او به شما گفته است ، ای مرد خاکی ، چه چیز خوبی است. و خداوند چه چیزی را از شما درخواست می کند اما عدالت را به کار بگیرید و محبت کنید و محبت کنید و در راه رفتن با خدای خود متواضع باشید؟ - Micah 6: 8

جدایی ، عدم مشارکت و عشق به مهربانی

دومین شرط سه مورد خداوند برای انسان زمینی چه ارتباطی با اخراج از جامعه دارد؟ برای پاسخ دادن به آن ، بگذارید در مورد یک برخورد اتفاقی که مدتی قبل مورد توجه من قرار گرفت ، برای شما بگویم.
دو شاهد یهوه برای اولین بار در یک جمع مسیحیان ملاقات می کنند. در طی مکالمه ای که انجام می شود ، یکی فاش می کند که او یک مسلمان سابق است. برادر اول با شیفتگی ، از او می پرسد چه چیزی او را به سمت شاهدان یهوه سوق داده است. مسلمان سابق توضیح می دهد که موضع ما در جهنم است. (آتش جهنم نیز به عنوان بخشی از دین اسلام آموزش داده می شود.) او توضیح می دهد که چگونه همیشه احساس می کرد این آموزه خدا را بسیار ناعادلانه نشان می دهد. استدلال او این است که از آنجا که او هرگز خواستار به دنیا آمدن نبوده است ، خدا چگونه ممکن است فقط دو گزینه به او بدهد: "اطاعت کن یا برای همیشه شکنجه شوی". چرا او نمی توانست قبل از اینکه خداوند زندگی ای را که هرگز از او طلب نکرد ، به همان حالت نیستی که در آن بود ، برگرداند؟
وقتی این رویکرد جدید را برای مقابله با آموزه های دروغین Hellfire شنیدم ، فهمیدم این حقیقت بزرگ این برادر کشف کرده است.

سناریو A: خدای عادل: شما وجود ندارید. خدا شما را به وجود می آورد. برای ادامه موجودیت ، باید از خدا اطاعت کنید وگرنه به آنچه که نبودید باز می گردید.

سناریو B: خدای ناعادل: شما وجود ندارید. خدا شما را به وجود می آورد. شما بخواهید یا نخواهید به وجود خود ادامه خواهید داد. تنها گزینه های شما اطاعت یا شکنجه های بی پایان است.

هر از گاهی ، برخی از اعضای سازمان ما مایل به عقب نشینی هستند. آنها نه گناه می کنند و نه باعث اختلاف و تفرقه می شوند. آنها به سادگی مایل به استعفا هستند. آیا آنها موازی با سناریوی A را تجربه خواهند کرد و به سادگی به حالتی که در آن بودند قبل از اینکه یکی از شاهدان یهوه باشند بازمی گردند یا نسخه سناریوی B تنها گزینه آنها است؟
بیایید این را با یک مورد فرضی از رشد یک دختر جوان در خانواده ای از شاهدان یهوه نشان دهیم. ما او را "سوزان اسمیت" صدا خواهیم کرد.[I]  در 10 سالگی سوزان ، می خواهد پدر و مادر و دوستان خود را راضی کند ، ابراز تمایل می کند که تعمید بخورم. او سخت درس می خواند و در 11 سالگی آرزوی او برآورده می شود ، این باعث خوشحالی همه جماعت می شود. در ماههای تابستان ، پیشگامان کمکی سوزان. در 18 سالگی او به عنوان پیشگام منظم شروع می کند. با این حال ، همه چیز در زندگی او تغییر می کند و تا زمانی که سوزان 25 ساله است ، او دیگر نمی خواهد به عنوان یکی از شاهدان یهوه شناخته شود. او به کسی نمی گوید چرا. هیچ چیز در سبک زندگی او با اعمال پاک و مسیحی که شاهدان یهوه به آن مشهور هستند منافات ندارد. او فقط نمی خواهد یکی شود ، بنابراین از بزرگان محلی می خواهد نام او را از لیست عضویت جماعت حذف کنند.
آیا سوزان می تواند به حالتی که قبل از غسل تعمید در آن بود برگردد؟ آیا سناریوی A برای سوزان وجود دارد؟
اگر بخواهم این س ofال را از شخص غیر شاهد بپرسم ، او احتمالاً برای پاسخ به jw.org مراجعه می کند. با گوگل "آیا شاهدان یهوه از خانواده اجتناب می کنند" ، این را پیدا کرد پیوند که با کلمات باز می شود:

"کسانی که به عنوان شاهدان یهوه تعمید می یافتند اما دیگر به دیگران موعظه نمی کنند ، حتی ممکن است از ارتباط با همرزمان خود دور شوند. نه خجالت زده در واقع ، ما به آنها دسترسی پیدا می کنیم و سعی می کنیم تا از اهمیت معنوی آنها بکاهیم. "[boldface افزود]

