قسمت 1 از این سری در اکتبر 1 ، 2014 ظاهر شد برج نگهبانی. اگر پست ما را در مورد اولین مقاله اظهارنظر نکرده اید ، ممکن است انجام این کار قبل از ادامه این مقاله مفید باشد.
شماره نوامبر مورد بحث در اینجا ، ریاضیاتی را که توسط آن وارد 1914 می شویم ، به عنوان آغاز حضور مسیح ، بررسی می کند. بیایید هنگام بررسی آن ، از تفکر انتقادی استفاده کنیم تا ببینیم آیا مبنای کتاب مقدس برای این عقیده وجود دارد یا خیر.
کامرون در صفحه 8 ، ستون دوم ، "در تحقق بزرگتر این پیشگویی ، حكومت خدا به طریقی به مدت هفت مرتبه قطع می شود."   همانطور که در پست قبلی ما بحث شد ، هیچ دلیلی در مورد تحقق ثانویه وجود ندارد. این یک فرض بزرگ است. با این حال ، حتی پذیرفتن این فرض ما را ملزم می کند که فرض دیگری را نیز بیان کنیم: اینکه هفت زمان تصویری و نامشخص نیستند و در عین حال به معنای واقعی کلمه هفت سال هم نیستند. در عوض ، باید فرض کنیم هر بار به یک سال نمادین 360 روزه اشاره دارد و می توان محاسبه روزانه به ازای هر سال را بر اساس پیشگویی های غیرمرتبط که تقریباً 700 سال بعد نوشته نشده اند ، اعمال کرد. علاوه بر این ، كامرون می گوید كه تحقق این امر شامل قطع نا مشخص در زمامداری خدا است. توجه کنید که او می گوید ، "به نوعی" قطع می شود. چه کسی این عزم را انجام می دهد؟ قطعاً کتاب مقدس نیست. اینها همه نتیجه استدلال قیاسی انسان است.
کامرون بعد می گوید ، "همانطور که دیدیم ، هفت بار از زمان نابودی اورشلیم در 607 قبل از میلاد آغاز شد" کامرون از عبارت "همانطور که دیدیم" استفاده می کند تا نشان دهد او به یک واقعیت قبلاً ثابت شده اشاره دارد. با این حال ، در مقاله اول هیچ مدرک کتاب مقدس و تاریخی برای پیوند دادن هفت بار به تخریب اورشلیم و یا پیوند دادن آن تخریب با سال 607 قبل از میلاد ارائه نشده است بنابراین ما باید دو پیش فرض دیگر پیش از این ادامه دهیم.
اگر بخواهیم بپذیریم که هفت بار با قطع حکومت خدا بر اسرائیل آغاز می شود (نه بر "پادشاهی بشریت" همانطور که دانیل در 4:17 ، 25 اظهار داشت - باز هم یک جهش منطقی دیگر) ، پس چه زمانی این حکومت متوقف شد ؟ آیا آن زمان بود که پادشاه بابل پادشاه اسرائیل را به پادشاهی خائن تبدیل کرد؟ یا زمانی بود که اورشلیم ویران شد؟ کتاب مقدس نمی گوید کدام. با فرض مورد دوم ، پس چه زمانی این اتفاق افتاد؟ باز هم ، کتاب مقدس نمی گوید. تاریخ سکولار می گوید که بابل در سال 539 قبل از میلاد فتح شد و اورشلیم نیز در سال 587 قبل از میلاد نابود شد بنابراین ما کدام سال را قبول می کنیم و کدام یک را رد می کنیم. ما تصور می کنیم که مورخان در مورد 539 درست هستند ، اما در مورد 587 اشتباه. مبنای ما برای رد یک تاریخ و پذیرفتن تاریخ دیگر چیست؟ ما به همین راحتی می توانیم 587 را بپذیریم و 70 سال را محاسبه کنیم ، اما نمی پذیریم.
همانطور که می بینید ، ما در حال حاضر آموزه خود را بر اساس کاملاً فرضیات غیرقابل اثبات بنا می کنیم.
در صفحه 9 ، کامرون اظهار داشت که "هفت بار تحت اللفظی باید بسیار طولانی تر از هفت سال تحت اللفظی باشد". برای تقویت این نکته ، او سپس اظهار می دارد ، "علاوه بر این ، همانطور که قبلاً در نظر داشتیم ، قرن ها بعد که عیسی در اینجا بود ، او اظهار داشت که این هفت بار هنوز تمام نشده است." اکنون ما کلمات را در دهان عیسی می گذاریم. او چنین چیزی نگفت و آن را نیز به آن اشاره نکرد. آنچه کامرون به آن اشاره می کند سخنان عیسی در مورد ویرانی اورشلیم در قرن اول است نه روز دانیال.

