[این پست بحث ما را در مورد ارتداد ادامه می دهد - ببینید سلاح تاریکی]

تصور کنید که شما در آلمان هستید حدود 1940 و کسی به شما اشاره می کند و فریاد می زند ، "دیزر مان ist ein جود!"(" این مرد یهودی است! ") آیا شما یک یهودی باشید یا مهم نیست. در آن مرحله مردم آلمان آنقدر علیه یهودیان تلقین شده بودند که فقط استفاده از برچسب کافی بود تا بتوانید برای زندگی خود فرار کنید. حالا بیایید ده سال به سمت ایالات متحده حرکت کنیم. افراد گاهی اوقات به مراتب کمتر از حضور در مجالس حزب کمونیست سالها قبل به "قرمزها" و "کمسیونها" برچسب می خوردند. این امر به سختی ها ، از دست دادن کار و استرس گرایی منجر شد. آنچه نظرات سیاسی واقعی آنها اهمیتی نداشت. هنگامی که برچسب درج شد ، دلیل از پنجره بیرون رفت. این برچسب وسیله ای برای داوری و محکومیت های مختصر فراهم کرده است.
یک برچسب می تواند یک مکانیزم کنترل قدرتمند در دست یک مقام سرکوبگر باشد.
چرا این هست؟ دلایل زیادی وجود دارد.
برچسب ها معمولاً چیزهای مفیدی هستند که به ما کمک می کنند دنیای اطرافمان را حس کنیم. تصور کنید برای گرفتن سردرد و یافتن همه برچسب های دارویی ، به کابینت پزشکی خود مراجعه کنید. شما هنوز هم می توانید داروی درد مورد علاقه خود را پیدا کنید ، اما ممکن است کمی وقت و تلاش کند. هرچند نامشخصی نامناسب باشد ، از گمراه کردن بسیار بهتر است. حال تصور کنید که اگر برچسب آن داروی درد در بطری از داروهای قوی قلبی استفاده نشده است؟
پس از آن پیروی می کند که ما به آن وابسته هستیم مرجع برچسب زدن برای فریب ما نیست. شما به داروساز اعتماد می کنید تا دارو خود را به درستی نشان دهد. اگر او اشتباه کند ، حتی یک بار ، آیا دیگر به او اعتماد خواهید کرد؟ ممکن است هنوز به سراغ او بروید ، اما همه چیز را تأیید می کنید. البته ، داروساز محلی شما در صورت سؤال از او هیچ راهی برای مجازات شما ندارد یا بدتر از آن ، خرید از وی را متوقف کنید. با این حال ، اگر کسانی که چیزهایی را برای شما ایجاد می کنند ، بر شما قدرت واقعی دارند - مانند نازی ها که می خواستند آلمانی ها نظر خود را نسبت به یهودیان بپذیرند ، یا جمهوریخواهانی که می خواستند مردم آمریکا از هرکسی که برچسب گذاشته است متنفر باشند - پس شما باید مشکل واقعی
هیئت حاکمان شاهدان یهوه از طریق شعب و نظارت های مدار خود و درست به بزرگان محلی از شما می خواهد که شما بدون قید و شرط سیستم برچسب زدن آن را بپذیرید. شما نباید برچسب زدن را زیر سوال ببرید. این کار را انجام دهید و شما ممکن است عنوان بعدی باشید.