این تصویری از مردم مهربان را به تصویر می کشد. کسی که دین خود را به کسی تحمیل نمی کند. مطمئناً چیزی برای مقایسه با خدای جهنم مسیحیت / اسلام وجود ندارد که به غیر از انطباق کامل یا عذاب ابدی چاره ای به مرد نمی دهد.
مشکل این است که آنچه که ما به طور رسمی در وب سایت خود می گوییم ، نمونه ای کلاسیک از چرخش سیاسی است که به منظور پنهان کردن حقیقت نه چندان خوشایند ، برای ارائه تصویر مطلوب طراحی شده است.
سناریوی فرضی ما با سوزان واقعاً فرضی نیست. متناسب با وضعیت هزاران نفر است. حتی دهها هزار آیا در دنیای واقعی ، کسانی که دوره ای مانند سوزان را دنبال می کنند ، طرد می شوند؟ مطابق وب سایت jw.org نیست. با این حال ، هر عضو صادق شاهدان یهوه موظف است با "بله" قاطع پاسخ دهد. بسیار خوب ، شاید مورد جنجالی نباشد. به احتمال زیاد یک "بله" سر آویزان ، چشمان افتاده ، لرزاننده پا و نیمه مبهوت خواهد بود. اما "بله" ، با این وجود.
واقعیت این است که بزرگان موظف به پیروی از قوانینی هستند که توسط هیئت حاكمه شاهدان یهوه وضع شده و سوزان را جدا از هم می دانند. تفاوت جدا شدن از شرکت و جدا شدن از آن مانند تفاوت در ترک و اخراج است. در هر صورت شما در خیابان خواهید بود. اعزام از همکاری یا جدا شدن ، همان اعلامیه از سکوی سالن پادشاهی اعلام می شود:  سوزان اسمیت دیگر یکی از شاهدان یهوه نیست.[II]  از آن به بعد ، او از همه خانواده و دوستانش جدا خواهد شد. هیچ کس دیگر با او صحبت نمی کند ، حتی برای سلام و احترام مودبانه نباید او را در خیابان رد کند یا در یک جلسه جماعت او را ببیند. خانواده اش مانند پاریا با او رفتار می کردند. بزرگترها آنها را از برقراری ارتباط غیر ضروری با او منصرف می کنند. به بیان ساده ، او یک فرد رانده شده خواهد بود و اگر خانواده یا دوستانشان حتی با گفتگو با وی از این رویه سازمانی تخطی می کنند ، به آنها متهم می شوند که به خدا و سازمان او بی وفا هستند. و اگر آنها به بی اعتنایی به مشاوره ادامه می دادند ، از آنها پرهیز می کردند (اخراج می شوند).
اکنون اگر سوزان تعمید ناپذیر می ماند ، همه این اتفاقات نمی افتاد. او می توانست تا بزرگسالی بزرگ شود ، حتی سیگار بکشد ، مست شود ، در اطراف بخوابد و جامعه JW هنوز هم می تواند با او صحبت کند ، به او موعظه کند ، او را تشویق کند که روش زندگی خود را تغییر دهد ، با او کتاب مقدس بخواند ، حتی او را به یک شام خانوادگی بخورید. همه بدون عواقب. با این حال ، هنگامی که او غسل تعمید شد ، او در سناریوی خدای آتش جهنم ما بود. از آن به بعد ، تنها انتخاب او اطاعت از تمام دستورالعمل های هیئت حاکمه شاهدان یهوه بود ، یا اینکه از همه کسانی که دوست داشته است جدا شود.
با توجه به این گزینه ، بیشتر کسانی که مایل به ترک سازمان هستند سعی می کنند بی سر و صدا دور شوند ، امیدوارند که مورد توجه واقع نشوند. با این حال ، حتی در اینجا ، کلمات خوب و مهربانانه انتخاب شده از پاراگراف اول وب سایت ما به این سوال پاسخ می دهند "آیا شما از اعضای سابق دین خود دوری می کنید؟" یک نوع شرم آور است.
این را از نظر بگیرید گله خدا را چوپان کنید کتاب:

کسانی که سالها شریک نبودند[III]

40 در تصمیم گیری در مورد تشکیل کمیته قضایی یا خیر ، اعضای بزرگان باید موارد زیر را در نظر بگیرند:

    • آیا او هنوز هم به عنوان شاهد معتقد است؟
    • آیا او به طور کلی به عنوان شاهد در جماعت یا جامعه شناخته می شود؟
    • آیا فرد اندازه گیری تماس یا ارتباط با جماعت را داشته است تا تأثیر فرار یا فاسد شدن وجود داشته باشد؟