"و اورشلیم تحت سلطه ملتها قرار می گیرند ، تا زمانهای تعیین شده ملل به اتمام برسند." (لوک 21: 24)

اهمیت این کتاب مقدس در ساختار این آموزه به سختی قابل اغماض است. به زبان ساده ، هیچ عنصر زمانی بدون لوقا 21:24 امکان پذیر نیست. کل فرضیه تحقق ثانویه بدون آن فرو می ریزد. همانطور که می خواهید ببینید ، تلاش برای بستن سخنان او در مورد لگدمال شدن بیت المقدس باعث می شود که تعداد فرضات سر به فلک بکشد.
نام خانوادگی، باید فرض کنیم که حتی اگر او از یک زمان آینده ساده استفاده کند ("لگدمال خواهد شد") او واقعاً قصد داشت از چیزهای پیچیده تری برای نشان دادن عملکرد آینده و در عین حال مداوم در آینده استفاده کند. چیزی مانند "زیر پا گذاشته شده و خواهد شد".
دوم، باید تصور کنیم که پایمال کردن وی که به آن اشاره می کند هیچ ارتباطی با تخریب شهری که وی پیش بینی کرده است ندارد. ویرانی این شهر فقط یک پاورقی در تحقق بزرگتر است که باعث می شود پایمال ها به ملت یهود اشاره کنند که دیگر خدا را به عنوان پادشاه ندارند.
سوم، ما باید فرض کنیم که زمانهای تعیین شده ملل با از دست دادن بیت المقدس در حکومت خدا تحت سلطه خداوند آغاز شد. این "اوقات غیرت" می توانست با گناه آدم ، یا عصیان نمرود ("یک شکارچی قدرتمند در مخالفت با یهوه" - ژ 10: 9 ، 10 NWT) آغاز شود ، زمانی که او اولین پادشاهی را برای مقابله با خدا تأسیس کرد. یا آنها می توانستند با بردگی یهودیان زیر نظر فرعون برای همه آنچه می دانیم شروع کنند. کتاب مقدس فقط نمی گوید. تنها کاربرد این عبارت در کل کتاب مقدس در سخنان عیسی مسیح در لوقا 21:24 ثبت شده است. چیز زیادی برای ادامه دادن نیست ، اما ما بر اساس آن تفسیر تغییر دهنده زندگی ساخته ایم. به بیان ساده ، کتاب مقدس نمی گوید چه زمانی دوران غیر یهودیان آغاز شده و چه زمانی پایان می یابد. بنابراین فرض سوم ما واقعاً دو فرض است. آن را 3a و 3b بنامید.
چهارم، ما باید فرض کنیم که سلطنت یهوه بر اسرائیل هنگامی که از بین رفت پایان یافت و نه سالها قبل هنگامی که پادشاه بابل آن را فتح کرد و پادشاهی را منصوب کرد که زیر نظر وی به عنوان یک ناجا خدمت کند.
پنجم، ما باید فرض کنیم که پایمال شدن در برخی از مواقع ملت اسرائیل متوقف شده و اعمال می شود به جماعت مسیحیان. این نکته به ویژه مسئله ساز است ، زیرا عیسی در لوقا 21:24 اشاره می کند که پایمال شدن در شهر واقعی اورشلیم و توسط ملت گسترش یافته اسرائیل هنگام تخریب و وقوع آن در سال 70 میلادی صورت گرفت. اجتماع مسیحیان توسط آن زمان برای تقریبا 40 سال. بنابراین جماعت با نداشتن پادشاه بر آن پایمال نمی شدند. در حقیقت ، الهیات خودمان می پذیرد که پادشاهی بر آن داشته است. ما می آموزیم که عیسی از سال 33 میلادی به عنوان پادشاه بر جماعت حاکم بود بنابراین در برخی از زمان ها پس از 70 سال ، ملت واقعی اسرائیل زیر پا گذاشته نمی شود و ملتهای دیگر زیر پا گذاشته می شوند. این بدان معناست که در آن زمان حکومت خدا بر جماعت متوقف شد. دقیقاً چه زمانی این اتفاق افتاده است؟
