"... اگر این طرح یا این کار از طرف مردان باشد ، سرنگون می شود. 39 اما اگر از جانب خدا باشد ، قادر به سرنگونی آنها نخواهید بود. . " (Ac 5: 38، 39)

این جملات را گامالیل ، مردی كه شائل تارسوسی را كه بعداً پولس رسول شد ، تعلیم داد ، گفته شد. گامالیل در مقابل برجام ایستاده بود و در حال بحث بود كه با یك فرقه رنج آور یهودی كه عیسی را به عنوان پسر زنده شده خدا اعلام می كردند ، چه باید كرد. در حالی که آنها به سخنان همکار ارجمند خود به این مناسبت توجه می کردند ، مردانی که در آن اتاق عالی ، آن دادگاه عالی عدالت یهودی اشغال می کردند ، تصور می کردند که کار آنها از جانب خداست و بنابراین نمی توان آنها را سرنگون کرد. ملت آنها 1,500 سال قبل با تحویل معجزه آسای بندگی در مصر تاسیس شده بود و از طریق دهان پیامبر خدا ، موسی ، به قانون الهی اعطا شده بود. این رهبران برخلاف اجداد خود به شریعت موسی وفادار بودند. آنها مانند مردان زمان گذشته به بت پرستی نپرداختند. مورد تأیید خداوند بودند. این عیسی پیش بینی کرده بود که شهر و معبد آنها نابود خواهد شد. چه بیمعنی! خدای یگانه ، یهوه ، در كجای دیگر كره زمین مورد پرستش قرار گرفت؟ آیا می توان برای پرستش وی به روم بت پرست یا معابد بت پرست در قرنتس یا افسس رفت؟ فقط در اورشلیم عبادت واقعی انجام می شد. نابودی آن کاملاً مضحک بود. قابل تصور نبود. غیرممکن بود. و کمتر از چهل سال با ما فاصله داشت.

از این رو نتیجه می گیرد که حتی اگر اثری از جانب خدا باشد و توسط نیروهای بیرونی سرنگون نشود ، می تواند از درون فاسد شود تا دیگر "از جانب خدا" نباشد ، در آن نقطه is آسیب پذیر است و می تواند سرنگون شود.

این درس از ملت اسرائیل درسی است که مسیحیان باید به آن توجه کنند. اما ما اینجا نیستیم تا در مورد همه هزاران آیینی که امروز روی زمین ادعا می کنند مسیحی هستند صحبت کنیم. ما اینجا هستیم تا به طور خاص در مورد یکی صحبت کنیم.

آیا بین شاهدان یهوه امروز و رهبران یهود قرن اول ارتباط وجود دارد؟

رهبران یهود چه کردند که اینقدر بد بود؟ با دقت تمام از قانون موسی پیروی می کنید؟ به سختی گناه به نظر می رسد. درست است ، آنها بسیاری از قوانین اضافی را اضافه کردند. اما آیا این خیلی بد بود؟ آیا سختگیری بیش از حد در رعایت قانون چنین گناهی بود؟ آنها همچنین بارهای زیادی را به دوش مردم انداخته و به آنها می گویند که چگونه می توانند در هر بخش از زندگی رفتار کنند. این بسیار شبیه کاری است که شاهدان یهوه امروز انجام می دهند ، اما باز هم آیا این یک گناه واقعی است؟

عیسی گفت که آن رهبران و آن ملت هزینه تمام خون ریخته شده از کشته شدن اولین شهید ، هابیل ، تا آخرین. چرا؟ زیرا آنها هنوز خونریزی را تمام نکرده بودند. آنها در شرف كشتن مسح خدا ، تنها پسر او بودند. (Mt 23: 33-36; Mt 21: 33-41; جان 1: 14)

با این حال سوال همچنان باقی است. چرا؟ چرا مردانی که چنان در رعایت قانون خدا سخت گیر بودند که حتی ادویه های مورد استفاده خود را نیز ده دهم می کردند ، چنان مرتکب نقض آشکار قانون می شوند که فرد بی گناه را به قتل برساند؟ (تن 23: 23)

بدیهی است که تصور اینکه شما تنها یک دین واقعی روی زمین هستید تضمینی برای سرنگونی شما نیست. و همچنین نجات اعطا نمی شود زیرا شما به كسانی كه به عنوان رهبران منصوب خدا نگاه می كنید مطیعانه عمل كنید هیچ كدام از اینها برای ملت قرن اول اسرائیل به حساب نیامده است.

حقیقت چطور؟ آیا داشتن حقیقت یا حقیقت داشتن ، نجات شما را تضمین می کند؟ طبق گفته پولس رسول:

" . اما حضور فرد بی قانون مطابق با عمل شیطان با هر کار قدرتمند و علائم و نشانه های دروغ است 10 و با هر فریب ناعادلانه برای کسانی که هلاک می شوند ، به عنوان عذاب به دلیل آن است آنها قبول نکردند عشق از حقیقت که ممکن است نجات پیدا کنند. "(2Th 2: 9، 10)

فرد بی قانون از فریب نادرست برای گمراه کردن "کسانی که هلاک می شوند" به عنوان مجازات استفاده می کند ، نه به این دلیل که حقیقت ندارند. نه به این دلیل است که آنها این کار را نمی کنند عشق واقعیت.

