این هفته ما با دو فیلم از منابع مجزا مواجه هستیم که توسط یک عنصر مشترک مرتبط هستند: فریب. عاشقان صادق حقیقت مطمئناً می توانند آنچه را که در ادامه می آید بسیار ناراحت کننده باشد ، هرچند عده ای نیز آن را به عنوان آنچه "سازمان جنگ" می نامد توجیه می کنند.

این اصطلاح به چه معنی است؟

برای پاسخ به این موضوع ، بیایید به منابع مختلف در مورد آن در ادبیات jw.org نگاهی بیندازیم. (تأکیدات اضافه شده است.)

هیچ آسیبی اعمال نمی شودبا این حال ، توسط دریغ کردن اطلاعات جعل شده از کسی که حق اطلاع ندارد. (w54 10 / 1 صفحه 597 par. 21 مسیحیان حقیقت را زندگی می کنند)

بنابراین در زمان جنگ معنوی ، صحیح است که دشمن را به اشتباه سوق دهید پنهان کردن حقیقت. این غیر خودخواهانه انجام می شود. به کسی آسیب نمی رساند؛ برعکس ، خیلی خوب است (w57 5 / 1 ص. 286 از استراتژی جنگ تئوریک استفاده کنید)

کلام خدا دستور می دهد: "هرکدام از شما را با همسایه خود حقیقت بگویید." (افر. 4: 25) اما این دستور به معنای این نیست که ما باید به هر کسی که از ما می پرسد بگوید که همه می خواهد بداند. ما باید حقیقت را به کسی که حق دانستن آن است بگوییم ، اما اگر کسی آنقدر حق نداشته باشد ممکن است گریزان باشیم. اما ممکن است ما یک باطل نگوییم. (w60 6 / 1 ص. سوال های 351 از خوانندگان)

در حالی که دروغگویی بدخواهانه قطعاً در کتاب مقدس محکوم شده است، این بدان معنا نیست که شخص موظف است اطلاعات واقعی را به افرادی که حق آن را ندارند ، وادار کند. (it-2 ص. 245 دروغ)

من پیشنهاد می کنم که اصطلاح "دروغگویی مخرب" در این واژه استفاده شود بینش نقل قول یک توتولوژی است. دروغ ، طبق تعریف ، مخرب است. در غیر این صورت ، گناهی نخواهد بود. با این حال ، این واقعیت نیست که بیانیه ای دروغ است ، اما آن را انگیزه این بیانیه می داند. آیا ما بدنبال آسیب رساندن هستیم یا کار خیر؟

محور اصلی منابع منتشر شده پیشین این است که "جنگ تئوکراتیک" به مسیحی اجازه می دهد 1) واقعیت را از موارد غیر لیاقت دریغ کند ، مادامی که 2) هیچ آسیبی اعمال نشود. اما 3) اجازه نمی دهد مسیحی دروغ بگوید. در حالی که آن نقطه آخر وارد یک منطقه خاکستری می شود ، اما به طور قطع می توان گفت که دروغ گفتن دروغی که آسیب برساند ، دروغ است. و مسیحیان نباید دروغ بگویند. از این گذشته ، خدایی که ما برای تقلید انتخاب می کنیم سرچشمه همه حقیقت است ، اما دشمن او دروغگو است.

پخش نوامبر

با در نظر داشتن این موضوع ، شروع می کنیم پخش این ماه. دیوید اسپلین سه ماهه اول پخش را با توضیح چگونگی اطمینان سازمان از صحت مطالب مرجع ، نقل قول ها و نقل قول ها صرف می کند. (با توجه به یادداشت شخصی ، به نظر من شیوه تعلیم وی حقیر است. او طوری صحبت می کند که گویی به کودکان کوچک آموزش می دهد. در این ویدیو سه یا چهار بار به ما اطمینان می دهد که "این کار سرگرم کننده خواهد بود").

گرچه سابقه استفاده سازمان از منابع خارج از آن هنگام انتقال دقیق افکار نویسنده به سختی قابل توجه است ، اما اکنون می توانیم این موارد را کنار بگذاریم. به همین ترتیب ، اشتیاق سازمان به عدم موفقیت در افشای منبع به اصطلاح دقیق آن - در حالی که یک جنجال در بین دانشجویان جدی کتاب مقدس است - بهترین حالت برای یک زمان دیگر و بحث دیگر است. در عوض ، ما فقط یادآوری خواهیم کرد که دیوید اسپلین ، عضو هیئت حاکمه ، فضیلت تلاش تحقیقی گسترده سازمان را تقدیم می کند تا اطمینان حاصل کند که ما ، خوانندگان ، هرگز اطلاعات دقیق و دقیق را به دست نمی آوریم. همانطور که گفته شد ، اکنون اجازه دهید به سمت علامت 53 دقیقه و 20 ثانیه ای فیلم پخش شده حرکت کنیم. در اینجا ، سخنران در شرف دفاع از سازمان در برابر اتهامات مرتد و رسانه های جهان است که ما با پایبند ماندن به "قاعده دو شاهد" آسیب می رسانیم.

