[برای دیدن قسمت 3 اینجا کلیک کنید]

"چه کسی واقعاً برده وفادار و باهوش است ...؟" (Mt. 24: 45) 

تصور کنید که برای اولین بار این آیه را می خوانید. شما بدون تعصب ، بدون تعصب و بدون دستور کار با آن روبرو می شوید. شما به طور طبیعی کنجکاو هستید برده عیسی که از آن صحبت می کند ، بیشترین پاداش ممکن را کسب می کند - قرار ملاقات با همه متعلقات استاد. ممکن است تمایل فوری داشته باشید که آن برده باشید. حداقل شما می خواهید بدانید که برده کیست. پس چطور می توانید این کار را انجام دهید؟
اولین کاری که ممکن است انجام دهید این است که به دنبال هر حساب موازی همان مثل باشید. می فهمید که تنها یک مورد وجود دارد و در فصل دوازدهم لوک قرار دارد. بیایید هر دو حساب را لیست کنیم تا بتوانیم به آنها مراجعه کنیم.

(متیو 24: 45-51) "چه کسی واقعاً برده وفادار و باهوشی است که استاد خود را بر روی خانه های خود منصوب کرده است تا در زمان مناسب به آنها غذا بدهد؟ 46 مبارک است اگر استاد او هنگام ورود او را پیدا کند که چنین کند. 47 به راستی من به شما می گویم ، او او را بر تمام دارایی های خود منصوب خواهد کرد. 48 "اما اگر تا به حال آن برده شر باید در قلب خود بگوید ،" استاد من به تأخیر می افتد ، "49 است و باید شروع به ضرب و شتم بردگان خود کند و باید با مستی های تأیید شده بخورد و بنوشد ، 50 استاد آن برده خواهد آمد. روزی که انتظار ندارد و در ساعتی که نمی داند ، 51 خواهد بود و او را با بزرگترین مجازات مجازات می کند و بخش خود را با منافقین به وی واگذار می کند. آنجاست که گریه [او] و لعن دندانهای او خواهد بود.

(لوک 12: 41-48) سپس پیتر گفت: "پروردگار ، آیا شما این تصویر را برای ما یا همه برای شما می گویید؟" 42 و خداوند گفت: "چه کسی سرمايه وفادار ، باهوش است ، استاد او را چه کسی می خواهد؟ منصوب می شود که بدن خود را از حضور در محل معاش خود قرار دهد تا در زمان مناسب میزان مواد غذایی خود را به آنها اختصاص دهد؟ 43 مبارک آن برده است ، اگر استاد او هنگام ورود او را پیدا کند که چنین کند! 44 من به شما راست می گویم ، او او را بر تمام دارایی های خود منصوب می کند. 45 اما اگر این بنده باید در قلب خود بگوید ، "استاد من به تأخیر می افتد" ، و شروع به ضرب و شتم مأمورین و خدمتکاران ، و خوردن و آشامیدن و مستی می کند ، 46 استاد آن برده روزی خواهد آمد. که انتظار [او] را ندارد و در ساعتی که نمی داند ، و او را با بزرگترین مجازات مجازات می کند و بخشی را با افراد بی دین به او اختصاص می دهد. 47 آنگاه آن برده ای که اراده اربابش را درک کرده ، اما آماده نشده یا مطابق خواست او عمل کرده است ، با سکته های بسیاری مورد ضرب و شتم قرار خواهد گرفت. 48 اما کسی که نفهمید و کارهایی را که سزاوار سکته مغزی بودند نیز انجام داد ، با تعداد معدودی مورد ضرب و شتم قرار می گیرد. در واقع ، هرکسی که به او مقدار زیادی داده شده ، از او خواسته خواهد شد. و کسی که مردم مسئولیت بسیاری را بر عهده دارد ، بیش از حد معمول از او تقاضا خواهد کرد.

