اریک: سلام ، اسم من اریک ویلسون است. ویدئویی که می خواهید ببینید چند هفته پیش ضبط شده است ، اما به دلیل بیماری تاکنون قادر به تکمیل آن نبودم. این فیلم اولین فیلم از چندین ویدیوی تجزیه و تحلیل آموزه تثلیث خواهد بود.

من این ویدئو را با دکتر جیمز پنتون که استاد تاریخ است ، نویسنده مشهور کتابهای مختلف علمی ، یک محقق کتاب مقدس و یک متخصص در مطالعات دینی است ، تهیه می کنم. ما احساس كردیم وقت آن رسیده كه منابع خود را جمع كنیم و دكتری را مورد بررسی قرار دهیم كه از نظر اكثریت قشر برجسته مسیحیت است. آیا شما چنین احساسی دارید؟ آیا یک شخص باید تثلیث را بپذیرد تا توسط خدا به عنوان یک مسیحی حساب شود؟ این شخص مطمئناً از این نظر است.

[نمایش فیلم]

چه زمانی اعتقاد به تثلیث به سنگ مسیحیت مسیحیت تبدیل شد؟ عیسی گفت که مردم مسیحیت واقعی را با عشق مسیحیان به یکدیگر نشان می دهند. آیا Trinitarians سابقه طولانی در نشان دادن عشق به کسانی که با آنها موافق نیستند دارد؟ اجازه خواهیم داد تاریخ به این س questionال پاسخ دهد.

اکنون دیگران خواهند گفت که مهم نیست که ما به چه چیزی اعتقاد داریم. شما می توانید آنچه را می خواهید باور کنید و من نیز آنچه را می خواهم باور کنم. عیسی مادامی که ما او و یکدیگر را دوست داشته باشیم همه ما را دوست دارد.

اگر این طور بود ، پس چرا او به زن در چاه گفت: "ساعتی فرا می رسد و اکنون اینجاست ، که نمازگزاران واقعی پدر را با روح و حقیقت عبادت می کنند. بله ، پدر از چنین افرادی می خواهد كه او را عبادت كنند. خدا روح است ، و کسانی که او را می پرستند باید با روح و در حقیقت عبادت کنند. " (یوحنا 4:23 ، 24 كتاب مقدس استاندارد مسیحی)

خدا در جستجوی افرادی است که او را در روح و حقیقت بپرستند. بنابراین ، حقیقت حیاتی است.

اما هیچ کس تمام حقیقت را ندارد. همه ما اشتباه می کنیم.

درست است ، اما چه روحی ما را راهنمایی می کند؟ چه چیزی به ما انگیزه می دهد تا به دنبال حقیقت باشیم و از آنچه که تئوری حیوان خانگی در حال حاضر جذاب است ، راضی نباشیم؟

پولس به تسالونیکیان درباره کسانی که نجات خود را از دست می دهند گفت: "آنها هلاک می شوند زیرا آنها از عشق به حقیقت امتناع ورزند و نجات یافتند." (2 تسالونیکیان 2:10)

عشق ، به طور خاص ، عشق به حقیقت ، اگر بخواهیم به خدا لطف پیدا کنیم ، باید به ما انگیزه دهد.

البته ، وقتی از آنها س askedال می شود ، همه ادعا می کنند که حقیقت را دوست دارند. اما بیایید در اینجا بی رحمانه صادق باشیم واقعاً چند نفر آن را دوست دارند؟ اگر پدر و مادر هستید ، آیا فرزندان خود را دوست دارید؟ من مطمئنم آیا شما برای فرزندان خود می میرید؟ من فکر می کنم اکثر والدین واقعاً برای نجات فرزندشان زندگی خود را رها می کنند.

حال ، بگذارید این را از شما بپرسم: آیا حقیقت را دوست دارید؟ آره. آیا می خواهید برای آن بمیرید؟ آیا می خواهید به جای قربانی کردن حقیقت ، زندگی خود را تسلیم کنید؟

عیسی چنین کرد. بسیاری از مسیحیان این کار را انجام داده اند. با این حال ، چه تعداد از کسانی که امروز خود را مسیحی می نامند برای حقیقت می میرند؟

من و جیم از یک سیستم اعتقادی آمده ایم که خودش را "حقیقت" توصیف می کند. یک شاهد یهوه به طور روزمره از JW دیگری که تازه ملاقات کرده اند می پرسد: "چه مدت در حقیقت هستی؟" یا "کی حقیقت را یاد گرفتی؟" آنچه واقعاً منظور آنها از پرسیدن این است که چه مدت آن شخص عضو سازمان شاهدان یهوه بوده است.

آنها وفاداری به سازمان را با عشق به حقیقت اشتباه می گیرند. اما عشق آنها به حقیقت را امتحان کنید و در تجربه نسبتاً گسترده من ، حقیقت از دست می رود. با آنها حقیقت را بگویید و در مقابل به شما تهمت ، توهین و دوری می رسد. خلاصه آزار و اذیت.

آزار و اذیت کسانی که حقیقت را بیان می کنند به سختی فقط در مورد شاهدان یهوه است. در حقیقت ، آزار و اذیت هرکسی به دلیل مخالفت با اعتقاد شما یک پرچم قرمز و بزرگ است ، نه؟ منظورم این است که ، اگر حقیقت را دارید ، اگر درست هم باشید ، آیا این خودش گویاست؟ نیازی به حمله به شخصی که مخالف است نیست. نیازی به سوختن آنها در آتش نیست.

اکنون نسخه های مختلفی از دکترین ترینیتی وجود دارد و ما در این مجموعه فیلم ها به بررسی همه آنها خواهیم پرداخت ، اما بیشتر توجه ما را به آن متمرکز می کنیم که متداول در طیف گسترده ای از کلیساهای مسیحی امروزه فعال است.

برای حضور در جبهه ، من و جیم تثلیث را قبول نداریم ، گرچه ما الهی بودن عیسی را قبول داریم. تا حدی به این معنی است که ما عیسی را به عنوان یک خدا قبول می کنیم بر اساس درک ما از انواع متن مقدس که در این راه به آن خواهیم پرداخت. مردم سعی خواهند کرد که ما را کبوترخانه کنند ، و ما را به عنوان Arians یا Unitarians یا حتی کمد شاهدان یهوه - بیرون از خانه اخراج کنند ، اما هنوز هم داخل هستند. هیچ یک از اینها دقیق نیست.

