او به شما گفته است ، ای مرد خاکی ، چه چیز خوبی است. چه چیزی است که خداوند از شما درخواست می کند اما عدالت را اجرا کنید و محبت کنید و محبت کنید در راه رفتن با خدای خود متواضع باشید؟ - Micah 6: 8

با توجه به بینش کتاب، فروتنی "آگاهی از محدودیت های شخص است؛ همچنین عفت یا خلوص شخصی. فعل ریشه عبری تساوی ′ در Micah 6 "معتدل" باشد: 8 ، تنها وقوع آن. صفت مربوطه تساونیا (متوسط) در ضرب المثل 11: 2 رخ می دهد ، جایی که با پیشگویی در تضاد است. "[1]
این حقیقت که تانا در ضرب المثل های 11: 2 با پرافتخاری در تقابل است که نشان می دهد این آگاهی از محدودیت های فرد محدود به مرزهای تحمیل شده توسط طبیعت انسانی ما نیست ، بلکه آنهایی است که خداوند تحمیل کرده است. متواضع بودن در راه رفتن با خدا ، شناختن جایگاه خود در برابر اوست. این به معنای همگام شدن با اوست ، تشخیص اینکه دویدن در جلو به اندازه عقب افتادن بد است. مطابق با اختیاری که خداوند به ما اعطا کرده است ، باید از آن نهایت استفاده را ببریم بدون اینکه از آن سوusing استفاده کرده و یا در صورت درخواست عمل ، از آن استفاده نکنیم. شخصی که می گوید ، "من نمی توانم این کار را انجام دهم" وقتی می تواند به همان اندازه بی احترامی است که کسی که نمی تواند "من می توانم چنین کاری کنم".

استفاده از Micah 6: 8

یکی از بحث برانگیزترین اقدامات سازمان شاهدان یهوه ، اخراج از شرکت است. در بحث درباره جنبه های مختلف این سیاست ، متوجه شدم که می توان از الزامات ساده یهوه که در میکا 6: 8 برای همه افرادش وضع شده است ، استفاده کرد تا موضوع را بسیار روشن کند. در این ، قسط سوم ،[2] من قصد داشتم سیاست ها و شیوه های سیستم قضایی ما را با جزئیات مرور کنم تا ببینم آیا مطابقت دارند و چگونه با کتاب مقدس مطابقت دارند. نتیجه یک مقاله بسیار منفی بود زیرا صادقانه بگویم ، آنها چنین نمی کنند. خوب نیست که به سادگی انتقاد کنید ، نقایص موجود در دیگری را برجسته کنید ، مگر اینکه شما نیز مایل به ارائه راه حل باشید. با این وجود در این زمینه ارائه وظیفه به عهده من نیست. این بی پروا ترین خواهد بود ، زیرا راه حل همیشه درست در کلام خدا بوده است. تمام آنچه لازم است این است که ما آن را ببینیم. با این حال ، برای تلفن های موبایل ممکن است به همین راحتی نباشد.

جلوگیری از تعصب

شعار این سایت "S" استجستجو برای تحقیقات بی طرفانه کتاب مقدس ".  این هدف کمی نیست. ریشه کن کردن تعصب بسیار دشوار است. این لباس مبدل های مختلفی دارد: تعصب ، پیش تصور ، سنت ، حتی ترجیح شخصی. پرهیز از تله ای كه پیتر به آن اشاره كرد و باور كردن آنچه را كه می خواهیم باور كنیم بیش از آنچه در مقابل چشمان ما است سخت است.[3]   وقتی در مورد این موضوع تحقیق کردم ، متوجه شدم که حتی وقتی فکر کردم این تأثیرات منفی را از بین برده ام ، متوجه شدم که آنها دوباره در حال خزیدن هستند. راستش را بخواهید ، حتی الان نمی توانم مطمئن باشم که کاملا از آنها رها شده ام ، اما این امید من است که شما ، خواننده مهربان ، به من کمک خواهید کرد تا هرچه از پاکسازی من زنده مانده است را شناسایی کنم.

عدم مشارکت و فروتنی مسیحی

کلمات "disfellowshipping" و "جدا کردن" در کتاب مقدس وجود ندارد. از این رو ، هیچ یک از واژه های مرتبط با سایر فرقه های مسیحی مانند "تکفیر" ، "اجتناب" ، "طرد" و "اخراج" استفاده نمی شود. با این وجود ، در کتاب مقدس مسیحی هدایتی وجود دارد که هدف آن محافظت از جماعت و افراد مسیحی در برابر نفوذ فاسد است.
همانطور که به این موضوع مربوط می شود ، اگر ما "در راه رفتن با خدای خود متواضع هستیم" ، باید بدانیم که محدودیت ها کجاست. اینها نه تنها محدودیتهایی است كه یوهو - یا به عبارت دقیق تر برای مسیحیان - كه مسیح از طریق دستورالعملهای قانونی خود تعیین كرده است ، بلكه همچنین محدودیتهایی است كه توسط طبیعت انسانهای ناقص تحمیل شده است.
ما می دانیم که مردان نباید بر مردان حکمرانی کنند ، زیرا این متعلق به انسان نیست "حتی برای قدم گذاشتن او".[4]  به همین ترتیب ، ما نمی توانیم قلب یک مرد را ببینیم تا انگیزه او را قضاوت کنیم. تمام آنچه که واقعاً قادر به قضاوت هستیم ، اقدامات یک فرد است و حتی در آنجا نیز باید با احتیاط قدم برداریم تا قضاوت اشتباه نکنیم و خود را گناه نکنیم.
عیسی ما را به شکست نمی رساند. بنابراین ، هر دستورالعمل او در مورد این موضوع به ما می دهد باید در درک ما باشد.

دسته بندی های گناه

قبل از این که وارد چربی سنگی شویم ، بگذارید درک شود که ما با سه دسته گناه مشخص روبرو خواهیم شد. اثبات این امر در ادامه کار ارائه خواهد شد ، اما در حال حاضر بیایید ثابت کنیم که گناهانی از حیث شخصی وجود دارند که منجر به اخراج از دانشگاه نمی شوند. گناهانی که جدی تر هستند و ممکن است منجر به اخراج از جامعه شوند. و در آخر ، گناهانی که جنایی هستند ، همان گناهانی است که سزار درگیر آن می شود.

عدم مشارکت ling رسیدگی به گناهان ماهیت جنایی

بگذارید این مسئله را از جلو جابجا کنیم ، زیرا اگر در ابتدا از راه حل خارج نشویم ، می تواند بقیه بحث را ابراز کند.

(رومیان 13: 1-4) . . بگذارید هر کس در معرض مقامات برتر باشد ، زیرا هیچ اختیاری جز خدا نیست. مقامات موجود از طرف خدا در جایگاه های نسبی خود قرار گرفته اند. 2 بنابراین ، هر کس مخالف اقتدار باشد ، در مقابل آرایش خدا موضع گیری کرده است؛ کسانی که علیه آن موضع گیری کرده اند ، علیه خودشان داوری می کنند. 3 زیرا این حاکمان یک هدف ترس و وحشت هستند نه به کردار نیک ، بلکه به بد. آیا می خواهید از ترس از اقتدار خلاص شوید؟ به کار خوب خود ادامه دهید و از آن ستایش خواهید کرد. 4 برای این برای شما خوب است وزیر خدا است. اما اگر بدی را انجام می دهی ، در هراس باش ، زیرا بدون شمشیر این شمشیر را ندارد. این وزیر خدا است ، یک انتقامجو برای ابراز خشم در برابر کسی که اعمال بد را انجام می دهد.