این راهنمایی از طرف هیئت حاکمه معنایی ندارد مگر اینکه هنوز بتوانیم چنین افرادی را به عنوان عضوی از جماعت و در نتیجه تحت اختیار آن در نظر بگیریم. اگر یک غیر شاهد در جامعه گناه می کرد - مثلاً مرتکب زنا می شد - آیا تشکیل کمیته قضایی را در نظر می گیریم؟ چقدر مسخره خواهد بود با این حال ، اگر همان فرد قبلی تعمید می گرفت اما حتی سالها قبل از آن دور شده بود ، همه چیز تغییر می کند.
خواهر فرضی ما سوزان را در نظر بگیرید.[IV] بیایید بگوییم او در 25 سالگی به راحتی دور شد. سپس در 30 سالگی شروع به سیگار کشیدن کرد ، یا شاید الکلی شد. آیا همچنان او را به عنوان عضوی سابق در نظر می گیریم و این که چگونه آنها با شرایط کنار می آیند ، همانطور که وب سایت ما نشان می دهد ، به عهده خانواده است؟ شاید او به حمایت خانواده احتیاج داشته باشد. یک مداخله حتی آیا می توانیم بر اساس وجدان آموزش دیده مسیحی خود ، این کار را به عهده خودشان بگذاریم؟ افسوس نه به آنها بستگی ندارد. در عوض ، بزرگان موظف به اقدام هستند.
اثبات نهایی مبنی بر این که با کسانی که دور می شوند مانند اعضای سابق رفتار نمی شود این واقعیت است که اگر بزرگان بر اساس ضوابط فوق الذکر کمیته قضایی در پرونده سوسن تشکیل دهند و تصمیم به ناامنی او را بگیرند ، همان اعلامیه همانطور که در زمان او انجام می شود ، صادر می شود. جدا شد: سوزان اسمیت دیگر یکی از شاهدان یهوه نیست.  اگر سوزان قبلاً عضو جامعه JW نبوده است این اطلاعیه معنایی ندارد. بدیهی است که ما وب سایت خود را عضوی سابق نمی دانیم ، حتی اگر متناسب با سناریوی توصیف شده به عنوان "دور شدن" باشد.
اقدامات ما نشان می دهد که ما هنوز کسانی را که دور می شوند و کسانی که انتشار را متوقف می کنند تحت نظر جماعت در نظر می گیریم. عضو سابق واقعی کسی است که از عضویت خود کناره گیری کند. آنها دیگر تحت اختیار جماعت نیستند. با این حال ، قبل از رفتن آنها ، ما به طور عمومی به همه اعضای جماعت دستور می دهیم که از آنها دوری کنند.
آیا با این روش ، آیا ما نیاز یهو را برای محبت به مهربانی برآورده می کنیم؟ یا ما مانند خدای آتش جهنم مسیحیت دروغین و اسلام رفتار می کنیم؟ آیا مسیح اینگونه عمل می کند؟
یکی از اعضای خانواده که به ایمان شاهدان یهوه نپیوندد ، همچنان می تواند با اعضای خانواده JW خود صحبت و معاشرت کند. با این حال ، یکی از اعضای خانواده که JW می شود و سپس نظر خود را تغییر می دهد ، برای همیشه از تمام اعضای خانواده که ایمان شاهدان یهوه را انجام می دهند قطع خواهد شد. این امر حتی اگر عضو سابق به عنوان یک مسیحی زندگی مثال زدنی داشته باشد نیز وجود خواهد داشت.

معنای "عشق مهربانی" چیست؟

این یک بیان عجیب و غریب برای گوش مدرن است ، اینطور نیست؟ ... "دوست داشتن مهربانی". این خیلی بیشتر از مهربان بودن دلالت دارد. هر یک از سه کلمه مورد نیاز ما از میکا 6: 8 به یک کلمه عملی گره خورده است: ورزش عدالت ، در حالی که متوسط ​​باشد راه رفتن با خدا ، و عشق مهربانی. ما قرار نیست که صرفاً این کارها باشیم ، بلکه باید آنها را انجام دهیم. تا همیشه آنها را تمرین کنید.
اگر مردی بگوید که او واقعاً عاشق بیس بال است ، انتظار دارید که او دائماً در مورد آن صحبت کند ، به بازی های بیس بال بروید ، آماری از بازی و بازیکنان را بخوانید ، آن را از تلویزیون تماشا کنید ، شاید حتی هر وقت فرصتی پیدا کرد آن را بازی کنید. اگر با این حال ، هرگز نشنیده اید که او این حرف را بزند ، تماشا کند یا این کار را انجام دهد ، می دانید که او شما را فریب می دهد ، و احتمالاً خودش.
دوست داشتن مهربانی به معنای رفتار ناپذیر و مهربانانه در همه معاملات است. این به معنای دوست داشتن مفهوم مهربانی است. این بدان معنی است که بخواهید همیشه مهربان باشید. بنابراین ، وقتی عدالت را اعمال می کنیم ، با عشق غالب ما به مهربانی ، معتدل می شود. عدالت ما هرگز سخت و سرد نخواهد بود. ممکن است بگوییم مهربان هستیم ، اما این میوه ای است که تولید می کنیم در مورد درستی یا عدم وجود آن شهادت می دهد.
مهربانی بیشتر اوقات به کسانی که نیاز مبرم دارند ابراز می شود. ما باید خدا را دوست داشته باشیم اما آیا هرگز فرصتی پیش می آید که خداوند به ما احتیاج داشته باشد که با او مهربان باشیم؟ مهربانی در هنگام رنج بیشتر مورد نیاز است. به همین ترتیب مانند رحمت است. برای اینکه نکته خیلی خوبی روی آن نگذاریم ، ممکن است بگوییم که رحمت مهربانی در عمل است. آیا عشق به مهربانی و اعمال رحمت می تواند در نحوه برخورد فردی ما با سیاست سازمان درمورد جداشدگی نقشی داشته باشد؟ قبل از پاسخ به آن ، باید مبانی کتاب مقدس را - در صورت وجود - برای جدا کردن تفاهم کنیم.

