In قسمت 1 در این مقاله ، ما بحث کردیم که چرا اگر بخواهیم به درک متعادل و بی طرفی از کتاب مقدس برسیم ، تحقیقات بیرونی مفید است. ما همچنین به این معما پرداختیم که چگونه تعالیم مرتد ("نور قدیمی") منطقاً نمی تواند در جهت روح مقدس خدا تصور شود. از یک طرف ، GB / FDS (هیئت حاکمه / غلام مومن و با احتیاط) انتشاراتی را که تولید می کند بدون انگیزه ارائه می دهد ، حتی اعتراف می کند که اعضای آن مردان ناقصی هستند که مرتکب اشتباه می شوند. از طرف دیگر ، ادعا كردن چنین ادعایی كاملاً متناقض به نظر می رسد حقیقت روشن است منحصرا در نشریاتی که می نویسند. چگونه حقیقت روشن می شود؟ این را می توان با هواسنج مقایسه کرد که می گوید فردا کاملاً مثبت است و احتمال بارندگی صفر است. سپس به ما می گوید که سازهایش کالیبره نشده اند و تاریخ نشان می دهد که او اغلب اشتباه می کند. من در مورد شما نمی دانم ، اما من برای هر مورد چتر حمل می کنم.
ما در حال حاضر مقاله را ادامه می دهیم ، و شرح آنچه اتفاق افتاده است ، هنگامی که برخی از دانشمندان در سطح ما چشم بندهای خود را برداشتند و تحقیق در "کتابخانه اصلی" را انجام دادند ، به اشتراک می گذاریم.

درس دشوار آموخته

در اواخر 1960 ، تحقیق در مورد کمک به درک کتاب مقدس کتاب (1971) در جریان بود. موضوع "تقویم شناسی" به یکی از مهمترین علمای رهبری در آن زمان ، ریموند فرانتس اختصاص یافت. وی و دبیرش چارلز پلوگر با تکلیف برای اثبات 607 سال قبل از میلاد مسیح به عنوان تاریخ صحیح تخریب اورشلیم توسط بابلی ها ، مجاز به برداشتن چشم بندها و جستجوی کتابخانه های مهم نیویورک شدند. اگرچه ماموریت یافتن پشتیبانی تاریخی از تاریخ 607 بود ، اما عکس این اتفاق افتاد. برادر فرانتس بعداً در مورد نتایج تحقیق اظهار نظر کرد: (عذاب وجدان pp 30-31):

"ما مطلقا چیزی در حمایت از سال 607 پیش از میلاد پیدا نکردیم. همه مورخان به تاریخ XNUMX سال قبل اشاره کردند."

وی و برادر پلیدر در تلاش کوشش برای ترک سنگین نشده ، از دانشگاه براون برای مشورت با استاد آبراهام ساکس ، متخصص متون میخی باستانی به ویژه کسانی که حاوی داده های نجومی بودند ، بازدید کردند. نتیجه این روش هم روشنگر و هم نگران کننده برای این برادران بود. برادر فرانتز ادامه می دهد:    

"در پایان ، آشکار شد که اگر کسی از دبیران باستان دست به یک توطئه مجازی زده باشد ، هیچ انگیزه قابل تصوری برای این کار وجود ندارد ، اگر واقعاً رقم ما درست باشد ، حقایق را نادرست نشان می دهد. مجدداً ، مانند وکالی که با شواهدی روبرو شد که نمی تواند بر آنها غلبه کند ، تلاش من این بود که بی اعتمادی یا تضعیف اعتماد به شاهدان از دوران باستان که چنین شواهدی را ارائه می دهند ، شواهد متون تاریخی مربوط به امپراتوری نئو بابل. به خودی خود ، استدلالهایی که من ارائه دادم صادقانه بود ، اما من می دانم که هدف آنها حمایت از تاریخی بود که از آن پشتیبانی تاریخی نشده باشد. "

