[این مقاله توسط الکس ریور انجام شده است]

پنج نکته اصلی کلوینیسم ، فرومایگی کامل ، انتخاب بی قید و شرط ، کفاره محدود ، لطف غیر قابل مقاومت و پشتکار مقدسین است. در این مقاله به اولین مورد از این پنج مورد خواهیم پرداخت. اول از همه: Total Depravity چیست؟ Total Depravity آموزه ای است که وضعیت انسانها را قبل از خدا توصیف می کند ، به عنوان موجوداتی که کاملاً در گناه مرده اند و قادر به نجات خود نیستند. جان کالوین اینگونه گفت:

"بگذارید ایستاد ، بنابراین ، به عنوان یک حقیقت غیرقابل انکار ، که هیچ حرکتی قادر به لرزیدن آن نیست ، که ذهن انسان آنقدر کاملاً از عدالت خدا بیگانه است ، که او نمی تواند تصور کند ، آرزو کند ، یا چیزی را جز آنچه که شرور ، تحریف شده ، ناپاک است طراحی کند. ، ناخالص و ناپسند؛ که قلبش چنان گناه برانگیخته شده است که چیزی جز فساد و فاسد نمی تواند نفس بکشد. که اگر بعضی از مواقع نمایشی از نیکی انجام می دهند ، ذهن آنها همیشه با نفاق و فریبکاری در هم تنیده شده است ، روح آنها از درون با بندهای شرارت محدود می شود." [I]

به عبارت دیگر ، شما یک گناهکار متولد شده اید ، و بدون توجه به آنچه انجام می دهید ، در نتیجه آن گناه خواهید مرد ، پس از بخشش خدا. هیچ انسانی تا ابد زندگی نکرده است ، به این معنی که هیچ کس به تنهایی عدالت را به دست نیاورد. پولس گفت:

"آیا ما بهتر هستیم؟ مطمئناً [...] هیچ کس صالحی ، حتی یک نفر وجود ندارد ، کسی که می فهمد نیست ، کسی نیست که به دنبال خدا باشد. همه گم شده اند. "- رومیان 3: 9-12

دیوید چطور؟

 "چه کسی خوشا به حال کسی که اعمال عصیان آمرزش می کند ، گناهانش عفو می شود! چه کسی مبارک است که خطاکار خداوند (خداوند) مجازات نمی کند ، در روحش فریبى وجود ندارد. "- مزامیر 32: 1-2

آیا این آیه با ناسازگاری کامل مخالف است؟ آیا دیوید مردی بود که مخالف حکومت بود؟ از این گذشته ، اگر Total Depravity صحیح باشد ، چه کسی می تواند روحیه ای بدون فریب داشته باشد؟ مشاهده در اینجا این است که دیوید برای بخشش و یا بخشش بخاطر ناامیدی خود به بخشش یا عفو نیاز داشت. روح پاک او نتیجه عمل خدا بود.

درباره ابراهیم چه؟

 "زیرا اگر ابراهیم با اعمال صالح اعلام شد ، او چیزی برای تحسین او دارد - اما نه در پیشگاه خدا. برای چه کتاب مقدس می گوید؟ "ابراهیم به خدا ایمان آورد و به او به عنوان عدالت یاد شد. […] ایمان او به عنوان عدالت شناخته شده است. "- رومیان 4: 2-5

آیا این نعمت برای ختنه است یا برای ختنه نیز؟ زیرا می گوییم ، "ایمان به ابراهیم به عنوان عدالت شناخته شد. پس چگونه به او اعتبار داده شد؟ آیا در آن زمان ختنه شده بود یا خیر؟ نه ، ختنه نشده بود بلکه ختنه نشده بود. […] تا او پدر همه کسانی شود که ایمان می آورند "- رومیان 4: 9-14

آیا ابراهیم به عنوان یک مرد صالح ، از قانون استثنا بود؟ ظاهراً نه ، از آنجا که او نیاز به یک اعتبار به حق بر اساس ایمان او است. در ترجمه های دیگر از کلمه "impute" استفاده شده است ، به این معنی که ایمان وی به عنوان عدالت شمرده شده و فساد او را پوشانده است. نتیجه گیری به نظر می رسد که او به خودی خود صالح نبوده و بنابراین عدالت او آموزه فساد کامل را باطل نمی کند.