در اینجا نحوه عملکرد آن آمده است. کسی مرتکب گناه می شود ، یا آنچه بر اساس سیستم قضایی ما گناه محسوب می شود. به عنوان مثال ، او ممکن است معتقد باشد که برخی از آموزه های بدن حاکم ، کتب مقدس نیستند ، آموزه هایی مانند شاهکار نامرئی 1914 عیسی در بهشت ​​، یا انتصاب 1919 بدن حاکم برای فرمانروایی بر جماعت مسیح ، یا این دو - سیستم نجات. کمیته ای از سه نفر از بزرگان محلی در یک جلسه مخفی که هیچ یک از احزاب در خارج از آن مجاز نیستند ، تصمیم می گیرند که فرد مورد نظر را نادیده بگیرند. شاید شما مرد را بشناسید. شاید شما او را مردی از صداقت و معما های ناپسند بودن او بدانید و شما را ناراحت کند. با این حال ، شما مجاز به صحبت با او نیستید. برای زیر سوال بردن او؛ برای شنیدن طرف او از داستان. شما باید برچسب ضمیمه شده را بپذیرید.
برای حمایت از این روش غیر کلامی و الزام به همان اندازه کتبی برای سهیم شدن در برادر سابق ، ما اغلب نقل می کنیم 2 John 9-11. در جامعه غربی ، گفتن سلام ، صرفاً گفتن سلام به فرد است. برای یک غربی ، گفتن "سلام" اولین چیزی است که هنگام ملاقات با کسی می گوییم ، بنابراین اگر نتوانیم این حرف را بزنیم ، دلالت هیچ سخنرانی امکان پذیر نیست. آیا ما در استفاده از تعبیراتی که در فرهنگ غربی به توصیه ای از کتاب مقدس نوشته شده است ، نزدیک به دو هزار سال پیش در خاور میانه ، صحیح است؟ در خاورمیانه ، تا به امروز ، یک تبریک به معنای آرزوی صلح در کنار فرد است. چه ابراز عبری باشد شالوم یا عرب assalamu alaikum, ایده این است که آرزو کنیم صلح بر فرد باشد. به نظر می رسد که مسیحیان قرن اول توصیه شده بودند که قدمی فراتر بروند. پولس غالباً آنها را راهنمایی می كرد كه با یك بوسه مقدس سلام و یكدیگر كنند. (Ro 16: 16؛ 1Co 16: 20؛ 2Co 13: 12؛ 1Th 5: 26)
بعید نیست کسی با این ادعا مخالفت کند که شیطان بزرگترین مرتد کلیه زمان است. نمی توان ایده سلام کردن شیطان را با بوسه ای مقدس و نه آرزوی آرامش برای او تصور کرد. بنابراین جای تعجب ندارد که عیسی هرگز این کار را نکرد. او این اصل را مدتها قبل از اینكه جان آن را بفهمد ، می فهمید: "زیرا كسی كه سلام بر او می گوید ، در كارهای شرور او سهیم است".
با این وجود ، آیا فرمانی در برابر سلام کردن مرتد مانع همه سخنرانی ها می شود؟ عیسی الگویی است که همه مسیحیان باید از آن پیروی کنند ، بنابراین بگذارید با مثال وی هدایت شویم. لوقا 4: 3-13 عیسی را که با شیطان صحبت می کند ضبط می کند. او به نقل از کتاب مقدس با هر یک از وسوسه های شیطان مقابله می کند. او می توانست به راحتی روی برگرداند ، یا بگوید ، "ببخشید ، شما مرتد هستید. من نمی توانم با شما صحبت کنم. " اما در عوض او شیطان را تعلیم داد و با این کار هم خود را تقویت کرد و هم شیطان را شکست داد. با سکوت یا فرار نمی توان با شیطان مخالفت کرد و او را وادار به فرار کرد. با این حال ، اگر یک عضو جماعت بخواهد با گفتگو با یک خواهر یا برادر اخراج شده از عیسی از الگوی او تقلید کند ، می توان او را به "معاشرت معنوی" با فرد متهم کرد. به بزرگان زمینه انصراف از خود را بدهد.
