این پخش بخشی از 1 از مراسم فارغ التحصیلی برای 143 استrd کلاس Gilead. Gilead قبلاً یک مدرسه معتبر در ایالت نیویورک بود ، اما دیگر اینطور نیست.

ساموئل گله از هیئت حاکمه جلسات را با صحبت از یهوه به عنوان مربی بزرگ ما ، آغاز کرد. (عیسی. 30:20) طبق معمول ، هیچ اشاره ای به عیسی نشده است. با این حال ، از قرن اول ، او اکنون مربی بزرگ ما است. (یوحنا 13:13 ؛ متی 23: 8) گله همچنین گفت كه طی پنج ماه گذشته ، دانش آموزان زیر پاهای یهوه نشسته بودند ، زیرا زمین زیرپای او است. مجدداً ، گله به جای واقعیتی به روز که اکنون خدا زمین را به عنوان پایه ای برای پسر خود قرار داده است ، به OT به نقل از اشعیا 66: 1 فراخوانی می کند. (لوقا 20:42) وی می گوید دانش دانش آموزان آنها را به یوهو نزدیك كرده است ، اما هیچ كسی نمی تواند به یوهو نزدیك شود مگر از طریق پسر. بدون شناخت صحیح - نه فقط ضمنی - از عیسی ، نزدیک شدن به خدا ، پدر ممکن نیست. (یوحنا 14: 6 ، 7) چرا به پسر احترام لازم داده نمی شود؟

حدود ساعت 7:30 دقیقه ، سام هرد می گوید ، "ما فقط چیزها را لمس می کنیم ... و برای اولین بار. فقط به ده سال گذشته فکر کنید ، چقدر چیزهایی را که برای اولین بار لمس کرده ایم ، حتی اگر کتاب مقدس را بارها و بارها خوانده ایم ، و گوش داده ایم که بارها و بارها برای ما خوانده می شود ، اما ما فقط چند چیز را لمس کرده ایم.  مثل نسل. بیست سال پیش ما نسل را نمی شناختیم. اما اکنون همه چیز درباره نسل را می دانیم. "

مجبور شدم مکث کنم تا چانه ام را از کف زمین بلند کنم.

ما برای اولین بار این موضوع را لمس کرده ایم؟ ما قبلاً ازش خبری نداشتیم ؟؟ بیش از 100 سال است که انتشارات تفسیرهای مختلفی در مورد معنای "این نسل" داشته اند! تقریباً هر ده سال از دهه 1960 به بعد ، ما درک خود را "اصلاح" و "تعدیل" کردیم. آیا همه فراموش شده ، زیر فرش تاریخ فرو رفته است؟ و برای چه؟ یک آموزه ساختگی بدون هیچ گونه پشتیبانی در کتاب مقدس؟

حتی منطقی هم معنی ندارد.

عیسی گفت: "به راستی من به شما می گویم تا زمان وقوع این همه اتفاق ، این نسل به هیچ وجه از بین نمی رود." (مگنت 24: 34) اگر مسیح به نسلی مراجعه می کرد که برای 1,900 دیگری به صحنه نمی آمد. سالها انتظار می رود که او بگوید "که نسل". در غیر این صورت ، گفتن "این نسل "فقط گمراه کننده آشکار است.

بنابراین ، این یک سوراخ در استدلال است. اما صبر کنید ، آیا می توانیم پیشنهاد کنیم که منظور از عیسی با این "نسلی" نسلی بود که در سال 1914 حضور داشت؟ خوب ، اجازه دهید با آن بروید. در آنجا هستید ، در سال 1914 ... شما تعمید گرفته و روحیه مسح می شوید ، و تازه شاهد آغاز جنگ جهانی اول هستید. شما بخشی از "این نسل" هستید. بنابراین با توجه به سخنان عیسی عاقبت را خواهید دید. خواهید دید "همه این چیزها اتفاق می افتد". آه ، اما نه نخواهی شما ممکن است بخشی از "این نسل" ، نسل 1914 باشید ، اما "این نسل" دیگری وجود دارد ، نسلی که هنوز وجود ندارد - اما این "آن" نیست بلکه "این" است. بنابراین وقتی "این نسل" سال 1914 همه مرده است ، پس "این نسل" (نسلی که هرگز 1914 را ندیده است) بخشی از نسل 1914 خواهد بود. دو "این نسل" متمایز ، اما واقعاً فقط یک ابر نسل ، یک "این نسل".

