فهرست مندرجات

معرفی
1. بار اثبات
2. نزدیک شدن به موضوع با ذهن باز
3. نمی توان گفت زندگی از دست رفته است؟
4. پارادوکس "حقیقت"
5. دقیقاً خون نماد چیست؟
6. کدام یک مهمتر است - نماد یا چیزی که نماد آن است؟
7. بررسی کتاب مقدس عبری
7.1 میثاق نواچیان
7.2 عید فصح
7.3 قانون موزاییک
8. قانون مسیح
8.1 "از خون پرهیز کنید" (اعمال 15)
8.2 آیا اجرای دقیق قانون؟ مسیح چی کار میکرد؟
8.3 موضع مسیحیان اولیه
9. گزارش های اضافی کتاب مقدس که مبانی مرتبط را نشان می دهد
10. ایثار نهایی - فدیه
11. خونریزی برای مسیحیان
12. کسر و اجزای خون - واقعاً کدام اصل در خطر است؟
13. مالکیت زندگی و خون
14. آیا به راستی وظیفه ماست که زندگی را حفظ کنیم؟
15. چه کسی تصمیم می گیرد تهدید کننده زندگی چیست؟
16-آیا امید معاد تفاوتی ایجاد می کند؟
17 نتیجه گیری

معرفی

من معتقدم آموزه شاهدان یهوه که افراد را وادار می کند در هر شرایطی استفاده پزشکی از خون را رد کنند ، مغایر و مخالف کلام خدا است. آنچه در زیر می آید بررسی عمیق موضوع است.

1. بار اثبات

آیا این مومن است که باید از عقیده خود در مورد اشتباه بودن انتقال خون دفاع کند؟ یا برخی دستورات كتاب مقدس بار اثبات را بر دوش کسانی می اندازند كه چنین اعتقادی را انكار می كنند.

همانطور که معمولاً هنگام تعیین بار اثبات اتفاق می افتد ، حداقل دو روش برای بررسی این مسئله وجود دارد. من پیشنهاد می کنم گزینه های اصلی در این مورد عبارتند از:

1) منع خون جهانی و بدون قید و شرط است. هرگونه استثنا یا هر ادعایی مبنی بر اینکه می توان از خون برای هدفی خاص استفاده کرد ، باید مستقیماً از کتاب مقدس اثبات شود.

2) کتاب مقدس شامل منع استفاده از خون است ، اما اینها بر اساس یک اصل اساسی بنا شده است. آنها باید در چارچوب و دامنه هر منع درک شوند. از آنجا که منع صریحاً در استفاده از خون از خون وجود ندارد ، باید نشان داده شود که ممنوعیتهایی که بیان شده است ، به وضوح در مورد همه شرایط از جمله مواردی که ممکن است در آن مرگ یا زندگی باشد ، اعمال می شود.

من ادعا می کنم که گزینه شماره 2 درست است و استدلالهایم را پیرامون این چارچوب بیشتر می کند ، اما حتی اگر من اعتقاد ندارم که بار اثبات بر دوش من است ، اما به طور کلی برای بررسی کامل موضوع را مانند آنچه که در آن هستم خواهم کرد. استدلال ها

2. نزدیک شدن به موضوع با ذهن باز

اگر مدت طولانی JW هستید ، نزدیک شدن عینی به این موضوع دشوار خواهد بود. متزلزل کردن قدرت بزرگ تابو ممکن است تقریباً غیرممکن باشد. شاهداني وجود دارند كه با ديدن (يا فكر كردن) يك كيسه خون يا فرآورده مبتني بر خون ذهني خود را عقب مي اندازند. چنین واکنشی تعجب آور نیست. ادبیات JW اغلب ایده دریافت خون به بدن شخص را با اقدامات نفرت انگیز مانند تجاوز به عنف ، کودک آزاری و آدم خواری برابر دانسته است. به نقل قول زیر توجه کنید:

از این رو ، از آنجا که مسیحیان در برابر تجاوز - یک حمله جنسی نجس - مقاومت می کنند ، بنابراین در مقابل انتقال خون که به دستور دادگاه صورت می گیرد ، مقاومت می کنند - نوعی حمله به بدن (برج مراقبت 1980 6/15 ص 23 بینش در مورد اخبار)

سپس این حساب ها را در نظر بگیرید (همه مربوط به کودکان است):

احساسی که دارم این است که اگر به من خونی داده شود که مانند تجاوز به من باشد ، بدنم را آزار دهد. اگر این اتفاق بیفتد بدنم را نمی خواهم. من نمی توانم با آن زندگی کنم اگر قرار است از خون استفاده شود ، من حتی درمانی هم نمی خواهم. در برابر استفاده از خون مقاومت می کنم (بیدار 1994 5/22 ص. 6 وی "در روزهای جوانی خالق خود را به یاد آورد")

کریستال به پزشکان گفت که اگر بخواهند او را تزریق کنند ، "جیغ و هول" می دهد و به عنوان یکی از شاهدان یهوه ، هرگونه تجویز خون را به زور به اندازه تجاوز به عنف تلقی می کند. (بیدار 1994/5/22 ص. 11 جوانی که "قدرتی فراتر از آنچه طبیعی است" دارند)

در روز چهارم دادگاه ، لیزا شهادت داد. یکی از س questionsالاتی که از او پرسیده شد این بود که انتقال اجباری نیمه شب چه حسی در او ایجاد کرد. او توضیح داد که این باعث می شود احساس کند از سگی برای آزمایش استفاده می شود ، احساس می کند که مورد تجاوز قرار گرفته است ... او گفت اگر این اتفاق دوباره بیفتد ، "می جنگد و تیرک IV را لگد می کند و IV را می شکافد ، مهم نیست که چطور بسیار آسیب می رساند و سوراخ هایی در خون ایجاد می کند. " (بیدار 1994/5/22 ص. 12-13 جوانان که "قدرتی فراتر از آنچه طبیعی است" دارند)

آیا وقتی چنین موازات احساسی ترسیم می شود ، آیا جای تعجب است که مغز راه هایی برای رد هرگونه تصور از پذیرش پیدا می کند ، و برای گرفتن چنین موضعی استدلال می کند؟

اما باید تشخیص دهیم که احساس ناراحتی مردم نسبت به کارها دشوار نیست - مخصوصاً وقتی صحبت از قسمتهای داخلی انسان و حیوانات می شود. من بسیاری را می شناسم که فقط به این دلیل که این ایده را دوست ندارند هرگز کله پاچه نخواهند خورد. به آنها قلب گاو پیشنهاد دهید و آنها بیزار شوند. شاید این در مورد شما صادق باشد ، حتی اگر از نظر طعم و مزه باشد اگر آن را در خورشت بخورید کاملاً خوشمزه به نظر می رسد. (به آرامی پخته شده و برش گوشتی لطیف و خوشمزه است.)

این را از خود بپرسید: آیا اگر قلب انسانی برای پیوند به من نشان داده شود ، عقب می افتم؟ ممکن است یا نه ، بسته به کلفتی عمومی شما برای همه موارد پزشکی است. اما اگر کودک کوچک شما روی تخت بیمارستان است که در معرض مرگ است مگر اینکه قلب خود را با جراحی پیوند دریافت کند ، در آن صورت چه احساسی دارید؟ مطمئناً آن قطعه خونین عضوی از انسان به یک موضوع امید و شادی تبدیل می شود. اگر نه ، شاید برخی از احساسات طبیعی والدین شما ایجاد شده باشد.

در سال 1967 برج مراقبت پیوند اعضا را با آدم خواری انسان شناسایی کرد. اگر زندگی شما به آن وابسته بود ، احساس شما در مورد پذیرش پیوند اعضا چگونه بود؟

وقتی مردان دانشمند به این نتیجه می رسند که این روند طبیعی دیگر م workثر نخواهد بود و آنها پیشنهاد می کنند عضو را از بدن خارج کنند و مستقیماً عضوی را جایگزین کنند ، این یک میانبر است. کسانی که تسلیم چنین عملیاتی می شوند از گوشت انسان دیگری زندگی می کنند. این آدم خواری است. با این حال ، خداوند به خداوند اجازه داد تا گوشت حیوانات را بخورد ، انسانها اجازه ندادند كه با كنیبالیستی كردن گوشت انسان ، چه جویده شده و چه به صورت اندامهای كامل یا اجزای بدن كه از دیگران گرفته شده است ، زندگی خود را ادامه دهند.

"آدم خواری پزشکی". remark قابل توجه ترین نمونه از این عمل در چین اتفاق می افتد. در بین فقرا اتفاق غیرمعمولی نیست که یکی از اعضای خانواده یک تکه گوشت از بازو یا پا بریده ، که پخته شده و سپس به یکی از بستگان بیمار داده شود.
(برج مراقبت 1967/11/15 ص 702 س Fromال خوانندگان)

یک مطالعه بر روی 292 بیمار پیوند کلیه نشان داد که تقریباً 20 درصد پس از عمل افسردگی شدید را تجربه کرده اند ، حتی تعدادی اقدام به خودکشی کرده اند. در مقابل ، از هر 1,500 بیمار جراحی عمومی فقط حدود یک نفر دچار اختلال عاطفی شدید می شود.

یک عامل عجیب و غریب که بعضاً ذکر می شود اصطلاحاً "پیوند شخصیت" است. یعنی به نظر می رسد که گیرنده در برخی موارد برخی از فاکتورهای شخصیتی شخصی را که عضو از آن آمده است ، اتخاذ کرده است. یک زن جوان بی ادب که کلیه را از خواهر بزرگتر ، محافظه کار و خوش رفتار خود دریافت کرد ، در ابتدا بسیار ناراحت به نظر می رسید. سپس او در بیشتر رفتارهای خود از خواهرش تقلید کرد. بیمار دیگری ادعا کرد که پس از پیوند کلیه ، تغییراتی در مورد زندگی دریافت کرده است. پس از پیوند ، یک مرد معتدل خوی مانند اهدا کننده پرخاشگر شد. مشکل ممکن است عمدتا یا کاملاً ذهنی باشد. اما حداقل جالب است که کتاب مقدس کلیه ها را از نزدیک با احساسات انسانی پیوند می دهد - مقایسه کنید ارمیا 17: 10 و مکاشفه 2: 23.
(برج مراقبت 1975 9 /1 ص. 519 بینش در مورد اخبار)

من نمی دانم که آیا هرگز به دلیل قبول پیوند اعضا با کسی برخورد قضایی شده است ، اما در آن زمان خوانندگان وفادار برج مراقبت و بیدار چه احساسی در این باره داشتند؟ اگر سخنگوی یهوه مستقیماً به شما بگوید كه او این كار را آدم خواری می داند و آن را به بریدن گوشت از خویشاوند زنده و خوردن آن تشبیه می كند ، آیا شما به سرعت عقاید این ایده را ایجاد نمی كنید؟

من اعتراض می کنم که انتقام "طبیعی" که شاهدان ادعا می کنند نسبت به فرآورده های خونی در زمینه استفاده از دارو احساس می کنند ، به همین ترتیب ایجاد شده است.

برخی ممکن است نتیجه بگیرند که احساسات آنها در برابر خون توسط خطرات عفونت ها و عدم پذیرش هایی که گاهی اوقات همراه با استفاده پزشکی از خون است ، تأیید می شود. در واقع به نظر می رسد که آنها تصور می کنند که اگر خدا بخواهد ما از این طریق خون استفاده کنیم ، چنین مواردی مشکلی نخواهد داشت. اما مطمئناً آنها این واقعیت را نادیده می گیرند که چنین خطراتی انواع پیوند اعضا را به همراه دارد و خون در واقع عضوی از بدن است. در حقیقت موارد رد شدن با اندام های اصلی در واقع بسیار بیشتر از خون است. ما می پذیریم که تقریباً هر پزشکی دارای درجاتی از خطر است ، چه اینها عوارض جانبی باشد و چه در نتیجه عملکرد نادرست و یا به دلایل بی شمار دیگر. ما اینها را نشانه هایی از طرف خدا نمی دانیم که او همه اقدامات پزشکی را رد می کند. این فقط روشی است که در دنیای ناقص ما وجود دارد.

بنابراین این مقدمه تا حدی طولانی درخواستی است که شما می خواهید هرگونه احساس شخصی را که ممکن است در برابر خون ایجاد کرده اید کنار بگذارید زیرا فقط شواهد کتاب مقدس را در نظر می گیرید.

3. نمی توان گفت زندگی از دست رفته است؟

یکی از طرفداران این ممنوعیت خون اغلب استدلال می کند که در مواردی که شاهدان از قبول تزریق خون خودداری می کنند ، غیرممکن است که بگوییم آنها به هر حال نمی مردند. بنابراین آنها ادعا می کنند که ما نمی توانیم بگوییم خون زندگی را نجات می دهد ، و نمی توانیم بگوییم که سیاست JW هزینه زندگی را به همراه دارد.

این نکته مهمی است که باید به آن پرداخته شود ، زیرا ، اگر کسی بتواند متقاعد شود که پذیرش خون از نظر پزشکی در بهترین حالت خنثی است و در بدترین حالت مضر است ، به نظر می رسد که دکترین بدون خون هیچ اعتقادی ایمن نیست. گرد

به نظر من ، ادعا كردن غیرممكن است كه بگوییم زندگی از دست رفته است ، بحثی بسیار ابلهانه است ، و حتی یك كوشش شدید از طریق انتشارات خودمان انجام نشده است.

بدون شک درست است که از فرآورده های خونی در برخی شرایط همچنان به صورت غیرضروری استفاده می شود. از طرف دیگر ، هنوز موقعیت های بسیاری وجود دارد که عدم پذیرش درمان که شامل هر فرآورده خونی باشد ، بقای فرد را بطور جدی کاهش می دهد.

این استدلال که ما هرگز نمی توانیم مرگ را به طور کامل به امتناع از خون نسبت دهیم ، کار ناپسندی است زیرا می دانیم تصمیمات یا فعالیت هایی که به سادگی باعث افزایش ما می شوند شانس مرگ ، حتی اگر مرگ تضمین نشده باشد ، هر دو احمقانه و اشتباه است. دقیقاً به همین دلیل در ورزشهای شدید و پرخطر شرکت نمی کنیم. یک شخص نمی تواند بحث کند - خوب ، پریدن از روی صخره ای که به این طناب بانجی پاره شده متصل است ، اشکالی ندارد ، زیرا من احتمال زنده ماندن از تعادل دارم تا مرگ. به سادگی افزایش خطر مرگ به روشی غیرضروری نمای نادرستی از ارزش زندگی را نشان می دهد.

درست است که حوزه پزشکی در زمینه استفاده از جراحی بدون خون در حال پیشرفت است و این واقعاً دلگرم کننده است. بدون شک بسیاری از آنها همانطور که به طور کلی از پیشرفتهای مداوم در علوم پزشکی در سراسر کشور سود می برند نیز سود خواهند برد. اما همانطور که استدلالهای ارائه شده در این مقاله را بررسی می کنید ، مهم است که بدانید آنچه بدون خون ، چه در حال حاضر و چه در آینده ، قابل دستیابی است یا ممکن است نباشد ، با اصول مورد بررسی کاملاً بی ربط است.