برخی از گناهان وجود دارد که جماعت برای رسیدگی به آنها کاملاً مجهز نیستند. قتل ، تجاوز و کودک آزاری نمونه هایی از رفتارهای گناه آلود است که ماهیتی جنایی دارد و بنابراین از محدودیت های ما فراتر می رود. فراتر از آنچه به طور کامل از عهده آن برمی آییم. مقابله با چنین مواردی منحصراً در چارچوب جماعت ، راه ساده ای با خدای ما نخواهد بود. پنهان کردن چنین گناهانی از مقامات برتر ، بی احترامی نسبت به کسانی است که یهوه آنها را به عنوان وزرای خود برای ابراز خشم علیه بدکاران قرار داده است. اگر مقاماتی را که خود خدا قرار داده است نادیده بگیریم ، خود را بالاتر از ترتیب خدا قرار می دهیم. آیا از این طریق سرپیچی از خدا می تواند چیز خوبی داشته باشد؟
همانطور که می خواهیم ببینیم ، عیسی جماعت را به نحوه برخورد با گناهکاران در میان خود هدایت می کند ، خواه صحبت از یک حادثه باشد یا یک عمل طولانی مدت. بنابراین حتی با گناه کودک آزاری باید جماعت برخورد شود. با این حال ، ابتدا باید اصل فوق الذکر را بشناسیم و مرد را به مقامات نیز تحویل دهید. ما تنها فرقه مسیحی نیستیم که سعی کرده رختشوی کثیف خود را از دنیا پنهان کند. در مورد ما ، ما استدلال می کنیم که افشای این موارد باعث آبروریزی نام یهوه می شود. با این حال ، هیچ عذری برای نافرمانی از خدا وجود ندارد. حتی با فرض اینکه نیت ما خوب بوده است - و من بحث نمی کنم که چنین باشد - هیچ توجیهی ندارد که با اطاعت از دستور او با حیا با خدا هم قدم شویم.
شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد این سیاست ما یک فاجعه بوده است ، و ما اکنون شروع به برداشت آنچه که کاشته ایم می کنیم. خدا کسی نیست که مورد تمسخر قرار گیرد.[5]  وقتی عیسی به ما دستور می دهد و ما نافرمانی می كنیم ، نمی توان انتظار داشت كه همه چیز خوب به نتیجه برسد ، مهم نیست كه چطور سعی كرده ایم نافرمانی خود را توجیه كنیم.

عدم مشارکت ling رسیدگی به گناهان با ماهیت شخصی

اکنون که هوا را از نحوه برخورد با بی رحمانه ترین گناهکاران پاک کردیم ، بیایید به انتهای دیگر طیف بروید.

(لوک 17: 3 ، 4) به خودتان توجه کنید. اگر برادرتان مرتکب گناهی شده است ، او را سرزنش كنید و اگر توبه کرد ، او را ببخشید. 4 حتی اگر او هفت بار در روز گناه کند و شما هفت بار به شما بازگردد ، بگوید "توبه می کنم" ، باید او را ببخش. "

بدیهی است که عیسی در اینجا در مورد گناهانی از طبیعت شخصی و نسبتاً جزئی صحبت می کند. گنجاندن مثلاً گناه تجاوز ، در این سناریو مضحک خواهد بود. همچنین توجه داشته باشید که فقط دو گزینه وجود دارد: یا شما برادر خود را می بخشید یا اینکه این کار را نمی کنید. معیارهای بخشش ، بیان توبه است. بنابراین می توانید و باید کسی را که گناه کرده است سرزنش کنید. یا او توبه می کند - نه به خدا ، بلکه به شما ، که نشان می دهد گناه علیه چه کسی مرتکب شده است - در این صورت شما باید او را ببخش یا توبه نمی کند ، در این صورت شما اصلاً تعهدی به بخشش او ندارید. این تکرار تکرار می شود زیرا من اغلب خواهران و برادرانی را به من نزدیک کرده اند زیرا آنها برای آنها سخت است که برخی از تخلفاتی را که دیگری علیه آنها انجام داده است ببخشند. با این حال ، از طریق انتشارات ما و از طریق سیستم عامل به این باور رسیده اند که اگر بخواهیم از مسیح تقلید کنیم ، باید همه خرده ها و خلاف ها را ببخشیم. اما توجه داشته باشید که بخششی که او به ما امر می کند مشروط به توبه است. بدون توبه؛ بدون بخشش
(این بدان معنا نیست که ما نمی توانیم شخص دیگری را ببخشیم حتی اگر بیان توبه ای در کار نباشد. توبه را می توان به طرق مختلف بیان کرد. تصمیم گیری بر عهده هر یک است. البته ، عدم توبه به ما نمی دهد حق تحمل کینه. عشق بسیاری از گناهان را پوشانده است.[6]  استغفار تخته سنگ را پاک می کند.[7]  در این ، مانند همه چیز ، باید تعادل برقرار شود.)
همچنین توجه داشته باشید که هیچ اشاره ای به تشدید این روند فراتر از امر شخصی نشده است. جماعت درگیر ماجرا نمی شوند و همچنین شخص دیگری برای این موضوع درگیر نمی شود. اینها گناهانی از نوع جزئی و شخصی است. از این گذشته ، مردی که روزانه هفت بار مرتکب زنا می شود ، قطعاً واجد شرایط لقب زناکار است و در 1 قرنتیان 5:11 به ما گفته می شود که در معاشرت با چنین مردی را ترک کند.
حال بیایید به سایر کتب آسمانی توجه کنیم که موضوع انصراف از تحصیل را لمس می کنند. (با توجه به فهرست گسترده قوانین و مقرراتی که ما در طول سالها برای پوشش دادن همه موارد قضایی تهیه کرده ایم ، شاید تعجب شما را بر این داشته باشد که ببینید کتاب مقدس در این باره چقدر کم گفته است.)

عدم مشارکت — رسیدگی به گناهان شخصی جدی تر

ما نامه های زیادی به بدن بزرگان از اعضای هیئت مدیره داریم ، و همچنین مقالات متعددی از برج مراقبت و فصل های کل در گله خدا را چوپان کنید کتابی که قوانین و مقررات حاکم بر سیستم سازمانی فقه را تعیین می کند. چقدر عجیب است که می فهمیم تنها فرایند رویه رسمی برای مقابله با گناه در جماعت مسیحی توسط عیسی فقط در سه آیه کوتاه بیان شده است.

(متی 18: 15-17) "علاوه بر این ، اگر برادرتان مرتکب گناهی می شود ، فقط بروید و تقصیر خود را بین شما و او آشکار کنید. اگر او به شما گوش کند ، شما برادر خود را به دست آورده اید. 16 اما اگر او گوش نمی دهد ، یک یا دو نفر دیگر را با خود همراه داشته باشید تا به شهادت دو یا سه شاهد هر موضوع ثابت شود. 17 اگر او به آنها گوش نمی دهد ، با جماعت صحبت کنید. اگر او حتی به جماعت گوش نمی دهد ، بگذارید او فقط به عنوان یک مرد ملت و به عنوان جمع کننده مالیات در کنار شما باشد.