همانطور که شواهد در مورد تاریخ 607 BCE قانع کننده است ، خود را در کنار برادرانی که تحقیق انجام می دهند تصور کنید. تصور کنید که از یادگیری اینکه تاریخ لنگر دکترین 1914 هیچ پشتیبانی سکولار و تاریخی نداشته است ، ناامیدی و کفر خود را تصور کنید؟ آیا نمی توانیم تصور کنیم که از خود بپرسیم ، چه چیز دیگری را می توان کشف کرد اگر ما به دنبال آموزه های سایر اعضای هیئت مدیره ، که ادعا می کند برده مومن و باهوش است ، باشیم؟  
چند سال از آن زمان گذشته بود كه در 1977 بدن حاكم در بروكلین رسالتی را از یك بزرگان علمی در سوئد به نام كارل اولوف جونسون دریافت كرد. رساله موضوع "زمانهای غریب" را مورد بررسی قرار داده است. تحقیقات جامع و جامع او فقط به تأیید یافته های قبلی کمک تیم تحقیق کتاب.
شماری از بزرگان برجسته ، علاوه بر هیئت حاکمه ، از این رساله آگاه شدند ، از جمله اد دانلاپ و راینهارد لنگتات. این برادران علمی نیز درگیر نگارش این مقاله بودند کمک کتاب. این رساله همچنین با بزرگان برجسته سوئد از جمله ناظران مدار و ناحیه به اشتراک گذاشته شد. این وضعیت چشمگیر را می توان فقط به یک چیز و یک چیز نسبت داد: این آموزش با استفاده از مطالب تحقیقاتی غیر از آنچه توسط GB / FDS تولید می شود ، آزمایش شد.