ششم: سال 1914 پایان دوره های غیر یهودیان است. این یک فرض است زیرا هیچ دلیلی بر وقوع آن وجود ندارد. هیچ مدرک مشهودی مبنی بر تغییر وضعیت کشورها به هیچ وجه از نظر کتاب مقدس قابل توجه نیست. ملت ها پس از سال 1914 درست مانند قبل از آن به حکومت خود ادامه دادند. به تعبیر برادر راسل ، "پادشاهان آنها هنوز روز خود را سپری می کنند." ما می گوییم زمان غیرتها پایان یافت زیرا آن زمان بود که عیسی شروع به حکمرانی از بهشت ​​کرد. اگر چنین است ، پس آیا شواهد این قاعده وجود دارد؟ این ما را به فرض نهایی مورد نیاز برای حمایت از استفاده از لوقا 21:24 در الهیات ما می برد.
هفتم: اگر زیر پا گذاشتن پایان سلطه ملتها بر جماعت مسیح است ، پس چه تغییری در سال 1914 رخ داد؟ عیسی قبلاً از سال 33 م بر اجتماعات مسیحیان حکمرانی می کرد ، انتشارات خود ما نیز از این عقیده پشتیبانی می کند. پیش از آن مسیحیت اغلب مورد آزار و اذیت و آزار قرار می گرفت ، اما همچنان به تسخیر خود ادامه می داد. پس از آن همچنان مورد آزار و اذیت و آزار قرار گرفت اما همچنان به تسخیر خود ادامه داد. بنابراین می گوییم آنچه در سال 1914 تنظیم شد ، پادشاهی مسیحیان بود. اما اثبات کجاست؟ اگر ما نمی خواهیم متهم به جبران مسائل بشویم ، لازم است اثبات برخی تغییرات را ارائه دهیم ، اما هیچ تغییری بین سالهای 1913 و 1914 وجود ندارد تا پایان پایمال شدن را نشان دهد. در واقع ، انتشارات خود ما پیشگویی 2 شاهد مکاشفه 11: 1-4 را برای بازه زمانی 1914 تا 1918 به کار می برد که نشان می دهد پایمال شدن از تاریخ قطع گذشته ادامه داشته است.
یک معضل فرض: آموزش اینکه پادشاهی مسیحیان در سال 1914 آغاز شد ، معمای مهمی برای ما محسوب می شود. مسیح باید 1,000 سال حکومت کند. بنابراین ما در حال حاضر یک قرن به حکومت او می پردازیم. تنها 900 سال دیگر باقی مانده است. این قانون برای ایجاد صلح است ، با این وجود 100 سال اول آن خونین ترین خون در تاریخ بوده است. بنابراین یا او از سال 1914 شروع به حکومت نکرد ، یا این کار را کرد و کتاب مقدس اشتباه بود. شاید این یکی از دلایلی باشد که ما اصطلاحات "1914" و "پادشاهی مسیحی" را در همان جمله مانند گذشته استفاده نمی کنیم. اکنون ما در مورد 1914 و پادشاهی خدا صحبت می کنیم ، اصطلاحی کاملاً عمومی تر.
بنابراین هیچ شواهدی مشهود و مقدس وجود ندارد که نشان دهد عیسی سلطنت نامرئی در آسمانهای 1914 را سلطنت کرد. هیچ مدرکی مبنی بر پایان یافتن زمان تعیین شده ملل در آن سال وجود ندارد. هیچ مدرکی وجود ندارد که بیت المقدس - تحت اللفظی یا نمادین - در آن سال دست از پا درآورد.
ما در مورد آن چه باید بگوییم؟
استدلال از کتاب مقدس می گوید:

همانطور که عیسی در پیشگویی خود با اشاره به خاتمه نظام امور نشان داد ، اورشلیم "توسط ملتها لگدمال می شود ، تا زمان معین ملتها" به پایان برسد. (لوقا 21:24) "اورشلیم" نماینده پادشاهی خدا بود زیرا گفته می شد پادشاهان آن بر "تخت پادشاهی یهوه" نشسته اند. (1 تواریخ 28: 4 ، 5 ؛ مت. 5:34 ، 35) بنابراین ، دولت های غیر یهودی ، که توسط حیوانات وحشی نشان داده می شوند ، حق پادشاهی خدا را برای هدایت امور انسانی 'لگدمال می کنند' و خود را تحت شیطان نگه می دارند کنترل کنید - مقایسه کنید لوقا 4: 5 ، 6 (rs ص. 96 تاریخ)

آیا شواهدی وجود دارد - هیچ مدرکی وجود دارد - که از سال 1914 ملتها "هدایت امور انسانی" را متوقف کرده و "دیگر حق پادشاهی خدا را برای هدایت امور بشری زیر پا نمی گذارند"؟
چند دست و پا داریم که باید این شوالیه سیاه را لگدمال کنیم قبل از اینکه شکست را بپذیرد و ما را رد کنیم؟
با توجه به عدم اثبات اثبات پایان کار پایمال شدن همه چیز در نتیجه ، توسط کامرون توجه ما دوباره جلب می شود ، به شکلی که همه شاهدان عادت کرده اند. او بر این واقعیت متمرکز است که 1914 سالی بود که اولین جنگ جهانی آغاز شد. آیا این از نظر نبوی قابل توجه است؟ او احساس می کند ، زیرا او در صفحه 9 ، ستون 2 می گوید ، "در مورد زمان شروع حکومت در بهشت ​​، عیسی گفت:" ملت علیه ملت و پادشاهی علیه پادشاهی قیام خواهند کرد ، و کمبود مواد غذایی و زمین لرزه در یک مکان بعد از دیگری وجود خواهد داشت. "
در واقع ، عیسی نگفت که حضور او با این موارد مشخص می شود. این تفسیر غلط دیگری است. هنگامی که از او علامتی خواستند تا نشان دهد چه زمانی او شروع به حکومت می کند و پایان آن فرا می رسد ، به پیروان خود گفت که گمراه نشوند و باور کنند که جنگ ها ، زمین لرزه ها ، قحطی ها و مریض ها نشانه های ورود او است. او با هشدار به ما شروع کرد نه اعتقاد داشتن چنین چیزهایی نشانه های واقعی بود. حسابهای موازی زیر را با دقت بخوانید. آیا عیسی می گوید ، "وقتی این چیزها را دیدید ، بدانید كه من به عنوان پادشاه به طرز نامرئی در آسمان ها تخت نشین شده ام و روزهای آخر آغاز شده اند"؟

"4 در پاسخ عیسی به آنها گفت: "دقت کنید که هیچ کس شما را گمراه نمی کند, 5 زیرا بسیاری بر اساس نام من خواهند آمد و می گویند "من مسیح هستم" و بسیاری را گمراه می كنم. 6 شما می خواهید از جنگ ها و گزارش های مربوط به جنگ ها بشنوید. ببینید که شما نگران نیستید ، زیرا این موارد باید اتفاق بیفتد ، اما پایان هنوز نرسیده است"(Mt 24: 4-6)

" . .پس عیسی شروع کرد به آنها گفت: "مراقب باشید که کسی شما را گمراه نمی کند. 6 خیلی ها می آیند بر اساس نام من ، گفت: "من او هستم" و بسیاری را گمراه می کند. 7 علاوه بر این، وقتی از جنگ ها و گزارش های جنگ می شنوید ، نگران نباشید. این چیزها باید اتفاق بیفتد ، اما پایان هنوز پایان نیافته است."(آقای 13: 5-7)

" . "" پس ، اگر کسی به شما بگوید ، 'دیدن! اینجا مسیح است ، یا "ببینید"! او آنجاست ، "آن را باور نکنید. 22 زیرا مسیحیان و پیامبران دروغین ظهور می کنند و علائم و شگفتی هایی را برای گمراهی برگزیدگان در صورت امکان انجام می دهند. 23 بنابراین ، شما مراقب باشید. من همه موارد را از قبل برای شما گفتم. "(آقای 13: 21-23)

" . او گفت: "مراقب باش که گمراه نشدی ، زیرا بسیاری از افراد بر اساس نام من خواهند آمد و می گویند ، "من او هستم" ، وموعد مقرر نزدیک است' دنبال آنها نرو. 9 علاوه بر این ، وقتی از جنگ ها و آشفتگی ها می شنوید ، وحشت نکنید. زیرا این امور ابتدا باید اتفاق بیفتد ، اما پایان بلافاصله رخ نخواهد داد. "" (لو 21: 8 ، 9)

آیا عیسی حتی در این سه گزارش موازی روزهای آخر را ذکر کرده است؟ آیا او می گوید حضورش نامرئی خواهد بود؟ در واقع ، او می گوید کاملا مخالف در تن 24: 30.
اکنون این قسمت آخر را در نظر بگیرید.

" . سپس اگر کسی به شما گفت ، "نگاه کن! اینجا مسیح است ، یا "آنجا!" باورش نکن. 24 برای مسیحان کاذب و انبیای کذبه ظاهر شده و آیات و عجایب بزرگ انجام به طوری که برای گمراه، در صورت امکان، حتی آنهایی که انتخاب شده است. 25 نگاه کنید! من به شما هشدار داده اند. 26 بنابراین، اگر مردم به شما می گویند، "نگاه کن! او در بیابان است، 'نمی رویم؛ 'نگاه! او در اتاق درونی است، آن را باور نمی کند. 27 زیرا همانطور که صاعقه از شرق بیرون می آید و به سمت غرب می درخشد ، حضور پسر انسان نیز خواهد بود. 28 هر جا که لاشه باشد ، عقاب ها در آنجا جمع می شوند. "(Mt 24: 23-28)