سام هرد می گوید: "ما برای اولین بار این موضوع را لمس کرده ایم." جایی که من زندگی می کنم ، "لمس شدن" معنای دیگری دارد.

در چند سخنرانی بعدی ، مشاوره خوبی به فارغ التحصیلان می دهد تا آنها را در کنار آمدن با دیگران هنگام انجام وظایفشان راهنمایی کند. بیشتر گفتگوها با مثالهایی از زمان اسرائیل انجام شده است. به همین ترتیب ، تمام تمرکز دوباره بر روی یهوه است ، زیرا اندکی به عیسی داده شده است.

ناامنی فزاینده هیئت حاکمه با آخرین صحبت آشکار می شود: یک زمین another دیگر برای اطاعت کورکورانه. مارک نوامیر به حساب 2 سموئیل 21: 1-10 می رود و باید واقعاً دست به کار شود تا آن را به نمونه ای تبدیل کند که می تواند برای تحمیل شهود به بی عدالتی ها ، چه از نظر محسوس و چه از نظر بزرگان ، از بزرگان و افراد بالاتر استفاده شود. در سازمان هدف او این است که شما را وادار نگه دارد ، در حالی که سکوت را تحمل می کند و برای دیگران الگو می کند تا همان کار را انجام دهند. این حساب از دیدگاه مدرن ما به خودی خود به اندازه کافی عجیب است ، اما تلاش برای استفاده از آن برای تشویق به وفاداری به ترتیبات سازمانی کاملاً عجیب است.

حساب اینجا است:

وی گفت: "اکنون سه سال پیاپی در روزهای داوود قحطی به وجود آمد ، به همین ترتیب داوود با یهوه مشورت كرد ، و خداوند گفت:" سول و خانه او خونریزی شده است ، زیرا او غیب ها را به قتل رساند. " بنابراین پادشاه جبوتیه ها را صدا کرد و با آنها صحبت کرد. (اتفاقاً گیبوئیه ها اسرائیلی ها نبودند ، بلکه آموری ها باقی مانده بودند و بنی اسرائیل قسم خورده بودند كه از آنها پس انداز كند ، اما ساول به دنبال این بود كه در غیرت خود برای قوم اسرائیل و یهودا آنها را مورد ضرب و شتم قرار دهد.) خطاب به غیبنویسها: "من چه کاری را باید برای شما انجام دهم ، و چگونه می توانم کفاره کنم تا شما میراث خداوند را برکت دهید؟" 2 گبیسه ها به او گفتند: "این نیست از نظر نقره یا طلا برای ما در ارتباط با شائول و خانواده او است. و نه می توانیم کسی را در اسرائیل بکشیم. "در همین حال او گفت:" هرچه شما می گویید ، من برای شما انجام خواهم داد. "3 آنها به پادشاه گفتند:" مردی که ما را نابود کرد و می خواست ما را از زندگی در هر کجا نابود کند. در قلمرو اسرائیل - 4 اجازه دهید هفت فرزند پسرش به ما داده شود. ما اجساد اجساد آنها را در پیشگاه خداوند در غیبهه سائول ، منتخب یَهُوَه آویزان خواهیم کرد. »سپس پادشاه گفت:" من آنها را تحویل خواهم داد. "5 ، با این حال ، شاه ابراز شفقت کرد برای مفیباثه به دلیل سوگند یاد شده بین یهود و داود و یونطرت ، پسر سائول ، پسر یونا از پسر ساول بود. 6 بنابراین پادشاه ارمنی و مفیبوثث ، دو پسر ریزفا دختر آشیا را که او برای او به دنیا آورده بود ، گرفت و پنج پسر میشال دختر سول را که او برای آدری الدول پسر به دنیا آورد. بارزقلی ، مألطفی. 7 سپس آنها را به گیبوتایها تسلیم كرد و آنها اجساد مردگان خود را بر كوه آویزان كردند. همه هفت نفر در کنار هم درگذشتند. آنها در نخستین روزهای برداشت ، در آغاز برداشت جو ، به قتل رسیدند. 8 سپس Rizʹpah ، دختر آشیا ، پارچه های پارچه ای برداشت و آن را از ابتدای برداشت تا بر روی سنگ پهن کرد تا باران از روی آسمان بر روی بدن برود. او به پرندگان آسمانی اجازه نمی دهد روز به روز بر روی آنها فرود بیایند و حیوانات وحشی مزارع شبانه نزدیک نشوند. "(9Sa 10: 2-21)

