[این مقاله توسط الکس ریور همکاری شده است]

ما برای مدت زمان نامحدودی وجود نداشتیم. سپس برای یک لحظه کوتاه ، ما به وجود می آیند. سپس ما می میریم ، و ما دیگر به چیزی کاهش نمی یابیم.
هر لحظه از کودکی شروع می شود. ما راه رفتن را یاد می گیریم ، صحبت کردن را یاد می گیریم و هر روز شگفتی های جدیدی کشف می کنیم. ما از اولین روابط دوستانه خود لذت می بریم. ما یک مهارت را انتخاب می کنیم و خود را وقف این می کنیم که در چیزی خوب باشیم. عاشق می شویم. ما یک خانه می خواهیم ، شاید خانواده ای از خودمان. سپس نکته ای وجود دارد که ما به آن چیزها می رسیم و گرد و غبار برطرف می شود.
من بیست سال دارم و شاید پنجاه سال دیگر برای زندگی من باقی مانده است. من پنجاه ساله ام و شاید بیست یا سی سال دیگر برای زندگی من باقی مانده است. من در دهه شصت هستم و باید هر روز حساب کنم.
بسته به اینکه چه زود به اهداف اولیه زندگی خود برسیم ، از نظر فردی متفاوت است ، اما دیر یا زود مانند یک دوش سرد یخ به ما برخورد می کند. معنای زندگی من چیست؟
بیشتر ما در حال کوهنوردی کوه هستیم به امید اینکه زندگی برتر خواهد بود. اما بارها و بارها از افراد بسیار موفق می آموزیم که کوهنوردی فقط پوچی زندگی را آشکار می کند. ما می بینیم که بسیاری به امور خیریه متوسل می شوند تا معنای زندگی خود را داشته باشند دیگران در یک چرخه مخرب قرار می گیرند که به مرگ ختم می شود.
خداوند این درس را از طریق سلیمان به ما آموخت. او به او اجازه داد تا با هر اقدامی ممکن بتواند از موفقیت برخوردار شود تا بتواند نتیجه گیری را با ما در میان بگذارد:

"بی معنی! بی معنی! [..] کاملاً بی معنی! همه چیز بی معنی است! "- کلیسای 1: 2

این وضعیت انسان است. ما ابدیت را در روح خود کاشته ایم اما از طریق گوشت ما ریشه در مرگ و میر دارد. این درگیری باعث اعتقاد به جاودانگی روح شده است. این چیزی است که هر مذهبی با هم مشترک است: امید پس از مرگ. خواه از طریق رستاخیز روی زمین ، رستاخیز در بهشت ​​، تناسخ یا استمرار روح ما در روح باشد ، دین روشی است که بشر در طول تاریخ با خلوص زندگی کنار آمده است. ما به سادگی نمی توانیم بپذیریم که این زندگی همان چیزی است که وجود دارد.
عصر روشنگری باعث ایجاد آتئیست هایی شده است که مرگ و میر آنها را می پذیرند. اما از طریق علم آنها تلاش خود را برای ادامه زندگی رها نمی کنند. جوان سازی بدن از طریق سلول های بنیادی ، پیوند اعضا یا اصلاح ژنتیکی ، انتقال افکار آنها به رایانه یا انجماد بدن آنها - در حقیقت ، علم امید دیگری برای ادامه زندگی ایجاد می کند و ثابت می کند که این تنها راهی دیگر برای کنار آمدن با شرایط انسانی است.

چشم انداز مسیحی

در مورد ما مسیحیان چیست؟ رستاخیز عیسی مسیح مهمترین واقعه تاریخی برای ما است. این فقط یک موضوع ایمان نیست ، بلکه یک شواهد است. اگر این اتفاق افتاد ، پس ما شواهدی از امید خود داریم. اگر این اتفاق نیفتاد ، ما خودمان را فریب می دهیم.

و اگر مسیح مطرح نشده است ، پس موعظه ما بی معنی است و ایمان شما بی معنی است. - 1 Cor 15: 14

شواهد تاریخی در این باره قطعی نیستند. برخی می گویند در آنجا که آتش وجود دارد ، باید دود وجود داشته باشد. اما با همین استدلال ، جوزف اسمیت و محمد نیز پیروی از این موارد را مطرح کردند ، اما به عنوان مسیحیان ، ما حساب آنها را معتبر نمی دانیم.
اما یک حقیقت مزخرف باقی مانده است:
اگر خدا قدرت تفکر و استدلال را به ما داده است ، آیا این منطقی نخواهد بود که او بخواهد ما از آن استفاده کنیم؟ بنابراین ما باید هنگام بررسی اطلاعات در اختیار خود ، استانداردهای دوگانه را رد کنیم.