در راستای ذهنیت جنگ تئوریک ، او تعدادی از حقایق را از مخاطب خودداری می کند.

او برای حمایت از موضع سازمان از تثنیه 19:15 می خواند ، اما ادامه نمی دهد که آیات بعدی را در مورد چگونگی اداره اسرائیلی ها در شرایطی که فقط یک شاهد وجود دارد ، بخواند. و همچنین او درباره تثنیه 22: 25-27 بحث نمی کند که یک استثنا را در قانون دو شاهد ارائه می دهد. در عوض ، او آیه ای از متی 18:16 را انتخاب می کند که در آن عیسی از دو شاهد صحبت می کند ، و ادعا می کند که این امر می تواند از قانون موزاییک به سیستم امور مسیحی انتقال یابد. با این حال ، او از واقعیتی که در آیه قبل نشان داده شده و نشان می دهد گناه باید با آن برداشته شود ، دریغ می ورزد حتی اگر فقط یک شاهد بر آن وجود داشته باشد. وی همچنین در مورد عدم تشکیل کمیته قضایی هنگامی که تنها یک شاهد وجود دارد صحبت می کند ، اما قادر به توضیح چگونگی فراخواندن کل جماعت (و نه برخی از کمیته های سه نفره ساخته شده) برای قضاوت درباره یک گناه در مت 18:17 ، گناهی که فقط برای یک شاهد شناخته شده است (در مقابل 15).

آنچه او نتوانسته است فاش کند این است که "قانون دو شاهد" در تثنیه 19:15 در اختیار کشوری قرار گرفت که دارای یک سیستم قانونگذاری ، قضایی و کیفری کامل است. جماعت مسیحیان یک ملت نیستند. این وسیله ای برای پیگرد فعالیت مجرمانه ندارد. به همین دلیل پل از دولتهای دنیا به عنوان "وزیر خدا" برای اجرای عدالت صحبت می کند. او باید به جای دفاع از قانون دو شاهد ، به همه اعضا اطمینان دهد كه هر زمان گزارش معتبری از كودك آزاری به بزرگان گزارش شود - حتی اگر فقط یك شاهد ، یعنی قربانی باشد ، آنها این گزارش را به مقامات گزارش می دهند تا اجازه دهند آنها از تخصص پزشکی قانونی و تحقیقاتی خود برای پی بردن به حقیقت استفاده کنند.

این قانون - که بخاطر انتشارات خود سازمان است ، بخاطر داشته باشید - این است كه ما فقط می توانیم حقیقت را از 1 خودداری كنیم) كسانی كه شایسته آن نیستند ، و حتی پس از آن ، فقط 2) اگر هیچ آسیبی نبینیم.

شاهدان یهوه کسانی هستند که این برنامه با تحریم جی.بی.سی پرداخته شده است ، و آنها سزاوار دانستن حقیقت هستند در مورد اقدامات قضایی سازمان. در حال حاضر بخشی از سوابق عمومی دادگستری از کشورهای مختلف است که اعمال سختگیرانه قانون دو شاهد باعث خسارت زیادی به "کوچک" های بی شماری ، آسیب پذیرترین ما ، فرزندان ما شده است.

دروغ نگویید و هیچ آسیبی نبینید. ظاهراً ، اتفاق نمی افتد.

در وجدان خوب ، ما باید از این تلاش شفاف برای حمایت از منافع سازمان بر سر رفاه گله ناپسند باشیم.

قبل از دیوان عالی کانادا

یک برادر در آلبرتا ، کانادا به دلیل مستی و همسر آزاری از همکاری اخراج شد. در نتیجه ، وی در شرکت فروش املاک و مستغلات خود فروش خود را از دست داد زیرا شاهدان تجارت وی را تحریم کردند. او شکایت کرد ، و ظاهراً برنده شد. Watchtower Bible & Tract Society کانادا با استناد به ادعای اینکه دولت حق دخالت در امور کلیسا را ​​ندارد ، از این پرونده فرجام خواهی کرد. ظاهراً ، كلیساهای دیگر موافقت كردند و ده گروه نیز درخواست كردند amicus curiae ("دوست دادگاه") برای حمایت از استیناف برج مراقبت. اینها شامل یک گروه مسلمان و سیک ، کلیسای Adventist Day Seventh Day ، یک انجمن انجیلی و کلیسای مورمون بود. (از نظر شاهد ، رختخواب های عجیب و غریب.) به نظر می رسد هیچ یک از آنها نمی خواهند دولت در امور داخلی آنها دخالت کند. همانطور که ممکن است ، در 1: علامت دقیقه 14 ویدیودیوید گنم ، وکیل شاهد در شعبه کانادا ، عدم مشارکت در دادگاه عالی را چنین تعریف می کند:

وی افزود: "این واژه [عدم پذیرش] توسط شاهدان یهوه استفاده می شود. شاهدان یهوه از واژه "اجتناب" یا "اجتناب" استفاده نمی کنند. آنها از آن به عنوان "عدم اشتغال" ، "اخراج از جامعه" ، "اخراج از دانشگاه" یاد می کنند ، زیرا این واقعاً درک می کند که در این جامعه مذهبی خاص چه اتفاقی می افتد. "عدم پذیرش" به معنای واقعی کلمه به معنای عدم همراهی معنوی بیشتر با فرد است ، و همانطور که در پاراگراف 22 واقعیت خود اشاره کردم ، ماهیت رابطه پس از یک فرد خارج از همکاری است کاملاً متزلزل نیست. شخص محروم از همکاری می تواند به جماعت ، جلسات جماعت بیاید ... آنها می توانند در سالن پادشاهی شاهدان یهوه شرکت کنند ، آنها قادر به نشستن در هر کجا که دوست دارند؛ آنها قادر به خواندن ترانه های روحانی با جماعت هستند. تا آنجا که به اعضای خانواده آنها مربوط می شود ، روابط عادی خانوادگی ادامه داردبه استثنای یاران معنوی. "

"شاهدان یهوه از واژه" اجتناب "استفاده نمی کنند" ؟! همانطور که از برنامه چاپ شده کنوانسیون منطقه ای سال گذشته مشاهده می کنید ، این گفته دیوید خلاف واقع است. این قرار دادن آن با مهربانی است.

آنچه برادر گمن توصیف کرده است ، گزارشی نسبتاً دقیق از چگونگی جماعت است باید معالجه کند فردی که از همکاری خارج شده و مطابق با سخنان عیسی در متی 18:17 و سخنان پولس به تسالونیکی ها در 2 تسالونیکی 3: 13-15 است. با این حال ، این توصیف دقیقی از نحوه رفتار سازمان شاهدان یهوه با افراد خارج از همکاری نیست. باید بخاطر داشته باشیم که دیوید گنام به نمایندگی از سازمان صحبت می کند و مورد تأیید کامل هیئت حاکم نیز هست. آنچه او می گوید همان چیزی است که آنها می خواهند به نه دادرس ریاست عالی دادگاه کشور منتقل شود. آیا او حقیقت را گفته است؟

حتی نزدیک نیست!

او ادعا می کند که از یک شخص محروم به طور کامل اجتناب نمی شود ، اما فقط از معاشرت معنوی محروم است. با این حال ، هر شاهد می داند که ما نباید حتی به اندازه "سلام" به یک شخص محروم از همکاری بگوییم. ما باید با او صحبت کنیم اصلا. بله ، او می تواند به سالن پادشاهی بیاید ، اما به او گفته می شود که صبر کند تا آهنگ شروع شود و سپس وارد شود و بلافاصله بعد از نماز آخر برود. این تحقیر اجباری بخشی از "روند انضباطی" است. او "تشویق" خواهد شد که در عقب بنشیند. هیچ کس نمی خواهد در کنار یک شخص محروم از دانشگاه بنشیند. این فقط باعث ناراحتی آنها خواهد شد. من خواهر جوانی را می شناسم که اعاده به خدمت وی ​​بیش از یک سال به تأخیر افتاد ، زیرا اصرار داشت به جای اینکه در عقب تنها باشد ، با خواهر غیر از دانشگاه خود در وسط سالن نشست.

