در سپتامبر سال 2016 ، پزشک ما همسرم را به دلیل کم خونی به بیمارستان فرستاد. معلوم شد که شمارش خون او به طور خطرناکی پایین است زیرا او خونریزی داخلی داشته است. آنها در آن زمان به زخم خونریزی مشکوک بودند ، اما قبل از اینکه بتوانند کاری انجام دهند ، باید جلوی از دست دادن خون را بگیرند ، در غیر این صورت ، او به کما می رود و می میرد. اگر او هنوز یک شاهد یهوه مievingمن بود ، امتناع می کرد - من می دانم که مسلماً - و بر اساس میزان از دست دادن خون ، احتمالاً از هفته زنده نمی ماند. با این حال ، اعتقاد او به آموزه بدون خون تغییر کرده بود و بنابراین او تزریق خون را پذیرفت. این به پزشکان زمان لازم برای انجام آزمایشات و تعیین پیش آگهی را داد. با مشخص شدن اوضاع ، او یک نوع سرطان غیرقابل درمان داشت ، اما به دلیل تغییر در اعتقادش ، او XNUMX ماه اضافه و بسیار گرانبها با من به من داد که در غیر این صورت ، من نمی توانستم آن را تجربه کنم.

من اطمینان دارم که هر یک از دوستان شاهد سابق یهوه ما ، با شنیدن این حرف ، می گویند که او به خاطر لطف خدا درگذشت زیرا ایمان خود را به خطر انداخت. آنها خیلی اشتباه می کنند. من می دانم که هنگامی که او در خواب به خواب رفت ، این همانند فرزند خدا بود به امید زنده شدن محکم صالح در ذهن او. او با تزریق خون در کار خدا کار درستی انجام داد و من قصد دارم به شما نشان دهم که چرا با چنین اطمینان می توانم این حرف را بزنم.

بیایید با این واقعیت شروع کنیم که فرایند بیدار شدن از تلقین مادام العمر تحت سیستم JW ممکن است سالها طول بکشد. غالباً ، یکی از آخرین آموزه هایی که سقوط می کند ، ایستادگی در برابر انتقال خون است. در مورد ما چنین بود ، شاید به این دلیل که شرط مقدس کتاب مقدس در مورد خون بسیار واضح و بدون ابهام به نظر می رسد. به سادگی می گوید ، "از خون پرهیز کنید." سه کلمه ، بسیار مختصر ، بسیار صریح: "از خون پرهیز کنید."

در دهه 1970 ، هنگامی که ده ها مطالعه کتاب مقدس را در کلمبیا ، آمریکای جنوبی انجام می دادم ، به دانشجویان کتاب مقدس خود می آموختم که "ممتنع" نه فقط برای خوردن خون بلکه برای مصرف آن به صورت وریدی نیز کاربرد دارد. من از منطق کتاب استفاده کردم ، "حقیقتی که منجر به زندگی ابدی می شود "، که می خواند:

"کتاب مقدس را به دقت بررسی کنید و متوجه شوید که آنها به ما می گویند" از خون خودداری کنید "و" از خون خودداری کنید ". (اعمال 15:20 ، 29) این به چه معناست؟ آیا اگر یک دکتر به شما بگوید که از مصرف الکل خودداری کنید ، آیا این بدان معناست که شما نباید آن را از طریق دهان خود مصرف کنید بلکه می توانید آن را مستقیماً به وریدهای خود تزریق کنید؟ البته که نه! بنابراین ، "پرهیز از خون" به معنای عدم ورود آن به بدن ما است. " (بخش 19 ص. 167-168 پاراگراف 10 احترام خدا به زندگی و خون)

این خیلی منطقی و بدیهی به نظر می رسد ، اینطور نیست؟ مسئله این است که این منطق مبتنی بر مغالطه معادل سازی کاذب است. الکل غذا است. خون نیست بدن می تواند الكلی را كه مستقیماً به وریدها تزریق می شود ، جذب كرده و كند. خون را جذب نمی کند. انتقال خون معادل پیوند اعضا است ، زیرا خون عضوی از بدن به شکل مایع است. این باور که خون غذا است ، بر اساس باورهای پزشکی قدیمی است که قرن ها قدمت دارند. تا به امروز ، سازمان همچنان به این آموزش پزشکی بی اعتبار ادامه می دهد. در بروشور فعلی ، خون - حیاتی برای زندگی، آنها در واقع از 17 نقل قول می کنندth آناتومیست قرن برای پشتیبانی.

