یکی از مفسران ما پرونده قضایی جالبی را به ما جلب کرد. این شامل یک پرونده افترا در سال 1940 توسط اولین مویل ، مشاور سابق بتهلی و حقوقی انجمن ، علیه برادر رادرفورد و انجمن دیده بان برج ارائه شد. بدون جانبداری ، واقعیت اصلی این موارد است:

1) برادر مویل نامه ای سرگشاده به جامعه بیتل نوشت و در آن خبر استعفای خود از بیتل را اعلام كرد و به دلایل خود انتقادات مختلفی را از رفتار برادر رادرفورد به طور خاص و اعضای بیتل به طور كلی بیان كرد. (او به هیچ یک از اعتقادات ما حمله نکرده و آن را تقبیح نکرده و نامه او آشکار می کند که وی هنوز شاهدان یهوه را قوم برگزیده خدا می داند.)

2) برادر رادرفورد و هیئت مدیره تصمیم گرفتند که این استعفا را نپذیرند ، بلکه برادر مویل را در محل برکنار کنند ، و وی را با قطعنامه ای که توسط کل اعضای بیتل تصویب شد ، تقبیح کرد. او به عنوان برده شرور و یهودا برچسب زده شد.

3) برادر مویل به تمرین خصوصی بازگشت و به معاشرت با جماعت مسیحی ادامه داد.

4) سپس برادر رادرفورد از مجله Watch Tower در موارد مكرر در هر دو مقاله و اخبار یا اخبار مربوط به ماههای بعدی استفاده كرد تا برادر مویل را در برابر جامعه مشتركان و خوانندگان در سراسر جهان تقبیح كند. (تیراژ: 220,000،XNUMX)

5) اقدامات برادر رادرفورد زمینه را برای راه اندازی دادخواست افترا به مویل داد.

6) برادر رادرفورد قبل از آنكه دادخواست سرانجام به دادگاه برسد و در 1943 به نتیجه رسید ، درگذشت. در هر سه حکم ، انجمن دیده بان برج مجرم شناخته شد و به پرداخت خسارت محکوم شد ، که سرانجام داد.