یکی از بهترین توضیحاتی که در این باره دیده ام مربوط به تفسیر Welwyn عهد عتیق. اگر واقعاً می خواهید از ذهنیت احتمالی آن روزها مطلع شوید ، کمی طولانی است ، اما ارزش خواندن آن را دارد.

"این به خاطر شائول و خانه اش آغشته به خون است ..." (2 ساموئل 21: 1).

در تابستان 1977 ، ایالات متحده با یک سری تراژدی های وحشتناک روبرو شد. کالیفرنیا در اثر خشکسالی و آتش سوزی جنگلها از بین رفت. سیل در مرکز پنسیلوانیا جان بسیاری را گرفت و به یاد سیل ویرانگر جانستاون 1889 افتاد که یک شهر را در یک شب دفن کرد. و شهر نیویورک از قتل «پسر سام» و «سیاه پوستی» بزرگ که در آن بیش از مغازه های 2,000 در یک شب غارت شده بود وحشت زده شد. بسیاری از مردم دلیل این سؤال را داشتند که "این چیزها چیست؟" و پاسخ های گورور از دانشمندان ، روانپزشکان و جامعه شناسان سرچشمه گرفته است.

اگر تعداد کمی از این اندیشه های رسانه ای ، بخشی از بینش این مشکلاتی را که جادوگران فرعون داشتند ، هنگام ، 3,500 سال پیش ، با طاعون هایی که به مصر رسیده بودند روبرو شوند. جادوگران درک کمی از دلایل ثانویه داشتند که ما را در عصر علمی ما وسواس می کند. آنها نتوانستند از آبهای قرمز نیل نمونه برداری کرده و برای آزمایش به آزمایشگاه بفرستند. آنها هیچ جانورشناس دیگری نداشتند که آنها را در مورد وقوع انبوه قورباغه ها و ملخ ها روشن کنند. آنها هیچ علمی برای ارائه توضیحی در رابطه با توضیحات طبیعت گرا و دقیق از وقایع ندارند. و به همین ترتیب ، به عنوان ماوراءطبیعه گرایان - هرچند ابرقدرت گرایان مردمی - به دنبال پاسخ های نهایی بودند. آنها بدرستی دو و دو را کنار هم قرار دادند و به جواب رسیدند که همه اینها مربوط به تقابل آنها با موسی و بنی اسرائیل است و بنابراین ، این مصیبت ها انگشت خدا بود (خروج 8: 19). آنها می فهمیدند که انسان سکولار مدرن و "مسیحیان" مدرنیست سکولار به طور قاطع از اعتراف چه تأیید می کنند - که خدا در تاریخ عمل می کند و به تبع آن ، رابطه ای بین رفتار انسان و وقایع تاریخ وجود دارد که فقط از نظر تداخل قابل توضیح است از یک طرف ، از گناهان بشری و از سوی دیگر بازوی طولانی قانون خدا.