توماس بارتولین (1616-80) ، استاد آناتومی در دانشگاه کپنهاگ ، اعتراض کرد: 'کسانی که خون انسان را برای درمان های داخلی بیماری ها می کشند ، به نظر می رسد از آن سو mis استفاده می کنند و گناه سنگینی می کنند. آدمخواران محکوم می شوند. چرا ما از کسانی که غده خود را با خون انسان لک می زنند نفرت نداریم؟ دریافت خون بیگانه از ورید بریده شده ، از طریق دهان یا توسط ابزار انتقال خون ، مشابه است. نویسندگان این عملیات توسط قانون الهی که به موجب آن خوردن خون ممنوع است ، دچار وحشت شده اند. '

در آن زمان ، علم پزشکی بدوی معتقد بود که انتقال خون به معنای خوردن آن است. مدتهاست که نادرست بودن آن ثابت شده است. با این حال ، حتی اگر همان طور باشد - بگذارید تکرار کنم ، حتی اگر انتقال خون همان خون خوردن باشد - با این وجود طبق قوانین کتاب مقدس مجاز است. اگر 15 دقیقه از وقت خود را به من بدهید ، من این را به شما ثابت می کنم. اگر شما یک شاهد یهوه هستید ، در اینجا با یک سناریوی احتمالی مرگ و زندگی روبرو هستید. هر لحظه می تواند روی شما پخش شود ، درست همانطور که برای من و همسر مرحومم بیرون آمد ، از زمین چپ بیرون می آید ، بنابراین فکر نمی کنم 15 دقیقه بیش از حد درخواست شود.

ما با استدلال به اصطلاح شروع خواهیم کرد حقیقت کتاب. عنوان فصل "احترام خداپسندانه به زندگی و خون" است. چرا "زندگی" و "خون" با هم پیوند خورده اند؟ دلیل این امر این است که اولین وقوع حکم در مورد خون به نوح داده شد. من می خواهم از پیدایش 9: 1-7 بخوانم ، و اتفاقاً ، من در طول این بحث از ترجمه جهان جدید استفاده خواهم کرد. از آنجا که این نسخه کتاب مقدس است ، شاهدان یهوه بیشتر احترام می گذارند و از آنجا که آموزه انتقال خون بدون دانش ، مختص شاهدان یهوه است ، فقط استفاده از ترجمه آنها برای نشان دادن خطای آموزش مناسب به نظر می رسد. پس بزن که بریم. پیدایش 9: 1-7 می خواند:

"خدا ادامه داد تا نوح و پسرانش را برکت دهد و به آنها بگوید:" بارور شوید و زیاد شوید و زمین را پر کنید. ترس از شما و وحشت شما بر هر موجود زنده زمین و بر هر موجود پرواز آسمان ، بر همه آنچه که روی زمین حرکت می کند و همه ماهی های دریا ادامه خواهد داشت. آنها اکنون به دست شما داده می شوند. هر حیوان متحرکی که زنده است ممکن است به عنوان غذا برای شما عمل کند. همانطور که من به شما گیاهان سبز دادم ، همه آنها را به شما می دهم. فقط نباید گوشت را با زندگی آن - خونش - بخورید. علاوه بر این که، من خواهان یک حسابداری برای خون حیات شما خواهم بود. من از هر موجود زنده ای حساب می خواهم. و از هر مرد حساب زندگی برادرش را خواهم خواست. هر کسی که خون انسان را می ریزد ، خون او توسط انسان ریخته می شود ، زیرا او به تصویر خدا انسان را ساخته است. در مورد تو ، مثمر ثمر باش و زیاد شوی ، و بر روی زمین بسیار زیاد کن و تکثیر کن ». (پیدایش 9: 1-7)

