هر از گاهی کسانی بوده اند که از ویژگی اظهارنظر Beroean Pickets برای ترویج این ایده استفاده کرده اند که ما باید موضع عمومی بگیریم و از ارتباط خود با سازمان شاهدان یهوه صرف نظر کنیم. آنها کتابهای مقدس مانند مکاشفه 18: 4 را که به ما دستور می دهد از بابل بزرگ خارج شویم ، ذکر می کنند.
از فرمانی که از طریق یحیی رسول به ما داده شده روشن است که زمانی فرا خواهد رسید که زندگی ما به خروج از او بستگی دارد. اما آیا باید قبل از رسیدن زمان مجازات از او خارج شویم؟ آیا ممکن است دلایل معتبری برای حفظ ارتباط قبل از آن مهلت وجود داشته باشد؟
کسانی که ما را به دنبال یک اقدام عملی که احساس می کنند درست است ، می کنند ، همچنین سخنان عیسی را در متیو 10 نقل می کنند: 32 ، 33:

"بنابراین ، هر کس ، که به من و اتحاد با من اعتراف می کند ، من نیز به او پیوند خواهم داد تا قبل از پدرم که در بهشت ​​است. اما هر کس مرا قبل از مردان نادیده بگیرد ، من نیز او را در برابر پدرم که در آسمانها است ، رد می کنم. "(Mt 10: 32 ، 33)

در زمان عیسی کسانی بودند که به او ایمان داشتند ، اما صریحاً اعتراف نمی کردند.

"به طور کلی ، بسیاری از حاکمان در واقع به او ایمان آورده اند ، اما به دلیل فریسی ها آنها را اعتراف نمی کنند ، تا از کنیسه اخراج نشوند. زیرا آنها جلال مردان را حتی از جلال خدا بیشتر دوست داشتند. "(جان 12: 42 ، 43)

آیا ما مانند چنین افرادی هستیم؟ اگر ما به طور علنی سیر و سلوک و آموزه های نادرست سازمان را نکوهش نکنیم ، و از این طریق خود را جدا کنیم ، آیا مانند حکمرانانی هستیم که به عیسی ایمان می آورند ، اما به خاطر عشق به جلال از مردم در مورد او سکوت می کنیم؟
زمانی بود که نظرات مردها را گوش می دادیم. تفسیرهای آنها از کتاب مقدس تأثیر زیادی بر روند زندگی ما گذاشت. هر عنصر زندگی - تصمیمات پزشکی ، انتخاب آموزش و اشتغال ، سرگرمی ، تفریح ​​- تحت تأثیر این آموزه های مردان قرار گرفت. بیشتر نه. ما آزادیم. اکنون فقط در مورد چنین مواردی به مسیح گوش می دهیم. بنابراین وقتی شخصی جدید همراه می شود و یک کتاب مقدس را می گیرد و شیب کوچک خود را به آن می دهد ، می گویم: "فقط یک دقیقه بماند ، بوکارو. آنجا بود ، انجام داد ، یک کمد پر از پیراهن به دست آورد. من کمی بیشتر از گفتن شما نیاز دارم. "
بنابراین بیایید ببینیم که در واقع عیسی چه می گوید و تصمیم خود را تعیین می کند.