آنچه عیسی به آن اشاره می کند گناهان ماهیت شخصی است ، گرچه بدیهی است این گناهانی هستند که یک قدم سنگین از کسانی است که او در لوک 17 از آن صحبت کرده است: 3 ، 4 ، زیرا اینها می توانند با شرکتی متوقف شوند.
در این تفسیر ، عیسی هیچ نشانه ای از شخصی بودن گناه مورد اشاره نمی دهد. بنابراین می توان به این نتیجه رسید که اینگونه با همه گناهان جماعت کنار می آید. با این حال ، این یکی از نمونه های بسیاری است که مترجمان NWT شلخته بوده اند. ارائه بین خطی این بخش به وضوح نشان می دهد که گناه "علیه شما" انجام شده است. بنابراین ما در مورد گناهانی مانند تهمت ، دزدی ، کلاهبرداری و ... صحبت می کنیم.
عیسی به ما می گوید که در اولین تلاش به صورت خصوصی با این مسئله برخورد کنیم. با این حال ، در صورت عدم موفقیت ، یک یا دو نفر (شاهدان) برای تقویت درخواست تجدیدنظر از مجرم برای دیدن دلیل و توبه وارد می شوند. اگر تلاش دوم با شکست مواجه شود ، پس آیا عیسی به ما می گوید که موضوع را در کمیته ای متشکل از سه نفر انجام دهیم؟ آیا او به ما می گوید که در یک جلسه مخفی شرکت کنیم؟ نه ، او به ما می گوید ماجرا را قبل از جماعت مطرح کنیم. مانند یک دادگاه عمومی به اتهام تهمت ، سرقت یا کلاهبرداری ، این مرحله نهایی علنی است. کل جماعت درگیر می شوند. این منطقی است ، زیرا این کل جماعت هستند که باید با مرد به عنوان باجگیر یا مرد ملل برخورد کنند. چگونه آنها می توانند با وجدان کاری این کار را انجام دهند - سنگ اول را همانطور که می اندازند - بدون اینکه بدانند چرا؟
در این مرحله ، ما اولین فاصله اصلی بین آنچه را كه كتاب مقدس می گوید و آنچه كه ما به عنوان شاهدان یهوه انجام می دهیم ، پیدا می كنیم. در مرحله 3 ، به فرد آزرده دستور داده می شود که نزد یکی از بزرگان برود ، با این فرض که هیچ یک از شاهدان دیگری که در مرحله 2 استفاده می شوند ، بزرگ نیستند. بزرگی که با او تماس می گیرد با هماهنگ کننده بدنه بزرگان (COBE) صحبت خواهد کرد که برای تعیین کمیته ای جلسه بزرگان را فراخوانی خواهد کرد. غالباً ، در این جلسات بزرگان ، ماهیت گناه حتی برای بزرگان آشکار نمی شود ، یا در صورت آشکار شدن ، فقط در عام ترین اصطلاحات انجام می شود. ما این کار را انجام می دهیم تا از محرمانه بودن همه افراد درگیر محافظت کنیم. فقط سه بزرگی که برای قضاوت در این پرونده تعیین شده اند ، از تمام جزئیات آگاه هستند.
عیسی در مورد برخی از ادعاهای مورد نیاز برای محافظت از محرمانه بودن شخص مجرم یا جرم ، چیزی نمی گوید. او فقط درمورد مراجعه به پیرمردها چیزی نمی گوید و همچنین به تعیین کمیته ای سه نفره اشاره ای نمی کند. در کتاب مقدس سابقه ای وجود ندارد ، نه تحت سیستم قضایی یهود و نه در تاریخ جماعت قرن اول برای حمایت از عملکرد ما در جلسه کمیته های مخفی برای رسیدگی به امور قضایی. آنچه عیسی گفت این بود که موضوع را بپذیرد قبل از جماعت. هر چیز دیگری است "فراتر از چیزهایی که نوشته شده است".[8]

عدم مشارکت — رسیدگی به گناهان عمومی

من از اصطلاح ناکافی ، "گناهان عمومی" استفاده کرده ام ، تا گناهانی را که جنبه جنایی ندارند ، اما از شخصی بالاتر می روند ، مانند بت پرستی ، روح گرایی ، مستی و زنا ، در بر بگیرد. به دلایلی که به زودی خواهیم دید ، گناهان مربوط به ارتداد از این گروه مستثنی هستند.
با توجه به اینکه عیسی مراحل دقیق گام به گام را برای مریدان خود در نظر گرفت تا در برخورد با گناهان از حیث شخصی گام بردارند ، تصور می شد که وی در مورد گناهان عمومی نیز روشی را پیش بینی می کرد. طرز تفکر سازمانی بسیار متشکل ما التماس می کند که چنین رویه قضایی برای ما مشخص شود. افسوس که هیچ موردی وجود ندارد و نبود آن بسیار گویا است.
در كتاب مقدس یونان مسیحی فقط یك گزارش از روند قضایی وجود دارد كه به هر روشی مشابه آنچه امروز انجام می دهیم ، است. در شهر باستانی کورنت ، یک مسیحی وجود داشت که به گونه ای زناکاری می کرد که حتی مشهورترین مشرکان نیز از این امر بدنام بودند. در اولین نامه به قرنتیان پولس به آنها دستور داد كه "[انسان] شریر را از میان خود دور كنند". سپس ، هنگامی که مرد چند ماه بعد تغییر عقیده داد ، پولس از ترس اینکه بلعیده شود توسط شیطان برادران را ترغیب کرد تا از او استقبال کنند.[9]
تقریباً هر آنچه را که باید در مورد رویه قضایی در جماعت مسیحی بدانیم ، می توان در این گزارش مشاهده کرد. خواهیم آموخت:

  1. چه چیزی به عنوان یک تخلف از شرکت در انجمن شناخته می شود؟
  2. چگونه می توانیم با گناهکار رفتار کنیم؟
  3. چه کسی تعیین می کند که آیا گناهکار باید از آن سوء استفاده شود؟
  4. چه کسی تعیین می کند که یک فرد گناهکار بازگردد؟

جواب این چهار سؤال را می توان در این چند آیه یافت:

(1 Corinthians 5: 9-11) در نامه من برای شما نوشتم که از شرکت در کنار افراد غیراخلاقی جنسی متوقف شوید ، 10 معنی کاملاً با افراد غیراخلاقی جنسی این جهان یا افراد حریص یا اخاذی ها و مشرکان وجود ندارد. در غیر این صورت ، شما واقعاً مجبور خواهید بود از جهان خارج شوید. 11 اما اکنون شما را برای شما مینویسم تا با کسی که بنام برادری غیرقانونی جنسی یا شخص حریص یا مشرک یا مشرک یا مشرک یا مستی یا اخاذی است ، دست از همکاری با دیگران بردارید و حتی با چنین مردی غذا نخورید.

(2 قرنتیان 2: 6) این توبیخ اکثریت برای چنین مردی کافی است ...

چه چیزی به عنوان یک تخلف از شرکت در انجمن منصرف می شود؟

مجنون ، بت پرست ، بدحجاب ، شرابخوار ، زورگیر ... این یک لیست کامل نیست اما در اینجا یک اشتراک وجود دارد. او گناهان را توصیف نمی کند ، بلکه گناهکاران است. به عنوان مثال ، همه ما مدتی دروغ گفته ایم ، اما آیا این واجد شرایط است که ما را دروغگو خطاب کنیم؟ به بیان دیگر ، اگر من بازی گلف یا بیس بال را انجام دهم ، آیا این باعث می شود من یک ورزشکار باشم؟ اگر مردی در یکی دو بار مست شود ، آیا او را یک الکل می نامیم.
لیست پول گناهان عملی مطمئناً شامل آثار گوشتی است كه وی به گلااتیان آورده است:

(Galatians 5: 19-21) . . اکنون کارهای جسمانی آشکار است ، و آنها زنا ، ناپاکی ، سستی ، 20 بت پرستی ، عمل به معنویت گرایی ، دشمنی ، نزاع ، حسادت ، عصبانیت ، اعتراضات ، اختلافات ، فرقه ها ، 21 حسادت ها ، دوره های مستی ، سرگرمی ها و مواردی از این دست. در مورد این چیزها من به شما هشدار می دهم ، همان روشی که من به شما هشدار داده ام ، که کسانی که چنین کارهایی انجام می دهند پادشاهی خدا را به ارث نمی برند.

باز هم توجه کنید که او از جمع استفاده می کند. حتی اسمهای دسته جمعی به گونه ای بیان می شوند که نشان دهنده یک سیر عملی یا یک حالت از بودن به جای حوادث جدا از گناه است.
بگذارید فعلاً این مسئله را واگذار کنیم ، زیرا این درک در پاسخ به سایر سؤالات مورد نظر بسیار مهم است.