یهوه خدا دستور مشابهی را به آدم و حوا داده بود - بارور بودن و کثرت یافتن - اما در مورد خون ، ریختن خون یا از بین بردن جان انسان چیزی درج نکرده بود. چرا؟ خوب ، بدون گناه ، دیگر نیازی نخواهد بود ، درست است؟ حتی بعد از اینکه آنها گناه کردند ، هیچ سابقه ای در دست نیست که خداوند به آنها هر نوع کد قانون داده باشد. به نظر می رسد که او فقط عقب ایستاده و به آنها سلطنت آزاد داده است ، دقیقاً مانند پدری که پسر عصیانگرش می خواهد راه خودش را داشته باشد. پدر در حالی که هنوز پسرش را دوست دارد ، او را رها می کند. اساساً ، او می گوید ، "برو! آنچه می خواهید انجام دهید. به سختی یاد بگیرید چقدر خوب آن را زیر سقف من داشتید. " مسلماً هر پدر خوب و دوست داشتنی این امید را خواهد داشت که روزی پسرش با آموختن درس به خانه بیاید. آیا این پیام اصلی در مثل پسر ولخرج نیست؟

بنابراین ، به نظر می رسد که انسانها صدها سال کارها را به روش خود انجام می دادند و در نهایت آنها کارها را بیش از حد انجام دادند. ما می خوانیم:

"... زمین از نظر خدای واقعی ویران شده بود و زمین پر از خشونت شد. بله ، خدا به زمین نگاه کرد ، و آن ویران شد. همه گوشت راه خود را بر روی زمین خراب کرده بود. پس از آن خداوند به نوح گفت: "من تصمیم گرفتم که به همه انسانها پایان دهم ، زیرا زمین به دلیل آنها پر از خشونت است ، بنابراین من آنها را همراه با زمین نابود می کنم." (پیدایش 6: 11-13)

بنابراین اکنون ، پس از طغیان ، با شروع بشر از سوی بشر ، خدا در حال وضع برخی قوانین اساسی است. اما فقط چند. مردان هنوز هم می توانند کارهای زیادی را که می خواهند انجام دهند ، اما در برخی از مرزها. ساکنان بابل از مرزهای خدا فراتر رفته و رنج می بردند. سپس ساکنان سودوم و گموره بودند که مرزهای خدا را نیز پشت سر گذاشتند و همه ما می دانیم که چه بر سر آنها آمده است. به همین ترتیب ، ساکنان کنعان بیش از حد پیش رفتند و به مجازات الهی دچار شدند.

یهوه خدا برای سرگرمی آن حکمی صادر نکرد. او به نوح راهی می داد تا فرزندان خود را آموزش دهد تا در طول نسل ها این حقیقت حیاتی را به یاد بیاورند. زندگی از آن خداست و اگر آن را بگیری خدا تو را وادار خواهد کرد. بنابراین ، وقتی شما حیوانی را به خاطر غذا می کشید ، فقط به این دلیل است که خداوند به شما اجازه چنین کاری را داده است ، زیرا زندگی آن حیوان متعلق به خود اوست ، نه مال شما. شما هر بار که با ریختن خون بر روی زمین حیوانی را برای غذا ذبح می کنید ، این حقیقت را تصدیق می کنید. از آنجا که زندگی از آن خداست ، زندگی مقدس است ، زیرا همه چیزهایی که از خداست مقدس هستند.

بیایید تلاوت کنیم:

لاویان 17:11 می گوید: "زیرا حیات گوشت در خون است و من خودم آن را در محراب قرار داده ام تا شما برای خود کفاره کنید ، زیرا این خون است که به واسطه زندگی موجود در آن کفاره می دهد. "

از این مشخص است که:

    • خون نشان دهنده زندگی است.
    • زندگی مال خداست.
    • زندگی مقدس است.

این خون شما نیست که به خودی خود مقدس است. این زندگی شماست که مقدس است ، و بنابراین هر قدسی یا قداستی که ممکن است به خون نسبت داده شود از آن چیز مقدسی که نشان دهنده آن است ، ناشی می شود. با خوردن خون ، شما نمی توانید این شناخت را در مورد ماهیت زندگی تصدیق کنید. نماد این است که ما زندگی حیوان را به گونه ای می گیریم که گویی صاحب آن هستیم و از آن حقی داریم. ما این کار را نمی کنیم خدا صاحب آن زندگی است. با نخوردن خون ، این واقعیت را تأیید می کنیم.