آیه 26 از کسانی که حضور نامرئی ، مخفی و پنهان را تبلیغ می کنند صحبت می کند. او در اتاقهای داخلی است یا در بیابان بیرون است. هر دو از نظر جمعیت زیاد پنهان مانده و فقط برای کسانی که "در دانش" هستند شناخته شده است. عیسی به طور خاص به ما هشدار می دهد که چنین داستان هایی را باور نکنیم. او سپس به ما می گوید که حضورش چگونه متجلی خواهد شد.
همه ما رعد و برق ابر به ابر را دیده ایم. توسط همه ، حتی افراد داخل منزل نیز مشاهده می شود. نور فلاش به همه جا نفوذ می کند. نیازی به توضیح و تفسیر ندارد. همه می دانند که رعد و برق برق زده است. حتی حیوانات نیز از آن آگاه هستند. این همان تصویری است که عیسی به ما گفت که چگونه حضور پسر انسان خود را نشان می دهد. حالا آیا چنین چیزی در سال 1914 اتفاق افتاده است؟ هر چیزی؟؟

در خلاصه

با بسته شدن مقاله ، جون می گوید: "من هنوز هم سعی می کنم سرم را به این دور بزنم." سپس او می پرسد ، "... چرا این مسئله بسیار پیچیده است."
دلیل پیچیدگی این مسئله این است که ما حقایق آشکارا را نادیده می گیریم یا در حال پیچیدن نیستیم تا تئوری حیوان خانگی خود را عملی کنیم.
عیسی گفت ما حق نداریم درباره تاریخهایی که خداوند در صلاحیت خود قرار داده است بدانیم. (اعمال 1: 6,7) ما می گوییم ، نه ، ما می توانیم بدانیم زیرا یک معافیت ویژه داریم. دانیال 12: 4 پیشگویی می کند که ما "گشت خواهیم زد" و "دانش واقعی" فراوان خواهد شد. در این "دانش واقعی" گنجانده شده است که از تاریخ وقوع همه چیز آگاهی دارد. باز هم ، تفسیر فرضی دیگری متناسب با نیازهای ما پیچید. این واقعیت که ما در مورد تمام تاریخ های نبوی خود بی تردید اشتباه کرده ایم ، ثابت می کند که اعمال 1: 7 هیچ نیروی خود را از دست نداده است. شناختن زمانها و فصلی که پدر قرار داده هنوز متعلق به ما نیست در صلاحیت خود
عیسی گفت كه نباید علائم جنگها و فاجعه های طبیعی را بخوانیم ، اما به هر حال ما نیز این كار را انجام می دهیم.
عیسی گفت مردم را باور نکنید که می گویند عیسی به روشی پنهان یا پنهان رسیده است ، اما ما توسط چنین افرادی هدایت می شویم. (کوه 24: 23-27)
عیسی گفت حضور او برای همه ، حتی کل جهان قابل مشاهده خواهد بود. بنابراین می گوییم که این فقط در مورد ما ، شاهدان یهوه صدق می کند. همه دیگران نسبت به رعد و برق کورکورانه در سال 1914 نابینا هستند (کوه 24: 28 ، 30)
واقعیت این است ، آموزه های ما در سال 1914 پیچیده نیست ، بلکه فقط زشت است. هیچ یک از جذابیت ها و هماهنگی های آسمانی کتاب مقدس را که از پیشگویی های کتاب مقدس انتظار داشته ایم ، ندارد. این فرضیات شامل بسیاری از مفاهیم می شود و ما را ملزم می سازد تا آنقدر حقایق كتاب مقدس را كه صریحاً بیان شده اند ، دوباره تفسیر كنیم تا حیرت انگیز باشد كه تاكنون از آن باقی مانده است. این دروغی است که تعالیم صریح عیسی و هدف یهوه را نادرست نشان می دهد. دروغی که با حمایت از این ایده که رهبری ما به طور الهی برای حکمرانی بر ما منصوب شده است ، برای غصب اقتدار پروردگار ما مورد استفاده قرار می گیرد.
این تعلیمی است که مدت زمان طولانی آن گذشته است. مانند یک پیرمرد صد ساله ، که توسط عصای دوقلوی تلقین و ارعاب پشتیبانی می شود ، متولد می شود ، اما به زودی این گیره ها از زیر آن بیرون زده می شوند. پس آنهایی که به مردان ایمان آورده ایم چه می شوند؟

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    37
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x