گناه اصلی

گناه اصلی باعث شد که خدا حکم اعدام را صادر کند (Gen 3: 19) ، کار سخت تر می شود (Gen 3: 18) ، تحمل کودک دردناک می شود (Gen 3: 16) ، و آنها از باغ Eden بیرون رانده شدند. .
اما کجاست نفرین فرومایگی کامل ، که از این پس آدم و فرزندانش لعن می شوند که همیشه چه کار اشتباهی انجام می دهند؟ چنین نفرینی در کتاب مقدس یافت نمی شود ، و این یک مشکل برای کالوینسم است.
به نظر می رسد تنها راه استنباط ایده فساد كامل از این روایت ، نفرین مرگ است. مرگ پرداختی است که برای گناهان لازم است (رومیان 6:23). ما قبلاً می دانیم که آدم یک بار گناه کرد. اما آیا پس از آن گناه کرد؟ ما می دانیم که فرزندان وی از زمانی که قابیل برادر خود را قتل کرد ، گناه کردند. اندکی پس از مرگ آدم ، کتاب مقدس آنچه را که برای بشر رخ داده است ، ثبت می کند:

"اما خداوند [خداوند] دید که شرارت بشر بر روی زمین بزرگ شده است. هر تمایل افکار ذهن آنها فقط شر بود همیشه. "- پیدایش 6: 5

از این رو ، به نظر می رسد که فسق به عنوان شایع ترین وضعیت بدنبال گناه اصلی ، قطعاً چیزی است که در کتاب مقدس توصیف شده است. اما آیا این یک قاعده است که همه مردان باید اینگونه باشند؟ به نظر می رسد نوح چنین تصوری را نادیده می گیرد. اگر خدا لعنتی را اعلام کند ، باید همیشه اعمال شود ، زیرا خدا نمی تواند دروغ بگوید.
با این حال شاید که در این زمینه برجسته ترین روایت ایوب ، یکی از فرزندان اولیه آدم است. بیایید اگر یک شرارت کامل یک قاعده است از حساب او محروم شویم.

کار

کتاب شغل با این کلمات افتتاح می شود:

"مردی در سرزمین اوز بود که نام او یوب بود. و آن مرد بود بی پروا و قائم، از ترس از خدا و دور شدن از شر. "(شغل 1: 1 NASB)

چندی بعد شیطان پیش خداوند ظاهر شد و خدا گفت:

"آیا خدمت بنده من را در نظر گرفته اید؟ زیرا هیچ کس مانند او در زمین وجود ندارد ، مردی بی روح و قائم است که از خدا می ترسد و از شر دور می شود. سپس شیطان به خداوند [خداوند] پاسخ داد ،آیا شغل از هیچ چیز از خدا نمی ترسد؟ "" (شغل 1: 8-9 NASB)

اگر یوب از تحقیر کامل معاف شد ، چرا شیطان نخواسته است این دلیل را برای معافیت حذف کند؟ راستی افراد مرفه بسیاری وجود دارند که شرورند. دیوید گفت:

"زیرا من به كسانی كه افتخار می كنند حسادت می كنم ، زیرا رفاه افراد شریر را مشاهده كردم." - مزمور 73: 3

طبق نظر کالوینیسم ، وضعیت شغلی فقط می تواند نتیجه نوعی بخشش یا رحمت باشد. اما پاسخ شیطان به خدا بسیار آشکار است. به گفته خودش ، شیطان این قضیه را مطرح می کند که ایوب بی شرمانه و قائم بود تنها به خاطر او از سعادت استثنایی برخوردار شد. در کار اشاره ای به بخشش و رحمت یا قانون دیگری نیست. کتاب مقدس می گوید این حالت پیش فرض ایوب بود و این با آموزه کالوینستیک مغایرت دارد.