س isال این است که آیا اساساً امتناع از خون در شرایط تهدید کننده زندگی صحیح است؟ علی رغم پیشرفتهایی که ممکن است در آینده صورت گیرد ، می دانیم که در طول 60 سال گذشته یا خیلی ها با این تصمیم دقیق روبرو شده اند.

این از یک دوازده ساله:

"من هیچ خون یا فرآورده خونی نمی خواهم. من ترجیح می دهم در صورت لزوم ، مرگ را بپذیرم تا اینکه قول خود را که به یهوه خدا انجام داده و اراده او را انجام می دهم ، زیر پا بگذارم. ""… پس از یک شب سخت و طولانی ، در ساعت 6:30 صبح ، 22 سپتامبر 1993 ، لنا در مرگ در خواب فرو رفت. آغوش مادرش (بیدار 1994/5/22 ص. 10 جوانی که "قدرتی فراتر از آنچه طبیعی است" دارند)

آیا اگر یک محصول خونی منع نشده بود ، لنا زنده می ماند؟ من مطمئن هستم كه هیچ کس نمی تواند برای یقین مطلق بگوید. اما این واقعیت تغییری نمی کند که لنا اعتقاد داشت که برای رضایت خدا در اصل لازم است جان خود را فدا کند. نویسندگان مقاله "بیدار" نیز از تلویح اینکه انتخاب بین پذیرش خون و مرگ بوده است ، ابایی ندارند.

برای این منظور ذکر این نکته نیز مهم است که این دلیل بر استفاده پزشکی عمومی از خون یا فرآورده های مبتنی بر خون نیست. بلکه بررسی قوانین خدا در مورد خون است ، و تعیین اینکه آیا آنها تا حدی که جان خود را فدا کنند ، بیشتر از نقض قوانین است. این مسئله به همان اندازه درست است که مسئله خون خوردن در یک زندگی یا مرگ باشد ، نه مصرف پزشکی آن - موضوعی که بعداً بررسی خواهد شد.

بیایید حتما مسائل را از هم جدا کنیم. یک مقاله اخیر "ونکوور سان" هنگام نوشتن این مقاله در میان JW ها در دست انتشار است. عنوان: "خون زیاد: محققان می ترسند که" موهبت زندگی "ممکن است گاهی او را به خطر بیندازد". از نظر من مقاله خوبی است. همانند بسیاری از اقدامات در زمینه پزشکی ، چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارد. برخی از مواردی که در یک موقعیت به درستی مورد استفاده قرار می گیرند ممکن است به طور نادرست و مضر در موقعیت دیگر اعمال شوند. بدیهی است که ما را به این نتیجه نمی رساند که آنها هیچ استفاده درستی ندارند. چنین جهشی منطقی مضحک خواهد بود.

به این عصاره مهم از همان مقاله توجه کنید:

"در موارد "خونریزی شدید" ناشی از ضربه یا خونریزی ، یا برای بیماران مبتلا به سرطان خون یا سرطان های دیگر ، انتقال خون می تواند نجات دهنده باشد. در همان زمان ، متخصصان می گویند شواهد قابل توجهی کمی وجود دارد که نشان دهد کدام بیماران - کوتاه مدت بیماران ناگهانی مقادیر زیادی خون - از انتقال خون بهره مند می شوند."

گاهی اوقات ، شاید غالباً ، از خون برای اهداف پزشکی غیرضروری استفاده می شود. در این شک ندارم. این چیزی نیست که در اینجا مورد بحث است. ما به ویژه بر این مسئله تمرکز داریم که آیا اصولاً استفاده از خون در شرایط تهدید کننده زندگی صحیح است یا خیر. مقاله ونکوور سان تصدیق می کند که در شرایط خاص خون می تواند "نجات دهنده" باشد. این می تواند توسط خواننده JW که می خواهد واقعیت ها را فیلتر کند ، فاش شود ، اما این در قلب بحث اخلاقی ، اخلاقی و کتاب مقدس ما است.

4. پارادوکس "حقیقت"

کسانی که معتقدند هیئت حاکمه به عنوان سخنگوی خداوند عمل می کند و مراقبان حقیقت منحصر به فرد هستند ، می توانند به راحتی از این بخش بگذرند. برای شما هیچ تناقضی وجود ندارد. این کاملاً منطقی است که فقط شاهدان یهوه می توانند دیدگاه واقعی خدا در مورد خون را همراه با سایر حقایق منحصر به فرد دیگری که آموزه های ما را تشکیل می دهند ، داشته باشند.

برای ما که مشکلات عمیق کتاب مقدس را با بسیاری از مشکلات ، از جمله 1914 ، 1919 و تقویم مربوط به آن ، سیستم مسیحی دو طبقه ، میانجیگری محدود عیسی مسیح و غیره شناسایی کرده ایم ، یک سوال جالب مطرح می شود.

امتناع از خون در شرایط تهدید کننده زندگی به عنوان یک مسئله نجات شناخته شده است. ادعا می شود که اگر اکنون طول عمر محدود خود را انتخاب کنیم ، آن را به قیمت زندگی ابدی خود انجام می دهیم.

ممکن است منجر به طولانی شدن فوری و بسیار موقتی زندگی شود ، اما این به قیمت زندگی ابدی برای یک مسیحی فداکار است.
(خون ، دارو و قانون خدا ، 1961 ص 54)

آدریان پاسخ داد: ”مامان ، تجارت خوبی نیست. برای نافرمانی از خدا و افزایش زندگی من برای چند سال اکنون و پس از آن به دلیل نافرمانی من از خدا در معاد و زندگی برای همیشه در بهشت ​​زمین خود را از دست بدهند - این فقط هوشمندانه نیست! "
(بیدار 1994 5/22 ص. 4–5 او "در روزهای جوانی خالق خود را به یاد آورد")

اگر این موضع درست باشد ، پیشنهاد می شود که JW به عنوان یک سازمان از نظر الهی ، حضانت تفسیر صحیح و منحصر به فرد جنبه نجات بخشی از قانون خدا را به او سپرده اند. اگر چنین موضعی برای نجات واقعاً لازم باشد ، سازمانی که منحصراً آن را تبلیغ می کند ، باید واقعاً کشتی نوح امروزی باشد. به نوبه خود باید بپذیریم که "حقایق" منحصر به فرد دیگر - هرچند غالباً در کتب فاقد مبنا (و گاه برخلاف آن) - ممکن است به نوعی به همین سازمان محول شده باشد. اگر نه ، پس چگونه است ، در کل حوزه اندیشه یهود-مسیحی ، این اقلیت کوچک چنین "حقیقت" مهم یا مرگ مهم را به درستی تفسیر کرده است؟

همچنین ، این مکاشفه دقیقاً برای چه کسی صورت گرفته است؟

بیایید یادآوری کنیم که در زمان JF Rutherford به عنوان رئیس WTBS وی تلقیحات و آلومینیوم را از جمله موارد دیگر محکوم کرد. با این حال ، به نظر می رسد که وی استفاده پزشکی از خون را محکوم نکرده است. این در سال 1945 پس از به دست گرفتن ریاست جمهوری نور انجام شد. به نظر می رسد که اف. فرانتز در واقع شخصی بود که از نظر الهیاتی این آموزه را اجرا کرد.

ممکن است شخصی استدلال کند که آموزه خون بخشی از افشاگری تدریجی "نور جدید" به کانال تعیین شده توسط خداوند است. اگر چنین است ، دستورالعمل بعدی 1967 مبنی بر پیوند اعضای بدن چگونه برابر با آدم خواری انسان است که در نظر خدا از این نظر است؟ آیا این بخشی از مکاشفه مترقی بود؟

بیایید به یاد بیاوریم که اصل اولیه ای که در آن انتقال تزریق ممنوع بود ، تعریف آن به عنوان "تغذیه با خون”(مطمئن شوید از همه چیز ، ص 47 ، 1953). این از نظر پزشکی نادرست است زیرا خون انتقال یافته توسط بدن هضم نمی شود. بلکه در واقع نوعی پیوند اعضا است.

به نظر می رسد اکنون نمایش اولیه استفاده پزشکی از خون به عنوان نوعی مصرف آدمخوارانه تا حدودی کاهش یافته است ، اگرچه ایده اساسی "تغذیه" هنوز مورد استفاده قرار می گیرد. اما نباید استدلال گذشته را که نظریه JW را به جایگاه فعلی رسانده است نادیده بگیریم. این بسیار بیان می کند که آیا این آموزه از طرف خداست یا از انسان.

5. دقیقاً خون نماد چیست؟

یک چیز که امیدوارم توافق در ابتدا ساده باشد این است که خون برای چیزی نماد است. و موضوع مورد بحث مربوط به زندگی است. در اینجا چند گزینه در مورد چگونگی پاسخ به سوال وجود دارد:

  • خون نماد زندگی است
  • خون نماد تقدس زندگی است
  • خون نماد مالکیت خداوند بر زندگی است
  • خون نماد حرمت زندگی است با توجه به مالکیت خداوند بر آن

حتی اگر این تغییرات ظریف به نظر برسند ، نتیجه گیری ما به حقیقت موضوع بستگی خواهد داشت ، بنابراین من از شما می خواهم که س questionال را کاملاً در ذهن داشته باشید.

آموزه رسمی JW چگونه پاسخ را تنظیم می کند؟

انتقام خون براساس حکم مربوط به حرمت خون و زندگی انسان به نوح گفت
(Insight on the Scriptures Vol.) 1 ص. 221 انتقام جوی خون)

پس از طغیان ، وقتی نوح و خانواده اش از کشتی بیرون آمدند ، یوهو هدف خود را در رابطه با آنها اعلام کرد حرمت زندگی و خون
(برج مراقبت 1991/9/1 ص. 16-17 پاراگراف 7)

شما می توانید از این بیانیه به کل خانواده بشر مشاهده کنید که خداوند خون یک مرد را مانند این نگاه می کند ایستاده برای زندگی خود.
(برج مراقبت 2004/6/15 ص. 15 پاراگراف 6)

بنابراین امیدوارم که بتوانیم در ابتدا توافق کنیم که نمادگرایی خون با تقدس زندگی ارتباط دارد. ممکن است به این محدود نشود ، اما نمی توان این حقیقت اساسی را کنار زد. همانطور که در مورد کتاب مقدس استدلال می کنیم ، این نکته را بیشتر تأیید خواهیم کرد ، و سپس پایه و اساس ما برای هماهنگی کامل اطلاعاتی است که کلام خدا در این زمینه شامل می شود. بعداً نیز به موضوع مالکیت زندگی خواهم پرداخت.

6. کدام یک مهمتر است - نماد یا چیزی که نماد آن است؟

احمق و کور! در واقع کدام بزرگتر است ، طلا یا معبدی که طلا را مقدس کرده است؟ همچنین ، "اگر کسی به محراب سوگند یاد کند ، چیزی نیست. اما اگر کسی به هدایای آن سوگند یاد کند ، به او واجب است. ' کورها! در حقیقت ، کدام یک بزرگتر است ، هدیه یا محرابی که هدیه را مقدس می کند؟ (Matt 23: 17-19)

اگر یهوه می خواهد با استفاده از یک نماد بر ما مقدس بودن زندگی تأثیر بگذارد ، پس باید بپرسیم که آیا خود نماد می تواند هرگز مهمتر از نمادی باشد که نماد آن است.

یک بار توسط خوانندگان این سایت یک تصویر به شرح زیر ارائه شده است:

در بعضی از کشورها سوزاندن پرچم ملی جرم تلقی می شود. این بدان دلیل است که پرچم به عنوان یک نماد مقدس به نمایندگی از کشور برگزار می شود. به دلیل عزت و افتخار بیشتر برای ملت است که پرچم با ملت همراه است ، به عنوان یک نماد مقدس نگه داشته می شود. حال ، دادستان ملتی با چنین قانونی چگونه این سناریو را قضاوت می کند:

این کشور در آستانه تخریب قطعی و قریب الوقوع توسط دشمن است. تنها امید به زنده ماندن در دستان فردی تنها است که فقط یک وسیله برای نجات کشور خود در اختیار دارد - استفاده از پرچم ملت خود به عنوان بخشی از کوکتل مولوتف برای شعله ور کردن یک انفجار بزرگ که دشمن را شکست می دهد. با توجه به شرایط سوزاندن پرچم توسط وی ، آیا فکر می کنید دادستان آن کشور اتهام هتک حرمت به پرچم ملی علیه فرد را دنبال کند؟ چگونه دادستان می تواند او را به خاطر فدا کردن نشان ملی برای نجات چیزهایی که از ارزش بیشتری برخوردار است ، یعنی ملت ، متهم کند؟ پیگرد قانونی این مرد به معنای اهمیت داشتن مقدسات نشان ملی از اهمیتی مهمتر و کاملاً جدا شده از مسئله مهمتر - ملت است.

من معتقدم که این یک تصویر استادانه است که پوچ بودن قرار دادن نماد را بالاتر از نمادی که نشان می دهد ، برجسته می کند. اما همانطور که خواهیم دید ، این فقط یک بهانه آرزو نیست که اگر تحت آزمایش هستیم ، پوست خود را نجات دهیم. این اصول ریشه عمیق در کلام خدا دارد.

7. بررسی کتاب مقدس عبری

علی رغم ادعای من مبنی بر اینکه مسئولیت اثبات آن بر عهده کسانی است که استفاده از خون را برای مقاصد پزشکی برای زندگی ممنوع می کنند ، من به استدلال های استاندارد کتاب مقدس می پردازم که در حمایت از دکترین توسط JW استفاده شده است. سوالی که من خواهم پرسید این است که آیا ما واقعاً می توانیم قانونی جهانی در کتاب مقدس پیدا کنیم که استفاده از خون را در هر شرایطی (غیر از استفاده قربانی) منع کند.

7.1 میثاق نواچیان

در نظر گرفتن اولین حکم در مورد خون در متن کاملی که داده شده مهم است. زمینه برای همه کتابهای مقدس که ما در نظر می گیریم ضروری خواهد بود ، و هیچ JW نباید مشکلی در بررسی متون مقدس از این طریق داشته باشد - مخصوصاً برای چنین مسئله جدی شامل مرگ و زندگی احتمالی. بنابراین من از خواننده می خواهم که متن را با دقت بخواند. لطفاً در صورت امکان آن را در کتاب مقدس خود بخوانید ، اما من برای کسانی که آنلاین مطالعه می کنند و در حال حاضر به نسخه چاپی دسترسی ندارند ، آن را بازتولید می کنم.

(پیدایش 9: 1-7) و خدا ادامه داد تا نوح و پسرانش را برکت دهد و به آنها گفت: «بارور شوید و زیاد شوید و زمین را پر کنید. و ترس از شما و وحشت از جانب شما بر هر موجود زنده زمین و بر هر موجود پرنده آسمان ، بر همه آنچه که روی زمین حرکت می کند و همه ماهی های دریا ادامه خواهد داشت. اکنون به دست شما داده می شود. هر حیوان متحرکی که زنده است ممکن است به عنوان غذای شما عمل کند. همانطور که در مورد پوشش گیاهی سبز ، من همه آن را به شما می دهم. فقط باید با روح آن - خون آن - گوشت بخورید. و علاوه بر این ، خون روح شما را پس خواهم گرفت. از دست هر موجود زنده ای آن را پس خواهم گرفت. و از دست انسان ، از دست هر کسی که برادر او است ، روح انسان را پس خواهم گرفت. هرکسی که خون انسان را بریزد ، خون او توسط انسان ریخته خواهد شد ، زیرا او را به شکل خدا انسان ساخته است. و اما شما مردان ، پربار باشید و زیاد شوید ، زمین را با خود غرق کنید و در آن زیاد شوید. »

در اینجا اصول حیاتی در مورد زندگی و خون ابتدا بیان می شود. همچنین کمیسیونی که برای تولید مثل به آدم و حوا داده شده است ، دوباره بیان می شود. اینها مضامین نامربوطی نیستند. اهمیت زندگی برای خدا در تحقق هدف او ، همان چیزی است که آنها را بهم پیوند می دهد.