آیا مساوی تفکیک با عدم مشارکت کتاب مقدس؟

جالب است که تا سال 1981 بدون ترس از مجازات می توانستید جماعت را ترک کنید. "جدا کردن" اصطلاحی بود که فقط برای کسانی که وارد سیاست یا ارتش می شدند ، به کار می رفت. ما چنین قوانینی "را رد نکرده ایم" تا قوانینی که ممکن است آزار و اذیت زیادی برای ما ایجاد کند ، زیر پا نمانیم. اگر مقام رسمی از ما سال کند که آیا اعضایی را که به ارتش می پیوندند اخراج می کنیم ، می توانیم پاسخ دهیم ، "قطعاً نه! ما اعضای جماعت را که انتخاب می کنند به کشور خود در ارتش یا سیاست خدمت کنند ، اخراج نمی کنیم. " با این وجود ، وقتی اطلاعیه از سیستم عامل اعلام شد ، همه ما می دانستیم که معنای واقعی آن چیست. یا همانطور که مونی پایتون می گوید ، "فلان جدا شده است. میدونی چی میگم؟ میدونی چی میگم؟ تکان دادن ، تکان دادن چشمک چشمک. دیگه نگو دیگر نگو. "
در سال 1981 ، تقریباً در زمان ترک ریموند فرانتز از بیتل ، اوضاع تغییر کرد. تا آن زمان ، برادری که نامه استعفا را تحویل می داد ، مانند هر کسی که "در دنیا" می دیدیم به سادگی رفتار می شد. این سناریو A. پس از 100 سال انتشار نشریه بود برج نگهبانی، ادعا می شود كه یوهو آن زمان را برای آشكار كردن حقایق پنهان تاكنون از طریق هیئت حاكمه درباره موضوع جدا كردن انتخاب كرده است؟ پس از آن ، همه جدا از هم به طور ناگهانی و بدون هشدار به سناریوی ب وارد شدند. این جهت به صورت عقب افتاده اعمال شد. حتی با کسانی که قبل از سال 1981 استعفا داده بودند ، طوری رفتار می شد که گویی تازه جدا شده اند. یک عمل محبت آمیز؟
اگر امروز بخواهید از JW متوسط ​​بپرسید که چرا برادر ریموند فرانتز از همکاری اخراج شده است ، جواب این خواهد بود ، "برای ارتداد". اینطور نبود. واقعیت این است که وی به دلیل صرف ناهار با یکی از دوستان و کارفرمایانی که قبل از شروع موقعیت 1981 از سازمان جدا شده بود ، از همکاری منصرف شد.
هنوز هم ، قبل از اینکه این عمل را ناعادلانه و نامهربانانه برچسب گذاری کنیم ، بگذارید ببینیم که ی Jehovahه Jehovahو hasه چه می گوید. آیا ما می توانیم آموزش و سیاست خود را در زمینه جدا کردن از کتاب مقدس اثبات کنیم؟ این نه تنها چوب اندازه گیری نهایی است بلکه تنها چوب اندازه گیری است.
دائره المعارف خود ما ، بینش در کتاب مقدس، جلد اول مکان خوبی برای شروع است. "اخراج از خدمت" تحت عنوان "اخراج" قرار گرفته است. با این حال ، هیچ عنوان فرعی یا فرعی وجود ندارد که در مورد "جدا کردن" بحث کند. آنچه در اینجا وجود دارد را می توان در این یک پاراگراف یافت:

با این حال ، در مورد هرکسی که مسیحی بود اما بعداً جماعت مسیحی را رد کرد ... پولس رسول دستور داد: "ترک همکاری با" چنین کسی ؛ و یحیی رسول نوشت: "هرگز او را در خانه های خود پذیرا نباشید و به او سلام نگویید." - 1Co 5:11؛ 2Jo 9، 10. (it-1 p. 788)

برای استدلال ، بیایید فرض کنیم که ترک سازمان شاهدان یهوه به معنای "انکار جماعت مسیحی" است. آیا این دو کتاب مقدس استنادی شده از موضع اینگونه حمایت می کنند که حتی با «احوالپرسی به وی» ، از این افراد جدا شده اند.

