پیش فرض - واقعیت یا افسانه؟

این اولین مقاله از مجموعه XNUMX مقاله ای است که من آماده کرده ام و مربوط به آموزه بدون خون شاهدان یهوه است. بگذارید ابتدا بگویم که من در تمام زندگی خود یک شاهد یهوه فعال بوده ام. برای اکثر سالهای من ، من یک حامی پرشور حمل و نقل کارت از آموزه بدون خون بود ، آماده برای رد یک مداخله بالقوه نجات دهنده زندگی برای ماندن در همبستگی قدم زنی با همفکران. اعتقاد من به آموزه بر این فرض بود که تزریق داخل وریدی خون بیانگر نوعی تغذیه (تغذیه یا غذا) برای بدن است. اعتقاد به این واقعیت در صورتی ضروری است که متنهایی مانند Genesis 9: 4 ، Leviticus 17: 10-11 و Acts 15: 29 (که همه مربوط به خوردن خون حیوانات هستند) در نظر گرفته شوند.

ممکن است ابتدا تأکید کنم که طرفدار انتقال خون نیستم. مطالعات ثابت کرده اند که انتقال خون می تواند عوارضی را در حین و بعد از عمل ، در مواقعی با پیامدهای کشنده به دنبال داشته باشد. به طور قطع ، پرهیز از تزریق خطر عوارض را کاهش می دهد. با این وجود ، شرایطی وجود دارد (مانند شوک خونریزی ناشی از ریزش خون خون) که ممکن است مداخله انتقال خون باشد فقط درمانی برای حفظ زندگی. تعداد فزاینده ای از شاهدان شروع به درک این خطر می کنند ، اما اکثریت قریب به اتفاق این کار را نمی کنند.

طبق تجربه من ، شاهدان یهوه و موقعیت آنها در مورد آموزه خون را می توان به سه گروه تقسیم کرد:

  1. کسانی که فرض را حفظ می کنند (خون تغذیه است) واقعیت است. این افراد اغلب افراد مسن تر هستند که حتی از کسری خون جزئی نیز امتناع می ورزند.
  2. کسانی که به فرض شک دارند واقعیت است. آنها هنوز درک نکرده اند که فرضیه (خون تغذیه می شود) پیوندی اساسی برای آموزه است که به صورت کتبی مبتنی بر آن باشد. ممکن است اینها مشکلی برای پذیرش مشتقات خون نداشته باشند. در حالی که آنها همچنان از دکترین به طور علنی حمایت می کنند ، اما در صورت مواجهه اضطراری با آنها چه می کنند انجام می دهند. برخی از این گروه اطلاعات پزشکی به روز شده را حفظ نمی کنند.
  3. کسانی که تحقیقات گسترده ای انجام داده اند و متقاعد شده اند که فرضیه اسطوره است. اینها دیگر کارتهای No Blood خود را ندارند. آنها در مورد مراحل و پیشرفت های پزشکی مطلع می شوند. اگر در اجتماعات فعال در مجامع باقی بمانند ، باید در مورد موضع خود سکوت کنند. این موارد در صورت بروز اضطراری خطرناک برای زندگی استراتژی در دست دارند.

برای شاهد ، این سؤال ساده مطرح می شود: آیا معتقدم فرض واقعیت است یا اسطوره؟

من از شما دعوت می کنم فرضیه را دوباره در نظر بگیرید. درک کنید که دکترین کتاب مقدس است فقط اگر این فرض که انتقال خون به عنوان یک ماده مغذی باشد ، یک واقعیت است. اگر این یک افسانه باشد ، هر روز میلیون ها شاهد یهوه زندگی خود را در معرض خطر پایبندی به یک قرار می دهند سازمانی آموزش ، نه یک کتاب مقدس. بسیار حیاتی است که همه شاهدان یهوه خودشان در این مورد تحقیق کنند. هدف از این مقاله و مقالات بعدی به اشتراک گذاشتن نتایج تحقیقات شخصی من است. اگر این اطلاعات می تواند روند یادگیری را حتی برای یک نفر که در حال حاضر بی اطلاع است تسریع کند قبل از اینکه آنها یا دوستشان مجبور شوند با یک وضعیت تهدیدکننده زندگی روبرو شوند ، دعای من مستجاب می شود هیئت حاکم تحقیقات بیرونی را در این زمینه تشویق می کند. یک عنصر اساسی برای تحقیق ، یادگیری تاریخ اولیه دکترین بدون خون است.