توجه به این نکته مهم است که دستور مربوط به خون در واقع یک بند است. این چیزی نیست که به عنوان یک قانون جهانی بدون هیچ زمینه ای بیان شده باشد. به طور خاص این یک بند است که اجازه تازه اعطا شده برای خوردن حیوانات را اصلاح می کند.

در این مرحله باید مکث کنیم و بپرسیم که چرا چنین شرطی وضع شده است. از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است که ما این کار را انجام دهیم زیرا این امر پایه و اساس سایر مراجع در کتاب مقدس در مورد چگونگی رفتار انسان با خون است. بنابراین لطفاً این سوال را با دقت بررسی کنید. اگر شما نوح بودید ، و علاوه بر آنچه در دامنه های آرارات در آنجا داده شده بود ، دستور دیگری نداشتید ، در مورد دلیل این كه یوهو این شرط را بیان كرده است ، چه نتیجه می گرفتید؟ (این دعوت برای تفسیر انسانی از دستور خداوند نیست. اما اگر بخواهیم درک درستی از آنچه کلام خدا انجام می دهد و نمی گوید ، لازم است ذهن خود را از پیش داوری ها پاک کنیم).

آیا موضوع گذرگاه فوق اساساً مربوط به خون است؟ نه. این امر در درجه اول مربوط به زندگی ، تولید مثل زندگی و امتیازی است که یهوه برای تصرف حیوانات در نظر گرفته است. اما با توجه به اینکه اکنون انسان مجاز به کشتن برای غذا است ، مطمئناً این خطر وجود داشت که زندگی از نظر او بی ارزش شود. لازم بود مکانیزمی وجود داشته باشد که انسان به خاطر داشته باشد که با وجود این امتیاز ، زندگی مقدس است و متعلق به خداست. مراسم خونریزی یک حیوان قبل از خوردن آن ، هم یادآوری این واقعیت است و هم به انسان این فرصت را می دهد که به خداوند نشان دهد که این موارد شناخته شده و مورد احترام است.

اینکه این بخش با تمرکز بر ارزش زندگی بشر ادامه می یابد ، این را در متن بیشتری قرار می دهد. در v5 یهوه می گوید "خون شما از روح شما را پس خواهم گرفت." منظورش از این حرف چیست؟ آیا قرار است وقتی انسان می میرد ، خون ریخته شود؟ البته که نه. نمادگرایی برای ما روشن می شود ، به ویژه هنگامی که "کسی که خون انسان را می ریزد ، خون او توسط انسان ریخته می شود."درخواست خون از خون یهوه به این معنی است که او ما را در مورد چگونگی ارزش دادن به زندگی دیگران مسئول می داند (مقایسه کنید Gen 42: 22) نکته مشترک در کل بخش این است که ما باید برای زندگی ارزش قائل شویم همانطور که خداوند برای زندگی ارزش قائل است. علی رغم این واقعیت که انسان مجاز به گرفتن حیوانات است ، ما باید ارزش آن را تشخیص دهیم ، همانطور که ارزش زندگی انسان را نیز باید تشخیص دهیم.

با توجه به این اصول که تاکنون ارائه شد ، آیا منطقی است که از درمان دارویی بالقوه نجات دهنده که شامل خون یا اجزای خون است ، امتناع ورزید یا آن را از دیگران دریغ کرد؟

مطمئناً چیزهای بیشتری در انتظار قرار است ، اما این سوالی است که از شما می خواهم در هر مقطع در نظر بگیرید. این به ما کمک خواهد کرد تا ببینیم که چگونه هر کتاب مقدس ممکن است در این زمینه آورده شود ، در چارچوب کلی قرار می گیرد و آیا هیچ یک از آنها واقعاً از آموزه منع خون حمایت می کنند.

در این مرحله من مطرح می کنم که اصل غالب در آن تأکید شده است پیدایش 9 هیچ آیینی شامل استفاده یا سو mis استفاده از خون نیست. این بیشتر نیاز به درمان زندگی است - همه زندگی ، اما به ویژه زندگی انسان - به عنوان چیزی ارزشمند. مال خداست. برای او ارزشمند است. او دستور می دهد که ما به آن احترام بگذاریم.

بنابراین کدام یک از این اقدامات با چنین اصولی مغایرت دارد؟

1) افزایش خطر مرگ از طریق اعمال تصور شده (هر چند بیان نشده) از قانون خدا.
2) استفاده از خون به طور بالقوه برای حفظ یک زندگی (در شرایطی که برای به دست آوردن آن هیچ زندگی صورت نگرفت).

این مکان مکانی مناسب برای تمایز مهم بین اصول میثاق نوآچیان و آنچه در هنگام استفاده پزشکی از خون ادامه دارد ، خواهد بود. همانطور که دیدیم دستوراتی که به نوح در مورد خون جسمی داده شده مربوط به شرایطی است که در آن زندگی انجام می شود. هنگامی که خون از نظر پزشکی استفاده می شود ، مرگ اهدا کننده نیست.

هنگامی که خون از نظر پزشکی استفاده می شود ، مرگ اهدا کننده نیست.

همچنین هنگام بررسی کتاب مقدس بیشتر به خاطر داشته باشید. آیا دستور کتبی در مورد خون وجود دارد که به نوعی منجر به گرفتن زندگی نباشد؟ در غیر این صورت ، پس چه زمینه هایی برای اعمال هر یک از اصول در مورد "خون اهدایی" وجود دارد؟

7.2 عید فصح

اگرچه قانون موزاییک در زمان عید فصح در مصر هنوز ارائه نشده بود ، اما این آیین خود مقدمه ای بود برای ادامه استفاده قربانی خون در سیستم یهود ، و اشاره به ، و اوج آن ، قربانی شدن عیسی مسیح خود .

بنابراین ، این می تواند مکان مناسبی برای پرداختن به یکی از استدلال های ارائه شده در کتاب "استدلال از کتاب مقدس" باشد.

فقط استفاده فداکارانه از خون توسط خدا تأیید شده است (rs ص. 71)

این مطمئناً مغالطه منطقی است.

این دستورات را در نظر بگیرید:

1) شما نباید از محصول X برای هدف A استفاده کنید
2) شما باید از Product X برای Purpose B استفاده کنید

… و سپس به موارد زیر پاسخ دهید

از نظر منطقی آیا استفاده از Product X برای هدف C مجاز است؟

پاسخ این است که ما نمی توانیم بدون اطلاعات اضافی بدانیم. بیان اینکه فقط هدف B تا کنون توسط خدا تأیید شده است و بنابراین هیچ هدف دیگری مجاز نیست ، نیاز به تکرار دستور دوم است:

شما نباید از Product X برای اهداف دیگری غیر از Purpose B استفاده کنید

دستوراتی که در قانون موزاییک در مورد خون وجود دارد به این صورت جهانی بیان نشده است. برخی از کاربردها بطور خاص حذف می شوند ، برخی به صراحت گنجانده می شوند ، و همه موارد دیگر باید براساس برخی از اصول ثابت شده حذف شوند ، یا به سادگی خارج از محدوده دستورات داده شده در نظر گرفته شوند.

علاوه بر همه این موارد ، فرض حتی درست نیست. اولین آفت مصری ها در خروج 7 این بود که رود نیل و تمام آب ذخیره شده در مصر را به خون تبدیل کند. اگرچه خون با گرفتن یک زندگی تولید نشده است ، اما ظاهراً خون واقعی بوده و استفاده از آن برای موارد دیگری غیر از اهداف قربانی بوده است. اگر بخواهیم استدلال را اصلاح کنیم و بگوییم "فقط استفاده قربانی خون از طرف خدا تأیید شده است در مواردی که در آن جان گرفتن وجود دارد" همه چیز خوب است. اما سپس به خاطر داشته باشید که استفاده پزشکی از خون اهدا کنندگان خون انسان نیز شامل جان گرفتن نیست.

با این اوصاف از خود بپرسید که آیا پاشیدن خون بر روی ستون های درب به عنوان بخشی از عید فصح اصلی چیزی را به میثاق نواچیان اضافه می کند تا آنجا که حقوق و خطاهای استفاده پزشکی از خون برای حفظ بالقوه زندگی یا کاهش خطر از دست دادن آی تی.

7.3 قانون موزاییک

اکثراً قوانینی که با توجه به خون در کتاب مقدس وضع شده اند ، بخشی از قانون موزاییک را تشکیل می دهند. به همین منظور ، می توان با استفاده از یک مشاهده ساده ، کل کاربردهای کتاب مقدس را که حاوی دستوراتی در مورد استفاده از خون از خروج تا ملاکی است ، تخفیف داد:

مسیحیان تحت قانون موزاییک نیستند!

روم 10: 4: "مسیح پایان قانون است ، تا هر کسی که ایمان می آورد عدالت داشته باشد."

کلن 2: 13-16: "[خدا] با مهربانی همه خطاهای ما را بخشید و سند دست نویس علیه ما را که شامل احکام بود و با ما مخالف بود ، پاک کرد. بنابراین اجازه ندهید هیچ كسی شما را در خوردن و آشامیدن و یا در رابطه با یك جشن یا برپایی ماه جدید یا روز شنبه قضاوت كند. "

با این حال ، از آنجا که بعداً باید به نصیحت مسیحیان مبنی بر "پرهیز از خون" بپردازیم (اعمال 15: 20) ، بررسی دقیق همه جنبه های قانون موزاییک برای درک دامنه و کاربرد احتمالی این دستور بعدی در مورد مسیحیان از اهمیت برخوردار خواهد بود. جیمز و روح القدس به وضوح قانون قبلی را گسترش نمی دادند ، بلکه صرفاً آن را حفظ می کردند ، یا از برخی جنبه ها یا به طور کلی (نگاه کنید به اعمال 15: 21) بنابراین ، مگر اینکه بتوان نشان داد که این قانون در شکل اصلی خود در مورد انتقال خون یا سایر مصارف پزشکی از خون (حتی اگر فقط در اصل باشد) اعمال می شود ، منطقی نیست که استدلال کنیم که قانون مسیحی چنین کاری را انجام داده است.

من به طور متوالی مرتبط ترین منابع کتاب مقدس را در قانون لیست می کنم که از خون به عنوان راهی برای سازماندهی اطلاعات یاد می کند.

یک نکته جالب که در ابتدا باید به آن توجه داشت این است که در ده فرمان در هیچ کجا استفاده از خون ذکر نشده است. ما می توانیم بحث کنیم که آیا این ده اول اهمیت خاصی دارند. ما به جز شنبه ها با آنها مانند غیرقابل تغییر رفتار می کنیم و حتی آن هم کاربرد خاص خود را برای مسیحیان دارد. اگر قرار بود قانونی غیرقابل تغییر در مورد مرگ و زندگی در مورد خون وجود داشته باشد که در نهایت از خود قانون موزاییک فراتر رود ، ممکن است انتظار داشته باشیم که این قانون را جایی در نزدیکی ابتدای لیست قوانین پیدا کنیم ، حتی اگر این ده کشور برتر نباشد. اما قبل از اینکه به استفاده از قربانی کردن خون و ممنوعیت خوردن آن اشاره کنیم ، قوانینی در مورد برده داری ، تعرض ، آدم ربایی ، جبران خسارت ، اغواگری ، جادوگری ، حیوان پرستی ، بیوه ها ، یتیمان ، شاهدان دروغین ، رشوه خواری و غیره پیدا می کنیم.

اگر کسی بخواهد لیستی از دستورات JW را تهیه کند ، اهمیت آموزه منع خون تا چه حد پایین است؟ من نمی توانم به دیگری فکر کنم که محکمتر در ذهن مومنان ثابت شده باشد ، غیر از این که احتیاط نکرده است.

اولین ذکر خون در قانون موزاییک این است:

(خروج 23: 18) شما نباید همراه با آنچه که خون فداکاری من خمیرمایه شده است ، فدا کنید

در این مرحله اگر بخواهیم قوانین را به ترتیب لیست کنیم ، شاید در حال سه رقمی شدن هستیم. و آیا منع استفاده از خون است؟ خیر ، این آئین نامه ای در مورد مخلوط کردن خون با آنچه برای مقاصد فداکاری خمیرمایه شده است.

حال آیا این مواردی به اصولی که ما تاکنون در مورد حقوق و نادرستی استفاده پزشکی از خون برای حفظ بالقوه زندگی یا کاهش خطر از دست دادن آن ایجاد کرده ایم ، اضافه می کند؟ بدیهی نیست

بگذارید ادامه دهیم.

صبر کن. در واقع همین است! آیین نامه فوق یکی از آخرین موارد ذکر شده است و در اینجا پایان می یابد. حداقل در همین جا است که میثاق قانون اصلی که با بنی اسرائیل گفته شده بود به پایان می رسد. آیا به یاد می آورید که آنها در کوه سینا با عهد و پیمان موافقت کردند و با یک صدا پاسخ دادند "تمام آنچه که از یوهو صحبت می شود ما مایل هستیم انجام دهیم."؟ (24 Exx: 3) خوب این تمام آن چیزی است که آنها رسماً در آن ثبت نام کرده اند. بله ، قانون بعداً گسترش یافت و شامل تمام نکات دقیق تر و مقررات قربانی شد ، اما در هیچ کجای میثاق اصلی مقررات سختگیرانه ای در مورد استفاده از خون پیدا نکردیم. هیچ چیز ذکر نشده است ، مگر دستور فوق الذکر مبنی بر مخلوط نکردن آن با مخمر در فداکاری.

اگر ممنوعیت مطلق استفاده از خون برای هر منظور یک قانون متعالی و تغییرناپذیر است ، چگونه عدم وجود کامل آن در میثاق اصلی قانون را توضیح دهیم؟

پس از قرائت عهد شریعت توسط موسی ، خود میثاق با خون منعقد می شود و هارون و پسرانش با استفاده از خون برای مقدس سازی آنها افتتاح می شوند.

(Exodus 24: 6-8) سپس موسی نیمی از خون را گرفت و در کاسه ها ریخت و نیمی از خون را بر محراب پاشید. سرانجام او کتاب عهد را گرفت و در گوش مردم خواند. سپس آنها گفتند: "تمام آنچه كه خداوند صحبت كرده است ، ما مایل به انجام و مطیع هستیم." بنابراین موسی خون را گرفت و آن را بر روی مردم پاشید و گفت: "این خون پیمانی است که یهوه با توجه به همه این کلمات با شما بسته است."