چگونه می توانیم با گناهکار رفتار کنیم؟

کلمه یونانی NWT با این عبارت "توقف نگه داشتن شرکت" یک فعل مرکب است که از سه کلمه تشکیل شده است: خورشید ، آنا ، مینگیونی؛ به معنای واقعی کلمه ، "برای مخلوط کردن با". اگر رنگ سیاه را بدون اینکه کاملاً مخلوط کنید در یک قوطی سفید بیندازید ، آیا انتظار دارید که خاکستری شود؟ به همین ترتیب ، انجام یک مکالمه گاه به گاه با کسی به سختی همان معاشرت در شرکت با او است. س isال این است که کجا خط می کشید؟ پولس به ما کمک می کند تا با افزودن این توصیه ، "... حتی با چنین مردی غذا نخوریم" حد معقولی را تعیین کنیم. این نشان می دهد که برخی از مخاطبان او بلافاصله درک نمی کنند "مخلوط کردن در شرکت" شامل یک وعده غذایی با شخص است. پولس در اینجا می گوید که در این صورت ، حتی برای غذا خوردن با فرد بسیار زیاد خواهد شد.
توجه داشته باشید که پل در کشیدن خط ، در "حتی غذا خوردن با چنین مردی" متوقف می شود. او در مورد قطع ارتباط با او چیزی نمی گوید. در مورد حتی سلام نکردن یا مکالمه گاه به گاه چیزی گفته نمی شود. اگر هنگام خرید می خواستیم با برادر سابق ملاقات کنیم که دیگر ارتباط خود را قطع نکرده بودیم زیرا می دانستیم که او یک شرابخوار است یا یک زناکار ، هنوز می توانستیم سلام کنیم ، یا از او بپرسیم که چگونه کار مالی را انجام داده است. هیچ کس این کار را برای مخلوط کردن با او انجام نمی دهد.
این درک برای پاسخ به سؤالات زیر بسیار مهم است.

چه کسی تعیین می کند که اگر یک فرد گناهکار را از کار بیاندازد؟

به یاد داشته باشید ، ما اجازه تعصب یا تلقین را برای محدود کردن فرایند تفکر خود نمی گذاریم. در عوض ، ما می خواهیم به آنچه که کتاب مقدس می گوید استوار باشیم و از آن فراتر نرویم.
با توجه به این ، بیایید با یک مثال شروع کنیم. بگویید دو خواهر در یک شرکت کار می کنند. یکی رابطه خود را با یک همکار آغاز می کند. او بیش از یک بار مرتکب زنا می شود. کدام اصل کتاب مقدس باید اقدامات خواهر دیگر را هدایت کند؟ بدیهی است که عشق باید به او انگیزه دهد تا به دوست خود نزدیک شود تا به او کمک کند تا به هوش بیاید. آیا اگر او را به نفع خود جلب کرد ، آیا باز هم مجبور شد که این موضوع را به بزرگان گزارش کند ، یا اینکه گناهکار باید به مردان اعتراف کند؟ مطمئناً چنین مرحله جدی و بالقوه ای برای تغییر زندگی در جایی از کتاب مقدس مسیحیان بیان خواهد شد.
"اما این تصمیم بزرگان نیست که تصمیم بگیرند؟"
سؤال این است که کجا آن را می گوید؟ در مورد جماعت Corinthian ، نامه پولس به پیکر بزرگان ، بلکه برای کل جماعت ارسال نشده است.
هنوز هم ممکن است بگویید ، "من صلاحیت قضاوت در مورد توبه یا فقدان آن را ندارم." خوب گفت تو نیستی. هیچ کس دیگری نیست. به همین دلیل پولس چیزی در مورد قضاوت در مورد توبه ذکر نمی کند. می توانید با چشمان خود ببینید که آیا یک برادر مست است. عملکرد او بلندتر از سخنان اوست. نیازی نیست که بدانید چه چیزی در قلب او وجود دارد تا تعیین کنید که آیا می خواهید با او همکاری کنید.
اما اگر او بگوید که فقط یکبار این کار را کرده و متوقف شده چه می شود. از کجا می دانیم که او مخفیانه به گناه ادامه نمی دهد. ما نمی کنیم ما نیروی پلیس خدا نیستیم. ما هیچ اختیاری برای بازجویی از برادر خود نداریم. تا حقیقت را از او عرق کند. اگر او ما را گول بزند ، ما را گول می زند. پس چی؟ او خدا را گول نمی زند.

چه چیزی مشخص می شود که فرد گناهکار مجدداً اعاده شود؟

به طور خلاصه ، همان چیزی که تعیین می کند آیا وی از همکاری خارج شود. به عنوان مثال ، اگر یک خواهر و برادر بدون مزیت ازدواج در کنار یکدیگر زندگی می کنند ، شما نمی خواهید به معاشرت با آنها ادامه دهید ، درست است؟ در واقع تأیید رابطه نامشروع آنها خواهد بود. اگر با این وجود ، آنها ازدواج می کردند ، وضعیت آنها تغییر می کرد. آیا جدا کردن از شخصی که زندگی خود را صحیح تنظیم کرده است منطقی خواهد بود - مهمتر از آن ، آیا محبت آمیز است؟
اگر 2 Corinthians 2: 6 را دوباره بخوانید ، متوجه خواهید شد که پولس می گوید ، "این توبیخ داده شده توسط اکثریت برای چنین مردی کافی است. " وقتی پولس اولین نامه را به قرنتیان نوشت ، ارزیابی هر یک از افراد بود. به نظر می رسد که اکثریت با تفکر پل همخوانی داشتند. اقلیتی شاید نبود. بدیهی است که در هر سطح از جماعات مسیحی در همه سطوح توسعه وجود خواهد داشت. با این حال ، سرزنش اکثریت برای اصلاح اندیشه این برادر و توبه او کافی بود. اما این خطر وجود داشت که مسیحیان گناه او را شخصاً بپذیرند و آرزو کنند که او را مجازات کنند. این هدف از سرزنش نبوده و همچنین در مجازات یک مسیحی مجازات دیگری نیست. خطر انجام این کار این است که فرد ممکن است با گم شدن کودک کوچک توسط شیطان ، در خون مقصر باشد.

عمومی گناهان - خلاصه ای

بنابراین با محرومیت از ارتداد ، اگر یک برادر (یا خواهر) در جماعت وجود داشته باشد که مشغول یک دوره سلوک گناهکارانه باشد ، علی رغم تلاش های ما برای جلب او ، باید صرفاً شخصی و فردی تصمیم بگیریم که ارتباط خود را متوقف کنیم. چنین اگر آنها سیر رفتار گناه آمیز خود را متوقف کنند ، پس باید آنها را به جماعت برگردانیم تا آنها به دنیا گم نشوند. واقعاً پیچیده تر از این نیست. این روند کار می کند. باید ، زیرا از جانب پروردگار ما آمده است.

عدم مشارکت — رسیدگی به گناه ارتداد

چرا کتاب مقدس با گناه ارتداد روبرو است[10] با گناهان دیگری که بحث کرده ایم متفاوت است؟ به عنوان مثال ، اگر برادر سابق من یک مجرم است ، من هنوز هم می توانم با او صحبت کنم اگرچه من با او همکاری نمی کنم. با این حال ، اگر او مرتد باشد ، حتی به او سلام نمی کنم.

(2 John 9-11) . . هرکسی که جلو برود و در تعلیم مسیح باقی نماند ، خدا ندارد. کسی که در این تعلیم باقی می ماند کسی است که هم پدر دارد و هم پسر. 10 اگر کسی نزد شما آمد و این تعلیم را به همراه نیاورد ، او را به خانه های خود نزنید یا سلامی برای او بگویید. 11 زیرا کسی که سلام بر او می گوید ، در کارهای شرور او سهیم است.

