برخی اظهار نظر کردند که ما باید در این بخش مثبت تر باشیم. کاملاً موافقیم ما دوست نداریم هیچ چیز بهتر از این باشد که فقط از حقیقت مثبت و سازنده کلام خدا صحبت کنیم. با این حال ، برای ساختن زمینی که سازه ای از قبل وجود دارد ، ابتدا باید بافت قدیمی را خراب کرد. آخرین من پست یک مورد است. من خودم شخصاً نتیجه گیری را بسیار جالب ارزیابی کردم ، همانطور که برای تعدادی دیگر نتیجه گیری کردم ، برای نظر دادن. هنوز ، برای بیان این نکته ، لازم بود که راه را با نشان دادن مغالطه سیاست ما ، که نام الهی را در کتاب مقدس وارد می کند ، از ابتدا پاک کنیم.
مشکلی که ما با آن روبرو هستیم ، همان مشکلی است که همه انسانها در همه زمانها و تقریباً در هر کاری با آن روبرو هستند. من به تمایل ما برای باور داشتن آنچه می خواهیم باور کنیم اشاره می کنم. این امر توسط پیتر در 2 پطرس 3: 5 برجسته شد ، "برای ، طبق آرزوی آنها، این واقعیت فرار از توجه آنها ... "
آنها امتیاز را از دست دادند زیرا می خواستند نقطه را از دست بدهند. ممکن است فکر کنیم که ما به عنوان شاهدان یهوه بالاتر از اینها هستیم ، اما در حقیقت تنها راه فرار هر انسانی از این دام خودساخته این است که بخواهیم یا آرزو کنیم که به واقعیت باور داشته باشیم. شخص باید حقیقت را بیش از هر چیز دیگر - همه ایده ها و مفاهیم دیگر - دوست داشته باشد تا با موفقیت این چالش را برآورده کند. انجام این کار آسان نیست زیرا سلاح های زیادی علیه ما جمع شده اند و اضافه کردن بار به خود ضعیف و گناهکار خودمان با تمام خواسته ها ، خواسته ها ، تعصبات و معاملات خود بستگی دارد.
پولس به افسسی ها در مورد لزوم حفظ هوشیاری هشدار داد: "بنابراین ما دیگر نباید کودک باشیم ، مثل موج ها پرت شویم و هر بادی از آموزش با استفاده از حیله با استفاده از مردان حیله گری در طرح های فریبنده"(اثری 4: 14)
نشریات ما اصول بسیار خوبی برای زندگی دارند و اغلب توسط مردان خوب مسیحی که فقط بهترین چیز را برای ما می خواهند به زیبایی نوشته شده است. با این حال ، خودفریبی که پیتر از آن گفت نه تنها نسبت به آنچه تعلیم داده شده بلکه در ذهن و قلب معلم نیز تأثیر دارد.
هر تعلیمی که ارائه شود ، ما باید مایل باشیم ترجیح طبیعی را که ممکن است برای کسانی که دارای قدرت هستند احساس کنیم ، کنار بگذاریم و همه امور را با دلسوزی بررسی کنیم. شاید من غلط صحبت می کنم. شاید "دلسوز" دقیقاً همان چیزی باشد که نباید باشیم. زیرا این اشتیاق به حقیقت است که ما را از باطل پاک می کند. البته بیش از هر چیز عشق ما به منبع حقیقت است: پدر ما ، یهوه خدا.
چگونه می توان از گمراه شدن جلوگیری کرد؟ ما باید دیگر مانند یک کودک رفتار نکنیم. کودکان به راحتی اعتماد به نفس می کنند و از مهارت لازم برای بررسی دقیق شواهد برخوردار نیستند. به همین دلیل پل ما را ترغیب کرد که دیگر کودک نباشیم.
ما باید مهارت های استدلال بزرگسالان را رشد دهیم. متأسفانه ، این قیاس با این واقعیت تضعیف می شود که امروزه بسیاری از بزرگسالان فاقد مهارت استدلال منطقی هستند. بنابراین ما به عنوان مسیحی به چیز دیگری نیاز داریم. ما باید "به قد و قامت یک انسان کامل رشد کنیم ، اندازه ای از قد و قامت متعلق به کامل بودن مسیح." (افسر 4: 13) برای رسیدن به این مهم ، یکی از مواردی که باید به دست بیاوریم شناخت تکنیک هایی است که برای فریب ما استفاده می شود. اینها می توانند ظریف ترین باشند.
به عنوان مثال ، دوستی که مشغول طرح مطالب عمومی بود ، "یک اجتماع وفادار تحت رهبری مسیح" ، متوجه شد که ایده وفاداری به هیئت حاکمه با ظرافت چگونه مطرح شد و به آن اهمیت داده شد. به صورت خلاصه ، طرح کلی منطق زیر را معرفی می کند.