چگونه دیوید گنم با یک چهره مستقیم می تواند بگوید که "شخص متفقین کاملاً متزلزل نیست"؟

وی سپس با ادعا مبنی بر "روابط عادی خانواده" ادامه می دهد و دادگاه را به طرز وحشیانه گمراه می کند و تنها یاران معنوی فرد را رد می کند. همه ما دیدیم این ویدئو در کنوانسیون منطقه ای 2016 جایی که دختر محروم از خانواده با خانواده اش تماس می گرفت ، اما مادرش با شناسایی شناسه تماس گیرنده از برقراری تماس خودداری می کند. دختر می توانست به این دلیل که پس از یک تصادف اتومبیل در خندقی خونریزی کرده بود یا به خانواده اش بگوید که باردار است تلفن می کند یا فقط به دلیل مشارکت غیر معنوی که دیوید گنام ادعا می کند مجاز است ، تلفن می زد. از آنجا که فقط معاشرت معنوی از فرد محروم است ، و از آنجا که "روابط عادی خانوادگی ادامه دارد" ، چرا مادر دختر در تماس تلفنی نشان داده نمی شود؟ سازمان با این فیلم کنوانسیون چه چیزی را به پیروان خود می آموزد؟

برای اینکه این دروغ به نظر نرسد ، دیوید گنام و سازمان حامی وی باید معتقد باشند که 1) رئیس دادگستری شایسته دانستن حقیقت نیست ، و 2) در گمراه کردن آنها ، هیچ آسیبی وارد نخواهد شد. چرا دادگاه عالی کانادا شایسته دانستن حقیقت در مورد رویه های قضایی شاهد نیست؟ آیا آنها نقض عدالت طبیعی هستند؟ آیا آنها نقض قانون کتاب مقدس هستند؟

به هر حال پرونده ممکن است یک مشکل واقعی ایجاد شود ، دادگاه ببیند که وکیل برج مراقبت عمداً نه دادرس را گمراه کرده است. این دقیقاً همان اتفاقی است که کمتر از 30 دقیقه پس از اظهارات دیوید گنام رخ داد ، وقتی رئیس دادگستری مولداور خواستار توضیحات شد. (مراجعه کنید به گزیده ای از فیلم.)

رئیس دادگستری مولداور: "بنابراین هیچ گناهی وجود ندارد که یک عضو جماعت با آقای وال همکاری کند و همچنان با وی همکاری کند ... این همان چیزی است که شما می گویید؟ به عبارت دیگر ، آیا می توان شخصی را که در آیین شاهد یهوه قرار دارد به دلیل ارتباط با شخصی که از دانشگاه اخراج شده بود ، ادامه داد و به او ادامه داد تا تجارت کند؟ "

دیوید گمن: "پاسخ دادگستری مولدوور همانگونه است كه من وقتی به او سؤال كردم به دادگستری ویلسون دادم این است: این یك تصمیم شخصی است.  اعضا تصمیم شخصی خود را براساس وجدان مذهبی خود می گیرند ، اما این یک ارزش گروهی است. به… آه… زیرا این بخشی از اعمال مذهبی نظم است. عدم پذیرش یک رشته است. و بنابراین اگر ... اگر یکی از اعضای جماعت عمداً با شخصی که از دانشگاه خارج شده بود معاشرت می کرد ، بزرگترها به احتمال زیاد با آن شخص دیدار می کردند ، با آنها صحبت می کردند و سعی می کردند با آنها استدلال کنند که چرا ، به عنوان یک ارزش مذهبی ، نباید با آن شخص معاشرت کنند. تا زمانی که از همکاری خارج شوند. "

رئیس دادگستری مولدووا: "... اعضای باید به طور کلی کارهایی را انجام دهند که به آن شخص کمک کنند ، می تواند از نظر اقتصادی باشد و به عبارت دیگر ، آقای وال یک کارگزار املاک و مستغلات است ، اگر می خواهید یک خانه بخرید ، به آقای وال بروید. "

دیوید گمن: "این امر در جماعت ارتقا نمی یابد."

رئیس دادگستری مولدووا: "این تبلیغ نشده است" و سرش را تکان می دهد.

دیوید گنام: «به هیچ وجه. در حقیقت ، شواهد خلاف این است. شواهد موجود در گواهی نامه آقای دیکسون این است که جماعت تشویق می شوند از جماعت به عنوان مبنای روابط تجاری استفاده نکنند. "

رئیس دادگستری مولاوودر برای این کار دیوید گمن را روی فرش نکشید ، اما با اطمینان می توان فرض کرد که این تناقض در شهادت ناگهان نمی گذرد.

