این شروع به عنوان اظهار نظر در مورد پست عالی آپولو در "آیا آدم کامل بود؟اما رشدش ادامه یافت تا اینکه خیلی طولانی شد. علاوه بر این ، من می خواستم یک عکس اضافه کنم ، بنابراین ما اینجا هستیم.
جالب است که حتی در انگلیسی اصطلاح "کامل" می تواند به معنی "کامل" باشد. ما برای نشان دادن عملی که کامل شده است به زمان کامل فعل مراجعه می کنیم.
"من کتاب مقدس را می خوانم" [زمان حال] در مقایسه با "من کتاب مقدس را مطالعه کرده ام" [زمان کامل فعلی]. اولین مورد نشان دهنده یک اقدام مداوم است. دوم ، یکی که تکمیل شده است.
من با آپولو موافقم كه همواره برابر كردن "معصوم" با اصطلاح "كامل" اين است كه معناي كلمه را به زبان عبري از دست دهيد. و همانطور که دیدیم ، حتی به انگلیسی. "تمیم”کلمه ای است که مانند اکثر موارد می تواند به طرق مختلف برای انتقال معانی مختلف به دو معنا مطلق و نسبی استفاده شود. من همچنین با آپولو موافقم که این اصطلاح خود نسبی نیست. این یک اصطلاح باینری است. چیزی یا کامل است یا ناقص. با این حال ، کاربرد این اصطلاح نسبی است. به عنوان مثال ، اگر هدف خدا این بود که انسانی بدون گناه و هیچ چیز دیگری خلق کند ، پس می توان آدم را در خلقت خود کامل توصیف کرد. در حقیقت ، انسان - زن و مرد - تا زمان ایجاد حوا کامل نبود.

(پیدایش 2: 18) 18 و خداوند خداوند ادامه داد: "خوب نیست که مرد به تنهایی ادامه یابد. من می خواهم به عنوان یك مكمل او یك یك یاری یابم. "

"مکمل" به شرح زیر است:

a. چیزی که کامل می شود ، یک کل را تشکیل می دهد ، یا به کمال می رساند.
b. کمیت یا تعداد مورد نیاز برای تشکیل یک کل.
c. هر دو بخش که کل را کامل می کنند یا یکدیگر را کامل می کنند.

به نظر می رسد که تعریف سوم مناسب ترین توصیف برای توصیف آنچه با آوردن اولین زن به مرد حاصل شده است است. مسلماً ، كامل بودن یا كمالاتی كه با یكدیگر شدن یكدیگر حاصل شد ، از نوع دیگری است كه مورد بحث است ، اما من از آن برای نشان دادن نسبی بودن این اصطلاح براساس استفاده یا كاربرد آن استفاده می كنم.
در اینجا پیوندی وجود دارد که کلیه وقایع کلمه عبری را ذکر می کند.تامیومهمانطور که در نسخه پادشاه جیمز ارائه شده است.

http://www.biblestudytools.com/lexicons/hebrew/kjv/tamiym.html

با اسکن این موارد مشخص می شود که مانند اکثر کلمات ، بسته به زمینه و کاربرد می تواند به معنای موارد مختلفی باشد. به عنوان مثال KJV آن را "بدون لکه" 44 بار ارائه می دهد. به نظر می رسد که در این زمینه است که از کلمه ای که حزقیال 28:15 در مورد فرشته ای که شیطان شد استفاده می شود.

"از روزی که خلق کردی در راههای خود کاملاً کامل بودی ، تا زمانی که بر تو غیرقانونی یافت نشد." (حزقیل 28: 15 KJV)