  1. مسیح مستحق وفاداری ما است.
  2. همه باید وفاداری نشان دهند.
  3. برده وفادار به منافع زمینی این جماعت اهمیت می دهد.
  4. افراد مومن وفادار به بنده وفادار می چسبند.

توجه کنید که چگونه رئوس هرگز در واقع نمی گوید ما باید به عیسی وفادار باشیم. فقط این است که او شایسته وفاداری ما است ، که ما با نشان دادن وفاداری به بنده وفادار که اکنون کاملاً در هیئت حاکمه به او اعطا شده ، به او عرضه می کنیم؟
این یک تعمیم اشتباه است ، یک نوع مغالطه استقرایی; نتیجه گیری بر اساس مقدمات ضعیف واقعیت این است که ما باید به مسیح وفادار باشیم. پیش فرض نادرست این است که وفاداری ما به مسیح با وفاداری به مردان حاصل می شود.

خطاهای منطقی

در حالی که بسیاری از مواردی که در انتشارات خود آموزش می دهیم باعث ایجاد انگیزه می شود ، اما متأسفانه ما همیشه به استاندارد بالایی که رهبرمان ، مسیح تعیین کرده است ، نمی رسیم. بنابراین ما به خوبی می توانیم تکنیک هایی را که هر از چند گاهی برای گمراه کردن ما استفاده می شود ، درک کنیم.
بیایید یک مورد را مثال بزنیم. آخرین نسخه ما از جدید ترجمه جهانی ضمیمه منابع J را که قبلاً برای توجیه درج نام یهوه در کتاب مقدس مسیحی استفاده می شد ، حذف کرده است. درعوض ضمیمه A5 را به ما داده است كه در آن بیان شده است "شواهد قانع كننده ای وجود دارد كه Tetragrammaton در نسخه های اصلی یونان آمده است." سپس این را ارائه می دهد شواهد قانع کننده در 9 پاراگراف نقطه شروع از صفحه 1736.
هر یک از این نه نکته برای خواننده عادی قانع کننده به نظر می رسد. با این حال ، دیدن آنها برای آنچه که هستند فکر زیادی نمی کند: مغالطه های منطقی که منجر به نتیجه گیری معیوب می شود. ما هر یک را بررسی خواهیم کرد و سعی خواهیم کرد مغالطه به کار رفته را شناسایی کنیم تا ما را متقاعد کند که این نکات شواهد واقعی هستند ، نه فقط تصورات انسانی.

سفسطه Strawman

La Fallfish Strawman یکی از مواردی است که استدلال برای سهولت در حمله به نادرست نمایش داده می شود. اساساً ، برای پیروزی در استدلال ، یک طرف با طرح استدلال در مورد چیز دیگری غیر از آنچه در واقع است ، یک آدم استعاره ای استعاره ای می سازد. نه گلوله بحث استدلال مترجمان هنگام جمع شدن ، یک مغالطه معمولی است. آنها تصور می كنند كه تنها آنچه لازم است اثبات این است كه مسیحیان قرن اول نام یهوه را می دانند و از آن استفاده می كنند.
این اصلاً بحث نیست. واقعیت این است که کسانی که بر خلاف عمل درج نام الهی در هر ترجمه از کتاب مقدس مسیحی بحث می کنند با کمال میل بیان می کنند که شاگردان هم نام الهی را می دانند و هم از آن استفاده می کنند. بحث در این مورد نیست. این در مورد این است که آیا آنها هنگام نوشتن کتاب مقدس مقدس الهام گرفته اند که آن را وارد کنند.