قلبی سخت

شما می توانید بگویید که آموزه ناهنجاری بدان معنی است که تمام بشریت با قلبی سخت و محکم به سمت خیر متولد می شوند. آموزه کالوینیستی واقعاً سیاه و سفید است: یا کاملاً شیطانی هستید ، یا به لطف فضیلت کاملاً خوب هستید.
بنابراین چگونه بعضی ها طبق کتاب مقدس می توانند قلب خود را سخت کنند؟ اگر قبلاً کاملاً سخت باشد ، دیگر نمی توان سخت تر شد. از طرف دیگر ، اگر آنها کاملاً پشتکار داشته باشند (پشتکار مقدسین) ، پس چگونه ممکن است قلب آنها به هیچ وجه سخت شود؟
برخی از کسانی که مرتباً گناه می کنند ممکن است وجدان خود را خراب کرده و خود را از گذشته حس کنند. (افسسی 4: 19 ، 1 تیموتی 4: 2) پول هشدار می دهد که برخی قلب های احمقانه آنها تاریک شده بودند (رومیان 1: 21). هیچ یک از این موارد ممکن نیست در صورت صحت بودن آموزه تحقیرآمیز.

آیا همه انسانها ذاتاً شر هستند؟

که پیش فرض ماست تمایل انجام آنچه بد است روشن است: پولس این مسئله را در فصل های رومیان 7 و 8 آشکار کرد که در آن نبرد غیرممکن خود را علیه بدن خودش توصیف می کند:

"زیرا من نمی فهمم که چه کاری انجام می دهم. زیرا من کاری را که می خواهم انجام نمی دهم - در عوض ، من کاری را که از آن متنفر هستم انجام می دهم. "- رومیان 7: 15

با این حال پولس علی رغم تمایل خود سعی در خوب بودن داشت. او از اعمال گناه آلود خود متنفر بود. این آثار نمی توانند ما را صالح اعلام کنند ، از کتاب مقدس مشخص است. ایمان چیزی است که ما را نجات می دهد. اما جهان بینی کالوین از جمع فساد کاملاً بدبینانه است. او نادیده می گیرد که ما در تصویر خدا ساخته شده ایم ، واقعیتی که با آموزه های او سازگار نیست. گواه قدرت این "انعکاس خداوند" در هر یک از ما این است که حتی در میان کسانی که وجود خدایی را انکار می کنند ، شاهد مهربانی و رحمت خدا هستیم که در اعمال نوع دوستی نسبت به دیگران نشان داده شده است. ما از اصطلاح "مهربانی انسان" استفاده می کنیم ، اما از آنجایی که در تصویر خدا ساخته شده ایم ، خواه مهر بخواهیم آن را بپذیریم و خواه ناخواه ، مهربانی از او ناشی می شود.
آیا انسان ها ذاتاً خوب هستند یا شر؟ به نظر می رسد که هر دو در یک زمان توانایی خیر و شر را داریم. این دو نیرو دائماً در تقابل هستند. دیدگاه کالوین هیچ خیر ذاتی را اجازه نمی دهد. در کالوینیسم ، تنها مrsمنان واقعی که خداوند آنها را دعوت می کند ، قادر به نشان دادن خوبی های واقعی هستند.
به نظر می رسد برای درک فساد گسترده در این جهان به چارچوب دیگری نیاز داریم. ما در بخش 2 این موضوع را بررسی خواهیم کرد.


[I] جان کالوین ، مؤسسات دین مسیحی، چاپ مجدد 1983 ، جلد. 1 ، ص. 291

26
0
لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x