من از تجربه دریافته ام که Trinitarians راهی کوچک و عالی برای رد هر گونه حمله به اعتقاد خود دارند. این نوعی "کلیشه فکری" است. اینطور پیش می رود: "اوه ، شما فکر می کنید پدر و پسر خدایان جداگانه هستند ، آیا شما؟ آیا این شرک نیست؟ "

از آنجا که مشرک نوع عبادت همراه با بت پرستی است ، آنها سعی می کنند با قرار دادن هر کسی که آموزش خود را در دفاع نپذیرد ، تمام بحث را پایان دهد.

اما شما ممکن است اعتراض کنید که Trinitare ها نیز با نسخه سه در یک از خدا مشرک هستند؟ قطعا نه. آنها ادعا می کنند مانند یهودیان توحید هستند. می بینید ، آنها فقط به یک خدا اعتقاد دارند. سه فرد مجزا و جدا از هم ، اما فقط یک خدا.

آنها از این گرافیک برای توضیح دکترین استفاده می کنند: [مثلث از https://en.wikipedia.org/wiki/Trinity]

این فقط یک موجود به آنها می دهد ، با این حال این موجود یک شخص نیست بلکه سه شخص است. چگونه یک موجود مجرد نیز می تواند سه نفر باشد؟ چگونه ذهن خود را به دور چنین پارادوکسی می پیچانید. آنها این را بیشتر از آنچه ذهن انسان می فهمد تشخیص می دهند ، اما آن را به عنوان یک رمز و راز الهی توضیح می دهند.

در حال حاضر برای کسانی از ما که به خدا ایمان می آورند ، هیچ مشکلی در رابطه با اسرار نداریم ، مادامی که در کتاب مقدس به روشنی بیان شود ، نمی توانیم درک کنیم. ما آنقدر متکبر نیستیم که می گوییم اگر نتوانیم چیزی را درک کنیم ، نمی تواند درست باشد. اگر خدا به ما بگوید چیزی چنین است ، پس چنین است.

با این وجود ، آیا آموزه تثلیث به وضوح در کتاب مقدس به گونه ای بیان شده است که اگرچه من آن را نمی فهمم ، اما باید آن را درست بدانم؟ من شنیده ام که ترینیتی ها این ادعا را می کنند. به اندازه کافی عجیب ، آنها آن را با اشاره صریح به چنین اعلامیه ای از کتاب مقدس پیگیری نمی کنند. در عوض ، آنچه در زیر می آید خطی از دلیل قیاسی بسیار انسانی است. این بدان معنا نیست که آنها در مورد کسرهای خود اشتباه می کنند ، اما بیان صریح کتاب مقدس یک چیز است ، در حالی که تفسیر انسان چیز دیگری است.

با این وجود ، برای تثلیث فقط دو امکان وجود دارد ، مشرک و توحید با اولیای مقدس و دوم مسیحی.

با این حال ، این یک تعمیم عجولانه است. ببینید ، ما نمی توانیم شرایط عبادت خود را تعیین کنیم. خدا می کند خدا به ما می گوید که چگونه باید او را پرستش کنیم ، و سپس باید کلماتی را پیدا کنیم تا گفته های او را تعریف کنیم. همانطور که معلوم شد ، نه "توحید" و نه "شرک" به اندازه کافی عبادت یحیو یا یهوه را که در کتاب مقدس منع شده است ، توصیف نمی کنند. من قصد دارم بحثی را که در مورد این موضوع با جیم داشتم ادامه دهم. من با پرسیدن این سوال از جیم به آن منجر می شوم:

جیم ، می توانید به ما بگویید که آیا کسی اصطلاحی را پیدا کرده است که دقیق تر رابطه پدر و پسر و عبادت ما از آنها را توصیف می کند؟

جیم: بله می توانم.

یک اصطلاح جدید وجود دارد که در سال 1860 ابداع شد ، سال قبل از شروع جنگ داخلی آمریکا توسط مردی به نام ماکس مولر. اکنون آنچه او با آن روبرو شد عبارت "بی هوشیستی" بود. حالا معنی اون چیه؟ هونو ، خوب ، یک خدا ، اما اساساً ایده این است: یک وجود داشت و یک رئیس ، خدای متعال ، خدا بیش از همه بود ، و این است که خدا معمولاً "یهوه" یا به شکل قدیمی تر ، "یهوه" نامیده می شود. اما علاوه بر خداوند یا یهوه ، موجودات دیگری نیز وجود داشتند که به عنوان خدایان شناخته می شدند ، هلوهیم اکنون کلمه خدا به زبان عبری است الوهیم، اما به طور معمول هنگام نگاه کردن به آن می گویم سلام ، این یک خدای جمع است. به عبارت دیگر ، این معنی بیش از یک خدا است. اما وقتی با افعال منفرد عرضه می شود ، این به معنای یک خدا است و این یک مورد از سیستم است که جمع آن را اعلیحضرت می نامند. مثل این است که ملکه ویکتوریا می گفت ، "ما سرگرم نمی شویم". خوب ، او یکی بود اما چون یک حاکم مستقل بود ، جمع را برای خودش به کار برد. و در کتاب مقدس ، معمولاً از یهوه یا یهوه چنین یاد می شود الوهیم، خدا در جمع ، اما با افعالی که در مفرد هستند.

حال ، وقتی کلمه الوهیم با افعال جمع استفاده می شود ، به معنای خدایان است ، و بنابراین ، به این موضوع می پردازیم که آیا در عهد عتیق و عهد جدید وجود دارد یا خیر.

اریک: متشکرم. بنابراین ، تکثر با اسم مشخص نمی شود بلکه با فعل تنش تعیین می شود.

جیم: درست است.

اریک: خوب ، بنابراین من واقعاً نمونه ای از آن را پیدا کردم. برای اثبات بیشتر این نکته ، اکنون می خواهم این را نشان دهم.