مورد بعدی که ممکن است انجام دهید شناسایی عناصر اصلی در این دو حساب است. ترفند این است که بدون انجام هیچ فرضی ، این کار را انجام دهیم ، فقط به آنچه در آیات مشخص است چسبیده است. ما سعی خواهیم کرد که در پاس اول خود این مسئله را در سطح بالایی حفظ کنیم.
هر دو حساب شامل عناصر زیر است: 1) یک برده منصوب توسط یک استاد برای تغذیه خانه های خود منصوب می شود. 2) استاد در حالی که برده این وظیفه را انجام می دهد ، دور است. 3) استاد در ساعتی پیش بینی نشده برمی گردد. 4) برده بر اساس انجام وظایف خود با ایمان و احتیاط مورد قضاوت قرار می گیرد. 5) یک برده برای تغذیه خانه های منصوب شد ، اما با بازگشت استاد بیش از یک نفر مشخص می شوند.
این حساب ها در عناصر زیر متفاوت است: در حالی که روایت متیو از دو برده صحبت می کند ، لوقا چهار مورد را ذکر کرده است. لوقا در مورد یک برده صحبت می کند که به دلیل نادیده گرفتن آگاهانه از ارباب سرکوب می کند ، و برده دیگری که به دلیل اینکه نادانسته عمل کرده است ، چند ضربه می زند.
در م moreثلها چیزهای بیشتری وجود دارد ، اما رفتن به آنجا در این مرحله ما را ملزم می کند که به استدلال قیاسی بپردازیم و نتیجه بگیریم. ما هنوز کاملاً آماده انجام این کار نیستیم ، زیرا نمی خواهیم تعصبی رخ دهد. بیایید ابتدا با دیدن سایر مblesثل دیگری که عیسی صحبت کرد و مربوط به بردگان است ، کمی بیشتر پیش زمینه بگیریم.

  • مثل كاشتكان شراب تاكستان (Mt 21: 33-41؛ Mr. 12: 1-9؛ لو 20: 9-16)
    مبانی رد و نابودی سیستم یهود را توضیح می دهد.
  • مثالی از جشن ازدواج (Mt 22: 1-14؛ لو 14: 16-24)
    رد ملت یهود به نفع افراد همه ملل.
  • مثال مردی که به خارج سفر می کند (آقای 13: 32-37)
    هشدار برای نگه داشتن ساعت ، زیرا ما نمی دانیم خداوند به چه موقع باز خواهد گشت
  • مثل استعدادها (Mt 25: 14-30)
    استاد برای انجام برخی کار برده ها را تعیین می کند ، سپس می رود ، سپس برمی گردد و برده ها را مطابق اعمالشان پاداش می دهد.
  • مثل Minas (لو 19: 11-27)
    پادشاه برای انجام برخی کار برده ها را تعیین می کند ، سپس عزیمت می کند ، سپس برمی گردد و برده ها را مطابق اعمالشان پاداش می دهد.
  • مثل برده مومن و باهوش (Mt 24: 45-51؛ لو 12: 42-48)
    استاد برای انجام برخی کارها برده را تعیین می کند ، سپس می رود ، سپس برمی گردد و برده ها را طبق اعمالشان پاداش می دهد.