اکنون حقایقی داریم که به ما اجازه می دهد نقص اساسی در منطق شاهدان یهوه را ببینیم. اگر آن را نمی بینید ، خیلی به خود سخت نگیرید. یک عمر طول کشید تا خودم آن را دیدم.

بگذارید اینطور توضیح بدهم. خون نشان دهنده زندگی است ، مانند پرچم یک کشور. در اینجا تصویری از پرچم ایالات متحده ، یکی از پرچم های شناخته شده در جهان داریم. آیا می دانید پرچم قرار نیست هر زمان با زمین تماس داشته باشد؟ آیا می دانید روش های خاصی برای از بین بردن پرچم فرسوده وجود دارد؟ قرار نیست شما به راحتی آن را در زباله ها بیندازید یا آن ها را بسوزانید. پرچم یک شی مقدس محسوب می شود. مردم به خاطر آنچه که پرچم نشان می دهد می میرند. این پارچه به دلیل آنچه که نشان می دهد بسیار فراتر از یک پارچه ساده است.

اما آیا پرچم مهمتر از کشوری است که نماینده آن است؟ اگر مجبور شوید بین تخریب پرچم یا کشور خود یکی را انتخاب کنید ، کدام یک را انتخاب می کنید؟ آیا می خواهید پرچم را نجات داده و کشور را فدا کنید؟

دیدن موازی خون و زندگی کار سختی نیست. یهوه خدا می گوید که خون نماد زندگی است ، این نشان دهنده زندگی یک حیوان و زندگی یک انسان است. اگر به انتخاب بین واقعیت و نماد بپردازید ، فکر می کنید نماد مهمتر از آن است که نشان می دهد؟ این چه منطقی است؟ رفتار مانند نماد بیشتر از واقعیت است ، نوعی تفکر فوق العاده تحت اللفظی است که رهبران شریر مذهبی دوران عیسی را نشان می دهد.

عیسی به آنها گفت: «وای بر شما ، راهنمایان کور ، که می گویند ،" اگر کسی به معبد سوگند یاد کند ، هیچ چیز نیست. اما اگر کسی به طلای معبد سوگند یاد کند ، به او واجب است. ' احمق و کور! در واقع ، کدام یک بزرگتر است ، طلا یا معبدی که طلا را مقدس کرده است؟ علاوه بر این ، "اگر کسی به محراب سوگند یاد کند ، چیزی نیست. اما اگر کسی به هدایای آن سوگند یاد کند ، به او واجب است. ' کورها! در حقیقت ، کدام یک بزرگتر است ، هدیه یا محرابی که هدیه را تقدیس می کند؟ " (متی 23: 16-19)

با توجه به سخنان عیسی ، فکر می کنید عیسی چگونه شاهد شاهدان یهوه است که به پدر و مادری که مایلند جان فرزند خود را فدا کنند و نه انتقال خون را قبول می کند ، می بیند؟ استدلال آنها به این معناست: «فرزند من نمی تواند خون بگیرد زیرا خون بیانگر مقدسات زندگی است. یعنی خون اکنون مقدس تر از زندگی است که نشان دهنده آن است. بهتر است جان کودک را فدا کنیم تا خون را فدا کنیم. "

برای بیان جملات عیسی: «احمقان و کورها! در واقع ، کدام یک بزرگتر است ، خون یا زندگی که نشان دهنده آن است؟ "

به یاد داشته باشید که اولین قانون در مورد خون شامل این جمله بود که خداوند خون را از هر کسی که خون آن را ریخته است پس خواهد گرفت. آیا شاهدان یهوه گناهكار خون شده اند؟ آیا هیئت حاکمه به دلیل آموزش این آموزه ، خون مقصر است؟ آیا شاهدان یهوه فردی به دلیل تداوم این آموزش به دانشجویان کتاب مقدس خود ، گناه دارند؟ آیا بزرگان به دلیل ترساندن شاهدان یهوه به اطاعت از این قانون در معرض تهدید اخراج از شرکت ، خونشان مقصر است؟

