مطالعه کتاب مقدس - فصل 2 پار. 1-12

س forال دو پاراگراف آغازین مطالعه این هفته این است که: "بزرگترین واقعه ای که در تاریخ جهان اتفاق افتاده است چه بود ...؟" گرچه این یک سوال کاملاً ذهنی است ، اما به خوبی می توان یک مسیحی را برای پاسخ دادن بهانه کرد: ظهور مسیح!

با این حال ، این پاسخی نیست که پاراگراف به دنبال آن است. ظاهراً پاسخ درست تأسیس نامرئی پادشاهی مسیح در سال 1914 است.

بیایید لحظه ای از دیدگاه الهیات JW به این موضوع فکر کنیم. هفته گذشته فهمیدیم که مسیح در سال 33 میلادی هنگامی که به بهشت ​​رفت تا در دست راست خدا بنشیند تا پدرش دشمنانش را تسلیم او کند ، سلطنت خود را آغاز کرد. (Ps 110: 1-2; او 10: 12-13) با این حال ، مطابق با انتشارات انجمن ، این قانون فقط در مورد جماعت بود. سپس ، در سال 1914 ، پادشاهی در آسمان ها "تثبیت" شد و مسیح شروع به حاکمیت بر جهان کرد. با این حال ، دشمنان او تحت سلطه قرار نگرفته اند. در واقع ، آنها تا حد زیادی از این "بزرگترین واقعه ای که در تاریخ جهان اتفاق افتاده است" بی اطلاع هستند. دین نادرست هنوز بر جهان حاکم است. ملت ها بسیار قدرتمندتر از گذشته هستند و اکنون قادر به ریشه کن کردن تمام حیات کره زمین در عرض چند ساعت هستند.

به خوبی می توان پرسید ، "چه چیزی از سال 33 م تغییر کرده است؟ یهوه دقیقاً در سال 1914 چه کاری انجام داد که واجد شرایط "تأسیس پادشاهی" باشد که قبلاً در قرن اول محقق نشده بود؟ مظاهر قابل مشاهده "بزرگترین واقعه تاریخ بشریت" کجاست؟ به نظر می رسد این یک گاز است!

این نشریات دوست دارند در مورد سال 1914 به عنوان سال "تاسیس" پادشاهی صحبت کنند. اولین تعریف برای کلمه "تأسیس" "راه اندازی (یک سازمان ، سیستم یا مجموعه ای از قوانین) به صورت ثابت یا دائمی است." از چی عبرانیان 10: 12-13 می گوید ، به نظر می رسد که پادشاهی در سال 33 م تأسیس شده است. آیا سازمان ، سیستم یا مجموعه قوانین دیگری در سال 1914 در آسمان تاسیس شده است؟ این را در نظر بگیرید: آیا در تمام جهان جایگاهی بالاتر از نشستن در سمت راست خدا وجود دارد؟ آیا هر پادشاه ، رئیس جمهور یا امپراتوری می تواند قدرت و منزلت بیشتری نسبت به پادشاهی که در سمت راست خدا نشسته است ، ادعا کند؟ این اتفاق برای عیسی افتاد و در سال 33 م اتفاق افتاد

بنابراین آیا گفتن اینکه عیسی در قرن اول سلطنت را شروع کرد ، هم منطقی و هم کتاب مقدس نیست؟ این که ملتها مجاز به ادامه حکمرانی در طول سلطنت وی باشند ، توسط این تأیید می شود عبرانیان 10: 13.

توالی این است: 1) پادشاه ما در دست راست خدا می نشیند و منتظر می ماند تا دشمنانش تحت سلطه قرار بگیرند ، و 2) دشمنانش سرانجام مقهور می شوند تا حکومت او بتواند زمین را پر کند. فقط دو مرحله یا مرحله وجود دارد. این را دانیال نبی تأیید می کند.

"شما نگاه کردید تا سنگی بریده شود ، نه با دست ، و تصویر را بر روی پاهایش از آهن و خشت زده و آنها را خرد کرد. 35 در آن زمان آهن ، خشت ، مس ، نقره و طلا با هم جمع شده بودند ، خرد شده و مانند کفپوش از کف آستانه تابستان شدند ، و باد آنها را دور کرد تا اثری از آنها نباشد. یافت اما سنگی که به این تصویر برخورد کرد کوهی بزرگ شد و تمام زمین را پر کرد. "(Da 2: 34، 35)

دو آیه اول که در نظر داریم ، توصیف رویای نبوکدانوزر است. دو واقعه با اهمیت وجود دارد: 1) سنگی از کوه بریده شد و 2) مجسمه را از بین می برد.