پس از خواندن همه این روایت ها ، آشکار می شود که مثل های استعدادها و میناها عناصر مشترک بسیاری را با یکدیگر و با هر دو روایت برده وفادار و با احتیاط دارند. دو نفر اول در مورد وظیفه ای هستند که ارباب یا پادشاه در حال عزیمت به بردگان است. آنها از قضاوتی درباره بردگان هنگام بازگشت ارباب صحبت می کنند. در م Fث (ل FADS (برده وفادار و با احتیاط) صراحتاً به عزیمت استاد اشاره نشده است ، اما تصور می شود كه این اتفاق افتاده باشد از آنجا كه م theثbleل از بازگشت بعدی او می گوید ، ایمن به نظر می رسد. مثل FADS در مورد انتصاب یک برده در مقابل دو نفر دیگر صحبت می کند ، با این حال ، اکنون تصور می شود که از یک برده فردی صحبت نمی شود ، امن به نظر می رسد. این دو دلیل دارد. اول ، یک اشتراک مشترک در هر سه مثل وجود دارد ، بنابراین چندین برده که در دو مورد اول به آنها اشاره شده است ، از این ایده حمایت می کنند که مثل FADS صحبت از انتصاب برده جمعی است. دلیل دوم برای نتیجه گیری این مسئله حتی قدرتمندتر است: لوقا از انتصاب یک برده صحبت می کند اما چهار نفر پس از بازگشت استاد پیدا و مورد قضاوت قرار می گیرند. تنها راه منطقی برای تبدیل شدن یک برده به چهار حالت این است که اگر ما در مورد یک فرد واقعی صحبت نمی کنیم. تنها نتیجه این است که عیسی استعاره صحبت می کرد.
اکنون به جایی رسیده ایم که می توانیم تخفیف های اولیه را شروع کنیم.
استاد (یا پادشاهی) که عیسی در هر مbleثل از آن یاد می کند ، خودش است. هیچ کس دیگری عزیمت نکرده است که اختیار اعطای پاداشهایی را داشته باشد که از او گفته می شود. بنابراین ، آشکار می شود که زمان عزیمت وی ​​باید سال 33 میلادی باشد (یوحنا 16: 7) از آن زمان سال دیگری وجود ندارد که بتوان از او درباره ترک یا ترک بردگان از عیسی صحبت کرد. اگر کسی سال دیگری غیر از سال 33 میلادی را پیشنهاد می کرد ، باید مدارک مربوط به کتاب مقدس را ارائه می داد که نشان می دهد خداوند بازگشت و سپس دوباره آنجا را ترک کرد. از عیسی گفته می شود که فقط یک بار برگشته است. آن زمان نرسیده است ، زیرا هنگام بازگشت او جنگ در آرماگدون و جمع آوری برگزیدگان خود است. (مت 24: 30 ، 31)
هیچ مردی یا گروهی از مردان از سال 33 میلادی به بعد تا امروز زندگی خود را ادامه نداده اند. بنابراین ، غلام باید به الف مراجعه کند نوع از شخص چه نوعی؟ شخصی که از قبل یکی از غلامان ارباب است. از شاگردان وی به عنوان بردگان گفته می شود. (روم. 14:18 ؛ اف. 6: 6) بنابراین بیایید به دنبال مقطعی بگردیم که در آن عیسی به یک شاگرد یا گروهی از شاگردان (غلامان خود) دستور می دهد که یک کار تغذیه انجام دهند.
فقط یک نمونه از این موارد وجود دارد. یوحنا 21: 15-17 نشان می دهد که عیسی زنده شده از پیتر مأموریت می دهد تا "گوسفندان کوچک خود را تغذیه کند".
در حالی که پیتر و بقیه رسولان در قرن اول غذای زیادی از گوسفندان خداوند (اهالی خانه او) انجام می دادند ، از نظر جسمی نمی توانستند همه تغذیه را انجام دهند. ما به دنبال نوعی از افراد هستیم که از 33 سال قبل تاکنون زندگی کرده است. از آنجا که پیتر در جماعت پیشگام شد و دیگران را به عنوان پیرمردها مأمور رهبری در جماعت ها کرد ، ممکن است ما به دنبال گروهی در شاگردان یا برده های عیسی باشیم که برای تغذیه و چوپانی تعیین شده اند. از این گذشته ، مثل FADS می گوید که برده «منصوب شده است روی داخلی »، که احتمالاً برخی از دفترهای نظارت را نشان می دهد. اگر چنین است ، آیا ما در مورد کل گروه چوپانان صحبت خواهیم کرد یا فقط یک گروه فرعی از آنها. چوپانان چوپان اگر می خواهید؟ برای پاسخ به این ، ما به داده های بیشتری نیاز داریم.
در م ofثل استعدادها و میناها در می یابیم که برده های م faithfulمن مسئولیت و نظارت بر متعلقات خداوند را به خود اختصاص می دهند. به همین ترتیب ، در مثل FADS ، برده نظارت بر تمام متعلقات خداوند به او تعلق می گیرد. چه کسی چنین پاداشی می گیرد؟ اگر بتوانیم این را تعیین کنیم ، باید بتوانیم مشخص کنیم که چه کسی ممکن است برده باشد.
کتاب مقدس مسیحیان نشان می دهد که همه مسیحیان[I] پاداش حکمرانی در بهشت ​​را با مسیح دریافت می کنند ، حتی در مورد فرشتگان نیز قضاوت می کنند. این امر به طور مساوی برای زنان و مردان اعمال می شود. البته پاداش خودکار نیست ، همانطور که در هر یک از سه مثل نشان داده شده است. پاداش به فعالیت وفادارانه و مخفیانه بردگان بستگی دارد ، اما پاداش یکسانی برای همه اعم از زن و مرد اعطا می شود. (Gal. 3: 26-28؛ 1 Cor. 6: 3؛ Rev. 20: 6)
این یک معضل ایجاد می کند ، زیرا ما نمی بینیم که زنان در یک اداره نظارت یا منصوب بر اهالی خانه خداوند هستند. اگر برده وفادار و با احتیاط زیرمجموعه تمام مسیحیان باشد ، كسی كه برای نظارت بر گله منصوب شده است ، در این زن نمی تواند شامل شود. با این حال ، زنان در کنار مردان پاداش می گیرند. چگونه یک زیر گروه می تواند پاداش یکسانی را دریافت کند که کل دریافت می کند؟ هیچ چیزی برای تمایز یک گروه از گروه دیگر وجود ندارد. در این سناریو ، زیر گروه برای تغذیه صادقانه کل پاداش دریافت می کند ، با این وجود کل پاداش یکسان برای تغذیه دریافت می کند. منطقی نیست
یک قانون خوب که باید در هنگام مواجهه با معمای منطقی مانند این رعایت شود ، ارزیابی مجدد مفروضات اساسی شخص است. بیایید هر فرضیه ای را که تحقیق ما بر اساس آن است بررسی کنیم تا یکی از این موارد را برای ما به وجود بیاورد.

