[از ws6 / 16 ص. 11 برای اوت 8-14]

"نگاه کن! به عنوان گل رس در دست سفال ، شما نیز در دست من است. "-Jer 18: 6

ما همیشه می خواهیم ، بدون رنگ آمیزی ظریف (یا در بعضی مواقع ، نه چندان ظریف) که ناشی از تصورات و عقاید مردان است ، درک درستی از توصیه های کتاب مقدس داشته باشیم. هنگام خواندن و مطالعه Watchtower ، این رنگ آمیزی از درک بیشتر از آنچه ممکن است تصور شود وجود دارد.

به عنوان مثال ، در مطالعه این هفته ما به مثالی از بزرگی رسیدیم که اجازه داد غرور قلب او را سخت کند. در پاراگراف های 4 و 5 می فهمیم که این پیر ، جیم ، با بدن بزرگان خود در مورد تصمیم نامشخص مخالف است و پس از گفتن اینکه دوست نداشتند جلسه را ترک کرد. شش ماه بعد ، او به جماعت دیگری نقل مکان کرد و دیگر منصوب نشد. این امر باعث شد تا وی 10 سال از سازمان شاهدان یهوه خارج شود. او می گوید که "نمی تواند دیگر متمرکز نشود که به نظر می رسد دیگران اشتباه می کنند." ما می توانیم فرض کنیم که او فقط به جلسه بزرگان مورد بحث اشاره نمی کند بلکه به دلایل عدم انتصاب مجدد وی اشاره دارد.

برای کسانی که از نحوه کار سیستم مطلع نیستند ، معمولاً یک پیر که به جماعت دیگری نقل مکان می کند ، بلافاصله منصوب می شود با این فرض که توصیه ای مطلوب از هیئت بزرگان سابق داشته باشد و همچنین هیئت بزرگان در جماعت جدید نیز موافق است. احتمالاً ، هیئت بزرگان در جماعت سابق او به جیم تایید نکرده اند. اگرچه بیان نشده است ، این واقعیت که هیچ دفاعی از بدن سابق در مقاله آورده نشده است و بر اساس تجربه طولانی از نحوه کار این موارد است ، اما یک فرض مطمئن است که آنها از جیم ناراضی بوده اند زیرا او به اقتدار آنها احترام نگذاشته است. حذف بزرگتر فقط به دلیل مخالفت او دشوار است ، خصوصاً اگر وزن کتاب مقدس را در کنار خود داشته باشد. با این حال ، اگر او حرکت کند ، این یک تکه کیک است.

روش مورد استفاده در سازمان برای تحقق این روش روشی است که چندین بار به عنوان COBE تجربه کردم.[I]  معرفی نامه شامل تمجید از این مرد و خانواده اش است ، اما یکی دو جمله درج شده است تا کوچکترین تردید در شخصیت او ایجاد شود. به عنوان مثال ، «جان یک برادر خوب است و واقعاً از گله مراقبت می کند. چند نکته وجود دارد که احساس می کنیم وی می تواند برای پیشرفت بیشتر کار کند ، اما اطمینان داریم که شما برادران می توانید به او کمک لازم کنید. "

COBE جدید این را به عنوان کد "با ما تماس بگیرید و ما همه چیز را در مورد او به شما خواهیم گفت" تشخیص می دهد. بنابراین ، هر آنچه لازم است گفته شود ، از طریق تلفن گفته خواهد شد و همه بدون بازگشت ، زیرا هیچ چیز به صورت مکتوب آورده نمی شود. بزرگتر یا خدمتکار وزیر که به جماعت جدید نقل مکان می کند ، هرگز توصیه نامه وی نشان داده نخواهد شد و همچنین مشخصات مکالمه تلفنی با وی در میان نخواهد گذاشت.