بین کسی که فاحشه زنی است در مقابل کسی که زناشویی را تبلیغ می کند ، تفاوت چشمگیری وجود دارد. این با تفاوت بین ویروس ابولا و سرطان قابل مقایسه است. یکی مسری است و دیگری نه. با این حال ، اجازه دهید قیاس را خیلی دور نگیریم. سرطان نمی تواند به ویروس ابولا مبتلا شود. اما ، یک بزهکار (یا هر فرد گناهکار دیگری برای آن موضوع) می تواند مرتد شود. در جماعت تیتیرا ، زنی به نام جزابل وجود داشت که "خود را نبوی خواند و دیگران را در این جماعت آموخت و گمراه کرد تا مرتکب بی اخلاقی جنسی شوند و چیزهایی را که بتهای قربانی می کردند بخورند."[11]
با این حال توجه داشته باشید که جان به ما نمی گوید که بعضی از بزرگان تصمیم می گیرند که آیا مرتد باید از جماعت اخراج شود یا خیر. او به سادگی می گوید ، "اگر کسی به شما مراجعه کند ..." اگر یک خواهر یا برادر به شما ادعا کرد که پیامبر خدا هستید و به شما گفت که انجام بد اخلاقی جنسی اشکالی ندارد ، آیا باید منتظر بمانید تا یک کمیته قضایی به شما بگوید ارتباط با آن شخص را متوقف کنید؟

عدم مشارکت - فراتر از چیزهایی که نوشته شده است

من شخصاً اصطلاح "انصراف از خدمت" را دوست ندارم و نه هیچ یک از ملافه های آن: تکفیر ، دوری و غیره. شما اصطلاحی را ابداع می کنید زیرا به روشی برای توصیف روش ، سیاست یا فرآیند نیاز دارید. دستورالعمل عیسی که درمورد مقابله با گناه به ما می دهد ، سیاستی نیست که باید برچسب گذاری شود. کتاب مقدس تمام کنترل را در اختیار فرد قرار می دهد. سلسله مراتب مذهبی که مشتاق محافظت از اقتدار خود و حفظ کنترل بر گله است ، از چنین ترتیبی راضی نخواهد بود.
از آنجا که اکنون می دانیم که کتاب مقدس به ما چه کاری را انجام می دهد ، اجازه دهید این مسئله را با آنچه در واقع در سازمان شاهدان یهوه انجام می دهیم مقایسه کنیم.

فرآیند اطلاع دهنده

اگر شاهد هستید که یک برادر یا خواهر در یک اجتماع عمومی مست می شوند ، به شما دستور داده می شود تا آنها را تشویق کنید تا به بزرگترها بروند. شما باید کمی ، چند روز به آنها فرصت دهید و سپس در صورت عدم موفقیت در پیروی از توصیه های خود ، با بزرگترها صحبت کنید. خلاصه اینکه ، اگر گناهی را مشاهده کردید ، لازم است آن را به بزرگان گزارش دهید. اگر آن را گزارش ندهید ، به عنوان یار در گناه شناخته می شوید. اساس این امر به قانون یهود برمی گردد. با این حال ، ما تحت قوانین یهود نیستیم. در قرن اول در مورد مسئله ختنه اختلاف زیادی وجود داشت. کسانی بودند که مایل بودند این رسم یهودی را در جماعت مسیحیان اجرا کنند. روح القدس آنها را وادار کرد که این کار را نکنند و سرانجام کسانی که همچنان به ترویج این ایده ادامه می دادند باید از جمع مسیحیان حذف شوند. پولس در مورد احساسی که نسبت به چنین یهودیان داشت هیچ استخوان کوچکی نمی ساخت.[12]  با اجرای سیستم خبره یهود ، ما مانند یهودایزر مدرن هستیم و قوانین جدید مسیحیان را با قوانین منسوخ شده یهود جایگزین می کنیم.

وقتی قوانین Manmade بیشتر از اصول کتاب مقدس حساب می کنند

پولس به صراحت می گوید که ما باید ادغام در معاشرت با مردی را که یک زناکار ، بت پرست و غیره است ، ترک کنیم. او به وضوح در مورد یک عمل گناه صحبت می کند ، اما چه چیزی یک عمل را تشکیل می دهد؟ سیستم قضایی ما با اصول راحت نیست ، اگرچه ما اغلب به آنها لب لب می زنیم. به عنوان مثال ، اگر من به محدوده رانندگی می رفتم و فقط سه توپ گلف می زدم ، سپس به شما می گفتم كه من تاب بازی گلف خود را تمرین می كنم ، احتمالاً باید خنده خود را خفه كنید ، یا شاید فقط سر خود را تكان می دهید و عقب می روید. بنابراین اگر در دو نوبت مست شوید و بزرگان شما را به انجام یک عمل گناه متهم کنند ، چه احساسی خواهید داشت؟
در راهنمایی بزرگان برای تعیین توبه ، کتاب راهنمای قضایی سازمان ما می پرسد "آیا این یک تخلف واحد بود یا یک عمل؟"[13]  در موارد متعدد ، من دیده ام که این ذهنیت به کجا منجر شده است. این بزرگان و ناظران حوزه و بخش را كه آنها را راهنمایی می كنند راهنمایی كرده اند كه تخلف دوم را عملی بدانند كه نشان دهنده سخت شدن قلب است. من این "عمل" را دیده ام که دو یا سه واقعه ، عامل تعیین کننده ای برای انصراف از تحصیل است.

تعیین توبه

جهت پولس به قرنتیان ساده است. آیا کسی مرتکب گناه می شود؟ آره. پس دیگر با او معاشرت نکنید. بدیهی است ، اگر او دیگر مرتکب گناه نشود ، دلیلی برای قطع ارتباط وجود ندارد.
با این حال این فقط برای ما نخواهد بود. ما باید توبه را تعیین کنیم. ما باید تلاش کنیم تا به قلب خواهر یا برادرمان پی ببریم و تشخیص دهیم که آیا آنها واقعاً منظورشان چیست که می گویند وقتی متاسف هستند. من بیش از سهم من از پرونده های قضایی بوده ام. من خواهران اشک دیده ای را دیده ام که هنوز عاشقان خود را ترک نخواهند کرد. من برادران فوق العاده محفوظ و شناخته شده ای را می شناسم که هیچ اشاره خارجی به آنچه در قلب آنها است نمی کنند ، اما رفتار بعدی آنها نشان دهنده روحیه توبه است. در واقع هیچ راهی وجود ندارد که ما به طور قطعی بدانیم. ما در مورد گناهان علیه خدا صحبت می کنیم ، و حتی اگر یک مسیحی هم صدمه دیده باشد ، در نهایت فقط این خداست که می تواند بخشش کند. پس چرا ما قلمرو خدا را قدم می گذاریم و تصور می کنیم قلب هم نوع خود را قضاوت کنیم؟
برای نشان دادن اینکه این نیاز برای تعیین توبه به کجا منجر می شود ، اجازه دهید به موضوع انصراف خودکار از این مطالعه بپردازیم. از گله خدا را چوپان کنید کتاب ، ما:
9 در حالی که هیچ چیز به عنوان قطع خودکار انجمن وجود ندارد ، ممکن است فردی آنقدر به گناه رفته باشد که نتواند توبه کافی نشان دهد در زمان رسیدگی به کمیته قضایی اگر چنین است ، او باید از هم جدا شود. [Boldface به صورت اصلی؛ ایتالیائی برای تأکید اضافه شده است][14]
بنابراین در اینجا یک سناریو وجود دارد. یک برادر به مدت یک سال مخفیانه و ماری جوانا سیگار می کشد. او به جلسه مدار می رود و بخشی از مقدسات وجود دارد که قلب او را می شکند. او روز دوشنبه بعد نزد بزرگان می رود و به گناه خود اعتراف می کند. آن پنجشنبه با او ملاقات می کنند. کمتر از یک هفته از آخرین دود وی گذشته است. وقت کافی برای دانستن آنها با اطمینان وجود ندارد که او همچنان از روشن شدن خودداری خواهد کرد. بنابراین، او باید از هم جدا شود!  با این حال ، ما ادعا می کنیم که داریم هیچ موردی از قبیل جابجایی خودکار نیست.  ما از دو طرف دهانمان صحبت می کنیم. کنایه از این است که اگر برادر گناه را به حال خود نگه داشت ، چند ماه صبر کرد و سپس آن را فاش کرد ، از همکاری منصرف نمی شود زیرا زمان کافی برای دیدن برادران برای مشاهده "نشانه های توبه" گذشته بود. این سیاست چقدر مسخره به نظر می رسد
آیا می توان روشن تر بود که چرا کتاب مقدس بزرگان را به تعیین توبه راهنمایی نمی کند؟ عیسی ما را برای شکست آماده نمی کند ، این دقیقاً همان کاری است که ما بارها و بارها با تلاش برای خواندن قلب برادرمان انجام می دهیم.