607 قبل از میلاد رسماً به چالش کشیده شده است - اکنون چه؟

به چالش کشیدن تاریخ 607 قبل از میلاد به معنای به چالش کشیدن ارزشمندترین و مشهورترین آموزه شاهدان یهوه بود ، یعنی اینکه 1914 پایان "زمان غیر یهودیان" و آغاز حکومت نامرئی پادشاهی خدا در آسمان ها بود. سهم فوق العاده زیاد بود. اگر تاریخ واقعی تخریب اورشلیم 587 سال قبل از میلاد باشد ، این زمان پایان هفت بار (2,520 سال) دانیال فصل 4 است در سال 1934 ، نه 1914. ری فرانتز یکی از اعضای هیئت حاکمه بود ، بنابراین یافته های تحقیق خود را با سایر اعضا به اشتراک گذاشت. آنها هم اکنون از نظر تاریخی و کتاب مقدس حتی شواهد بیشتری در دست داشتند که تاریخ 607 قبل از میلاد را نمی توان صحیح دانست. آیا "نگهبانان آموزه" تاریخی را که کاملاً قابل پشتیبانی نیست رها می کنند؟ یا آیا آنها خود را به یک حفره عمیق تر فرو خواهند برد؟
تا سال 1980 ، تقویم CT راسل (که برای پیوستن 607 به سال 1914 قبل از میلاد متکی بود) بیش از یک قرن قدمت داشت. علاوه بر این ، تقویم 2520 ساله (7 برابر دانیل فصل 4) که 607 پ.م را به عنوان سال نابودی اورشلیم تعیین می کند ، در واقع طوفان فکری نلسون باربور است ، نه چارلز راسل.[I] باربور در اصل ادعا کرد که سال 606 قبل از میلاد تاریخ است ، اما وقتی فهمید هیچ سال صفر وجود ندارد ، آن را به 607 قبل از میلاد تغییر داد. بنابراین در اینجا ما تاریخی داریم که نه با راسل ، بلکه با یک دومین ظهور آغاز شده است. پس از مدت کوتاهی ، راسل از اختلافات الهیاتی جدا شد. این تاریخی است که هیئت حاکمه به دفاع از دندان و ناخن خود ادامه می دهد. چرا آنها این فرصت را ترک نکردند؟ مطمئناً انجام چنین کاری به شجاعت و قدرت شخصیت نیاز داشت ، اما فقط به اعتباری که کسب کرده اند فکر کنید. اما آن زمان گذشته است.
در همان زمان آموزه های چندین دهه دیگر نیز تحت نظارت برخی برادران دانشمند درون سازمان وجود داشت. چرا همه آموزه های "مدرسه قدیمی" را در پرتو دانش و درک مدرن بررسی نمی کنیم؟ یکی از آموزشهایی که بخصوص نیاز مبرم به اصلاح داشت ، آموزه بدون خون بود. مورد دیگر این تعلیم بود که "گوسفندان دیگر" یوحنا 10:16 توسط روح مقدس مسح نمی شوند ، فرزندان خدا نیستند. اصلاحات گسترده می توانست در یک سازمان از یک سو اتفاق بیفتد. رتبه و پرونده همه تغییرات را تحت عنوان روح مقدس خدا فقط "نور جدید" می پذیرفت. متأسفانه ، اگرچه به وضوح می دانستند که شواهد سکولار ، تاریخی ، نجومی و کتاب مقدس ، تاریخ لنگر 607 قبل از میلاد را محرمانه می داند ، اما اکثریت اعضای هیئت حاکمه رأی دادند که آموزش 1914 به عنوان وضع موجود، تصمیم گیری به عنوان یک بدن لگد زدن که می تواند در جاده پایین بیاید. آنها باید احساس می کردند که آرمگدون به قدری نزدیک بوده است که دیگر مجبور به پاسخگویی برای این تصمیم سنگین نیستند.
کسانی که نمی توانستند وجدانانه به تدریس آموزه 1914 ادامه دهند ، مورد حمله قرار گرفتند. از میان XNUMX برادر فوق الذکر (فرانتس ، دونلاپ ، لنگتات) فقط دومی در وضعیت خوبی باقی ماند تا زمانی که موافقت کرد سکوت کند. برادر دونلاپ بلافاصله به عنوان یک مرتد "بیمار" اخراج شد. برادر فرانتس به عنوان عضو GB استعفا داد و در سال آینده از همکاری منصرف شد. هر کسی که با آنها صحبت کند مشمول اجتناب می شود. بیشتر خانواده بزرگ اد دونلاپ در اوکلاهما جستجو شدند (گویی در شکار جادوگر) و از آنها دوری کردند. این کنترل خسارت خالص بود.
تصمیم آنها در مورد "شرط بندی در مزرعه" شاید از سال 1980 یک انتخاب مطمئن به نظر می رسید ، اما اکنون ، با گذشت 35 سال و شمارش ، این یک بمب ساعتی است که شمارش آخرین ثانیه های خود است. در دسترس بودن اطلاعات از طریق اینترنت - تحولی که هرگز نمی توانستند پیش بینی کنند - برای برنامه هایشان فاجعه بار است. خواهران و برادران نه تنها در حال بررسی اعتبار سال 1914 بلکه در هر دوره هستند عجیب و غریب آموزش شاهدان یهوه.
نمی توان انکار کرد که به اصطلاح "نگهبانان آموزه" می دانند که تسلط بر شواهد کتاب مقدس و سکولار 607 سال قبل از میلاد را به عنوان پیشگویی کتاب مقدس رد می کند. این توسط زندگی داده شد ویلیام میلر و سایر Adventists در طول قرن 19th ، اما آنها این حس خوب را داشتند که قبل از اینکه آلبروتوری در اطراف گردنشان شود ، آن را رها کنند.
بنابراین چگونه مردانی که ادعا می کنند با روح مقدس خدا هدایت می شوند می توانند این آموزه را به عنوان حقیقت تدریس کنند؟ چه تعداد از این آموزه ها گمراه شده اند؟ چه تعداد مورد بدرفتاری و قضاوت قرار گرفته اند زیرا آنها علیه تعالیم انسان صحبت کرده اند؟ خدا نمی تواند سهمی در باطل داشته باشد. (هب 6:18 ؛ تیتر 1: 2)