نتیجه گیری این است که فقط یک دلیل برای ممنوعیت کامل ما حتی صحبت کردن با برادر که مرتد مرتب شده است وجود دارد: ترس! ترس از نفوذ فاسد کننده. برخی می گویند "مزخرف". وی گفت: "ما نمی ترسیم از هر مذهبی با مردم صحبت کنیم زیرا کتاب مقدس داریم و حقیقت در کنار ماست. با شمشیر روح ، می توانیم هر تعلیم غلط را شکست دهیم. "
درست! کاملاً درست است! و در آنجا پایه ترس ما نهفته است.
اگر افرادی که ما در این سرزمین موعظه می کنیم واقعاً از کتاب مقدس استفاده می کردند و می دانستند چگونه به آن آموزه های ما که مبتنی بر کتاب مقدس نیستند حمله کنند ، به نظر شما تا کی می توانید میانگین JW با صداقت و حقیقت دوست داشتنی در میدان جنگ ماندگار شوید. سرویس؟ من طی مدت شصت سال در پنج کشور در چهار قاره موعظه كرده ام و هرگز كسی را ندیده ام كه ​​از كتاب مقدس استفاده كند تا مرا در مورد آموزه های كتاب مقدس ما به چالش بكشد ، مانند حضور 1914 مسیح ، انتصاب 1919 برده وفادار یا تقسیم بین "گوسفندان دیگر" و "گله کوچک". بنابراین من توانستم ادامه دهم ، مطمئن باشم که متعلق به تنها دین واقعی هستم. نه مرتد[I] فردی خطرناک است برای هر مذهبی که مبتنی بر حکومت انسان باشد. این نوع مرتد یک متفکر مستقل است. از خدا مستقل نیست ، زیرا او پایه و اساس آموختن و درک خود را از قانون خدا است. استقلال او از کنترل اندیشه مردان است.
با توجه به اینکه چنین اشخاصی از نظر اقتدار دقیق اداره کننده - یا برای آن موضوع ، اقتدار هرگونه سلسله مراتب کلیسایی در هر مذهب سازمان یافته چقدر خطرناک هستند - لازم است که یک سیستم آگاهانه برای پلیس تمامیت آموزه ای کل ایجاد شود. ما این کار را با ایجاد شرایط جوی انجام می دهیم که هرگونه اظهار نظر حتی نارضایتی خفیف از ضوابط تعیین شده ، به عنوان عملی بی اعتنایی به خدا تلقی می شود ، موضوعی که باید به مراجع ذیصلاح گزارش شود. متأسفانه ، ادعای ما مبنی بر اینكه همه قوانین ما مبتنی بر كتاب مقدس هستند ، یک معضل را ایجاد می كند ، زیرا سیستم اطلاعاتی برخلاف همه چیزهایی كه می توانیم درباره مسیحیت از كتاب مقدس بدانیم ، خلاف واقع است.
آنچه در زیر می آید ، یک درس شیء است که می تواند به راحتی کاربرد یک متن از کتاب مقدس را منحرف و به اهداف جدید هدایت کند. تمام آنچه که واقعاً لازم است این است که ما تفکر انتقادی خود را خاموش کنیم و اعتماد خود را به مردان ببخشیم.
در 1987 اکتبر برج نگهبانی ما این غلط را با زیرنویس "اعمال اصول كتاب مقدس" شروع می كنیم ، ما را به این نتیجه می رساند كه انتظار می رود كه اصول كتاب مقدس به درستی اعمال شود.