کتابهای الهام بخش

می توانیم استدلال كنیم كه چون كتاب مقدس می گوید مسیح قیام كرده است ، باید صادق باشد. از این گذشته ، آیا 2 تیموتی 3: 16 بیان نمی کند که "همه کتاب مقدس از خدا الهام گرفته است"؟
آلفرد بارنز پذیرفت كه از زمانی كه عهد جدید در زمانی كه رسول سخنان فوق را نوشت ، مجازات نشده بود ، می توانست به آن اشاره ای نكند. او گفت كه سخنان وی "به درستی به عهد عتیق اشاره دارد ، و نباید در مورد هر قسمت از عهد جدید اعمال شود ، مگر اینکه بتوان نشان داد كه آن قسمت سپس نوشته شده است ، و تحت عنوان عمومی" كتاب مقدس "گنجانده شده است. "[1]
تصور کنید که من نامه ای به Meleti نوشتم و بعد می گویم تمام کتاب مقدس الهام گرفته است. آیا فکر می کنید من در آن بیانیه نامه خود را به Meleti اضافه کردم؟ البته که نه!
این بدان معنا نیست که ما باید عهد جدید را به عنوان ناپسند رد کنیم. پدران اولیه كلیسا هر كتاب را به شایستگی خود پذیرفتند. و ما خودمان می توانیم طی سالهای مطالعه خود به هماهنگی بین کانون عهد عتیق و جدید تأیید کنیم.
در زمان نوشتن 2nd تیموتی ، چندین نسخه از انجیل در حال چرخش بودند. بعداً بعنوان جعلی یا آخرالزمانی طبقه بندی شدند. حتی انجیل هایی که متعارف تلقی می شدند ، لزوماً توسط رسولان مسیح ننوشته شده اند و اکثر محققان قبول دارند که نسخه های حساب های شفاهی به آنها داده شده است.
اختلافات داخلی در عهد جدید در مورد جزئیات پیرامون رستاخیز او ، بحث تاریخی خوبی را ایجاد نمی کند. در اینجا فقط نمونه های انگشت شماری وجود دارد:

  • چه زمانی زنان از مقبره بازدید کردند؟ در سپیده دم (Mat 28: 1) ، بعد از طلوع آفتاب (Mark 16: 2) یا هنگامی که هنوز تاریک بود (جان 20: 1).
  • هدف آنها چیست؟ برای آوردن ادویه جات ترشی جات زیرا قبلاً مقبره را مشاهده کرده بودند (Mark 15: 47، Mark 16: 1، Luke 23: 55، Luke 24: 1) یا اینکه برای دیدن مقبره (متیو 28: 1) یا بدن را قبلاً ادویه کرده بود. قبل از رسیدن آنها (جان 19: 39-40)؟
  • چه کسی هنگام ورود آنها در مقبره بود؟ یک فرشته که روی سنگی نشسته است (متیو 28: 1-7) یا یک جوان که در داخل مقبره نشسته است (مارک 16: 4-5) یا دو مرد که در داخل آنها ایستاده اند (لوک 24: 2-4) یا دو فرشته که در هر انتهای آن نشسته اند از تخت (جان 20: 1-12)؟
  • آیا زنان به دیگران گفتند که چه اتفاقی افتاده است؟ برخی از کتاب مقدس می گویند بله ، برخی دیگر نه. (متیو 28: 8 ، مارک 16: 8)
  • چه کسی ابتدا عیسی بعد از زن ظاهر شد؟ یازده شاگرد (Mat 28: 16) ، ده شاگرد (جان 20: 19-24) ، دو شاگرد در Emmaus و سپس به یازده (Luke 24: 13؛ 12: 36) یا اول برای پیتر و سپس دوازده (1Co 15: 5)؟

مشاهده بعدی نکته مهمی است. مسلمانان و مورمون ها معتقدند كه نوشته های مقدس آنها بدون خطا به طور مستقیم از بهشت ​​دریافت شده است. اگر در قرآن یا نوشته های جوزف اسمیت تضادی وجود داشته باشد ، کل اثر رد می شود.
با کتاب مقدس چنین نیست. الهام گرفته نیازی به بی عیب بودن ندارد. به معنای واقعی کلمه ، این به معنای خدا-نفس است. کتاب مقدس عالی که نشانگر این معنی است که می توان در اشعیا یافت:

بنابراین حرف من این خواهد بود که از دهان من بیرون می رود: این به من باطل نخواهد بود ، بلکه آنچه را که من می خواهم انجام دهد ، انجام می دهد و در آنچه را که برای آن ارسال کردم ، شکوفا خواهد شد. - اشعیا 55: 11

برای نشان دادن اینكه: خدا برای آدم ، موجودی كه نفس نفس می زد ، هدفی داشت. آدم کامل نبود ، اما آیا خداوند توانست زمین را پر کند؟ آیا حیوانات نامگذاری شدند؟ و هدف او از یک زمین بهشتی چیست؟ آیا نقص و نقص این انسان روحیه دار در راه رسیدن به هدف خدا ایستاده است؟
مسیحیان برای الهام گرفتن از آن نیازی ندارند كه كتاب مقدس یك ركورد بی عیب و نقص از فرشتگان در بهشت ​​باشد. ما به کتاب مقدس نیاز داریم تا با هم هماهنگ باشد. برای رسیدن به موفقیت در هدفی که خدا به ما عطا کرده است. و طبق آن 2 تیموتی 3: 16 چیست؟ آموزش ، توبیخ ، تصحیح و آموزش درستکاری. قانون و عهد عتیق در همه این جنبه ها موفق بودند.
منظور از عهد جدید چیست؟ برای اینکه باور کنیم که عیسی مسیح موعود ، پسر خداست. و پس از آن ، با اعتقاد به اینكه ، ممكن است زندگی را از طریق نام او داشته باشیم. (جان 20: 30)
من شخصاً معتقدم که عهد جدید الهام گرفته است ، اما نه به خاطر 2 تیموتی 3: 16. من اعتقاد دارم که این الهام گرفته شده است زیرا در زندگی من آنچه را که خدا برای آن در نظر گرفته بود به دست آورده است: برای این که من باور کنم که عیسی مسیح ، واسطه گر و منجی من است.
به طور روزمره از زیبایی و هماهنگی کتاب های عبری / آرامی و یونان حیرت می کنم. اختلافات فوق برای من مانند چین و چروک های صورت مادر بزرگم است. جایی که آتئیست ها و مسلمانان نقص هایی را می بینند و از پوستی جوان و بکر به عنوان اثبات زیبایی او انتظار دارند ، من در عوض زیبایی را در علائم سن خود می بینم. این به من تواضع می آموزد و از جزم گرایی و استدلال های پوچ بر کلمات خودداری می کنم. من سپاسگزارم که کلام خدا توسط افراد ناقص نوشته شده است.
ما نباید نسبت به اختلاف در حساب رستاخیز کور باشیم بلکه آنها را به عنوان بخشی از کلام الهام گرفته از خدا در آغوش بگیریم و آماده باشیم تا برای آنچه ایمان آورده ایم دفاع کنیم.

دو خودکشی در یک جماعت

من مقاله او را نوشتم زیرا یک دوست صمیمی به من گفت که جماعت وی در کمتر از دو ماه دو بار خودکشی کردند. یکی از برادران ما خود را در یک خانه باغ آویزان کرد. من از جزئیات خودکشی دیگر اطلاعی ندارم.
بیماری روانی و افسردگی بی رحمانه است و می تواند همه افراد را تحت تأثیر قرار دهد ، اما من نمی توانم کمک کنم اما تصور می کنم که مسائل ممکن است به دیدگاه آنها در مورد زندگی و امید آنها مرتبط باشد.
راستی ، من از تجربه خودم که در حال رشد است صحبت می کنم. سخنان پدر و مادرم و بزرگان قابل اعتماد را پذیرفتم كه به من می گفتند زندگی ابدی در زمین خواهم داشت ، اما شخصاً هیچ وقت تصور نمی كردم شایسته شوم و آرامش را با این فكر كه در صورت عدم صلاحیت گرفتن ، مرگ درست است. من به یاد دارم که به برادران گفتم که من به خدمت یهوه نبودم زیرا امیدوارم پاداش دریافت کنم ، اما به دلیل اینکه می دانستم کار درستی است.
تصور اینکه ما با قدرت خود لیاقت دریافت زندگی ابدی روی زمین را داریم علی رغم اقدامات گناهکارانه خود ، دچار توهم می شویم! حتی دلایل کتاب مقدس این است که هیچ کس از طریق قانون قابل نجات نیست ، زیرا همه ما گناهکار هستیم. بنابراین باید فرض کنم که این شاهدان ضعیف به سادگی نتیجه گرفتند که زندگی آنها "بی معنی است! کاملاً بی معنی! "
شاهدان یهوه می آموزند كه مسیح واسطه همه مسیحیان نیست ، بلكه فقط برای تعداد واقعی 144,000 نفر است. [2] به آن دو شاهد که خود را حلق آویز نکردند ، هیچگاه آموختند که مسیح شخصاً برای آنها مرد. که خون او شخصاً گناهان آنها را از بین برد که او شخصاً از طرف آنها با پدر واسطه شود. به آنها گفته شد كه لیاقت شركت در خون و بدن او را ندارند. آنها به این باور رسیدند که هیچ زندگی درونی ندارند و هر امیدی که داشته باشند فقط با گسترش است. آنها مجبور شدند همه چیز را برای پادشاهی کنار بگذارند بدون اینکه هرگز امیدی به ملاقات با پادشاه داشته باشند. آنها مجبور بودند بدون تضمین شخصی از طریق روح که به عنوان پسران خدا پذیرفته شده اند ، در هر جنبه از زندگی سخت تر کار کنند.