اگر واقعاً اعتقاد دارید که خداوند انعطاف ناپذیری دارد ، پس از خود بپرسید که چرا وقتی یک اسرائیلی وقتی از خانه دور بود به او گوشتی را که به درستی خونریزی نشده بود اجازه خورد؟

بیایید با دستور اولیه Leviticus شروع کنیم:

"" و نباید در هیچ محلی از محل زندگی خود ، اعم از پرندگان یا حیوانات ، خون بخورید. هر نفسی که هر خونی بخورد ، آن روح باید از قومش جدا شود. "(لاویان 7:26 ، 27)

توجه داشته باشید ، "در محل زندگی شما". در خانه هیچ دلیلی وجود نخواهد داشت تا به درستی از حیوان ذبح شده جدا شود. ریختن خون به عنوان بخشی از روند ذبح آسان خواهد بود ، و انجام چنین کاری مستلزم رد آگاهانه قانون است. با توجه به مجازات اعدام در اسرائیل ، چنین نافرمانی حداقل جنب وجوش خواهد بود. با این حال ، هنگامی که یک بنی اسرائیلی از شکار در خانه دور بود ، همه چیز خیلی روشن نبود. در قسمت دیگری از لاویان می خوانیم:

"اگر کسی ، چه بومی و چه خارجی ، حیوانی را پیدا کند که یک مرده پیدا کرده یا یک حیوان وحشی پاره کرده باشد ، باید لباس خود را بشوید و در آب استحمام کند و تا عصر ناپاک باشد. پس او تمیز خواهد شد. اما اگر آنها را نشوید و خود را غسل ندهد ، پاسخ خطای خود را خواهد داد. "(لاویان 17: 15,16 ، XNUMX ترجمه جهان جدید)

چرا خوردن گوشت با خون در این مورد ، جرم بزرگی محسوب نمی شود؟ در این حالت ، بنی اسرائیلی فقط باید در یک مراسم پاکسازی آیینی شرکت می کرد. عدم انجام این کار ، بازهم نافرمانی گستاخانه و در نتیجه مجازات اعدام است ، اما رعایت این قانون به فرد اجازه می دهد بدون مجازات خون مصرف کند.

این قسمت برای شاهدان مسئله ساز است ، زیرا یک استثنا در قانون را فراهم می کند. طبق گفته شاهدان یهوه ، هیچ شرایطی وجود ندارد که انتقال خون قابل قبول باشد. اما در اینجا ، قانون موسی دقیقاً چنین استثنائی را پیش بینی کرده است. فردی که از خانه دور نیست ، برای شکار خارج است ، برای زنده ماندن باید هنوز غذا بخورد. اگر در شکار طعمه توفیقی نداشته باشد ، اما با منبع غذایی مانند حیوان اخیراً مرده ای روبرو شود ، شاید یکی توسط یک شکارچی کشته شود ، حتی اگر دیگر نمی توان به درستی از بین بردن لاشه از بین برود ، مجاز به خوردن غذا است. . طبق این قانون ، زندگی او مهمتر از یک مراسم تشریفاتی است که شامل ریختن خون است. می بینید که او خودش زندگی را نکشته است ، بنابراین مراسم ریختن خون در این مورد بی معنی است. حیوان قبلاً مرده است و دست او نیست.

در قانون یهود یک اصل وجود دارد به نام "Pikuach Nefesh" (Pee-ku-ach ne-fesh) که می گوید "حفظ حیات انسان تقریباً هر ملاحظه مذهبی دیگری را نادیده می گیرد. وقتی زندگی یک شخص خاص در خطر باشد ، تقریباً هر دستور دیگری در تورات قابل چشم پوشی است. (ویکی پدیا "Pikuach nefesh")

این اصل در زمان عیسی فهمیده شد. به عنوان مثال ، یهودیان از انجام هر کاری در روز شنبه ممنوع بودند ، و نافرمانی از آن قانون جرم بزرگی محسوب می شد. ممکن است شما را به دلیل نقض سبت به اعدام بسپارید. با این حال ، عیسی به دانش آنها در مورد استثناهای آن قانون متوسل می شود.