من قبلاً این ترتیب را اسفناک می دیدم و به COBE جماعت سابق می گفتم که نگرانی های خود را کتباً بیان کند. بدون استثنا ، آنها به وضوح از من بخاطر نیاز به این کار ناراضی بودند. من توپ بازی نمی کردم. برخی هرگز ننوشتند ، اما برخی دیگر ثابت کردند که برای فرد در حال انتقام انتقاد می کنند به همین دلیل غرق در تلاش شدند و اظهارات خود را بر روی کاغذ قرار دادند. در چندین مورد قابل توجه با اجسام جداگانه ، نامه های متعددی درگیر شد که با مواردی که قبلاً نوشته شده بود مغایرت داشت. بنابراین اثبات دخیل بودن دروغ و وجود قصد نفرت انگیز آسان بود. با این حال ، یک بار این اثبات توسط ناظر مدار برای حذف ، یا حتی سرزنش بزرگان متخلف مورد استفاده قرار نگرفت. آنها ضد گلوله بودند و اغلب علیرغم شواهد ، انتصاب بی جهت به تأخیر می افتاد.

اینکه این چیزی است که با جیم اتفاق افتاده است یا نه ، نمی توانیم بدانیم. آنچه ما می دانیم آنچه او به ما می گوید:

"پشیمان شدم که به غرور اجازه دادم که مرا به چیزهای مهم تر کور کرده و باعث وسواس من در مورد تقصیرهای دیگران شوم." - پارس 12

نکته ای که در مقاله مطرح می شود این است که صرف نظر از تقصیر بزرگان ، جیم واقعاً مقصر بود زیرا به او اجازه می داد که غرور بر او تأثیر بگذارد.

با بازگشت به بند 5 ، از ما سؤالات خاصی پرسیده می شود که به ما کمک می کند تا از تجربه جیم بیاموزیم:

آیا تاکنون توسط یک مسیحی همسایه یا از دست دادن امتیازات خاصی صدمه دیده است؟ اگر چنین است ، چگونه پاسخ دادید؟ آیا غرور وارد بازی شد؟ یا نگرانی اصلی شما از این موضوع بود برقراری صلح با برادر خود و وفادار ماندن به یهوه؟ "- پارس 5

چگونه می توانیم در موقعیت هایی مانند جیم با آن ، دو عبارت برجسته را به کار گیریم؟

بیایید با اولین برخورد کنیم. آیا نگرانی اصلی ما باید "صلح با برادرمان" باشد؟ مسلماً ، هرگز نباید اجازه دهیم که غرور در تصمیمات ما تأثیر بگذارد. غرور دشمن روابط صلح آمیز است. ما همیشه باید تلاش کنیم تا با برادران خود صلح کنیم. اما تا چه حد؟ کتاب مقدس می گوید: تا حدی که آن باشد به ما بستگی دارد و ممکن استاست. (Ro 12: 18)

جستجوی صلح کتاب مقدس است ، اما مماشات اینگونه نیست. مماشات اغلب به عنوان صلح ظاهر می شود ، اما راه ترسو است. چگونه می توان بین این دو تمایز قائل شد؟ شاید قیاسی که پروردگار ما به ما داده کمک کند. در یک مورد وقتی از خود به عنوان "چوپان خوب" نام برد ، او همچنین در مورد یک مرد اجیر شده صحبت کرد:

وی گفت: "این مرد اجیر شده كه چوپانی نیست و گوسفندان متعلق به آنها نیستند ، گرگ را می بیند و گوسفندان را رها می كند و می گریزد و گرگ آنها را می گیرد و آنها را می ریزد. 13 زیرا كه او استخدام شده است و اهمیتی نمی دهد. برای گوسفند. "(Joh 10: 12-13)

من دیده ام که گرگ ها به جماعت شاهدان یهوه وارد می شوند ، و همچنین دیده ام که سایر بزرگان به ندرت از چوپان خوب تقلید می کنند و در برابر چنین مردی ایستادگی می کنند. آنها مانند مردان اجیر شده عمل می كنند و علاقه خاصی به گوسفندان ندارند جز اینكه مزدشان را بگیرند - مقام بزرگتر بودن. همه بزرگان اینگونه نیستند ، اما با گذشت بیش از 50 سال و در سه کشور ، من دیده ام که اکثریت چنین هستند. وقتی قلدر وارد می شود و با گله با مهربانی رفتار نمی کند ، این افراد به دنبال مماشات هستند که "حفظ صلح و وحدت" است. جماعت رنج می برد.