واقعیت: هر دو مسیحی زن و مرد با مسیح حکمرانی خواهند کرد.
واقعیت: برده مومن و باهوش با انتصاب شدن برای فرمانروایی با مسیح پاداش می گیرد.
نتیجه گیری: برده مومن و باهوش باید شامل زنان شود.

واقعیت: زنان به عنوان ناظر در جماعت منصوب نمی شوند.
نتیجه گیری: برده مومن و باهوش نمی تواند محدود به ناظران باشد.

واقعیت: یک برده مسیح برای تغذیه خانه های داخلی منصوب می شود.
واقعیت: افراد داخلی نیز برده های مسیح هستند.
واقعیت: برده منصوب ، اگر وفادار و باهوش باشد ، به حكومت در بهشت ​​منصوب می شود.
واقعیت: خانه داران ، اگر مومن و باهوش باشند ، به حکمرانی در بهشت ​​منصوب می شوند.
نتیجه گیری: خانه های داخلی و FADS یکسان هستند.

این نتیجه گیری آخر ما را مجبور می کند تا بپذیریم که تفاوت بین برده و اهالی نباید از نظر هویت باشد. آنها یک شخص هستند ، اما به نوعی متفاوت هستند. از آنجا که تغذیه تنها فعالیتی است که از آن صحبت می شود ، تفاوت بین برده بودن یا یکی از اهالی خانه باید به عنصر تغذیه یا تغذیه بستگی داشته باشد.
قبل از اینکه به توسعه این فکر بپردازیم ، باید بقایای فکری را پاک کنیم. آیا ما در مورد عبارت "over his domestics" آویزان شده ایم؟ ما به عنوان انسان بیشتر روابط را از نظر برخی سلسله مراتب دستور می بینیم: «آیا رئیس خانه در است؟ چه کسی مسئول اینجا است؟ رئیس شما کجاست؟ مرا پیش رهبر خود ببر. " پس بگذارید از خود بپرسیم ، آیا عیسی با استفاده از این مثل نشان داد كه در غیاب او شخصی را برای هدایت گله خود منصوب می كند؟ آیا این مثالی است که انتصاب رهبران جماعت مسیحی را نشان می دهد؟ اگر چنین است ، چرا آن را به عنوان یک سوال قاب می کنیم؟ و چرا مقدماتی را "واقعاً" اضافه کنیم؟ برای گفتن "چه کسی واقعا آیا برده مومن و باهوش است؟ "نشان می دهد که برخی از عدم اطمینان در مورد هویت آن وجود دارد.
بیایید از زاویه دیگری به این موضوع نگاه کنیم. رئیس جماعت کیست؟ بدون شک وجود دارد. عیسی به عنوان رهبر ما در بسیاری از مکانها در کتاب مقدس عبری و یونان ثابت شده است. ما نمی پرسیم ، "واقعاً رئیس جماعت کیست؟" این یک روش احمقانه برای تنظیم س frameال است ، دلالت بر این که ممکن است برخی از عدم اطمینان وجود داشته باشد. که می تواند علیه کسی که سر ماست چالشی برپا کند. ریاست عیسی در کتاب مقدس کاملاً ثابت شده است ، بنابراین در این باره س simplyالی وجود ندارد. (اول قرنتیان 1: 11 ؛ مت 3:28)
بنابراین اگر چنین نتیجه شود که اگر عیسی در غیاب خود به عنوان یک نهاد حاکم و یک کانال ارتباطی ، مرجعی را منصوب می کرد ، وی این کار را به همان شیوه ای که صلاحیت خود را تعیین می کرد ، انجام می داد. به سادگی در مورد آن سوالی وجود نخواهد داشت. آیا این کار دوست داشتنی نیست؟ پس چرا چنین انتصابی در کتاب مقدس به آسانی مشهود نیست؟ تنها چیزی که برای توجیه آموزش چنین انتصابی در هر مذهبی در مسیحیت به کار رفته است ، م theث ofل عبد م faithfulمن و با احتیاط است. یک مثل واحد به عنوان سوالی که در کتاب مقدس هیچ جوابی برای آن یافت نشده است - که برای پاسخ دادن به آن باید منتظر بازگشت پروردگار باشیم - نمی تواند به عنوان زمینه ای برای چنین موقعیت عالی نظارتی باشد.
بنابراین به نظر می رسد که استفاده از مثل FADS به عنوان ابزاری برای ایجاد مبانی کتاب مقدس برای برخی از طبقه حاکم در جماعت مسیحی ، استفاده نادرست از آن است. علاوه بر این ، برده وفادار و با احتیاط نشان داده نمی شود که وصی بدست آورد یا باوفا باشد. مانند بردهایی که برای کار با استعدادهای استاد تعیین شده اند ، یا مانند برده هایی که میناس استاد به آنها داده شده است ، به برده این مأموریت نیز وظیفه تغذیه خود داده شده است. در امید که وقتی همه چیز گفته شده و انجام شود ، وفادار و باهوش خواهد شد - کاری که فقط در روز داوری تعیین می شود.