این موضوعی است که در 2 ساموئل 21 به آن پرداخته شده است. این نخستین بار به روابط بین گیبونیان ، یک قبیله کنعانی که هنوز در اسرائیل زندگی می کند ، و بنی اسرائیل ، با اشاره ویژه به اقدام قبلی شاه پادشاه فقید ، برای استفاده از "راه حل نهایی" نسل کشی برای "مشکل" در حال اجرا ، اعمال می شود. از افراد مورد نظر (21: 1-14). سپس در عمل در نابودی فلسطین ها و در یک زمان نجات جان دیوید در نبرد نشان داده می شود (21: 15-22). بازوی خداوند می رسد تا عدالت خود را عملی کند و گناهان را به پاسخ گویی فرا بخواند. اما این همان بازوی است که کوتاه نمی شود تا نجات پیدا کند.

در معرض گناه [21: 1-2]

در این نوشته آمده است: "در زمان سلطنت داوود ، سه سال پی در پی قحطی رخ داد." هنوز مشخص نیست که در زمان سلطنت دیوید قحطی سه ساله چه اتفاقی افتاد. بورس تحصیلی فعلی 2 ساموئل 21-24 را ضمیمه روایت تاریخی - به اصطلاح "پیوست ساموئل" می داند و بنابراین احتمالاً به ترتیب دقیق عمل نمی کند. هرچه باشد ، شکی نیست که مورخ الهام بخش شرایط مصیبت را در این مرحله در روایت خود ثبت کرده است تا توجه خود را به همان مبحث فصل های 19 و 20 معطوف کند ، یعنی روابط دیوید با حامیان و فرزندان. از خانه ساول به یاد می آورید که با فرار دیوید از Absalom ، Shimei به دلیل رفتار احتمالی او در مورد خانه Saul (16: 7-8) او را "مرد خون" خوانده بود. احتمال این است که این اتهام از مواردی تحت پوشش 21 ناشی شود: 2-14 — اعدام نوه های ساول. ضمناً ضبط آن واقعه در این مرحله در متن درج شده است تا مستقیماً ضبط شود. از نظر مورخ ، این یک مؤلفه اساسی در شرح احیای دیوید است ، زیرا این امر او را ثابت می کند که پادشاه خداوند است تا در برابر هرگونه تعهد باقیمانده به خانه سائول ، همانطور که شمعی ، شبا و بنیامین ها نشان می دهند. داود به عنوان پادشاه پرهیزگار كه از جانب خداوند مورد تأیید قرار گرفته است ، نگه داشته می شود.

اولین قدم به این نتیجه ضمنی ، شناسایی قحطی سه ساله با گناهان "سائول و خانه خون آلود او" است. دیوید به دنبال چهره خداوند بود زیرا می دانست که قحطی به نوعی با وضعیت اخلاقی و معنوی جامعه اسرائیلی رابطه برقرار می کند (تثنیه 28: 47-48). در اصطلاح مدرن ، ممکن است بگوییم که به اصطلاح بلایای طبیعی هرگز طبیعی نیستند بلکه با وضعیت گناه آور بشر ارتباط دارند و یکی از مؤلفه های معامله خدا با نسل بشر هستند. دیوید به این نتیجه نرسید. او دلایل خود را حدس و گمان نكرده است یا به خاطر كلاهبرداری مورد استفاده قرار نمی گیرد. او از راه مقرر از خداوند سؤال كرد و بر او آشكار شد كه دليل اين امر آن است كه مرحوم پادشاه سائول "جبئونيت را به قتل رساند".

گیبونیان قومی آموریایی (کنعانی) بودند که هنگام ورود اسرائیل به سرزمین از نابودی نجات یافته بودند. آنها پیمان صلح با اسرائیل را با یک فریب مبتکرانه تضمین کرده بودند (جوشوا 9: 3-15). هنگامی که بنی اسرائیلی ها فهمیدند که آنها فریب خورده اند ، با این وجود سوگند خود را تکرار کردند (ر.ک: مزمور 15: 4). این پیمانی بود که شائول با تلاش برای نابود کردن گیبونیون (21: 2) نقض کرده بود. این گناه با این واقعیت پیچیده شده بود که در حالی که خدا به شائول دستور داده بود که املکیان را بیرون بکشد (1 ساموئل 15: 3) ، او چنین احکامی را با توجه به گیبونیونها صادر نکرده بود. سالها از وقوع این جنایت می گذشت ، اما خداوند آن را فراموش نکرده بود و قحطی تأثیر اولیه عدالت قصاص او بود.

