما سپاس گزارم.
Smolderingwick1 من به اظهارات شما در مورد میكا 7: 5 توهین كردم. اگر نتوانید موقعیت زنان را در پیشگاه خدا و مسیح نفی كنید ، چه نقشی داشتید. وقتی شما گفتید دقیقاً چه تصور می کردید و من نقل می کردم "من فقط می توانم حدس بزنم که اختلافات خانوادگی زیاد بوده است ، اما آنقدر سکوت نکرد که امروز تمایل داریم به اصطلاح اصلاح شده سیاسی خود باشیم." بله ، جامعه امروزه از نظر سیاسی صحیح تر است ، اما در میان شاهدان یهوه صحبت های جنسی در مورد عرف است. شاید شما باید غلاطیان 3: 26-28 را بخوانید: "26 زیرا شما همه فرزندان خدا از طریق ایمان به مسیح هستید... بیشتر بخوانید »
از EmilyJeff متشکریم که دیدگاه یک زن را در این مورد به ما ارائه دادید. جامعه ما مرد محور است ، سازمان ما مرد محور است و همه ما از گناهان آدم بر روان مردانه رنج می بریم. ("... و او بر شما مسلط خواهد شد." - پیدایش 3:16) بار دیگر ، این عیسی است که راه را هدایت می کند ، اگر ما ، به عنوان مردان ، فقط پیروی کنیم.
من همیشه در مورد چگونگی اعمال پیشگویی های خاص GB در کتاب مقدس عبری برای "دین مرتد" مسیح گیج شده ام. حقیقت ماجرا این است که برنامه اصلی همیشه مربوط به افرادی بود که بر اساس قانون موسی ادعا می کردند با یهوه رابطه پیمانی دارند. پس چرا باید فکر کنیم که چنین پیشگویی های خوب یا بد ، غیر از کسانی است که ادعا می کنند در میثاق جدید هستند ، از جمله اعضای GB ، در مورد افراد دیگری نیز صدق می کند؟
به نظر می رسد بسیاری با این معضل روبرو هستند كه چگونه به افرادی كه در جماعت ما هستند پاسخ دهند كه دوست دارند همتایان باستانی خود در زمان عیسی نسبت به بسیاری از آنها صالح شوند و کسانی را كه جرات اختلاف با آموزه ثابت را دارند ، مورد آزار و اذیت قرار دهند. به طور هم زمان ، من گزارش هایی را در متی خوانده ام که یهودیان (به ویژه فریسیان و صدوقی ها ، گرچه کاهنان از آنها پشتیبانی می کردند) سعی داشتند عیسی را به دام بیندازند. کوه 19: 3 می گوید: "و فریسیان نزد او آمدند و قصد داشتند او را وسوسه کنند و گفتند:" آیا مجاز است مردی زن خود را در هر زمینه جدا کند؟ "... بیشتر بخوانید »
ممنونم از برادران ، برای کمک شما. من هر آنچه از پاسخ ملتی به پست من نوشتید را تا آخرین پست با دقت خواندم. این اطلاعات زیادی است که امیدوارم بتوانم ظرف چند روز به آنها پاسخ دهم.
سلام مجدد ویسی فقط یک فکر دیگر این بود که منظور من این است که مردم خدا همیشه سازمان یافته اند ... ممکن است پیشنهاد کنم چنین تعمیمی می تواند ما را به دردسر بیندازد. به همین ترتیب ممکن است کسی بگوید "قوم خدا همیشه یک واسطه انسانی داشته اند". به نظر می رسد اگر کسی بخواهد چنین استدلالی را با اشاره به مثلاً پدرسالاران ، موسی ، کشیشان ، انبیا ، ارائه دهد ، درست است. اما واقعیت این است که مسیحیت متفاوت است. هیچ معادل انسانی ندارد زیرا از شخصی به عنوان واسطه بسیار برتر برخوردار است. حرف من این است که ما فقط نمی توانیم بگوییم... بیشتر بخوانید »
نه ، ملتی ، از زمان شروع این تنظیم تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده ام. یک برادر به دلیلی که در بالا ذکر شد توصیه نمی شود ، "آیا همسرم نیز توصیه می شود؟" من فکر می کنم همه چیز در مورد کنترل و عدم اعتماد به ارگان های محلی پیر است.
