خون به عنوان خون یا خون به عنوان غذا؟

اکثریت جامعه JW ابراز می کنند که دکترین No Blood است کتاب مقدس تدریس ، اما هنوز تعداد کمی از افراد نیاز به این موقعیت را درک نمی کنند. برای اعتقاد به اینکه کتاب مقدس این کتاب مقدس است ، ما باید این فرض را بپذیریم که انتقال خون نوعی غذا و تغذیه به عنوان یک واقعیت علمی است. ما باید اعتقاد داشته باشیم که خدا تزریق داخل وریدی پلاسما و RBC را در جریان خون ما قرار می دهد ، همانطور که اگر خون کامل را از یک لیوان پایین بیاوریم. آیا صادقانه این را باور دارید؟ در غیر این صورت ، آیا نباید در مورد عقیده خود که به چنین فرضی تکیه می کند ، دوباره فکر کنید؟

در دو مقاله قبلی ، شواهدی مبنی بر اینکه خون هنگام تزریق در جریان خون ما مانند خون عمل می کند ، ارائه شد. این عملکرد همانگونه است که یهوه آن را طراحی کرده است. با این حال ، خون هنگام خوردن به عنوان خون عمل نمی کند. خون پخته نشده خام سمی است و اگر به مقدار زیاد مصرف شود حتی می تواند کشنده باشد. چه از کشتارگاه به دست آمده باشد و چه در منزل جمع آوری شده ، آلودگی باکتری های کلی فرم عفونی بسیار آسان است و قرار گرفتن در معرض انگل ها و سایر میکروب های در گردش تهدیدهای واقعی است. 
بسیار مهم است که ما از توانایی و خرد و خرد در این زمینه با استفاده از خدای خود استفاده کنیم (PR 3: 13). بقای ما (یا یک دوست عزیز) ممکن است روزی در تعادل باشد. برای تکرار ، پادشاهی دکترین (که از زمان اثبات دکترین در 1945 ثابت مانده است) در عبارت زیر در 1958 یافت می شود. برج نگهبانی:

"هر بار که منع خون در کتاب مقدس ذکر شده است ، در ارتباط با مصرف آن به عنوان غذا است ، و به همین ترتیب است مواد مغذی که ما نگران ممنوع بودن آن هستیم. " (برج نگهبانی 1958 ص. 575)

از اینجا متوجه می شویم که از سال 1945 تاکنون ، رهبری شاهدان یهوه به خون توجه داشته اند مواد مغذی به عنوان غذا استفاده می شود گرچه چند سال پیش 58 منتشر شده است ، اما این جایگاه همچنان پابرجاست رسمی موقعیت شاهدان یهوه. ما می توانیم این جمله را بیان کنیم زیرا کلمات بالا هرگز در چاپ تکذیب نشده اند. در ادامه این مقاله ، حقایق و استدلالهایی ارائه می شود که نشانگر موارد ذیل است گیگابایت موقعیت بسیار متفاوتی را حفظ می کند غیر رسمی. تا به امروز ، اعضا کلاههای خود را به این مفهوم آویزان کرده اند که انتقال خون نوعی غذا و تغذیه برای بدن است ، زیرا GB در غیر این صورت گفته است. این مردان دیده می شود که در همه زمان ها به کارگردانی جیروح مقدس od است ، بنابراین قضاوت آنها در این مسئله بسیار جدی باید نمای خدا باشد. کسانی که چنین محکومیتی دارند ، تمایلی به تحقیق در ورای صفحات انتشارات برج مراقبت ندارند. برای اکثریت قریب به اتفاق ، یادگیری در مورد ماده ای که خداوند آن را منع کرده است تا حدی اتلاف وقت خواهد بود. در مورد خودم ، قبل از سال 2005 اطلاعات کمی در مورد خون داشتم و به آن به عنوان یک خونین نگاه می کردم کثیف موضوع. 