(Exodus 29: 12-21) و باید مقداری از خون گاو نر را برداشته و با انگشت خود بر شاخ های محراب بگذارید و بقیه خون را در قسمت زیر محراب بریزید. … و باید قوچ را ذبح کنید و خون آن را بگیرید و آنرا دور محراب بپاشید. قوچ را به تکه های آن ببرید و روده ها و ساقه های آن را بشویید و تکه های آن را به یکدیگر و تا سر آن قرار دهید. و باید کل قوچ را بر قربانگاه دود کنی. این یک هدیه سوخته برای یهوه است و بویی آرام است. این نذری است که با آتش به طرف یهوه ساخته شده است. "بعد باید قوچ دیگر را بردار ، و هارون و پسرانش باید دستان خود را بر روی سر قوچ قرار دهند. و باید قوچ را ذبح کنید و مقداری از خون آن را بگیرید و آن را روی لوب گوش راست هارون و لوب گوش راست پسرانش و انگشت شست دست راست و انگشت شست پای راست آنها قرار دهید و باید خون را به دور محراب بپاشید. و باید مقداری از خون موجود در محراب و مقداری روغن روغن مسح را بردارید و آن را بر روی هارون و لباسهای او و پسرانش و لباسهای پسرانش با خود بپاشید ، او و لباسهایش و او پسران و لباسهای پسرانش با او ممکن است مقدس باشند.

ما یاد می گیریم که از خون به طور نمادین برای تقدیس کشیش و ایجاد جایگاهی مقدس در نزد خدا استفاده می شده است. این در نهایت به ارزش خون ریخته شده عیسی مسیح (ع) اشاره دارد. اما آیا این آیین ها در مورد اینکه مسیحی می تواند استفاده از خون را برای اهداف پزشکی در شرایط تهدید کننده زندگی بپذیرد چیزی به ما می گوید؟ نه انها نه. برای اینکه ادعا کنیم که آنها انجام می دهند ، ما نیاز به بازگشت به منطق نادرست "محصول X برای هدف A استفاده می شود ، بنابراین محصول X فقط می تواند برای هدف A" استفاده شود. این واقعاً غیرمجاز است.

این برای Exodus و میثاق اصلی قانون است. خون مخلوط نکردن با مخمر در 34:25 مجدداً بیان می شود ، اما این به سادگی تکرار همان عبارات است.

و بنابراین ما به لاویان ادامه می دهیم ، که همانطور که از نامش پیداست ، "عمدتا از مقررات کاهن لاوی تشکیل شده است”(الهام گرفته از کتاب مقدس pg25). مقررات دقیق مندرج در لاویان را می توان با آنچه رسول پولس توصیف می کند "احکام خدمات مقدس"(Heb 9: 1) توجه داشته باشید که وی با ارائه دیدگاه مسیحی در مورد این موارد ادامه می دهد:اینها الزامات قانونی مربوط به گوشت بودند و تا زمان تعیین شده برای تنظیم امور وضع می شدند."(Heb 9: 10) مسیحیان در آن زمان تعیین شده زندگی می کنند.

با این وجود ما این احکام را بررسی خواهیم کرد تا سنگ تمام گذاشته نشود. من هر كتاب مقدس را به طور كامل نقل نخواهم كرد ، زیرا بیشتر آنها به استفاده از خون در فداكاری می پردازند ، و آنچه كه ما مسیحیان می توانیم از این آیین ها به معنای كلی استنتاج كنیم یا نشود ، قبلاً پوشش داده شده است. در عوض ، من فقط منابع مربوط به آنچه را که معتقدم مرتبط ترین قسمت برای کسانی است که مایلند همه آنها را با جزئیات مرور کنند ، ذکر می کنم: لاو 1: 5-15؛ 3: 1-4: 35 ؛ 5: 9 ؛ 6: 27-29 ؛ 7: 1 ، 2 ، 14 ، 26 ، 27 ، 33 ؛ 8: 14-24 ، 30 ؛ 9: 9 ، 12 ، 18 ؛ 10:18؛ 14: 6,7،14 ، 18-25 ، 28-51 ، 53-16 ؛ 14: 19-27 ، 17 ؛ 3: 16-19 ؛ 26:12. علاوه بر این ، خون در زمینه قاعدگی در فصل 15 و همچنین 19: 27-XNUMX مورد بررسی قرار می گیرد. سایر مراجع به خون در وهله اول مربوط به روابط خونی است.

همانطور که مشاهده می شود در آیین نامه های دقیق مربوط به کشیش و فداکاری در لاویان ، بسیاری از ارجاعات به خون وجود دارد. این کاملاً مغایر با فقدان تقریباً کامل قانون خون در میثاق اصلی است که در Exodus ارائه شده است. اما فقط تعداد معدودی از این کتاب مقدس مربوط به خوردن خون است.

بیایید کتابهای مقدس را که در رابطه با آموزه خون JW تأثیر دارند ، در لاویان جدا کنیم.

(Leviticus 3: 17) "" این قانونی است که برای نسلهای شما در همه مکانهای زندگی شما ثابت است: شما نباید هیچ چربی یا خون بخورید. "

این اولین دستور مستقیم در مورد خون نخوردن است. اولین چیزی که باید توجه داشته باشید این است که این دستور فقط به خون محدود نمی شود ، بلکه شامل چربی نیز می باشد. با این حال امروز ما هیچ گونه تردیدی در مورد استفاده از چربی نداریم. آه ، اما بحث این است که قانون خون به دلیل میثاق نواچیان و صدور دستور به مسیحیان ، از قوانین دیگر فراتر رفته است. خوب ، یک قدم در یک زمان ، اما مگر اینکه متقاعد شوید که در غیر این صورت میثاق نوچیان در حفظ و ارزیابی ارزش زندگی ، نه به خطر انداختن زندگی به دلیل استفاده گسترده از قانون ، در قلب آن بود.

قانونی که در اینجا در لاویان آورده شده بسیار خاص است. "شما نباید خون بخورید" برای استدلال اینکه این کتاب مقدس در استفاده پزشکی از فرآورده های خونی کاربرد دارد ، مطمئناً باید اثبات کنیم که چنین کاربردی در اصل همان خوردن خون است. اما به وضوح بین کشتن یک حیوان و خوردن خون آن و دریافت آنچه که به طور م anثر پیوند اعضا از یک اهدا کننده زنده است تفاوت وجود دارد. اگر واقعاً نمی توانید تفاوتی را مشاهده کنید ، پیشنهاد می کنم باید کمی بیشتر تحقیق کنید و بیشتر به آن فکر کنید. همچنین ممکن است فکر کنید که چرا بروشور جدیدترین موضوع ما در جستجوی پشتیبانی از چنین ارزشی بین خوردن و انتقال خون از یک استاد آناتومی قرن 17 است ، که همچنین آدم خواری را به تصویر می کشد ، همانطور که ادعا می کردیم پیوند اعضای بدن را انجام می دهیم. (به "چگونه خون می تواند جان شما را نجات دهد" ، نسخه آنلاین در jw.org مراجعه کنید)

همچنین ، لطفاً به خاطر داشته باشید که شرط رعایت شده "در همه مکانهای زندگی شما" این به زودی به یک مکان مورد علاقه تبدیل خواهد شد.

(Leviticus 7: 23-25) "با فرزندان اسرائیل صحبت کنید ، و بگویید ، شما نباید هیچ چربی گاو نر ، قوچ یا بز کوچک بخورید. اکنون ممکن است چربی بدن [از قبل] مرده و چربی حیوان قطعه قطعه شده برای هر چیز دیگری که تصور می شود استفاده شود ، اما شما نباید آن را بخورید.

حتی اگر این قسمت به جای خون بیشتر به چربی مربوط باشد ، من آن را مطرح می کنم تا یک نکته اساسی را نشان دهم. خدا بین خوردن چیزی و سایر کاربردها تمایز قایل می شود. قرار بود چربی به روش خاص قربانی کننده ای درست مثل خون استفاده شود (لاو 3: 3-17) در واقع این اساس اولین دستور مستقیم برای عدم خوردن چربی یا خون در آن است Lev 3: 17 (نقل شده در بالا) چیزی که این به وضوح نشان می دهد این است که یک دستورالعمل که محصول X برای هدف A استفاده می شود و نه هدف B ، به طور خودکار هدف C. را مستثنی نمی کند. در واقع در این مورد هدف C همراه با "هر چیز دیگری که قابل تصور باشد”به جز هدف B قابل قبول است. البته من در حال حاضر استدلال مخالف را می شنوم که صریحاً چنین امتیازی برای خون داده نمی شود. به زودی در مورد آن خواهیم دید.

(Leviticus 7: 26، 27) "" و نباید در هیچ محلی از محل زندگی خود ، اعم از پرندگان یا حیوانات ، خون بخورید. هر نفسی که هر خونی بخورد ، آن روح باید از قومش قطع شود. "

دومین دستورالعمل روشن برای خون نخوردن. اما دوباره به بند پیوست شده توجه داشته باشید "در هر مکانی که زندگی می کنید" آیا این کلمات لازم بود که وجود داشته باشد؟ ما پاسخ خواهیم داد که وقتی متن زیر را از Leviticus 17 با جزئیات قبل از پرداختن به این موضوع ، باید اذعان کنم که برخی از خوانندگانی که از ممنوعیت خون حمایت می کنند ممکن است فکر کنند که من بیش از حد جزئیات این قسمت های بعدی را می خوانم. من هیچ علاقه ای به آن خوانندگان ندارم. اگر آنها بخواهند با تفسیر شخصی خود از این قوانین بار قانونی و قانونی را به مسیحیان تحمیل كنند ، حداقل كاری كه می توانند انجام دهند توجه به نكات دقیق تر كلام خدا و در نظر گرفتن آنچه واقعاً به ما می آموزد است.

(Leviticus 17: 10-12) "" اما هر کس از خانه اسرائیل یا هر یک از ساکنان بیگانه که به عنوان یک بیگانه در میان شما زندگی می کند و هر نوع خون می خورد ، من قطعا چهره خود را در برابر نفس که خون می خورد ، قرار می دهم ، و من واقعاً او را از میان قومش برید. زیرا روح جسم در خون است و من خودم آن را بر قربانگاه گذاشته ام تا برای جان خود کفاره بزنید ، زیرا این خون است که موجب جبران نفس [در آن] می شود. به همین دلیل است که من به فرزندان اسرائیل گفته ام: "هیچ روح شما نباید خون بخورد و هیچ یک از ساکنان بیگانه که به عنوان یک بیگانه در میان شما زندگی می کند ، نباید خون بخورد."

منع خوردن خون تکرار می شود و دلیل آن توضیح داده می شود. خون خوردن جرم بزرگی محسوب می شود. بی توجهی به زندگی و آرایش فداکاری را نشان می دهد. طبق استدلال JW ، فرد تحت هیچ شرایطی هر نوع خون نمی خورد ، یا مجبور است بمیرد. حتی در شرایط زندگی یا مرگ ، فرد نمی تواند با استفاده از خون خود را نجات دهد ، زیرا قانون بسیار غیرقابل تغییر است. یا آن؟

بگذارید بخشی را که بلافاصله دنبال می شود بخوانیم.

(Leviticus 17: 13-16) "" هر کس از فرزندان اسرائیل یا برخی از ساکنان بیگانه که به عنوان یک بیگانه در میان شما زندگی می کند و در هنگام شکار یک حیوان وحشی یا مرغی که ممکن است خورده شود را صید می کند ، در این صورت او باید خون آن را بیرون ریخته و بپوشاند آن را با گرد و غبار زیرا روح هر نوع گوشتی خون آن توسط روح موجود در آن است. در نتیجه به فرزندان اسرائیل گفتم: "شما نباید خون هر نوع گوشت را بخورید ، زیرا روح هر نوع گوشت خون آن است. هرکسی آن را بخورد قطع خواهد شد. " و اما هر نفسی که جسدی [از قبل] مرده یا چیزی را که توسط یک حیوان وحشی پاره شده است ، چه بومی و چه یک ساکن بیگانه ، می خورد ، در این صورت او باید لباس خود را بشوید و در آب استحمام کند و تا عصر نجس باشد. و او باید تمیز باشد. اما اگر او آنها را نشوید و گوشت خود را غسل ندهد ، باید پاسخ اشتباه خود را بدهد. "

اکنون ، برای استخراج اصولی که در این متن آشکار شده است ، لطفا به موارد زیر توجه کنید:

"جسدی که قبلاً مرده است"لزوماً به این معنی است که خونریزی نشده است. هر خواننده ای که شکار گوساله ، یا گهگاه گاو را از بزرگراه خارج کند ، می داند که فرصت فرصت برای خونریزی صحیح یک حیوان نسبتاً کوتاه است. شخصی که چنین جسدی را "که قبلاً مرده است" می خواند ، Lev 17: 15 آگاهانه خون یک حیوان را می خورد.

#1 سوال: چرا شخصی ترجیح می دهد جسمی از قبل مرده بخورد؟

زمینه همه چیز است. مطمئناً یک شخص معمولاً چنین کاری را انتخاب نمی کند. این امر مغایر قانون خدا در مورد خون است و علاوه بر آن بسیار دلپذیر نخواهد بود. تصور کنید که به لاشه ای برخورد می کنید که "توسط یک جانور وحشی پاره شده است". اولین فکر شما این است که آن را روی کوره بریزید؟ بعید. اما اگر زندگی شما به آن وابسته باشد چه؟ با دقت توجه داشته باشید که v13 از مردی صحبت می کند که شکار می کند. این همان جایی است که به اعتقاد من اهمیت بندهای پیوست شده در اولین بیانیه ممنوعیت "و شما نباید در هر مکانی که زندگی می کنید خون بخورید". وقتی در مکانی هستید که زندگی می کنید ، احتمالاً همیشه وسیله ای برای مقابله صحیح با خونریزی یک حیوان دارید. اما چه می شود اگر مردی از خانه خود دور باشد ، شاید مقداری فاصله داشته باشد. اگر چیزی را گرفت باید با ریختن خون به سوی یهوه نشان دهد که به حیوان حیوان احترام می گذارد. اما اگر او چیزی نگیرد و با یک لاشه تازه کشته شده روبرو شود چه می شود؟ حالا او چه کاری باید انجام دهد؟ این یک حیوان بی گناه است. احتمالاً اگر او اختیاری داشته باشد از کنار آن رد می شود و به شکار ادامه می دهد. اما اگر ضرورت وجود داشته باشد ، پیش بینی می شود این لاشه را بخورد حتی اگر این به معنای خون خوردن باشد. خدا با مهربانی از شرایطی که در آن بی رحمانه بود که خون را فقط بر اساس این اصل دریغ کند ، امتناع ورزید. شاید بتوانید به شرایط دیگری فکر کنید که در آن کسی ممکن است ترجیح دهد بدن را که قبلاً مرده است بخورد. اما شرط می بندم همه آنها شامل ضرورت باشد.

#2 سوال: مجازات خوردن حیوان بدون جریمه چه بود؟

به یاد بیاورید که اصول مستقر در میثاق Noachian شامل شناخت ما از مقدس بودن زندگی برای خداوند است. ریختن خون برای او به جای خوردن آن وقتی که یک حیوان کشته می شود ، به خدا نشان می دهد که ما مالکیت زندگی او را ارج می نهیم و به طور همزمان به ما یادآوری می کند که باید اصول او را کاملاً در ذهن داشته باشیم.