NWT این "بی عیب" را ارائه می دهد. بدیهی است كه كتاب مقدس به كمال متعلق به فرشته ای كه در باغ عدن قدم می زند ، به معنای كامل بودن به معنای آزمایش ، اثبات و غیرقابل برگشت بودن نیست. آنچه کامل است ، می تواند به طور کلی ناقص باشد ، مگر اینکه مکانیسمی وجود داشته باشد که بتواند کمال یا کامل بودن را آنگونه که آپولو توصیف می کند ، قفل کند. با این وجود ، پس ما در مورد نوع دیگری یا کاربرد این کلمه صحبت خواهیم کرد. در اصل ، نوع دیگری از کامل بودن. باز هم ، مانند اکثر کلمات ، معانی آن را بارگذاری کرده است.
كلام خدا در یوحنا 1: 1 و كروبیای مسح حزقیال 28: 12-19 نشان داده شد كه هر دو در یك مرحله در تمام راههای خود كامل بودند. با این حال ، آنها از نظر معنایی که آپولو توضیح می دهد ، کامل و کامل نبودند. من در این مورد موافقم بنابراین ، شیطان برای وظیفه جدیدی که در باغ عدن پیش روی او قرار گرفت ، بدون نقص کامل بود. با این حال ، هنگامی که با آزمایشی روبرو شد - که ظاهراً از اصل خودش بود - ناقص شد و دیگر برای انجام این کار مناسب نبود.
کلمه همچنین به نقشی جدید اختصاص یافت که کاملاً برای آن مناسب بود. او با آزمایشاتی روبرو شد و رنج برد و برخلاف شیطان پیروز شد. (عبرانیان 5: 8) بنابراین او برای انجام یک کار جدید دیگر کامل یا کامل شد. اینطور نبود که او قبلاً ناقص باشد. نقش وی به عنوان کلمه نقشی بود که در آن بی نقص و بی نقص عمل کرد. با این وجود ، اگر می خواست نقش پادشاه مسیحی و واسطه عهد جدید را بر عهده بگیرد ، به چیز دیگری نیاز داشت. او که رنج می برد ، برای این نقش جدید کاملا کامل شد. بنابراین ، چیزی به او داده شد که قبلاً آن را در اختیار نداشت: جاودانگی و نامی بالاتر از همه فرشتگان. (اول تیموتائوس 1:6 ؛ فیلیپیان 16: 2 ، 9)
به نظر می رسد نوع کمالی که آپولوس از آن صحبت می کند ، و همه ما آرزو می کنیم ، فقط از طریق صلیب قابل دستیابی است. این فقط با یک زمان آزمایش است که موجودات بدون گناه می توانند به دلیل بد بودن یا خوب شدن سخت گیر شوند. بنابراین با کربوب مسح کامل و کلام کامل خدا بود. هر دو تحت آزمایش قرار گرفتند - یکی شکست خورد. یکی گذشت به نظر می رسد حتی در یک وضعیت ناقص ممکن است این سخت کوشی اتفاق بیفتد ، برای مسیحیان مسح شده گرچه گناهکاران به مرگ جاودانه می شوند.
به نظر می رسد که تنها دلیل آزمون نهایی پس از گذشت هزار سال ، دستیابی به این نوع کمال است. اگر من می توانم یک تصویر متناوب برای "مهره و پیچ" آپولو ارائه دهم ، من همیشه آن را به عنوان یک سوئیچ چاقوی دو پرتاب به سبک قدیمی در نظر گرفته ام. در اینجا یک تصویر است.
سوئیچ DPST
همانطور که نشان داده شده است ، سوئیچ در موقعیت خنثی است. این پتانسیل برای برقراری تماس با قطب شمال یا جنوب سوئیچ را دارد. همانطور که تصور می کنم این سوئیچ از لحاظ منحصر به فرد این است که اگر یک بار پرتاب شود ، جریان متناوب از طریق تماس ها باعث خاموش شدن خوب آنها می شود. به عبارت دیگر ، سخت گیر می شود. من این را آزاد می بینم یهوه سوئیچ را برای ما نمی بندد ، اما آن را به ما تحویل می دهد تا منتظر زمان آزمایش باشیم ، زمانی که باید تصمیم بگیریم و خودمان سوئیچ را پرتاب کنیم: برای خوب یا بد. اگر برای شر است ، پس فدیه ای وجود ندارد. اگر برای همیشه خوب باشد ، پس هیچ نگرانی از تغییر قلب وجود ندارد. ما برای همیشه سخت گیر هستیم - هیچ شمشیری ضرب المثل از داموکلس نیست.
من با آپولو موافقم که کمال همه ما باید به دنبال یک انسان بی گناه اما آزمایش نشده نیست ، بلکه عیسی مسیح آزمایش شده و واقعی است که دوباره زنده شده است. کسانی که در طول هزار سال سلطنت عیسی بر روی زمین زنده شده اند ، به حالت بی گناهی منتقل می شوند که در آن زمان عیسی تاج را به پدرش می سپارد تا خدا همه چیز برای همه انسانها باشد. (1 قرنیز 15:28) پس از آن زمان ، شیطان آزاد می شود و آزمایش آغاز می شود. سوئیچ ها پرتاب می شوند.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    25
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x