دو مورد وجود دارد که باید در مورد الوهیم به عبری در نظر بگیریم. اولین مورد این است که آیا آنچه جیم می گوید صحیح است - اینکه این یک ساختار دستوری است ، نه نشان دهنده جمع ، بلکه کیفیتی مانند برتری یا جلالت است؛ و برای تعیین اینکه ما باید به جای دیگری از کتاب مقدس برویم ، جایی که بتوانیم اثبات آن را بیابیم که قابل انکار نیست ، و من فکر می کنم که می توانیم آن را در 1 پادشاهان 11:33 پیدا کنیم. اگر به اول پادشاهان 1:11 برویم ، اینجا را در BibleHub خواهیم یافت ، که منبع بسیار خوبی برای تحقیق در مورد کتاب مقدس در نسخه های مختلف است. با نگاهی به اول پادشاهان 33:1 در کتاب مقدس NIV ما آمده است: [منفرد] آمونیت ها ... "

بسیار خوب ، بیایید بررسی کنیم که چگونه این اسامی مفرد ترجمه شده به انگلیسی در اصل قرار گرفته اند و در میان خطی متوجه می شویم که هر بار که خدا یا الهه ذکر می شود ، Elohim داریم - 430 [e]. دوباره ، "الهه" 430 ، الوهیم و در اینجا ، "خدای" ، الوهیم 430. فقط برای تأیید - توافق قوی - و این را می یابیم الوهیم در اینجا کلمه ای است که در آن سه مکان استفاده می شود. بنابراین ، کاملاً واضح به نظر می رسد که ما با یک ساختار دستوری روبرو هستیم. با این حال ، کنایه از همه این موارد زمانی است که کسی که به تثلیث اعتقاد دارد سعی در ترویج این ایده دارد که ربوبیت یا کثرت یهوه - این سه شخص در یک نفر - شناخته شده اند ، یا حداقل در کتاب مقدس عبری با استفاده از الوهیم، آنها در واقع به henotheists ، مانند جیم و من ، مبنایی عالی برای موقعیت ما می دهند ، زیرا اهریمن سازی بر اساس این اصل استوار است که فقط یک خدا وجود دارد. توحیدی است؛ یک خدا ، سه نفر در یک خدا. بنابراین ، اگر خداوند به آن اشاره می کند الوهیم، یهوه الوهیم، خداوند یهوه یا خداوند متعال درمورد خدایان متعدد صحبت می کند ، بدین ترتیب صحبت می شود که درباره henotheism صحبت می شود ، همانطور که من و جیم هم من و هم بسیاری از ما مانند آن را می پذیریم که خداوند یا YHWH خالق ، خدای متعال و تحت او تنها اوست پسر متولد نیز خداست. "کلمه خدا است" الوهیم بسیار خوب کار می کند تا از تفکر henotheist پشتیبانی کند ، و بنابراین ، دفعه بعدی که کسی قصد دارد آن را برای من پیش ببرد ، فکر می کنم به جای طرح استدلال دستوری ، فقط می گویم ، "بله ، این فوق العاده است. من این را می پذیرم ، و این حرف ما را اثبات می کند - فن گرایی. " به هر حال ، فقط در آنجا کمی سرگرم شوید.

قبل از ادامه ، شما چیزی را مطرح کردید که فکر می کنم بینندگان ما در مورد آن تعجب می کنند. شما اشاره كرديد كه يهوه شكل جديدتري است و يهوه شكل قديمي ترين ترجمه YHWH بود. آیا این مورد است؟ آیا یهوه شکل جدیدتری است؟

جیم: بله ، این ... و شکلی است که مورد مناقشه است ، اما به طور کلی توسط جامعه دانشگاهی پذیرفته شده است و نشان دهنده آنچه که نام باید بوده است بوده است. اما در واقع هیچ کس نمی داند. این فقط یک حدس خوب است.

اریک: درست. من می دانم که در مورد یهوه بحث های زیادی وجود دارد. بسیاری از افراد فکر می کنند که این اسم جعلی بوده است ، اما در واقع ممکن است اکنون مانند تلفظ اولیه به قرن 12th ، به تلفظ اصلی نزدیک نباشد. یا قرن 13 بود؟ من فکر می کنم 1260 من از حافظه می روم شما بهتر از من می دانید. اما "J" در آن زمان یک بله صدا کن

جیم: بله ، همانطور که در زبان های آلمانی و اسکاندیناویایی و احتمالاً هلندی تا به امروز انجام می شود. صدای "J" دارای صدای "Y" است. و البته این وارد تاریخ استفاده از "J" می شود که در اینجا انجام نمی دهیم.

اریک: درست. خیلی خوب. متشکرم. فقط می خواستم آن را پوشش دهم. من می دانم که اگر در حال حاضر به آن نپردازیم ، می خواهیم نظرات خود را در این راستا دریافت کنیم.

بنابراین ، چیز دیگری بود که شما بخواهید به آن اضافه کنید ، فکر می کنم چیزی از مزمور 82 وجود داشته باشد که شما قبلاً به من اشاره کرده باشید که مربوط به این موضوع است.

جیم: بله ، خوشحالم که این را مطرح کردید زیرا این نمونه کاملی از فن گرایی است همانطور که ماکس مولر توضیح داده است. این است ، "من گفتم شما خدایان هستید ، و همه شما فرزندان حق تعالی هستید." در واقع این آیه 82 مزمور 1 نیست ، اما در 6 و 7 ادامه دارد. این در مورد خداست که در اجتماع خدا نشسته است. او در میان خدایان قضاوت می کند - "من گفتم شما خدایان هستید و همه شما فرزندان حق تعالی هستیم."

بنابراین ، اینجا خداوند است که در مجلس خدایان نشسته است. و تعدادی از این موارد در مزامیر وجود دارد. من در اینجا جزئیات آن را به زحمت نمی اندازم ، اما این تصویر را نشان می دهد و البته ، گاهی اوقات ممکن است خدایان خدایان دروغین یا فرشتگان صالح باشند. ظاهراً این اصطلاح در مورد فرشتگان به کار می رود و در بعضی موارد در مورد خدایان بت پرست یا یک الهه بت پرست نیز به کار می رود - یک مورد این است که در عهد عتیق - و سپس در مورد فرشتگان و حتی در برخی شرایط به مردان نیز اطلاق می شود.

اریک: عالی متشکرم. در واقع ، یک لیست کامل از کتاب مقدس وجود دارد که شما کنار هم قرار داده اید. بیشتر از آنچه در اینجا می توانیم پوشش دهیم. بنابراین ، من آنها را در یک سند قرار داده ام و هر کسی که علاقه مند به دیدن لیست کامل است ... من یک لینک در توضیحات این فیلم قرار می دهم تا آنها بتوانند سند را بارگیری کنند و در اوقات فراغت آن را بررسی کنند.