مغالطه تصدیق متعاقب

نویسندگان اکنون با ساختن كفن خود ، باید الف را اثبات كنند (كه نویسندگان كتاب مقدس مسیحی هم نام او را می شناختند و هم از آن استفاده می كردند) تا بطور خودکار B را اثبات كند (كه باید آن را در نوشته های خود نیز درج كرده باشند).
این یک مغالطه گزاره ای است که به آن گفته می شود تأیید نتیجه: اگر A درست باشد ، B نیز باید صادق باشد. 
به نظر می رسد سطحی است ، اما این همان جایی است که مغالطه وارد می شود. بیایید این را اینگونه نشان دهیم: هنگامی که من جوانی بودم چندین سال در خارج از کشور بودم و در این مدت چندین نامه به پدرم نوشتم. من هرگز یک بار از نام او در آن نامه ها استفاده نکردم ، بلکه او را فقط به عنوان "پدر" یا "پدر" خطاب کردم. من همچنین برای دوستانی که به دیدار من می آمدند نامه نوشتم. در کسانی که از آنها خواستم با پدرم تماس بگیرند تا بتوانند از او هدیه ای برای من بیاورند. در آن نامه ها نام و آدرس پدرم را به آنها دادم.
سالها بعد ، اگر کسی به این نامه نگاری نگاه می کرد ، می توانست ثابت کند که من هم اسم پدرم را می دانستم و هم از او استفاده کردم. آیا این مبنایی را به آنها می دهد که استدلال کنند مکاتبات شخصی من و پدرم حتماً نام او را نیز در بر داشته است؟ عدم وجود آن دلیل است که به طریقی توسط افراد ناشناخته برداشته شده است؟
فقط به این دلیل که A صحیح است ، به معنای خودکار به معنای درست بودن B نیز نیست - سفسطه بودن تأیید در نتیجه.
بگذارید اکنون به هر نقطه گلوله ای نگاه کنیم و ببینیم که چگونه اشتباهات شخصی بر یکدیگر ایجاد می کنند.

مغالطه ترکیب

اولین سفسطه ای که نویسندگان از آن استفاده می کنند همان چیزی است که به آن گفته می شود مغالطه ترکیب. این زمانی است که نویسنده واقعیتی را در مورد یک قسمت از چیزی بیان می کند و سپس فرض می کند از آنجا که در آنجا صدق می کند ، در مورد قسمت های دیگر نیز صدق می کند. دو نکته مهم را در نظر بگیرید.

  • نسخه هایی از کتابهای عبری که در روزهای عیسی و رسولان به کار رفته بودند ، شامل متن چهار گانه در متن بود.
  • در روزهای عیسی و رسولان او ، تتراگراماتون نیز در ترجمه های یونانی کتابهای عبری ظاهر شد.

به یاد داشته باشید ، این دو نکته به صورت زیر ارائه می شوند شواهد قانع کننده.
این واقعیت که کتاب مقدس عبری حاوی Tetragrammaton است ، نیازی نیست که کتاب مقدس یونان مسیحی نیز آن را داشته باشد. برای نشان دادن این که مغالطه ترکیب است ، در نظر بگیرید که کتاب استر شامل نام الهی نیست. با این حال ، طبق این استدلال ، این نام باید در اصل نام الهی را داشته باشد ، زیرا هر کتاب دیگری از کتاب مقدس عبری حاوی آن است؟ بنابراین ، باید نتیجه بگیریم که نسخه نویسان نام یهوه را از کتاب استر حذف کردند. چیزی که ما ادعا نمی کنیم.

خطاهای ناشی از ضعف و معادلات ضعیف

نکته بعدی شواهد به اصطلاح ترکیبی از حداقل دو اشتباه است.

  • کتاب مقدس مسیحیان یونان خود گزارش می دهد که عیسی غالباً به نام خدا مراجعه می کرد و آن را برای دیگران می دانست.