دومین نگرانی اصلی که بند 5 از آن صحبت می کند "وفادار ماندن به یهوه" است. در حالی که مقاله این را می گوید ، معنی آن چیست؟ از نظر یک شاهد ، هیئت حاکمه برده وفادار است و برده وفادار تنها وسیله خدا برای آشکار کردن کتاب مقدس برای ما است. آنها باور می کنند که بدون آنها درک کتاب مقدس و رابطه با خدا غیرممکن است.

"همه کسانی که می خواهند کتاب مقدس را بفهمند باید درک کنند که" حکمت بسیار متنوع خدا "می تواند شناخته شود فقط از طریق کانال ارتباطی یهوه ، غلام مومن و با احتیاط. " (برج دیده بانی ؛ 1 اکتبر 1994 ؛ ص 8)

"بسیار حیاتی است که ما برده وفادار را بشناسیم. سلامت معنوی و رابطه ما با خدا به این کانال بستگی دارد. " (w13 7/15 p. 20 پاراگراف 2)

با در نظر داشتن این موضوع ، می توان فهمید که "وفاداری به یهوه" به معنای وفاداری به هیئت حاکمه است. نه فقط هر درجه وفاداری. این وفاداری مطلق است.

یهوه با خودش تناقض ندارد. او ما را با جهت متناقض اشتباه نمی گیرد. او هرگز در كتاب خود به ما كتاب مقدس نگفته است كه به مردان وفاداري كورکورانه بدهيم. او به ما گفته است که از اعتماد به مردان ، به خصوص در مورد مسئله نجات ، مواظب باشید.

"اعتماد خود را به نجیب زادگان ، و نه به پسر انسان زمینی ، كه هیچ رستگاری متعلق به او نیست ، قرار ندهید." (Ps 146: 3 کتاب مقدس مرجع NWT)

"اعتماد خود را به شاهزادگان و نه در پسری از مرد ، که نمی توانند نجات بیاورند ، قرار ندهید."Ps 146: 3) NWT 2013 Edition

یک شاهزاده کسی است که حکمرانی کند یا حکومت می کند در غیاب شاه.

بنابراین بزرگان به طور خاص می توانند از همه اینها استفاده کنند که ما همیشه باید قانون خدا را دوست داشته باشیم ، که در بعضی مواقع ممکن است یک پیر که مسیحی واقعی است لازم داشته باشد که موضع مخالفت با سایر اعضای بدن بزرگان را بدست آورد. آیا این مسئله مطابق با س questionsالات پایانی آن با پیام اساسی پاراگراف 5 مطابقت دارد؟

نه ، پیام اساسی بند 5 پشتیبانی از اقتدار بدن بزرگان است ، با جریان حرکت کنید و اگر چیزی اشتباه باشد ، خداوند آن را در موعد مقرر رفع می کند.

این نگرش - كه یهوه همه چیز را برطرف خواهد كرد - در حقیقت نشان می دهد كه ایمان واقعی در طبقه روحانیون شاهدان یهوه كم است. ایمان انتظار مطمئنی از چیزهایی است که هنوز مشاهده نشده اند و بر اساس شناخت شخص از شخصیت خدا است.

عیسی در مثل میناها به این اشاره می کند. غلام بی وفا که این مینا را پنهان می کرد شخصیت عیسی را می دانست اما به آن ایمان نیاورد و معتقد بود که علی رغم تنبلی او نتیجه مثبتی برای او رقم خواهد زد. عیسی او را محکوم کرد و گفت:

برده ستمکار ، از دهان خود شما قضاوت می کنم. شما می دانید ، آیا شما که یک مرد خشن هستم ، آنچه را که واریز نکردم و برداشت آنچه را که من کاشت نکردم ، برداشت می کنم؟ 23 از این رو چرا پول نقره من را در بانک قرار ندادی؟ بعد از ورود من آن را با علاقه جمع می کردم.
24 "با این کار به کسانی که در کنار آنها بودند گفت:" مینا را از او بگیرید و آن را به ده نفر از او بدهید. 25 اما آنها به او گفتند ، "پروردگارا ، او ده میانه دارد!" - 26 "من به شما می گویم ، به هر کس که داشته باشد ، بیشتر داده می شود. اما از کسی که ندارد ، حتی آنچه را که او دارد نیز برده می شود. (لوقا 19: 22-26)