جیم: این خوب خواهد بود

اریک: متشکرم. با توجه به این که تمام آنچه شما فقط گفتید ، آیا هیچگونه نشانه ای در کتب پیش از مسیحیت یا آنچه اکثر مردم آن را عهد عتیق می نامند ، وجود دارد که از عیسی به عنوان یک خدا در چیدمان henotheistic است؟

جیم: خوب ، ابتدا بگذارید بگویم که همانطور که در پیدایش وجود دارد ، دو مورد وجود دارد که این اصل سنت گرایی کاملاً روشن است. یکی در روایت قبل از نوح است که در آن کتاب مقدس در مورد فرود آمدن فرزندان خدا و ازدواج با دختران انسان صحبت می کند. این یکی از موارد است ، فرزندان خدا. از این رو ، آنها به خودی خود خدای می شوند یا به عنوان خدای دیده می شوند. طبق توضیحات موجود در کتاب آخرالزمانی خنوخ و در 2 پطرس ، اینها باید فرشته افتاده باشند. و بنابراین شما آن را دارید ، اما مورد بسیار مهم دیگر در کتاب امثال است که در آن به موضوع حکمت می پردازد. اکنون بسیاری از دانشمندان به سادگی می گویند ، "خوب ، این ... این ویژگی های یهوه است و نباید نشان دهنده یک شخص یا هیپوستاز باشد". اما در حقیقت با گذشت زمان ، و به ویژه در منطقه عهد جدید ، در همان آغاز ، و شاید باید بگویم حتی قبل از آن ، شما مطالعه کامل شخصیت عقل را انجام می دهید ، و این در کتاب حکمت ، و همچنین در آثار یهودی اسکندریه ، فیلو ، که مقارن عیسی مسیح بود و با این اصطلاح سر و کار داشت آرم، که بیانگر چیزی همان خرد در کتاب امثال و کتاب حکمت است. حالا چرا در مورد این ، یا در مورد این ، باید بگویم؟ خوب ، واقعیت این است که کلمه آرم یا آرم ، بسته به اینکه آیا می خواهید آن را کوتاه یا بلند تلفظ کنید - یهودیان یا یونانیان در زمان مسیح هر دو را مرتباً با هم مخلوط می کنند ، بنابراین حدس می زنم من لیبرال هستم ... در آزادی برای انجام همان کار - و در هر صورت ، این اصطلاح در کلمه انگلیسی ما "منطق" ، "منطقی" از آرم یا آرم است ، و این مفهوم عقلانیت را نیز در بر دارد و بنابراین شباهت زیادی به خرد داشت ، و فیلون در اسکندریه مصر خرد و آرم را تقریباً یکسان و به عنوان یک شخصیت می دید.

بسیاری از مردم به این واقعیت اشاره کرده اند که حکمت در ضرب المثل ها جنسیتی زنانه است ، اما این موضوع اصلاً اذیت فیلو نکرد. او گفت ، "بله و این قضیه است ، اما می توان آن را به عنوان یک مردانه نیز درک کرد. یا حداقل به عنوان آرم ها مردانه است. بنابراین خرد می تواند نشانگر یک فرد مردانه یا هیپوستازی باشد.

اریک: درست.

جیم: اکنون ، بسیاری از این موارد در نوشته های دانشمند مشهور اولیه مسیحی مبدأ بسیار واضح است و او به طور کامل به این موضوع می پردازد. بنابراین ، آنچه در اینجا دارید چیزی است که به طور خاص در زمان و حدود آن زمان حضرت عیسی وجود داشته است ، و اگرچه فریسیان عیسی را به ارتکاب کفر به دلیل گفتن او پسر خدا متهم کردند ، وی مستقیماً از مزامیر نقل قول کرد و به سخنان خدایان اشاره کرد از خدایان متعدد ، و در نتیجه او گفت ، "آنجا است. نوشته شده نمی توانید شک کنید. من اصلاً ناسزا نمی گویم. بنابراین ، این ایده در زمان مسیح بسیار وجود داشت.

اریک: درست. متشکرم. در واقع ، من همیشه فکر می کردم که شخصیت دادن به مسیح و عیسی مسیحی قبل از مسیحیت یا قبل از آن به عنوان آرم مناسب است زیرا منظور من به عنوان حکمت است ، زیرا همانطور که من آن را می فهمم ، خرد را می توان به عنوان کاربرد عملی دانش تعریف کرد . می دانید ، من ممکن است چیزی بدانم اما اگر با دانش کاری انجام ندهم ، عاقل نیستم. اگر دانش خود را به کار گیرم ، پس عاقل هستم. و خلقت جهان از طریق عیسی ، توسط عیسی و برای عیسی ، بزرگترین نمود کاربرد عملی دانش بوده است. بنابراین ، حکمت شخصی شده کاملاً منطبق بر نقش او به عنوان اصلی ترین کارگر خداست ، اگر بخواهید ، اصطلاحی را که از ایمان قدیمی ما ناشی می شود ، به کار برد.

اما آیا چیز دیگری وجود داشت که شما می خواهید در مورد آن… که از فیلیپین 2: 5-8 می گرفتید ، اضافه کنید؟ شما آن را قبلاً برای من در مورد وجود مسیح ذکر کرده بودید. زیرا کسانی هستند که به وجود او شک دارند ، که فکر می کنند او فقط به عنوان یک انسان به وجود آمد و پیش از این هرگز وجود نداشت.

جیم: آره. این موضع توسط گروههای مختلف ، گروههای غیر تثلیثی اتخاذ می شود و تعداد بسیار کمی از آنها وجود دارد و بحث آنها این است که مسیح قبل از وجود انسانی خود وجود نداشته است. او در بهشت ​​وجود نداشته است ، اما متن در فصل دوم فیلیپین به طور خاص بیان شده است - و پولس در آنجا جایی که در این باره می نویسد ، تواضع را مثال می زند - و او می گوید که من در عمل تلاش نکردم - من در اینجا به جای نقل قول نقل قول کرد - او تلاش نکرد تا موقعیت پدر را بدست آورد بلکه خود را فروتن کرد و شکل یک انسان را به خود گرفت ، حتی اگر در خدا بود. صورت خدا ، در قالب پدر. همانطور که شیطان سعی کرده است موقعیت خدا را غصب نکند ، بلکه نقشه خدا را پذیرفت و ماهیت معنوی خود را کنار گذاشت و در قالب یک انسان به زمین آمد. این خیلی واضح است. اگر کسی بخواهد فصل دوم فیلیپین را بخواند. بنابراین ، این به وضوح از نظر من وجود قبلی را نشان می دهد ، و من نمی توانم پیدا کردن آن را بسیار دشوار بدانم.