سلام به همگی. نظرات عالی من شخصاً احساس می کنم وقتی صحبت از این نوع مباحث می شود ، بازگشت به کتاب مقدس بسیار مهم است. به خصوص در مورد اینکه در مواجهه با شرایطی که نمی توانید آزادانه افکار و نگرانی های خود را با دیگر مسیحیان دیگر در میان بگذارید ، چه کاری باید انجام دهید. کلمات میکا فصل 7 صدق می کند. مخصوصاً آیه هفت ... "حیف برای من ، زیرا من مانند جمع میوه های تابستان شده ام ، مانند جمع آوری یک انگور! هیچ خوشه انگوری برای خوردن وجود ندارد ، نه انجیر اولیه ، که روح من آرزو کند! 2 وفادار از بین رفته است... بیشتر بخوانید »
با تشکر از شما برای آوردن مال. 7: 1-7 مورد توجه ما. چه کتاب مقدس بسیار عالی است و چه میزان از وضعیت امروز بسیاری در جماعت مناسب است.
در مقدسات چیزی وجود دارد که بتواند هر رویدادی را که باید با آن روبرو شویم ، پوشش دهد.
جالب است که عیسی در حقیقت میکا 7: 6 را نقل کرد اما آیه 5 را ترک کرد که با این نتیجه گیری کرد: "از کسی که در آغوش شما دراز می کشد از دهان شما محافظت می کند." من اغلب تعجب کرده ام که چگونه همسران مربوط به رسولان (که هرگز به آنها اشاره نشده است) نسبت به عزیمت همسرانشان به دنبال مسیح واکنش نشان دادند. شاید بیشتر آنها متاهل و فرزندی نداشتند ، این یک فرض بزرگ است. سپس دوباره عیسی با استثناء "او" از نقل او از میكا رحمت كرد؟ من فقط می توانم حدس بزنم که بسیاری از اختلافات خانوادگی در آن زمان وجود داشته است و آنقدر سکوت نکرده که تمایل داریم... بیشتر بخوانید »
با شما موافقم ، ملتی. مردان سی و چند ساله شرکت هایی که به یک اجتماع می آیند و توصیه شش یا هفت بزرگتر را س questionال می کنند ، مردانی که تجربه چندین ساله بندگی خدا را دارند. انتقاد او از این واقعیت خواهد بود که همسر یک برادر ساعات کمی را در وزارتخانه سپری می کند. او می گوید: "تا دفعه بعد صبر کنید".
شش یا ده یا پانزده بزرگ ، مهم نیست. آیا کسی تاکنون شنیده است که یک ناظر مدار وقتی که با کل بدن پیر نسبت به یک توصیه متفاوت است سرنگون شود؟
نظر عالی ، anderestimme! ما یک CO داشتیم که مسافرت را ترک کند و جزئی از جماعت ما شود. او هرگز مانتوی CO را خاموش نکرد و سعی کرد وزن خود را به عنوان مقام نهایی در مورد برخی مسائل بدست آورد. بسیاری از برادران ، به ویژه بزرگان کوچکتر ، از شهرت وی مرعوب شده بودند و چیزی را که او گفته بود ، به چالش نمی کشند.
یادم می آید که یک CO در سالن ما سخنرانی می کرد و می گفت: "وقتی مامان ، (سازمان) ، می گوید بپر ، نمی پرسی چرا ، می پرسی ،" چقدر بالا؟ "
گویی اطاعت کورکورانه از مردان یک فضیلت است. از دیدگاه کسی که می تواند تمام زندگی اش را تحت تأثیر تغییرات شدید و ناخواسته برای عدم تمکین (مثلاً یک CO) قرار دهد ، این کاملاً منطقی ، خودنگهدارانه و منطقی است. ظاهراً آنچه که با خدمت به حق تعالی ربط دارد ، مورد توجه نیست. به نظر من این یکی از دلایلی است که سازمان از همه بزرگان بازنشسته و باتجربه خارج از کشور برای انجام کاری که شرکت های دیجیتال انجام می دهند استفاده نمی کند. این باعث صرفه جویی زیادی در همه ما می شود و از تجربیات برادرانی که کار و پرورش داده اند استفاده می کند... بیشتر بخوانید »
من در سالهای سی و یکم با توجه به ترتیب جدید ورود به مردان جوان ، به عنوان ناظران مدار ، به طور فزاینده ای ناراحت شده ام. آنها برای سلیقه های من بیش از حد گونگ هو هستند. در ابتدا ، من فکر کردم که انگیزه تا حد زیادی مالی است زیرا آنها می توانند سالهای زیادی را از مردان در این سن کسب کنند ، قبل از اینکه مسئولیت مراقبت از آنها را در سالهای طلایی بدست آورند.