اول اینکه مغالطه ضعف القاء. استدلال ما این است که از آنجا که عیسی از نام خدا استفاده کرد ، نویسندگان مسیحی نیز از آن استفاده کردند. از آنجا که آنها از آن استفاده می کردند ، آنها می توانستند هنگام نوشتن آن را ضبط کنند. هیچ یک از اینها اثبات نیست. همانطور که قبلاً توضیح دادیم ، پدرم نام خودش را می دانست و از آن استفاده می کند ، من در مواردی که لازم بود از آن استفاده می کردم. این بدان معنی نیست که وقتی من در مورد او با خواهر و برادرهایم صحبت کردم ، به جای پدر یا پدر از آن استفاده کردم. این خط از استدلال قیاسی ضعیف با در نظر گرفتن مغالطه دیگری ، یعنی مغالطه تعادل یا ابهام.
برای یک مخاطب مدرن ، گفتن "عیسی نام خدا را به دیگران نشان داد" به این معنی است که او آنچه را خدا می گفتند به مردم گفت. واقعیت این است که یهودیان همه می دانستند که نام خدا یهوه است ، بنابراین گفتن اینکه عیسی این نامگذاری خدا را برای آنها معلوم کرد نادرست است. مثل این خواهد بود که ما بگوییم ما در یک جامعه کاتولیک تبلیغ می کنیم تا نام مسیح را مشهور کنیم. همه کاتولیک ها می دانند که او را عیسی نامیده اند. صرف اینكه به كاتولیك ها بگوییم كه پروردگار عیسی نامیده می شود ، تبلیغ در یك محله كاتولیك چه فایده ای خواهد داشت؟ واقعیت این است ، وقتی عیسی صریحاً اظهار داشت: "من به نام پدرم آمده ام" ، او به معنای دیگری از این كلمه اشاره می كرد ، معنایی كه به راحتی برای مخاطبان یهودی وی قابل فهم بود. نویسنده در اینجا مغالطه گویی را برای تمرکز بر معنای غلط کلمه "name" به کار می برد تا حرف خود را بگوید ، نه نکته ای که عیسی گفته بود. (یوحنا 5:43)
ما به نام پدر ، پسر و روح مقدس تعمید می دهیم. روح القدس نامی ندارد اما نامی دارد. به همین ترتیب ، فرشته به مریم گفت كه فرزند او "امانوئل ، به معنای" با ما خداست "نامیده خواهد شد. عیسی را هرگز امانوئل نمی نامیدند ، بنابراین استفاده از این نام در ذات نامگذاری مانند "تام" یا "هری" نبود.
عیسی با عبرانیان صحبت می کرد. شواهدی وجود دارد که متی انجیل خود را به عبری نوشت. در عبری ، همه نام ها یک معنی دارند. در حقیقت ، کلمه "name" به معنای واقعی کلمه به معنای "شخصیت" است. بنابراین وقتی عیسی گفت "من به نام پدرم می آیم" ، به معنای واقعی کلمه می گفت ، "من به شخصیت پدرم می آیم". هنگامی که او گفت که نام خدا را به مردم معرفی کرد ، در واقع شخصیت خدا را شناخته می کرد. از آنجا که او تصویر کاملی از این پدر بود ، می توانست بگوید کسانی که او را دیدند ، پدر را نیز دیدند ، زیرا برای درک شخصیت یا ذهن مسیح ، درک شخصیت یا ذهن خدا بود. (مات 28:19 ؛ 1:23 ؛ یوحنا 14: 7 ؛ 1 قران 2:16)
با توجه به این واقعیت ، بیایید به نقطه گلوله ضمیمه A5 خود نگاه کنیم.

  • کتاب مقدس مسیحیان یونان خود گزارش می دهد که عیسی غالباً به نام خدا مراجعه می کرد و آن را برای دیگران می دانست.

عیسی آمد تا نام یا شخصیت خدا را برای افرادی که قبلاً نامگذاری YHWH را می دانستند ، اما معنی آن را نمی فهمید. مطمئناً معنای تقویت شده ای که عیسی در انتظار آشکار کردن آن نبود. او یهوه را به عنوان پدری دوست داشتنی ، نه فقط پدری برای ملت یا قوم ، بلکه پدر هر فرد نشان داد. این باعث شد که همه ما برادرانمان به روشی خاص باشیم. ما نیز برادران عیسی شدیم و بدین وسیله به خانواده جهانی که از آن بیگانه شده بودیم پیوستیم. (روم 5:10) این مفهومی بود که تقریباً با ذهنیت عبری و یونانی بیگانه بود.
بنابراین ، اگر می خواهیم منطق این نقطه را به کار ببریم ، بیایید این کار را بدون مغالطه ابهام یا ابهام انجام دهیم. همانطور که عیسی از آن استفاده کرد ، بیایید از اصطلاح "name" استفاده کنیم. با انجام این کار ، انتظار داریم چه چیزی را ببینیم؟ ما انتظار داریم که نویسندگان مسیحی نقاشی یهوه را در شخصیت پدر مهربان ، دلسوز و محافظت کننده خود داشته باشند. و این دقیقاً همان چیزی است که ما می بینیم ، حدود 260 بار! حتی بیش از همه منابع جعلی J که فقط پیام حضرت عیسی را اشتباه می گیرند.

سفسطه Incredulity شخصی

بعد با آن روبرو می شویم سفسطه بی پروایی شخصی.  این در شرایطی است که شخصی استدلال می کند که چیزی باید صحیح باشد ، زیرا باورنکردنی به نظر می رسد که نمی تواند واقعیت داشته باشد.