استدلال در مورد این ادعا که خون مورد استفاده به عنوان غذا حاوی اندازه گیری کمی از مواد غذایی است ، تا حد زیادی فاقد شایستگی است. هر کس نوشیدن خام خون برای ارزش غذایی آن خواهد بود ریسک بزرگی برای هیچ فایده ای ندارد. مطالعات نشان داده است که گلبولهای قرمز جدا شده حاوی هیچ ارزش غذایی نیست. گلبول های قرمز و آب تقریباً 95٪ از حجم خون را تشکیل می دهند. هموگلوبین (96٪ وزن خشک گلبولهای قرمز) اکسیژن را در بدن منتقل می کند. به طور قطعی می توان گفت که فردی که به دکترین No Blood پایبند است ، گلبولهای قرمز را بیشترین مشاهده می کند ممنوع جزء در خون. از قضا این سلول های خونی فاقد تغذیه ای هستند. بنابراین ، اگر چنین بود به عنوان یک ماده مغذی آن رهبری نگران بود ، گلبول های قرمز هرگز نباید ممنوع باشد.

جامعه پزشکی خون را چگونه مشاهده می کند؟ آیا آنها خون خام را به عنوان غذا مشاهده می کنند؟ آیا آنها از خون به عنوان درمانی برای درمان سوء تغذیه استفاده می کنند؟ یا آیا با تمام خصوصیات پایدار آن برای حفظ زندگی در بافتهای سلولی ، خون را خون می دانند؟ علم پزشکی مدرن خون را به عنوان ماده مغذی نمی بیند ، پس چرا باید؟ برای دیدن آن به عنوان یک ماده غذایی و ماده مغذی ، ما در حال تصویب یک مفهوم قرن بی اعتبار هستیم.
کسی را از جامعه یهود در نظر بگیرید. به همان اندازه که نسبت به قوانین سختگیرانه رژیم غذایی کوشر حساس هستند (که خودداری کامل از خوردن خون را دارد) ، طبق اعتقاد یهود ، نجات جان یکی از مهمترین آنهاست mitzvot (دستورات) ، تقریباً بر همه دیگران غلبه دارد. (استثنائات قتل ، برخی از جرائم جنسی و پرستش بتها هستند - حتی برای نجات جان اینها نمی توان مرتکب شد.) بنابراین ، اگر انتقال خون از نظر پزشکی امری ضروری تلقی شود ، فقط برای یهودی مجاز نیست بلکه واجب است.

رهبری بهتر می دانستند

در کتاب خود گوشت و خون: پیوند عضو و انتقال خون در آمریکای قرن بیستم (به بخش 1 این مجموعه مراجعه کنید) دکتر لدرر اظهار داشت كه تا سال 1945 ، طب مدرن معاصر مدتهاست كه این مفهوم را كه انتقال خون نوعی تغذیه است ، كنار گذاشته است. وی اظهار داشت که به نظر نمی رسد تفکر پزشکی فعلی (در سال 1945) شاهدان یهوه را "آزار" دهد. این البته به رهبری مسئول آموزه اشاره دارد. بنابراین ، رهبری با رد علم پزشکی مدرن به نفع حمایت از یک مفهوم چند صد ساله مشکلی نداشته است؟ چگونه آنها می توانستند اینقدر بی مسئولیت و سهل انگاری داشته باشند؟

دو عامل در تصمیم گیری آنها تأثیرگذار است. نخست ، رهبری بر سر وطن پرستی پیرامون خون سوزی صلیب سرخ آمریکا ، هذیان داشت. از نظر رهبری ، اهدای خون عملی برای پشتیبانی از جنگ است. اگر به اعضا گفته شد که باید از اهدای خون خودداری کنند ، چگونه مجاز است خون اهدایی را بپذیرند؟ ثانیا ، ما باید به یاد داشته باشیم که رهبری تصور می کرد آرماگدون قریب الوقوع است ، شاید فقط یک یا دو سال در آینده باشد. با در نظر گرفتن این دو عنصر در معادله ، می توانیم دریابیم که چگونه رهبری می تواند بسیار کوته بینانه و نسبت به پیامدهای دوربرد بی تفاوت باشد. ممکن است بگوییم که در بدترین کابوس خود ممکن است تصور نکنند که تعالیم آنها بر میلیونها انسان تأثیر گذاشته است. آرماگدون مطمئناً تأخیر نخواهد داشت. هفت دهه بعد اینجا هستیم.