با این حال ، آنها اغلب به نظر می رسد مردان شرکت ، یک اصطلاح اذیت کننده است که متاسفانه در بسیاری از موارد نیز دقیق است. منطق شما با آنچه من و دیگران از اواخر مشاهده کرده ایم منطبق است.
آره. جوان و نادان گرفتن آنها به GB اجازه می دهد تا آنها را در آموزه های خود تلقین کند. به آنچه در 20 سال گذشته آموزش داده شده فکر کنید. اگر کسی 35 ساله باشد ، عملاً چیزی عمیق یاد نگرفته است. و آنها در جو اطاعت رشد کرده اند ، نه تشخیص. آنها هر کاری که به آنها گفته شود انجام خواهند داد.
من می گویم که وقتی ما سازمان را "مادر" صدا می کنیم ، یک مشکل داریم. ما آنرا شخصی سازی کرده ایم ، چیزی ساخته ایم که باید از آن اطاعت کنیم و نه کاری که برای انجام اراده خدای خود استفاده می کنیم.
BTW ، وقتی در سال گذشته اصطلاح "مادر روحانی" را شنیدم ، اولین چیزی که به ذهنم خطور کرد پرستش ماری بود و هرچه بیشتر به آن فکر می کردم ، به طور کلی الهه مادر پرستش می کردم. شخص دیگری این ایده را دارد؟
بعد از آن به فکر کامپیوتر در فیلم "Alien" افتادم ، اما به زحمت نمی پرسم که آیا شخص دیگری فکر کرده است.
شما یک نکته خوب را بیان می کنید ، و بله فک من در تمام سمپوزیوم افتاده است. نه به دلیل ارتباط با مری ، هرچند که اکنون می توانم از نظر چگونگی نگاه کاتولیک ها به او به عنوان یک شخصیت معتبر ببینم. مشکل من این بود که یک سمپوزیوم مسیحی "مردم را به سمت ... بکشاند" جایی برای عیسی مسیح نداشت.
خوب ، اگر مادر واقعاً شاخه زمین سازمان خدا است ، که عیسی به آن تعلق دارد ، ما فقط می توانیم مرد میانی را قطع کنیم ، حالا نمی توانیم؟
اکنون یک فکر وجود دارد. نمی دانم چگونه آن را از دست دادم. عیسی از پیروان وفادار خود به عنوان برادر یاد می کند. بنابراین اگر سازمان زمینی مادر ما باشد ، پس باید مادر عیسی نیز باشد. چنين هوبري!
سلام ملتی ، من قصد دفاع از سازمان یا پذیرش نگرش GB را ندارم ، همانطور که در سالهای گذشته قابل توجه است ، اما من می ترسم که بسیاری از برادران ، که از بسیاری از اشتباهات درون سازمان ناامید شده اند ، به آن طرف دیگر بروند و هر آنچه مربوط به مفهوم "سازمان" است را کنار بگذارید. طی سالهای گذشته بسیاری از برادران این مفهوم را پذیرفته اند که خداوند در قرن اول سازمانی نداشته است. درست است ، هیچ شرکت سهامی وجود ندارد ، همانطور که اکنون WTS وجود دارد ، اما مردم خدا همیشه سازمان یافته اند. و حتی اگر مفهوم سازمان به صراحت نباشد... بیشتر بخوانید »
سلام ویسی ، همانطور که هم در این پست و هم در مطالب دیگر بیان کردم ، من با ایده سازماندهی برای رسیدن به یک هدف مشکلی ندارم. این مفهوم سازمان نیست که مورد چالش قرار گیرد بلکه این واقعیت است که این سازمان چیزی فراتر از گروهی از مسیحیان است که برای انجام یک کار یا انجام یک کار سازمان یافته اند. اقتدار این سازمان در بسیاری از موارد جایگزین اقتدار مسیح شده است. چه Eph 4: 11-16 یک ارگانیسم روحانی است که سر او عیسی است. این چیزی نیست که ما داریم. تصویر در صفحه... بیشتر بخوانید »