الزام به اعتراف گناهان ما به مردان

چرا برادر در این سناریو حتی به خود زحمت می دهد که پیش بزرگان بیاید؟ هیچ الزامی در کتاب مقدس وجود ندارد که ما برای آمرزیده شدن به گناهان خود به برادران خود اعتراف کنیم. او به سادگی به خدا توبه می کرد و عمل را متوقف می کرد. من مواردی را می شناسم که یک برادر در گذشته بیش از 20 سال مخفیانه گناه کرده است ، اما احساس کرده است که باید "حق با خدا" به بزرگان اعتراف کند. این ذهنیت چنان در برادری ما نقش بسته است که حتی اگرچه می گوییم بزرگان "اعتراف کننده پدر" نیستند ، اما با آنها مثل اینکه رفتار کنیم رفتار می کنیم و احساس نمی کنیم که خدا ما را بخشیده است تا اینکه شخصی گفته است که این کار را کرده است.
برای اعتراف به گناهان در مردان شرطی وجود دارد ، اما هدف آن تهیه آمرزش خداوند از طریق دستان انسان نیست. در عوض ، این در مورد دریافت کمک مورد نیاز و کمک به بهبود است.

(جیمز 5: 14-16) 14 آیا کسی در بین شما بیمار است؟ بگذارید او بزرگان جماعت را به او فراخواند ، و بگذارید بر او دعا كنند ، و روغن او را به نام خداوند استفاده كنید. 15 و دعای ایمان باعث می شود بیمار بیمار شود و خداوند او را برمی انگیزد. همچنین اگر مرتکب گناهان شود ، مورد بخشش قرار می گیرد. 16 بنابراین ، گناهان خود را آشکارا به یکدیگر اعتراف كنید و برای یكدیگر دعا كنید تا شفا یابید. دعای یک مرد صالح جلوه ای قدرتمند دارد.

توجه کنید که این هدفی نیست که ما به همه گناهان خود به مردان اعتراف کنیم. آیه 15 نشان می دهد که آمرزش گناهان حتی می تواند فرایندی برای روند کار باشد. شخصی بیمار است و به کمک احتیاج دارد و [اتفاقاً] "اگر گناهانی مرتکب شده باشد ، آمرزیده می شود."
ما ممکن است این را با یک دکتر مقایسه کنیم. هیچ پزشکی نمی تواند شما را شفا دهد. بدن انسان خود را بهبود می بخشد. بنابراین در نهایت ، این خدا است که شفابخشی را انجام می دهد. پزشک فقط می تواند روند کار را بهتر ، سریعتر انجام دهد و شما را در مورد کارهایی که برای تسهیل آن باید انجام دهید راهنمایی می کند.
آیه 16 در مورد اعتراف صریح گناهان ما به یکدیگر صحبت می کند ، نه ناشران برای بزرگان ، بلکه هر مسیحی به همنوع خود. بزرگان باید به اندازه برادر بعدی این کار را انجام دهند. هدف آن برای ساختن فرد و همچنین جمعی است. این بخشی از برخی مراحل قضایی بی سابقه نیست که انسانها انسانهای دیگر را قضاوت می کنند و میزان توبه آنها را ارزیابی می کنند.
احساس حیا ما در هر یک از این موارد کجاست؟ ارزیابی وضعیت توبه کننده قلب هر کسی به وضوح خارج از توانایی های ماست - بنابراین ، خارج از محدوده ما است. تنها کاری که می توانیم انجام دهیم مشاهده اعمال شخص است. اگر برادری در خلوت خانه خود مرتباً دیگ سیگار می كشیده یا مستی می كرده است ، و اگر او برای اعتراف به گناهان خود و درخواست كمك به ما می آید ، باید آن را بدهیم. هیچ چیز در کتاب مقدس درباره اولین نیاز ما برای ارزیابی اینکه آیا او شایسته این کمک است ، بیان نشده است. واقعیتی که او به ما مراجعه کرده نشانگر شایستگی آن است. با این حال ، ما از این طریق با این شرایط کنار نمی آییم. اگر برادری الکلی شده است ، لازم است که ابتدا از نوشیدن برای مدت زمان کافی دست بکشد تا ما بتوانیم توبه خود را تعیین کنیم. فقط در این صورت است که می توانیم به او کمک لازم را انجام دهیم. این می تواند مانند این باشد که پزشکی به بیمار بگوید: "تا زمانی که خوب نشوی ، نمی توانم به تو کمک کنم."
با بازگشت به پرونده ایزابل در جماعت تیاتیرا ، در اینجا فردی داریم که به سادگی گناه نمی کند ، بلکه دیگران را به این کار ترغیب می کند. عیسی به فرشته آن جماعت می گوید: «... من به او وقت دادم تا توبه کند ، اما او حاضر نیست از فساد جنسی توبه کند. ببین من در شرف پرتاب او در بستر بیمارستانی هستم ، و کسانی که با او زنا می کنند به یک مصیبت بزرگ تبدیل می شوند ، مگر اینکه از اعمال او توبه کنند. "[15]  عیسی پیش از این به او وقت داده بود تا توبه کند ، اما او به حد صبر خود رسیده بود. او قصد داشت او را در بستر بیمارستانی و پیروانش را به مصیبت بیندازد ، اما حتی در آن زمان ، هنوز توبه و نجات وجود داشت.
اگر او امروز بود ، ما در اولین یا دومین مرتکب گناه او را به پشتش پرتاب می کردیم. حتی اگر او یا پیروانش توبه کنند ، ما احتمالاً از آنها صرف نظر می کنیم تا به بقیه درسی بدهیم که اگر از قوانین ما سرپیچی کنید چه اتفاقی می افتد. پس کدام راه بهتر است؟ بدیهی است که تحمل عیسی مسیح به ایزدل و پیروانش بسیار بیشتر از آنچه امروز تمرین می کنیم ، است. آیا راه ما از عیسی بهتر است؟ آیا او بیش از حد بخشنده بود؟ خیلی فهمیده اید؟ کمی بیش از حد مجاز ، شاید؟ مطمئناً فرد فکر می کند با توجه به اینکه هرگز اجازه نمی دهیم چنین شرایطی بدون اقدام سریع و قاطع وجود داشته باشد.
البته همیشه این احتمال وجود دارد ، و من می دانم که این پیشنهاد در میدان چپ است ، اما همیشه این احتمال وجود دارد که شاید ، فقط شاید ، ما بتوانیم یک یا دو مورد را از نحوه برخورد مسیح با این شرایط یاد بگیریم.