بنابراین اگر امتیاز اجازه دادن به خوردن یک حیوان فاقد ریسمان رشته ای متصل نباشد ، ناسازگار خواهد بود. اما به جای مجازات اعدام ، کسی که از مقررات یهوه برای خوردن حیوان بی گناه در صورت عدم دسترسی به گزینه دیگری استفاده می کند ، به سادگی از نظر مراسم نجس می شود. اکنون او هنوز این فرصت را دارد که نشان دهد که اصل را درک می کند ، نه با امتناع از خون ، بلکه با یک پاک سازی تشریفاتی برای خوردن آن. تفاوت زیادی بین مرگ و پاکسازی تشریفاتی وجود دارد.

این چه چیزی درباره قانون یهوه در مورد خوردن خون به ما می گوید.

1) تغییرناپذیر نیست
2) ضرورت را برنده نمی کند

بر اساس قوانین در Leviticus 17 در شرایط زیر چه کاری انجام می دهید؟ شما چند روز با اردوگاه اسرائیلیان خود شکار غذا فاصله دارید تا خانواده خود را تأمین کنید. اما شما چیزی نمی گیرید. شاید مهارت های ناوبری شما بهترین نباشد و شروع به یک وضعیت دشوار کنید. شما آب دارید اما غذا ندارید. شما به طور جدی نگران زندگی و رفاه خود هستید ، و تعجب می کنید که اگر در اینجا بمیرید چه بلایی برای افراد تحت تکفل شما خواهد آمد. نداشتن غذا خطرات ناشی از عدم بازگشت آن را افزایش می دهد. با حیوانی پاره شده و تا حدی خورده می شوید. شما می دانید که این بدون گناه است. با توجه به طیف وسیعی از قوانین یهوه ، چه کاری انجام خواهید داد؟

بیایید آن را به روز کنیم پزشک به شما می گوید که بهترین شانس زنده ماندن شما ممکن است شامل استفاده از فرآورده خون باشد. شما به طور جدی برای زندگی و رفاه خود نگران هستید و تعجب می کنید که اگر بمیرید چه اتفاقی برای افراد تحت تکفل شما خواهد افتاد. با توجه به طیف وسیعی از قوانین یهوه ، چه کاری انجام خواهید داد؟

اکنون باید علاوه بر این توجه داشته باشیم که اگر شخص از انجام عمل پاکسازی تشریفاتی خودداری کند ، مجازات خوردن لاشه بدون علامت هنوز هم می تواند مجازات باشد. به عبارت دیگر ، این نگرش او به اصل یهوه بود که تفاوت ایجاد کرد. نادیده گرفتن كاملاً ارزش زندگی گرفته شده ، حتی اگر توسط یك حیوان وحشی انجام شود ، به معنای نادیده گرفتن معیارهای یهوه در این زمینه است و این باعث می شود كه شخصی در همان رده كسانی قرار بگیرد كه فقط به طور اتفاقی حیوانی را كشته و نكرده است. خونریزی آن را به زحمت نیندازید.

اما نکته مهم این است که یهوه مردم خود را ملزم نمی کرد که جان خود را فدای این قانون کنند.

در این مقطع است که من از خواننده می خواهم که روح جویی کند. آیا شما از آن دسته افرادی هستید که دوست دارید گوشت بخورید ، اما ترجیح می دهید این حیوان مانند حیوان اصلی به نظر نرسد؟ در واقع ، شاید شما اصلاً نمی خواهید به این واقعیت فکر کنید که این حیوان است. و با این حال شما می توانید با استفاده پزشکی از یک فرآورده خون ، نجات یک زندگی را انکار کنید؟ اگر چنین است ، پس باید بگویم - شرم بر شما. شما آنچه را كه قانون نامه می دانید مشاهده می كنید و روح آن را كاملاً از دست می دهید.

وقتی حیوانی می خوریم باید به زندگی ای که داده شده فکر کنیم. بیشتر ما توسط مزرعه های کارخانه ای و سوپرمارکت ها از روند کار جدا شده ایم ، اما فکر می کنید وقتی که حیوان مرده را لگدمال می کنیم و به زندگی زندگی داده شده فکر نمی کنیم ، احساس یوهو چه احساسی دارد؟ در هر مرحله قانون او وجود داشت تا به طور مداوم به ما یادآوری کند که زندگی فقط کالاهایی نیست که باید به راحتی از آن عبور کرد. اما آخرین بار کی این حرف را به یوهو اذعان کردید که از او بخاطر وعده غذایی که در اطراف آن دنده شاداب یا سینه مرغ مخلوط شده شما قرار دارد تشکر می کنید.

من فکر می کنم همانطور که امروز شام برای خانواده بیتل در مقر JW سرو می شود ، دیگر از زندگی هایی که برای تغذیه حاضران گرفته شده است ، چنین اشاره ای نخواهد شد. و با این وجود افراد خاصی در این زمینه سخت تلاش خواهند کرد تا از سیاست درمانی برای جلوگیری از درمان پزشکی که به طور بالقوه موجب نجات زندگی می شود ، پیروی کنند. خوب شرمنده آنها نیز هست. (مت 23: 24)

من از شما می خواهم که در مورد معنای واقعی و روح قوانین یهوه درباره زندگی و خون عمیق بیندیشید.

اجازه دهید ما از طریق کلام خدا ادامه دهیم.

کتاب اعداد چیز قابل توجهی برای اضافه کردن به نکات بالا ندارد.

(تثنیه 12: 16) فقط خون شما نباید بخورید. روی زمین باید آن را به عنوان آب بیرون بریزید.

نظر من در این مورد این است که آموزه JW در مورد خون گیج کننده و گیج کننده است. اگر اصل اساسی استفاده نکردن از خون برای هر منظور شامل ریختن آن روی زمین است ، چگونه است که پذیرش "کسر خون" یک مسئله وجدان است؟ آن کسرها دقیقاً از کجا آمده اند؟ بعداً بیشتر در این باره

(در تثنیه 12: 23-27) نگران نباشید که خون را نخورید ، زیرا خون روح است و نباید روح را با گوشت بخورید. شما نباید آن را بخورید. شما باید آن را به عنوان آب روی زمین بریزید. نباید آن را بخورید تا پس از شما به پسندتان و پسرانتان بخوبی بخورد ، زیرا آنچه در نظر یهوه درست است انجام خواهید داد. offer و باید قربانی های سوختنی ، گوشت و خون خود را بر محراب یهوه خدای خود تحویل دهید. و خون قربانیان شما باید در برابر قربانگاه یهوه ، خدای شما ریخته شود ، اما گوشتی که می خورید.

(تثنیه 15: 23) فقط نباید خون آن را بخورید. روی زمین باید آن را به عنوان آب بیرون بریزید.

من این بخشها را در این زمینه قرار داده ام ، فقط به این منظور که نشان دهم هیچ اصول جدیدی در اینجا آشکار نشده است.

اما یک قطعه جذاب دیگر در تثنیه وجود دارد که از خون به عنوان خون ذکر نشده است ، اما دوباره به درمان یک بدن حیوان قبلاً مرده (یعنی بدون مجوز) می پردازد:

(تثنیه 14: 21) "شما نباید هیچ جسمی را [از قبل] مرده بخورید. شما می توانید آن را به یکی از ساکنان بیگانه ای که درون دروازه شما است ، بدهید ، و او باید آن را بخورد. یا ممکن است فروش آن به یک خارجی انجام شود ، زیرا شما نزد یهوه ، خدای خود ، قوم مقدسی هستید.

اولین س thatالی که به ذهن خطور می کند این است که ، اگر شرط مربوط به خون و گوشت غیرقانونی طبق عهد Noachian برای همه بشریت قانونی بود ، بنابراین از خود قانون موزاییک فراتر می رود ، چرا یهوه مقرر می کند که یک حیوان بدون گناه به او داده شود ، یا به کسی فروخته شده؟ حتی اگر این فرض را بکنیم که گیرنده ممکن است از آن برای چیز دیگری به غیر از غذا استفاده کند (که به هیچ وجه مشخص نشده است) باز هم مجازات روشنی برای کسی است که از خون برای چیزی غیر از قربانی کردن استفاده کند.

این بحث این است که انسان نمی تواند خون را برای مقاصدی غیر از قربانی کردن ، استفاده کند. از آنجا که یک فرد خارجی قادر به استخراج خون از حیوان نخواهد بود و از آنجا که قرار نیست هزینه حیوانی را که قادر به استفاده از آن نیست بپردازد ، لزوماً نتیجه می شود که خداوند امتیازی را داده است که به انسان اجازه داده از خون حیوانات به طریقی غیر از قربانی کردن استفاده کنید. به سادگی نمی توان از این نتیجه گریخت ، مگر اینکه استدلال کنیم که فرد خارجی با خرید و استفاده از حیوان مرتکب اشتباه شده است ، اما در این صورت چرا "قانون کامل" خداوند چنین اجازه ای داده است؟ (Ps 19: 7)

همانطور که با Leviticus 17، بیایید در مورد شرایطی که این قانون به اجرا در می آید استدلال کنیم. اگرچه عامل مشترک لاشه بدون مجوز است ، اما شرایط بعید است یکسان باشد. یک اسرائیلی به امید فروش آن به یک خارجی ، بدن یک حیوان مورد حمله را به سختی از سفر شکار به عقب می کشاند.

با این حال ، کاملاً ممکن است یک حیوان خانگی در حیاط پشتی خانه خود مرده پیدا شود. بنی اسرائیلی یک روز صبح از خواب برخاست و متوجه شد که یکی از حیوانات او در شب توسط یک شکارچی مورد حمله قرار گرفته یا حتی به دلایل طبیعی مرده است. با گذشت زمان زیاد دیگر نمی توان به درستی از حیوان خونریزی کرد. آیا بنی اسرائیلی اکنون باید بر اساس این واقعیت متحمل خسارت مالی شود که یک حیوان مجرد از نظر قانون توسط کسی غیرقابل استفاده است؟ ظاهرا نه. خود بنی اسرائیلی باید استانداردی بالاتر از غیراسرائیلی را رعایت می كرد ، "زیرا شما از نظر یهوه خدای خود قوم مقدسی هستید." بنابراین او قادر به خوردن حیوان نبود. اما این امر منتفی نیست که شخص دیگری این کار را انجام دهد ، یا از آن برای هدفی دیگر استفاده کند.

باز هم ممکن است این اولین انتخاب برای خریدار نباشد. یک حیوان "قبلاً مرده" احتمالاً به اندازه یک حیوان تازه ذبح شده جذاب نیست. بنابراین دوباره می توانیم کمی عمیق تر در مورد این امتیاز استدلال کنیم.

به تفاوت معامله بالقوه با "مقیم بیگانه" با معامله با "یک خارجی" توجه کنید. این می تواند به فرد خارجی فروخته شود ، اما به فرد مقیم بیگانه داده می شود. چرا؟

از آنجا که یک اسرائیلی متولد طبیعی نبود ، در معرض آسیب قرار گرفت ، طبق میثاق قانون ، که مقررات زیادی برای افراد ضعیف و آسیب پذیر در نظر داشت ، مورد توجه و حمایت ویژه ای قرار گرفت. به طور مرتب ، یهوه توجه اسرائیل را به این واقعیت جلب می کرد که آنها خودشان از مصائبی که یک فرد بیگانه را در سرزمینی که مربوط به خودش نیست ، آگاه بودند و از این رو باید روحیه سخاوتمندانه و محافظتی را که به آنها نرسیده بود ، برای ساکنان بیگانه گسترش دهند. (22 Exx: 21; 23:9; De 10: 18)
(Insight on the Scriptures Vol.) 1 ص. 72 ساکن بیگانه)

ساکنان بیگانه ، همراه با زنان بیوه و یتیم از جمله نیازمندان جامعه اسرائیل به حساب می آمدند. بنابراین کاملاً منطقی است که بنی اسرائیلی که خود را با یک جسد مرده روی دست خود می بیند ، ممکن است یا تصمیم بگیرد آن را به یک خارجی بفروشد ، یا آن را به یک ساکن بیگانه اهدا کند. اما در اصل ساکن بیگانه یکی از نزدیکان اسرائیلیان بود. او حتی می تواند یک شخص پیرو پیروی از میثاق قانون باشد. (در واقع قانون قبلی که در آن بررسی کردیم Leviticus 17 در مورد شکار و خوردن یک لاشه فاقد صراحت صریحاً می گوید که "افراد بومی و افراد بیگانه" به آن مقید هستند.) اگر قوانین خدا در مورد استفاده از خون هیچ استثنائی نداشته است ، پس چرا این مقررات بعدی را در تثنیه ارائه می دهیم؟

اکنون حتی تصویری کاملتر از این که چگونه یوهو می خواست نگاهش به خون درمان شود ، بدست آوردیم. آنها قوانین مهمی بودند که در صورت خاموش شدن در مجازات حداکثر مجاز اجرا می شدند ، اما این قوانین جهانی نبودند و خستگی ناپذیر نبودند. شرایط ضروری می تواند استثناهایی در قوانین عمومی در مورد نحوه درمان خون ایجاد کند.

آیا همه اینها فقط یک برداشت خصوصی از کتاب مقدس است؟

اول از همه ، شما می توانید توضیحات خود را در مورد چرایی وجود آن نکات دقیق تر قانون ارائه دهید. شاید بتوانید چیزی را متناسب با آموزه ممنوعیت خون منطقی کنید. مقالات "س fromالات خوانندگان" را در مورد این کتاب مقدس پیدا خواهید کرد. نگاهشان کن از خودتان بپرسید آیا پاسخ های داده شده اصول را کاملا توضیح می دهد؟ اگر این قانون از نظر خدا جهانی و درست از جانب نوح است ، پس چگونه مجاز است حتی به خارجی اجازه استفاده از خون را بدهد. توضیحی برای این مطلب نخواهید یافت.

کاری که نباید انجام دهید این است که به سادگی این قوانین دقیق را کنار بگذارید ، انگار که ارزش کمتری دارند و بنابراین می توان آنها را نادیده گرفت. آنها بخشی از کلام الهام گرفته از خدا هستند و بقیه به اندازه سایر دستورات معتبر هستند. اگر نمی توانید آنها را توضیح دهید ، پس باید بپذیرید که آنها امتیازاتی را که من به عنوان مثال آورده ام ، مجاز می دانند.

همچنین می توانید نحوه تفسیر یهودیان از قانون خود را بخوانید. آنها یک اصل معروف به "پیکاوچ نفش" را رعایت می کنند که حفظ حیات انسان تقریباً هر ملاحظه مذهبی دیگری را نادیده می گیرد *. هنگامی که زندگی یک شخص خاص در معرض خطر باشد ، تقریباً هر "میتزاوه لو تعزیه" (دستور انجام عملی) تورات غیر قابل اجرا است.

آیا این اقدام برخی از یهودیان مدرن است که مایل به رعایت قانون نیستند؟ نه ، این چیزی است که توسط یهودیان بسیار متدین و مطابق با بندهای زیر مشاهده شده است:

(Leviticus 18: 5) و شما باید اساسنامه ها و تصمیمات قضایی من را حفظ کنید ، که اگر مردی این کار را انجام دهد ، باید با آنها نیز زندگی کند. من یهوه هستم

(حزقیال 20: 11) و من دستورات خود را به آنها دادم. و تصمیمات قضایی خود را به آنها اعلام کردم تا مردی که به آنها ادامه می دهد نیز بتواند به زندگی آنها ادامه دهد.