از دهه 1950 تا اواخر قرن ، پیشرفتهای مربوط به درمان انتقال خون و پیوند اعضا بسیار تبلیغ شد. ادعای عدم اطلاع از این حقایق مستلزم پیوستن فرد به قبیله آندامان در سواحل آفریقا بود. می توان اطمینان داشت که رهبری خود را در جریان هر پیشرفت علمی پزشکی قرار داده است. چرا می توانیم این حرف را بزنیم؟ دكترين بدون خون وادار كرد كه رهبري در مورد هر درمان جديد تصميم گيري كند. آیا آنها به اعضا اجازه می دهند پیشرفت جدید را بپذیرند یا خیر؟

دقیقاً همانطور که درمورد پیشینیان آنها سؤال کردیم: چگونه رهبری می توانست همچنان یک اسطوره مطلق را تأیید کند؟ وطن پرستی وطن پرستی (و جریان خون صلیب سرخ) پیرامون WW2 از دیرباز گذشته بود. البته ، آرماگدون قریب الوقوع مانده است ، اما چرا اینطور نیست که بگوییم پذیرفتن خون یک وجدان است؟ چرا اینگونه حملات پیچیده سعی در دفاع از فرض دارید؟ برای نامگذاری فقط دو مورد ، این نظر را به یاد بیاورید که پیوند عضو شبیه به آدمخواری است؟ همچنین این دیدگاه مبنی بر اینکه پیوند قلب می تواند باعث شود فرد گیرنده ویژگیهای شخصیتی اهدا کننده را به خود بگیرد؟

تنها نتیجه منطقی این است که آنها از عواقب آن ترسیده اند. تأثیری که بر سازمان خواهد داشت اگر آنها مسئولیت چنین خطای دلخراش را در قضاوت بر عهده بگیرند. آنها از ترس عواقب سازمان (و وضعیت شخصی آنها) ترجیح دادند تا سبد سیب را ناراحت نکنند و در عوض وضعیت موجود را حفظ کنند. وفاداری به منافع سازمانی بر منافع اعضا اولویت داشت. نسلهای رهبری برای رسیدن آرماگدون ، یا کشف یک جانشین مناسب خون (که هر یک از آنها مسئله را حل می کند) با جدیت دعا می کردند ، در حالی که آنها بدون خونریزی می توانند برای کنار آمدن با جانشینان خود در خیابان پایین بیایند. با افزایش عضویت در سازمان ، عواقب آن به صورت تصاعدی افزایش یافته است. ده ها سال است که اعضا (از جمله والدین نوزادان و کودکان) موضع گرفته اند و اطمینان دادند که دکترین No Blood است کتاب مقدس امتناع از پذیرش مداخله ای برای نجات جان ، منجر به مرگ به موقع یک شماره ناشناخته شد. فقط یهوه می داند که چند روح زودرس و غیر ضروری از بین رفته اند. [1]

تغییر در سیاست

موقعیتی که در 1958 بیان شده است برج نگهبانی دهه ها بدون تغییر باقی ماند. در حقیقت ، این همچنان باقی مانده است رسمی موقعیت تا به امروز. با این حال ، در سال 2000 جامعه JW (و متخصصان پزشکی) شاهد اصلاحات چشمگیری در سیاست بدون خون بودند. برای دهه ها ، رهبری حکم کرده بود که از آنجا که فراکسیون خون (سرم) از خون تولید می شود ، ممنوع است. سال 2000 چهره ای در این موقعیت به وجود آورد. GB اعلام کرد که کسرهای خون (اگرچه فقط از خون تولید می شوند) "خون" نیستند. در سال 2004 ، هموگلوبین به لیست کسرهای خون "جزئی" اضافه شد ، به طوری که از آن سال تا به امروز ، تمام مواد تشکیل دهنده خون برای اعضای قابل قبول است.