و البته کتابهای مقدس بسیار دیگری نیز وجود دارد که می توان آنها را ارائه داد. من یک کتاب دارم که توسط چند نفر از آقایان متعلق به کلیسای خدا ، ایمان ابراهیم منتشر شده است ، و هر یک سعی می کنند ایده موجودیت را از بین ببرند و می گویند ، "خوب این ... این به نظر یهود نمی آید ، و من فکر می کنم این یک مغالطه وحشتناک است که شما در مورد تفکر یهودی یا فکر یونانی یا فکر دیگری صحبت می کنید ، زیرا در هر جامعه ای دیدگاه های مختلفی وجود دارد و اینکه هر عبری تاکنون به وجود سابقه فکر نکرده است ، صرفاً بی معنی است. مطمئناً فیلون در مصر این کار را کرد و او معاصر عیسی مسیح بود.

اریک: درست.

جیم: و آنها به سادگی دوست دارند بگویند که ، "خوب ، این پیشگویی خدا درباره آنچه در آینده اتفاق می افتد" است. و آنها حتی با این قسمتهایی که نشان دهنده وجود قبلی است کشتی نمی گیرند.

اریک: آره کنار آمدن با آنها بسیار دشوار است بنابراین آنها را نادیده می گیرند. من تعجب می کنم آیا آنچه در جامعه می بینیم حامی سابقه است شبیه چیزی است که می بینیم شاهدان یهوه آنقدر تلاش می کنند تا از تثلیث دور شوند تا آنجا که به افراط دیگر می رسند. شاهدان عیسی مسیح را فقط یک فرشته می کنند ، البته یک فرشته فرشته ، و این گروه های دیگر او را انسان می کنند ، هرگز سابقه نداشته است. هر دو لازم است ... خوب ، لازم نیست ... اما هر دو واکنش به عقاید ترینیتی هستند ، اما واکنش بیش از حد دارند. رفتن از راه دیگر

جیم: درست است و شاهدان در طی یک دوره زمانی کاری انجام داده بودند. حالا ، وقتی من جوان بودم در شاهدان یهوه. شکی نبود که احترام زیادی برای مسیح قائل بودند و برای مدت طولانی شاهدان از مسیح دعا می کردند و مسیح را شکر می کردند. و البته در سالهای آخر این کار را انجام داده اند و می گویند شما نباید به مسیح دعا کنید ، نباید مسیح را پرستش کنید. شما فقط باید پدر را عبادت کنید. و آنها موضع شدید یهودی را اتخاذ کرده اند. اکنون منظور من از فریسیان و یهودیان است که با مخالفت با مسیح در این موقعیت مخالفت می کنند ، زیرا بخشهای زیادی در عهد جدید وجود دارد که نشان می دهد ، به ویژه در عبرانیان ، مسیحیان اولیه مسیح را به عنوان پسر پدر می پرستیدند. بنابراین ، آنها بیش از حد در جهت دیگر حرکت کرده اند ، و به نظر من که آنها بودند ... که آنها بسیار متناسب با عهد جدید نیستند.

اریک: آنها فقط در هفته گذشته پیش رفته اند برج نگهبانی مطالعه ، این جمله وجود داشت که ما نباید مسیح را خیلی کم دوست داشته باشیم و نباید او را خیلی دوست داشته باشیم. چه اظهارات احمقانه ای به طرز شگفت انگیزی باید انجام شود اما این نشان می دهد که چگونه آنها مسیح را به جای موقعیت واقعی او به نوعی از وضعیت الگو درآورده اند. و من و شما فهمیده ایم که او الهی است. بنابراین ، این ایده که او خدایی نیست یا از ذات خدا نیست چیزی نیست که ما به هیچ وجه آن را رد کنیم ، اما بین الهی بودن و خود خدا بودن تفاوت وجود دارد و من فکر می کنم اکنون به آن کتاب مقدس چسبنده در یوحنا 1: 1 رسیده ایم. پس مایلید این موضوع را با ما مطرح کنید؟

جیم: بله. این یک کتاب کلیدی تثلیثی است و همچنین یک کتاب مقدس کلیدی غیرفرادی است. و اگر به ترجمه های کتاب مقدس دقت کنید ، بسیاری از کسانی هستند که از عیسی مسیح به عنوان خدا و دیگران نام برده شده اند ... که از او به عنوان خدا یاد می کردند ، و کتاب مقدس خاص است ، به زبان یونانی است: En Archē hn ho Logos kao ho Logos prosn pros ton Theon kai Theos on ho Logos.  و من می توانم ترجمه خودم را برای شما ارائه دهم ، و فکر می کنم که آن را بخوانید: "در ابتدا آرم ها بود - کلمه ، یعنی ، زیرا لوگو به معنای این است که در میان چیزهای دیگر - و آرم ها روبرو خدا و خدا بودند یا یک کلمه خدا بود "

چرا من اینطور ترجمه می کنم که لوگوها رو به روی خدا بودند؟ خوب ، به جای اینکه آرم با خدا بود؟ خوب ، به این دلیل که پیش فرض در این مورد ، جوانب مثبت، در Koine یونانی دقیقاً همان چیزی را که "with" در انگلیسی می خواهد ، جایی که شما ایده "همراه با" یا "در ارتباط با" را می گیرید ، ندارد. اما این اصطلاح به معنای چیزی کمتر از آن ، یا شاید فراتر از آن است.

و هلن بارت مونتگومری در ترجمه خود از جان 1 تا 3 ، و من برخی از اینها را می خوانم ، این است که او می نویسد: "در ابتدا کلمه بود و کلمه رو در رو خدا بود و کلمه خدا بود."

حالا این یک کنجکاوی است.  مزایا به معنای رو در رو یا جدا از خدا و نشانگر این واقعیت است که 2 نفر در آنجا بودند و از یک ماده نیستند و بعداً وارد این موضوع می شوم.