باعث گناه دیگران می شود

از آنچه تاکنون مطالعه کردیم روشن است که نحوه برخورد ما با گناهکار به معنای عام متفاوت از چگونگی دستورالعمل کتاب مقدس برای برخورد با مرتد است. رفتار با کسی که مقصر نوع گناهی است که پولس در 2 قرنتیان 5 ذکر کرده است ، به همان روشی که با مرتدی که یوحنا در نامه دوم خود توصیف می کند ، اشتباه است. مشکل این است که سیستم فعلی ما دانش لازم را برای عضو جماعت برای دانستن اقدامات مناسب انجام نمی دهد. گناه متجاوز مخفی نگه داشته می شود. جزئیات آن مخفی نگه داشته می شود. تنها چیزی که می دانیم این است که یک شخص توسط کمیته ای متشکل از سه مرد به عنوان اخراج از همکاری معرفی شده است. شاید او نمی توانست سیگار کشیدن را ترک کند. شاید او فقط می خواست از جماعت استعفا دهد. یا شاید او شیطان پرستی را برمی انگیخت. ما فقط نمی دانیم ، بنابراین همه متجاوزان با همان برس قیمتی می شوند. با همه آنها روشی که کتاب مقدس به ما دستور می دهد تا با مرتدان رفتار کنیم ، حتی با سلام و احوالپرسی به چنین کسانی برخورد نمی شود. عیسی به ما دستور می دهد که با یک مست یا زناکار غیرقابل توبه به روشی خاص رفتار کنیم ، اما ما می گوییم: "متاسفم ، پروردگار عیسی ، اما هیچ کاری نمی تواند انجام دهد. هیئت حاکمه به من می گوید با همه آنها مانند مرتد رفتار کنم. " تصور کنید اگر سیستم قضایی دنیوی ما اینگونه کار می کند؟ همه زندانیان باید یک مجازات مشابه داشته باشند و باید بدترین مجازات ممکن باشد ، چه آنها جیب بری باشند و چه یک قاتل زنجیره ای.

یک گناه بزرگتر

روش دیگری که این روند باعث گناه ما می شود ، واقعاً بسیار سنگین است. کتاب مقدس می گوید کسانی که کوچک می لنگند ممکن است یک سنگ آسیاب به گردنشان بسته شده و در دریای عمیق آبی پرتاب شوند. تصویر راحتی نیست ، درسته؟
من مواردی را می دانم که گناهکاری واقعاً برای اعتراف به گناهی در برابر بزرگان حاضر شده است ، چرا که از آن دست کشیده است (در یک مورد به مدت سه ماه) اما به دلیل اینکه وی مرتبا و مخفیانه آن را انجام داده است ، احتمالاً پس از توصیه به یک شخص غیرعقلانی در اقدامی که ممکن است منجر به گناه شود ، بزرگان احساس کردند که باید از او صرف نظر کنند. استدلال این است: "به او هشدار داده شد. اون باید بهتر بدونه. حالا او فکر می کند تنها کاری که باید بکند این است که بگوید "ببخشید" و همه بخشیده شده است؟ قرار نیست اتفاق بیفتد.
جدا کردن از یک فرد توبه کننده که از گناه خود دست کشیده است ، تفکر جسمی است. این به عنوان مجازات اجتناب می کند. این ذهنیت است که "شما جنایت می کنید. شما وقت می گذارید. " این ذهنیت با هدایت ما از هیئت حاکمه پشتیبانی می شود. به عنوان مثال ، به بزرگان اخطار داده شده است كه برخي از زوج هاي متاهل كه مي خواهند طلاق كتاب مقدس را دريافت كنند ، توطئه كرده اند كه يكي از اين دو مرتكب يك عمل زناكارانه شود تا زمينه هاي كتاب مقدس را به آنها ارائه دهد. به ما هشدار داده می شود که در این مورد احتیاط داشته باشیم و اگر اعتقاد داریم که چنین است ، نباید به سرعت فرد محروم از همکاری را بر گردانیم. به ما دستور داده شده است که این کار را انجام دهیم تا دیگران در همان دوره دنبال نکنند. این بسیار ذهنیت بازدارندگی مبتنی بر مجازات است. این نحوه عملکرد سیستم قضایی جهان است. در جماعت مسیحیان جایی برای آن وجود ندارد. در حقیقت ، فقدان ایمان را نشان می دهد. هیچ کس نمی تواند یهوه را گول بزند و این وظیفه او نیست که با افراد خاطی برخورد کند.
فكر كنيد كه چگونه خداوند با پادشاه توبه كننده منيسه رفتار كرد؟[16]  چه کسی را می شناسید که نزدیک به سطح گناهی باشد که او به آن رسیده است. هیچ حکمی در زندان برای او وجود نداشت. هیچ دوره طولانی مدتی که بتواند توبه واقعی خود را اثبات کند.
ما همچنین نمونه ای از دوران مسیحی پسر بی بدیل را داریم.[17]  در ویدئویی با همین نام که سال گذشته توسط انجمن دیده بان منتشر شد ، پسری که به نزد پدر و مادرش برمی گشت باید گناه خود را به بزرگان گزارش کند. آنها تصمیم می گرفتند که آیا او می تواند برگردد یا نه. اگر آنها مخالف تصمیم می گرفتند - و در زندگی واقعی ، من به 50/50 فرصت می دادم که جوان بگویند "نه" - از کمک و تشویق مورد نیاز خانواده اش محروم می شد. او می خواست خودش باشد ، تا خودش را تأمین کند. در حالت تضعیف شده ، احتمالاً ممکن است به دوستان دنیوی خود برگشته باشد ، تنها سیستم پشتیبانی که برای او باقی مانده است. اگر والدینش تصمیم داشتند او را علی رغم اخراج از دانشگاه اخذ کنند ، آنها به سازمان و تصمیم بزرگان بی وفا بودند. امتیازات حذف شده و تهدید به انصراف از خودشان می شدند.
سناریوی واقعی او را - که این بارها در سازمان ما اتفاق افتاده است - با درسی که مسیح سعی داشت از طریق این مثل برقرار کند ، مقایسه کنید. پدر پسران را از راه دور بخشید - "در حالی که هنوز فاصله زیادی نداشت" - و پسرش را با خوشحالی فراوان پذیرفت.[18]  او با او ننشست و سعی در تعیین میزان واقعی توبه خود داشت. او نگفت ، "شما فقط برگشته اید. از کجا می دانم که شما صادق هستید؛ که شما قصد ندارید بروید و همه چیز را دوباره انجام دهید؟ بیایید کمی وقت بگذاریم تا صداقت خود را نشان دهیم و سپس تصمیم خواهیم گرفت که با شما چه کنیم. "
این که ما می توانیم از تصویر پسرک ناخالص استفاده کنیم و از سیستم قضایی خود حمایت کنیم و از آن دور شویم ، کیفرخواست تکان دهنده ای است تا حدی که ما در فکر این سیستم تلقیح شده ایم و عادلانه است و سرچشمه خداست.

درگیر شدن در گناهان آنها

پولس به قرنتیان هشدار داد که مردی را که از ترس اینکه مبادا به غم و اندوه تسلیم شود ، از بیرون بیرون نبرد. گناه او ماهیتی رسوا و بدنام داشت ، به طوری که حتی مشرکان نیز از آن آگاه بودند. پولس به قرنتیان نگفت که آنها باید این مرد را برای مدت زمان خوبی بیرون نگه دارند تا مردم ملل متوجه شوند که ما چنین رفتاری را تحمل نمی کنیم. اولین نگرانی او این نبود که چگونه جماعت درک شود ، و نه او نگران مقدس بودن نام یهوه بود. نگرانی او برای فرد بود. از دست دادن یک مرد به شیطان باعث تقدیس نام خدا نمی شود. خشم خدا را به همراه خواهد آورد. بنابراین پولس آنها را تشویق می کند تا مرد را نجات دهند.[19]  این نامه دوم در همان سال نوشته شده است ، احتمالاً تنها چند ماه پس از اولین.
با این حال ، برنامه امروزی ما بسیاری از افراد را به مدت 1 ، 2 یا حتی بیشتر سال - در حالی که مدت طولانی پس از پایان تمرین گناهانی که برای آنها اخراج شده بود ، متلاشی کرده است. من مواردی را می دانم که فرد قبل از جلسه دادرسی گناه خود را متوقف کرده و تقریباً دو سال از همکاری خود محروم شده است.
اکنون اینجاست که آنها ما را در گناه خود درگیر می کنند.  اگر ببینیم که این فرد اخراج شده از نظر معنوی در حال سراشیبی است و سعی در کمک رسانی داریم تا "شیطان بیش از حد از او استفاده نکند" ، ما در معرض اخراج از جامعه هستیم.[20]  ما همه کسانی را که به تصمیم بزرگان احترام نمی گذارند با شدیدترین شدت مجازات می کنیم. باید منتظر تصمیم آنها برای احیای مجدد فرد باشیم. با این حال سخنان پل به کمیته ای متشکل از سه نفر نبود ، بلکه به کل جماعت بود.