هیچ کس تمام حقیقت را ندارد. ما دانش جزئی داریم. (1Co 13: 12) اما آنچه ما نیاز داریم عشق به حقیقت است. اگر واقعاً عاشق چیزی باشید ، چیزهای دیگری را برای آن عشق رها خواهید کرد. ممکن است شما یک اعتقاد گرامی داشته باشید ، اما اگر متوجه شوید نادرست است ، عشق شما به حقیقت باعث می شود که باور کاذب را ، هر چقدر راحت باشد ، کنار بگذارید ، زیرا چیز دیگری می خواهید. شما حقیقت را می خواهید. شما آن را دوست دارم!

یهودیان حقیقت را دوست نداشتند ، بنابراین وقتی تجسم حقیقت در برابر آنها قرار گرفت ، او را مورد آزار و اذیت قرار داده و او را کشتند. (جان 14: 6) وقتی شاگردانش حقیقت را برایشان آوردند ، آنها را نیز مورد آزار و اذیت قرار دادند و کشتند.

وقتی شخصی حقیقت را به آنها می آورد ، شاهدان یهوه چگونه پاسخ می دهند؟ آیا آنها آن را آشکارا دریافت می کنند یا از گوش دادن ، بحث کردن ، استدلال خودداری می کنند؟ آیا آنها تا حدی که قانون زمین اجازه می دهد فرد را تحت آزار و اذیت قرار دهند و او را از خانواده و دوستان خود جدا کنند؟

آیا شاهدان یهوه صادقانه می توانند بگویند که عاشق حقیقت هستند هنگامی که مدارکی غیرقابل انکار به آنها ارائه می شود و با این حال آموزش تهمت را تحت عنوان سلب مسئولیت ادامه می دهند ، "ما باید منتظر خداوند باشیم"؟[I]

اگر شاهدان یهوه حقیقت را دوست دارند ، نتیجه می شود که کار آنها از طرف خداست و قابل سرنگونی نیست. با این حال ، اگر آنها مانند یهودیان زمان عیسی باشند ، ممکن است خودشان را فریب دهند. به یاد داشته باشید که آن ملت در اصل از طرف خدا بوده است ، اما انحراف و تأیید الهی را از دست داده است. بگذارید مروری اجمالی بر آیینی که خود را "قوم یهوه" می نامد انجام دهیم تا ببینیم آیا موازی وجود دارد یا خیر.

افزایش

من به عنوان یک شاهد یهوه ، متولد و بزرگ شده ، اعتقاد داشتم که در میان ادیان مسیحی بی نظیر هستیم. ما به تثلیث اعتقاد نداشتیم ، بلکه به خدایی واحد ، که نام او یهوه است اعتقاد داریم.[II] پسر او پادشاه ما بود. ما جاودانگی روح انسان و آتش جهنم را به عنوان مکانی برای مجازات ابدی رد کردیم. ما بت پرستی را رد کردیم و نه در جنگ شرکت کردیم و نه در سیاست. از نظر من ، ما به تنهایی در اعلام خبر خوب پادشاهی فعال بودیم و از جهانیان می گفتیم كه باید برای همیشه در بهشتی زمینی زندگی كنند. به همین دلیل و دلایل دیگر ، من معتقدم که ما نشانه های مسیحیت واقعی را داریم.

در طول نیم قرن گذشته ، من درباره انجیل با هندو ، مسلمان ، یهودی و تقریباً هر بخش اصلی یا فرعی از مسیحیت که می خواهید نام ببرید ، بحث و بحث کرده ام. من با تمرین و شناخت خوب از کتاب مقدس که از انتشارات شاهدان یهوه به دست آمده است ، در مورد ترینیتی ، آتش جهنم و روح جاویدان بحث کردم - این آخری آسانترین پیروزی در برابر آن است. هرچه بزرگتر می شدم از این بحث ها خسته می شدم و معمولاً با بازی برگ برنده جلوی آنها را کوتاه می کردم. من از شخص دیگر می پرسم که آیا افراد با ایمانشان در جنگ ها جنگ کرده اند؟ پاسخ بی تردید "بله" بود. برای من ، این امر زیربنای ایمان آنها را از بین برد. هر دینی که حاضر به کشتن برادران معنوی آنها باشد زیرا حاکمان سیاسی و مذهبی آنها به آنها می گفتند نمی تواند از خدا منشأ بگیرد. شیطان آدمکش اصلی بود. (جان 8: 44)

به تمام دلایل پیشین ، به این باور رسیدم که ما تنها دین واقعی روی زمین هستیم. فهمیدم که شاید بعضی چیزها اشتباه بود. به عنوان مثال ، تعریف جدید ما در حال تعریف و مهجوریت نهایی در اواسط دهه 1990 از آموزه "این نسل" است. (تن 23: 33، 34) اما حتی همین کافی نبود که باعث تردید من شود. از نظر من این نبود که ما حقیقت را به حدی داشته باشیم که آن را دوست داشته باشیم و وقتی فهمیدیم اشتباه است ، مایل به تغییر درک قدیمی هستیم. این علامت تعیین کننده مسیحیت بود. علاوه بر این ، من مانند یهودیان قرن اول ، هیچ جایگزینی برای نوع پرستش خود نمی دیدم. جای بهتری نیست