w87 9 / 1 ص. 12 "زمان صحبت کردن" - چه وقت؟
برخی از اصول اساسی کتاب مقدس چیست؟ اول ، هر کسی مرتکب تخلف جدی شود ، نباید سعی کند آن را پنهان کند. "كسى كه اعمال خود را بپوشاند ، موفق نخواهد شد ، اما كسى كه اعتراف كند و آنها را ترك كند ، رحمت خواهد شد." (ضرب المثل 28: 13)

کاربرد ناگفته این - که از مدتها پیش در ذهن همه شاهدان بوده است - این است که این اعتراف باید قبل از مردان انجام شود. این سوءاستفاده نقطه پرش برای چیزهای زیر است. اما اگر اعترافاتی که در اینجا به آن اشاره شده است مربوط به خدا است و نه مردان ، استدلالی که در پی می آید پایه و اساس مهم خود را از دست می دهد.
از آنجا که این کتاب مقدس از ضرب المثل گرفته شده است ، ما در مورد اعتراف در زمان اسرائیل بحث می کنیم. در این صورت اگر مردی گناه کرد ، باید قربانی می کرد. او نزد کاهنان رفت و آنها فداکاری او را ارائه دادند. این به فداکاری مسیح اشاره دارد که با آن گناهان یک بار برای همیشه مورد بخشش قرار می گیرند. با این حال ، بنی اسرائیلی نه در کنار کاهنان نشسته بود تا اعتراف به آنها کند و نه متهم به قضاوت اصالت توبه او و عفو یا محکومیت وی بودند. اعتراف او به خدا بود و قربانی شدن او علامت عمومی بود که با آن می دانست بخشش خدا را بخشیده است. کاهن در آنجا نبود تا بخشش کند و نه صداقت توبه را قضاوت کند. این کار او نبود.
در زمان مسیحیان نیز نیازی به اعتراف به مردان برای آمرزش خداوند نیست. صدها را در نظر بگیرید ، اگر نه هزاران قطعه ستون که ما طی سالها در انتشارات خود به این موضوع اختصاص داده ایم. همه این جهت ها و رویه ها و رویه های قضایی گسترده و قانونی که ایجاد کرده ایم و رمزگذاری شده است ، همه مبتنی بر سوء استفاده از یک جمله از کتاب مقدس است: جیمز 5: 13-16. در اینجا بخشش گناهان از جانب خداست ، نه مردها و اتفاقی است. (در مقابل 15) دعا و شفای فرد به این دلیل بود که او بیمار بود و باید گناه می کرد یا نه. توصيه به اعتراف گناهان موجود در آيه 16 "براي يكديگر" است و اشاره به كسي است كه با بدست آوردن وزن خرد كننده گناه و پشيماني از سينه شخص انجام مي شود. آنچه به تصویر کشیده شده بیشتر به یک جلسه گروه درمانی است تا دادگاه.
با تکیه بر این فرض غلط که گناهان باید به بزرگان اعتراف کنند ، اکنون ما درخواست خود را برای دستیابی به همکاری کل جماعت در حمایت از مراحل قضایی خود گسترش می دهیم.

w87 9 / 1 ص. 13 "زمان صحبت کردن" - چه وقت؟
یکی دیگر از دستورالعمل های کتاب مقدس در Leviticus 5 آمده است: 1: "اکنون اگر نفسی گناه کند که لعن عمومی شنیده است و او شاهد است ، یا او آن را دیده یا از آن مطلع شده است ، اگر این گزارش را ندهد ، پس او باید برای خطای خود پاسخ دهد. "این" نفرین عمومی "کراهت و کفر نبود. در عوض ، غالباً وقتی شخصی به او ستم می کرد ، رخ می داد خواستار آن بود كه هر شاهد عاجز ضمن فسخ كردن نفرين ، به او در برقراري عدالت كمك كنداحتمالاً از جانب یهوه - در مورد کسی که شاید هنوز مشخص نشده باشد ، چه کسی به او ستم کرده است. این نوعی قرار دادن دیگران به سوگند بود. هر شاهد ناعادلانه می داند چه کسی بی عدالتی را متحمل شده است و مسئولیت آن را دارد که مقصر باشد تا مقصر باشد. در غیر این صورت ، آنها باید قبل از خداوند پاسخ خطای خود را بدهند.

بنابراین یک مرد اسرائیلی مرتکب تخلفاتی شده است. شاید او مورد سرقت قرار گرفته باشد ، یا یکی از اعضای خانواده مورد تجاوز جنسی قرار گرفته یا حتی به قتل رسیده باشد. این مرد با لعن علنی مرتکب (خواه او را بشناسد یا نه) این شخص شاهد واقعی شهادت این جنایات بود که قبل از آنکه خداوند به او عرضه کند و به عنوان شاهد معرفی شود.
اکنون توجه کنید که چگونه ما این الزام مفرد را به کار می بریم و به اشتباه آن را برای حمایت از آرمان خود به کار می بریم. همانطور که در ادامه می خوانید ، توجه داشته باشید که هیچ متنی ذکر نشده است که در واقع از این برنامه گسترده پشتیبانی می کند.