(2 قرنتیان 2: 10) . . .اگر کسی را بخاطر هر چیزی ببخشید ، من هم می کنم. .

در جمع بندی

کتاب مقدس مسئولیت برخورد با گناهکاران را به دست مسیحیان می گذارد - این من و شما هستیم - نه به دست رهبران بشری ، یک سلسله مراتب مذهبی یا حاکم. عیسی به ما می گوید که چگونه با گناهان کوچک و بزرگ از حیث شخصی کنار بیاییم. او می گوید که چگونه با کسانی که در برابر خدا گناه می کنند و گناهان خود را تمرین می کنند در حالی که ادعا می کنند خواهر و برادر ما هستند رفتار کنیم او به ما می گوید که چگونه با گناهان از نوع جنایی و حتی گناهان ارتداد کنار بیاییم. تمام این قدرت در دست افراد مسیحی است. البته ، راهنمایی هایی وجود دارد که می توانیم از مردان مسن ، "کسانی که در میان شما پیشگام هستند" بگیریم. با این حال ، مسئولیت نهایی نحوه برخورد با گناهکاران به تنهایی به عهده ما است. در كتاب مقدس هيچ بندي وجود ندارد كه به ما اجازه دهد آن مسئوليت را به شخص ديگر تسليم كنيم ، مهم نيست كه فرد در چه ماه اوت و روحاني باشد.
سیستم قضایی فعلی ما ایجاب می کند که گناهان خود را به گروهی از مردان جماعت گزارش دهیم. این مردان را مجاز به تعیین توبه می کند. تصمیم بگیرند چه کسی می ماند و چه کسی می رود. این دستور می دهد که تمام جلسات ، سوابق و تصمیمات آنها مخفیانه نگهداری شود. این حق شناخت ما از مسائل را از ما سلب می کند و ما را ملزم می کند که کورکورانه به تصمیمی که توسط یک گروه سه نفره گرفته شده ایمان داشته باشیم. اگر با وجدان از اطاعت از این مردان امتناع ورزیم ، مجازات ما می شود.
در شریعتی که مسیح هنگام حضور در زمین اعطا کرد ، نامه های رسولانه ، و همچنین در چشم انداز یحیی چیزی وجود ندارد که بتواند از این موارد پشتیبانی کند. قوانین و مقرراتی که روند قضایی ما را با کمیته های سه نفره ، جلسات مخفی و مجازات های سخت آن مشخص می کند ، هیچ کجا - تکرار می کنم ، در هیچ کجا - در کتاب مقدس یافت نمی شود. ما همه اینها را خودمان ساخته و ادعا کرده ایم که این کارها تحت هدایت یهوه خدا انجام می شود.

چه کاری انجام خواهد داد؟

من در اینجا سرکشی نمی کنم. من صحبت از اطاعت هستم. ما مطیع بی قید و شرط خود را به پروردگار خود عیسی و پدر آسمانی خود مدیونیم. آنها قانون خود را به ما داده اند. آیا ما از آن اطاعت خواهیم کرد؟
قدرتی که سازمان از آن استفاده می کند یک توهم است. آنها می خواهند ما را باور کنند که قدرت آنها از جانب خداست ، اما یهوه به کسانی که از او سرپیچی می کنند قدرت نمی بخشد. کنترلی که آنها بر ذهن و قلب ما اعمال می کنند ناشی از آن است قدرتی که به آنها اعطا می کنیم.
اگر یک برادر یا خواهر محروم از همکاری در غم و اندوه از بین رفته و در معرض خطر از دست دادن است ، ما وظیفه داریم که کمک کنیم. اگر ما بزرگترها عمل کنیم چه کاری می توانند انجام دهند؟ اگر قرار باشد کل جماعت از بازگشت فرد استقبال کنند ، بزرگان چه کاری می توانند انجام دهند؟ قدرت آنها یک توهم است. ما این را با اطاعت از خود راضی و آرام به آنها می دهیم ، اما اگر به جای آن از مسیح اطاعت کنیم ، تمام قدرت مغایر با احکام صالح او را از آنها سلب می کنیم.
البته اگر تنها بمانیم ، در حالی که بقیه به اطاعت از مردان ادامه می دهند ، در معرض خطر هستیم. با این حال ، این ممکن است فقط بهایی باشد که برای ایستادگی در برابر عدالت باید بپردازیم. عیسی و یهوه مردم شجاع را دوست دارند. افرادی که از روی ایمان عمل می کنند ، می دانند آنچه را که ما با اطاعت انجام می دهیم ، مورد توجه و پاداش پادشاه و خدای ما قرار نخواهند گرفت.
ما می توانیم ترسو باشیم یا می توانیم فاتح باشیم.

(مکاشفه 21: 7 ، 8) هرکسی که فتح کند این چیزها را به ارث می برد و من خدای او خواهم بود و او پسر من خواهد بود. 8 اما در مورد ترسوها و افراد بی ایمان ... قسمت آنها در دریاچه خواهد بود که با آتش و گوگرد می سوزد. این به معنای مرگ دوم است. "

برای مشاهده مقاله بعدی در این مجموعه ، کلیک کنید اینجا کلیک نمایید.


[1] تواضع (از بینش در کتاب مقدس ، جلد 2 ص 422)
[2] برای اقساط قبلی ، به "عدالت ورزشی"و"عشق مهربانی".
[3] 2 پیتر 3:
[4] ارمیا 10: 23
[5] Galatians 6: 7
[6] 1 پیتر 4:
[7] اشعیا 1: 18
[8] 1 قرنتیان 4: 6
[9] 1 Corinthians 5: 13؛ 2 Corinthians 2: 5-11
[10] برای اهداف این بحث ، هرگونه اشاره به ارتداد یا مرتد باید از دیدگاه کتاب مقدس کسی که با خدا و پسر او مخالف است ، فهمیده شود. کسی که با گفتار یا عمل ، مسیح و تعالیم او را انکار می کند. این شامل کسانی می شود که ادعا می کنند مسیح را می پرستند و از او اطاعت می کنند ، اما تعلیم می دهند و به گونه ای عمل می کنند که نشان دهند واقعاً در مقابل او ایستاده اند. مگر اینکه به طور خاص بیان شده باشد ، اصطلاح "مرتد" در مورد کسانی که آموزه های سازمان شاهدان یهوه (یا هر ایمان دیگری در این مورد) را انکار می کنند اعمال نمی شود. در حالی که مقامات كلیسا مخالفت با چارچوب اعتقادی كلیسا را ​​غالباً ارتداد می دانند ، اما ما فقط به نگرش مرجع نهایی جهان نسبت به آن توجه می كنیم.
[11] وحی 2: 20-23
[12] Galatians 5: 12
[13] ks 7: 8 ص. 92
[14] ks 7: 9 ص. 92
[15] مکاشفه 2: 21، 22
[16] 2 Chronicles 33: 12، 13
[17] لوقا 15: 11-32
[18] لوقا 15: 20
[19] 2 قرنتیان 2: 8-11
[20] 2 قرنتیان 2: 11

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    140
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x