A توضیح زیر من ساخته شد پست اخیر درباره آموزه "بدون خون" ما. این به من فهماند که چقدر آسان است که دیگران را ناخواسته با ظاهر شدن برای به حداقل رساندن درد آنها ، آزرده خاطر کنم. قصد من چنین نبود. با این حال ، این باعث شده است که من بیشتر به چیزها نگاه کنم ، به ویژه انگیزه های خودم در شرکت در این انجمن.
اول از همه ، اگر به دلیل اظهاراتی که به عنوان غیرقابل حساس بودن به کسی توهین شده است ، عذرخواهی می کنم.
در مورد مسئله مطرح شده در فوق الذکر توضیح و برای کسانی که ممکن است از دیدگاه نظرات مشترک برخوردار باشند ، بگذارید توضیح دهم که من صرفاً احساس شخصی خود را در مورد چگونگی نگاه کردن به مرگ برای خودم ابراز می کردم. این چیزی نیست که من از خودم بترسم. با این حال ، من مرگ دیگران را اینگونه نمی بینم. من از دست دادن عزیزانم می ترسم. اگر من همسر عزیزم ، یا یک دوست صمیمی خود را از دست می دادم ، به شدت خراب می شدم. آگاهی از اینکه آنها از نظر یهوه هنوز زنده هستند و در آینده به تمام معنا زنده خواهند ماند ، رنج مرا تسکین می دهد ، اما فقط تا یک درجه کوچک. هنوز دلم برایشان تنگ شده بود. من هنوز غصه می خورم و من قطعاً در رنج خواهم بود. چرا؟ چون دیگر آنها را در اطراف نخواهم داشت. من آنها را از دست می دادم آنها چنین ضرری ندارند. در حالی که دلم برای تمام روزهای باقی مانده از زندگی ام در این سیستم قدیمی شرور تنگ شده بود ، آنها از قبل زنده بودند و اگر من وفادار بمیرم ، آنها قبلاً شرکت من را تقسیم می کردند.
همانطور که دیوید به مشاوران خود گفت ، از بی حساسیت ظاهری وی نسبت به از دست دادن فرزند خود ناراحت بودند ، گفت: "حالا که او درگذشت ، چرا من روزه می گیرم؟ آیا می توانم دوباره او را برگردانم؟ من به سراغ او می روم ، اما او را به من باز نمی گرداند. "(2 ساموئل 12: 23)
اینکه من چیزهای زیادی در مورد عیسی و مسیحیت باید یاد بگیرم بسیار درست است. درمورد آنچه که در راس ذهن عیسی قرار داشت ، تصور نمی کنم که اظهارنظر کنم ، اما ریشه کن کردن دشمن بزرگ ، مرگ ، یکی از دلایل اصلی فرستادن وی برای ما بود.
و اما آنچه که ممکن است هر یک از ما مهمترین مسئله زندگی را احساس کنیم ، بسیار ذهنی خواهد بود. من برخی را می شناسم که در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و بیشتر قربانی سیستمی شدند که به نظر می رسید بیش از آنکه به محافظت از آسیب پذیرترین اعضای خود بپردازد ، به مخفی کردن لباسشویی کثیف خود علاقه دارد. از نظر آنها کودک آزاری مهمترین مسئله است.
با این حال ، والدینی که فرزندی را از دست داده است که ممکن است از انتقال خون در امان باشد ، به درستی احساس می کند که هیچ چیزی نمی تواند از اهمیت بیشتری برخوردار باشد.
اینکه هرکدام به هیچ وجه نظر دیگری ندارند به عنوان بی احترامی به دیگری تلقی می شود.
من هرگز به شخصه مورد هجوم هر کدام از این وحشتها قرار نگرفته ام ، بنابراین تا جایی که ممکن است امتحان کنم ، فقط می توانم تصور کنم که درد پدر و مادری را که فرزندی را از دست داده است ، تصور می کنم اگر خون استفاده شده باشد ، نجات یافته است. یا عذاب کودکی که مورد آزار و اذیت و آزار قرار گرفته است و سپس از جانب کسانی که برای محافظت از وی حساب کرده اند مورد بی توجهی قرار گرفته است.
برای هر یک ، مهمترین مسئله درست است که بیشترین تأثیر را بر وی داشته است.
موارد وحشتناک بسیاری وجود دارد که روزانه ما را آزار می دهد. چگونه مغز انسان می تواند کنار بیاید؟ ما خسته شده ایم و بنابراین باید از خود محافظت کنیم. ما برای جلوگیری از دیوانه شدن در غم و اندوه ، ناامیدی و ناامیدی ، آنچه بیش از توان مقابله با آن است را مسدود می کنیم. فقط خداوند می تواند از پس همه مشکلات انسانی برآید.