تحقیقات سختگیرانه مانع از انتشار دروغ می شود

آیا پدر آسمانی ما می ترسد که با کسب دانش عمیق از کلام او ، به نوعی ما را از ایمان مسیحی دور کند؟ آیا او ترس از این دارد که اگر ما تحقیق خود را در تالارهایی که بحث کتاب مقدس صادقانه و آشکار را تشویق می کنند به اشتراک بگذاریم ، خود یا دیگران را لج کنیم؟ یا اینکه برعکس ، پدر ما خوشحال می شود وقتی که ما با کوشش کلام او را برای حقیقت جستجو می کنیم؟ اگر برویی ها امروز زنده بودند ، چگونه تصور می کنید که آنها "نور جدید" تعلیم می گیرند؟ آنها در پاسخ به اینکه گفته می شود آموزش را زیر سوال نمی برند چگونه واکنش نشان می دهند؟ چه واكنشی نشان می دهند كه حتی اگر خودشان از كتاب مقدس برای آزمایش شایستگی تعلیم استفاده نكنند ، دلسرد می شوند؟ آیا کلام خدا به اندازه کافی خوب نیست؟ (1 ث 5:21) [II]
هیئت حاکمه با ادعای اینکه حقیقت کلام خدا فقط از طریق انتشارات آن آشکار می شود ، به ما می گوید که کلام خدا خود کافی نیست. آنها می گویند که ما نمی توان بدون خواندن ادبیات برج مراقبت ، حقیقت را بشناسید. این استدلال مدور است. آنها فقط واقعیت را آموزش می دهند و ما این را می دانیم زیرا آنها به ما چنین می گویند.
ما با آموزش حقیقت ، عیسی مسیح و پدر خود ، یهوه را ارج می نهیم. برعکس ، ما آنها را با آموزش دروغ به نام آنها بی آبرو می کنیم. حقیقت با تحقیق در کتاب مقدس و از طریق روح القدس یهوه برای ما آشکار می شود. (جان 4: 24؛ 1 Cor 2: 10-13) اگر ما نشان دهیم كه ما (شاهدان یهوه) فقط حقیقت را به همسایگان خود می آموزیم ، در حالی كه تاریخ ادعای ما را خلاف واقع می داند ، آیا این باعث نمی شود كه منافق باشیم؟ بنابراین عاقلانه است که ما شخصاً هر تعلیمی را که به عنوان حقیقت نشان می دهیم بررسی کنیم.
با من در Memory Lane قدم بزنید. کسانی که از نسل بومر هستند ، آموزه های برجسته زیر را در دهه های 1960 و 1970 بخاطر می آورند. س isال این است که این آموزه ها از کجا در کلام خدا یافت شده است؟

  • روز خلاق سال 7,000 (هفته خلاقیت 49,000 سال)
  • زمان شناسی سال 6,000 1975 را نشان می دهد
  • نسل 1914 که قبل از ورود آرماگدون از دنیا نمی رود 

برای هر ناآشنایی با این آموزه ها ، به سادگی کتابخانه WT CD را تحقیق کنید. با این وجود شما به یک نشریه خاص تولید شده در 1966 توسط سازمان که دارای اهمیت محوری در آموزش 1975 باشد ، دسترسی نخواهید یافت. به نظر می رسد این از طریق طراحی است. این کتاب عنوان شده است زندگی ابدی در آزادی فرزندان خدا. اتفاقاً یک نسخه چاپی دارم. GB (و به معنای خوب غیرتمندان) ما را وادار می کند که تعالیم سال 1975 هرگز چاپ نشده است. آنها (و کسانی که بعد از سال 1975 وارد شده اند) به شما خواهند گفت که این فقط خواهران و برادران "مضطرب" بودند که با تعبیر خودشان مجذوب می شدند. به دو نقل قول از این نشریه توجه کنید و تصمیم می گیرید:      

"طبق این گاهشمار قابل اعتماد کتاب مقدس شش هزار سال از خلقت انسان در سال 1975 پایان می یابد و هفتمین دوره از هزار سال تاریخ بشریت در پاییز سال 1975 آغاز می شود. بنابراین شش هزار سال از وجود انسان بر روی زمین به زودی تمام خواهد شد ، بله در این نسل. " (ص 29)

"این یک تصادف و تصادف نخواهد بود بلکه مطابق هدف دوست داشتنی خداوند یهوه برای سلطنت عیسی مسیح ،" ارباب سبت "خواهد بود که با هزاره هفتم وجود انسان موازی باشد (ص 30 )  