w87 9 / 1 ص. 13 "زمان صحبت کردن" - چه وقت؟
این دستور از بالاترین سطح اقتدار در جهان هستی مسئولیت را بر عهده دارد هر اسرائیلی برای گزارش دادن به قاضیان هرگونه تخلف جدی که او مشاهده کرد (الف) به منظور رسیدگی به موضوع. در حالی که مسیحیان کاملاً مطابق قانون موزائیک نیستند ، اما اصول آن هنوز در جماعت مسیحیان اعمال می شود. از این رو ، ممکن است مواقعی وجود داشته باشد که یک مسیحی موظف باشد موضوعی را مورد توجه بزرگان قرار دهد. درست است ، در بسیاری از کشورها غیرمجاز بودن آنچه در سوابق خصوصی یافت می شود غیرمجاز است. اما اگر یک مسیحی بعد از ملاحظه دعا احساس کند که با وضعیتی روبرو است که قانون خدا او را ملزم به ارائه آنچه می دانست علیرغم خواسته های مقامات کمتر، (ب) پس این مسئولیتی است که او قبل از خداوند قبول می کند. مواقعی وجود دارد که یک مسیحی "باید از خداوند به عنوان فرمانروا و نه از مردم پیروی کند" - اعمال 5: 29.

در حالی که سوگندها یا وعده های افتخارآمیز هرگز نباید به آرامی انجام شود ، ممکن است مواقعی وجود داشته باشد که وعده های لازم توسط مردان در تضاد با الزامی باشد که ما به خدا خود ارادت ویژه داریم. وقتی کسی مرتکب گناه جدی می شود ، در واقع ، او از "یك خدای ناكام" ، یك خداوند متعال ، تحت "نفرین عمومی" قرار می گیرد. (ج) (تثنیه 27: 26؛ ضرب المثل های 3: 33) همه کسانی که جزئی از جماعت مسیحی می شوند ، خود را تحت "سوگند" قرار می دهند تا جماعت را تمیز نگه دارند(د) هم با کارهایی که شخصاً انجام می دهند و هم به طریقی که به دیگران کمک می کنند تا پاکیزه باقی بمانند.

()    Leviticus 5: 1 مختص یک فراخوان عمومی است که برای کمک به فردی که به او ستم شده است ، کمک می کند. این نبود کارتن بلان الزام همه اسرائیلی ها برای تبدیل شدن به خبره دولت. هنگامی که کسی شواهدی داشت که به او کمک می کرد ، اشتباه کند و گناه باشد ، بازگشت به یک برادر دیگر در ساعت نیاز خود است. ما این کار را می کنیم و می گوییم که همه اسرائیلی ها را ملزم کرده است که همه تخلفات خود را به هر نوع قضایی گزارش دهند. هیچ مدرکی در دست نیست که چنین نظامی از آگاهان همیشه در ملت اسرائیل وجود داشته و در قانون قانون موزائیک نیز آن را خواستار نشده است. اما ما باید این را باور کنیم که صحیح است ، زیرا اکنون می خواهیم آن را در جماعت مسیحی اعمال کنیم. واقعیت این است ، اگر چنین الزامی برای همه یهودیان وجود داشت ، پس یوسف شوهر مریم گناهکار بود.

وی گفت: "در مدت زمانی که مادرش به مریم وعده داده شده بود که با یوسف ازدواج کند ، قبل از اتحاد یافتن از وی با روح مقدس باردار شد. 19 با این حال ، به دلیل اینکه شوهرش یوسف عادل بود و نمی خواست او را به یک نمایش عمومی تبدیل کند ، قصد داشت از او مخفیانه طلاق بگیرد. "(متیو 1: 18 ، 19)