همراهی با تصمیم بزرگان یا هر شخص مقامی که بالاتر از آنها قرار داشته باشد ، وقتی می دانیم که انجام این کار ما را در تعارض با قانون خدا قرار می دهد ، مماشات است. این ناجوانمردانه است و نشان دهنده عدم وفاداری نسبت به یهوه است. با نجات وجدان ما با این ایده که "یهوه در اوقات خوب خود از همه چیز مراقبت خواهد کرد" این واقعیت را نادیده می گیرد که یکی از مواردی که "از آنها مراقبت می کند" کسانی هستند که قدرت انجام کاری را داشتند و کاری نمی کردند. (لوقا 12: 47)

ساخته شده توسط جماعت؟

بند 11 می گوید که یهوه از جماعت برای قالب سازی ما استفاده می کند. هیچ پشتیبانی کتاب مقدس برای این ادعا ارائه نمی دهد. من شخصاً نمی توانم به هیچ چیز فکر کنم. درست است که خداوند می تواند از مسیحیان منفرد برای کمک به ما در ایجاد تغییرات لازم استفاده کند. جماعت محلی - به صورت فردی عمل می کنند - همچنین می توانند بر ما تأثیر بگذارند زیرا آنها ما را می شناسند. اما وقتی پاراگراف 11 از جماعت صحبت می کند ، به معنای واقعی سازمان است. یک سازمان روح ندارد. این چیزی که در قلب ما است را نمی بیند. این فقط اراده کسانی است که در راس آنها هستند. بنابراین بله ، می تواند ما را قالب بزند ، اما آیا یهوه از این هدف استفاده می کند؟ کلیسای کاتولیک کاتولیک ها را قالب می زند. کلیسای باپتیست باپتیست ها را قالب می زند. کلیسای مقدسین Latter Day مورمونها را قالب می زند. و کلیسای JW.org شاهد یهوه را قالب می زند. اما آیا قالب از طرف خداست یا از مردان؟

نمونه ای از این که چگونه سازمان می تواند ما را به شکلی قالب ببخشد که ممکن است خداوند قابل تشخیص کند ، در بند 15 یافت:

با این وجود ، علی رغم یک تربیت مسیحی ، بعضی از کودکان بعداً حقیقت را ترک می کنند یا از هم گسیخته می شوند و این باعث دلخوری خانواده می شود. یک خواهر مسیحی در آفریقای جنوبی گفت: "هنگامی که برادرم از همسایگی جدا شد ، گویا او درگذشت. این دلهره آور بود! »او و والدینش چگونه پاسخ دادند؟ آنها از جهت یافتن در کلام خدا پیروی کردند. (خواندن 1 قرنتیان 5: 11، 13) والدین گفتند: "ما تصمیم گرفتیم كه كتاب مقدس را به كار ببریم ، با شناختن اینكه انجام دادن كارهایی كه به روش خدا انجام می شود بهترین نتیجه را خواهد داشت. ما عدم مشارکت را به عنوان یک نظم الهی تلقی کردیم و متقاعد شدیم که خداوند از عشق و نظم انضباط دارد به درجات مناسب. بنابراین ما تماس خود را با پسرش به تجارت خانوادگی کاملاً ضروری حفظ کردیم. " - پارس 15

این نگرانی که "بعضی از کودکان بعداً حقیقت را رها می کنند" یکپارچه است در این برنامه کتب مقدس استفاده می شود ، نگران کننده است 1 قرنتیان 5: 11، 13. پولس از کسانی که می روند صحبت نمی کند ، بلکه از برادری صحبت می کند که گناه می کرده به شکلی که حتی دنیای بت پرست آن زمان تکان دهنده بوده است. آیا برخی تصور می کنند که با کسانی که از دنیا رفته اند ، اکنون باید همانند افرادی که از دانشگاه خارج شده اند برخورد شود؟ به نظر می رسد این مسیر جدیدی است که سازمان براساس کنوانسیون منطقه ای امسال در حال حرکت است. این جهت در بخش "اجتناب از گناهکاران بی توبه" ارائه شده است.