ملتی عزیز ، برای این که از هر آنچه گفتید و نگرانی واسی از برخی "بیرون راندن کودک با آب حمام" دور نشوید ، بلکه فقط برای یادآوری تمام سکوی امروزی ما است زیرا با جماعت قرن اول مقایسه شده است . ما باید نسبت به آنچه بیان کردیم پاسخگو باشیم. حتی در س questionال تعمید دوم ما به وضوح بیان می شود که ما اکنون با "سازمان هدایت شده روح خدا" در ارتباط هستیم. اگر اکنون چنین است ، ما خود را در برابر این ادعای معنوی مسئول دانسته و خود را بر همان بستر قرار داده ایم که... بیشتر بخوانید »
سلام ویسی پاسخ شما را با علاقه زیاد خواندم. در اینجا چند فکر وجود دارد. سازمان متضمن سخنان گامالیل است ... همانطور که اشاره کردید تمرکز بر روی "این کار" است نه "این سازمان". بنابراین ، نتیجه گیری در مورد ضمنی بودن سازمان ، بازپس گرفتن این س --ال است - اما خدا بدون یک سازمان ساختاری زمینی چگونه می توانست این کار را انجام دهد؟ "این برای مردان غیرممکن است ، اما برای خدا همه چیز ممکن است." (متی 19:26). باز هم ، برای اثبات آن ، توجه داشته باشید که پیام انجیل برای قرنها زنده مانده و رشد کرده است ، بدون هیچ سازمان زمینی ، یا حداقل هیچ... بیشتر بخوانید »
خوب تحقیق کرده اید ، آپولو. متشکرم. مثل همیشه ، شما ابعاد بیشتری به هر بحث اضافه می کنید. متن کامل سخنان پولس به غلاطیان در مورد "مردان برجسته" واقعاً تصویری کاملاً متفاوت از تصویری است که انتظار می رود در مورد وضعیت ادعایی هیئت حاکمه قرن اول ادعا کنیم. همچنین جالب است بدانید که وی الف) برای گفتن این مطلب به نفع فرزندان الهام گرفته شده است و ب) این نظرات را با جماعت روز غلاطی در میان گذاشته است. تصور کنید امروز در مورد اعضای هیئت حاکمه چیزی مشابه آن را بصورت چاپ شده بگویید. من... بیشتر بخوانید »
سلام واسي ، ممنون از پست شما فقط برای دیدن راهی که من می بینم ، ممکن است کمی متفاوت باشد. من می بینم که Meleti قبلاً به بسیاری از سؤالات شما در بالا پرداخته است. من نمی گویم که مشتاق خلاص شدن از شر سازمان هستم. در حقیقت همانطور که ملتی خاطرنشان کرد ، هر بدن برای عملکرد نیاز به سر دارد. من ترجیح می دهم بگویم که من می خواهم سازمان اهداف خود را عملی کند و جای خود را حفظ کند. سازمان ابزاری برای خدمت به مردم است و نه راه دیگر. به عنوان مثال ، به شما اجازه می دهد دستورالعمل هایی را برای ساخت a دنبال کنید... بیشتر بخوانید »
یک تصویر بسیار مناسب ، Hezekiah1. این واقعاً مسائل را در چشم انداز مناسب آنها قرار می دهد. سازمان باید مانند ما یک خانه برای ما باشد ، اما نه استاد ما. هرگز که استاد ما یکی است ، مسیح.
من واقعاً از این تصویر قدردانی می کنم و وقتی این موضوع در گفتگو مطرح می شود ، آن را به خاطر خواهم آورد.