امروز ، من فهمیدم که بسیاری از عقاید منحصر به شاهدان یهوه را نمی توان در کتاب مقدس پشتیبانی کرد. با این وجود ، من همچنان بر این باورم که از همه فرقه های مختلف مسیحی ، نزدیک ترین جنبه متعلق به حقیقت است. اما آیا این مهم است؟ یهودیان قرن اول بیش از هر دین دیگر آن روز با کیلومترها به حقیقت نزدیکتر بودند ، با این حال آنها به تنهایی از نقشه نابود شدند ، آنها به تنهایی خشم خدا را تحمل کردند. (لوقا 12: 48)

آنچه ما قبلاً دیدیم این است که عشق به حقیقت همان چیزی است که با خدا حساب می شود.

عبادت واقعی دوباره احیا شد

برای کسانی که از شاهدان یهوه متنفر هستند ، اینگونه است de rigueur از هر جنبه ای از ایمان تقصیر پیدا کنید. این واقعیت را نادیده می گیرد در حالی که شیطان بر روی مزارع با علف های هرز نظارت می کند ، عیسی همچنان به کاشت گندم ادامه می دهد. (تن 13: 24) من پیشنهاد نمی کنم که عیسی فقط در سازمان شاهدان یهوه گندم بکارد. از این گذشته ، میدان جهان است. (تن 13: 38) با این وجود ، در مثل گندم و علف های هرز ، این عیسی است که اول بذر می زند.

در سال 1870 ، هنگامی که چارلز تاز راسل تنها 18 سال داشت ، او و پدرش گروهی را برای مطالعه تحلیلی کتاب مقدس تأسیس کردند. به نظر می رسد که آنها در یک مطالعه تفسیری از کتاب مقدس شرکت داشته اند. این گروه شامل دو وزیر میلادی ادونتونیست ، جورج استتسون و جورج استورس بود. هر دو با گاهشماری پیشگوئی ناکام ویلیام میلر که از یک دوره زمانی 2,520،XNUMX ساله بر اساس رویای نبوکدنصر استفاده می کرد ، آشنا بودند. دانیل 4: 1-37 برای رسیدن به زمانی برای بازگشت مسیح. او و پیروانش معتقد بودند که این سال 1843 یا 1844 خواهد بود. این شکست باعث ناامیدی و از بین رفتن ایمان قابل توجهی شد. گفته می شود ، راسل جوان ، گاهشماری نبوی را رد کرد. شاید این به دلیل نفوذ دو ژورژ بود. به همین ترتیب ، گروه مطالعاتی آنها با رد غیر مقدس بودن آموزه های گسترده تثلیث ، آتش جهنم و روح جاودان ، به برقراری مجدد پرستش واقعی کمک کردند.

دشمن ظاهر می شود

شیطان روی دستانش آرام نمی گیرد. او هر جا که بتواند علف های هرز خواهد کاشت. در سال 1876 ، نلسون باربور ، یکی دیگر از میلادی ها مورد توجه راسل قرار گرفت. او قرار بود تأثیر عمیقی روی این جوان 24 ساله بگذارد. نلسون راسل را متقاعد كرد كه مسيح در سال 1874 به طرز نامرئي بازگشت و دو سال ديگر ، در سال 1878 ، او دوباره خواهد آمد تا افراد مسح خود را كه از دنيا رفته اند ، زنده كند. راسل تجارت خود را فروخت و تمام وقت خود را به وزارت اختصاص داد. وی با وارونه کردن موضع قبلی خود ، از گاهشماری نبوی استقبال کرد. این اتفاق به دلیل مردی بود که تنها چند سال بعد قرار بود علناً ارزش دیه مسیح را انکار کند. در حالی که این می تواند بین آنها اختلاف ایجاد کند ، دانه ای کاشته شد که باعث انحراف شود.

البته ، در سال 1878 هیچ اتفاقی نیفتاد ، اما در این زمان راسل به طور کامل در تقویم نگاری سرمایه گذاری کرد. شاید اگر پیش بینی بعدی او در مورد ظهور مسیح 1903 ، 1910 یا سال دیگر بود ، او سرانجام می توانست از پس آن برآید ، اما متأسفانه ، سالی که او به آنجا رسید مصادف بود با بزرگترین جنگی که تا آن زمان انجام شده است. به نظر می رسد سال 1914 ، آغاز درد و رنج بزرگی است که وی پیش بینی کرده بود. باور اینكه در جنگ بزرگ خداوند متعال ادغام شود آسان بود. (Re 16: 14)

راسل در 1916 در حالی که جنگ هنوز ادامه داشت ، جان باخت و JF راترفورد - با وجود دیکته های وصیت راسل- به قدرت رسید. در سال 1918 ، او پیش بینی کرد - از جمله دیگر - که پایان یا قبل از سال 1925 خواهد بود.[III]  او به چیزی احتیاج داشت ، زیرا صلح آفتاب ادونتیست است که به نظر می رسد ایمانش به وخیم شدن شرایط جهان بستگی دارد. بدین ترتیب کمپین معروف "میلیونهایی که دیگر هرگز زندگی نمی کنند" راترفورد متولد شد که در آن او پیش بینی می کرد ساکنان زمین از آرماگدون زنده می مانند که احتمالاً از سال 1925 یا قبل از آن اتفاق خواهد افتاد. وابسته به یک شرکت حقوقی معروف به Watchtower Bible & Tract Society دور شد.