هدایت شده توسط مسیح

عیسی گفت كه پیش از خدا اعتراف خواهد كرد ، با كسی كه نخستین بار به او پیوست اعتراف كند. از طرف دیگر ، نفی مسیح باعث می شود که مسیح ما را نفی کند. وضعیت خوبی نیست.
در روز عیسی ، حاکمان یهودی بودند. فقط یهودیانی که به مسیحیت گرویدند ، به مسیح اعتراف کردند ، اما بقیه این کار را نکردند. با این حال ، شاهدان یهوه همه مسیحی هستند. همه آنها اعتراف می کنند که مسیح خداوند است. درست است که آنها تأکید بیش از حد به یهوه و بسیار کم به مسیح می کنند ، اما این مسئله درجه است. زود نمانیم که تقبیح تعالیم نادرست را به عنوان شرط اعتراف به اتحاد با مسیح برابر می دانیم. اینها دو مقوله متفاوت هستند.
بگذارید تصور کنیم که شما در مطالعه Watchtower هستید و به عنوان بخشی از اظهار نظر خود ، به مسیح ابراز عقیده می کنید. یا توجه مخاطبان را از مقاله ای که نقش مسیح را ستایش می کند ، به یک کتاب مقدس جلب می کنید. آیا می خواهید به همین دلیل از بین بروند؟ به ندرت. آنچه احتمالاً رخ خواهد داد - آنچه که بارها اتفاق افتاده است - این است که برادران و خواهران بعد از جلسه به شما می آیند تا از اظهار نظر شما قدردانی کنند. هنگامی که همه چیز برای غذا خوردن همان قدیمی است ، همان قدیمی است ، ظرافتی به خصوص مورد توجه و قدردانی قرار می گیرد.
بنابراین می توانید و باید در جماعت به مسیح اعتراف کنید. با این کار شما بر همه شهادت می دهید.

محکوم کردن باطل

با این حال ، برخی ممکن است بپرسند ، "اما اگر باورهای واقعی خود را پنهان کنیم ، آیا ما نمی توانیم اعتراف کنیم عیسی؟"
این س assال فرض می کند که می توان به عنوان یک وضعیت سیاه یا سفید با این مشکل برخورد کرد. به طور کلی ، برادران شاهد یهوه من خاکستری را دوست ندارند ، سیاه و سفید قوانین را ترجیح می دهند. خاکستری ها به توانایی تفکر ، تشخیص و اعتماد به پروردگار نیاز دارند. هیئت حاکمه با ارائه قوانینی که عدم قطعیت رنگ خاکستری را برطرف می کند ، گوش ما را قلقلک می دهد و سپس با اطمینان خاطر افزود که اگر از این قوانین پیروی کنیم ، خاص خواهیم بود و حتی از آرماگدون زنده می مانیم. (2 تی 4: 3)
با این حال ، این وضعیت سیاه و سفید نیست. همانطور که کتاب مقدس می گوید ، زمانی برای صحبت کردن و زمان سکوت وجود دارد. (Ec 3: 7) این که هر کدام در هر لحظه از زمان اعمال شود ، بر عهده هر یک است.
ما همیشه نباید دروغ را نکوهش کنیم. به عنوان مثال ، اگر در كنار یك كاتولیك زندگی می كنید ، آیا خود را موظف می دانید كه در اولین فرصت فرار كنید و به او بگویید هیچ تثلیثی وجود ندارد ، هیچ جهنمی وجود ندارد ، و اینكه پاپ نایب السلطنه نیست؟ شاید این باعث شود که شما احساس بهتری داشته باشید. شاید احساس کنید که وظیفه خود را انجام داده اید. که شما به مسیح اعتراف می کنید. اما احساس همسایه شما را چگونه خواهد کرد؟ آیا به درد او می خورد؟

غالباً کاری نیست که ما انجام می دهیم ، اما چرا این کار را می کنیم.

عشق به ما انگیزه می دهد تا به دنبال مواردی برای گفتگو با حقیقت باشیم ، اما همچنین باعث می شود كه ما به احساسات و بهترین علایق خود ، بلكه احساسات همسایه خود را در نظر بگیریم.
در صورت ادامه همکاری با جماعت شاهدان یهوه ، چگونه باید از وضعیت شما استفاده کند؟

"هیچ کاری از بحث و جدال یا خارج از خودخواهی انجام ندهید ، بلکه با فروتنی دیگران را برتر از خود بدانید ، 4 زیرا نه تنها به دنبال منافع خود بلکه در جهت منافع دیگران می باشید. "(Php 2: 3 ، 4)