متشکرم،
ملتی
با تشکر از این پست ملتی !!! من قدردانی کردم که چگونه سخنگویان یهوه را در گذشته شکستید: 1) افراد ، نه کمیته ها. 2) اعتبارنامه های ایجاد شده توسط خدا ؛ 3) با الهام صحبت کرد 4) پیشگویی ها هرگز به حقیقت نپیوستند. بسیاری از ما می بینیم که GB با معیارهای فوق مطابقت ندارد. هنگامی که مردان نام خدا را به تعابیر خصوصی خود ضمیمه می کنند ، بگویید که آنها این کار را بر اساس کتاب مقدس انجام می دهند ، برای این موارد از کتاب مقدس استدلال می کنند و ادعا می کنند که آنها "کانال" ارتباطی خدا هستند - چه تأثیری در آنها وجود دارد تفسیرها اثبات می شود... بیشتر بخوانید »
یک بار دیگر از Metiti متشکرم ، همانطور که در بالا گفته شد ، شما به وضوح آنچه را که فکر می کردیم ، بیان نکرده ایم. من نمی توانم از نظر کتاب مقدس یا منطقی مقاله شما را تقصیر کنم. تنها استدلالی که می تواند علیه کلمات شما به کار ببرد این است که در پایان می گویید ، یک بحث احساسی است ، اما حقیقت و عواطف اغلب همسفران خوبی نیستند. من در سال 1962 غسل تعمید یافتم ، بنابراین "فداکاری" من به یهوه و عیسی مسیح بود ، من بعداً در سازمان متولد شدم و بعداً به یک سازمان وفادار شدم. حتی در این صورت ، من احساس درد می کنم که... بیشتر بخوانید »
اشتراکات بسیاری داریم ، هریسون. ما هر دو شاهد قدیمی هستیم که با یک تصمیم جدی وظیفه شناسی روبرو هستیم - اگر بخواهید یک نقطه عطف شخصی است. مانند شما ، فداکاری من به یهوه بود ، نه سازمان ، اما من جان خود را در راه اهداف آن قرار داده ام. یهوه کاری را که به نام او انجام داده ایم به خاطر می آورد ، بنابراین من از این کار آرامش می گیرم. علاوه بر این ، اگر قرار است برای همیشه زندگی کنیم ، این دهه های گذشته قطره ای از سطل است. هنوز هم ، تهدید به اخراج از خدمت و قطع ارتباط بعدی خانواده و دوستانش ، هر عملی را که تصمیم بگیریم دور از پیش پا افتاده می کند.... بیشتر بخوانید »
این مقاله بسیار خوب تحقیق شده و نوشته شده و بسیار قابل تأمل است. نظر ساده من در مورد اینکه چه کسی می تواند "برده وفادار" را شناسایی کند این خواهد بود که شما به هر حال مطمئناً قادر به شناسایی او (گروه) نخواهید بود ، اما مسلما عیسی چنین خواهد کرد که او آنها را بازرسی می کند. این "برده وفادار" همچنین بسیار "با احتیاط" خواهد بود و شیپور خود را نمی زند که آنها "برده وفادار" هستند. آنها عملاً این کار را می کردند ، بدون اینکه به سختی هیچ یک از اهالی کشور بدانند که این آنها هستند که به آنها غذا می دهند و از آنها مراقبت می کنند. از... بیشتر بخوانید »
به نظر می رسد ما در این مورد یک عقیده داریم. من در پست بعدی مشتاقانه منتظر بررسی عمیق دو حساب برده وفادار هستم.
با تشکر از به اشتراک گذاشتن این افکار.
نظرات در مورد این پست خاص بیشترین ساختاری را داشته است.
به هر حال ، ملتی ، هر کاری که بتوانم برای کمک به شما انجام دهم انجام خواهم داد. ما خیلی نیاز داریم که به برادران خود در داخل کمک کنیم ... من در واقع برای کسانی که در موقعیت نظارت هستند دعا می کنم زیرا آنها در یک معضل غیرممکن قرار دارند. هنگامی که من مطالعه را شروع کردم ، امید به توبه برای گناهان سازمانی ما وجود داشت ، اما اکنون که هیئت حاکمه چنین موضع فرعی را اتخاذ کرده است ، ما که به مسیح می چسبیم ، نیاز به پنهان کاری داشتیم ، و در تمام سخنرانی های خود محافظت می کنیم. من می دانم که چرا آنها این کار را انجام داده اند. و این همان دلیلی است که عیسی کاتبان و فریسیان را هدف قرار داد. آنها... بیشتر بخوانید »
با تشکر از شما ، SmolderingWick1. این باعث شد تا من دوباره بجنگم وقتی لیست را می خوانم می توانم نکته موازی را به نقطه اضافه کنم. چه مکاشفه ای وحشتناک. فقط می توان تعجب كرد كه سایر اقدامات متداول در میان ما فقط نتیجه یك جهت الهی نیستند ، اما Groupthink. آیا اگر این کار را به من قرض دادم که در پست بعدی کار کنم ، فکر می کنید؟