این حساب را در نظر بگیرید:

" . پس از عزیمت از آن مکان ، او به کنیسه آنها رفت ، و نگاه کنید! مردی بود با دست پژمرده! بنابراین آنها از او پرسیدند ، "آیا درمان در روز شنبه مجاز است؟" تا آنها را متهم کنند. او به آنها گفت: «اگر یک گوسفند داشته باشید و آن گوسفندها در روز شنبه در گودالی سقوط کنند ، آیا مردی در میان شما وجود دارد که آن را نگیرد و آن را بیرون نبرد؟ ارزش یک انسان از گوسفند چقدر بیشتر است! بنابراین انجام یک کار خوب در روز شنبه حلال است. " سپس به آن مرد گفت: "دستت را دراز كن." و او آن را دراز کرد ، و صدا مانند دست دیگر بازیابی شد. اما فریسیان بیرون رفتند و علیه او توطئه کردند تا او را بکشند. " (متی 12: 9-14)

با توجه به اینكه در قانون خودشان می توان استثنائی در شنبه ایجاد كرد ، چرا وقتی او همان استثنا را برای شفابخشی كسی اعمال كرد ، از او ناراحت و خشمگین شدند؟ چرا آنها برای کشتن او توطئه می کنند؟ زیرا ، آنها از نظر قلب شرور بودند. آنچه برای آنها اهمیت داشت تفسیر شخصی خودشان از قانون و قدرت اجرای آن بودند. عیسی این را از آنها گرفت.

در مورد سبت عیسی گفت: «سبت به خاطر انسان بوجود آمد و نه انسان به خاطر سبت. پس پسر انسان حتی روز سبت نیز خداوند است. " (مارک 2:27 ، 28)

من معتقدم می توان ادعا کرد که قانون خون نیز به خاطر انسان بوجود آمده است و نه انسان به خاطر قانون خون. به عبارت دیگر ، زندگی یک مرد نباید فدای قانون خون شود. از آنجا که آن قانون از جانب خداست ، پس عیسی نیز خداوند آن قانون است. این بدان معناست که قانون مسیح ، قانون عشق ، باید بر نحوه اجرای دستور در برابر خون خوردن حاکم باشد.

اما هنوز آن چیز ناراحت کننده از اعمال وجود دارد: "از خون خودداری کنید". پرهیز از چیزی با نخوردن آن متفاوت است. این فراتر از آن است. هنگام صدور حکم خود در مورد خون جالب است که سازمان شاهدان یهوه دوست دارد این سه کلمه را نقل کند اما به ندرت روی متن کامل متمرکز است. بیایید حساب را بخوانیم تا ایمن باشیم تا با منطق آسان گمراه نشویم.

وی گفت: "بنابراین ، تصمیم من این نیست که کسانی را که به خدا روی می آورند به دردسر بیندازم ، بلکه آنها را می نویسم تا از آلودگی بت ها ، از فساد جنسی ، از غرق شدن و از خون پرهیز کنند. زیرا از زمان های بسیار قدیم موسی کسانی را داشته که او را شهر به شهر دیگر موعظه می کنند ، زیرا او را در هر شنبه در کنیسه ها با صدای بلند می خوانند. "(اعمال 15: 19-21)