در آن زمان "سازمان" فی نفسه وجود نداشت. فقط وابستگی بین المللی به گروههای مستقل دانشجویی کتاب مقدس مشترک در انتشارات انجمن وجود داشت. هرکدام تصمیم گرفتند چه چیزی را بپذیرند و چه چیزی را رد کنند.

در آغاز ، هیچ مجازاتی برای هر کسی که تصمیم گرفت به طور کامل با آموزه های رادرفورد موافقت نکند ، وجود نداشت.

"ما با کسی که می خواهد از طریق کانال های دیگر به دنبال حقیقت باشد هیچ مشاجره ای نداریم. ما از برخورد با یک برادر امتناع نمی ورزیم زیرا او اعتقاد نداشت جامعه کانال خداوند است. " (برج دیده بان 1 آوریل 1920 ، صفحه 100.)
(البته ، امروز ، این می تواند زمینه ساز عدم سوءاستفاده باشد.)

کسانی که به رادرفورد وفادار ماندند ، به آرامی تحت کنترل متمرکز قرار گرفتند و نامی به آنها دادند ، شاهدان یهوه. راترفورد سپس آموزه ای برای نجات دوگانه ارائه داد ، در آن اکثر شاهدان یهوه نباید از نشان ها استفاده می کردند و نه خود را فرزندان خدا می دانستند. این طبقه متوسطه تابع طبقه مسح بودند - تمایز روحانیت / عامیان بوجود آمد.[IV]

در این مرحله باید توجه داشته باشیم که دومین شکست بزرگ نبوی انجمن در حدود 50 سال پس از اولین اتفاق افتاد.

سپس ، در اواخر 1960 ، کتابی منتشر شد با عنوان ، زندگی جاودانه در آزادی پسران خدا. در آن بذر برای این باور کاشته شد که بازگشت مسیح احتمالاً در سال 1975 یا حدود آن اتفاق خواهد افتاد. این منجر به رشد سریع در صفوف JW ها شد به 1976 وقتی میانگین ناشران به 2,138,537،1925،XNUMX رسید. پس از آن ، چند سال سقوط رخ داد ، اما تکرار سقوط عظیمی که از سال XNUMX رخ داد ، تکرار نشد به 1929.

الگوی ظهور می کند

به نظر می رسد چرخه ای از سال 50 وجود دارد که از این پیش بینی های شکست خورده مشهود است.

  • 1874-78 - نلسون و راسل ظهور دو ساله و آغاز رستاخیز اول را اعلام کردند.
  • 1925 - رادرفورد انتظار رستاخیز ارزشهای باستانی و شروع آرماهدون را دارد
  • 1975 - جامعه احتمال آغاز سلطنت هزاره مسیح را پیش بینی می کند.

چرا به نظر می رسد این اتفاق هر 50 سال یا بیشتر رخ می دهد؟ احتمالاً به این دلیل است که زمان کافی برای کسانی که از عدم مرگ قبلی ناامید شده اند یا تعداد آنها کاهش می یابد تا جایی که صدای هشدار آنها نادیده گرفته می شود ، باید سپری شود. بخاطر بسپارید ، اعتقاد بر این است که پایان کار در گوشه و کنار است. یک مسیحی واقعی می داند که پایان کار در هر زمان ممکن است. یک مسیحی Adventist معتقد است که این امر در زمان حیات او ، احتمالاً طی یک دهه آینده رخ خواهد داد.

هنوز هم اعتقاد به اینكه یك رویداد بسیار نزدیك است با اعلامیه عمومی مبنی بر وقوع آن در یك سال خاص متفاوت است. هنگامی که این کار را انجام دادید ، نمی توانید پست های هدف را بدون نگاه احمقانه حرکت دهید.

پس چرا این کار را انجام می دهید؟ چرا مردان واضح و باهوش پیش بینی هایی مغایر با دستور صریح کتاب مقدس می گویند که ما نمی توانیم روز یا ساعت را بدانیم؟[V]  چرا خطر می کنید؟

سؤال اساسی حاکمیت

چگونه شیطان انسانهای دور از رابطه طاغوتی با خدا را اغوا کرد؟ او آنها را به ایده خودگردانی فروخت - كه می توانند مانند خدا باشند.