  • از آنجا که کتاب مقدس یونان مسیحی علاوه بر الهام بخش از کتاب مقدس مقدس عبری ، ناپدید شدن ناگهانی نام خداوند از متن به نظر می رسد متناقض است.

ممکن است متناقض به نظر می رسد اما این فقط احساسات انسانی است ، نه شواهد محکم. ما تعصب داشته ایم که اعتقاد داریم وجود نام الهی حیاتی است ، بنابراین فقدان آن اشتباه است و بنابراین باید به عنوان کار نیروهای شرور توضیح داده شود.

Post Hoc Ergo Proper Hoc

این لاتین است "پس از این ، به همین دلیل".

  • نام الهی به شکل مختصر آن در کتابهای مقدس یونان مسیحی ظاهر می شود.

بنابراین بحث اینگونه پیش می رود. نام الهی به اختصار "Jah" است و در نامهایی مانند "Jesus" ("Yahoo is Salvation") و عباراتی مانند "Hallelujah" ("Jah ستایش") درج می شود. نویسندگان مسیحی این را می دانستند. آنها با الهام از خود ، نام هایی مانند "عیسی" و کلماتی مانند "هاللوجا" نوشتند. بنابراین نویسندگان مسیحی نیز از نام کامل الهی در نوشته های خود استفاده می کردند.
این یک بحث احمقانه است. متأسفم اگر به نظر سخت می آید ، اما گاهی اوقات شما فقط باید یک بیل یا یک بیل صدا بزنید. واقعیت این است که کلمه "Hallelujah" این روزها اغلب استفاده می شود. یکی آن را در ترانه های محبوب ، در فیلم ها می شنود - من حتی آن را در تبلیغات صابون شنیدم. بنابراین آیا باید نتیجه بگیریم که مردم نام یهوه را نیز می دانند و از آن استفاده می کنند؟ حتی اگر به مردم آگاهی داده شود که "هاللوجا" نام الهی را به صورت مختصر ذکر کرده است ، آیا در نتیجه آنها قصد دارند از آن در گفتار و نوشتن استفاده کنند؟
بدیهی است که این گلوله برای تقویت مغالطه استراومن است که شاگردان نام خدا را می دانستند. همانطور که در بحث کردیم ، این مسئله نیست و ما توافق خواهیم کرد که آنها نام او را می دانند ، اما چیزی تغییر نمی کند. آنچه این موضوع را بیشتر مضحک می کند این است که ، همانطور که قبلاً نیز نشان دادیم ، این نکته خاص حتی بحث ولگرد را اثبات نمی کند.

درخواست به احتمال

به یاد داشته باشید که ما در مورد مواردی صحبت می کنیم که به عنوان "شواهد قانع کننده" ارائه می شوند.

  • نوشته های اولیه یهود نشان می دهد که مسیحیان یهودی در نوشته های خود از نام الهی استفاده می کردند.

این واقعیت که نوشته های مسیحیان یهودی از یک قرن پس از نگارش کتاب مقدس حاوی نام الهی است ، به عنوان "دلیل احتمالی" بیان شده است که معتقد است کلمه الهام گرفته شده نیز حاوی آن است. احتمال همان شواهد نیست. علاوه بر این ، عوامل دیگر نیز به راحتی کنار گذاشته می شوند. آیا این نوشته های بعدی متوجه جامعه مسیحیان بوده است یا افراد خارجی؟ مطمئناً شما به خدا به نام او به غیرخودی مراجعه می کنید ، همانطور که پسری با پدران غریبه در مورد پدرش صحبت می کند از نام پدرش استفاده می کند. با این حال ، پسری که با خواهر و برادرش صحبت می کند هرگز از نام پدرش استفاده نمی کند. او به راحتی می گفت "پدر" یا "پدر".
عامل اصلی دیگر این است که این نوشته های مسیحیان یهودی الهام نگرفته است. نویسندگان این نوشته ها مرد بودند. نویسنده کتاب مقدس مسیحیان ، یهوه خداست ، و او به نویسندگان الهام می دهد که در صورت انتخاب نام خود را در آن بنویسند یا اگر خواسته او است ، از "پدر" یا "خدا" استفاده کنند. یا حالا ما به خدا می گوییم چه کاری باید انجام می داد؟
اگر یهوه امروز از نوشتن برخی از "طومارهای جدید" الهام گرفته است ، و ترجیح می دهد نویسنده را در ذکر نام خود تحریک نکند ، اما شاید از او فقط به عنوان خدا یا پدر یاد می کند ، نسل های آینده می توانند صحت این نوشته های الهام گرفته شده جدید را زیر سوال ببرند همان مبنایی که ما در ضمیمه A5 استفاده می کنیم. پس از همه ، تا به امروز ، برج مراقبت مجله بیش از یک ربع میلیون بار از نام یهوه استفاده کرده است. بنابراین ، استدلال پیش می رود ، نویسنده با الهام از آن نیز باید استفاده کرده باشد. استدلال در آن زمان مانند الان اشتباه خواهد بود.