نمودار در صفحات 31-35 ارائه شده است. (اگرچه امکان دسترسی به کتاب را نخواهید داشت ، با رفتن به صفحه 272 1 مه 1968 می توانید با استفاده از برنامه WT Library به این نمودار دسترسی پیدا کنید برج نگهبانی.) دو ورودی آخر نمودار قابل توجه است:

  • 1975 6000 پایان 6 روز 1,000 ساله وجود انسان (در اوایل پاییز)
  • 2975 7000 پایان 7 روز 1,000 ساله وجود انسان (در اوایل پاییز)

توجه داشته باشید که عبارت در نقل قول بالا: "این اتفاق کاملاً تصادفی یا تصادفی نخواهد بود بلکه مطابق با هدف یهوه خواهد بود برای سلطنت عیسی ... .. موازی با هزاره هفتم وجود انسان. " بنابراین در 1966 می بینیم که سازمان پیش بینی کرده است در چاپ که بر اساس هدف دوست داشتنی یهوه خدا باشد تا سلطنت هزار ساله مسیح در سال 1975 آغاز شود. این گفتار چیست؟ قبل از سلطنت هزاره مسیح چه اتفاقی می افتد؟ آیا تلاشی برای تعیین دقیق "روز و ساعت" (یا سال) کاملاً مغایر با سخنان عیسی در مت 24:36 نبود؟ و با این حال ما مجبور شدیم نه تنها این آموزه ها را به عنوان حقیقت بپذیریم ، بلکه آنها را به همسایگان خود تبلیغ کنیم.
تصور کنید که برویی ها در طول نسل بومر زنده بودند. آیا آنها نمی پرسیدند: اما این آموزه ها از کجا در کلام خدا یافت شده است؟ یهوه بخاطر طرح آن سوال در آن زمان از ما بسیار راضی بود. اگر این کار را می کردیم ، حدس و گمان ، حدس و گمان و انتظار دروغین را به خانواده ، دوستان و همسایگان نمی کشیدیم. این تعالیم بی نام و نشان خداوند است. با این وجود اگر بخواهیم ادعای هیئت حاكمه را كه روح خدا آنها را در هر زمان هدایت می كند ، باور كنیم ، این تعالیم غلط باید تحت هدایت روح مقدس او تصور شده باشد. آیا این حتی امکان پذیر است؟

بنابراین چرا چیزها تغییر نکرده اند؟

نگهبانان دکترین اعتراف می کنند که مردانی ناقص هستند. این یک واقعیت است که بسیاری از آموزه های آنها گارد تعالیم ارثی نسلهای قبلی رهبری هستند. ما بارها و بارها ماهیت غیرمکتبی آموزه های ویژه شاهدان یهوه را در این سایت نشان داده ایم. آنچه ناامیدکننده است این است که مردانی که رهبری این سازمان را بر عهده دارند دارای یک کتابخانه بسیار جامع در بیتل با راهروهایی از مطالب کلامی ، از جمله ترجمه ها و نسخه های متعدد کتاب مقدس ، فرهنگ های زبان اصلی ، واژگان ، توافق نامه ها و تفسیرها هستند. این کتابخانه همچنین شامل کتابهایی در زمینه تاریخ ، فرهنگ ، باستان شناسی ، زمین شناسی و موضوعات پزشکی است. من معتقدم که کتابخانه همچنین حاوی مطالب به اصطلاح "مرتد" است. انصافاً می توان گفت که بسیاری از کتابهایی که باعث می شوند رتبه و پرونده را از خواندن منصرف نکنند ، هر زمان که انتخاب کنند در دسترس آنها است. با توجه به اینکه این مردان به چنین منبع تحقیقاتی خوبی دسترسی دارند ، چرا آنها به دکترین نادرست دهه ها پایبند هستند؟ آیا آنها نمی دانند که امتناع از ترک این تعالیم اعتبار آنها را تضعیف می کند و ادعا می کنند که خداوند آنها را برای توزیع غذا به افراد داخلی تعیین کرده است؟ چرا آنها پاشنه خود را فرو کرده اند؟