"زیرا خدا نمی داند که روزی که از آن بخورید ، چشمان شما باز می شود و مانند خدایان خواهید بود که خوب و بد را می شناسید." (Ge 3: 5 KJV)

وقتی طرحی کار می کند ، شیطان آن را رها نمی کند و این برنامه در طول اعصار به کار خود ادامه داده است. وقتی امروز به دین سازمان یافته نگاه می کنید ، چه چیزی می بینید؟ خود را به ادیان مسیحی محدود نکنید. به همه آنها نگاه کنید چی میبینی؟ مردان به نام خدا بر مردان حکومت می کنند.

اشتباه نکنید: همه دین سازمان یافته نوعی حکومت انسانی است.

شاید به همین دلیل است که بی دینی در حال افزایش است. اینگونه نیست که مردان دلایلی را در علم به وجود خدا پیدا کرده اند. اگر چیزی وجود داشته باشد ، کشفیات علمی شک کردن در وجود خدا را حتی بیش از گذشته دشوار می کند. خیر ، انکار وجود ملحدین در انکار وجود خدا ارتباط چندانی با خدا و هیچ ارتباطی با مردان ندارد.

در دانشگاه بیولا در تاریخ 4 آوریل 2009 بین پروفسور ویلیام لین کریگ (مسیحی) و کریستوفر هیتچنس (ملحد مشهور) بحثی در مورد این س :ال وجود داشت: "آیا خدا وجود دارد؟" آنها به سرعت از موضوع اصلی خارج شدند و هنگامی که در یک لحظه صداقت باشکوه ، آقای هیتچنس این گوهر کوچک را آزاد کرد ، بحث در مورد دین را آغاز کردند:

"... ما در مورد مرجعی صحبت می کنیم که به بشر دیگر این حق را می دهد تا به من بگویند که به نام خدا چه کار کنم." (به فیلم در مراجعه کنید 1: علامت دقیقه 24)

هنگامی که یهوه ملت اسرائیل را تأسیس کرد ، هر کس آنچه را که از نظر او درست بود انجام داد. (داوران 21: 25) به عبارت دیگر ، هیچ رهبرى نبوده باشد كه به آنها بگوید چگونه زندگی خود را ادامه دهند. این ولایت الهی است. خدا به هرکدام می گوید که چه کاری انجام دهند. هیچ مردی بیش از مردان دیگر درگیر زنجیره فرماندهی نیست.

هنگامی که مسیحیت تاسیس شد ، یک حلقه ، مسیح ، به زنجیره فرماندهی اضافه شد. چی 1 قرنتیان 11: 3 توصیف یک تنظیم خانوادگی است نه یک سلسله مراتب دولتی ساخته دست بشر. دومی از شیطان است.

کتاب مقدس حکمرانی انسانها را محکوم می کند. مجاز است ، برای مدتی تحمل می شود ، اما این راه خدا نیست و لغو خواهد شد. (Ec 8: 9; Je 10: 23; Ro 13: 1-7; Da 2: 44) این شامل حاکمیت دینی ، اغلب سختگیرانه ترین و کنترل کننده ترین حاکمیت از همه است. وقتی مردان تصور می كنند كه به جای خدا صحبت می كنند و به دیگران می گویند كه چگونه زندگی خود را ادامه دهند ، و از آنها اطاعت بی چون و چرا خواستار می شوند ، آنها پا به زمین مقدس می گذارند ، قلمروی كه فقط متعلق به خداوند متعال است. رهبران یهودی عصر عیسی چنین مردانی بودند و آنها از اقتدار خود برای ترغیب مقدس خداوند به مردم استفاده می کردند. (اعمال 2: 36)

وقتی رهبران بشری احساس می کنند که تسلط خود بر مردمشان را از دست می دهند ، اغلب از ترس به عنوان یک تاکتیک استفاده می کنند.

آیا تاریخ در حال تکرار است؟

دلیلی وجود دارد که باور کنیم چرخه سال پیش بینی های ظهور شکست خورده در 50 در حال تکرار است ، اگرچه به روشی مانند گذشته نباشد.

در سال 1925 ، رادرفورد تسلط کافی بر گروههای مختلف دانشجویی کتاب مقدس نداشت. علاوه بر این ، کلیه انتشارات توسط وی تألیف شده و نام وی را به همراه داشته اند. بنابراین پیش بینی ها بسیار به عنوان کار یک مرد دیده می شد. علاوه بر این ، رادرفورد خیلی دور از حد رفت - به عنوان مثال ، وی یک عمارت 10 خوابه در سن دیگو خریداری کرد تا پدرخانم های زنده شده و پادشاه دیوید را در خود جای دهد. بنابراین جدایی پس از شکست 1925 بیشتر در رد این مرد بود تا رد اصول ایمان. دانشجویان کتاب مقدس همچنان مانند گذشته دانشجوی کتاب مقدس بودند و عبادت می کردند ، اما بدون آموزه های راترفورد ادامه می یافت.