برای من ، آنچه بیشتر از همه بر من تأثیر گذاشته است ، همان چیزی است که بیشتر به من علاقه دارد. این به هیچ وجه نباید بی احترامی به موضوعاتی باشد که دیگران از همه مهمتر احساس می کنند.
برای من ، آموزه "بدون خون" بخش مهمی از یک مسئله بسیار بزرگتر است. من راهی ندارم که بدانم چند کودک و بزرگسال به دلیل این آموزه زودرس جان خود را از دست داده اند ، اما هر مرگی که توسط مردانی که با کلام خدا دخالت می کنند و باعث می شود کوچکترین عیسی را گمراه کند ، ایجاد می شود ، حقیر است. آنچه که حتی بیشتر از همه مرا نگران می کند ، فقط هزاران نفر نیستند ، بلکه میلیون ها نفر به طور بالقوه از دست داده اند.
عیسی گفت ، "وای بر شما ، کاتبان و فریسیان ، منافقین! زیرا شما دریا و خشکی را پیموده اید تا یک آدم کرنش را بسازید و وقتی او یکی شد ، او را به عنوان دو برابر بیشتر از خودتان به عنوان سوژه ای برای ژنهنا قرار دهید. "- مات. 23: 15
شیوه پرستش ما مملو از قوانینی مانند آنچه فریسیان است. آموزه "بدون خون" یک مثال عالی است. ما مقالات گسترده ای داریم که مشخص می کند کدام نوع رویه پزشکی قابل قبول است و کدام یک غیر قابل قبول است. کدام کسر خون حلال است و کدام یک مجاز نیست. ما همچنین یک سیستم قضایی را به مردم تحمیل می کنیم که آنها را مجبور می کند بر خلاف عشق مسیح رفتار کنند. ما رابطه بین فرزند و پدر آسمانی را که عیسی پایین آمد و برای ما آشکار کرد ، از بین می بریم. همه این باطل به شاگردان ما به عنوان راهی مناسب برای رضایت خدا آموخته می شود ، همانگونه که فریسیان با شاگردان خود چنین کردند. آیا ما هم مانند آنها چنین مواردی را برای Gehenna دو برابر خودمان در نظر می گیریم؟ ما در مورد مرگی صحبت نمی کنیم که در آن قیامتی وجود دارد. این یکبار برای همیشه است. من می لرزم و فکر می کنم ممکن است در مقیاس جهانی چه کار کنیم.
این موضوعی است که بیشتر به من علاقه مند است زیرا ما با تلفات بالقوه میلیونی روبرو هستیم. مجازات تلو تلو خوردن بچه های کوچک یک سنگ آسیاب به دور گردن و پرتاب سریع آن در دریای عمیق آبی است. (مات. 18: 6)
بنابراین وقتی داشتم درباره چیزهایی صحبت می کردم که بیشتر به من علاقه دارند ، به هیچ وجه فاجعه و رنج دیگران را بی اهمیت نمی کردم. فقط این است که من احتمال رنج را در مقیاس حتی بیشتر می بینم.
چه می توانیم بکنیم؟ این مجمع به عنوان ابزاری برای مطالعه عمیق تر کتاب مقدس آغاز شد ، اما به چیز دیگری تبدیل شده است - صدای ریز در اقیانوس وسیع. در بعضی مواقع احساس می کنم در کمان یک کشتی اقیانوس پیمای عظیم هستیم که به سمت یک کوه یخ در حال حرکت هستیم. ما یک هشدار را فریاد می زنیم ، اما هیچ کس گوش نمی کند و توجه ندارد.
عزیز برادر ملیتی ، من هر دو سناریویی را که برای نشان دادن نظر خود استفاده می کنید تجربه کرده ام ... بدون جزئیات جزئی ، تنها فرزند من 5 ساله بود که از درب پنجره شیشه ای محکم کوبید ، (38 سال پیش ...) ریه را سوراخ کرد ... او دور از من ، من اعتقاد داشتم که او به خوبی مرده است. غم و اندوه من به حدی بود که بیهوش شدم ... و وقتی بیدار شدم ، از گفتگو با کسی خودداری کردم ... اما سپس دوستم از من س questionالی پرسید ، "خون را چطور ...؟" و جواب من از "جایی دیگر ..." من گفتم ، "او نمی تواند خون داشته باشد ، اما هر اتفاقی بیفتد ، من... بیشتر بخوانید »
خیلی ممنون که این تجربه رو با ما به اشتراک گذاشتید شما به نکته کلیدی رسیده اید. این نکته ای است که اغلب در سازمان برای ما از دست می رود زیرا ما بر قوانین و مقررات تأکید می کنیم و ایمان خود را با رعایت جهت از سوی مردان سنجیده می کنیم.