"در روزهای پادشاهان، خداوند متعال پادشاهی را که هرگز نابود نخواهد شد، برپا خواهد کرد. و این پادشاهی به هیچکس دیگر منتقل نخواهد شد. این تمام این پادشاهی ها تمام خواهد شد و تنها برای همیشه خواهد ماند 45 همانطور که دیدید بیرون از کوه سنگی با دست قطع نشده است ، و آهن ، مس ، گل رس ، نقره و طلا را خرد می کند. خدای اعظم به پادشاه معلوم كرده است كه در آینده چه خواهد شد. رویا صادق است ، و تفسیر آن قابل اعتماد است. "(Da 2: 44، 45)

این دو آیه بعدی تفسیری از رویا را که در آیات 34 و 35 شرح داده شده است در اختیار ما می گذارد: 1) این سنگ بیانگر استقرار پادشاهی خدا در طی زمانی است که پادشاهان به نمایندگی از عناصر مختلف مجسمه هنوز وجود دارند؛ و 2) پادشاهی خداوند همه پادشاهان را در برخی از زمانها پس از تأسیس یا "تأسیس" از بین می برد.

In مزمور 110, عبرانیان 10و دانیل 2، فقط دو واقعه توصیف شده است. جایی برای رویداد سوم وجود ندارد. با این حال ، بین قرن اول تأسیس پادشاهی و جنگ نهایی با ملت ها ، شاهدان یهوه سعی می کنند در یک رویداد سوم - نوعی استقرار پیشرفته پادشاهی - ساندویچ کنند. Kingdom 2.0 در اصطلاح مدرن.

"پیامبر من. . . راهی پیش روی من پاک خواهد شد "

برای پاراگرافهای 3-5 ، سؤالاتی که باید به آنها پاسخ داده شود عبارتند از:

  • "چه کسی" پیامبر عهد "بود که در آن ذکر شد ملاکی 3: 1؟ "
  • "چه خواهد شد قبل از" پیامبر پیمان "به معبد بیاید؟"

حال اگر یک دانشجوی واقعی کتاب مقدس هستید ، به احتمال زیاد از مراجع متقابل موجود در NWT و سایر کتاب مقدس استفاده خواهید کرد تا شما را به این سمت برسانند. متی 11: 10. در آنجا عیسی از یحیی تعمید دهنده صحبت می کند. او می گوید: "این همان شخصی است كه درباره او نوشته شده است:" ببین! من پیام آور خود را جلوتر از شما می فرستم ، که راه شما را پیش روی شما آماده خواهد کرد! "

عیسی نقل می کند از ملاکی 3: 1، بنابراین می توانید با گفتن "جان تعمید دهنده" با اطمینان به س (ال (b) پاسخ دهید. افسوس که رهبر ارکستر احتمالاً آن را به عنوان پاسخ درست قبول نمی کند ، حداقل مطابق کتاب نیست قوانین پادشاهی خدا.

توجه کنید که در ملاکی 3: 1، یهوه از سه نقش مجزا سخن می گوید: 1) پیام رسان فرستاده شده برای پاک کردن راه قبل از ظاهر 2) پروردگار واقعی، و 3) رسول میثاق. از آنجا که عیسی به ما گفت که یحیی تعمید دهنده پیام آور فرستاده شده برای روشن کردن راه است ، از این رو عیسی خداوند واقعی است. (Re 17: 14; 1Co 8: 6) با این حال ، عیسی همچنین نقش رسول میثاق را بر عهده دارد. (لوقا 1: 68-73; 1Co 11: 25) بنابراین عیسی هم نقش دوم و هم سوم نقش پیشگویی شده توسط ملاچی را پر می کند.