(1 قرنتیان 5: 11) 11 اما اکنون شما را برای شما مینویسم تا با کسی که بنام برادری غیرقانونی جنسی یا شخص حریص یا مشرک یا مشرک یا مشرک یا مستی یا اخاذی است ، دست از همکاری با دیگران بردارید و حتی با چنین مردی غذا نخورید.

این به وضوح یک سو m استفاده است. پولس در اینجا در مورد گناهکاران غیر قابل توبه صحبت می کند ، نه در مورد افرادی که با حفظ سبک زندگی مسیحی ، از سازمان استعفا می دهند.

(2 John 7-11) . . زیرا بسیاری از فریبکاران به دنیا رفته اند ، کسانی که عیسی مسیح را جسمانی نمی دانند. این فریبکار و دجال است. 8 مراقب خودتان باشید تا کارهایی را که برای تولید کردن کار کرده ایم از دست ندهید ، بلکه ممکن است پاداش کامل کسب کنید. 9 هرکسی که جلو می رود و در تعلیم مسیح باقی نمی ماند ، خدا را ندارد. کسی که در این آموزش باقی می ماند ، کسی است که هم پدر و هم پسر دارد. 10 اگر کسی نزد شما آمد و این تعلیم را به همراه نیاورد ، او را به خانه های خود نزنید یا سلامی برای او بگویید. 11 زیرا کسی که سلام بر او می گوید ، در کارهای شرور او سهیم است.

La بینش این کتاب فقط آیات 9 و 10 را نقل می کند ، اما زمینه نشان می دهد که جان در مورد فریبکاران و دجال مسیحی صحبت می کند ، افرادی که کارهای شرورانه انجام می دهند ، پیش می کشند و در تعلیم مسیح باقی نمی مانند. او در مورد افرادی که بی سر و صدا از سازمان دور می شوند صحبت نمی کند.
به کار بردن این دو کتاب مقدس برای کسانی که به سادگی می خواهند ارتباط خود را با جماعت قطع کنند ، برای این قبیل اهانت آور است. ما به طور غیرمستقیم در حال فراخوانی نام هستیم ، آنها را با زناکاران ، بت پرستان و دجال ها برچسب می زنیم.
بیایید به مقاله اصلی برویم که این درک جدید را راه اندازی کرده است. مطمئناً ، به عنوان منبع این تغییر افراطی افکار ، پشتیبانی کتاب مقدس بسیار بیشتر از آنچه که در کتاب مقدس یافته ایم ، خواهد بود بینش کتاب.

w81 9 / 15 ص. 23 par. 14 ، 16 Disfellowshiping — نحوه مشاهده آن

14 کسی که یک مسیحی واقعی بوده است ، ممکن است از راه حقیقت خودداری کند ، با بیان اینکه دیگر خود را از شاهدان یهوه نمی داند یا می خواهد به عنوان یکی شناخته شود. وقتی این واقعه نادر اتفاق می افتد ، فرد از موضع خود به عنوان یک مسیحی چشم پوشی می کند ، و به طور عمدی خود را از جماعت جدا می کند. رسول یوحنا نوشت: "آنها از ما بیرون رفتند ، اما از نوع ما نبودند؛ زیرا اگر آنها از نوع ما بودند ، با ما می ماندند. "- 1 یوحنا 2:19.

16 افرادی که خود را "از نوع ما" نمی دانند با طرد عمدی ایمان و اعتقادات شاهدان یهوه باید بطور مناسب مانند کسانی که به دلیل جرم و شرارت ناپدید شده اند ، مورد بررسی و برخورد مناسب قرار بگیرند.

احتمالاً متوجه خواهید شد که برای تغییر این سیاست فقط از یک کتاب مقدس استفاده می شود که زندگی دهها هزار نفر را تحت تأثیر قرار خواهد داد. بیایید نگاه خوبی به آن کتاب مقدس داشته باشیم ، اما این بار در متن.

(1 John 2: 18-22) . . . بچه ها ، آخرین ساعت است و همانطور که شنیده اید دجال در حال آمدن است ، حتی اکنون بسیاری از دجال مسیحیان ظاهر شده اند که می دانیم ساعت آخر است. 19 آنها از ما بیرون رفتند ، اما از نوع ما نبودند. زیرا اگر آنها از نوع ما بوده اند ، در کنار ما خواهند ماند. اما آنها بیرون رفتند تا شاید نشان داده شود که همه نوع ما نیستند. 20 و از مسح مقدس مسح دارید و همه شما دانش دارید. 21 من شما را می نویسم ، نه به این دلیل که شما حقیقت را نمی دانید ، بلکه به این دلیل که آن را می شناسید ، و به این دلیل که هیچ دروغی با حقیقت سرچشمه نمی گیرد. 22 چه کسی دروغگو است اما کسی که منکر می شود که عیسی مسیح است؟ این دجال است ، کسی که پدر و پسر را انکار می کند.