اوضاع در دهه 1970 متفاوت بود. در آن زمان ، همه گروه های وفادار دانشجویان کتاب مقدس در یک سازمان متمرکز شدند. همچنین ، هیچ شخصیت مرکزی معادل راترفورد وجود نداشت. نور رئیس جمهور بود ، اما انتشارات به صورت ناشناس نوشته می شد و پس از آن تصور می شد كه نتیجه همه افراد مسح شده روی زمین است. پرستش مخلوقات - مانند آنچه در دوران رادرفورد و راسل تجربه شده بود - غیر مسیحی تلقی می شد.[ششم]  به طور متوسط ​​به عنوان شاهد خداوند ، ما تنها بازی در شهر بود ، بنابراین 1975 به عنوان یک سو m محاسبه خیرخواهانه منتفی شد ، اما چیزی نیست که باعث شود ما اعتبار سازمان را به عنوان افراد برگزیده خدا زیر س questionال ببریم. اساساً ، اکثر افراد پذیرفتند که ما اشتباهی مرتکب شده ایم و زمان آن است که حرکت کنیم. علاوه بر این ، ما هنوز معتقد بودیم که پایان کار در گوشه ای قرار دارد ، بدون شک قبل از پایان 20 سالگیth قرن ، زیرا نسل 1914 پیرتر می شد.

اکنون اوضاع بسیار متفاوت است. این رهبری نیست که من با آن بزرگ شده ام.

JW.Org — سازمان جدید

هنگامی که نوبت قرن ، و در واقع ، هزاره ، آمد و رفت ، شور و حرارت شاهد کمرنگ شد. ما دیگر محاسبه "نسل" را نداشتیم. لنگر خود را گم کردیم.

بسیاری معتقد بودند که اکنون پایان بسیار دور است. علیرغم همه صحبت ها در مورد بندگی خدا از روی عشق ، انگیزه شاهدان این اعتقاد است که پایان کار بسیار نزدیک است و تنها با ماندن در داخل سازمان و کار سخت از جانب آن می توان به نجات امیدوار بود. ترس از دست دادن یک عامل اصلی ایجاد انگیزه است. قدرت و اقتدار هیئت حاکم بر این ترس استوار است. این قدرت اکنون رو به کاهش بود. بعضی چیزها باید انجام شوند. کاری انجام شد

ابتدا آنها با احیای آموزه نسلی که لباس جدید دو نسل همپوشان را بر تن کرده بودند ، آغاز کردند. سپس آنها ادعای اقتدار حتی بیشتر کردند ، و خود را به نام مسیح به عنوان برده وفادار و با احتیاط خود تعیین کردند. (Mt 25: 45-47) بعد ، آنها شروع كردند تا تعالیم خود را به عنوان آن برده در حد كلام الهام گرفته از خدا قرار دهند.

من به وضوح به یاد دارم که هنگام گوش دادن به صحبت های خود در ورزشگاه کنوانسیون منطقه ای 2012 با قلب سنگین نشسته بودماز آزمایش کردن یهوه در قلب خود خودداری کنید"، در آنجا به ما گفته شد كه تردید در تعالیم هیئت حاكمیت معادل آن است كه یحیی را به امتحان برسانید.

این موضوع همچنان تدریس می شود. به عنوان مثال ، این آخرین مقاله از سپتامبر 2016 Watchtower - نسخه مطالعه. عنوان این است: "كلام خدا" چیست عبرانیان 4: 12 می گوید: "زنده است و قدرت را اعمال می کند؟"

مطالعه دقیق مقاله نشان می دهد که سازمان در نظر دارد عبرانیان 4: 12 نه تنها در کتاب مقدس ، بلکه در انتشارات آنها نیز اعمال شود. (نظرات براکت شده برای روشن شدن پیام واقعی اضافه شد.)

"زمینه نشان می دهد كه پولس رسول به پیام یا بیان هدف خدا اشاره می كرد ، مانند ما در کتاب مقدس می یابیم. "[" مانند "منبع غیر انحصاری را نشان می دهد]

"عبرانیان 4: 12 غالباً در نشریات ما ذکر شده است تا نشان دهد كه كتاب مقدس قدرت تغییر زندگی را دارد و تهیه آن برنامه کاملاً مناسب است. اما، مشاهده آن بسیار مفید است عبرانیان 4: 12 در آن زمینه گسترده. ["با این حال" ، "متن گسترده" به کار می رود تا نشان دهد که اگرچه می تواند به کتاب مقدس مراجعه کند ، کاربردهای دیگری نیز باید در نظر گرفته شود.]

"... ما با خوشحالی همکاری کرده ایم و به همکاری خود ادامه می دهیم هدف نازل شده خدا" [نمی توان با یک هدف همکاری کرد. این بی معنی است یکی با دیگری همکاری می کند. در اینجا ، این مفهوم این است که خدا هدف خود را نه از طریق کتاب مقدس ، بلکه از طریق سازمان خود نشان می دهد و "کلام خدا" در زندگی ما قدرت را اعمال می کند ، زیرا ما با سازمان همکاری می کنیم زیرا هدف خدا را برای ما نشان می دهد.]

با ایجاد JW.org ، این آرم به علامت شناسایی شاهدان یهوه تبدیل شده است. پخش ها تمام توجه ما را به مرجع مركزي حاكم متمركز كرده اند. رهبری شاهدان یهوه هرگز مانند اکنون قدرتمند نبوده است.

