سلام نام من اریک ویلسون است و این چهارمین ویدیوی من است، اما این اولین ویدیویی است که در آن توانسته‌ایم به تکه‌های برنجی بپردازیم. بررسی آموزه های خود در پرتو کتاب مقدس و هدف کل این مجموعه واقعاً، شناسایی پرستش واقعی با استفاده از معیارهایی است که ما به عنوان شاهدان یهوه قبلاً برای چندین دهه در نشریات خود وضع کرده ایم.
 
و اولین دکترین یا آموزه‌ای که می‌خواهیم بررسی کنیم، یکی از تغییرات اخیر ما است، و آن دکترین نسل‌های همپوشانی است. یافت شده است، یا بر اساس متی 24:34 است، جایی که عیسی به شاگردانش می‌گوید: «به راستی به شما می‌گویم که این نسل به هیچ وجه نمی‌گذرد تا همه اینها اتفاق بیفتد.»
 
پس نسلی که او به آن اشاره می کند چیست؟ او از چه بازه زمانی صحبت می کند، و «همه این چیزها» چیست؟ قبل از اینکه بتوانیم وارد آن شویم، باید در مورد یک روش تصمیم گیری کنیم. به عنوان شاهد، ما واقعاً نمی‌دانیم که روش‌شناسی‌های مختلفی وجود دارد، ما فقط معتقدیم که شما کتاب مقدس را مطالعه می‌کنید، و این پایان کار است، اما معلوم می‌شود که دو روش رقیب وجود دارد که به طور گسترده برای مطالعه کتاب مقدس استفاده می‌شوند. اولین مورد به عنوان eisegesis شناخته می شود. این یک اصطلاح یونانی است و به معنای واقعی کلمه «تفسیر در» یا تفسیر یک متن از کتاب مقدس با خواندن ایده های خود در آن است، بنابراین از بیرون. روش شناسی مورد استفاده اکثر ادیان مسیحی در جهان امروز.
 
راه دیگر تفسیر است. این «تفسیر خارج از» یا منجر به خارج است. بنابراین در این مورد کتاب مقدس است که تفسیر را انجام می دهد، نه مردان. حال ممکن است کسی بگوید: «چگونه ممکن است کتاب مقدس تفسیر کند؟ بالاخره فقط یک کتاب است، زنده نیست.» خوب، کتاب مقدس مخالف است. می‌گوید که «کلام خدا زنده است»، و اگر در نظر بگیریم که این کلام الهام‌شده خداست، پس این همان خداوند است که با ما صحبت می‌کند. یَهُوَه زنده است، بنابراین کلام او زنده است و مطمئناً خدا، خالق همه چیز، قادر است کتابی بنویسد که هر کسی بتواند آن را بفهمد، و در واقع، هرکسی بتواند از آن برای درک حقیقت استفاده کند، بدون اینکه نیازی به مراجعه به شخص دیگری برای تفسیر باشد.
 
این مقدمه ای است که ما روی آن کار می کنیم و آن فرض در خود کتاب مقدس بیان شده است، اگر به پیدایش 40:8 برویم، سخنان یوسف را می یابیم. او هنوز در زندان است، دو همبندش خواب دیده‌اند و تعبیر می‌کنند. در اینجا آمده است: «در این هنگام به او گفتند: «هر کدام ما خوابی دیدیم و برای ما تعبیرکننده‌ای نیست» یوسف به آنها گفت: «آیا تعبیرها از آن خدا نیست؟ لطفا آن را به من ربط دهید.»
 
تفاسیر متعلق به خداست. اکنون یوسف وسیله بود، اگر بخواهید، وسیله ای بود که خداوند به وسیله او صحبت می کرد، زیرا در آن روزها نوشته های مقدس وجود نداشت، اما اکنون ما نوشته های مقدس را داریم. ما کتاب مقدس کامل را داریم و امروزه افرادی را نداریم که از خدا الهام شده باشند تا با ما صحبت کنند. چرا؟ از آنجا که ما به آنها نیاز نداریم، آنچه را که در کلام خدا نیاز داریم داریم و به آنچه داریم نیاز داریم. 
 