این نمونه برجسته از علت و معلولیت و گناه و داوری سه اصل رفتار خدا را با انسانها و ملتها نشان می دهد و مهمترین آنها با کلیسای او - کلیسا - برای اسرائیل کلیسای دوره عهد عتیق بود.

  1. هنگامی که سائول به جیبونیان حمله کرد ، تقریباً مطمئناً این کار را با این عقیده انجام می داد که برای خدا خوشایند باشد. با این وجود او هیچ حكمی برای انجام این كار نداشت. خدا به او گفته بود که با املکیان مقابله کند ، اما او کار ساده تر و راحت تر فرود آمدن بر گیبئونیت های بدبخت را جایگزین کرد. او تصمیم گرفت آنچه را كه می خواست انجام دهد ، انجام دهد ، هنگامی كه او دقیقاً می دانست كه خدا چه كاری می خواهد از او انجام دهد ، و او نافرمانی خود را در احترام متقلبانه این تصور كه ​​او به هر حال كار خداوند را انجام می داد ، پوشید. اگر نمی توانید فقط با جسارت گناه کنید ، راهی برای تعریف مجدد آن به عنوان "خوب" پیدا می کنید! این روش به راحتی می تواند با هر جنبه ای از زندگی سازگار شود. حتی نقض ناخالص ده فرمان به این روش توجیه شده است. شهدای مسیحی به این بهانه به قتل رسیده اند که این خدا بود که به مرگ آنها احتیاج داشت ، در حالی که زنان زناکار با این ادعا که رابطه جدید شادتر ، پایدارتر و در نتیجه خوشحال تر از خدا بود ، ازدواج خود را توجیه کردند. گناه
  2. مشكلات و وقايع تاريخ مشكل نيست. مصیبت ها هرگز "شانس قرعه کشی" نیستند. همه آنها مستندات شخصی هستند ، که در مدار حاکمیت خدا قرار دارند - هرچند ممکن است در آن زمان غیرقابل تصور باشند. هیچ دلیلی وجود ندارد که مسیحیان نسبت به این موضوع عصبانی شوند. خدا در دنیا در حال کار است و او به ما چیزی می گوید! ممکن است جهان آن را "بخت بد" بنامد ، اما بگذارید مسیحیان "زبان پرستشگر" بیشتری به کار گیرند و بدانند که "وقتی لبخند خدا از ما خارج می شود ، باید یکباره شک کنیم که چیزی اشتباه نیست." اولین واکنش ما باید این باشد که به دعا به پروردگار برویم و با یوب ، به خدا بگوییم: مرا محکوم نکن بلکه به من بگو چه اتهامی به من وارد کرده است. برای کسانی که عیسی مسیح را دوست دارند ، جواب خیلی طولانی نخواهد بود ، زیرا خدا یک پدر دوست داشتنی برای قوم خود است: مانند هر پدر وفادار فرزندان خود را نظم می دهد. اما او به عنوان خدای کاملاً پرهیزکار ، دشمنان خود را خرد خواهد کرد و کسانی را که به آنها ستم کرده اند توهین خواهد کرد. سیل و قحطی باید ذهن ما را به سوالات عملی و نهایی زندگی ما ، معنی و سرنوشت آن و ادعاهای خدا متمرکز کند.
  3. این یک اسطوره است ، اگرچه بسیار محبوب است ، اما "زمان" یک شفابخش عالی است. "زمان" جایگزین توبه و تغییر روشهای ما نیست. ممکن است مردم گناهان گذشته ما را فراموش کنند و بازگشت توبه ممکن است شفابخش به نظر برسد ، اما خداوند هرگز فراموش نمی کند زیرا او قانون خود و کسانی را که مورد ستم قرار گرفته اند کاملاً توجیه می کند. برای اسرائیل ، قتل عام جیبونیت تقریباً یک فاجعه نیمه فراموش شده بود. برای خدا ، این حسابی بود که فقط منتظر شنیدن صدای ترامپ بود! این همان ماهیت عدالت واقعی خدای ابدی است. هیچ بی عدالتی بر او غلبه نخواهد کرد. هنگامی که به نظر می رسد مردان برای مدت معینی از مسائل دور می شوند ، احساس می کنند که آنها کاملاً واضح هستند - همه چیز از بین رفته است یا خنک شده است. اما از دیدگاه پروردگار ، هیچ چیز صرفاً "بر هم نمی خورد". "قانون محدودیت" با عدالت خدا وجود ندارد. او با عدالت بر جهان داوری خواهد کرد.