بنابراین با بازگشت به نتیجه نهایی ما ، چگونه می توان برده وفادار با اهالی خانه یکسان و یکسان شد؟
برای پاسخ به آن ، بیایید کاری را که به او محول شده است ، بررسی کنیم. او برای حكم منصوب نشده است. او برای تفسیر دستورالعمل های استاد منصوب نشده است. او به نبوت منصوب نشده و نه حقایق پنهان را برملا می کند.  او برای تغذیه منصوب شده است.
برای تغذیه 
این یک وظیفه مهم است. غذا زندگی را حفظ می کند. ما باید بخوریم تا زندگی کنیم. ما باید مرتب و مداوم غذا بخوریم ، یا اینکه بیمار می شویم. زمان مناسبی برای غذا خوردن وجود دارد. همچنین ، زمانی برای انواع خاصی از غذا و زمانی برای برخی دیگر وجود دارد. به عنوان مثال ، وقتی بیمار هستیم ، آنچه را می خوریم نمی خوریم. و چه کسی به ما غذا می دهد؟ شاید شما هم مانند من در خانه ای بزرگ شده باشید ، جایی که مادر بیشتر آشپزی را انجام می دهد؟ با این حال ، پدرم نیز غذا تهیه می کرد و ما از تنوعی که برای ما فراهم کرده بود خوشحال می شدیم. آنها به من آشپزی یاد دادند و من از تهیه غذا برای آنها بسیار لذت بردم. خلاصه اینکه ، هر کدام فرصتی برای تغذیه دیگران داشتیم.
اکنون در حالی که نگاهی به قضاوت می اندازیم ، این فکر را داشته باشید. هر یک از سه مثل مربوط به بردگان حاوی عنصر مشترک قضاوت است. در حقیقت قضاوت ناگهانی به این دلیل است که بردگان نمی دانند چه زمانی ارباب برگردد. اکنون او به طور جمعی برده ها را قضاوت نمی کند. آنها به صورت جداگانه قضاوت می شوند. (به رومیان 14:10 مراجعه کنید) مسیح در مورد اهالی خانه خود - همه برده های خود - به طور جمعی قضاوت نمی کند. او به صورت جداگانه درباره چگونگی تأمین کل آنها قضاوت می کند.
چطور کل را تهیه کرده اید؟
وقتی صحبت از تغذیه معنوی است ، با خود غذا شروع می کنیم. این حرف خداست. در روز موسی چنین بود و تا به امروز و همیشه ادامه دارد. (سفر دوم 8: 3 ؛ مت 4: 4) بنابراین از خود بپرسید ، "چه کسی بود که اولین بار حقیقت را از کلام خدا به من تغذیه کرد؟" آیا این یک گروه ناشناس از مردان بود ، یا یکی از نزدیکان شما بود؟ اگر تا به حال دچار افسردگی و افسردگی شده اید ، چه کسی کلمات تغذیه ای مغذی خدا را به شما خورانده است؟ آیا این یکی از اعضای خانواده ، یک دوست ، یا شاید چیزی بود که در نامه ، شعر یا یکی از نشریات خوانده اید؟ اگر تا به حال متوجه شده اید که از مسیر واقعی منحرف شده اید ، چه کسی در زمان مناسب با غذا به نجات رسیده است؟
حالا جداول را برگردانید. آیا شما نیز در زمان مناسب به تغذیه دیگران از کلام خدا مشغول بوده اید؟ یا از انجام این کار خودداری کرده اید؟ هنگامی که عیسی گفت ما قرار است "شاگردان بسازیم ... به آنها تعلیم دهیم" ، او صحبت از افزودن به صفوف داخلی خود بود. این دستور به یک گروه نخبه داده نشده است ، بلکه به همه مسیحیان داده شده و پیروی فردی ما از این دستور (و دیگران) اساس قضاوت ما توسط وی پس از بازگشت است.
غیر صادقانه است که اعتبار این برنامه تغذیه ای را به هر گروه کوچکی از افراد اختصاص دهیم ، زیرا تغذیه ای که هر یک از ما در طول زندگی خود دریافت کرده ایم ، از منابع بیشتری گرفته شده است. تغذیه ما از یکدیگر می تواند باعث نجات جان افراد ، از جمله زندگی خودمان شود.