در اینجا عامل تعیین کننده چیست؟ آیا ما کاری را از بحث و جدال و یا خودخواهی انجام می دهیم ، یا از تواضع و توجه به دیگران انگیزه داریم؟
چه عاملی باعث شد که حاکمان به عیسی مسیح اعتراف نکنند؟ آنها اشتیاق خودخواهانه به جلال داشتند ، نه عشق به مسیح. انگیزه بد
غالباً گناه در کارهایی نیست که انجام می دهیم ، بلکه به همین دلیل است که ما این کار را انجام می دهیم.
اگر رسماً می خواهید از هرگونه ارتباط با سازمان شاهدان یهوه صرف نظر کنید ، هیچ کس حق ندارد جلوی شما را بگیرد. اما به یاد داشته باشید ، عیسی قلب را می بیند. آیا این کار را انجام می دهید تا بحث برانگیز باشد؟ آیا به نفس شما ضربه می زند؟ آیا واقعاً می خواهید بعد از یک عمر فریب آن را به آنها بچسبانید؟ چگونه این انگیزه می تواند برابر با اعتراف به اتحاد با مسیح باشد؟
اگر از طرف دیگر ، احساس می کنید که یک وقفه تمیز به اعضای خانواده شما منتهی می شود یا برای بسیاری از افراد پیام ارسال می کند تا به آنها شجاعت دهد تا در راه حق بایستند ، پس آن نوع انگیزه ای است که عیسی مسیح تصدیق می کند. .
من یکی از موارد را می شناسم که والدین می توانستند به تحصیل ادامه دهند ، اما کودک آنها از این دو مکتب متضاد با مشکل روبرو شده بود. والدین با دانستن اینکه چه چیزی نادرست است و آن را رد می کردند ، توانستند از عهده تعالیم متناقض برآیند ، اما به خاطر فرزندشان ، از اجتماع کنار کشیدند. با این وجود ، آنها این کار را بی سر و صدا انجام دادند - نه به طور رسمی - تا بتوانند با اعضای خانواده خود که تازه بیداری خود را آغاز می کردند ، ارتباط برقرار کنند.
بگذارید یک نکته روشن باشیم: تصمیم گیری هر یک از اینها بر عهده خود اوست.
آنچه ما در اینجا بررسی می کنیم اصول مربوط به آن است. من تصور نمی کنم که کسی را در مورد یک اقدام خاص مشاوره دهم. هر کس باید تعیین کند که چگونه اصول مربوط به کتاب مقدس را در مورد خود اعمال کند. قبول یک قانون پتو از شخص دیگری با برنامه شخصی ، روش مسیحی نیست.

قدم زدن در تنگه

از زمان ادن ، به مارها رپ بد داده شده است. از این موجود اغلب در کتاب مقدس استفاده می شود تا موارد منفی را نشان دهد. شیطان مار اصلی است. فریسی ها "طغیان کنندگان" خوانده می شدند. با این حال ، در یک زمان ، عیسی از این موجودات در نور مثبت با استفاده از توصیه ما به "کبوتران بی گناه ، اما محتاط مانند مارها" استفاده کرد. این به طور خاص در چارچوب جماعتی بود که در آن گرگهای دزدگیر وجود داشت. (Re 12: 9؛ Mt 23: 33؛ 10: 16)
براساس درک ما از مکاشفه 18: 4 مهلتی برای خارج شدن از جماعت وجود دارد ، اما تا زمانی که آن خط در ماسه به نظر برسد ، آیا با حفظ ارتباط می توانیم کارهای بهتری انجام دهیم؟ این امر به ما نیاز دارد كه در مورد خود Mt 10: 16 را اعمال كند. این می تواند یک راه خوب برای پیاده روی باشد ، زیرا اگر موعظه باطل نمی توانیم اتحاد با مسیح را اعتراف کنیم. مسیح منبع حقیقت است. (جان 1: 17) مسیحیان واقعی با روح و حقیقت پرستش می کنند. (جان 4: 24)
همانطور که قبلاً بحث کردیم ، این بدان معنا نیست که باید در همه حال با حقیقت صحبت کنیم. بعضی اوقات بهتر است ساکت باشید ، مانند یک مار محتاط که امیدوار است بدون توجه به آن برود. کاری که ما نمی توانیم انجام دهیم سازش با موعظه باطل است.