به نظر می رسد که اشاره به موسی غیر دنباله دار است ، نه؟ اما اینطور نیست این ذاتاً برای معناست. او در حال صحبت با ملتها ، غیریهودیان ، غیر یهودیان ، افرادی است که برای پرستش بتها و خدایان دروغین تربیت شده اند. به آنها نمی آموزند که فساد جنسی اشتباه است. به آنها نمی آموزند که بت پرستی اشتباه است. به آنها آموزش داده نمی شود که خون خوردن اشتباه است. در واقع ، هر هفته که به معبد بت پرست می روند ، به آنها آموزش داده می شود که همان موارد را تمرین کنند. همه اینها بخشی از پرستش آنهاست. آنها به معبد رفته و خدایان دروغین خود را قربانی می کنند ، و سپس در وعده های غذایی می نشینند تا گوشتی را که قربانی شده است بخورند ، گوشتی که طبق قانونی که به موسی و نوح داده شده بود ، خونریزی نشده است. آنها همچنین می توانند از فاحشه های معبد ، چه زن و چه مرد استفاده کنند. آنها در برابر بتها تعظیم خواهند کرد. همه این موارد در بین ملت های بت پرست امری عادی و مورد تأیید بود. بنی اسرائیل هیچ یک از این کارها را انجام نمی دهند زیرا قانون موسی هر روز شنبه در کنیسه ها برای آنها موعظه می شود و همه این موارد طبق آن قانون منع شده است.

یک اسرائیلی هرگز فکر نمی کند به یک معبد بت پرستانه که در آن ضیافت برگزار می شود ، فکر کند ، جایی که مردم نشسته و گوشتی را می خورند که برای بت ها قربانی شده و به درستی خونریزی نشده است ، یا مردم از روی میز بلند می شوند و به اتاق دیگری می روند تا با روسپی ، یا در برابر یک بت تعظیم کنید. اما همه اینها پیش از مسیحی شدن غیر یهودیان روشی عادی بود. بنابراین ، چهار موردی که به غیر یهودیان گفته می شود از آن خودداری کنند ، همه با پرستش بت پرستی مرتبط است. قانون مسیحی که برای پرهیز از این چهار چیز به ما داده شد ، هرگز به این منظور انجام نشد که خودش را به روشی گسترش دهد که هیچ ارتباطی با پرستش بت پرست و هیچ ارتباطی با حفظ حیات نداشت. به همین دلیل است که در ادامه می افزاید:

"زیرا روح القدس و خود ما ترجیح داده ایم که به غیر از این موارد ضروری بار دیگری به شما اضافه نکنیم: از پرهیز از چیزهایی که برای بتها قربانی می شود ، از خون ، از آنچه خفه می شود و از فساد جنسی پرهیز کنیم. اگر با دقت خود را از این چیزها دور نگه دارید ، موفق خواهید شد. سلامتی برای شما! "" (اعمال 15:28 ، 29)

چگونه می توان اطمینان داد ، "شما موفق خواهید شد. سلامتی برای شما! " اگر این واژه ها ما را ملزم به انکار خود یا فرزندانمان از روشی پزشکی کنیم که برای کمک به پیشرفت و سلامت ما به ما کمک می کند ، احتمالاً اعمال می شود؟

انتقال خون هیچ ارتباطی با هر نوع عبادت کاذب ندارد. این یک روش پزشکی نجات دهنده است.

من همچنان معتقد هستم که خوردن خون اشتباه است. از نظر جسمی برای سلامتی فرد مضر است. اما بدتر از آن ، این نقض قانونی است که به پدر بزرگ ما نوح اعمال شده و همچنان در مورد همه بشریت اعمال می شود. اما همانطور که قبلاً نشان دادیم ، هدف از آن نشان دادن احترام به زندگی بود ، زندگی متعلق به خدا و مقدس است. با این حال ، انتقال خون به داخل رگها خوردن آن نیست. بدن خون را مانند غذا مصرف نمی کند ، بلکه از خون برای تداوم زندگی استفاده می کند. همانطور که قبلاً بیان کردیم ، انتقال خون معادل پیوند اعضا ، البته مایع است.

شاهدان مایلند خود و فرزندان خود را فدای قانون قانونی کنند که به اعتقاد آنها در این مورد اعمال می شود. شاید قدرتمندترین کتاب مقدس وقتی باشد که عیسی رهبران مذهبی قانون گرای زمان خود را که مطابق قانون نامه عمل می کنند و قانون عشق را نقض می کنند ، سرزنش می کند. "با این حال ، اگر معنی این معنی را می فهمیدید ،" من رحمت می خواهم ، و نه فداکاری ، "شما افراد بی گناه را محکوم نمی کردید." (متی 12: 7)

از توجه و پشتیبانی شما متشکرم

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    68
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x