عزیز ملتی ، تحلیل شما از سازمان یادآوری چیزی است که من چندین سال پیش تحت عنوان "فکر گروهی" مطالعه کردم - وقتی انسجام بیش از حد در گروههایی که اعضای آنها بیشتر به فکر حفظ روحیه مثبت گروه هستند بیش از تصمیم گیری واقع بینانه ، مسئله خطرناکی است. نمونه هایی از تفکر گروهی که مورد مطالعه قرار گرفته است شامل حمله خلیج خوک ها به کوبا در دهه 1960 ، جنگ ویتنام و فاجعه شاتل فضایی چلنجر در ژانویه 1986 است. علائم اصلی در زیر مشخص شده و شرح داده می شوند: سیگنال های خطر واضح ، خوش بینی بیش از حد ، پذیرش خطرهای شدید علامت: منطقی سازی جمعی توصیف: بی اعتبار کردن یا... بیشتر بخوانید »
با تشکر از شما برای ادامه کار شما به نمایندگی از ما من واقعاً بعد از خواندن تفسیر شما لال شدم. شما از یک استدلال خوب استفاده می کنید که پیروی از آن آسان است. من استفاده از اصطلاح "حقیقت" را متوقف کردم زیرا متوجه شدم آنچه که ما می آموزیم خالص نیست و بسیاری از چیزها حقیقت ندارند. چقدر خوب این را تحلیل کرده اید! من دیگر اعتقادی به سازمان یا هر کلمه ای ندارم که از خط لوله پایین می آید. این خطای من برای همیشه انجام چنین کاری بود. نوشته های شما به من کمک کرده است که این همه کرک را از دست خودم پاک کنم... بیشتر بخوانید »
ممنون از سخنان خوب شما ، دوركاس. هنگام تهیه این تفسیرها که هنگام نوشتن یاد می گیرم ، می فهمم. اما برای من بزرگترین فایده این است که دیگران مجبور می شوند بینش و تحقیقات خود را به اشتراک بگذارند ، به طوری که همه غنی می شوند. این امید ما برای شروع این انجمن بود. من امیدوارم که این روند همچنان ادامه یابد که هرچه خواهران و برادران بر تعصبات تلقین شده در برابر ابراز آزادانه بیان در اینترنت غلبه کنند و در این مشارکت شرکت کنند. اینترنت که برای مواردی از این قبیل مورد استفاده قرار می گیرد ، ابزاری باورنکردنی است که به مسیحیان همفکر از سراسر جهان اجازه می دهد... بیشتر بخوانید »
آیا هرکدام از شما که برادران هستید ، همانطور که من هستم ، شانس این را داشتیم که واقعاً در هر جلسه جماعت به آن اعتقاد داشته باشید و بدون هیچ گونه عکس العملی؟ درست مثل دانستن
می ترسم که در بیشتر مجالس غیر عاقلانه باشد. قدرت Groupthink خیلی قوی است. (به نظر SmolderingWicks1 در زیر مراجعه کنید.)
سلام آندرونیک ، من قبل از نوشتن آن ، من واقعاً به این موضوع فکر کردم. دلیل این امر این است که من را برای گفتن حقیقت در این زمینه درد می کند. من همیشه فکر کرده ام که ما به عنوان JW باز و استقبال کرده ایم. برای کمک به دیگران وقتی سؤال داشتند. با این حال ، من می توانم ببینم که ما نسبت به برادران و خواهران خود نگرشی مشکوک داشته ایم. من فکر می کنم صحبت کردن در مورد احساسات شما با دیگران می تواند یک مشکل باشد. من از اول موقعیت هایی را می دانم که یک برادر در مورد احساسات خود با یک دوست قابل اعتماد صحبت کرده است و بیش از یک سال است... بیشتر بخوانید »
بله HEZEKIAH1 ، احتیاط قسمت بهتری است. من اغلب یادآوری می کنم که چه زمانی برادران خود را به خدمت میدانی می فرستیم که چگونه عیسی رسولان را تربیت کرد و بعداً 70 نفر دیگر را یادآوری کردیم اما به نوعی یادآوری آنها را از دست دادیم کسانی که از آنها بازدید می کردند یهودیانی بودند که قبلاً توسط کاتبان و فریسیان در آنها لگد زده بودند کنیسه ها معتقدند که هر آموزه ای فراتر از آنها نادرست است. از این رو عیسی در متی 10:16 ، 17 هشدار داد: «ببین! من شما را به عنوان گوسفند در میان گرگها می فرستم. بنابراین خود را به عنوان مار محتاط و در عین حال کبوتر بی گناه نشان دهید. خودت باش... بیشتر بخوانید »
با عرض پوزش که به خوبی گفته نشده است این باید بخواند "اما به نوعی یادآوری آنها را از دست داده ایم."