عیسی به آنها گفت: "من واقعاً به شما می گویم ، مگر اینکه گوشت پسر انسان را بخورید و خون او را بنوشید ، زندگی در شما وجود ندارد" - جان 6: 53

در جلسه بازدید از شعبه ایالات متحده در نوامبر 2014 ، برادر آنتونی موریس از هیئت حاكمه شاهدان یهوه از حزقیال استدلال كرد كه کسانی كه در تبلیغ بشارت بی تحرك هستند ، خون روی دستشان است. اما همین هیئت حاکمه ، خبرهای خوبی را مبنی بر اینکه دیه مسیح برای همه است (با محدود کردن فقط 144000 مسیحی در تمام سنین) در تناقض آشکار کتاب مقدس ، انکار می کند:

"زیرا یک خدا و یک واسطه بین خدا و مردها، یک مرد ، مسیح عیسی ، که به خودش یک باج مربوطه داد برای همه. "- 1 Tim 2: 5-6

با توجه به این دو خودکشی ، باید فکر کنم که اگر نتوانیم از حقیقت صحبت کنیم ، آنتونی موریس در مورد داشتن خون روی دستمان درست بود. و من این را نه با روحیه طعنه آمیز ، بلکه به درون نگاه می کنم ، تا مسئولیت خودمان را بشناسیم. درست است که تا حدی که من هستم و از هنگام داوری خبرهای خوبم از اینکه توسط شهود دیگر داوری شوم ، وحشت داشتم.
با این حال ، هنگامی که من به طور علنی اعلام می کنم که هیچ واسطه ای بین من و یهوه خدا جز مسیح وجود ندارد ، من ایمان خود را به شهادت می رسانم ، اعلام می کنم که مرگ او زندگی ما است (1 Co 11: 27). مدتی قبل از اولین حضورم بسیار ترسیدم ، اما در مورد سخنان مسیح مدیتیشن کردم:

بنابراین هرکسی که مرا قبل از مردان اقرار کند ، من نیز او را در برابر پدرم که در بهشت ​​است اعتراف می کنم. هر کس مرا پیش از مردان منکر کند ، من نیز او را در برابر پدرم در بهشت ​​انکار خواهم کرد. - Matthew 10: 32-33

ما باید را انتخاب کنید برای حضور در چنین یادبودی با شاهدان یهوه ، من دعا می کنم همه ما این جسارت را داشته باشیم که برای مسیح بایستیم و از او اعتراف کنیم. من همچنین دعا می کنم که ممکن است این کار را برای هر روز از زندگی خود انجام دهم.
روز دیگر در فکر زندگی خودم بودم. من خیلی احساس سلیمان می کنم. گشودگی این مقاله از هوای نازک بیرون نیامده ، این ناشی از تجربه خود من است. اگر من مسیح را نداشتم ، تحمل زندگی سخت می شد.
من هم به دوستان فکر می کردم و به این نتیجه رسیدم که دوستان واقعی باید بدون ترس از داوری ، بتوانند عمیق ترین احساسات و احساسات و امیدهای خود را به اشتراک بگذارند.
راستی بدون اطمینان به مسیح ، زندگی ما خالی و بی معنی خواهد بود!


[1] بارنز ، آلبرت (1997) ، یادداشت های بارنز
[2] امنیت جهانی تحت "شاهزاده صلح" (1986) pp.10-11؛ La برج مراقبت، آوریل 1 ، 1979 ، p.31؛ کلام خدا برای ما از طریق ارمیا p.173

20
0
لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x