بیایید این را با هم تحلیل کنیم. به یاد داشته باشید که دیوید گنام قبلاً به دادگاه اطمینان داده است که اخراج از دانشگاه اجتناب نمی کند و این فقط شامل مشارکت معنوی است. بنابراین باید پرس و جو کرد ، سازمان تصور می کند چه مشارکت معنوی در صورت استخدام یک بنگاه املاک انجام می شود؟ آیا قبل از نهایی شدن فروش ، خریدار ، فروشنده و نماینده همه دست به دست هم می دهند و دعا می کنند؟

و این صحبت دوگانه در مورد اینکه یک تصمیم شخصی است ، بلکه یک تصمیم گروهی است ، چیست؟ ما نمی توانیم آن را به هر دو صورت داشته باشیم. یا این یک انتخاب شخصی است یا نیست. اگر این یک انتخاب گروهی باشد ، پس نمی تواند یک انتخاب شخصی باشد. اگر یکی از اعضا "بر اساس وجدان دینی [شخصی] خود تصمیم بگیرد که در یک ارتباط تجاری غیر معنوی با شخص محروم از همکاری شرکت کند ، چرا بزرگان با آن عضو ملاقات می کنند تا سعی کنند تفکر او را اصلاح کنند؟ اگر این یک تصمیم وظیفه شناسانه است ، آنگاه کتاب مقدس به ما می گوید که به آن احترام بگذاریم و وجدان خود ، ارزشهای خود را به شخص تحمیل نکنیم. (رومیان 14: 1-18)

دیوید ناخواسته فریب خود را با نشان دادن اینکه ادعای سازمان مبنی بر اینکه ما مردم را به اجتناب از یک عضو بدون عضو هدایت نمی کنیم ، دروغ می داند. او ادعا می کند که هرکدام یک انتخاب شخصی ، وظیفه شناسانه را انجام می دهند ، اما سپس نشان می دهد که وقتی این "انتخاب شخصی" با "فکر گروهی" مطابقت نداشته باشد ، "جلسه تنظیم" درخواست می شود. فشار وارد می شود. در نهایت ، به فرد گفته خواهد شد که ممکن است خودش به دلیل "سستی رفتار" از شرکت اخراج شود ، اصطلاحی همه گیر که شامل نافرمانی از راهنمایی بزرگان و سازمان شده است.

شاهدان جماعت مورد بحث همه می دانستند که اگر به تجارت با برادر وال ادامه دهند چه اتفاقی می افتد. آن را انتخاب شخصی و وجدان در مطبوعات و دادگاه ها بخوبی بازی می کند ، اما واقعیت این است که وجدان هیچ ارتباطی با آن ندارد. آیا می توانید از یک انتخاب اخلاقی ، نظافتی یا سرگرمی در زندگی نام ببرید که در آن شاهد آزادانه وجدان خود را بدون فشار "فکر گروهی" انجام دهید؟

در خلاصه

گرچه ممکن است اصطلاح "جنگ تئوکراتیک" همانطور که در انتشارات تعریف شده است توجیه شود ("هیچ کس شما را سرزنش نمی کند که به گشتاپو نمی گویید بچه ها کجا پنهان شده اند") اما دروغ گفتن توجیهی ندارد. عیسی فریسیان ، فرزندان شیطان را صدا زد ، زیرا او پدر دروغ بود و آنها از او تقلید می کردند. (یوحنا 8:44)

چقدر ناراحت است که باید دیدیم که در پله های آنها دنبال می شویم.

ضمیمه

آیا این بخش از "س fromال خوانندگان" از ادعای دیوید گنام مبنی بر اینکه اخراج از دانشگاه فقط ماهیت معنوی دارد و اجتناب نیست ، تأیید می کند؟

*** w52 11 / 15 ص. 703 سؤال از خوانندگان ***
با محدودیت قوانین ملت دنیوی که در آن زندگی می کنیم و همچنین با توجه به قوانین خدا از طریق عیسی مسیح ، ما می توانیم علیه مرتدین فقط تا حدی اقدام کنیم ، یعنی مطابق با هر دو قانون. قانون سرزمین و قانون خدا از طریق مسیح ، ما را به قتل مرتد ممنوع می کند ، حتی اگر آنها عضو روابط خانوادگی گوشت و خون ما باشند. با این حال ، قانون خدا ما را ملزم می کند که عدم پذیرش آنها را از جماعتش تشخیص دهیم ، و این علیرغم این واقعیت است که قانون سرزمینی که در آن زندگی می کنیم ، ما را ملزم به برخی از تعهدات طبیعی برای زندگی و معاشرت با چنین مرتدین تحت همان سقف می کند.

"ما را برای کشتن مرتدان منع کنید"؟ به طور جدی؟ ما مجبور به انجام این کار هستیم ، در غیر این صورت ... چه؟ ما در انجام این کار آزاد هستیم؟ اگر ما به طور خاص منع نشده باشیم ، تمایل طبیعی به این کار است؟ چرا اگر این همه صحبت ما محدود کردن "معاشرت معنوی" است ، این موضوع را مطرح کنیم؟ آیا کشتن کسی روش خوبی برای محدود کردن معاشرت معنوی است؟

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    49
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x