با این همه قدرت چه خواهند کرد؟

چرخه تکرار می شود؟

هفت سال قبل از پیش بینی ناموفق 1925 ، رادرفورد کارزار میلیونی خود را که هرگز نخواهد مرد ، آغاز کرد. شور و حرارت سال 1975 در سال 1967 آغاز شد. در اینجا ما 2025 سال از سال XNUMX خجالتی هستیم. آیا چیزی در این سال قابل توجه است؟

رهبری احتمالاً یک سال دیگر تثبیت نخواهد شد. با این حال ، آنها واقعاً نیازی به این کار ندارند.

اخیراً ، کنت فلودین ، ​​یاری دهنده کمیته تدریس ، اعطا کرد تصویری ارائه در JW.org که در آن او کسانی را که از آخرین نسل دکترین برای محاسبه زمان پایان کار استفاده می کنند سرزنش کرد. او با سال 2040 روبرو شد که آن را تخفیف داد زیرا "در پیشگویی عیسی هیچ چیز ، چیزی وجود ندارد که نشان دهد کسانی که در گروه آخر زنده هستند در پایان زمان ، همه پیر ، فرسوده و نزدیک به مرگ خواهند بود." به عبارت دیگر ، به هیچ وجه ممکن است اواخر سال 2040 باشد.

حال در نظر بگیرید که دیوید اسپلین در ماه سپتامبر پخش در tv.jw.org از اعضای هیئت مدیره برای مثال دادن به گروه دوم از مسحان که بخشی از "این نسل" هستند ، استفاده کرد. (تن 24: 34)

نام سال متولد شد سن فعلی در 2016
ساموئل گله 1935 81
جریت لوش 1941 75
دیوید اسپلین 1944 72
استفان لت 1949 67
آنتونی موریس سوم 1950 66
جفری جکسون 1955 61
مارک ساندرسون 1965 51
 

میانگین سن:

68

تا سال 2025 ، میانگین سنی هیئت حاکمه 77 سال خواهد بود. اکنون به یاد داشته باشید ، این گروه در زمان پایان "پیر ، پراکنده و نزدیک به مرگ" نخواهد بود.

چیزی بدتر از 1925 یا 1975

وقتی رادرفورد گفت پایان کار در سال 1925 فرا خواهد رسید ، نیازی به شنوندگان وی نبود که کار خاصی انجام دهند. وقتی انجمن شروع به صحبت در مورد سال 1975 کرد ، دوباره هیچ خواسته خاصی از شاهدان یهوه مطرح نشد. مطمئناً ، بسیاری از خانه ها را فروختند ، بازنشسته شدند ، و به جایی که نیاز بود منتقل شدند ، اما این کار را بر اساس نتیجه گیری خود انجام دادند و انگیزه آن تشویق نشریات بود ، اما دستورات خاصی از طرف رهبری صادر نشد. هیچ کس نمی گفت "شما باید X و Y را انجام دهید ، در غیر اینصورت نجات نخواهید یافت."

هیئت حاكم رهنمودهای خود را به سطح كلام خدا رسانده اند. اکنون آنها این قدرت را دارند که از شاهدان یهوه مطالبه کنند و ظاهراً دقیقاً همان چیزی است که آنها قصد دارند انجام دهند:

در آن زمان ، ممکن است جهت نجات بخش زندگی که از سازمان یهوه دریافت می کنیم از نظر انسانی عملی به نظر نرسد. همه ما باید آماده باشیم تا از دستورالعملهایی که ممکن است دریافت کنیم ، پیروی کنیم ، چه از نظر استراتژیک و چه از نظر انسانی به نظر برسد. "(w13 11 / 15 ص 20 پارس 17)

هیئت حاکمه به گله خود می گوید که آماده اطاعت بی چون و چرا از "جهت نجات جان" باشد که به نظر غیر عملی و از نظر استراتژیک بی فایده است. "گوش کن ، اطاعت کن و مبارک باش."

ما از اینكه چه كاری ممكن است در كنوانسیون منطقه ای امسال شامل شود ، استفاده كردیم.

روز گذشته ، دیدیم که تصویری در مورد ترس از انسان در آنجا یاد گرفتیم که پیام خبر خوب به قضاوت تغییر می کند و اگر از شرکت در آن بترسیم ، زندگی را از دست خواهیم داد. ایده این است که از طرف هیئت حاکمه به ما گفته می شود که باید پیام سخت محکومیتی را مانند سنگ های تگرگ عظیم که از آسمان می بارند ، بیان کنیم. بر خلاف سال 1925 یا 1975 که می توانید پیش بینی را باور کنید یا نه ، این بار اقدام و تعهد لازم است. هیچ عقب نشینی از این یکی وجود نخواهد داشت. به هیچ وجه نمی توان تقصیر را به گردن گله انداخت.

بعید است که آنها این کار را انجام دهند!