و جالب اینجاست که این یک انتشارات بود ، یا انتشاراتی از انتشارات انجمن باپتیست آمریکا بود ، بنابراین او به عنوان یک ترینیتی سوار می شد. چارلز بی ویلیامز نیز همین طور بود ، و او این کلمه یا لوگوس را دارد که رو در رو با خدا می گوید و مانند او ، این کاملاً مشهود است ، کاملاً مشهود است که او یک تثلیث است. ترجمه خصوصی از زبان مردم در سال 1949 برای انتشار به م Instituteسسه کتاب مقدس مودی اختصاص یافت و قطعاً این افراد ترینیتیار بودند و هستند. بنابراین ، ما انواع ترجمه ها را به انگلیسی و به زبان های دیگر ، به ویژه آلمانی ، داریم ... که می گویند ، خوب ، "کلمه خدا بود" ، و تقریباً همانطور که بسیاری می گویند ، "و کلمه خدا بود" ، یا "کلمه الهی بود".

بسیاری از دانشمندان عصبی بوده اند و دلیل این امر این است که در یونانی وقتی کلمه ای حرف تعریف را می گیرد و حرف تعریف در انگلیسی "the" است ، بنابراین ما می گوییم "خدا" ، اما در یونانی وجود دارد هیچ "خدا" به معنای واقعی و نحوه برخورد آنها با این ...

ERIC: بدون مقاله نامشخص

جیم: درست است ، و نحوه برخورد آنها این بود که هیچ کلمه ای برای یک حرف نامعین مانند "a" یا "an" در انگلیسی وجود ندارد و اغلب ، وقتی یک اسم بدون مقاله ، بدون حرف مشخص می بینید ، تصور می کنید که در یک ترجمه انگلیسی ، باید بیشتر از زمان مشخص باشد تا مشخص. بنابراین وقتی در اوایل آن در کتاب مقدس می گوید "آرم" با یک مقاله مشخص و در عین حال اما ادامه می یابد که لوگوس خدا بود ، پس هیچ حرف مشخصی در مقابل این اصطلاح وجود ندارد ، "خدا" ، و بنابراین شما از نظر واقعی می توان فرض کرد ، شما باید ترجمه کنید که این متن "یک خدا" است تا "خدا". و ترجمه های زیادی وجود دارد که این کار را انجام می دهد ، اما باید مراقب بود. باید مراقب بود شما نمی توانید چنین دگماتیک بگویید زیرا دستور زبانان نشان داده اند که موارد زیادی وجود دارد که اسامی بدون حرف مشخص هنوز مشخص هستند. و این بحث ادامه دارد پوچ آگهی و اگر اتفاقاً یک ترینیتی باشد ، میز را می کوبید و می گویید ، "خوب ، این یک واقعیت قطعی است که وقتی از لوگوس به عنوان خدا یاد می شود ، این بدان معناست که او یکی از سه شخص تثلیث است ، و بنابراین او خداست. " برخی دیگر هستند که می گویند ، "به هیچ وجه".

خوب ، اگر به نوشته های Origin نگاه می کردید ، که یکی از بزرگترین محققان مسیحی اولیه است ، او در صف کسانی قرار می گرفت که می گفتند "یک خدا" درست است ، و او یک طرفدار ترجمه شاهدان یهوه که در آن آنها گفته اند "کلمه خدا بود".

اریک: درست.

جیم: و ... اما ما نمی توانیم در این مورد جزمی باشیم. غیرممکن است که در مورد آن جزم بود و اگر به یونیتارها در یک طرف و ترینیتیارها از طرف دیگر نگاه کنید ، آنها در این مورد می جنگند و انواع استدلال ها را ارائه می دهند ، و استدلال ها ادامه می یابد پوچ آگهی  و در مورد جنبه های مختلف تعجب می کنید: اگر پست مدرنیست ها درست می گویند وقتی می گویند: "خوب ، این همان چیزی است که خواننده از یک سند مکتوب بیرون می کشد تا این که شخصی که سند را نوشته است ، در نظر داشته باشد". خوب ، ما نمی توانیم آنقدر دور برویم.

اما من می خواهم ، بنابراین من پیشنهاد می کنم که بحث در مورد ماهیت دستوری این متن به یوحنا 1: 1-3 ، بهتر است از روش دیگری برای مطالعه این موضوع استفاده شود ، و من فکر می کنم این به این دلیل است که من به ویژه در مورد این موارد اساس آموزش آکادمیک خودم من اساساً یک مورخ هستم. دکترای من در تاریخ بود. اگرچه من در آن زمان در تحصیلات دینی یک خردسال داشتم و زمان زیادی را صرف مطالعه نه یک دین ، ​​بلکه بسیاری از ادیان و مطمئناً کتاب مقدس کرده ام. اما من استدلال می کنم که روش نزدیک شدن به این مسئله تاریخی است.

اریک: درست.

جیم: این مقالات ، این متن ها را در متن آنچه در قرن اول اتفاق می افتد ، هنگامی که عیسی مسیح زنده بود و مدت کوتاهی پس از درگذشت او قرار گرفت ، قرار می دهد. و واقعیت این امر این است که آموزه های تثلیث ، در تمام قرن ها پس از درگذشت مسیح ، به شکلی تمام عیار و یا تمام عیار ، به وجود نیامد و اکثر دانشمندان امروز این را می دانند. و تعداد تصادفی تعدادی از دانشمندان برجسته کاتولیک ، برجسته این مسئله را به رسمیت شناخته اند.

اریک: بنابراین…

جیم:  من فکر می کنم برجسته است

اریک: بنابراین ، قبل از اینکه به آن بپردازیم - دلیل اصلی آن این ویدیو ، تاریخچه است - فقط برای روشن کردن هر کسی که در بحث جان 1: 1 غرق می شود ، من فکر می کنم یک اصل کاملاً پذیرفته شده در بین کسانی است که مطالعه می کنند از انجیل به طور تفسیری گفته می شود که اگر مقصودی مبهم وجود داشته باشد ، که به طریقی منطقی می توان از آن استفاده کرد ، آن قسمت نمی تواند اثبات باشد بلکه فقط می تواند به عنوان پشتوانه باشد ، اگر اثبات محکمی در جای دیگری ایجاد کنید.