من هیچوقت امتحانی مثل شما را پشت سر نگذاشته ام ، اما شاهد این بوده ام که دیگران نیز در محاکمات مشابهی قرار بگیرند ، و من دیدم که پدر ما به دلیل ایمان و عشق آنها به او چگونه آنها را پایدار ساخته است.
شما نمی توانید به همه لطف کنید حتی ملسی حتی عیسی نتوانست این کار را انجام دهد و او با کلمه و کردار کامل بود. در حالی که من به نوبه خود احساس ناامیدی می کنم از برادران و خواهرانی که مجبور شده اند با این نوع مصیبت سر و کار داشته باشند متاسفم و برای زمانی که خدا همه چیز را تازه می کند آرزو می کنم. در این ضمن همه ما باید تمام تلاش خود را بکنیم تا در بلوغ مسیحی فشار بیاوریم. بنابراین ما می توانیم خدا را با روح و حقیقت خدمت کنیم و دریافتم که پست های شما به من در این کار کمک می کند. پس کار خوب را ادامه دهید.
من جمله ای از مارگارت مید را به یادم آورد: "هرگز شک نکنید که گروه کوچکی از شهروندان متفکر و متعهد می توانند جهان را تغییر دهند. در واقع ، این تنها چیزی است که تاکنون داشته است. "
ملتی ، فکر می کنم شما می دانید که پست های شما چقدر به من کمک کرده است تا راهی برای عشق به پدر آسمانی و پسرش پیدا کنم. آنچه شما و من و دیگر پوسترهای سایت شما هستیم این است که من فکر کنم نوعی جامعه مسیحی است که تا زمانی که ما این کار را به روشی انجام دهیم که احترام به یکدیگر نشان دهند هیچ کس از ابراز نظرات خود نمی ترسد. وقتی فکر می کنید تنها کسی هستید که نظر خود را با سازمان JW فرق می کنید ، می تواند در آنجا تنها باشد. من یک فیلم قدیمی هستم... بیشتر بخوانید »
من به شدت از این ارسال تحت تأثیر قرار گرفته ام (توسط امیلیجف). من همچنین بیشتر آنچه را که Meleti می نویسد ، و Apollos و به روشی نیز تحت تأثیر قرار گرفته ام. من بیش از 6 ماه است که بازدید کننده این وبلاگ هستم و باید بگویم ، ملتی ، جرقه ای که در اینجا پیدا می کنم ، در بیشتر موارد ، به هر حال جرقه ای را که در اعماق قلب خودم قرار دارد لمس می کند. جرقه و اشتیاق به حقیقت ، حقیقت کلام خدایان. بله ، بارها و بارها بوده ام که سعی کرده ام از آنچه که در اینجا خوانده ام به دور باشم. اما من ادامه می دهم... بیشتر بخوانید »
از اینکه این افکار قلبی را با ما در میان گذاشتید متشکریم. احساس پریشانی شما در حال تجربه است زیرا من همان سفر را انجام داده ام و هنوز هم دارم. اکنون می فهمم که تمام سخنان عیسی چیست:
"اگر در کلام من بمانید ، شما واقعاً شاگردان من هستید ، 32 و حقیقت را می شناسید ، و حقیقت شما را آزاد می کند." (یوه 8: 31 ، 32)
ملتی عزیز ، چند سال پیش دیگر به جلسات نمی رفتم و سعی کردم مقداری برای جلب همسرم برگردم اما هر وقت که می رفتم افسرده دور می شوم. این بخشی به دلیل نوع دید من توسط دیگران است اما عمدتا به دلیل غذایی است که سرو می شود. دائماً به ما گفته می شود كه از "گوشت و سیب زمینی" كلام خدا كه در جلسات ارائه می شود قدردانی كنیم ، اما آن چنان در لایه سنگینی از شیرین WTS نرم یا شور پوشانده شده كه مبدل و مزه آن دشوار شده است. بهشت ممنوع... بیشتر بخوانید »
می توانم همدلی کنم. من سخت تر و دشوار تر می توانم تا پایان جلسه خدمت باقی بمانم. این نیم ساعت اضافی در شب مشکلی نخواهد داشت اگر به جای چگونگی ارائه جدیدترین مجله ها ، با بحث های جالب و تفکر برانگیز کتاب مقدس مواجه شویم. هفته گذشته ما 30 دقیقه را روی 6 پاراگراف از کتاب ارمیا صرف کردیم. حالا من از این شکایت ندارم. حداقل ما در حال مطالعه کتاب مقدس هستیم. آنچه من را ناراحت کرد این بود که پس از مطالعه کتاب مقدس ، ما صرفاً 10 دقیقه صرف دو کتاب کامل کتاب مقدس کردیم. نیم ساعت در 6 پاراگراف نویسنده انسان در تضاد است... بیشتر بخوانید »
من در پایان احساساتم راجع به جلسات حساس احساس کردم که احساس می کردم خیلی از آنها خارج نمی شوم. من اصلاً نمی خواهم ناسپاس باشم اما احساس می کنم یک دانشجوی دانشگاه هستم. نشستن در یک مدرسه ابتدایی. من فکر می کنم کل قالب اشتباه است. اگر ما آن را یک مطالعه کتاب مقدس بنامیم چرا کتاب مقدس را مطالعه نمی کنیم. چرا یک فصل کامل را برای هفته انتخاب نمی کنید ، همه را در متن مطالعه کنید. مجدداً آن را در جلسه بخوانید و آنچه را که آموخته ایم با برادران خود به اشتراک بگذارید.