سلام SmolderingWick1 ،
من نظر شما را رفع کردم
ملتی
Andronicus ، من به س I'llال شما پاسخ خواهم داد. در واقع هیچ راهی برای گفتن آنچه شخص صریحاً باور دارد بدون واکنشی نیست. هنگامی که من به دلیل بسیاری از دلایلی که در این وبلاگ ذکر شد ، از مقام بزرگ شدن کناره گرفتم ، ساده لوحانه فکر کردم که گرچه بزرگان دیگر با من موافق نیستند ، اما حداقل به نظر من احترام می گذارند. چقدر اشتباه کردم گفته شد که من غرور و مغرور هستم وقتی هیچ چیز از حقیقت دورتر نیست. این انجمن همیشه اظهار داشته است که اگر کسی دیگر با آنها موافق نباشد ، البته از روی غرور و افتخار است و بزرگان محلی... بیشتر بخوانید »
اگر بخواهم شما را تشویق کنم ، ایهام ، زمانی فرا می رسد که ما عاقلانه خواهیم بود که از پاسخ دادن به یک سوال "آیا اعتقاد داری ..." خودداری کنیم. عیسی اغلب به سادگی س anotherال دیگری می پرسید. حتی ممکن است از آنها بپرسیم که آیا آنها معتقدند فقط شاهدان یهوه از آرماگدون جان سالم به در می برند؟ من مطمئن هستم که اگر از همه س wereال می شد ، 50 درصد ما آنقدر جسارت نداریم که بگویم بله. اما بگذارید فقط بگوییم که یهوه این را به عنوان سازمان خود انتخاب کرده است. چه تعداد از ما صادقانه می توانیم بگوییم که صرفاً با ایمان آوردن و ماندن در محدوده آن نجات خواهیم یافت؟ انجام داد... بیشتر بخوانید »
ممنون Sm1. من یاد گرفته ام که از گفتگو با بزرگان در مورد نظرات خود در مورد سازمان امتناع ورزم. آنها چندین بار خواسته اند از مقاله های برج مراقبت که با وفاداری به سازمان سرو کار دارند ، استفاده کنند. و من فقط از آنها به خاطر نگرانی شان تشکر کرده ام و گفته ام که اگر می خواهم صحبت کنم به آنها اطلاع خواهم داد. من هر MS یا بزرگتر را که می خواهد از وظیفه خود کناره گیری کند ، منصرف می کنم و دلیل واقعی تمایل به کناره گیری را اعلام نمی کند. من به سادگی می گویم که استرس در توانایی شما در خدمت اختلال ایجاد کرده است. این بدون شک درست خواهد بود... بیشتر بخوانید »
کاملاً فهمیده شده ، فریب. خوشبختانه دلایل من مشترک نبود و همان کاری را که گفتید انجام دادم. هنگامی که گفتید "گفته شد که من غرور و مغرور هستم وقتی چیزی از حقیقت دورتر نیست" ، این اتفاق برای من نیز افتاد که من شروع به شرکت در نشانه های یادبود کردم. من متهم شدم که خودم را بالاتر از دیگران می دانم ، اما وقتی وضعیت FDS از همه افراد مسح به غیر از هیئت حاکمه سلب شد ، من توانستم به مقاله های اخیر برج مراقبت اشاره کنم تا ثابت کنم که من چیزی برتر نیستم. در واقع ، یک سفارش نوک زدن وجود دارد... بیشتر بخوانید »
من در مطالعه دیروز WT در مورد دسترسی فکر کردم. ظاهراً برای سازمان یا GB اعمال نمی شود ، زیرا آنها هیچ تلاشی برای گوش دادن به گفته های "رتبه و پرونده" نکرده اند.
نکته عالی! اگر ناشر وارد شعبه شود و در مورد برخی تفسیرهای کتاب مقدس سؤال کند ، نامه ثبت می شود. اگر نامه های زیادی وارد شود ، به اعضای بزرگان که برای برخورد با موضوع راهنمایی می شوند ، اطلاع می دهند. دقیقاً القاء دسترسی آزاد و بدون دسترسی نیست.