معماران دکترین بدون خون

معمار اصلی آموزه No Blood Clayton J. Woodworth ، یکی از هفت دانشجوی کتاب مقدس بود که در سال 1918 زندانی شدند. وی پیش از عضویت در خانواده بروکلین بیتل در 1912 ویراستار و نویسنده کتاب های درسی بود. وی سردبیر شد عصر طلایی مجله در بدو تأسیس در 1919 ، و برای سالهای 27 (از جمله سالهای سال) همچنان باقی ماند دلسوزی).  در سال 1946 به دلیل بالا رفتن سن از انجام وظایف خود راحت شد. در آن سال نام مجله به تغییر یافت بیدار!.  او در 1951 در سن پیری 81 درگذشت.

گرچه فاقد آموزش رسمی در پزشکی است ، اما به نظر می رسد که وودورث خود را به عنوان مرجعی برای مراقبت های بهداشتی خیال می کرد. دانش آموزان کتاب مقدس (که بعداً به عنوان شاهدان یهوه خوانده شدند) از جریان مداوم توصیه های مراقبت های بهداشتی نسبتاً عجیب و غریب از وی برخوردار شدند. موارد زیر فقط چند نمونه است:

"بیماری لرزش اشتباه است. از آنچه تاکنون گفته شد ، برای همه آشکار خواهد شد که هر بیماری به سادگی یک وضعیت "خارج از هماهنگی" برخی از قسمتهای ارگانیسم است. به عبارت دیگر ، قسمت آسیب دیده بدن بالاتر یا پایین تر از حالت طبیعی "ارتعاش" می کند ... من این کشف جدید را "رادیو الکترونیکی بیولا" نامگذاری کرده ام. بیولا با استفاده از ارتعاشات الکترونیکی به طور خودکار بیماری ها را تشخیص و معالجه می کند. تشخیص 100 درصد صحیح است و خدمات بهتری نسبت به باتجربه ترین متخصص تشخیص و بدون هیچ گونه هزینه ای ارائه می دهد. " (La عصر طلایی، آوریل 22 ، 1925 ، صفحه 453-454).

وی افزود: "افراد متفكر ترجیح می دهند كه آبله داشته باشند تا واكسیناسیون ، زیرا دومی بذر سفلیس ، سرطان ها ، اگزما ، گل سرخ ، اسكوفولا ، مصرف ، حتی جذام و بسیاری از گرفتاری های نفرت انگیز را می كارد. از این رو عمل واکسیناسیون یک جرم ، خشم و توهم است. " (عصر طلایی، 1929 ، ص. 502)

"خوب است که بخاطر داشته باشیم که در میان داروها ، سرم ها ، واکسن ها ، عمل های جراحی و غیره ، در حرفه پزشکی ، هیچ چیز با ارزش دیگری جز یک روش جراحی گاه به گاه وجود ندارد. به اصطلاح "علم" آنها از جادوی سیاه مصر رشد کرده و شخصیت شیطانی خود را از دست نداده است ... وقتی رفاه نژاد را در دست آنها بگذاریم در یک وضعیت ناراحت کننده قرار خواهیم گرفت ... خوانندگان عصر طلایی حقیقت ناخوشایند را در مورد روحانیت؛ آنها همچنین باید حقیقت حرفه پزشکی را بدانند ، که از همان شیطان پرستش شامان (دکتر کشیش) ناشی شد همانطور که "پزشکان الوهیت". "عصر طلایی، 5 آگوست ، 1931 ص. 727-728)

"هیچ غذایی مناسب برای وعده های غذایی صبحگاهی نیست. در وعده صبحانه هیچ وقت برای شکستن روزه نیست. روزانه را تا ساعت ظهر روزه دار نگه دارید ... دو ساعت بعد از هر وعده غذایی مقدار زیادی آب بنوشید. قبل از غذا هیچکدام نوشیدن و مقدار کمی در صورت وجود در زمان غذا شیرین کره یک نوشیدنی سلامتی در زمان وعده های غذایی و در بین آن است. تا دو ساعت بعد از خوردن غذا و نه نزدیک به یک ساعت قبل از غذا ، حمام نکنید. قبل و بعد از حمام یک لیوان کامل آب بنوشید. "(عصر طلایی، در سپتامبر 9 ، 1925 ، صفحه 784-785) "هرچه زودتر از اوایل شب شما حمام آفتاب را بخورید ، اثر مفید خواهد بود ، زیرا بیشتر از اشعه های فوق بنفش ، که در حال بهبود هستند" (عصر طلایی، سپتامبر 13 ، 1933 ، ص. 777)