  1. غرور. پذیرش خطا برای فروتنی لازم است (ارائه 11: 2)
  2. وقاحت آنها ادعا می كنند كه روح القدس خدا قدمهای آنها را هدایت می كند ، بنابراین اعتراف به خطا این ادعا را رد می كند.
  3. ترس از دست دادن اعتبار در بین اعضا ، اقتدار و توانایی آنها برای کنترل مطلق را تضعیف می کند.
  4. وفاداری سازمانی. منافع سازمان بر حقیقت اولویت دارد.
  5. ترس از نتایج قانونی (به عنوان مثال دکترین خونی و اعتراف در اشتباه در تفسیر نادرست از قاعده دو شاهد در گزارش کودک آزاری). از بین بردن سابق این سازمان را در معرض مسئولیت اعدام ناشایست بزرگ قرار می دهد. حل و فصل سوء استفاده سوء استفاده الزاماً مستلزم انتشار پرونده های محرمانه سوء استفاده است. فقط باید به بسیاری از ادیان کاتولیک در ایالات متحده که پرونده های سوءاستفاده خود را منتشر کرده اند نگاه کنید تا ببینید که این امر به ناچار به کجا منتهی می شود. (چنین نتیجه ای ممکن است اکنون اجتناب ناپذیر باشد.)

پس چه is مشکل تحقیق ، به طور خاص ، تحقیقاتی که شامل مطالعه کتاب مقدس است بدون کمک انتشارات WT؟ مشکلی نیست. چنین تحقیقاتی دانش را فراهم می کند. دانش (وقتی با روح مقدس خدا ترکیب شود) تبدیل به حکمت می شود. بدون اینکه کتابدار (GB) بیش از شانه های ما را نگاه کند ، مطمئناً نمی توان در مورد تحقیق در مورد کتاب مقدس ترسید. بنابراین جلدهای WT را کنار بگذارید و اجازه دهید به مطالعه خود کلام خدا بپردازیم.
با این حال ، چنین تحقیقاتی یک است عمده نگرانی برای کسانی که می خواهند ما چیزی را قبول کنیم که فقط با استفاده از کلام خدا قابل اثبات نیست. از قضا ، کتابی که GB در آن بیشتر ترسیده است ، کتاب مقدس است. آنها لب به مطالعه آن می زنند ، اما فقط اگر از طریق لنز انتشارات WT انجام شود.
در پایان ، به من اجازه دهید تا نظرات آنتونی موریس را در یک سخنرانی در یک کنوانسیون اخیر به اشتراک بگذارم. وی درباره موضوع انجام تحقیقات عمیق گفت: "برای کسانی که در آنجا می خواهید تحقیقات عمیق انجام دهند و درباره یونانی یاد بگیرند ، فراموشش کن ، خدمت کن من فهمیدم که بیانیه او هم تسکین دهنده است و هم خود خدمت می کند.
پیامی که او می رساند کاملاً مشخص است. من معتقدم که او به درستی موقعیت GB را نشان می دهد. اگر تحقیق کنیم ، به نتیجه دیگری غیر از آنچه در صفحات انتشارات تولید شده توسط برده ادعا شده وفادار و با احتیاط ارائه می شود ، خواهیم رسید. راه حل او؟ آن را به ما بسپارید. شما فقط بیرون بروید و آنچه را که ما به شما تحویل می دهیم تبلیغ کنید.
با این وجود ، اگر شخصاً قانع نباشیم که آنچه تدریس می کنیم حقیقت است ، چگونه می توانیم وجدان روشنی را در وزارت خود حفظ کنیم؟

"قلب باهوش دانش می یابد و گوش خردمندان به دنبال دانش است."  (ضرب المثنی 18: 15)

___________________________________________________________
 [I] Herald Of the Morning سپتامبر 1875 p.52
[II] به برادرانی که خواستار تمجید از تمجید پاول از برویها شده اند گفته شده است که برویها در آغاز فقط چنین رفتاری داشتند ، اما وقتی دانستند که پائول حقیقت را تعلیم می دهد ، تحقیقات خود را متوقف کردند.

74
0
لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x