بنابراین ، اگر بتوانید تثلیث را در جای دیگر ثابت کنید ، یوحنا 1: 1 از یک آموزه تثلیث حمایت می کند. اگر بتوانیم این را در جای دیگر اثبات کنیم ، این یک درک henotheistic است. این همان کاری است که ما می خواهیم انجام دهیم ... خوب ، ما سه روش را دنبال خواهیم کرد. این قسمت 1 است. احتمالاً حداقل 2 ویدیوی دیگر خواهیم داشت. یکی از متون اثبات استفاده از ترینیتریات را بررسی می کند. مورد دیگر متن های اثبات آریایی ها را مورد استفاده قرار می دهد ، اما در حال حاضر من فکر می کنم تاریخ یک روش بسیار ارزشمند برای ایجاد بنیان یا فقدان آموزه ترینیتی است. بنابراین ، من زمین را به روی شما باز خواهم گذاشت.

جیم: بیا خیلی خوب من فکر می کنم کاملاً واضح است که در چند قرن اول هیچ آموزه ای درباره تثلیث وجود نداشته است ، حداقل به شکلی که امروزه وجود دارد. تثلیث گرایی حتی در شورای نیقیه در سال 325 میلادی نیامد ، زیرا بسیاری از تثلیث ها آن را داشتند. در واقع ، آنچه در نیقیه داریم ، پذیرش آموزه یک ...

اریک: ثنویت.

جیم: بله ، 2 نفر به جای 3. و دلیل این امر نگرانی آنها در رابطه با روابط پدر و پسر بود. روح القدس در این زمان اصلاً ذکر نشده بود ، و بنابراین شما یک آموزه بیناتاریایی توسعه داده اید ، نه یک ترینیتی ، و آنها با استفاده از یک اصطلاح خاص ، "مزاحم" ، که به معنای همان ماده ، و آنها استدلال کردند که پدر و پسر از یک ماده هستند.

اکنون این امر توسط امپراطور کنستانتین معرفی شده است ، و او فقط یک مسیحی جزئی بود ، اگر شما این را بگویید. او تعمید نگرفت تا زمانی که آماده مرگ بود. و اینکه او بسیاری از جنایات سنگین را مرتکب شد ، اما به شخصی تبدیل شد که نسبت به مسیحیت مثبت بود ، اما می خواست نظم داشته باشد ، و بنابراین تصمیم گرفت که باید به استدلال هایی که در جریان بود پایان دهد. و او این کلمه را معرفی کرد و این برای رضایت حزب ترینیتیار یا حزب بیناتاری همانطور که بودند ، بود زیرا آنها می خواستند آریوس را که شخصی که نمی خواست این عقیده را بپذیرد ، بدعت گذار اعلام کنند. و این تنها در مورد تنها راهی بود که آنها می توانستند وی را بدعت گذار اعلام کنند. و بنابراین آنها این اصطلاح را معرفی کردند که حداقل از نقطه نظر یک حزب ، بخشی از الهیات کاتولیک شده است.

بنابراین ، تثلیث خیلی دیر است. بعداً این امر وارد می شود که آنها روح القدس را به عنوان سومین شخص تثلیث اعلام کردند. و این 3 است.

اریک:  و یک امپراطور دیگر درگیر شد و این بود ، مگر نه؟

جیم: درست است. تئودوسیوس بزرگ.

اریک: بنابراین ، او نه تنها بت پرستی را غیرقانونی اعلام کرد بلکه آریانیسم یا هر غیرثنایی بودن آن را غیرقانونی اعلام کرد ... بنابراین ، اکنون اعتقاد داشت که خدا تثلیث نیست ، خلاف قانون بود.

جیم: درست است ، درست است شرع بودن یا بت پرستی یا مسیحی بودن آریایی غیرقانونی بود و همه این مواضع غیرقانونی و تحت آزار و اذیت قرار گرفتند ، اگرچه آریانیسم در حیاط وحشی قبایل ژرمنی باقی ماند زیرا آریایی هایی که مبلغان را می فرستادند و بیشتر قبایل ژرمنی که فتح اروپای غربی و قسمت غربی امپراتوری روم.

اریک: درست است ، بنابراین بگذارید این را روشن کنم ، شما ایده ای گرفتید که به صراحت در کتاب مقدس بیان نشده است و از نوشته های تاریخی در مسیحیت قرن اول و دوم عملاً ناشناخته بود. در کلیسا درگیر می شود توسط یک امپراتور بت پرست اداره می شد که در آن زمان تعمید داده نشده بود. و سپس شما مسیحیانی داشتید که باور نمی کردند ، او آزار و اذیت کرد. و ما باید اعتقاد داشته باشیم که خداوند برای آشکار کردن این مسئله از عیسی مسیح و نه از حواریون استفاده نکرده بلکه از یک امپراطور بت پرست استفاده کرده است که سپس افراد مخالف را آزار می دهد.

جیم: درست است ، اگرچه بعداً بازگشت ، او برگشت و تحت تأثیر اسقف آریان قرار گرفت و سرانجام توسط آریایی ها تعمید گرفت تا توسط Trinitarians.

اریک: باشه. طنز این چکه است.

جیم: خوب ، وقتی به این دورتر بپردازیم ، خواهید فهمید که تقریباً تمام تصمیماتی که در مجامع الهیاتی گرفته شده با حمایت مقامات سکولار ، امپراطورهای روم گرفته شده است ، و سرانجام یکی از آنها توسط یکی از پاپ ها ، و این به مسئله مسیح مجسم ، که قرار بود به عنوان یک خدا و تمام انسان دیده شود و مورد پرستش قرار گیرد ، پرداخت.

بنابراین ، تعیین دکترین به هیچ وجه توسط یک کلیسای متحد انجام نشده است. این کار توسط یک کلیسای متحد یا کلیسای تقریبا متحد تحت نظارت مقامات سکولار انجام شد.

اریک: راست ، متشکرم بنابراین ، فقط به نوعی خلاصه بحث امروز ما ، من در حال تماشای ویدئویی از یک ترینیتی در توضیح این آموزه بودم ، و او اعتراف کرد که درک آن بسیار دشوار است ، اما او گفت "مهم نیست که من نمی فهمم آی تی. این به وضوح در کتاب مقدس آمده است ، بنابراین من فقط باید آنچه را که به طور کامل بیان شده است ، با ایمان بپذیرم. "

اما از آنچه شما به من می گویید ، هیچ مدرکی در کتاب مقدس ، و نه در تاریخ ملت اسرائیل قبل از مسیح ، و نه هیچ جامعه ای از مسیحیت تا قرن 3 وجود ندارد که نشان از تثلیث داشته باشد.