قبل از ادامه ، یک نتیجه گیری کوتاه

با استفاده از رونوشت دادگاه ، حمله به شخصیت ها بسیار آسان خواهد بود ، اما این هدف از این انجمن نیست و زیر س questionال بردن انگیزه های افراد طولانی مدت که نمی توانند از خود دفاع کنند بسیار ناعادلانه است. در این جهان افرادی وجود دارند که به دلیل آنچه ادعا می کنند اقدامات بد و انگیزه اعضای برجسته رهبری است ، می خواهند ما را ترغیب کنند که از سازمان یهوه خارج شویم. این افراد تاریخ خود را فراموش می کنند. یهوه اولین قوم خود را در زمان حضرت موسی خلق کرد. سرانجام ، آنها پادشاهان بشری را خواستار شدند و بر آنها سلطنت کردند. اولی (سائول) خوب شروع کرد ، اما بد شد. نفر دوم ، دیوید ، خوب بود ، اما مرتکب برخی ناله ها شد و مسئول مرگ 70,000 نفر از مردمش بود. بنابراین ، در کل ، خوب است ، اما با برخی از لحظات واقعا بد. سوم پادشاه بزرگی بود ، اما در نهایت مرتد شد. یک سری از پادشاهان خوب و پادشاهان بد و پادشاهان واقعاً بد نیز دنبال می شدند ، اما از طریق همه اینها ، بنی اسرائیل قوم یهوه باقی ماندند و هیچ تدارکی برای رفتن به سایر ملل در جستجوی چیز بهتر وجود نداشت ، زیرا چیز بهتری وجود نداشت.
سپس مسیح آمد. رسولان پس از عروج عیسی به آسمان همه چیز را با هم نگه داشتند ، اما در قرن دوم ، گرگ های ظالم به آنجا نقل مکان کردند و رفتارهای توهین آمیز با گله را آغاز کردند. این سو abuseاستفاده و انحراف از حقیقت صدها سال ادامه داشت ، اما در تمام آن مدت ، جماعت مسیحی همچنان مردم یهوه بودند ، درست مانند اسرائیل ، حتی در زمان مرتد بودن او.
بنابراین اکنون به قرن بیستم می رسیم. اما اکنون انتظار چیز دیگری داریم. چرا؟ زیرا به ما گفتند که عیسی در سال 1918 به معبد معنوی خود آمد و گله را داوری کرد و غلام شر را بیرون کرد و برده خوب و با ایمان و با احتیاط را بر همه اهالی خانه خود منصوب کرد. آه ، اما ما دیگر این را باور نداریم ، مگر نه؟ همین اواخر ، ما متوجه شده ایم که قرار ملاقات برای تمام وسایل او هنگام بازگشت او به آرماگدون است. این پیامدهای جالب و غیرمنتظره ای دارد. انتصاب بر تمام متعلقات او نتیجه قضاوت او درباره بردگان است. اما این قضاوت به طور هم زمان برای همه نجات دهنده ها اتفاق می افتد. یکی وفادار قضاوت می شود و بر تمام متعلقاتش منصوب می شود و دیگری شرور قلمداد می شود و بیرون رانده می شود.
بنابراین برده شر در 1918 کنار گذاشته نشد زیرا داوری در آن زمان رخ نداد. برده شر فقط با بازگشت استاد شناخته می شود. بنابراین ، برده شیطانی هنوز باید در بین ما باشد.
غلام شیطان کیست؟ چگونه او آشکار خواهد شد؟ چه کسی می داند در ضمن ، از ما به صورت جداگانه چه؟ آیا اجازه خواهیم داد شخصیت های ساینده و شاید حتی بی عدالتی های مشروع باعث شود که ما قوم یهوه را ترک کنیم؟ و برو کجا ؟؟ به ادیان دیگر؟ ادیانی که آشکارا جنگ می کنند؟ چه کسی ، به جای اینکه به خاطر اعتقادات خود بمیرد ، برای آنها بکشد؟ من فکر نمی کنم نه ، ما با حوصله منتظر خواهیم ماند تا استاد برگردد و درباره صالحان و ستمکاران قضاوت کند؟ در حالی که ما این کار را انجام می دهیم ، بیایید از زمان کار برای جلب و حفظ لطف استاد استفاده کنیم.
برای این منظور ، درک بهتر از تاریخ ما و آنچه ما را به جایی که اکنون هستیم رسانده نمی تواند صدمه ای ببیند. از این گذشته ، دانش دقیق به زندگی ابدی منجر می شود.

سود غیر منتظره

نکته ای که حتی از خواندن متن متن دادگاه بدیهی است این است که اگر رادرفورد استعفای مولی را به سادگی می پذیرفت و آنرا در آنجا می گذراند ، هیچ دلیلی برای خواستگاری وجود نخواهد داشت. این که آیا موویل به هدف بیان شده خود عمل می کرد و همچنان به عنوان یک شاهدان یهوه عمل می کرد ، حتی خدمات حقوقی خود را همانگونه که در نامه خود تصریح کرده بود به اخوان المسلمین ارائه می داد ، یا اینکه آیا او در نهایت مرتد می شد چیزی است که شاید هرگز آن را نشناسیم.
رادرفورد با دادن دلیل فقط برای طرح پرونده قضایی به مویل ، خود و انجمن را در معرض دید عموم قرار داد. در نتیجه ، حقایق تاریخی آشکار شده اند که در غیر این صورت ممکن است پنهان مانده باشند. حقایقی درباره آرایش جماعت اولیه ما ؛ حقایقی که تا امروز ما را تحت تأثیر قرار داده اند.
با مشخص شدن اوضاع ، راترفورد قبل از محاکمه دادخواست مرد ، بنابراین ما فقط می توانیم در مورد گفته های او حدس بزنیم. با این حال ، ما شهادت قسم خورده سایر برادران برجسته ای را که بعداً در هیئت حاکمه خدمت کردند ، داریم.
چه چیزی می توانیم از آنها یاد بگیریم؟

نگاه ما به اطاعت

تحت بازجویی توسط وکیل شاکی ، آقای برووهاوزن ، ناتان نور ، جانشین رادرفورد ، جانشین رادرفورد ، هنگامی که در مورد سؤال از سرنوشت کسانی که حقیقت کتاب مقدس را از طریق نشریات ما سؤال می کنند ، مکاشفه کرد: (از صفحه 1473 نسخه دادگاه)

س: بنابراین این رهبران یا کارگزاران خداوند معصوم نیستند ، مگر نه؟ الف - درست است.