(جیمز 5: 19 ، 20) . . . برادران من ، اگر کسی در میان شما از حقیقت گمراه شده باشد و دیگری او را برگرداند ، 20 بدانید که کسی که گناهکار را از خطای راه خود باز می گرداند ، جان خود را از مرگ نجات می دهد و بسیاری از گناهان را پوشانده است.

اگر همه ما به یکدیگر غذا دهیم ، در این صورت ما نقش اهالی داخلی (دریافت غذا) و برده منصوب برای انجام تغذیه را پر می کنیم. همه ما این قرار را داریم و همه ما مسئول تغذیه هستیم. دستور ساختن شاگرد و تعلیم آنها به زیر گروه كوچكی داده نشده است ، بلكه به همه مسیحیان اعم از زن و مرد داده شده است.
در مثل استعدادها و میناها ، عیسی تأکید می کند که توانایی ها و بهره وری هر برده از دیگری متفاوت است ، با این حال او برای هر کاری که بتواند انجام دهد ارزش قائل است. او نظر خود را با تمرکز بر کمیت بیان می کند؛ مقدار تولید شده با این حال ، مقدار - مقدار مواد غذایی توزیع شده - عاملی در مثل FADS نیست. بلکه مسیح بر ویژگی های خود برده تمرکز می کند. لوک بیشترین جزئیات را در این زمینه به ما می دهد.
توجه: بردگان به دلیل صرف غذا برای اهالی کشور پاداش دریافت نمی کنند و همچنین به دلیل کوتاهی در این کار مجازات نمی شوند. در عوض ، ویژگیهایی که آنها در انجام وظیفه از خود نشان می دهند ، اساس تعیین قضاوت درباره هر یک است.
عیسی در بازگشت ، برده ای را پیدا کرد که تغذیه معنوی کلام خدا را به روشی وفادار به ارباب رها کرده است. آموزش نادرست ، اقدام به خود بزرگ بینی و الزام دیگران به ایمان نه تنها به استاد بلکه به خود ، عملی صادقانه نخواهد بود. این برده با احتیاط نیز عمل می کند ، در زمان مناسب عاقلانه عمل می کند. ایجاد امید کاذب هرگز عاقلانه نیست. به سختی می توان احتیاط نامید که به گونه ای رفتار کند که بتواند موجب آزار و اذیت استاد و پیام وی شود.
خصوصیات عالی نمایش داده شده توسط برده اول در مورد بعدی وجود ندارد. این غلام به عنوان شرور قضاوت می شود. او از موقعیت خود برای استفاده از دیگران استفاده کرده است. بله ، او آنها را تغذیه می کند ، اما به گونه ای که بتواند از آنها بهره برداری کند. او بدرفتار است و با بندگان خود بدرفتاری می کند. او از دستاوردهای ناخوشایند خود برای زندگی "زندگی والا" و درگیر گناه استفاده می کند.
برده سوم نیز مورد مخالفت قضاوت می شود ، زیرا نحوه تغذیه او نه وفادار است و نه احتیاط آمیز. از او به عنوان سو ab استفاده از اهالی داخلی صحبت نمی شود. به نظر می رسد خطای وی خطایی بوده است. او می دانست که از او چه انتظاری می رود ، اما در انجام آن موفق نشد. با این حال ، او را با غلام شر بیرون نمی اندازند ، اما ظاهراً در خانه ارباب باقی می ماند ، اما به شدت مورد ضرب و شتم قرار می گیرد و پاداش برده اول را نمی گیرد.
دسته چهارم و آخرین قضاوت از آن جهت که گناه حذف است ، مانند دسته سوم است اما با این واقعیت که عدم اقدام این برده در اثر بی اطلاعی از اراده ارباب ، نرم می شود. او نیز مجازات می شود ، اما با شدت کمتری. با این حال ، او پاداش اعطا شده به غلام وفادار و با احتیاط را از دست می دهد.
به نظر می رسد که در خانواده ارباب - جماعت مسیحی - هر چهار نوع برده حتی اکنون در حال پیشرفت هستند. یک سوم جهان ادعا می کند که از مسیح پیروی می کند. شاهدان یهوه بخشی از آن گروه را تشکیل می دهند ، گرچه ما دوست داریم خود را در یک دسته کاملاً جداگانه تصور کنیم. این مثل برای هر یک از ما جداگانه اعمال می شود ، و هر تعبیری که توجه ما را به دور از خود و گروه دیگری متمرکز کند ، برای ما ضرر دارد ، زیرا این مثل اخطار برای همه در نظر گرفته شده است - اینکه ما باید یک دوره زندگی را دنبال کنیم در نتیجه به پاداش وعده داده شده به کسانی که وفادارانه و با احتیاط عمل می کنند در تغذیه همه کسانی که اهالی خانه پروردگار هستند ، برده های دیگر ما باشد.