همانطور که به بقیه پیشگویی های ملاکی نگاه می کنیم ، برای هر دانشجوی تاریخ کتاب مقدس آشکار می شود که عیسی با کار خود در طول 3 سال خدمت خود ، تمام این سخنان را برآورده کرد. او واقعاً به معبد آمد - معبد واقعی ، نه "حیاط زمینی" خیالی - و همانطور که ملاکی پیشگویی کرد ، او واقعاً یک کار پاکسازی پسران لاوی را انجام داد. او میثاق جدیدی به وجود آورد و در نتیجه کار پاکسازی او ، یک طبقه روحانی جدید ایجاد شد ، فرزندان روحانی لاوی ، یا به قول پولس برای غلاطیان ، "اسرائیل خدا". (Ga 6: 16)

متأسفانه ، هیچ یک از اینها به نفع سازمانی نیست که بدنبال توجیه کتاب مقدس وجود خود است. آنها به دنبال تأیید کتاب مقدس برای "مکان و ملت خود" هستند. (جان 11: 48) بنابراین آنها به یك تحقق ثانویه رسیده اند - یك تحقق كلیتی كه هنوز از بین رفته است - در هیچ كجای كتاب مقدس ذکر نشده است.[I]  در این تحقق ، معبد در واقع معبد نیست ، اما بخشی که هرگز در کتاب مقدس ، "حیاط زمینی" ذکر نشده است. همچنین ، اگرچه یهوه در مورد پروردگار واقعی صحبت می کند ، اما منظور او عیسی نیست بلکه خود اوست. عیسی به عنوان پیام آور عهد باقی مانده است ، زیرا وضعیت "پروردگار واقعی" خود را با آموزه برج مراقبت لغو کرده است. درعوض ، باید اعتقاد داشته باشیم که پیام رسان که راه را آماده می کند سی تی راسل و همکارانش است.

بقیه مطالعه به "اثبات" بودن اینكه راسل و نزدیكان وی به ادعای ثانویه گفته های مالاچی در مورد پیام رسان مبادرت ورزیده اند ، انجام می شود. این مبتنی بر این عقیده است که با آزاد کردن دانش آموزان کتاب مقدس از باور غلط به تثلیث ، جاودانگی روح انسان و آتش جهنم ، این افراد راهی را برای پروردگار واقعی ، یهوه و پیام رسان پیمان آماده می کردند. ، عیسی مسیح ، برای بازرسی از حیاط زمینی معبد زیر 1914.

بیشتر شاهدانی که این مطلب را می خوانند به این باور می رسند که فقط دانشجویان کتاب مقدس از این آموزه ها رهایی یافته اند. یک جستجوی ساده در اینترنت لیستی از فرقه های مسیحی را که برخی یا همه این آموزه ها را نیز رد می کند ، نشان می دهد. اگر بخواهیم این فرض را بپذیریم که رهایی از آموزه های دروغین به معنای تحقق ملاکی 3: 1، پس راسل نمی تواند مرد ما باشد.

جان باپتیست مسلماً رسولی بود که راه را پاک کرد ، براساس سخنان خود عیسی در متی 11: 10. او همچنین بزرگترین مرد عصر خود بود. (تن 11: 11) آیا راسل همتای مناسب امروزی جان باپتیست بود؟ مسلماً او خوب شروع کرد. او در جوانی تحت تأثیر وزیران ادونتیست جورج استورس و جورج استتسون قرار گرفت و از همان اوایل تحصیل با گروهی از دانشجویان فداکار کتاب مقدس ، خود را از آموزه های دروغین مانند خدای سه گانه ، عذاب ابدی در جهنم و انسان جاودانه آزاد کرد. روح به نظر می رسد او در سالهای ابتدایی خود گاه شماری نبوی را نیز رد کرده است. اگر او در این دوره می ماند ، چه کسی می داند چه نتیجه ای می تواند داشته باشد. اینکه یک وفادارانه و پایبندانه به حقیقت ، تحقق ثانویه آن است ملاکی 3: 1 س anotherال کاملاً دیگری است ، اما حتی اجازه چنین تعبیری راسل و همکارانش متناسب با این لایحه نبود. چرا با چنین اطمینان می توانیم این حرف را بزنیم؟ زیرا ما سابقه تاریخ را باید پشت سر بگذاریم.