(Nehemiah 9: 29) اگرچه شما بر ضد آنها شهادت می دهید تا آنها را به قانون خود برگردانید ،… که اگر مردی این کار را انجام دهد ، باید با آنها نیز زندگی کند.

مفهوم اینجا این است که یهودیان باید چنین کنند زنده توسط قانون تورات به جای اینکه به خاطر آن بمیرد. علاوه بر این ، در مورد خون همانطور که دیدیم قوانین خاصی وضع شده است که مجاز به این کار است.

من می گویم شما به هر قیمتی نمی شود زندگی را حفظ کرد. درست است، واقعی. و یهودیان نیز این را می فهمند. بنابراین استثنائاتی نیز وجود دارد. نام خدا حتی برای نجات یک زندگی قابل توهین نیست. بت پرستی و قتل نیز قابل توجیه نیست. وقتی بعداً به مسیحیان اولیه که وفاداری خود را آزمایش کرده اند ، نگاه کنیم ، به این مهم ترین اصل باز خواهیم گشت. این به ما کمک می کند تا یک تمایز شدید را ببینیم.

این بخش ما را در مورد قانون موزاییک خلاصه می کند. اشارات باقیمانده به خون در تثنیه در درجه اول مربوط به خونریزی ناشی از ریختن خون انسانهای بی گناه است. برخی از گزارش های کتاب مقدس در کتاب مقدس عبری وجود دارد که کاربرد اصول را نیز روشن می کند ، اما من می خواهم ابتدا به کتاب مقدس یونانی مسیحی ادامه دهم تا پیشرفت قانون واقعی را منطقی بررسی کنم.

* برخی از مطالب این بخش به طور مستقیم از گرفته شده است http://en.wikipedia.org/wiki/Pikuach_nefesh. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به آن صفحه مراجعه کنید.

8. قانون مسیح

8.1 "از خون پرهیز کنید" (اعمال 15)

(اعمال 15: 20) بلکه آنها را بنویسید تا از چیزهای آلوده به بتها و زنا و از خفه شده و از خون پرهیز کنند.

همانطور که در ابتدا ذکر شد ، دستورالعمل صادر شده در اعمال 15: 20 نمی تواند دامنه اصول و دستوراتی را که قبل از آن وجود دارد ، گسترش دهد ، بیش از آنکه قانون جدید در مورد زنا یا بت پرستی تعریف کند. بنابراین ، مگر اینکه ما قبلاً ثابت کرده باشیم که میثاق نواچیان و قانون موزاییک صریحاً از حفظ حیات از طریق استفاده پزشکی از خون جلوگیری می کنند ، پس حکم مسیحیان نیز چنین نیست.

من معتقدم که در واقع ما کاملاً مخالف آن را ثابت کرده ایم. اولاً هیچ کاربرد مستقیمی برای استفاده پزشکی از خون وجود ندارد. ثانیاً خداوند هرگز انتظار نداشت که به دلیل قوانینش در مورد خون ، جانهایی به خطر بیفتد یا از بین برود و حتی برای اینکه چنین اتفاقی نیفتد ، پیش بینی های خاصی هم انجام داد.

اگرچه ممکن است به این س considerationال توجه کنیم که چرا بعضی مشاهدات و قوانین توسط جیمز و روح القدس مشخص شده است ، یعنی چیزهایی که توسط بت ها آلوده شده است ، زنا (Gr. porneias) ، آنچه که خفه می شود و خون. چرا سایر جنبه های معتبر قانون مانند قتل ، سرقت ، شهادت دروغ و غیره را به مسیحیان یادآوری نمی کنید؟ پاسخ به سادگی نمی تواند این باشد که لیست ارائه شده مواردی بود که مسیحیان نمی دانستند هنوز از آنها استفاده می شود ، مگر اینکه بخواهید استدلال کنید که زنا به طور بالقوه یک منطقه خاکستری است. نه ، به نظر می رسد که در مورد این لیست مطابق با زمینه چیز خاصی وجود دارد.

تصمیمی که گرفته شد مربوط به اختلافاتی است که بین مسیحیان یهودی و غیر یهودی درباره ختنه ایجاد شد. آیا رعایت شریعت موسی برای نوکیشان تازه مسیحی از ملل غیر یهودی لازم بود یا خیر؟ تصمیم این بود که ختنه برای مسیحیان غیر یهودی الزامی نیست ، اما از آنها خواسته شده "موارد ضروری" را رعایت کنند.

اولین چیزی که در لیست مواردی که باید خودداری کنند "چیزهایی است که توسط بت ها آلوده شده است". هر چند نگه دارید آیا پولس بحث نکرد که برای مسیحیان این یک وجدان است؟

(1 قرنتیان 8: 1-13) اکنون در مورد غذاهایی که به بت ها عرضه می شود: ما می دانیم که همه ما دانش داریم. … اکنون در مورد خوردن غذاهایی که به بت ها پیشنهاد می شود ، می دانیم که بت در دنیا چیزی نیست و خدایی جز یک نیست. با این وجود ، این دانش در همه افراد وجود ندارد. اما برخی ، تاکنون به بت عادت کرده اند ، غذا را به عنوان چیزی که برای یک بت قربانی شده است می خورند و ضمیرشان ضعیف است ، آلوده می شود. اما غذا ما را به خدا تحسین نمی کند. اگر غذا نخوریم کوتاه نمی آییم و اگر بخوریم اعتباری برای خود نداریم. اما مراقب باشید که این اقتدار شما به نوعی مانعی برای ضعیفان نمی شود. زیرا اگر کسی شما را ببیند ، کسی که دانش دارد و در یک معبد معبد در حال صرف غذا است ، آیا ضمیر ضعیف تا حدی که غذاهایی را که به بت ها خورده می شود ، ساخته نمی شود؟ واقعاً ، با شناخت شما ، مرد ضعیفی در حال نابودی است ، برادر [شما] به خاطر او مسیح درگذشت. اما هنگامی که شما برادران خود گناه می کنید و ضمیر ضعیف خود را زخمی می کنید ، در برابر مسیح گناه می کنید. بنابراین ، اگر غذا برادرم را زمین گیر کند ، دیگر هرگز گوشت نخواهم خورد ، تا برادرم را زمین گیر نکنم.

بنابراین دلیل پرهیز از "چیزهای آلوده به بتها" به این دلیل نبود که این یک قانون متعالی و تغییرناپذیر بود ، بلکه صرفاً برای لغزش دیگران نبود. به طور خاص در متن اعمال 15 این امر برای این بود که نوکیه های غیر یهودی تازه متولدین یهود را لج نکنند ، زیرا همانطور که جیمز در آیه زیر می گوید "زیرا از زمان های بسیار قدیم موسی موعظه هایش را شهر به شهر داشت ، زیرا او را در هر شنبه در کنیسه ها با صدای بلند می خوانند."(اعمال 15: 21).

مورد دوم در این لیست - زنا - البته موضوع دیگری است. این چیزی است که کاملاً اشتباه است. به نظر می رسد که غیر یهودیان تحت قانون موزاییک قرار نگرفته بودند ، هنوز نفرت از فساد جنسی را که باید داشته باشند ، به وجود نیاورده بودند.

پس خون چیست؟ آیا این مسئله به همان دلیلی که "چیزهای آلوده به بتها" نیز شامل شده است؟ یا بیشتر در زمره زنا قرار دارد؟

صادقانه بگویم که جواب قطعی آن را نمی دانم ، اما در واقعیت مهم نیست. حتی اگر این دستور قاطعانه برای رعایت قانون خدا در مورد خون باشد که قبلاً در میثاق نواکیان و قانون موزاییک آورده شده است ، ما قبلاً دیدیم که این اراده خدا نیست که با رعایت آن جان خود را بدهیم.

با این وجود ، من چند تفسیر را برای بررسی شما اضافه می کنم.

شرح مختصر متیو هنری:
به آنها توصیه شده است که از چیزهای خفه شده و خون خوردن پرهیز کنند. این امر توسط قانون موسی ممنوع شده است ، و همچنین در اینجا ، از احترام به خون قربانی هایی که هنوز هم ارائه می شود ، بی اعتمادی برای نوکیشان یهودی خواهد بود ، و بیشتر به یهودیان تغییر نیافته تعصب می ورزد. اما چون مدتهاست که دلیل متوقف شده است ، ما در این امر آزاد می شویم ، مانند موارد مشابه.

تفسیر منبر:
چیزهای منع شده همه اعمالي است كه توسط غيرمهوديان بعنوان گناه در نظر گرفته نشده است ، اما اكنون به آنها بعنوان بخشي از قانون موسيقي دستور داده شده است كه حداقل براي مدتي براي آنها لازم الاجراست ، با توجه به زندگي آنها در اجتماع و معاشرت با برادران یهودی خود.

تفسیر کتاب مقدس Jamieson-Fausset-Brown
و از خون - به هر شکل ، همانطور که به طور پنهانی برای یهودیان ممنوع است و بنابراین خوردن آن از طرف نوجوانان غیر یهودی ، تعصبات آنها را شوکه خواهد کرد.

8.2 آیا اجرای دقیق قانون؟ مسیح چی کار میکرد؟

ممکن است برای برخی به نظر مضحک باشد ، اما واقعیت همچنان باقی است که برای یک مسیحی "عیسی چه می کرد؟" همچنان معتبرترین س questionالی است که می توان پرسید. اگر بتوان از کتاب مقدس پاسخی دریافت کرد ، می تواند اعمال نادرست قانون و نگرشهای قانونی را قطع کند ، دقیقاً مانند عیسی که اغلب اوقات این کار را می کرد.

(در متی 12: 9-12) پس از عزیمت از آن مکان ، او به کنیسه آنها رفت. و نگاه کن مردی با دست پژمرده! بنابراین آنها از او پرسیدند ، "آیا درمان در روز شنبه مجاز است؟" تا آنها بتوانند به او اتهامی بزنند. او به آنها گفت: «كسی در بین شما كسی خواهد بود كه یك گوسفند داشته باشد و اگر در روز شنبه در گودالی بیفتد ، آن را در دست نخواهید گرفت و آن را بلند نمی كند؟ همه در نظر گرفته می شوند ، ارزش یک انسان بیش از گوسفند چقدر است! بنابراین انجام یک کار خوب در روز شنبه حلال است. "

(زمین 3: 4، 5) بعداً به آنها گفت: "آیا در روز سبت حلال است که یک کار خوب انجام دهید یا یک کار بد ، نجات یا کشتن یک روح؟" اما آنها سکوت کردند. و بعد از اینکه با عصبانیت به اطرافش نگاه کرد ، کاملاً ناراحت از قلبشان ناراحت شد ، به آن مرد گفت: "دستت را دراز کن". و او آن را دراز کرد و دستش احیا شد.

عیسی بر اساس رفتار خود با قانون سبت توسط رهبران مذهبی مورد آزمایش قرار می گیرد. بیایید یادآوری کنیم که اولین جرم بزرگ در بین ملت یهود ، جنایت مردی بود که قانون سبت را نقض کرد (Num 15: 32) حرف قانون چیست و روح قانون چیست؟ آیا این مرد به دلیل ضرورت ، یا با بی اعتنایی آشکار به قانون یهوه ، چوب جمع می کرد؟ زمینه مورد دوم را پیشنهاد می کند. او شش روز دیگر فرصت داشت تا چوب جمع آوری کند. این یک عمل تحقیرآمیز بود. اما اگر گوسفندان شخصی در روز شنبه در گودالی سقوط کنند ، آیا درست است که آن را تا روز بعد ترک کنیم؟ البته که نه. یک مدیر بالاتر به وضوح اولویت دارد.

در مورد مردی با دست پژمرده ، عیسی می توانست تا روز بعد منتظر بماند. و با این وجود او تصمیم گرفت نشان دهد که باید با رنج انسان مقابله شود ، و انجام این کار فراتر از آن است که به نظر می رسد حتی اساسی ترین قوانین خدا باشد. بیشتر از این وقتی زندگی یک انسان در معرض خطر است؟

شاید قدرتمندترین کتاب مقدس وقتی باشد که عیسی از اوصیا نقل کرد:با این حال ، اگر معنی این معنی را می فهمیدید ، "من رحمت می خواهم ، و نه قربانی" ، افراد بی گناه را محکوم نمی کردید."(مت 12: 7)

آیا امتناع از خون به عنوان نوعی فداکاری برای اثبات وفاداری ما به خدا ارائه نشده است؟

این عصاره از نشریه ما را در نظر بگیرید:

به طور واضح ، برخی از افراد از تصویب خون امتناع هر کسی در صورت خطرناک یا حتی کشنده بودن شوکه می شوند. بسیاری احساس می کنند زندگی مهمترین چیز است ، زندگی باید به هر قیمتی حفظ شود. درست است که حفظ زندگی بشر یکی از مهمترین علایق جامعه است. اما آیا این باید بدان معنا باشد که "حفظ زندگی" مقدم بر همه اصول است؟
در پاسخ ، نورمن ال. کانتور ، دانشیار دانشکده حقوق راتگرز ، اشاره کرد:
"کرامت انسانی با این اجازه می یابد که فرد بتواند خودش تعیین کند که برای چه اعتقادی ارزش مردن دارد. در طول اعصار ، بسیاری از اهداف اصیل ، مذهبی و سکولار ، شایسته ایثار قلمداد شده اند. مطمئناً ، بیشتر دولت ها و جوامع ، از جمله خود ما ، حرمت زندگی را برترین ارزش نمی دانند. "22
آقای کانتور این واقعیت را مثال زد که در طول جنگ ها برخی از مردان در جنگ برای "آزادی" یا "دموکراسی" مایل به جراحت و مرگ بودند. آیا هموطنان آنها از نظر اخلاقی نادرست بودن اصولاً چنین فداکاری هایی را می دیدند؟ آیا از آنجا که برخی از کشته شدگان بیوه یا یتیم را پشت سر گذاشتند و نیاز به مراقبت داشتند ، ملت هایشان این دوره را نادرست محکوم کردند؟ آیا احساس می کنید که وکلا یا پزشکان باید برای جلوگیری از فداکاری این افراد به نفع آرمانهایشان ، به دنبال حکم دادگاه بودند؟ از این رو ، آیا بدیهی نیست که تمایل به پذیرفتن خطرات به دلیل اصول در شاهدان یهوه و مسیحیان اولیه منحصر به فرد نیست؟ واقعیت این است که چنین وفاداری به اصل مورد توجه بسیاری از افراد قرار گرفته است.
(شاهدان یهوه و مسئله خون 1977 صص 22-23 پارس 61-63)

مطمئناً بعضی چیزها ارزش مردن را دارند. پروردگار ما خود در این مورد الگو قرار داد. اما آیا با توجه به بررسی مفصل اصول کتاب مقدس ، آیا آموزه JW در مورد خون یکی از مواردی است که ارزش مردن دارد ، یا اینکه تفسیر ناقص و نادرستی از کتاب مقدس است؟

آیا پایبندی به این تعبیر دقیق و بی ادعا فداکاری برای خدا یا برای انسان خواهد بود؟

در این مرحله است که من تمایز بین عدم پذیرش خون به طور بالقوه برای نجات خون در یک محیط پزشکی و آزمایش گزارش شده از مسیحیان اولیه با استفاده از خون را بررسی می کنم.