خوب، پس با در نظر گرفتن این موضوع، اجازه دهید برای بررسی این دکترین نسل‌های همپوشانی به جلو حرکت کنیم. آیا از نظر تفسیری به آن رسیده است؟ به عبارت دیگر آیا کتاب مقدس آن را برای ما تفسیر کرده است، که ما به سادگی می‌خوانیم و می‌فهمیم، یا این تفسیری است که از نظر ظاهری می‌آید، به عبارت دیگر، ما چیزی را در متن می‌خوانیم که می‌خواهیم آنجا باشیم.
 
در ویدیوی اخیر با کنت فلودین شروع می کنیم. او یکی از دستیاران کمیته آموزش است، و در ویدیوی اخیر او چیزی در مورد نسل توضیح داده است، پس بیایید یک دقیقه به او گوش دهیم.
 
«متی 24:34 «این نسل به هیچ وجه نمی‌گذرد تا زمانی که همه اینها اتفاق بیفتد.» خب، ما بلافاصله به نسخه پخش JW در سپتامبر 2015 فکر می‌کنیم که Brother Splane به طرز ماهرانه‌ای این نسل و آنچه را که مستلزم آن است توضیح داد. او چنین کار زیبایی انجام داد. من قصد تکرار آن را ندارم. اما می دانید که ما سال ها احساس می کردیم که این نسل به یهودیان خیانتکار در قرن اول اشاره می کند و در تحقق امروزی احساس می شد که عیسی به نسل شروری اشاره می کند که ویژگی های پایان نظام چیزها را می بیند. . خوب این احتمال وجود داشت زیرا اغلب اوقات در کتاب مقدس وقتی کلمه نسل به کار می رود به معنای منفی بود. معیارهایی مانند نسل شریر، نسل کج زناکار پیچ خورده وجود داشت و بنابراین فرض بر این بود که نسلی که به هیچ وجه قبل از رسیدن به پایان نخواهد گذشت، نسل شریر امروزی نیز خواهد بود. با این حال، این تصور در شماره 15 فوریه 2008 برج مراقبت تعدیل شد. در آنجا به متی 24 32 و 33 اشاره شده است، بیایید بخوانیم که: متی 24، به خاطر داشته باشید که عیسی با شاگردان خود صحبت می کرد که در آیه 3 می دانیم این شاگردان بودند که در مورد نتیجه سیستم سؤال کردند، بنابراین آنها کسانی هستند که او خطاب می کند. در متی 24 32 و 33 آمده است: «اکنون این مَثَل را از درخت انجیر یاد بگیرید. به محض اینکه شاخه جوانش نازک شد و جوانه زد، شما (نه کافران، بلکه شاگردانش.) می دانید تابستان نزدیک است. همینطور شما (شاگردان او) وقتی همه اینها را می بینید بدانید که او به در نزدیک است. - خوب است که پس از آن که او کلمات را در آیه بعدی، آیه 34 گفت، منطقی است. او با چه کسی صحبت می کند؟ او هنوز با شاگردانش صحبت می کرد. بنابراین برج دیده‌بانی روشن کرد که این افراد شریر نیستند، بلکه مسح شدگان بودند که نشانه را دیدند که این نسل را تشکیل می‌دادند.»
 
خوب، پس او با تعریف اینکه نسل کیست شروع می کند. برای چندین دهه، واقعاً در سراسر قرن بیستم، ما معتقد بودیم که این نسل، مردم شریر زمان عیسی هستند، و معتقد بودیم که چون هر بار که عیسی از کلمه نسل استفاده می‌کند، به آن مردم اشاره می‌کند. با این حال در اینجا ما یک تغییر داریم. حال مبنای این تغییر این است که عیسی با شاگردان خود صحبت می‌کرد، و بنابراین با استفاده از کلمه «این نسل»، حتماً منظور آنها بوده است. 
 