"مسیحیان وفادار با" كسی كه برادر خوانده می شود "مشكوك نمی شود
این درست است حتی اگر هیچ اقدام جماعتی صورت نگرفته باشد ، همانطور که ممکن است با یک عمل غیرفعال (w85 7 / 15 19 14) انجام شود ""

به نظر می رسد که یک فرد غیرفعال - که رسماً دیگر عضوی از جماعت نیست - در مورد رفتارهای شخصی ، هنوز هم "برادر" تلقی می شود. به نظر می رسد راهی برای فرار از چنگال این سازمان وجود ندارد. تناقض این است که برای والدینی که فرزندان غیر شاهد (غیر تعمید یافته) دارند و ممکن است سبک زندگی غیراخلاقی داشته باشند ، هیچگونه محدودیتی برای ارتباط آنها وجود ندارد.

این پاراگراف امکان تماس را فراهم می کند ، اما آنچه خوانده می شود هرگز به اندازه آنچه دیده می شود قدرتمند نیست. اگر فرزندشان از همکاری خارج شود آیا والدین این بند را به یاد می آورند یا اینکه آنچه را که در این مورد شاهد بوده اند به خاطر می آورند تصویری؟ در اینجا مادری به عنوان مثال حتی برای گرفتن تماس تلفنی از دخترش که هرچه می دانست ، می توانست نیاز مبرم به کمک داشته باشد ، مطرح شده است.

به نظر می رسد استدلال در این بند مطابق آنچه گفته می شود در كتاب مقدس است 1 قرنتیان 5: 11، 13 ، اما سازمان دارای سابقه طولانی در انتخاب آیه های گیلاس است که از کلام خاص آنها پشتیبانی می کند ، در حالی که دیگران را نادیده می گیرد که با آن مغایرت دارند.

شخصی که پل به او اشاره می کند در یک جلسه مخفی قبل از سه بزرگتر از همکاری اخراج نشده است. این انتخاب فردی هر یک از اعضای جماعت بود. همه این کار را نکردند ، اما اکثریت مطیع بودند.

"این توبیخ اکثریت برای چنین مردی کافی است" (2Co 2: 6)

آیا وقتی زمان "احیای مجدد" چنین گناهکار فاحشی فرا رسید ، آیا جماعت باید منتظر تأیید کمیته ای متشکل از سه نفر باشند؟ نامه پل به همه خطاب شده بود و بخشش به عهده خود شخص بود. دلیل اینکه ما این کار را به روش کتاب مقدس انجام نمی دهیم این است که کتاب مقدس قدرت را از دست رهبران جماعت می گیرد و آن را به دست فرد می دهد. اگر آنچه را كه كتاب مقدس می گوید انجام می دادیم ، رهبری نمی توانست از كنار گذاشتن به عنوان سلاحی برای كنترل گله استفاده كند.

مشاهده خواهید کرد که مادر نقل شده در بند 15 می گوید ، "ما ...متقاعد شده بودند که یهوه نظم می دهد ...به درجات مناسب" این امر برای توجیه یک دوره بازگرداندن به کار است که می تواند سالها طول بکشد علی رغم عدم تکرار گناه و درخواستهای متعدد برای بازگرداندن. من شخصاً دو مورد را می شناسم که یک دهه به طول انجامید و موارد دیگری که سه سال گذشته بود. در کجای کتاب مقدس پشتیبانی از چنین سیستم کیفری به نام خدا وجود دارد؟

"زیرا" نام خدا به سبب شما در میان ملتها کفر گفته می شود ، همانگونه که نوشته شده است. " (Ro 2: 24)

به همین دلیل است که آنها لب به لب می دهند که پالس برای استقبال از مرد به جماعت فقط چند ماه پس از آنکه او به قرنتیان گفت که دیگر کاری با او نداشته باشند ، اتفاق افتاد. چنین دوره های کوتاه نظم و انضباط به عنوان سلاحی برای اجرا و کنترل عمل نمی کند. بنابراین ، سازمان شرایط طولانی تری را تحمیل می کند.