8.3 موضع مسیحیان اولیه

من می پذیرم که منطقی است که اقدامات مسیحیان اولیه را در تعیین چگونگی عملکرد در نظر بگیریم. با این حال ، حتی بهتر این است که اعمال عیسی مسیح را در نظر بگیریم. اگر بتوانیم با دیدن او ، و نوشته های الهام گرفته شده ای که خبرهای خوبی در مورد او داده اند ، کار درستی را تعیین کنیم ، پرونده مختومه می شود. من معتقدم ما قبلاً این کار را انجام داده ایم. قدم گذاشتن در تاریخ حکایت این است که به سادگی تقلید از یک تفسیر نادرست انسانی از قانون خدا را به خطر بیندازید ، به ویژه اگر دوره ای که ما انتخاب می کنیم فراتر از قرن اول باشد ، زیرا ما ادعا می کنیم که جوهر مسیحیت واقعی از قبل به دلیل ارتداد فراتر از مرگ جان از بین رفته بود .

با این وجود ، ادبیات ما گاهاً به نوشته های ترتولیان متوسل شده است - مردی که در همان زمان ما از قضا ادعا کرده ایم که حقیقت را خراب کرده است (نگاه کنید به برج دیده بان 2002 ، 5/15 ص 30).

اما بگذارید ناسازگاری را فعلا کنار بگذاریم و شهادت ترتولیان را با دید باز ارزیابی کنیم.

ترتولیان نوشت: "کسانی را که با تشنگی حریص هستند ، در یک نمایش در این عرصه ، خون تازه جنایتکاران شریر را گرفته و برای شفای صرع آنها حمل می کنند ، در نظر بگیرید." در حالی که بت پرستان خون مصرف می کردند ، ترتولیان گفت که مسیحیان «حتی در وعده های غذایی خون حیوانات ندارند. در آزمایشات مسیحیان ، به آنها سوسیس پر از خون می دهید. شما مطمئناً متقاعد شده اید که [برای آنها] غیرقانونی است. " بله ، با وجود تهدید به مرگ ، مسیحیان خون مصرف نمی کنند.
(برج مراقبت 2004/6/15 ص 21 پاراگراف 8 توسط خدای زنده هدایت شوید)

من شخصاً دلیلی ندارم که به ترتولیان شک کنم. اما واقعاً حساب به ما چه می گوید؟ اگر مسیحیان خون نخورند ، آنها فقط به دستور خون نخوردن عمل می کنند - دستوری که من از صمیم قلب با آن موافقم و آن را رعایت می کنم. پیچیدگی اضافی این است که آنها در معرض تهدید به مرگ وسوسه می شدند. با توجه به اصول ممکن است این امر شبیه به وضعیتی شود که در آن یک مسیحی باید در برابر انتقال خون مقاومت کند حتی اگر مرگ نتیجه پیش بینی شده باشد. اینطور نیست و دلیلش هم این است.

اجازه دهید ما به اصول در بازگشت Leviticus 17. دیدیم که در صورت نیاز به خوردن یک حیوان مجرد اشتباه نیست. این به معنای نادیده گرفتن قانون یهوه نبود ، به شرطی كه فرد مقدمات لازم را برای نشان دادن اینكه پس از پاك كردن مراسم پس از آن مورد توجه قرار گرفته ، انجام دهد. اصل مورد بحث این است که آیا فرد به دیدگاه یهوه نسبت به زندگی احترام می گذارد یا خیر.

اما اگر همان فرد را به اسارت گرفتند و از او خواستند که یک محصول خونی بخورد تا نمایانگر انکار اعتقاد یهود باشد ، خوب پس چه؟ یک اصل کاملاً متفاوت در معرض خطر است. این بار خون خوردن پذیرفتن عنایت از طرف یهوه نیست ، بلکه نمایانگر رد رابطه شخص با او است. زمینه همه چیز است.

بنابراین برای مسیحیان حاضر در این عرصه که ممکن است به خوردن خون ترغیب شده باشند ، مطمئناً این س notال نبود که آیا قانون مسیح چنین اجازه ای را می دهد ، بلکه باید اظهاراتی را که علناً انجام می دهند - رد خود عیسی مسیح ، همانطور که مطمئناً به عنوان یک امضا بر روی یک کاغذ همان کار را انجام می دهد. امضای یک کاغذ نیز به خودی خود اشتباه نیست. این فقط به اهمیت آن بستگی دارد در هر مورد خاص.

بازگشت به اصل یهودی "Pikuach Nefesh" به ما کمک می کند تا تفاوت را ببینیم. حفظ زندگی به طور کلی قانون یهود را زیر پا می گذارد ، اما موارد استثنایی وجود دارد و این موارد می توانند براساس شرایط باشد. به عنوان مثال اگر هیچ غذای کوشر در دسترس نبود ، یک یهودی می توانست برای جلوگیری از گرسنگی غذایی غیر کوشر بخورد ، یا ممکن است برای بهبود بیماری این کار را انجام دهد. اما یک عمل بت پرستی یا بدنام کردن نام خدا مجاز نبود حتی اگر زندگی یک شخص در معرض خطر باشد. وضعیت مسیحیان اولیه که تحت آزمایش ایمان بودند ، مربوط به رژیم غذایی ، سلامتی و ضرورت نبود. این آزمایشی بود که آیا آنها با بیان بیانیه ای علیه خدا از طریق اقدامات خود نام بدنام را بدنام می کنند - خواه این غذا خوردن یک خون یا یک عود بخور برای شاهنشاه است.

در شرایطی که ممکن است مجبور به تصمیم گیری در مورد مرگ یا زندگی با استفاده پزشکی از خون باشیم ، آزمایش وفاداری فرض شده توسط خدا تحمیل نمی شود ، بلکه با استدلال محدود انسان است. حتی در این صورت ، برای JW که کاملاً اعتقاد دارند این آموزه ممکن است معتبر باشد ، حتی اگر خودساخته باشد و مبتنی بر کتاب مقدس نباشد. اگر یک مسیحی واقعاً در ذهن خود باور داشته باشد که بین حفظ زندگی و وفادار بودن به خدا راهی برای انتخاب وجود دارد ، و تصمیم دارد به هر حال سعی کند زندگی خود را حفظ کند ، آن شخص فاش کرده است که خداوند در قلب او از روح خودش اهمیت کمتری دارد. است. این مطمئناً یک گناه مسیحی خواهد بود. ما احتمالاً در مواقع عدم بلوغ معنوی ، مرتباً چنین آزمایشاتی را به خود تحمیل می کنیم. حتی اگر امتحانی از جانب خدا نباشد یا بر اساس اصول او نباشد ، بازهم ممکن است چیزی در مورد وضعیت قلب ما برای او آشکار کند.

9. گزارش های اضافی کتاب مقدس که مبانی مرتبط را نشان می دهد

در اینجا من گزارش های کتاب مقدس را بررسی می کنم که گفته می شود از اصول منع مطلق خون حمایت می کند ، همراه با روایات دیگری که با اصول مرتبط است.

(1 ساموئل 14: 31-35) و در آن روز آنها فلسطینیان را از میشماش تا آیهالون سرنگون کردند و مردم بسیار خسته شدند. و مردم با حرص به غنیمت شروع كردند و گوسفندان ، گاوها و گوساله ها را گرفتند و روی زمین ذبح كردند و مردم همراه با خون به خوردن غذا پرداختند. آنها به شاول گفتند: مردم با غذا خوردن همراه با خون در برابر خداوند گناه می کنند. " وی در این باره گفت: "شما خیانت کرده اید. اول از همه ، سنگ بزرگی را برای من بچرخان. " بعد از آن شاول گفت: "در بین مردم پراکنده شوید ، و باید به آنها بگویید: هر یک از شما ، گاو و هر یک ، گوسفندان خود را به من نزدیک کنید ، و باید کشتار را در این مکان و غذا بخورید ، و نباید با خوردن خون همراه با خداوند گناه کنید. "" بنابراین همه مردم گاو نر خود را که آن شب در دست او بود ، به هر یک نزدیک کردند و در آنجا ذبح کردند. و شاول به ساختن محرابی برای یهوه اقدام كرد. با این کار او ساختن محراب را برای یهوه شروع کرد.

این بخش مثالی عالی از نحوه تفسیر اطلاعات متناسب با دیدگاه خود است.

اصلی که رهبران JW برای حمایت از دکترین خود استخراج می کنند:

با توجه به شرایط اضطراری ، آیا مجاز بود که زندگی خود را با خون حفظ کنند؟ خیر. فرمانده آنها اشاره کرد که مسیر آنها هنوز هم اشتباه بزرگی است.
(چگونه خون می تواند جان شما را نجات دهد ، نسخه آنلاین در jw.org)

آنچه من شخصاً از این حساب یاد می گیرم این است:

البته آنها اشتباه کردند. آنها نه تنها خون خوردند ، بلکه این کار را با حرص انجام دادند ، بدون اینکه هیچ توجهی به اصول مقدس یهوه در این باره داشته باشند. با این حال ، مجازات سختگیرانه قانون (اعدام) اجرا نشد. آنها مجاز بودند با فداکاری ، گناهان خود را تاوان دهند. به طور حتم یهوه یک شرایط تخفیف را مشاهده کرد. آنها از طرف او جنگیده بودند و خسته شده بودند. به احتمال زیاد ، بین خستگی و گرسنگی ، قضاوت آنها مختل شده است (فکر می کنم قضاوت من همین باشد). یهوه که خدای مهربان است ، این مسئله را هنگام برخورد با شرایط مورد توجه قرار داد.

اما آنها چه کردند به طور خاص اشتباه کرد؟ این یک سوال اساسی است که باید به آن پاسخ دهید تا اصل واقعی را در اینجا استخراج کنید. نقل قول از ادبیات ما در بالا توجه "اضطراری" را جلب می کند. چنین کلمه ای هرگز در حساب آورده نمی شود. واضح است که این واژه به منظور همسویی با فوریت های پزشکی استفاده می شود. من بحث می کنم که این یک تفسیر دستکاری شده از کتاب مقدس است. واقعیت این است که سربازان به یک نیاز احتیاج داشتند اما یک گزینه ساده برای عملی که انجام می دادند وجود داشت. آنها می توانستند حیوانات مورد نظر را خونریزی کنند ، بنابراین قانون یهوه را رعایت کنند. اما این حرص و آز آنها بود که باعث شد آنها از معیارهای یهوه در مورد ارزش زندگی غافل شوند و این گناه آنها بود.

این گزارش به هیچ وجه بازتاب وضعیتی نیست که خون بتواند در شرایط اضطراری مرگ یا زندگی بدون استفاده از روش پزشکی استفاده شود.

در اینجا یکی دیگر است:

(1 تواریخ 11: 17-19) بعد از مدتی داوود ولع خود را نشان داد و گفت: "ای مگر می توانم از مخزن بیت لحم ، كه در دروازه است ، آب بنوشم!" در آن هنگام آن سه نفر به اردوگاه فیلیشتین وارد شدند و از مخزن بیت لحم که در دروازه است آب برداشتند و آمدند و آن را به داود آوردند. و داوود حاضر به نوشیدن آن نشد ، بلکه آن را به نزد یهوه ریخت. و ادامه داد: "از نظر من ، از نظر خدای من ، تصور این کار نیست! آیا خون این مردان است که باید به خطر جان آنها بنوشم؟ زیرا آنها آن را در معرض خطر روح خود قرار دادند. " و او حاضر به نوشیدن آن نشد. اینها کارهایی است که این سه مرد توانا انجام داده اند.

اصلی که رهبران JW برای حمایت از دکترین خود استخراج می کنند:

داوود از آنجا که در معرض خطر جان انسان قرار گرفت ، آب را خون انسان شمرد و قانون الهی را در مورد همه خون اعمال کرد ، یعنی ریختن آن روی زمین.
(برج مراقبت 1951 7 /1 ص. 414 سوالات خوانندگان)

آنچه من شخصاً از این حساب یاد می گیرم این است:

آنچه نمایندگی می شود بسیار مهمتر از نمایندگی آن است.

داوود روح قانون را درک کرد. آب H است20. خون چیزی کاملا متفاوت است. و با این حال در این مورد آنها همان چیزی را که او مربوط بود نشان می دادند - تقدس زندگی. دیوید فهمید که ماده خاص به خودی خود (خون یا آب) مسئله اصلی نیست. مسئله اصلی این بود که یهوه چطور به زندگی اهمیت می دهد و نمی خواهد آن بی دلیل به خطر بیفتد ، کاری که مردانش انجام می دادند.

آنچه نمایندگی می شود بسیار مهمتر از نمایندگی آن است.

آیا شما توانایی دیدن اصل را به وضوح همانطور که شاه دیوید بود ، دارید؟ خون به خودی خود مهم نیست. این همان چیزی است که آن را نشان می دهد. اگر زندگی را به خطر می اندازید تا به آنچه نماد آن است توجه کنید ، پس فرقی نمی کند این نماد خون باشد ، آب باشد یا سرکه. شما نکته را از دست داده اید!

10. ایثار نهایی - فدیه

آیا این واقعیت که خون در نظر خدا به دلیل فداکاری باج عیسی مسیح معنای خاصی دارد ، تغییراتی ایجاد می کند؟

ما دیدیم که چگونه آموزه JW نماد - خون - را بالاتر از آنچه نماد آن است - زندگی را بالا می برد. بنابراین شاید تعجب آور نباشد که دریابیم که هنگام اشاره به فداکاری نهایی عیسی ، نماد - خون - دوباره بالاتر از آنچه واقعاً قربانی شده است - زندگی او.

برخی از کلیساها بر مرگ عیسی تأکید می کنند ، پیروان آنها جملاتی را می گویند مانند "عیسی برای من مرد". … به چیزی بیشتر از مرگ ، حتی مرگ انسان کامل عیسی ، احتیاج داشت.
(برج مراقبت 2004/6/15 ص. 16-17 پارس. 14-16 به درستی برای هدیه زندگی خود ارزش قائل شوید)

شما باید جستجو کنید و این نقل قول را در متن بخوانید تا استدلال به کار رفته و مفاهیم کامل آن را درک کنید. اساساً نويسنده نتيجه مي گيرد كه از آنجا كه باج با عنوان خون ريخته شده توسط عيسي معرفي مي شود ، خون خود مهم است.

آیا این اعتقاد شماست؟ که مرگ پسر خدا به خودی خود ناکافی بود؟ نقل قول را دوباره بخوانید. "بیشتر از ... مرگ انسان کامل عیسی مورد نیاز بود."واقعاً این را می گوید.

در ادامه مقاله این مطلب بیان شده است:

هنگام خواندن کتاب های کتاب مقدس یونانی مسیحی ، مراجع بی شماری به خون مسیح خواهید یافت. این موارد بیان می کند که هر مسیحی باید "به خون خود [عیسی] ایمان داشته باشد". (عاشقانه 3: 25) بخشش و صلح ما با خدا تنها "از طریق خون او [عیسی] ریخته شده" امکان پذیر است. (کولسیان 1: 20)

اگر مسیحی هستید ، من شک دارم که به طور شهودی در درک نمادگذاری اصطلاح "خون عیسی" مشکلی دارید ، و وقتی کتاب مقدس یونان مسیحی به آن اشاره می کند ، آنها فقط از این اصطلاح به عنوان یک عبارت ثابت برای توصیف وی استفاده می کنند. مرگ ، و در واقع به ما کمک می کند که پیوند فداکاری های تحت قانون موزاییک را که به اعتبار عهد جدید تأکید می کند ، ببینیم. اولین واکنش ما احتمالاً این است که ماده خون عیسی را به خودی خود نوعی طلسم نبینیم و ارزش آن را بالاتر از عمر داده شده قرار دهیم.