عدالت برای Gibeonites [21: 2-14]

باید توجه داشته باشیم که جیبونیان هرگز از غارت ساول شکایت نکرده بودند. آنها مانند همه اقلیت های مظلوم و تحت الشعاع همه جانبه ، آنها فقط می خواستند زنده بمانند. اعتراض فقط ممکن است ظلم بیشتری را به وجود آورد و به انقراضی دست یابد که ساول آنقدر قتل عام تلاش کرده بود. قربانیان ساکت بودند. این پروردگار بود که قحطی سه ساله خود را دوباره داد. بنابراین دیوید برای جبران شکایت دیرینه به جیبونیان نزدیک شد. او از آنها پرسید: "چگونه می توانم اصلاحات را انجام دهم تا شما میراث خداوند را برکت دهید؟" (21: 3).

پاسخ و درخواست Gibeonite (21: 4-6)

پاسخ Gibeonite همانقدر مهار بود که محرمانه بود. در وهله اول ، آنها مراقب بودند که هم خصوصیات شریعت خداوند را رعایت کنند و هم آسیب پذیری اوضاع خودشان را به عنوان یک افراد فاعل رعایت کنند. آنها درخواست خسارت پولی نکردند ، زیرا کلام خدا تجارت تلفات را از طریق قتل برای پول منع می کند. مجازات اعدام - تا به امروز مجازات مناسب برای قتل (اعداد 35: 31-33) بود. متیو هنری اظهار داشت: "آن پول های بی ارزش و زندگی زیر ارزش ، که خون روابطشان را برای امور فاسد شده ، مانند نقره و طلا می فروشد ، می فروشند." آنها همچنین درخواست نکردند كه از بنی اسرائیلیان از سرزمین خود رهایی یابند كه این امر اجرای مشروعی از قانون اعاده در خروج 21 است: 26: "اگر مردی به عنوان سرپرست یا خدمتکار خود در چشم برخورد كند و آن را از بین ببرد ، باید اجازه دهد بنده آزاد می شود تا چشم را جبران کند. آنها همچنین دریافتند که حق ندارند کسی را در اسرائیل به قتل برساند. به این ترتیب ، آنها عاقلانه تمام مسئولیت عدالت را براساس تصمیم داوود به عنوان رئیس ارشد اسرائیل بر عهده گرفتند. آنها بدون هیچ تصوری از آنچه می خواستند نبودند ، اما می خواستند كه دیوید بفهمد كه در مقابل او با روشی فروتنانه و واقعاً تحقیر آمیز برخلاف روحیه افتخارآمیز و توهین آمیز پاسخ می دهد.