بله anderestimme ، من مدت ها پیش یاد گرفتم که آزادی بیان برای دنیای خارج است. اگر پیشنهادی بدون درخواست ارائه شود ، از نظر مطلوب مورد بررسی قرار نمی گیرد. به همین دلیل من سپاسگزارم که این جلسات را داریم که می توان در مورد حقیقت کتاب مقدس صادقانه و صادقانه گفتگو کرد. من دیروز در حالی که WT را می خواندم چگونه یهوه با برخورداری آبرومندانه با بندگان خود رفتار می کند ، فکر می کردم. او واقعاً بی طرف و نزدیک است. به ما گفته شده است كه از خصوصیات او تقلید كنید ، با این حال ، همانطور كه اشاره كردید ، می بینم كه در مورد آن صدق نمی كند... بیشتر بخوانید »
موافقم ، hezekiak1. پس از همه چیز گفته شده و تمام شده است ، ما هنوز هم باید بار خود را تحمل کنیم و خیلی قدم در قدم های استاد برویم. 1 پیتر 2: 21
دیروز یک نظر در مورد پاراگراف 7 به این شکل پیش رفت:
"حتی ارتش به یک سرباز اجازه می دهد که بیان کند ،" اجازه صحبت آزادانه ، آقا! " برای گفتن به فرمانده خود - به این معنی که بزرگان نباید آنقدر فرمان دهند که ما باید هنگام نزدیک شدن به آنها از همان سؤال کنیم. "
مقاله عالی ، ملتی. من همیشه با عبارت "Member" GB روبرو بوده ام. به نظر من مانند برخی از باشگاه های مردان منحصر به فرد است. در مورد این موضوع در طول مطالعه دیروز WT با موضوع "بی طرفی" فکر کردم.
Meleti V. چرا نظرات من را می گیری؟ از چه می ترسی؟… .حقیقت ..
صفحه "آداب اظهار نظر" در این سایت ، دستورالعملهای روشنی را ارائه می دهد. به http://meletivivlon.com/commenting-etiquette/ مراجعه کنید. ما می خواهیم این سایت مکانی باشد که شاهدان یهوه بتوانند در آنجا بیایند و در مورد مسائل کتاب مقدس صادقانه و آزادانه بحث کنند. احترام متقابل به شخص ، احساسات و اعتقادات یکدیگر برای حفظ آن جو بسیار مهم است. این رهنمودها مانع گفتار آزاد و صریح نیستند ، اما استفاده از آنها باعث حفظ صلح و هماهنگی می شود که برای ساختن یکدیگر در روح خداوند مهم است. ممکن است پیشنهاد کنم وقتی در مورد موضوعی شدیداً احساس می کنید ، نظر خود را تهیه کنید و سپس آن را ارائه دهید... بیشتر بخوانید »
با تشکر از Meleti برای این مقاله. من این را تا حدودی تسکین می دهم. 1) من اغلب فکر کرده ام که اگر حقیقت داشته باشیم ، پس وقتی "اصلاح می کنیم": تفکر خود ، آیا این به معنای آن است که ما قبلاً حقیقت را نداشته ایم؟ یا الان حقیقت داریم؟ یا صد در صد حقیقت داریم یا نداریم. من توضیح حقیقت را به صورت درصد دوست داشتم. به راستی ، در چه مرحله ای دین باطل به دین واقعی تبدیل می شود؟ یک سوال خوب 100) هرگز هیچ مدرکی در زمینه کتاب مقدس وجود نداشته است که نشان دهد اگر نماینده ای از یهوه پیامی را برای قوم خود ارسال کرده است... بیشتر بخوانید »
متشکرم ، Hezekiah1. نوشتن این پست یک چالش واقعی بود ، اما به من کمک کرد تا این مسائل را مستقیماً در ذهن خودم قرار دهم.
من مشتاقانه منتظر خواندن افکار اضافی شما هستم.
وقتی شما به روشی که سازمانها بتوانند زندگی خود را داشته باشند ، ذکر کردید ، من نمی توانم کمک کنم اما به تصویر "جانور وحشی" در مکاشفه 13:15 فکر کنید: "و به آن اعطا شد تا نفس بکشد به تصویر جانور وحشی ، به طوری که تصویر جانوری وحشی هم باید صحبت کند و هم باعث کشته شدن همه کسانی شود که به هیچ وجه نمی خواهند تصویر جانوران وحشی را عبادت کنند. " ممکن است ما آن را "سندرم سازمان متبحر" بنامیم. این یک خطر است که همه سازمان های بشری آن را اداره می کنند ، و من حدس می زنم که نجیب ترین علت ،... بیشتر بخوانید »
ممنون از تمام زحمات شما ملتی.
به نظر من این یک مقاله عطف است. من قبلاً در مورد تمایز بین سازمان و جماعت (یا برادری) با شما موافق بودم ، اما هرگز قبل از این با این شفافیت قدردانی نکرده ام که چرا این امر از منظر کتاب مقدس بسیار صادق است.
شما مسائل را به شکلی چشمگیر از هم جدا کرده اید و نشان داده اید که چه خطاهای جدی در تفکر توسط کسانی که بیش از همه به حق یک سازمان اعتقاد دارند وارد شده است.
آپولو