جان در مورد افرادی که به راحتی جماعت را ترک کرده اند نیست ، بلکه در مورد مسیحیان است. افرادی که مخالف مسیح بودند. اینها "دروغگویانی هستند که مسیح بودن عیسی را انکار می کنند." آنها پدر و پسر را انکار می کنند.
به نظر می رسد این بهترین کاری است که می توانیم انجام دهیم. در آن یک کتاب مقدس و یکی دیگر از سو استفاده ها.
چرا ما داریم این کار را می کنیم؟ چه چیزی به دست می آید؟ چگونه از جماعت محافظت می شود؟
شخصی می خواهد نام وی از فهرست حذف شود و پاسخ ما این است که او را با قطع ارتباط با همه کسانی که در زندگی خود دوست داشته است مجازات کنیم - مادر ، پدر ، پدربزرگ و مادربزرگ ، فرزندان ، دوستان صمیمی؟ و ما جرات می کنیم این را به عنوان راه مسیح ارائه دهیم؟ به طور جدی؟؟؟
بسیاری به این نتیجه رسیده اند که انگیزه واقعی ما هیچ ارتباطی با محافظت از جماعت و ارتباطی با حفظ اقتدار کلیسایی ندارد. اگر در این تردید دارید ، در نظر بگیرید که هنگام انتشار مقالاتی - که به طور فزاینده ای مکرر - انجام می شوند ، با چه نیازی مواجه می شویم که ما را به حمایت از مقررات اخراج از شرکت ، برآورده می کند. به ما گفته می شود که باید این کار را انجام دهیم تا از وحدت جماعت حمایت کنیم. اینکه ما باید تسلیم سازمان دینی یهوه بشویم و هدایت بزرگان را زیر سوال نبریم. ما از تفکر مستقل دلسرد شده ایم و به ما گفته اند که برای به چالش کشیدن هدایت از طرف هیئت حاکمه ، پیشروی و قدم های شورشی کوره پیش رو داریم.
غالباً کسانی که می روند متوجه شده اند که برخی از آموزه های اصلی شاهدان یهوه نادرست است. ما می آموزیم که مسیح شروع به سلطنت کرد 1914، که ما در این انجمن غیر واقعی نشان داده ایم. ما می آموزیم که اکثر مسیحیان امیدی آسمانی ندارند. از نو، اشتباه. ما در مورد ظهور معاد به دروغ پیشگویی کرده ایم 1925. ما براساس میلیون ها نفر امید دروغین داده ایم گاهشناسی ناقص. ما داده ایم افتخار ناعادلانه به مردان، با آنها به عنوان رهبران ما جز در همه موارد رفتار کنیم. ما فرض کردیم که كتاب مقدس را تغییر دهید، قرار دادن نام خدا در مکانهایی که متعلق به آن نیست فقط بر اساس حدس و گمان است. شاید از همه بدتر ، ما داشته باشیم بی ارزش است جایگاه حق پادشاه منصوب ما با تأکید بر نقشی که وی در جماعت مسیحی ایفا می کند.
اگر برادر (یا خواهر) با ادامه آموزش آموزه ای که با کتاب مقدس در تضاد است ، مانند نمونه هایی که ذکر شد ، آشفته است و در نتیجه می خواهد از جماعت فاصله بگیرد ، باید این کار را با دقت و بی سر و صدا انجام دهد ، شمشیر بزرگ بالای سر شما آویزان است. متأسفانه ، اگر برادر مورد بحث همان چیزی باشد که ما می توانیم از آن با عنوان شخصیت پیشگام و بزرگ نام ببریم ، بعنوان یک پیشکسوت و بزرگ خدمت کرده ایم ، آسان نیست که بدون توجه به آن عقب نشینی کنیم. خروج استراتژیک از سازمان ، هر چقدر محرمانه باشد ، به عنوان کیفرخواست تلقی خواهد شد. بزرگان خوش فکر مطمئناً به برادر دیدار می کنند با این دیدگاه - که شاید صادقانه باشد - برای بازگرداندن او به "سلامتی معنوی". آنها به طور قابل ملاحظه ای می خواهند بدانند که چرا برادر دور می شود و با پاسخ های مبهم راضی نمی شوند. آنها احتمالاً س pointedالهای تندی خواهند پرسید این قسمت خطرناک است. برادر باید در مقابل وسوسه مقاومت کند تا صادقانه به چنین س questionsالات مستقیمی پاسخ دهد. مسیحی بودن ، او تمایل به دروغ گفتن ندارد ، بنابراین تنها گزینه او حفظ سکوت خجالت آور است ، یا اینکه می تواند به راحتی از ملاقات با بزرگان امتناع ورزد.
با این حال ، اگر او صادقانه پاسخ دهد ، و ابراز کند که با برخی از آموزه های ما مخالف است ، چگونه فضای نگرانی عاشقانه برای معنویت او به چیزی سرد و خشن تبدیل می شود ، شوکه خواهد شد. او ممکن است فکر کند از آنجا که درک جدید خود را ارتقا نمی دهد ، برادران او را تنها خواهند گذاشت. افسوس که اینگونه نخواهد بود. دلیل این امر به نامه ای به تاریخ 1 سپتامبر 1980 از طرف هیئت حاکمه به کلیه ناظران حوزه و مناطق برمی گردد - تا به امروز ، هرگز لغو نشده است. از صفحه 2 ، پاراگراف 1:

به خاطر داشته باشید که باید از انجمن دور شوید ، مرتد نیازی به ارتقاء دیدگاه مرتد ندارد. همانطور که در بند دو ، صفحه 17 برج مراقبت 1 آگوست 1980 ، ذکر شد ، "کلمه" ارتداد "از یک اصطلاح یونانی آمده است که به معنای" ایستادن از "،" دور شدن ، فرار "،" عصیان ، ترک "است. بنابراین ، اگر یک مسیحی تعمید یافته تعالیم ی ،ه Jehovahوonsه را که توسط برده با ایمان و با احتیاط ارائه شده است ، کنار بگذارد ، و به اعتقاد آموزه های دیگر ، علیرغم تأخیر در کتاب مقدس ، همچنان ادامه دارد، سپس او مرتد است. برای تعدیل تفکر وی باید تلاشهای گسترده و مهربانانه ای انجام شود. با این حال ، اگر بعد از این تلاشهای گسترده برای تعدیل تفکر وی ، وی همچنان به عقاید مرتد اعتقاد داشت و آنچه را که از طریق "طبقه برده" در اختیار او قرار گرفته است رد کرد ، باید اقدامات قضایی مناسب انجام شود.

فقط بخاطر داشتن اعتقاد متفاوت به حریم خصوصی ذهن خود ، شما مرتد هستید. ما در اینجا در مورد تسلیم کامل قلب ، ذهن و روح صحبت می کنیم. خوب بود - در واقع ، ستودنی است - اگر ما در مورد یهوه خدا صحبت می کردیم. اما ما نیستیم. ما در مورد تعالیم انسانها صحبت می کنیم ، ادعا می کنیم برای خدا صحبت می کنیم.
البته بزرگان به این امر رهنمون می شوند كه ابتدا كتاب خطایی را خطاب كنند. گرچه در اینجا فرض بر این است که می توان چنین "سرزنش های كتاب مقدس" را مطرح كرد ، اما واقعیت آزمایش شده این است كه با استفاده از كلام الهام گرفته از خدا راهی برای دفاع از آموزه های ما در سال 1914 و سیستم دو لایه نجات وجود ندارد. با این وجود بزرگان را از اقدام قضایی منع نمی کند. در حقیقت ، با توجه به حساب ، به ما گفته می شود که متهم مشتاق است در مورد اختلاف عقاید از کتاب مقدس بحث کند ، اما برادرانی که قضاوت می کنند او را درگیر نمی کنند. مردانی که کاملاً تمایل دارند در مورد مباحث مربوط به کتاب مقدس طولانی با غریبه های کامل بر سر آموزه هایی مانند تثلیث یا روح جاویدان درگیر شوند ، از یک بحث مشابه با یک برادر دور خواهند شد. چرا تفاوت؟
به زبان ساده ، وقتی حقیقت طرف شماست ، دیگر چیزی برای ترس ندارید. این سازمان نمی ترسد ناشران خود را به خانه درب بفرستد تا در مورد ترینیتی ، آتش جهنم و روح جاودانه با اعضای کلیساهای مسیحیان جهان بحث کنند ، زیرا ما می دانیم که آنها می توانند با استفاده از شمشیر روح ، کلام خدا پیروز شوند. ما در مورد چگونگی انجام این کار به خوبی آموزش دیده ایم. در مورد این آموزه های دروغین ، خانه ما بر روی توده سنگی بنا شده است. با این حال ، وقتی نوبت به آموزه های ویژه ایمان ما می رسد ، خانه ما روی شن و ماسه ساخته می شود. سیلابی از آب که استدلال کتاب مقدس سرد است ، بنیاد ما را می خورد و خانه ما را در اطرافمان خراب می کند.[V]  بنابراین ، تنها دفاع ما توسل به اقتدار است - مرجع ادعایی "منصوب الهی" هیئت حاكمه. با استفاده از این ، ما سعی می کنیم با سو and استفاده از روند اخراج از شرکت ، مخالفت را فروکش کرده و نظر مخالف را ساکت کنیم. ما به سرعت پیشانی مجازی خواهر یا برادر خود را با برچسب "مرتد" مهر می کنیم و مانند جذامیان اسرائیل باستان ، همه از تماس جلوگیری می کنند. اگر این کار را نکنند ، می توانیم تمبر مرتد را برای بار دوم بیرون بیاوریم.