عبرانیان 9: 12 به ما می گوید که عیسی "با خون خود" وارد حضور ملکوتی پدرش شد ، بنابراین ارزش خود را برای "دستیابی به یک رهایی ابدی برای ما" ارائه داد. اما او روحیه ای بود و احتمالاً خون جسمی او به معنای واقعی کلمه مورد مشاهده نبود.

همچنین اگر خون به خودی خود خون برجسته ای بود ، چرا روش مرگ عیسی شامل ریختن خون به معنای واقعی خون مانند قربانیان حیوانات نبود؟ عیسی با مرگ وحشتناکی روبرو شد که شکنجه های خونین آن مقدم بود ، اما سرانجام این مرگ خفگی بود نه خونریزی. فقط بعد از مرگ او جان می گوید که برای ریختن خون او از نیزه استفاده شده است و این به گونه ای بود که کتاب مقدس در آن بود زک 12:10 برآورده می شود که فقط می گوید سوراخ می شود. در این پیشگویی هیچ اشاره ای به اهمیت خون نشده است. (انجیل متی سوراخ کننده را قبل از مرگ قرار می دهد ، اما متن نامشخص است و از بعضی نسخه های خطی منتفی است.)

به نظر می رسد که در مورد "اشارات متعدد به خون مسیح" چیزهای زیادی ساخته شده است. پل همچنین اغلب به اجرای مورد اعدام عیسی مسیح که در NWT به عنوان "شکنجه شکنجه" ترجمه می شود (Gr. Stauros) ، به عنوان استعاره دیگری از خود فداکاری اشاره می کند (1 Cor 1: 17، 18،XNUMX؛ Gal 5: 11; Gal 6: 12; Gal 6: 14; Eph 2: 16; Phil 3: 18) آیا این امر به ما مجوز ارتقا "شکنجه شکنجه" را به عنوان یک امر خاص در خود می دهد؟ بسیاری از مسیحیان مطمئناً با نماد صلیب اینگونه رفتار می کنند و خطای بالا بردن نماد را بالاتر از آنچه که با سخنان پولس نشان داده می شود مرتکب می شوند. بنابراین فقط به دلیل اینکه "اشارات فراوانی به خون مسیح" وجود دارد ، نمی توانیم نتیجه بگیریم که ارزش زندگی اعطا شده به خودی خود ناکافی است. اما این دقیقاً همان جایی است که استدلال آموزه JW در مورد خون به طور منطقی منتهی می شود و ادبیات ما تا حدی پیش رفته است که این را به صورت چاپی بیان می کند.

یک نمونه کتاب مقدس دیگر نیز وجود دارد که به این امر مربوط می شود. مار مسی را به یاد بیاورید که به موسی دستور داده شد تا مردم را از گزش مار نجات دهد (شماره 21: 4-9) این همچنین ایمانی را به وجود آورد که بعداً مردم می توانند برای نجات در مسیح تمرین کنند (جان 3: 13-15) این همان ایمانی است که می توانیم به "خون ریخته شده عیسی" داشته باشیم و با این حال در گزارش مار مسی هیچ اشاره ای به خون وجود ندارد. به این دلیل که خون و مار مس نمادی هستند که به آن مرگ اشاره می کنند - نه برعکس. بعلاوه بعداً بنی اسرائیلی نماد مار مسی را از دست دادند و شروع به بالا بردن آن کردند به عنوان چیزی که در جای خودش احترام گذاشته شود. آنها شروع به نامیدن آن "نهستان" بت مار مسی کردند و دود قربانی به آن ارائه دادند.

به نظر من قابل توجه این است که مراسم ما در وعده عصر خداوند این است که فنجانی را که نشان دهنده خون مسیح است در میان ما با احترام بگذرانیم و اعتقاد داشته باشیم که به نوعی مصرف آن برای ما خیلی خوب است. از همان کودکی به یاد می آورم که احساس وحشت در لمس جام و انتقال آن دارم. واقعیت این است که عیسی به همه مسیحیان دستور داد که یک وعده غذای ساده با یکدیگر بخورند تا "مرگ خداوند را تا رسیدن او اعلام کنند" (1 Cor 11: 26) البته نان و شراب نمادهای مهمی برای بدن و خون او هستند. اما اینها یادآوری فداکاری او و عهدی است که با مسیحیان منعقد کرد. آنها به خودی خود مهمتر از زندگی نیستند.

11. خونریزی برای مسیحیان

طبق آموزه JW ، سو mis استفاده از خون با استفاده از آن برای حفظ زندگی فعلی ما در دسته وسیع تری از گناهان قرار می گیرد که به عنوان "گناه خون" شناخته می شود.

این موارد شامل قتل ، آدم کشی ، سقط جنین ، سهل انگاری منجر به مرگ و انواع دیگر است.

همچنین شامل عدم انجام کار هشدار دهنده نگهبان است که در حزقیال در فصل 3 مشخص شده است.

در اینجا مقاومت در برابر اظهارنظر درباره یک حقیقت گرایی حکایتی برای من دشوار است. در بیش از یک مورد من شخصاً در خدمت میدانی با شاهدان بوده ام که تلاش بسیار نیمه جان خود را برای قرار دادن یک مجله در یک محل اقامت خوب انجام داده اند ، و پس از رد شدن از سوی سرنشین ، در مورد چگونگی تعیین آن ملک به عنوان مال خود اظهار نظر کرده اند. خانه "سیستم جدید". مضمون آن بیمار کننده است. اگر JW هستید و در معرض این سندرم قرار نگرفته اید ، از شما عذرخواهی می کنم که باید آن را به شما بگویم. این شخص اساساً منتظر است که ساکن آن خانه توسط خدای ما یهوه نابود شود تا دارایی های مادی او به یک شاهد مطلوب واگذار شود.

این فرایند تفکر طبق معیارهای کسی بسیار بد است و با دستور دهم که مطمئناً تغییرناپذیر است و از قانون موزاییک فراتر است ()20 Exx: 17) و اما با این حال همین فرد از درمان پزشکی به طور بالقوه نجات دهنده برای یکی از اعضای خانواده خود بر اساس تفسیری از قانون که در همان زمان محدود و کشیده است امتناع می ورزد؟

(زمین 3: 5) و بعد از اینکه با عصبانیت به اطرافشان نگاه می کردند ، کاملاً از عدم احساس قلبشان ناراحت بودند.

من این نکته را مطرح نمی کنم که پر هیجان باشد ، بلکه برای اینکه خواهران و برادرانم را متزلزل کنم تا مسائل را از منظر مناسب خود جلب کنم. اگر در مقاله من به این مرحله رسیده اید و هنوز فکر می کنید که یهوه می خواهد زندگی خود یا افراد وابسته خود را فدای آموزه منحصر به فرد ممنوعیت خون شاهدان یهوه کنید ، احتمالاً موارد دیگری وجود دارد که شما را متقاعد کند در غیر این صورت . به احتمال زیاد شما هیئت حاکمه را کلام نهایی خدا در مورد همه چیز می دانید ، و زندگی خود را به آن باور بنیادی می سپارید. اگر چنین است ، پس شما این را به عنوان مقاله ای از ایمان شخصی خود ساخته اید و وقتی زمان آن فرا می رسد باید در آن تخت دراز بکشید. یا ممکن است برای بعضی از شما قبلاً مجبور به چنین کاری شده باشید. همانطور که جیمز می گوید "سلامتی برای شما" (اعمال 15: 29) منظور من از صمیم قلب به عنوان یک برادر است. اما من همچنین از شما می خواهم كه كلام خدا راجع به این موارد را به همان اندازه كه زندگی یا مرگ به طور طبیعی به دنبال دارد ، با دعا در نظر بگیرید.

بیایید همچنین مقصر دانستن خون در آموزش یک آموزه به دیگران را در نظر بگیریم که ممکن است به مرگ غیرضروری ختم شود. بسیاری از آنها با حسن نیت و صداقت زیاد دیگران را به جنگ دعوت کرده اند. آنها ممکن است معتقد باشند که این یک دلیل نجیب و شایسته است. به یاد بیاورید که در کتابچه "شاهدان یهوه و مسئله خون" ما در واقع از این به عنوان یک موازی معتبر استفاده کردیم تا نشان دهیم موضع ما در نظم عظیم امور غیر منطقی نبود. بخشی از نقل قول را اینجا دوباره برای تأکید تکرار می کنم:

آقای کانتور این واقعیت را مثال زد که در طول جنگ ها برخی از مردان در جنگ برای "آزادی" یا "دموکراسی" مایل به جراحت و مرگ بودند. آیا هموطنان آنها از نظر اخلاقی نادرست بودن اصولاً چنین فداکاری هایی را می دیدند؟ آیا از آنجا که برخی از کشته شدگان بیوه یا یتیم را پشت سر گذاشتند و نیاز به مراقبت داشتند ، ملت هایشان این دوره را نادرست محکوم کردند؟ آیا احساس می کنید که وکلا یا پزشکان باید برای جلوگیری از فداکاری این افراد به نفع آرمانهایشان ، به دنبال حکم دادگاه بودند؟
(شاهدان یهوه و مسئله خون)

اما واقعیت این است که آن فداکاری ها بود حداقل از نظر اخلاقی از نظر اخلاقی اشتباه است.

سوال بزرگتر این است که آیا اخلاص آنها به آنها اجازه می دهد از قضاوت در مورد بابل بزرگ فرار کنند؟ او پاسخگوی خون همه افراد ذبح شده روی زمین است. اعتقاد و باورهای مذهبی و سیاسی کاذب ، یعنی تفکر انسانی خارج از دستورالعمل صریح خداوند ، همان چیزی است که منجر به ریختن خون بی گناه می شود. اما به اشکال مختلف وجود دارد. آیا واقعاً اعتقاد دارید که اجبار افراد به تصمیم گیری های پزشکی تهدید کننده زندگی از محدوده چنین گناهانی خارج است؟

آیا وقتی شعار کسانی که به جنگ می رفتند "برای خدا و کشور" بود ، آیا آنها به دلیل نیت خیر از خونریزی معاف بودند؟ به همین ترتیب ، اگر نادرست از کلام خدا استفاده کرده اند تا تصمیمات پزشکی دیگران را که منجر به مرگ شده است ، نیت خیر رهبری JW (با فرض وجود آنها) آنها را از خونریزی معاف می کند؟

به همین دلایل ، من گمان می کنم غیر منطقی است که انتظار هر "نور جدید" در مورد خون را داشته باشم. حداقل نه به صورت عقب نشینی کامل مبتنی بر اصول کتاب مقدس. شرکت دیده بان بیش از حد عمیق در این موضوع سرمایه گذاری کرده است. عواقب حقوقی اگر آنها اعتراف کنند که اشتباه کرده اند احتمالاً گسترده خواهد بود ، و همچنین واکنش مردم از دست دادن ایمان و ترک آنها خواهد بود. نه ، ما به عنوان یک سازمان در این زمینه گردن داریم و از گوشه ای عقب مانده ایم.

12. کسر و اجزای خون - واقعاً کدام اصل در خطر است؟

من قبلاً در بررسی قانون موزاییک به طور خلاصه به این نکته اشاره کردم. اما شایسته بررسی عمیق تر است. سیاست JW's بر اساس رعایت قانون یهوه در مورد خون به معنای دقیق آن بنا شده است. درباره دستورالعمل های ذخیره سازی خون خود به دستورالعمل زیر توجه کنید:


در صورت استفاده از خون در فداکاری ، طبق قانون چگونه باید برخورد می شد؟ می خوانیم که وقتی شکارچی حیوانی را به خاطر غذا می کشد ، "در این صورت باید خون آن را بیرون بریزد و آن را با گرد و غبار بپوشاند." (Leviticus 17: 13، 14؛ در تثنیه 12: 22-24) بنابراین خون نباید برای تغذیه یا موارد دیگر استفاده شود. اگر از موجودی گرفته می شد و از آن در قربانی کردن استفاده نمی شد ، باید آن را بر روی زمین دفع می کرد ، تکیه گاه پای خدا. -اشعیا 66: 1؛ مقايسه كردن حزقیال 24: 7، 8.

این به وضوح یک استفاده متداول از خون اتولوگ را جمع می کند - جمع آوری ، ذخیره سازی و بعد از آن تزریق خون خود بیمار قبل از عمل. در چنین روشی ، این همان کاری است که انجام می شود: قبل از عمل جراحی انتخابی ، برخی از واحدهای خون کامل یک فرد بانک می شود یا گلبول های قرمز جدا ، منجمد و ذخیره می شوند. سپس اگر به نظر می رسد بیمار در حین عمل یا پس از آن به خون نیاز دارد ، می توان خون ذخیره شده خود را به او بازگرداند. اضطراب های فعلی در مورد بیماری های منتقله از طریق خون باعث محبوبیت این استفاده از خون اتولوگ شده است. گرچه شاهدان یهوه این رویه را قبول ندارند. ما مدت هاست که درک می کنیم که چنین خون ذخیره شده مطمئناً دیگر بخشی از فرد نیست. کاملاً از او خارج شده است ، بنابراین باید مطابق با قانون خدا دفع شود: "شما باید آن را مانند آب روی زمین بریزید." -تثنیه 12: 24.
(برج مراقبت 1989 3 /1 ص. 30 سوالات خوانندگان)

توجه داشته باشید که وضوح این موضوع به طور خاص در بند دوم بیان شده است. "این به وضوح rules" همچنین توجه داشته باشید که چنین وضوح صرفاً بر اساس دستورالعمل است که باید خون ریخته شود و "دفع شود". بگذارید کاملاً بخاطر داشته باشیم که این مسیر برای بسیاری از افراد شامل مرگ یا زندگی است ، بنابراین طبیعتاً انتظار داریم سخنگوی خداوند مقرراتی را ارائه دهد که حداقل بر اساس اصولی که برجسته هستند سازگار باشد.

اما اکنون این را در نظر بگیرید:

امروزه ، از طریق پردازش بیشتر ، این اجزای اغلب به بخشهایی تقسیم می شوند که به طرق مختلف مورد استفاده قرار می گیرند. آیا یک مسیحی می تواند چنین کسری را بپذیرد؟ آیا او آنها را "خون" می داند؟ هر یک باید شخصاً در این مورد تصمیم بگیرد.
(خود را در عشق خدا حفظ کنید ، فصل 7 ص 78 پاراگراف 11 آیا برای زندگی مانند خدا ارزش قائل هستید؟)

نشریه "عشق خدا" به "پردازش بیشتر" اشاره دارد. دقیقاً از چه چیزی؟ خون. خون. خون واقعی خونی که اهدا و ذخیره شد.

اگر اصلی که ممنوعیت خون بر آن استوار است ، استفاده از خون ذخیره شده را منتفی می داند ، پس چگونه امکان استفاده از بخشهای خون ناشی از فرآیند ممنوع وجود دارد؟

 

10
0
لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x