 چگونه می توان یوسف را مردی صالح قلمداد کرد اگر با آگاهی قصد پنهان کردن گناه زناشویی را داشت - زیرا چنین تصور می کرد قبل از آنکه فرشته او را مستقر کند؟ او با استفاده از Leviticus 5: 1 ، او باید فوراً مرتكب تخلف را به قاضیان گزارش می داد.
(ب)   تصور کنید که یک خواهر در مطب پزشک به عنوان دستیار اداری مشغول به کار است و از سوابق پزشکی محرمانه یک مسیحی همکار می بیند که بیمار به دلیل بیماری ونیر تحت معالجه است و یا درمانی دریافت کرده است که با موضع آموزه ما در مورد خون مغایرت دارد. حتی اگر او قانون سرزمین را نقض می کند ، باید "در این مورد" از خدا به عنوان فرمانروا پیروی کند تا از مردان پیروی کند و مرتکب تخلف به بزرگان شود؟ اعمال 5: 29 یک اصل کتاب مقدس معتبر است که باید توسط آن زندگی کنید. اما اطلاع رسانی در مورد برادر کسی که از خدا اطاعت می کند چگونه است؟ کجای خدا می گوید ما باید این کار را انجام دهیم؟ پاراگراف بیانگر این جمله که برادران ما را به نافرمانی مدنی ترغیب می كند ، هیچ كاری برای حمایت كتاب مقدس ندارد. حتی کتاب مقدس را نادرست هم ندیده اید. هیچ چیزی؛ ندا ، سوله ها!
بدیهی است ، یوسف ، یک مرد صالح با انتخاب خدا ، در صورت وجود چنین حقی ، چنین شرط قانونی را نادیده نمی گیرد.
(c)    ما اکنون به عنوان نقش بنی اسرائیلی در نقش نفرین عمومی در نقش خداوند ، نقش خود را بر عهده داریم ، زیرا او به دنبال ایجاد انگیزه برای همراهان خود برای خدمت به عنوان شاهد است. این تصویر چقدر مضحک است! یهوه ، کسی که خطا کرده است ، مرتباً مرتکب آن نفرین شده و از شهود دعوت می شود که پیش رو باشند!
خداوند نیازی به شاهد ندارد. بزرگان بزرگان اگر می خواهند گناهان پنهانی را ریشه کن کنند ، به شاهد نیاز دارند. بنابراین ، خداوند را به نقش فردی ستمدیده که در میدان عمومی ایستاده است ، خواستار شهود شدیم. تصویری که ما نقاشی می کنیم در حال خدای متعال است.
(D)   دلیل همه اینها تعهدی است که همه ما ظاهراً باید برای تمیز نگه داشتن جماعت انجام دهیم. در مواقع دیگر ، وقتی شاهد اعمال خلافکاری بزرگان یا اعضای هیئت مدیره با اجرای آموزه های دروغین هستیم ، به ما گفته می شود که "صبر کنید تا به یَهُوَه" بپیوندید و "جلو نروید". با این وجود ، در اینجا ، ما منتظر نیستیم که جماعت جماعت را تمیز کند ، بلکه امور را به دست خودمان می گیرد. خوب! برای کسانی که این شرط را بر ما تحمیل می کنند ، با فروتنی می خواهیم که لطفاً کتاب مقدس را نشان دهند که این تعهد را بر ما تحمیل می کند. از این گذشته ، ما نمی خواهیم که متهم به پیشروی خداوند باشیم.
راستی ، در حالی که اعتراف به اعترافات کاتولیک می کنیم ، نسخه خودمان را داریم ، اما ما با یک چوب بزرگ همراه هستیم. ما می گوییم که بزرگان این بخشش را ندارند. که فقط خدا استغفار می کند تنها کار بزرگان تمیز نگه داشتن جماعت است. اما کلمات دروغ می گویند وقتی اعمال از روشی متفاوت سخن می گوید.
بگذارید ما فریب نخوریم. هدف واقعی این همه انحراف از اصول کتاب مقدس پشتیبانی از قانون خدا نیست بلکه اقتدار انسان است. سیستم خبرچین بحث و گفتگو درباره حقیقت کتاب مقدس را غیرممکن می کند مگر اینکه آن "حقیقت" مطابق با جزم رسمی JW باشد. اگر این یک ادعای تکان دهنده به نظر می رسد ، اجازه دهید من تصویر کنم.