در اینجا نقل قولی از نسخه 1910 از آمده است مطالعات در کتاب مقدس جلد 3. در مورد هرم جیزه ، که راسل آن را "کتاب مقدس در سنگ" خواند ، می خوانیم:

"بنابراین ، پس ، اگر" عقب اول صعود "را به سمت تقاطع آن با" ورودی ورودی "معیار عقب اندازیم ،" ما باید یک تاریخ مشخص برای گذشتن از گذرگاه رو به پایین داشته باشیم. این اندازه گیری 1542 است اینچ ، و سال قبل از میلاد 1542 را به عنوان تاریخ در آن نقطه نشان می دهد. سپس اندازه گیری "ورودی ورودی" از آن نقطه ، برای پیدا کردن فاصله تا ورودی "گودال" ، نشان دهنده دردسر و خرابی بزرگ است که با نزدیک شدن آن به این سن ، وقتی شرارت از قدرت سرنگون شد ، ما آن را می یابیم. 3457 اینچ باشد ، نماد سال 3457 از تاریخ فوق ، BC 1542. این محاسبه AD را نشان می دهد. 1915 بعنوان نشانه آغاز دوره دردسر؛ برای 1542 سال قبل از میلاد به علاوه سال 1915 پس از میلاد. برابر با 3457 سال است. بنابراین هرم شاهد است که نزدیک شدن 1914 ، آغاز زمان دردسرهایی خواهد بود ، مانند اینکه از آنجا که یک ملت وجود داشته است - نه ، و نه هرگز پس از آن وجود خواهد داشت. و بنابراین ذکر خواهد شد كه این "شاهد" شهادت كتاب مقدس را در این باره کاملاً تأیید می كند ... "

علاوه بر این ایده مضحک که خدا تقویم کتاب مقدس را در ساخت هرم مصر رمزگذاری کرده است ، ما تعالیم بی شرمانه ای را مبنی بر اینکه ملتی غرق در بت پرستی باید منبع وحی الهی باشد ، داریم. زنجیره شکست ناپذیر تقویم زمانی راسل برای بی اعتبار کردن وی و همکارانش به عنوان جان باپتیست امروزی کافی است ، اما اگر شک و تردیدی باقی بماند ، مطمئناً تمایل آنها به بت پرستی - نماد Horus ، خدای خورشید ، جلد مطالعات در کتاب مقدس—باید بیش از اندازه کافی برای ما باشد که ببینیم تفسیر هیئت مدیره از ملاکی 3: 1 پنکه است

3654283_orig پادشاهی تو-آمده-1920-مطالعات-در-کتاب مقدس

مطمئناً ، خود کتاب ادامه می دهد:

ژورنال: "همانطور که از عنوان کامل آن پیدا شده است برج دیده بان صهیون و هرالد حضور مسیح عمیقاً نگران پیشگویی های مربوط به حضور مسیح بود. نویسندگان مسح شده وفادار که به آن مجله کمک کرده اند ، دیدند که نبوت دانیل درمورد "هفت بار" تأثیرگذاری بر زمان تحقق اهداف خدا در مورد پادشاهی مسیحیان داشته است. آنها در اوایل 1870 ، آنها اشاره كردند به 1914 مثل سالی که آن هفت بار تمام می شود (دن 4: 25؛ لوقا 21: 24) اگرچه برادران ما در آن دوره هنوز اهمیت کامل آن سال مشخص را درک نکردند ، آنها آنچه را که می دانستند به دور و گسترده ، با جلوه های ماندگار اعلام کردند. " - تراز 10

همه اقلیت ناچیز از شاهدان یهوه در سرتاسر جهان می خواهند این پاراگراف را بخوانند و آن را درک کنند به این معناست برج دیده بان صهیون و هرالد حضور مسیح حضور ناپیدا مسیح در سال 1914 را بشارت می داد. در حقیقت ، این مجله خبر از حضوری می داد که فکر می کردند از سال 1874 آغاز شده است. 1914 در متن، نشان می دهد که گاهنامه به اصطلاح مبتنی بر کتاب مقدس دانشجویان کتاب مقدس که بسیاری از آموزه های فعلی ما بر آن استوار است ، یک توالی طولانی از تفسیر داستانی ناموفق است. گفتن ، همانطور که پاراگراف می گوید ، "برادران ما در آن دوران هنوز اهمیت کامل آن سال مشخص را درک نکرده اند" مانند این است که بگوییم کلیسای کاتولیک در قرون وسطی هنوز اهمیت کامل تعالیم خود را درک نکرده است که زمین مرکز جهان است. به راستی ، اکنون می توانیم بگوییم که اهمیت کامل باور دانشجویان کتاب مقدس در سال 1914 به عنوان یک سال مشخص این است که کل سیستم اعتقادی آنها بر اساس داستانی است که هیچ گونه مبنایی در کتاب مقدس وجود ندارد.