خونریزی ما

هنگامی که ما سیاست مربوط به نحوه رفتار با کسانی که از ما جدا می شوند را به صورت عطف به ماسبق تغییر دادیم ، در حال ایجاد ترتیبی بودیم که دهها هزار نفر را تحت تأثیر قرار دهد. چه کسی می تواند خودکشی کند ، چه کسی می تواند بگوید؛ اما ما می دانیم که بسیاری دچار لغزش شدند که منجر به مرگ بدتری می شود: مرگ معنوی. عیسی ما را در مورد سرنوشت خود هشدار داد اگر کوچک را لج کنیم.[ششم]  در نتیجه این استفاده نادرست از کتاب مقدس ، میزان گناهکاری در خون رو به افزایش است. اما فکر نکنیم که این فقط مربوط به کسانی است که پیشگام ما هستند. اگر مردی که بر شما حکومت می کند ، می خواهد سنگی را به سنگی که او محکوم کرده است بیاندازید ، آیا باید از پرتاب آن معذور باشید زیرا فقط دستورات را دنبال می کنید؟
ما عاشق مهربانی هستیم. این لازمه خدای ماست. بیایید تکرار کنیم که: خداوند نیاز دارد که ما "مهربانی را دوست داشته باشیم". اگر با همنوع شما سخت رفتار کنیم زیرا می ترسیم به دلیل سرپیچی از دستورات مردان مجازات نشویم ، بیش از برادر خود را دوست داریم. این مردان فقط قدرت دارند زیرا ما این قدرت را به آنها داده ایم. ما فریب اعطای این قدرت را می خوریم ، زیرا به ما گفته می شود که آنها برای خدا به عنوان کانال تعیین شده او صحبت می کنند. بیایید لحظه ای متوقف شویم و از خود بپرسیم آیا پدر مهربان ما ، یهوه ، می تواند در چنین اعمال ناشایست و بی مهری شرکت کند؟ پسرش به زمین آمد تا پدر را به ما نشان دهد. آیا خداوند ما عیسی اینگونه عمل کرد؟
هنگامی که پیتر جمعیت پنطیکاست را عصیان کرد ، زیرا آنها از رهبران خود در کشتن مسیح حمایت کرده بودند ، به قلب او بریده شدند و به سمت توبه حرکت کردند.[هفتم]  من اعتراف می کنم که در زمان خود مقصر محکومیت صالح بوده ام زیرا به جای پیروی از ضمیر خود و اطاعت از خدا ، به کلام انسانها ایمان و اعتماد کردم. با این کار ، من خودم را برای یهوه نفرت انگیز کردم. خوب ، دیگر هیچ[VIII] مانند یهودیان روز پیتر ، وقت آن است که توبه کنیم.
درست است که دلایل مربوط به کتاب مقدس برای انصراف از تحصیل در یک فرد وجود دارد. مبنای كتاب مقدس وجود دارد كه حتی از سلام كردن به شخص امتناع می ورزد. اما این به عهده شخص دیگری نیست که به من یا شما بگوید با چه کسی می توانیم به عنوان برادر رفتار کنیم و با او باید به عنوان یک اخراج رفتار کنیم. یک پاریا بر عهده شخص دیگری نیست که سنگی را به من تحویل دهد و به من بگوید آن را بدون اینکه تمام نیازهای من برای تصمیم گیری خودم را تأمین کند ، آن را به روی سنگ دیگر بیندازم. دیگر نباید سیر ملتها را دنبال کنیم و وجدان خود را به یک انسان یا گروهی از انسانها تسلیم کنیم. همه شیوه های شرارت از این طریق انجام شده است. میلیون ها نفر برادرانشان را در جبهه های جنگ کشته اند ، زیرا آنها وجدان خود را به برخی از مقامات بالاتر انسانی تسلیم کردند و به آنها اجازه دادند مسئولیت روح خود را در برابر خدا به عهده بگیرند. این چیزی نیست جز یک خود فریبی بزرگ. "من فقط به دستورات عمل می کردم" ، وزن کمتری نسبت به نورنبرگ در روز قضاوت در برابر یهوه و عیسی خواهد داشت.
بیایید از خون همه انسانها آزاد شویم! عشق ما به مهربانی را می توان از طریق اعمال صالحانه رحمت ابراز کرد. وقتی در آن روز در برابر خدای خود ایستادیم ، بگذارید اعتبار بزرگی از دفتر به نفع ما باشد. ما نمی خواهیم قضاوت ما بدون رحمت خدا باشد.

(جیمز 2: 13) . . زیرا کسی که رحم نکند قضاوت او بدون رحمت خواهد بود. رحمت پیروزمندانه از قضاوت سربلند است.

برای مشاهده مقاله بعدی در این مجموعه ، کلیک کنید اینجا کلیک نمایید.


[I] هرگونه ارتباط با یک شخص واقعی با این نام کاملاً تصادفی است.
[II]  گله خدا را چوپان کنید (ks-10E 7: 31 p. 101)
[III] (ks10-E 5: 40 ص. 73)
[IV] واقعیت این است که پرونده سوزان فرضی نیست. طی سالهای گذشته در جامعه جهانی شاهدان یهوه وضعیت او هزاران بار تکرار شده است.
[V] حصیر 7: 24-27
[ششم] لوقا 17: 1، 2
[هفتم] اعمال 2: 37، 38
[VIII] ضرب المثل 17: 15

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    59
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x