در کتاب خود گوشت و خون: پیوند عضو و انتقال خون در آمریکای قرن بیستم (2008 ص. 187-188) دکتر سوزان ای. لدرر (دانشیار تاریخ پزشکی ، دانشکده پزشکی دانشگاه ییل) در مورد کلینتون J. وودورث (Boldface اضافه کرد) این حرف را برای گفتن داشت:

"پس از مرگ راسل در سال 1916 ، سردبیر دومین نشریه بزرگ شاهد ، عصر طلایی ، هراهپیمایی علیه پزشکی ارتدوکس آغاز کرد.  کلیتون ج. وودورث ، حرفه پزشکی آمریکا را به عنوان "نهادی که بر پایه جهل ، خطا و خرافات بنیان نهاده شده است" توهین کرد. وودورث نوشت ، وی به عنوان سردبیر سعی در ترغیب همكاران شاهد خود در مورد كمبودهای طب مدرن ، از جمله آسیب های آسپیرین ، كلر شدن آب ، تئوری میكروب بیماری ، قابلمه ها و قابلمه های پخت و پز آلومینیوم و واكیناسیون داشت. دومی بذر سفلیس ، سرطان ، اگزما ، گل سرخ ، کتف ، مصرف ، حتی جذام و بسیاری از گرفتاری های نفرت انگیز دیگر را می کارد.  این خصومت با اقدامات منظم پزشکی یکی از عناصر واکنش شاهد به انتقال خون بود. "

بنابراین می بینیم که وودورث خصومت خود را نسبت به عمل پزشکی منظم آشکار می کند. آیا ما از اینکه او به انتقال خون اعتراض کرده کمترین تعجب را داریم؟ متأسفانه دیدگاه شخصی وی خصوصی باقی نماند. این مورد توسط مدیران وقت انجمن ، رئیس جمهور ناتان نور و معاون رئیس جمهور فردریک فرانتس پذیرفته شد.[I] مشترکین برج مراقبت برای اولین بار در شماره 1 ، 1945 ژوئیه به دکترین No Blood معرفی شد. این مقاله شامل صفحات متعددی است که با دستور کتاب مقدس سروکار دارند خوردن خون استدلال کتاب مقدس صوت بود اما قابل اجرا فقط اگر فرض واقعیت بود ، یعنی؛ که انتقال خون معادل خوردن خون بود. تفکر پزشکی معاصر (توسط 1945) بسیار فراتر از چنین تصوری قدیمی بوده است. وودورث تصمیم به نادیده گرفتن علم روز خود گرفت و در عوض دکترین را آغاز کرد که متکی به اقدامات پزشکی قدیمی در قرنهای گذشته بود.
توجه داشته باشید که چگونه استاد لیدر ادامه می دهد:

"تعبیر شاهدان از کتاب مقدس در انتقال خون به درک قدیمی تری از نقش خون در بدن متکی بود ، یعنی انتقال خون یک نوع تغذیه برای بدن است.  مقاله برج مراقبت [1 ژوئیه 1945] مدخل دائرcالمعارف 1929 را ذکر کرد که در آن خون به عنوان اصلی ترین ماده ای که بدن از طریق آن تغذیه می شود ، توصیف می شد. اما این تفکر نشان دهنده تفکر پزشکی معاصر نیست. در حقیقت، توصیف خون به عنوان غذا یا غذا ، دیدگاه پزشکان قرن هفدهم بود. به نظر نمی رسید که این تفکر پزشکی بیش از قرن حاضر ، در مورد انتقال خون باشد ، شاهدان یهوه را آزار می دهد. " [Boldface اضافه شد]

بنابراین این سه مرد (C. Woodworth ، N. Knorr ، F. Franz) تصمیم گرفتند یک دکترین را بر اساس تفکر پزشکان قرن هفدهم ایجاد کنند. با توجه به اینکه زندگی صدها هزار مشترک در آن وجود دارد برج مراقبت درگیر شدند ، آیا ما نباید چنین تصمیمی را بی پروا و غیرمسئولانه ببینیم؟ اعضای رده بندی معتقد بودند که این افراد با روحیه مقدس خدا هدایت می شوند. تعداد کمی از افراد ، در صورت وجود ، دانش کافی برای به چالش کشیدن استدلال ها و ارجاعاتی را که ارائه داده اند ، داشته اند. سیاستی که می تواند (و اغلب انجام دهد) شامل تصمیم مرگ یا مرگ برای هزاران نفر باشد ، به شایستگی یک مفهوم باستانی بستگی دارد. این موضع گیری پیامدهای ناخواسته (یا نه) نگه داشتن شاهدان یهوه را در کانون توجه قرار داد و این تصور را که JWs تنها مسیحیان واقعی بودند تداوم بخشید. تنها کسانی که زندگی خود را در خط دفاع از مسیحیت واقعی قرار می دهند.