تشخیص JW (از جمله این نویسنده) با توجه به این واقعیت که بخشهای خون پس از تقسیم و تشریح ، 100٪ خون کامل را تشکیل می دهند ، این "نور جدید" را به عنوان یک تغییر عظیم سیاست در نظر گرفتند. از خودم پرسیدم: آیا کسرها خودشان نیستند "مواد مغذی" برج مراقبت سال 1958 به عنوان نگرانی توصیف شده است؟ خودم را پیدا کردم که دارم سرم را می خارانم. برای توضیح: به نظر می رسید که GB چندین دهه است که اعضای خانواده را از خوردن پای سیب و همه مواد تشکیل دهنده آن منع کرده است ، زیرا این امر از اهمیت غذایی برخوردار است. حالا آنها می گویند مواد تشکیل دهنده پای سیب هستند نه پای سیب. صبر کنید ، چنین نکنید اجزاء پای سیب حاوی کلیه مواد مغذی موجود در پای سیب است؟

این جدید است غیر رسمی موقعیت GB فعلی آنها اکنون اذعان می کنند که یک عضو می تواند 100٪ از مواد تشکیل دهنده خون (از جمله تمام ارزش غذایی) را که از طریق تزریق وریدی تزریق می شود ، بپذیرد ، و قانون خدا را در اعمال 15:29 نقض نمی کند. بنابراین ما می پرسیم: چه چیزی در فرمان رسول منع شده است؟ نوشیدن خون کل حیوانات که با شراب مخلوط شده در یک معبد بت؟ با اتصال نقاط ساده ، می توانید موقعیت نگه داشته شده در Watchtower 1958 را در 2004 معکوس کنید. هنوز رسما ، آنچه در 1958 بیان شد برج نگهبانی همچنان جریان دارد؛ و اعضا برمبنای این تصمیمات زندگی و مرگ را می گیرند. خداوند چگونه GB را در نظر می گیرد غیر رسمی موضع مخالف با رسمی موقعیت؟ آیا GB دارای هر دو روش است؟ تاکنون جواب مثبت است. اما این مسابقه با زمان است. آرماگدون یا یک جایگزین خون زنده باید قبل از رسیدن به رتبه و پرونده های بیدار شده از آنچه اتفاق افتاده است ، برسد.   

در حمایت از جدید غیر رسمی موقعیت ، نسخه 6 اوت ، نسخه 2006 از بیدار! مجله خون (و تمام مواد تشکیل دهنده آن) را به عنوان گرانبها و "عضوی" فوق العاده شگفت انگیز و منحصر به فرد به تصویر می کشد. زمان بندی این مقاله نشان می دهد که GB دارای یک دستور کار است. فقط هشت ماه قبل ، Tort of misrepresentation مقاله در مجله معتبر Church and State دانشگاه بیلور (13 دسامبر 2005) منتشر شد. در پاسخ ، GB در توضیح پیچیدگی خون و به تصویر کشیدن آن در یک دیدگاه بسیار مثبت ، از جمله اطلاعات دقیق در مورد HBOC (جایگزین های خون در آزمایشات FDA) ، به مرحله دیگری ادامه داد. این مقاله ها برای دستیابی به دو هدف انجام می شد: اول ، دفاع از اینكه رهبری در آموزش اعضا كوشا بوده است (ارائه نادرست خون به عنوان ادعای مقاله). هدف دوم پاک کردن مسیر جایگزین خون HBOC (که در آن زمان تصویب می شد به زودی توسط FDA تصویب می شود) برای پذیرش در جامعه JW بود. متأسفانه ، HBOC شکست خورد و در سال 2009 از آزمایشات FDA خارج شد. موارد زیر بخشهایی از مقاله های 6 اوت است:

"به دلیل پیچیدگی شگفت انگیز آن ، خون اغلب با اندام بدن تشبیه می شود. 'خون یکی از اندام های بسیار است -فوق العاده فوق العاده و منحصر به فرد ، دکتر بروس لنز گفت بیدار! در واقع بی نظیر! یک کتاب درسی خون را شرح می دهد "تنها عضوی در بدن که مایعات است."