درخواست به مرجع

این مغالطه مبتنی بر این ادعا است که باید چیزی درست باشد زیرا برخی از مقامات ادعا می کنند.

  • برخی از اندیشمندان کتاب مقدس اعتراف می کنند که به نظر می رسد نام الهی در نقل قول های عبری موجود در کتاب های یونان مسیحی ظاهر شده است.
  • مترجمان شناخته شده كتاب مقدس از نام خدا در مسیحیان یونان مسیحی استفاده كرده اند.

بسیاری از دانشمندان کتاب مقدس اذعان می کنند که خدا یک تثلیث است و انسان دارای روح جاودانه است. بسیاری از مترجمان شناخته شده کتاب مقدس نام خدا را از کتاب مقدس حذف کرده اند. ما نمی توانیم وزن اقتدار را فقط وقتی بخواهیم که مناسب خودمان باشد.

Argumentum ad Populum

این مغالطه نظر اکثریت یا مردم است. که به عنوان "استدلال باند واگن" نیز شناخته می شود ، معتقد است که چیزی باید درست باشد زیرا همه آن را باور دارند. البته ، اگر بخواهیم این استدلال را بپذیریم ، تثلیث را آموزش می دهیم. با این حال ، همانطور که برای آخرین نتیجه از XNUMX گلوله استفاده می کنیم ، مایلیم که هر زمان مناسب آن باشد از آن استفاده کنیم.

  • ترجمه های کتاب مقدس در بیش از صد زبان مختلف حاوی نام الهی در کتاب مقدس یونان مسیحی است.

حقیقت ماجرا این است که اکثریت قریب به اتفاق ترجمه های کتاب مقدس نام الهی را حذف کرده اند. بنابراین اگر استدلال bandwagon همان چیزی است که ما می خواهیم سیاست خود را بر اساس آن بنا کنیم ، پس باید نام الهی را به کلی حذف کنیم زیرا افراد بیشتری سوار آن باند واگن خاص می شوند.

در خلاصه

با مرور "شواهد" ، آیا آن را "قانع کننده" می دانید؟ آیا شما حتی آن را مدرک می دانید یا اینکه فقط حدس و گمان و استدلال مغالطه آمیز زیادی است؟ نویسندگان این ضمیمه احساس می کنند که پس از ارائه این حقایق ، فقط دلیل برای گفتن دارندبدون شک، مبنای روشنی برای بازیابی نام الهی ، یهوه ، در کتاب مقدس یونان مسیحی وجود دارد. " [معدن ایتالیا] آنها سپس در مورد تیم ترجمه NWT ادامه می دهند ، "آنها احترام زیادی برای نام الهی قائلند و ترس سالم از حذف هر آنچه در متن اصلی وجود دارد را دارند. - مکاشفه 22:18 ، 19"
افسوس ، هیچ اشاره ای به "ترس سالم" مربوطه از اضافه کردن هر آنچه در متن اصلی وجود ندارد ، نیست. نقل از مکاشفه 22:18 ، 19 نشان می دهد که آنها از مجازات افزودن یا کسر از کلام خدا مطلع هستند. آنها در انجام کاری که انجام داده اند احساس توجیه می کنند و داور نهایی آن یهوه خواهد بود. با این حال ، ما باید تصمیم بگیریم که آیا استدلال آنها را به عنوان حقیقت قبول می کنیم یا صرفاً نظریه های انسان ها را. ما ابزار داریم
"اما ما می دانیم که پسر خدا آمده است ، و او به ما توانایی فکری داده است که ما می توانیم دانش واقعی را بدست آوریم. "(اول یوحنا 1:5)
این ما هستیم که می توانیم از این موهبت خداوند استفاده کنیم. اگر این کار را نکنیم ، در معرض خطر تحت تأثیر قرار گرفتن "هر بادی از آموزش با نیرنگ مردانه ، با حیله گری در برنامه های فریبنده" هستیم.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    10
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x