کلمه ای در مورد آموزش رسمی ما

جالب است که تا این سال ، آموزش رسمی ما تا حدودی با درک قبلی مطابقت داشت. برده وفادار و با احتیاط مصمم بود که طبقه مسیحیان مسح باشد و برای منافع کل افراد داخلی ، که مسیحیان مسح نیز بودند ، جداگانه عمل کند. گوسفندان دیگر فقط متعلقات بودند. البته ، این درک ، مسیحیان مسح را به اقلیت کوچکی از شاهدان یهوه محدود کرد. ما اکنون دیدیم که همه مسیحیانی که روحیه دارند توسط آن مسح می شوند. قابل توجه است که حتی با این درک قدیمی ، همیشه رمز و راز همه جا وجود داشت که این برده وفادار و با احتیاط توسط هیئت حاکمه خود نمایندگی می کرد.
از سال گذشته ، ما این تفاهم را تغییر داده ایم و به آن می آموزیم که نهاد مدیریت is برده وفادار و با احتیاط. اگر شما می خواهید برای جستجو در کتابخانه برج مراقبت برنامه در Matthew 24: 45 ، بازدیدهای 1107 را در اینجا مشاهده خواهید کرد برج مراقبت تنها. با این حال ، اگر یک جستجوی دیگر در لوقا 12:42 ، همتای حساب متیو انجام دهید ، فقط 95 بازدید پیدا خواهید کرد. چرا این تفاوت 11 برابری در حالی که حساب لوک کامل تر است؟ علاوه بر این ، اگر شما می خواهید یک جستجو دیگر در لوقا 12:47 (اولین نفر از دو برده ای که متیو به آنها اشاره نکرده است) انجام دهید ، فقط 22 بازدید خواهید داشت ، هیچ کدام توضیح نمی دهد که این برده کیست. چرا این اختلاف عجیب در پوشش کامل و کامل این مثل مهم است؟
قرار نیست مثل های عیسی به صورت تکه تکه درک شود. ما حق نداریم یک جنبه از مثل را انتخاب کنیم چون به نظر می رسد مناسب فرض حیوان خانگی ما باشد ، در حالی که سایر موارد را نادیده می گیریم زیرا تفسیر این قسمت ها ممکن است بحث ما را خدشه دار کند. قطعاً اگر اکنون برده به کمیته ای متشکل از هشت نفر تقلیل یابد ، جایی برای حضور سه برده دیگر وجود ندارد. با این حال آنها باید هنگام بازگشت عیسی ظاهر شوند ، زیرا او پیشگویی کرده است که آنها برای قضاوت در آنجا خواهند بود.
ما با خود و کسانی که به ما لطف بزرگی می کنند با پرداختن به مثل های عیسی به عنوان استعاره های پیچیده و رمزآلود که فقط توسط برخی نخبه های زبده و با زحمت زیر نور شمع قابل رمزگشایی است ، آسیب بزرگی به ما گوش می دهند. مثالهای او توسط مردم ، شاگردانش ، "چیزهای احمقانه جهان" قابل درک است. (1 قرنیز 1:27) او از آنها برای بیان یک نکته ساده اما مهم استفاده می کند. او از آنها استفاده می کند تا حقیقت را از قلبهای مغرور پنهان کند ، اما آن را برای افراد کودک مانند که فروتنی به آنها اجازه می دهد حقیقت را درک کنند ، آشکار می کند.