"کمیته باید مراقب باشد تا زمان کافی ، شاید چند ماه ، یک سال یا حتی طولانی تر ، برای شخص محروم اجازه دهد تا اثبات کند که حرفه توبه واقعی است." (ks ص. 119 به جز 3)

باز هم ، این توسط ابزار قدرتمند تقویت شده است تصویری. در همایش امسال ، خواهری که دیگر گناه نمی کرد مجبور شد یک سال صبر کند تا دوباره به کار خود برگردد. چه تضادی با جهت الهام گرفته شده توسط پولس به قرنتیان بود.

دلیل این سیاست در دفترچه راهنما بزرگان با عنوان با تعبیر ، توضیح داده شده است ، گله خدا را چوپان کنید.

"بازگرداندن سریع چنین شخصی ممکن است دیگران را به گناه جدی تبدیل کند ، زیرا ممکن است احساس کنند که رشته ای ناچیز اجرا خواهد شد." (ks ص. 119 به جز 3)

بنابراین ما انتظار نداریم که مسیحیان گناهان خود را از عشق به خدا متوقف کنند و تشخیص دهند که گناه ما پدر ما را ناراحت می کند. نه ، ما انتظار داریم که آنها بر اساس استاندارد جهانی برای کنترل جمعیت - از ترس از مجازات ، پیروی کنند.

خدا بر اساس عشق حکومت می کند. شیطان بر اساس ترس و / یا اغوا ، رویکرد هویج و چوب اداره می کند. چه شرم آور است كه ما به راه حكم خدا اعتقاد نداريم.

گوهر نهایی تبلیغات غیر کتاب مقدس در جمله پایانی مقاله معرفی شده است:

"علاوه بر این ، خداوند ادامه خواهد داد ما را با استفاده از کلام ، روح و سازمان خود شکل می دهد تا روزی بتوانیم در مقابل او به عنوان" فرزندان کامل خدا "ایستادگی کنیم."omروم. 8: 21.

بله ، یهوه و عیسی ما را با کلام و روح قالب می گیرند ... اما توسط سازمان؟ از آنجا که کلمه "سازمان" حتی در کتاب مقدس نیز وجود ندارد ، تخفیف آن عاقلانه خواهد بود. به خصوص با توجه به اینکه چگونه عاشقانه 8: 21 در اینجا سوpp استفاده شده است سازمان به ما می آموزد که ما - گوسفندان دیگر - در پایان هزار سال فقط می توانیم فرزندان خدا باشیم عاشقانه 8: 21 از فرزندان خدا به عنوان مسیحیانی صحبت می کند که از طریق آنها خلقت (همه ناصالحی که زنده می شوند) آزاد می شود. بنابراین کتاب مقدس مسیحیان را "فرزندان خدا" می خواند ، در حالی که سازمان معتقد است که آنها دوست نیستند بلکه فقط دوستان هستند.

هنوز هم در درون رومی ها ، این مشاوره پولس را می یابیم:

"و از قالب بندی این سیستم چیزها دست بردارید ، بلکه با ایجاد ذهن خود متحول شوید تا بتوانید اراده خوب و قابل قبول و کامل خدا را برای خود ثابت کنید."Ro 12: 2)

این سازمان یک سیستم قضایی را اتخاذ کرده است که اشتراکات آن با سیستم های کیفری جهان شیطان بیش از هر چیزی است که می توانیم در کتاب مقدس پیدا کنیم. آیا اجازه می دهید مردان شما را قالب بزنند؟ آیا به مردان اجازه خواهید داد تا از درست و غلط به شما بگویند؟ یا از پدر آسمانی خود اطاعت خواهید کرد و "اراده خوب و قابل قبول و کامل خدا را به خود ثابت خواهید کرد"؟

برای قرار دادن این موضوع در پرتو موضوع این مقاله ، خدا می خواهد ما را در قالب مقاله خود قرار دهد فرزنداناما سازمان ما را در قالب خود فرو می برد دوستان.

چه کسی به شما اجازه می دهد تا شما را قالب کند؟

____________________________________

[I] هماهنگ كننده بدن بزرگان؛ سابقا ، رئیس نظارت.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    6
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x