پرسش: و آیا آنها در این آموزه ها اشتباه می کنند؟ الف - درست است.

پرسش: اما وقتی این نوشته ها را در برج مراقبت بیرون می کشید ، به کسانی که کاغذها را می گیرند هیچ اشاره ای نمی کنید که "ما ، به جای خدا صحبت می کنیم ، ممکن است اشتباه کنیم"؟ الف. هنگامی که ما انتشارات انجمن را ارائه می دهیم ، کتاب مقدس را با آن ارائه می دهیم ، کتاب مقدس که در کتاب مقدس آمده است. نقل قولها در نوشتار آورده شده است. و توصیه ما این است که مردم به جستجوی این کتاب مقدس بپردازند و آنها را در کتاب مقدس خود در خانه های خود مطالعه کنند.

پرسش: اما شما در قسمت برج برج مراقبت خود هیچ اشاره ای نمی کنید که "ما معصوم نیستیم و قابل اصلاح هستیم و ممکن است اشتباه کنیم"؟ الف - ما هرگز ادعای عصمت نکرده ایم.

پرسش: اما شما در مقالات دیده بان برج خود چنین گزاره ای را بیان نمی كنید كه در معرض اصلاح هستید؟ الف. نه اینکه به یاد بیاورم.

س: در واقع ، آن را مستقیماً به عنوان کلام خدا بیان شده است ، در این کار نیست؟ الف ، بله ، به عنوان کلام او.

س: بدون هیچ صلاحیتی؟ الف - درست است.

این برای من کمی مکاشفه بود. من همیشه با این فرض کار می کردم که هر چیزی در انتشارات ما زیر کلام خدا بود ، هرگز با آن هم تراز نبود. به همین دلیل اظهارات اخیر در سال 2012 ما است کنوانسیون منطقه و مونتاژ مدار برنامه ها خیلی مرا آزار داد. به نظر می رسید که آنها برابری با کلام خدا را درک می کنند که حق ندارند و قبلاً هرگز سعی در انجام آن نداشته اند. این برای من چیزی جدید و نگران کننده بود. حالا می بینم که این اصلاً جدید نیست.
برادر نور روشن می کند که در زمان رادرفورد و همچنین تحت ریاست جمهوری وی ، این قاعده این بود که هر چیزی که توسط برده وفادار منتشر می شد.[I] کلام خدا بود درست است ، او اعتراف می کند که آنها خطا پذیر نیستند و بنابراین ، تغییرات ممکن است ، اما فقط آنها مجاز به ایجاد تغییرات هستند. تا این زمان ، نباید به آنچه نوشته شده شک کنیم.
به بیان ساده تر ، به نظر می رسد که موضع رسمی در مورد هرگونه درک درسی از کتاب مقدس این است: "این را كلم Word خدا را در نظر بگیرید ، تا اطلاع بعدی.

رادرفورد به عنوان برده وفادار

موضع رسمی ما این است که برده وفادار و با احتیاط در سال 1919 منصوب شد و این برده از همه اعضای هیئت حاکم بر شاهدان یهوه در هر زمان از آن سال به بعد تشکیل شده است. بنابراین طبیعی است که تصور کنیم برادر رادرفورد برده مومن نبود ، بلکه فقط یکی از اعضای بدن مردانی بود که در زمان تصدی وی به عنوان رئیس قانونی انجمن دیده بان ، انجمن کتاب مقدس و تراکت ، آن برده را تشکیل می داد.
خوشبختانه ، ما شهادت قسم از برادر دیگر را داریم كه سرانجام به عنوان یكی از روسای انجمن ، برادر فرد فرانتس خدمت كرد. (از صفحه 865 نسخه دادگاه)

س. من می فهمم که شما می گویید در سال 1931 ، برج دیده بان نام بردن از کمیته تحریریه را متوقف کرد ، و سپس یهوه خدا ویراستار شد ، آیا این درست است؟ A. تحریریه یوهو بدین وسیله با استناد به اشعیا 53:13 نشان داده شد.

دادگاه: او از شما سؤال كرد كه آیا طبق 1931 ، خداوند خداوند طبق نظریه شما ویراستار شده است.