کشور A کشوری است که مردم از قانون حمایت می کنند. به عنوان مثال ، اگر این افراد فریاد زن را برای کمک شنیدند یا شاهد مرد بودن مورد حمله دیگران یا مشاهده گروهی از اعضای باند در یک خانه بودند ، فوراً با پلیس تماس می گیرند و سپس زنگ محلی را بلند می کنند و از همسایگان دیگر خواست تا در این زمینه کمک کنند. جلوگیری از جرم اگر از این شهروندان شجاع خواسته شود که چیزی را دیدند یا شنیدند ، شهادت دهند. هنگامی که در هر سطح از دولت تخلف صورت گرفته است ، این شهروندان آزاد هستند که در مورد آن بحث کنند و حتی به صراحت انتقاد کنند.

کشور ب همچنین کشوری است که قوانینی اجرا می شود تا شهروندان در هنگام شب احساس امنیت کنند. علاوه بر این ، از همه انتظار می رود در مورد هرگونه تخلف ، هر چقدر جزئی همسایه خود را بدانند. حتی تخلفاتی که مستقیماً به کسی آسیب نمی رساند و از نظر ماهیت خصوصی نیز هستند ، باید به مقامات گزارش شود. شهروندان مجاز نیستند به تنهایی یا با دوستان خود با چنین تخلفاتی برخورد کنند ، بلکه موظفند همه چیز را برای ارزیابی رسمی به مقامات گزارش دهند. علاوه بر این ، هیچ گونه انتقادی از مقامات تحمل نمی شود و حتی ابراز شکایت می تواند یکی از مشکلات قانونی را در پی داشته باشد. حتی ابراز نگرانی های مشروع هنگام مشاهده نادرست از سوی مقامات ، برچسب "زمزمه" است ، جرمی که مجازات تبعید و حتی مرگ است. اگر در نحوه عملکرد بوروکراسی مشکلی پیش بیاید ، از شهروندان انتظار می رود وانمود کنند که همه چیز خوب است ، و خرد بیشتر در کار است. هر گونه چالش برای این مفهوم نیز گزارش شده است.

به جرات می توان گفت که همه ما دوست داریم در کشور A زندگی کنیم ، اما آیا زندگی در کشور B را کابوس می دانیم؟ کشورهایی هستند که آرزو می کنند مانند کشور A باشند ، اگرچه تعداد کمی از آنها به این آرزو دست پیدا می کنند. از طرف دیگر کشورهایی مانند کشور B همیشه حضور دارند.
برای اینکه کشور B وجود داشته باشد ، باید یک سیستم اطلاع دهنده فعال و نیرومند وجود داشته باشد. اگر چنین نظامی وجود داشته باشد ، تقریباً برای هر کشور ، ملت یا سازمانی تحت اقتدار مرکزی انسانی غیرممکن است که به آنچه که ما بعنوان یک دولت پلیس توصیف می کنیم ، نزول نکنند. هر مقام انسانی که چنین وضعیتی را پیاده کند ، خود را ناامن و ضعیف نشان می دهد. به واسطه حكومت خوب نتوانسته است كنترل خود را حفظ كند ، از طريق تكنيك هاي كنترل ذهن ، ترس و ارعاب به قدرت خود ادامه مي دهد.
از نظر تاريخي ، هر سازمان ، نهاد يا دولتي كه به دولت پليسي رسيد ، سرانجام زير وزن پارانوئياي خود فروپاشيد.
_______________________________________________
[I] "مرتد" در اینجا به معنای عام کسی که "از او دور می شود" استفاده می شود. با این حال ، از نظر کتاب مقدس ، فقط یک نوع مرتد مهم است - نوعی که از تعالیم مسیح فاصله می گیرد. ما در پست بعدی با آن مقابله خواهیم کرد.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    20
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x