من نمی توانستم بیشتر با شما موافقم.
نکته جالبی که من در اینجا یافتم ، برادر عزیز ملتی ، این است که نظرات و پست های شما بسیار متفکرانه و دوست داشتنی است. من در اینجا هرگز کلمه تندی پیدا نکرده ام ، غیر از آنهایی که بدیهی است سعی در ایجاد مزاحمت دارند. فقط برای خودم صحبت کردم ، متوجه شدم که آمدن به سایت شما به من غذای معنوی واقعی می بخشد. چیزی برای تأمل و دعا. مباحثی مانند مواردی که در مطالعه دیروز WT مورد بحث قرار گرفتند ، فقط "شیر" را احساس می کنند. برای ما که دهه ها یا تمام زندگی خود شاهد بوده ایم ، به چیز دیگری نیاز داریم. ما می توانیم بگوییم که همه چیز در حال انحراف است... بیشتر بخوانید »
خیلی جالب است که شما این حرف را می زنید ، زیرا من درمورد مطالعه این هفته همین حرف را به همسرم گفتم. در واقع ، به نظر می رسد تمام آنچه که این روزها به دست می آوریم شیر کلمه است. من می شنوم که خواهران و برادران گاه و بی گاه گلایه می کنند که احساس نمی کنند رابطه شخصی با یهوه دارند ، اما چگونه می توانند با توجه به سطح تغذیه معنوی که از ما گرفته شده است. خیلی خوشحالم که کمکی کرده ایم. اما فکر نکنید این یک خیابان یک طرفه است. کلمات و ایمیل های شما همه ما را نیز تشویق کرده است. اگر می توانیم به یکی کمک کنیم... بیشتر بخوانید »
ملتی: ممکن است صدای ریز باشد ، اما صدای مهمی است. من این وبلاگ را با تقریباً 25 شاهد بیدار به اشتراک گذاشته ام ، و هر یک از آنها بدون استثنا ، عمیق ترین تشکر و قدردانی را ابراز کرده اند که من این کار را کردم. فکر نمی کنم هنوز هیچکدام از آنها شجاعت پست کردن داشته باشند ، اما از این واقعیت که شهود دیگری وجود دارند که نارضایتی خود را در جهت سازمان به اشتراک می گذارند ، احساس آرامش می کنند. اعتقاد داشتن تنها با این افکار ناراحت کننده تنها یک دردناکترین تجربه است ، زیرا بدون شک می دانید. "روایتی" که به طور مرتب از ما تغذیه می شود این است... بیشتر بخوانید »
من واقعاً باید از شما برای این تشویق تشکر کنم ، اندرو. این قلب را گرم می کند که بدانید کار قابل تقدیر و سود است. مطمئناً تلاش و زمان زیادی لازم است ، که باعث کاهش توانایی درآمد من می شود ، بله ، پول. اما اگر ما به دیگران کمک می کنیم این یک چیز کوچک است. هیچ کس بدون بازخورد نمی داند. من احساس می کنم مجبور هستم که در مورد این چیزها بنویسم چون حقیقت را دوست دارم ، اما از طرف دیگر ، همیشه این نگرانی وجود دارد که فرد با وقاحت رفتار کند. این کمک نمی کند که برای دهه ها همه ما با این تفکر تلقین شده باشیم... بیشتر بخوانید »
من به این فکر کردم که دیروز الیاس تنها بنده وفادار خداوند است. این باعث شد تا به این فکر کنم که الیا چگونه باید راحت باشد که بداند که او تنها نیست. نمی دانم چرا الیا نمی دانست که آنها دیگران هستند که به خداوند خدمت می کنند. شاید همین دلایلی که نمی دانیم دیگران هستند. من همیشه سؤال کرده ام که چه چیزی به من آموخته شده است. برخی از آموزه هایی که من از آنها سوال کردم در این سایت به خوبی پوشش داده شده است. این یک سفر است و گرچه از این سازمان احساس گم و ناامیدی می کنم ، اما خداوند هرگز مردم خود را از دست نمی دهد.... بیشتر بخوانید »