شاهد: نه ، من این را نمی گفتم.

پرسش: آیا شما نگفتید که یهوه خدا مدتی سردبیر این مقاله شد؟ الف) او همیشه راهنمای روند مقاله بود.

پرسش: آیا شما اظهار نکردید که در 15 اکتبر 1931 ، برج دیده بان نامگذاری یک کمیته تحریریه را متوقف کرد و سپس یهوه خدا سردبیر شد؟ الف. من نگفتم یهوه خدا سردبیر شد. قدردانی شد که یهوه خدا واقعاً کسی است که مقاله را ویرایش می کند ، بنابراین نامگذاری یک کمیته تحریریه بی جا بود.

پرسش: به هر حال ، یهوه خدا اکنون ویراستار مقاله است ، درست است؟ الف - او امروز سردبیر مقاله است.

پرسش: چه مدت وی سردبیر مقاله بوده است؟ الف - از بدو تأسیس آن او را راهنمایی می کند.

س. حتی قبل از سال 1931؟ بله قربان

س. چرا تا سال 1931 کمیته تحریریه داشتید؟ الف. پاستور راسل در وصیت نامه خود تصریح کرد که باید چنین کمیته تحریریه وجود داشته باشد و تا آن زمان ادامه داشت.

پرسش: آیا متوجه شدید که کمیته تحریریه با ویراستاری مجله توسط یهوه خدا در تضاد است ، درست است؟ A. نه

پرسش: آیا این سیاست در تضاد با تصور شما از ویرایش توسط یهوه خدا بود؟ الف) بعضاً مشخص شد که برخی از این موارد در کمیته تحریریه مانع از انتشار به موقع و واقعیت های به روز و به همین دلیل مانع از انتقال این حقایق برای مردم خداوند در زمان مناسب خود می شود.

توسط دادگاه:

پرسش: پس از آن ، 1931 ، كسي روي زمين ، كسي ، مسئول چه خبري در مجله شد يا نرفت؟ الف - قاضی رادرفورد.

پرسش: بنابراین وی در واقع سردبیر زمینی بود ، همانطور که ممکن است او را صدا کنند؟ الف. او شخص قابل مشاهده خواهد بود که از آن مراقبت می کند.

توسط آقای بروخوزوزن:

س. او به عنوان نماینده یا نماینده خدا در اداره این مجله کار می کرد ، آیا این درست است؟ الف. او در آن سمت خدمت می کرد.