در حال حاضر برخی از تولید کنندگان هموگلوبین را پردازش می کنند و آن را از گلبول های قرمز انسانی یا گاو آزاد می کنند. سپس هموگلوبین استخراج شده برای حذف ناخالصی ها ، اصلاح شده شیمیایی و تصفیه شده ، با محلول مخلوط شده و بسته بندی شده فیلتر می شود. محصول نهایی - هنوز برای استفاده در بیشتر سرزمینها تأیید نشده است ، حامل اکسیژن مبتنی بر هموگلوبین یا HBOC نامیده می شود. از آنجا که هما مسئول رنگ غنی خون خون است ، یک واحد HBOC دقیقاً شبیه به یک واحد گلبول قرمز است ، ماده اصلی که از آن گرفته شده است. برخلاف گلبول های قرمز ، که باید پس از چند هفته در یخچال و فریزر ریخته شوند ، HBOC را می توان در دمای اتاق نگهداری کرد و ماهها بعد از آن استفاده کرد. و از آنجا که غشای سلولی با آنتی ژن های منحصر به فرد خود از بین رفته است ، واکنش های شدید ناشی از عدم همخوانی گروه های خونی هیچ تهدیدی را ایجاد نمی کند.

"بدون سوال ، خون عملکردهایی را انجام می دهد که برای زندگی ضروری هستند. به همین دلیل جامعه پزشکی اقدام به انتقال خون به بیمارانی که خون از دست داده اند ، کرده است. بسیاری از پزشکان می گویند که این استفاده پزشکی همان چیزی است که خون را بسیار ارزشمند می کند. با این حال ، اوضاع در زمینه پزشکی تغییر کرده است. به تعبیری ، یک انقلاب آرام در جریان بوده است. بسیاری از پزشکان و جراحان در انتقال خون به سرعت سابق سریع نیستند. چرا؟"

این یک بیانیه و سؤال جالب است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

چرا پزشکان و جراحان می توانند بدون انتقال خون درمان کنند

همانطور که قبلاً اشاره شد ، جامعه JW در کل احساس می کند که پیروی از این آموزه موجب برکت الهی خداوند شده است. آنها با اشاره به پیشرفت های فراوان در عمل جراحی بدون خون ، خاطرنشان كردند كه از بسیاری از جان ها در امان مانده است. این به ظاهر از این مفهوم پشتیبانی می کند که پرهیز از خون موجب برکت خداوند می شود و به بسیاری از پزشکان و جراحان اجازه می دهد بدون انتقال خون معالجه کنند. این یک واقعیت است که بسیاری ترجیح می دهند از انتقال درمانی خودداری کنند. اما س underال اساسی این است که چه چیزی این گزینه را به آنها داده است؟

دکترین بدون خون شاهدان یهوه را می توان به دلیل داشتن نقشی محوری در پیشرفت تکنیک های نگهداری خون ، اعتبار داد. بیماران JW ناخواسته در مواردی که می توان در نظر گرفت شرکت کرده اند آزمایشات بالینی به پزشکان و جراحان این فرصت داده شده است که تکنیک ها و روش های انقلابی را که شامل ریسک بالایی است ، تمرین کنند. آنچه مؤثر بود ازمایش و خطا جراحی منجر به پیشرفت های عمده پزشکی شده است. بنابراین ، می توان گفت که بیماران شاهد یهوه در پیشرفتهای عمده در جراحی بی خون سهیم بوده اند. اما بهایی که در ازای چنین پیشرفت های پزشکی پرداخت شد چه بود؟ هدف وسیله را توجیه می کند؟ آیا زندگی کسانی که (طی دهه ها) مطابق با دکترین بدون خون از دست رفته بودند بسیاری از افرادی را که اکنون از جراحی بی خون بهره مند می شوند جبران می کند؟

من به هیچ وجه پیشنهاد نمی کنم که حرفه پزشکی خلاف اخلاق یا بی پروا عمل کرده است. آنها را باید بخاطر انجام تمام تلاشهایشان برای حفظ زندگی شناخت. در اصل ، یک لیمو به آنها تحویل داده شد ، بنابراین آنها لیموناد درست کردند. یا آنها بیماران JW را بدون خون عمل می کنند ، یا اجازه می دهند بیمار بدتر شود و یک مرگ نابهنگام متحمل شود. این ناخواسته ثابت شده است که پوشش نقره ای از آموزه بدون خون پزشکان ، جراحان ، متخصصان بیهوشی ، بیمارستان ها و جامعه پزشکی در کل این فرصت را داشته اند که بدون ترس از سو mal قصور در صورت بروز عوارض بزرگ (حتی مرگ) ، عمل جراحی بدون خون و حفظ خون کامل را انجام دهند. در حقیقت ، دستورالعمل No Blood به عنوان نسخه ای عمل می کند که در صورت آسیب به بیمار در طول درمان یا روش ، از همه افراد درگیر در برابر مسئولیت محافظت می کند. به این فکر کنید که طی چند دهه ، جامعه JW جریانی بی پایان از شرکت کنندگانی را که داوطلب داوطلب شدن برای "تمرین" در سراسر جهان هستند ، فراهم کرده است. من ، اما چه بخشش الهی برای جامعه پزشکی!