جلوگیری از تأثیر بد

به شاهدان آموزش داده می شود از هرکسی که با آنها توافق کامل ندارد ، عقب نشینی کنند. آنها یکنواختی تفکر را در همه سطوح در صورت لزوم تأیید خداوند مشاهده می کنند. هنگامی که به حقیقت بیدار شدیم ، متوجه می شویم که نابودی تلقین های قدیمی سخت است. آنچه ممکن است ما بدون تحقق آن انجام دهیم اینست که تلقین های قدیمی را بکشیم ، آن را گوش خود قرار دهیم و آن را بطور معکوس اعمال کنیم و از جماعت خارج شویم زیرا ما اکنون آنها را مرتد می دانیم. اجتناب از مردم
باز هم ، ما باید تصمیم خود را بگیریم ، اما در اینجا یک اصل وجود دارد که باید از یک حساب در زندگی عیسی گرفته شود:

"جان به او گفت:" معلم ، ما مردی را دیدیم که با استفاده از نام شما شیاطین می کند و سعی می کرد از او جلوگیری کنیم ، زیرا او با ما همراهی نمی کرد. " 39 اما عیسی گفت: "سعی نکنید جلوی او را بگیرید ، زیرا هیچ کس نمی تواند براساس نام من یک کار قدرتمند انجام دهد که به سرعت بتواند مرا اذیت کند. 40 زیرا او که مخالف ما نیست ، برای ما است. 41 برای کسی که به شما یک لیوان آب برای نوشیدن بر روی زمین که شما متعلق به مسیح است ، من واقعاً به شما می گویم ، او به هیچ وجه پاداش خود را از دست نمی دهد. "(آقای 9: 38-41)

آیا "مرد خاصی" درک کاملی از کلیه کتاب مقدس داشت؟ آیا آموزه های او در هر جزئیات دقیق بودند؟ ما نمی دانیم. آنچه می دانیم این است که شاگردان از اوضاع راضی نبودند زیرا او "آنها را همراهی نمی کرد". به عبارت دیگر ، او یکی از آنها نبود. این وضعیت با شاهدان یهوه است. برای نجات ، شما باید "یکی از ما" باشید. به ما آموخته می شود که کسی نمی تواند لطف خدا را در خارج از سازمان پیدا کند.
اما این یک دیدگاه انسانی است ، همانطور که با برخورد شاگردان عیسی نشان داده می شود. این دیدگاه عیسی نیست. او با نشان دادن اینكه كسانی كه با آنها معاشرت می كنید پاداش شما را تضمین می كند ، آنها را مستقیما تنظیم كرد و آنها را تأیید كرد. حتی حمایت از مرید با مهربانی پیش پا افتاده (نوشیدنی آب) به دلیل اینکه او شاگرد مسیح است ، پاداش شخص را تضمین می کند. این اصلی است که باید در ذهن داشته باشیم.
این که همه ما به همان موارد اعتقاد داریم یا نه ، آنچه مهم است اتحاد با خداوند است. این بدان معنی نیست که برای یک دقیقه حقیقت مهم نیست. مسیحیان واقعی با روح و حقیقت پرستش می کنند. اگر من حقیقت را می دانم و هنوز یک باطل را آموزش می دهم ، من در مقابل روحی کار می کنم که حقیقت را برای من آشکار می کند. این یک وضعیت خطرناک است. با این حال ، اگر من در کنار حقیقت ایستاده ام هنوز با کسی که به یک باطل اعتقاد دارد ، ارتباط برقرار می کند ، آیا همین مسئله است؟ اگر اینگونه بود ، موعظه كردن به مردم ، پیروزی بر آنها غیرممكن خواهد بود. برای انجام این کار آنها باید به شما اعتماد و اطمینان داشته باشند ، و چنین اعتماد در یک لحظه ایجاد نمی شود بلکه به مرور زمان و از طریق قرار گرفتن در معرض قرار می گیرد.
به همین دلیل است که بسیاری تصمیم گرفته اند که همچنان با جماعت ارتباط برقرار کنند ، اگرچه تعداد جلساتی را که در آنها شرکت می کنند ، محدود می کنند - بیشتر به خاطر سلامتی خود. آنها با انجام یک تفاهم رسمی با سازمان ، آنها می توانند موعظه کنند ، بذرهای حقیقت را بکشند ، کسانی را که دارای قلب خوبی هستند نیز بیدار شوند ، اما در تاریکی به دنبال پشتیبانی می گردند ، برای برخی از راهنمایی های خارج از کشور.