جیم: درست است ، درست است ؛ و تا سال 381 هیچ پشتیبانی واضحی از طرف مجالس کلیسا وجود ندارد. خیلی دیر. خیلی دیر. و البته در قرون وسطی ، کلیساهای شرقی و کلیسای روم غربی ، تا حدودی ، در مورد مسائل مربوط به تثلیث تقسیم شدند. بنابراین ، هرگز موضع واحدی در مورد بسیاری از موضوعات وجود نداشته است. ما گروه هایی مانند مسیحیان قبطی در مصر و نسطوریان و غیره داریم که در سراسر قرون وسطی در اطراف بودند و برخی از ایده های آخرین شورای مربوط به ماهیت مسیح را قبول نمی کردند.

اریک: درست. برخی هستند که می گویند ، "خوب ، مهم نیست که شما اعتقاد دارید که تثلیث نیست. همه ما به مسیح ایمان داریم. همه چیز خوبه."

من می توانم این دیدگاه را ببینم ، اما از طرف دیگر ، من به یوحنا 17: 3 فکر می کنم که می گوید واقعاً هدف از زندگی ، زندگی ابدی ، شناخت خدا و شناختن پسر خدا ، عیسی مسیح است ، و اگر سفر دانش خود را با یک پیش فرض نادرست ، در یک پایه و اساس صنایع دستی ضعیف و معیوب آغاز کنیم ، نمی خواهیم آنچه را که می خواهیم بدست آوریم. بهتر است از یک حقیقت شروع کنید و سپس آن را گسترش دهید.

بنابراین ، این بحث ، من فکر می کنم حیاتی است زیرا شناختن خداوند یهوه یا یهوه یا YHWH ، همانطور که می خواهید او را صدا کنید ، و شناختن پسرش ، یاشوا یا عیسی ، واقعاً در رسیدن به هدف نهایی ما یکی بودن با خدا در هدف و اساسی است. در ذهن و قلب و فرزندان خدا بودن.

جیم: بگذارید این را در پایان بگویم ، اریک: هنگامی که متوقف می شوید و به تعداد افرادی که در طول قرن ها توسط کاتولیک ها ، کاتولیک های روم ، ارتدوکس یونان ، مسیحیان کالوینیسم ، پیروان جنبش اصلاح شده جان کالوین ، لوتری ها به قتل رسیده اند ، فکر می کنید. و آنگلیکان ها ، طی سالیان گذشته که بسیاری از مردم به دلیل امتناع از پذیرش آموزه تثلیث به قتل رسیده اند. تکان دهنده است! البته ، بهترین مورد شناخته شده مربوط به آتش سوزی سروتوس در قرن 16 به دلیل انکار تثلیث است. و اگرچه جان کالوین نمی خواست او را در آتش بسوزانند ، او می خواست رئیس شود و این شورا یا گروه سکولار کنترل کننده در ژنو بودند که تصمیم گرفتند او را در آتش بسوزانند. و بسیاری دیگر نیز وجود داشتند که ... یهودیانی که مجبور به پذیرش کاتولیک در اسپانیا شدند و سپس عود کردند و به یهودیت بازگشتند - بعضی از آنها در واقع یهودیان و خاخامهای یهودی بودند - اما برای محافظت از خود در ظاهر ، کشیش کاتولیک شدند ، که واقعاً عجیب بود و بسیاری از این افراد ، اگر دستگیر شوند ، اعدام شدند. این یک چیز وحشتناک بود. اتحادیه ها خواه آنها - انواع مختلفی از آنها وجود داشتند - اما تثلیث را انکار کردند ، در انگلیس تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند و تا قرن نوزدهم غیرقانونی بودند. و تعدادی از دانشمندان بسیار برجسته ضد تثلیث بودند: جان میلتون ، سر آیزاک نیوتون ، جان لاک ، و بعداً در قرن نوزدهم ، مردی که اکسیژن را کشف کرد - خانه و کتابخانه او توسط یک جمعیت نابود شد و او مجبور به فرار شد به ایالات متحده آمریكا جایی كه توسط توماس جفرسون جذب شد.

بنابراین ، آنچه شما دارید ، آموزه ای است که همه افراد از آن سedال می کنند و اقدامات بی مهری ترینیتی ها خشم آور است. اکنون ، این بدان معنا نیست که برخی از اتحادیه ها در رفتار خود کمتر از مسیحی رفتار کرده اند ، همانطور که ما به خوبی می دانیم. اما واقعیت این است که این آموزه ای است که غالباً با استفاده از شراب از آن دفاع می شود و در آتش می سوزد. و این چیز وحشتناک است زیرا واقعیت این است که وقتی به مسیحیان امروزی مراجعه می کنید. یک فرد معمولی که به کلیسا می رود ، چه کاتولیک باشد ، چه آنگلیکان ، چه یک کلیسای اصلاح شده ... بسیاری ، بسیاری دیگر ... آنها نمی فهمند ، مردم این آموزه را نمی فهمند و من تعدادی از روحانیون به من گفته اند که در یکشنبه ترینیتی ، که بخشی از تقویم کلیسا است ، آنها نمی دانند با آن چه کار کنند ، زیرا آنها نیز آن را درک نمی کنند.

آموزه بسیار دشوار و بسیار دشوار برای جابجایی سر شما.

اریک: بنابراین ، من واقعیت را می شنوم ، ما بیش از سخنان عیسی در متی 7 جایی که او می گوید ، "شما با این کارها این افراد را خواهید شناخت" لازم نیست. آنها می توانند صحبت خوبی داشته باشند ، اما آثار آنها روح واقعی آنها را نشان می دهد. آیا روح خدا آنها را به سمت عشق سوق می دهد یا روح شیطان آنها را به سمت نفرت راهنمایی می کند؟ این شاید بزرگترین عامل تعیین کننده برای هر کسی باشد که واقعاً در این زمینه به دنبال دانش و خرد است.

جیم: خوب ، تاریخ این آموزه خاص افتضاح بوده است.

اریک: بله ، بنابراین

جیم: واقعاً دارد.

اریک: خوب ، خیلی ممنون که جیم از وقت شما قدردانی میکنم و از همه به خاطر تماشای تشکر می کنم. ما به محض اینکه بتوانیم تمام تحقیقات خود را در کنار هم قرار دهیم ، دوباره به قسمت 2 این سریال برمی گردیم. بنابراین ، من الان خداحافظی می کنم.

جیم: و عصر بخیر

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    137
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x