هنوز هم ، در مورد قربانیان چیست؟

جراحی بدون خون - یک کارآزمایی بالینی؟

A کارآزمایی بالینی به عنوان ... تعریف شده است:

"هر مطالعه تحقیقاتی که به طور آینده نگر شرکت کنندگان انسانی یا گروه های انسانی را به یک یا چند مداخله مرتبط با سلامتی اختصاص می دهد تا اثرات آن را بر نتایج بهداشت ارزیابی کند."

FDA به طور معمول کارآزمایی بالینی را تنظیم می کند ، اما در صورت جراحی بدون خون ، آزمایش بالینی به دلیل چالش اخلاقی ارائه شده بسیار بعید است. اگر حفظ زندگی زیربنای هر نوع درمان پزشکی باشد ، بیمار درگیر در جراحی بدون خون در صورت بروز عارضه در حین عمل مداخله می کند. گفته می شود ، داده های حاصل از مطالعات موردی کم رنگ می شوند. برای اینکه تاریخ مطالعه موردی دقیق باشد ، هیچ گونه مداخله ای در پایان زندگی وجود ندارد. بدون چتر نجات بیمار (و تیم پزشکی) باید متعهد به عدم مداخله شوند و اجازه دهند یکی از موارد زیر رخ دهد:

  • بیمار از روش یا روش درمانی زنده مانده و تثبیت می شود.
  • بیمار زنده نمی ماند.

این نویسنده نمی تواند تصور کند که FDA در آزمایشات بالینی شرکت کند که اجازه نمی دهد بیمار برای نجات بیمار مداخله کند. عبارت "اول ضرر نکن" عقیده پزشکان و جراحان و همچنین مسئولان FDA است. اگر مداخله فرصتی برای حفظ آن داشته باشد ، ابتدا باید زندگی را حفظ کرد. به نظر من ، اگر بیماران JW به عنوان داوطلب آزمایش بالینی عمل نمی كردند (بدون جبران خسارت می توانم اضافه كنم) ، پیشرفت های جراحی بدون خون احتمالاً 20 سال عقب تر از وضعیت امروز است.

هدف وسیله را توجیه می کند؟

آیا زندگی بسیاری از کسانی که در سال های اخیر از جراحی بی خون بهره مند شده اند ، زندگی کسانی را که به دلیل خودداری از مداخله در انتقال خون از سال 1945 به طور چشمگیری کاهش یافته بودند ، جبران می کند؟ آیا معامله است شستشو؟ ما برای خانواده هایی که یکی از اعضای خانواده خود را که از خون امتناع کرده است ، از دست داده اند ، نهایت عطوفت را دارند. ما همچنین به چالش های عاطفی و اخلاقی تیم پزشکی آنها که در کنار آنها ایستاده اند ، اذعان می کنیم ، درمانده ای برای مداخله در درمانی که می تواند زندگی را حفظ کند درمانده نیستند. برخی ممکن است با دانستن اینکه یهوه می تواند هرگونه بی عدالتی را با قیامت برطرف کند ، احساس آرامش می کنند. هنوز هم آیا هدف وسیله را توجیه می کند؟