جدا از جهان

استاد لیدر در آن زمان زمینه های جالبی را درباره پیرامون شاهدان به اشتراک می گذارد.

"در طول جنگ جهانی دوم ، همزمان با صلیب سرخ ملی آمریکا برای جمع آوری مقادیر زیادی خون برای متفقین ، مقامات صلیب سرخ ، افراد روابط عمومی و سیاستمداران اهدای خون را در جبهه داخلی به عنوان وظیفه وطنی همه آمریکایی های سالم جمع کردند. فقط به همین دلیل ، اهدای خون ممکن است سو the ظن شاهدان یهوه را برانگیخته باشد. هم در جنگ جهانی اول و هم در جنگ جهانی دوم ، دشمنی شاهدان با دولت سکولار تنش هایی را با دولت آمریکا ایجاد کرد.  امتناع از پشتیبانی از جنگ با خدمت در نیروهای مسلح منجر به زندانی شدن مخالفان وظیفه فرقه شد. " [Boldface اضافه شد]

در سال 1945 شور وطن وطن در حال اوج گرفتن بود. رهبری قبلاً تصمیم گرفته بود كه انجام وظیفه غیرنظامی برای یك مرد جوان هنگام طراحی ، سازش بی طرفی باشد (موضعی كه سرانجام با "نور جدید" در سال 1996 معكوس شد). بسیاری از برادران جوان به دلیل امتناع از انجام خدمات ملکی به زندان افتادند. در اینجا ، ما کشوری داشتیم که اهدای خون را به عنوان کشور خود در نظر می گرفت وطن پرست کاری که باید انجام شود ، در حالی که در مقابل ، مردان جوان شاهد به دلیل خدمت در ارتش حتی خدمات غیرنظامی را انجام نمی دادند.
چگونه شاهدان یهوه می توانند خون اهدا کنند که ممکن است جان یک سرباز را نجات دهد؟ آیا به عنوان حمایت از جنگ نگریسته نمی شود؟

رهبری به جای تغییر سیاست و اجازه دادن به مردان جوان شاهد پذیرش خدمات غیرنظامی ، پاشنه خود را فرو بردند و سیاست بدون خون را وضع کردند. اهمیتی نداشت که این سیاست به پیش فرض رها شده و قرن ها متکی است که به طور گسترده ای غیر علمی شناخته می شود. در طول جنگ ، شاهدان یهوه مورد تمسخر و آزار و اذیت های شدید قرار گرفتند. وقتی جنگ به پایان رسید و شور وطن پرستی فروکش کرد ، آیا ممکن است رهبری با توجه به اینکه این موقعیت به ناچار منجر به تشکیل پرونده هایی در دیوان عالی کشور می شود ، نظریه No Blood را به عنوان ابزاری برای حفظ JWs در کانون توجه مورد توجه قرار دهد؟ به جای جنگیدن برای حق امتناع از احترام گذاشتن به پرچم و حق رفتن از در به خانه ، اکنون جنگ برای آزادی انتخاب برای پایان دادن به زندگی شما یا فرزند شما بود. اگر دستور کار رهبری جدا نگه داشتن شاهدان از جهان بود ، م workedثر واقع شد. شاهدان یهوه بار دیگر در کانون توجهات قرار داشتند و بیش از یک دهه مورد به مورد می جنگیدند. در برخی موارد نوزادان و حتی نوزادان متولد نشده اند.

دکترین برای همیشه در سنگ

به طور خلاصه ، این نظر نویسنده است که دکترین No Blood در پاسخ به پارانویایی پیرامون وطن پرستی هنگام جنگ و حرکت خون صلیب سرخ آمریکا متولد شده است. اکنون می توانیم درک کنیم که چگونه چنین تحرکی به حرکت در آمده است. با انصاف نسبت به مردان مسئول ، آنها انتظار داشتند كه هر لحظه آرماهدون به آنجا برسد. این مطمئناً بر کوتاه بینی آنها تأثیر گذاشته است. اما پس از آن ، ما چه کسی را مسئول این گمانه زنی ها می کنیم که آرماگدون نزدیک بود؟ این سازمان قربانی گمانه زنی های خود شد. آنها احتمالاً احساس می کردند که از آنجا که آماگدون بسیار نزدیک است ، کمتر کسی تحت تأثیر این آموزه قرار خواهد گرفت ، و ، سلام ، همیشه رستاخیز وجود دارد ، درست است؟