برخورد با گرگ ها

اگر بخواهید تأیید او را انجام دهید ، باید آشکارا اعتقاد به عیسی را بپذیرید و به فرمان او تسلیم شوید ، اما این هرگز شما را از جماعت دور نمی کند. با این حال ، تأکید بیش از حد بر عیسی بر خداوند ، توجه شما را جلب خواهد کرد. در صورت عدم وجود شواهد برای از بین بردن آنچه ممکن است به عنوان یک عنصر مسموم تلقی شود ، بزرگان غالباً حملات مبتنی بر شایعات را امتحان می کنند. بنابراین بسیاری از افراد مرتبط با این سایت با این تاکتیک مواجه شده اند که شمارش را از دست داده ام. من خودم چندین بار وارد این کار شده ام و از طریق تجربه یاد گرفته ام که چگونه با آن مقابله کنم. مسیح الگو را به ما داد. برخوردهای بسیاری را با فریسیان ، کاتبان و حاکمان یهود مطالعه کنید تا از او یاد بگیرید.
در روزگار ما ، یک تاکتیک مشترک باید توسط بزرگان گفته شود که آنها مایلند با شما ملاقات کنند ، زیرا آنها چیزهایی را شنیده اند. آنها به شما اطمینان خواهند داد كه فقط مي خواهند طرف شما را بشنوند. با این حال ، آنها ماهیت دقیقی از اتهامات و منبع آنها را به شما نمی گویند. شما هرگز حتی نام کسانی را که شما را متهم می کنند نمی دانید ، و همچنین مجاز نخواهید بود که مطابق با کتاب مقدس ، آنها را بررسی کنید.

"اولین کسی که اظهار داشت پرونده او درست است ،
تا طرف مقابل بیاید و او را مورد بررسی قرار دهد. "
(PR 18: 17)

در چنین حالتی ، شما در زمین جامد قرار دارید. به سادگی از پاسخ دادن به هر سؤال مبتنی بر شایعات خودداری کنید و برای آن نمی توانید متهم خود را مقابله کنید. در صورت ادامه ، پیشنهاد کنید که شایعات را فعال می کنند و این صلاحیت های آنها را زیر سوال می برد ، اما جواب نمی دهید.
یک رویکرد رایج دیگر استفاده از سؤالات آزمایشی است ، یک آزمایش وفاداری مانند گذشته. ممکن است از شما سؤال شود که در مورد هیئت حاکمه چه احساسی دارید. اگر فکر می کنید که آنها توسط عیسی منصوب شده اند. اگر نمی خواهید پاسخ دهید. آنها نمی توانند بدون مدرک اقدام کنند. یا می توانید پروردگارتان را در چنین مواردی با دادن پاسخی از این قبیل به آنها اعتراف کنید:

"من معتقدم عیسی مسیح رئیس جماعت است. من معتقدم که او یک برده مومن و باهوش منصوب کرده است. آن بنده حقایق را به خانه داران تغذیه می کند. هر حقیقتی که از طرف هیئت حاکمه حاصل شود چیزی است که من آن را می پذیرم. "