اگر به معنی انعکاس صداقت و کتاب مقدس است ، پس بله ، می توان گفت که پایان همچنین صداقت را منعکس می کند و کتاب مقدس است. اما این عبارت عموماً به عنوان بهانه ای که کسی برای رسیدن به اهداف خود می دهد مورد استفاده قرار می گیرد هر معنی لازم، مهم نیست که این وسایل چقدر غیراخلاقی ، غیرقانونی یا ناخوشایند باشد. جمله "هدف توجیه ابزار" معمولاً شامل انجام کار اشتباهی برای رسیدن به نتیجه مثبت و سپس توجیه اشتباه با اشاره به نتیجه مثبت است. دو مثال به ذهن خطور می کند:
دروغ گفتن روی رزومه. ممکن است کسی منطقی بیان کند که تزئین رزومه کاری می تواند منجر به شغل پردرآمد شود ، بنابراین آنها بهتر قادر به تأمین هزینه زندگی خود و خانواده خود خواهند بود. در حالی که تأمین هزینه های خوب خانواده از نظر اخلاقی شرافتمندانه است ، آیا هدف وسیله را توجیه می کند؟ دروغ چگونه در نظر خدا دیده می شود؟ (Pr 12:22 ؛ 13: 5 ؛ 14: 5) در این مورد به معنی غیر صادقانه و غیراخلاقی بودند ، بنابراین پایان نادرست و غیر اخلاقی است

دریافت سقط جنین. ممکن است منطقی بیان شود که سقط جنین می تواند زندگی مادر را نجات دهد. در حالی که نجات جان مادر از نظر اخلاقی درست است ، آیا هدف وسیله را توجیه می کند؟ چگونه به کودک متولد نشده نزد خدا نگاه می شود؟ (مزمور 139: 13-16 ؛ ایوب 31:15) در این مورد به معنی بنابراین شامل قتل می شود پایان برای نجات جان قتل است

هر دوی این مثال ها نتیجه مثبتی دارند. شغل عالی که پول خوبی می دهد و مادری که نجات پیدا کرده و می تواند بقیه عمر را بگذراند. اکنون آموزه بدون خون شاهدان یهوه نتیجه مثبتی دارد. اما آیا هدف وسیله را توجیه می کند؟

آنچه در خطر است

هدف قسمتهای 1 ، 2 و 3 از این مجموعه مقالات به اشتراک گذاری حقایق و استدلال های سکولار است. سپس هرکدام می توانند براساس وجدان خود تصمیم خود را بگیرند. من امیدوارم که اطلاعات ارائه شده به همه کمک کند تا قدم بردارند و جنگل را دور از درختان ببینند. ما باید آگاه باشیم که در شرایط اضطراری ، آیا ما یا عزیزانمان حتی باید با آمبولانس یا پرسنل ER کلمات "شاهد یهوه" را نجوا کنیم ، یا آنها باید کارت No Blood ما را ببینند ، ما یک پروتکل قانونی و اخلاقی را راه اندازی می کنیم که متوقف کردن می تواند بسیار دشوار باشد. حتی باید توصیه شود که آنها دیگر به تدریس پایبند نیستند. ذکر تنها می تواند باعث تردید کسانی شود که با ما معالجه می کنند. مطمئن نباشیم ، برای حفظ زندگی خود در "ساعت طلایی" بسیار مهم ، ذاتی عمل نکنیم.  

In قطعات 4 و 5 ما در کتاب مقدس فرو می رویم. ما قانون Noachian ، قانون Mosaic و در آخر فرمان رسول را در نظر خواهیم گرفت. شاهدان یهوه و خون - قسمت 4من فقط چند متن اصلی را با منابع مورد بررسی قرار می دهم تا با کار عالی و جامع Apollos از اضافی جلوگیری کنم (نگاه کنید به: شاهدان یهوه و دکترین بدون خون) در مورد نمای كتاب مقدس.
______________________________________________
[1] نمی توان با دقت شمردن تعداد مرگ و میرهایی را كه می توان از آن اجتناب كرد ، در صورت مجاز بودن تیم های پزشکی كه از بیماران JW مجاز به مداخله بالقوه نجات جان باشند ، غیرممكن دانست. تاریخچه موارد بسیار زیادی وجود دارد که به شدت نشان می دهد ، در صورت وجود چنین مداخله ای ، به نظر پرسنل پزشکی ، درصد ماندگاری بیماران به طرز چشمگیری افزایش می یافت.

57
0
لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x