مزیتی غیر منتظره

در این مجمع ، ما به تجزیه و تحلیل دستور عیسی مسیح در استفاده از نشانها هنگام بزرگداشت مرگ وی پرداخته ایم و دیدیم که این دستور برای همه مسیحیان اعمال می شود ، نه برای برخی از برگزیدگان کوچک. با این حال ، برای بسیاری از ما این درک باعث شده نه انتظار شادی آور در آینده با شکوهی که اکنون برای ما باز شده است ، بلکه موجب اضطراب و ناراحتی شده است. ما آماده زندگی روی زمین بودیم. ما از این فکر راحت شدیم که مجبور نیستیم به سختی مسح تلاش کنیم. از این گذشته ، آنها باید به اندازه کافی خوب باشند تا جاودانگی در هنگام مرگ به آنها اعطا شود در حالی که بقیه ما فقط باید آنقدر خوب باشیم که از طریق آرماگدون به آن برسیم ، پس از آن هزار سال فرصت داریم "برای رسیدن به کمال تلاش کنیم". هزار سال برای درست کردنش با آگاهی از شکست های خود ، ما در تصور اینکه هرگز "به اندازه کافی خوب" برای رفتن به بهشت ​​مشکل داریم ، مشکل داریم.
البته ، این استدلال انسانی است و هیچ دلیلی در کتاب مقدس ندارد ، اما بخشی از آگاهی جمعی شاهدان یهوه است. یک باور مشترک که مبتنی بر آنچه ما به اشتباه عقل سلیم می بینیم است. این نکته را از دست می دهیم که "با خدا همه چیز ممکن است." (مت 19:26)
سپس س questionsالات دیگر با ماهیت لجستیکی وجود دارد که قضاوت ما را محو می کند. به عنوان مثال ، اگر یک مسح وفادار در زمان شروع آرماگدون فرزندان کوچکی داشته باشد ، چه اتفاقی می افتد؟
واقعیت این است که برای چهار هزار سال تاریخ بشر ، هیچ کس حتی نمی دانست که چگونه یهوه نجات گونه های ما را امکان پذیر می کند. سپس مسیح آشکار شد. متعاقباً ، او ایجاد گروهی را آشکار کرد که در کار ترمیم همه چیز او را همراهی می کردند. فکر نکنیم که طی دو هزار سال گذشته همه جوابها را داریم. آینه فلزی هنوز سر جایش است. (1 قرنیز 13:12) ما فقط می توانیم تصور کنیم که یوهو چگونه کار خواهد کرد - در واقع ، خوب است که تلاش نکنیم.
با این حال ، این واقعیت که در م Fثل FADS برده هایی از حضرت عیسی (ع) وجود دارند ، که بیرون رانده نمی شوند ، بلکه فقط مورد ضرب و شتم قرار می گیرند ، احتمالات را باز می کند. یهوه و عیسی تصمیم می گیرند که چه کسی را به آسمان ببرند و چه کسی را بر روی زمین بگذارند ، چه کسی خواهد مرد و چه کسی زنده خواهد ماند ، چه کسی باید زنده شود و چه کسی را در زمین بگذارد. گرفتن نشان ها تضمین کننده مکان ما در بهشت ​​نیست. با این حال ، این دستور پروردگار ما است و باید از آن اطاعت شود. پایان داستان.
اگر ما بتوانیم چیزی از مثل غلام مومن و با احتیاط را بگیریم ، می توانیم این را بگیریم: نجات و پاداشی که به ما اعطا می شود بسیار به خود ما بستگی دارد. بنابراین بگذارید هر یک از ما تلاش کنیم تا در زمان مناسب ، برده های خود را تغذیه کنیم ، وفادار به پیام حقیقت و با احتیاط در رساندن پیام به دیگران هستیم. باید به یاد داشته باشیم که عنصر مشترک دیگری هم در روایت متیو و هم از لوک وجود دارد. در هر یک ، استاد به طور غیر منتظره ای برمی گردد و پس از آن هیچ وقت برای بردگان وجود ندارد تا مسیر زندگی خود را تغییر دهند. بنابراین بیایید از زمان باقی مانده برای خود استفاده کنیم تا هم با وفا باشیم و هم با احتیاط.

 


[I] از آنجا که ما در جای دیگر در این انجمن مستقر شده ایم که هیچ مبنایی برای ایمان به سیستم دو طبقه ای از مسیحیت وجود ندارد که اقلیت آن را مسح شده با روح مقدس قلمداد کنند در حالی که اکثریت چنین مسح هایی را دریافت نمی کنند ، ما از استفاده از اصطلاح " مسیحی مسح شده "به عنوان کار برکنار شده است.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    36
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x