شاید شما به عنوان یک انسان منطقی احساس کنید که به هیچ وجه گردن خود را اینگونه بیرون نمی کشند. با این حال این دقیقاً همان کاری است که آنها در گذشته انجام داده اند. راسل و باربور در سال 1878 ؛ راسل بار دیگر در سال 1914 ، اگرچه شکست با جنگ پنهان شد. سپس در سال 1925 رادرفورد و سپس در سال 1975 نور و فرانتس حضور داشتند. چرا مردان باهوش بر اساس حدس و گمان اینقدر خطر می کنند؟ من نمی دانم ، گرچه معتقدم غرور ارتباط زیادی با آن دارد. غرور ، یک بار که آزاد شد ، مانند سگ بزرگی است که استاد ناخوش خود را به این سو و آن سو می کشد. (PR 16: 18)

هیئت حاکمه مسیری را آغاز می کند که غرور آن را هدایت می کند ، تفسیر ساختگی از نسل را ابداع می کند و خود را برده منصوب مسیح معرفی می کند و پیشگویی می کند که دستورالعمل های نجات دهنده زندگی فقط از طریق آنها حاصل می شود و "کلام خدا" هدف او است از طریق آنها آشکار شده است. اکنون آنها به ما می گویند که آنها به ما دستور می دهند که یک مأموریت جدید ، اعلامیه قضاوت در برابر ملت ها را آغاز کنیم. آنها در این جاده خیلی زیاد رفته اند. فقط تواضع و فروتنی می تواند آنها را از لبه عقب بکشد ، اما تواضع و غرور مانند روغن و آب جدا از یکدیگر هستند. جایی که یکی وارد می شود ، دیگری آواره می شود. این واقعیت را اضافه کنید که شاهدان برای پایان ناامید هستند. آنها چنان مشتاق آن هستند که اگر با اصطلاحات مناسب منصوب شود ، تقریباً هر آنچه را که هیئت حاکم می گوید ، باور می کنند.

لحظه ای از تأمل عاقلانه

گرفتار شدن در عصبانیت آسان است ، شاید با استدلال که این ایده پیام داوری محکوم کننده همان کاری است که خداوند می خواهد ما انجام دهیم.

اگر چنین احساسی را شروع کردید ، متوقف شوید و واقعیت ها را در نظر بگیرید.

  1. آیا پدر مهربان ما به عنوان پیامبر خود از سازمانی استفاده می کند که در 150 سال گذشته سابقه شکست ناپذیر پیش بینی نشده ای داشته باشد؟ به هر پیامبری که در کتاب مقدس استفاده کرده است نگاه کنید. آیا حتی قبل از اینکه درست شود ، یکی از آنها پیامبر دروغین در تمام زندگی خود بود؟
  2. این پیام داوری بر اساس یک کاربرد نبوی ضد نوع است که توسط خود کتاب مقدس ساخته نشده است. هیئت حاکم چنین مواردی را رد کرده است. آیا می توانیم به شخصی که قوانین خود را نقض می کند اعتماد کنیم؟ (w84 3/15 18 ص 19-16 پارس. 17-15 ؛ w3 15/17 ص XNUMX)
  3. تغییر پیام مژده حتی اگر تحت امر حواریون رسولان یا فرشته ای از بهشت ​​باشد باعث لعن خدا خواهد شد. (Galatians 1: 8)
  4. پیام داوری واقعی درست قبل از پایان ، پایان بسیار نزدیک را نشان می دهد که با سخنان عیسی در تضاد است متی 24: 42، 44.

یک هشدار ، نه یک پیش بینی

در پیش بینی این تحولات ، من درگیر پیش بینی خودم نیستم. در واقع ، امیدوارم اشتباه کنم. شاید من تابلوهای راهنما را اشتباه می خوانم. مطمئناً این آرزو را برای برادران و خواهرانم ندارم. با این وجود ، روند فعلی قوی است و پیش بینی احتمال و عدم هشدار دادن غیر منطقی است.

__________________________________

[I] معنای واقعی کلمه این عبارت مکرر این است که ، "ما باید منتظر بمانیم تا هیئت حاکمه تغییر کند ، اگر و چه زمانی آنها تصمیم گرفتند."

[II] 'یهوه' ترجمه ای است که ویلیام تیندیل در ترجمه کتاب مقدس خود معرفی کرده است. ما همچنین تشخیص دادیم که نام های دیگر ، مانند آوانویسی "Yave" یا "Yahweh" ، گزینه های قانونی هستند.

[III] "میلیون ها نفر اکنون زندگی نخواهند کرد"

[IV] برای مرور کامل دکترین نجات رسترورد ، رجوع کنید بهفراتر از آنچه نوشته شده است".

[V] "مراقب باشید ، بنابراین ، زیرا شما نمی دانید در چه روزی پروردگارتان می آید .... با این حساب ، شما نیز خود را آماده می کنید ، زیرا پسر انسان در ساعتی می آید که فکر نمی کنید آن باشد " (تن 24: 42، 44)
"بنابراین ، هنگامی که آنها جمع شدند ، از او پرسیدند:" پروردگار ، آیا شما پادشاهی را در این زمان به اسرائیل باز می گردانید؟ "7 به آنها گفت:" دانستن زمان ها یا فصلی که پدر قرار داده است متعلق به شما نیست. در صلاحیت خود او. "(Ac 1: 6، 7)

[ششم] W68 5 / 15 ص. 309؛

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    48
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x