آنچه این همه را بدتر می کند این است که آنها ادعا می کنند که خداوند یهود مسئولیت همه آن است.

"مهمتر از همه ، او [راسل] به خدا یهوه ، مسئولیت آموزش به مردم خود ، آنچه را که باید بدانند ، هنگام نیاز به دانستن آن ، اعطا کرد." - تراز 11

آیا باید باور کنیم که یوهو داستان داستان حضور مسیح در سال 1874 را به مردم خود آموخت زیرا آنچه در آن زمان باید بدانند این است؟ آیا باید باور کنیم که او آنها را با تعالیم نادرستی مبنی بر اینکه 1914 آغاز مصیبت بزرگ خواهد بود فریب داد - تعلیمی که فقط در سال 1969 رها شد - زیرا آنها باید این داستان را بدانند؟ آیا یهوه فرزندان خود را گمراه می کند؟ آیا حق تعالی به کوچک ترهای خود دروغ می گوید؟

اگر بخواهیم آنچه را که بند 11 می گوید بپذیریم ، نتیجه این نتیجه گیری باقی مانده است.

چه احساسی نسبت به چنین مواردی داشته باشیم؟ آیا ما فقط باید آن را به عنوان شکست مردان ناقص از بین ببریم؟ آیا نباید "در این مورد معامله بزرگی انجام دهیم"؟ پولس گفت ، "چه کسی لج نشده است و من هم عصبانی نیستم؟" ما باید از این موارد عصبانی باشیم. فریب در مقیاس عظیم مردان را به بیراهه می برد! وقتی برخی به میزان فریب خود پی ببرند ، چه خواهند کرد؟ بسیاری خدا را کاملا ترک خواهند کرد. گیر افتادن این حدس و گمان نیست. بررسی سریع تالارهای گفتگوی اینترنتی نشان می دهد که هزاران هزار نفر وجود دارند که با درک اینکه همه زندگی خود را گمراه کرده اند ، کنار راه افتاده اند. این افراد نادرست خدا را سرزنش می کنند ، اما آیا این دلیل نیست که به آنها گفته شده است که خداوند مسئول همه این تعالیم است؟

به نظر می رسد که ما فقط در دو مطالعه گذشته نوک کوه یخ را دیده ایم. خواهیم دید که هفته آینده چه چیزی برای ما به ارمغان می آورد.

_______________________________________________

[I] دیوید اسپلین در جمع بندی موضع جدید ما در مورد استفاده از انواع و پادتنها ، اظهار داشت برنامه نشست سالانه 2014:

"چه کسی تصمیم می گیرد که شخص یا یک رویداد نوع باشد ، اگر کلام خدا چیزی در مورد آن نگوید؟ چه کسی صلاحیت انجام این کار را دارد؟ جواب ما؟ ما نمی توانیم بهتر از نقل قول برادر عزیزمان آلبرت شرودر که گفت: "ما باید هنگام استفاده از حسابهای در کتابهای عبری به عنوان الگوی نبوغ یا انواع نبوت دقت کنیم که اگر این حسابها در خود کتب مقدس استفاده نشوند." این جمله زیبا؟ ما با آن موافقیم. "(به علامت 2 13 ویدیو مراجعه کنید)

سپس ، در اطراف علامت 2: 18 ، Splane نمونه یكی از برادران Arch Arch W. Smith را كه عاشق اعتقادی است كه قبلاً در اهمیت اهرام داشتیم ، دوست داشت. با این حال ، پس از آن 1928 برج نگهبانی این آموزه را باطل کرد ، وی این تغییر را پذیرفت زیرا ، به نقل از Splane ، "او اجازه داد عقل بر احساسات پیروز شود." Splane سپس ادامه می دهد ، "در چند وقت اخیر ، روند انتشارات ما این بوده است که به دنبال کاربرد عملی رویدادها بگردیم و نه برای انواع مختلفی که خود متون مقدس آنها را به وضوح مشخص نمی کند. ما به سادگی نمی توانیم فراتر از آنچه نوشته شده است."

 

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    14
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x