از این طریق می توان فهمید که تا سال 1931 کمیته تحریریه ای از افراد مومن وجود داشت که می توانستند بر آنچه در مجلات منتشر می شود کنترل کنند. هنوز هم ، اصل همه آموزه های ما از یک مرد تنها ، برادر رادرفورد بود. کمیته تحریریه دکترین را ایجاد نکرده است ، اما آنها تا حدودی بر آنچه آزاد شده است کنترل می کنند. با این حال ، در سال 1931 ، برادر رادرفورد آن کمیته را منحل کرد ، زیرا اجازه نمی داد آنچه را که احساس می کرد به موقع و حقایق حیاتی ناشی از وی است ، برای مردم خداوند منتشر شود. از آن زمان به بعد ، هیچ چیزی حتی از راه دور شبیه هیئت حاکمه ای که امروز آن را می شناسیم وجود ندارد. از این مرحله به بعد ، همه مطالب منتشر شده در برج مراقبت مستقیماً از قلم برادر رادرفورد بیرون آمدند و هیچ کس در مورد آنچه که تعلیم داده می شد هیچ حرفی برای گفتن نداشت.
معنی این برای ما چیست؟ درک ما از تحقق نبوی که گمان می رود در سالهای 1914 ، 1918 و 1919 اتفاق افتاده است ، همه از ذهن و درک یک انسان ناشی می شود. تقریباً ، اگر نگوییم همه ، تفسیرهای نبوی در مورد آخرین روزهایی که طی 70 سال گذشته کنار گذاشته ایم ، از این دوره زمانی نیز ناشی شده است. تعداد زیادی اعتقاد وجود دارد که ما آنها را درست می پنداریم ، در واقع ، به عنوان کلام خدا ، که از دوره ای ناشی می شود که یک مرد از یک قانون تقریباً بی رقیب بر قوم یهوه برخوردار بود. اتفاقات خوب از آن دوره زمانی حاصل شد. کارهای بد نیز انجام شد. چیزهایی را که مجبور شدیم کنار بگذاریم تا به مسیر درست برگردیم. این مسئله از نظر ، بلکه از نظر تاریخی نیست. برادر رادرفورد به عنوان "عامل یا نماینده خدا" عمل می کرد و حتی پس از مرگ او نیز چنین رفتار می شد ، همانطور که از شواهد برادران فرد فرانتس و ناتان نور در دادگاه قابل مشاهده است.
با توجه به آخرین درک ما از تحقق سخنان عیسی مسیح در مورد برده مومن و با احتیاط ، معتقدیم که او آن برده را در سال 1919 منصوب کرد. این برده هیئت حاکمه است. با این حال ، هیچ هیئت حاکمی در سال 1919 وجود نداشت. فقط یک نهاد حاکم بود. قاضی رادرفورد. هر درک جدیدی از کتاب مقدس ، هر آموزه جدید ، فقط از او ناشی می شود. درست است که یک کمیته تحریریه برای ویرایش آنچه او آموزش می داد وجود داشت. اما همه چیز از او ناشی شد. علاوه بر این ، از سال 1931 به بعد تا زمان مرگ وی ، حتی یک کمیته تحریریه برای بررسی و فیلتر صحت ، منطق و هماهنگی کتاب مقدس آنچه او نوشت وجود نداشت.
اگر بخواهیم آخرین درک خود را از "برده وفادار" با جان و دل بپذیریم ، پس باید بپذیریم که یک نفر ، قاضی رادرفورد ، توسط عیسی مسیح به عنوان برده وفادار و با احتیاط برای تغذیه گله خود منصوب شد. ظاهراً ، عیسی پس از مرگ راترفورد از آن قالب تغییر کرد و شروع به استفاده از گروهی از مردان به عنوان برده خود کرد.
قبول این آموزه جدید به عنوان کلام خدا دشوارتر می شود وقتی که در نظر بگیریم که در طول سالهای 35 پس از مرگ و رستاخیز او ، عیسی استفاده نکرد ، نه یک نفر بلکه تعدادی از افراد شاغل تحت الهام به گله خود غذا دهد. با این حال ، او در اینجا متوقف نشد ، بلکه از بسیاری از پیامبران دیگر ، اعم از زن و مرد ، در مجامع مختلف استفاده کرد که تحت الهام نیز صحبت می کردند - اگرچه سخنان آنها به کتاب مقدس راه پیدا نکرد. فهمیدن اینکه چرا او از این وسیله برای تغذیه گله جدا شده و از یک انسان واحد استفاده می کند ، که به شهادت قسم خورده ، حتی با الهام از نوشتن نیست ، دشوار است.
ما فرقه نیستیم. ما نباید به خودمان اجازه دهیم كه از مردان پیروی كنیم ، خصوصاً مردانی كه ادعا می كنند كه برای خدا صحبت می كنند و می خواهند با سخنان آنها طوری رفتار كنیم كه گویی از جانب خود خداست. ما از مسیح پیروی می کنیم و فروتنانه شانه به شانه هم ردیف مردان همفکر کار می کنیم. چرا؟ زیرا ما کلام خدا را به صورت مکتوب داریم تا بتوانیم به صورت جداگانه "از همه چیز اطمینان حاصل کنیم و آنچه را که خوب است محکم نگه داریم" - به آنچه درست است!
پند و اندرز پالس رسول در 2 ق. 11 در این مورد برای ما مناسب به نظر می رسد. به خصوص سخنان او در مقابل 4 و 19. دلیل ، نه ارعاب ، همیشه باید ما را در درک کتاب مقدس راهنمایی کند. ما خوب هستیم که با دعا به سخنان پولس توجه کنیم.
 


[I] برای سادگی ، همه ارجاعات به برده وفادار و با احتیاط در این پست به درک رسمی ما اشاره دارد. یعنی اینکه برده از سال 1919 به بعد هیئت حاکمه است. خواننده نباید از این استنباط کند که ما این درک را به عنوان کتاب مقدس می پذیریم. برای درک کاملتر آنچه که کتاب مقدس در مورد این برده گفته است ، بر روی بخش انجمن "برده وفادار" کلیک کنید.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    30
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x