هنگامی که اولین عضو سازمان از خون امتناع ورزید و به دلیل شوک خونریزی درگذشت (احتمالاً خیلی زود پس از 7 / 1 / 45) برج نگهبانی منتشر شد) ، دکترین برای همیشه در سنگ حک شده بود. هرگز نتوانست از بین برود.  رهبری انجمن سنگ آهنی عظیم را در گردن سازمان آویزان کرده بود. یکی که اعتبار و دارایی های آن را تهدید می کند. مواردی که فقط در صورت یکی از موارد زیر قابل حذف است:

  • آرماگدون
  • یک جایگزین خون زنده
  • فصل 11 ورشکستگی

بدیهی است که تاکنون هیچ اتفاقی نیفتاده است. با گذشت هر دهه ، سنگ های سنگی از نظر ظاهری بزرگتر شده اند ، زیرا صدها هزار نفر زندگی خود را مطابق با دکترین در معرض خطر قرار داده اند. فقط می توان حدس زد که چه تعداد از آنها در نتیجه پیروی از فرمان مردان ، مرگ نابهنگام را تجربه کرده اند. (روکش نقره ای برای حرفه پزشکی وجود دارد که در قسمت 3 بحث شده است). نسل های رهبری سازمان ، این کابوس یک سنگ عظیم را به ارث برده اند. اینها با ناراحتی خود را نگهبان دکترین مجبور شده اند به موقعیتی بپردازند که مستلزم دفاع از غیرقابل دفاع باشد. در تلاش برای حفظ اعتبار خود و محافظت از دارایی های سازمان ، آنها ناچار بودند که صداقت خود را فدا کنند ، و از این رو فداکاری بیشتر در رنج و از بین رفتن انسان نباشد.

استفاده نادرست از ضرب المثل های ضرب المثل 4:18 به طور م backثر نتیجه داد ، زیرا طناب کافی برای آویختن سازمان به معماران آموزه No Blood ارائه داد. با اطمینان از گمانه زنی های خود در مورد قریب الوقوع بودن آرماگدون ، آنها از انحرافات طولانی مدت این عمل غافل شدند. آموزه بدون خون در مقایسه با سایر آموزه های اعتقادی شاهدان یهوه بی نظیر است. با استفاده از برگ برنده "نور جدید" که رهبری برای خود ابداع کرده است ، می توان هر آموزش دیگری را لغو یا کنار گذاشت. (امثال 4:18). با این حال ، نمی توان آن برگ برنده را برای لغو آموزه بدون خون بازی کرد. وارونه شدن تصدیق رهبری است که این آموزه هرگز کتاب مقدس نبوده است. این دروازه های سیل را باز می کند و می تواند به نابودی مالی منجر شود.

ادعا باید این باشد که دکترین No Blood ما است کتاب مقدس برای اینکه از این عقیده تحت قانون اساسی محافظت شود (اصلاحیه اول - اعمال رایگان دین). با این حال ما می توانیم ادعا کنیم که این کتاب مقدس است ، فرض باید درست باشد اگر انتقال است نه آیا خون خوردن ، آیا جان 15:13 به وضوح اجازه نمی دهد که خون یکی را برای کمک به زندگی همسایه خود اهدا کند:

"عشق بزرگتر هیچ کس به جز این ندارد ، که یکی زندگی خود را برای دوستان خود بگذارد." (یوحنا 15:13)

اهدای خون به یکی نیاز ندارد زندگی خود را دراز کشید. در حقیقت ، اهدای خون هیچ ضرری برای اهدا کننده ندارد. این می تواند برای کسی که خون اهدا کننده یا مشتقات (کسری) از خون اهدا کننده دریافت می کند ، باشد.

In قسمت 2 ما با تاریخ از 1945 تا به امروز ادامه می دهیم. ما زیر سازی را که رهبران جامعه برای تلاش برای دفاع از دفاع ناپذیر به کار گرفته اند ، یادداشت خواهیم کرد. ما همچنین به این مقدمه می پردازیم و ثابت می کنیم که این افسانه بودن است.
_______________________________________________________
[I] برای اکثر 20th قرن ، شاهدان از این سازمان و رهبری آن به عنوان "جامعه" یاد می کردند که بر اساس کوتاه شدن نام قانونی ، Watch Tower Bible & Tract Society است.

94
0
لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x