اگر آنها عمیق تر تحقیق کنند ، می توانید بگویید ، "من به سوال شما پاسخ داده ام. برادران چه می خواهید به اینجا برسید؟ "
من یک تصمیم شخصی را با شما در میان می گذارم ، اگرچه در چنین مواردی باید ذهن خود را تشکیل دهید. اگر دوباره به من زنگ بزنید ، آی فون خود را روی میز قرار می دهم و به آنها می گویم ، "برادران ، من این مکالمه را ضبط می کنم." این احتمالاً باعث ناراحتی آنها خواهد شد ، اما کدام یک از اینهاست. به دلیل تمایل به عمومی بودن جلسه رسیدگی ، نمی توان از آن جدا شد. اگر آنها می گویند محاکمه محرمانه است ، می توانید بگویید که از حق خود برای محاکمه محرمانه چشم پوشی می کنید. آنها ممکن است ضرب المثل های 25: 9 را ارائه دهند:

"خواست خود را با همنوع خود مطرح کنید ، و صحبت های محرمانه دیگری را فاش نکنید. . " (Pr 25: 9)

که می توانید پاسخ دهید ، "اوه ، متاسفم. من متوجه نشدم که شما می خواهید موارد محرمانه مربوط به خود یا دیگران را فاش کنید. وقتی مکالمه به آن رسید ، آن را خاموش می کنم ، اما در مورد موضوعی که به من مربوط می شود ، با داشتن آن کاملاً مشکلی ندارم. از این گذشته ، قضات در اسرائیل در دروازه های شهر نشستند و تمام پرونده ها در ملا public عام رسیدگی شد. »
من بسیار تردید دارم که بحث برای آنها که عاشق نور نیستند ادامه یابد. این وضعیت بسیار معمول است که توسط حواریون رسول خلاصه می شود.

وی گفت: "کسی که می گوید در نور است و از برادرش متنفر است ، اکنون در تاریکی است. 10 او که عاشق برادرش است ، در نور می ماند و هیچ دلیلی برای لجبازی در پرونده وی وجود ندارد. 11 اما کسی که از برادرش متنفر است در تاریکی است و در تاریکی قدم می زند ، و نمی داند کجا می رود ، زیرا تاریکی چشم های او را کور کرده است. "(1Jo 2: 9-11)

ضمیمه

من این ضمیمه را پس از انتشار اضافه می کنم ، زیرا از زمان انتشار مقاله ، من ایمیل ها و نظرات عصبانی داشته ام که از اینکه من مانند برج مراقبت با تحمیل دیدگاه خود به دیگران عمل می کنم ، شکایت دارم. به نظر من قابل توجه است که هر چقدر هم که فکر می کنم خودم را صریح ابراز می کنم ، به نظر می رسد همیشه کسانی هستند که قصد من را اشتباه می خوانند. من مطمئن هستم که شما هر از گاهی با این مسئله روبرو شده اید.
بنابراین من سعی خواهم کرد که در اینجا کاملاً واضح باشم.
من تو را باور نمی کنم باید هنگامی که به نادرستی که به طور منظم در نشریات و سالن های پادشاهی آموزش داده می شود ، سازمان شاهدان یهوه را ترک کنید ، اما ...ولی… من هم به شما اعتقاد ندارم باید اقامت کردن. اگر به نظر متناقض می رسد ، بگذارید بگذارم راه دیگری است:
این برای من و هیچ کس دیگری نیست که به شما بگوید ترک کنید. نه برای من و نه برای کس دیگری نیست که به شما بگوید بمانید. 
این مسئله است که وجدان خودتان تصمیم بگیرید.
زمانی فرا خواهد رسید که موضوعی از وجدان نباشد که در Re 18: 4 نشان داده شده است. با این وجود ، تا زمان رسیدن آن زمان ، امیدوارم كه اصول كتاب مقدس بیان شده در مقاله ، بتواند به عنوان راهنما برای شما باشد تا تعیین كنید چه چیزی برای شما ، خویشاوندان ، دوستان و همكارانتان بهتر است.
من می دانم که بیشتر این پیام را دریافت کرده اند ، اما برای معدود کسانی که رنج فراوانی متحمل شده اند و با آسیب های شدید و توجیه شده عاطفی روبرو هستند ، لطفاً بدانید که من به کسی نمی گویم که چه کاری باید انجام دهند.
ممنونم از اینکه درک می کنید.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    212
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x