هنگامی که دیوید دوباره پرسید که چه کاری می تواند انجام دهد ، از آنها پرسیدند که 'هفت نفر از فرزندان نژاد [سائول] به آنها داده شود تا در گبهه سائول - برگزیده خداوند ، کشته و در معرض پروردگار قرار بگیرند. ) این درخواست امروزه اغلب "عجیب و دفع كننده" تلقی می شود ، زیرا این امر مستلزم اعدام هفت مرد ظاهراً "بی گناه" است. بنابراین توضیح روش "از نظر فرهنگ و نگرش های عصر" روش فعلی است. این رویکرد ، اما سوء تعبیر به پروردگار است ، که باعث شد داوود این عدالت را برای گیبونیان به کار ببندد. این نشان می دهد که خداوند خود تحت تأثیر فرهنگ و نگرش های عصر بوده است و احساس اجبار می کند که اجازه دهد این عمل اساساً سرکوبگرانه انجام شود تا بتواند در عقاید ابتدایی عدالت همگانی باشد. ضمناً می توانیم احساس خوبی داشته باشیم که روشن تر هستیم! با این حال ، ارزیابی از این نوع ، ساده ترین و اساسی ترین واقعیت را نادیده می گیرد - واقعیتی که باید یک اصل تفسیری اساسی برای درک آنچه در این وقایع اتفاق افتاده است - یعنی اینکه خدا این مورد را به عنوان عذاب عادلانه برای آن تصویب کرد. نسل کشی اصلی توسط ساول. چارلز سیمون به درستی اظهار داشت: چنین نوعی مجازات در بین ما قابل توجیه نیست. زیرا فرزندان به خاطر جنایات والدین رنج نخواهند برد [به عنوان مثال ، تثنیه 21: 5]: اما ، به دستور خدا ، درست بود: و اگر تمام حقیقت شناخته شده بود ، ما احتمالاً متوجه می شدیم که فرزندان ساول وسایل شرور پدر خود را یاری داده و از آن استفاده کرده بود. و به همین دلیل آنها به طور عادلانه به عنوان شریک جرم وی متحمل شدند. قابل توجه است که فقط هفت نفر از فرزندان ساول کشته می شدند. این عدد نمایانگر عمل خدا و كامل بودن عمل او بود. گیبونیان خواستند حداقل عددی را که عدالت انجام شده می تواند کار خدا باشد و نه انتقام گرفتن از مردم. حتی در این امر ، گیبئونیتها محدودیتی را نشان دادند که نشانگر درک عمیق و تسلیم شدن در قوانین عدل الهی است. پاسخ دیوید اعطای این درخواست بود.

اجرای هفت مورد (21: 7-9)

در کنار دریاچه اوچ ، در جاده بین فورت ویلیام و اینورنس ، در اسکاتلند ، چاه ایستاده است که به زبان ترجیحی ، Tober n'an ceann'- به نام "چاه سرها" گفته می شود. یک بنای تاریخی با هفت سر حک شده به شستشو در آنجا از سرهای جدا شده از قاتلان پسران خردسال ماکدونالد از Keppoch یادآوری می شود قبل از اینکه توسط اعدام کنندگان به نشانه تحقق عدالت ، سبک هایلند ، توسط اعدام کنندگان ارائه شود. وقتی عدالت انجام شد ، لازم است که عمل شود ، تا مردم بدانند که خدا مورد تمسخر قرار نمی گیرد. بنابراین داوود هفت خانه شائول را برگزید. او دو پسر سائول را به دست ریزپه و پنج نوه ، پسران دختر شائول مراب ، تحویل داد و به خاطر عهد خود "پیش از خداوند" با جاناتان ، پسر ساول ، مراقبت از محرومیت مبهم را محروم کرد. (21: 7). این هفت نفر اعدام شدند و اجساد آنها در زمان برداشت جو برای نمایش عمومی آویزان شد ، به این معنی که قحطی وسیله خدا برای روشن کردن گناه خانه شائول بود. این کتاب مقدس می گوید: "هرکسی که بر روی درخت آویزان باشد ، تحت لعن خدا است" (تثنیه 21: 23).

احتیاط Rizpah (21: 10-14)

قرار گرفتن در معرض اجساد به خودی خود یک استثناء فوق العاده برای قانون تثنیه 21 بود: 22-23 ، که پیش از آن ، شب قبل از شب را دفن می کرد تا مبادا "سرزمین" ویران شود. دلیل این امر این بود که "سرزمین" وراثت خدا بود و ترک یک جسد مرده را بدون چسباندن ، به معنای واقعی کلمه و نمادین برای آلوده کردن آنچه خدا داده بود آلوده می کرد. لعنت بر بدكاران اعدام شده نباید به "سرزمین" منتقل شود. در این حالت ، قضیه برعکس بود. این "سرزمین" بود که قبلاً نفرین شده بود. اعدام ها به منظور بلند کردن آن نفرین بود. بنابراین ، قرار گرفتن در معرض اجساد نه تنها یک شبه بلکه از زمان برداشت محصول در ماه آوریل تا آمدن باران به طول انجامید که ممکن است در ماه اکتبر فصل بارانی عادی باشد! يعني اينكه تا زماني كه برداشت بعدي را تضمين كرد و قطع حكم خدا بود ، دوام داشت ، يك واقعيت برجسته بود.

احتیاط ریزپا در آن دوره به سر برد. او از گناهی که پسرانش را از او گرفته بود ، اندوهگین شد. او سوگواری کرد تا اینکه بقایای آنها به درستی دفن شود. در همین حال او مانع از تبدیل شدن اجساد آنها به حیوانات وحشی شد - مطمئناً بارزترین نمونه ای از ارادت به پسرانش (21: 10). وقتی داوود این حرف را شنید ، وی به جمع آوری استخوان های شائول و پسرانش منتقل شد و با بقایای آن هفت ، آنها را در مقبره پدرشان کیش دفن کرد (21: 11-14). این مسئله حل و فصل نهایی مشاجره خدا با اسرائیل در مورد قتل عام جیبونی بود. فیض او بار دیگر نعمت محصولات مردم خود را برکت داد.

مارك نوومر در زمین چگونه می خواهد از این حساب استفاده كند تا ما را به وفاداری به سازمان تبدیل كند؟

مارک برای بیان نظر خود ابتدا باید ما را به این باور برساند که رزپا نمی فهمید که چرا اجساد پسران و نوه های او نمی توانند دفن شوند. این بسیار بعید است ، اما او مجبور است ما را وادار کند که این را باور کنیم زیرا تمام تشبیه او به آن بستگی دارد. ما همچنین باید فرض کنیم که ، همانطور که در آن زمان اتفاق افتاد ، هر گونه بی عدالتی ادعایی از سازمان ممکن است مورد تأیید خداوند باشد. اگر اطاعت کنیم ، ساکت بمانیم و شکایت نکنیم ، اما فقط تحمل کنیم و الگوی خوبی باشیم ، از طرف خداوند پاداش خواهیم گرفت.

این منطق را در کجای کتاب مقدس می توان یافت؟ تصور کنید که بخواهید الیاس یا الیشع یا هر یک از پیامبران را وادار به خرید این منطق احمقانه کنید.  "فقط تحمل کن ، الیاس. بله ، عبادت بعل جریان دارد ، اما یهوه می خواهد شما به مردان فرمانده احترام بگذارید ، و آنچه را که به شما می گویند انجام دهید. فقط سکوت کنید ، وفادار بمانید ، و خدا در زمان خودش آن را درست می کند و به شما پاداش بزرگ و چربی می دهد. '

نومیر می گوید: ”عشق و وفاداری و استقامت رزپا مثالی را ارائه می دهد که قابل تقلید است. وقتی محاکمه را پشت سر می گذارید ، به یاد داشته باشید که دیگران رفتار شما را مشاهده می کنند ... آنها در حال تماشای آن هستند ... و از ناامیدی ممکن است احساس کنید ، "خوب ، چرا بزرگان کاری نکرده اند؟ چرا ناظران از این وضعیت مراقبت نمی کنند؟ یهوه ، چرا کاری نمی کنی؟ ' و قول یهوه ، "من کاری می کنم. من از مثال ساکت شما استفاده می کنم تا به دیگران نشان دهم وقتی شرایطی را تحمل می کنید ، به آنها پاداش می دهم. من بیش از آنچه پیش بینی کرده اند به آنها پاداش می دهم. و ارزش انتظار را خواهد داشت ، زیرا من ، یهوه ، دوست دارم پاداش دهم. ' چه راهی نجیب و شرافتمندانه برای استفاده توسط یهوه خدا. "

چه قفلی!

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    28
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x