خوب حالا اگر عیسی این کار را نمی کرد، اگر می خواست به این نسل به عنوان یک گروه جداگانه اشاره کند، چگونه آن را متفاوت بیان می کرد؟ آیا او آن را دقیقاً به همین شکل بیان نمی کرد، اگر شما هم همین فکر را بیان می کردید، نمی کردید؟ او با شاگردانش در مورد شخص دیگری صحبت می کرد. به نظر می رسد که منطقی باشد، اما به گفته برادر فلودین، نه، نه، باید این باشد... آنها باید نسل باشند. بسیار خوب، پس این یک فرض است و ما فوراً با یک فکر eisegetic شروع می کنیم. ما در حال تفسیر چیزی بودیم که به صراحت در متن بیان نشده است.
 
حالا جالب اینجاست که این درک در سال 2008 منتشر شد، او مقاله ای را که در آن منتشر شد ذکر می کند و من به طور مشخص آن مقاله را به خاطر دارم. فکر کردم مقاله عجیبی است، زیرا تمام هدف یک مقاله مطالعاتی، یک مقاله مطالعاتی یک ساعته این بود که به یک نکته اشاره کنم، اینکه مسح شدگان اکنون نسل هستند و نه شریر، و فکر کردم، "پس؟ چه هدفی را دنبال می کند؟ مسح شدگان همان عمر شریران را داشتند. اینطور نیست که مسح ها بیشتر عمر کنند یا کمتر. همه چیز یکسان است، بنابراین چه نسل مسح‌شده، چه نسل شریر، یا همه زنان روی زمین، یا همه مردان روی زمین یا هر چیز دیگری، واقعاً مهم نیست زیرا همه ما معاصر هستیم و اساساً همه ما زندگی می‌کنیم. یکسان، در همان زمان و به طور متوسط ​​برای مدت زمان مشابه، پس چرا آن را در آنجا قرار دادند؟» - شش سال بعد بود که متوجه هدف آن مقاله و معنای واقعی آن شدم.
 
اکنون، مشکلی که سازمان در آغاز قرن با آن روبرو بود این بود که نسلی که تقریباً در تمام قرن بیستم به عنوان وسیله ای برای سنجش نزدیکی ما به پایان به آن وابسته بودند، دیگر معتبر نبود. تاریخچه مختصری برایتان می‌گویم. ما در دهه 20 فکر می‌کردیم این نسل افرادی هستند که به اندازه کافی بزرگ هستند که بتوانند درک کنند، شاید از 60 سال به بالا. این یک پایان کوچک خوب در سال 15 به ما داد، بنابراین به خوبی با درک سال 1975 به عنوان پایان 1975 سال مصادف شد. با این حال در دهه 6,000 هیچ اتفاقی نیفتاد، بنابراین ما یک ارزیابی مجدد منتشر کردیم و سن را کاهش دادیم که بتوانیم شروع به شمارش نسل کنیم. حالا، هرکسی که مثلاً 70 سال دارد، احتمالاً به اندازه کافی بزرگ خواهد بود که بفهمد. نه نوزادان، این غیرمنطقی بود، اما یک ده ساله، بله، آنها به اندازه کافی بزرگ خواهند بود، زیرا معیار این بود که شما باید بفهمید که چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
 
البته با پیشرفت دهه 80، به نظر نمی رسید که این نیز کارساز باشد، بنابراین پس از آن به درک جدیدی رسیدیم، و اکنون به نوزادان اجازه دادیم، بنابراین حتی نوزادی که در سال 1914 به دنیا آمده باشد، بخشی از نسل خواهد بود. . این برای ما زمان بیشتری خرید. اما البته هیچ اتفاقی نیفتاد که به دهه 90 رسیدیم و در نهایت به ما گفتند که نسل متی 24:34 نمی تواند به عنوان روشی برای شمارش از سال 1914 استفاده شود که زمان پایان چقدر است. حال مشکل این است که آن آیه به وضوح وسیله ای برای سنجش زمان است. به همین دلیل بود که عیسی آن را به شاگردانش داد. بنابراین ما می گوییم: نه، نمی توان از آن استفاده کرد، ما در واقع با سخنان پروردگارمان در تضاد هستیم.
 
با این وجود، گزینه جایگزین این بود که بگوییم نسلی هنوز معتبر است که البته می‌دانستیم اینطور نیست زیرا اواسط دهه 90 بود، و اکنون در سال 2014 هستیم، بنابراین هرکسی که به دنیا آمده یا به اندازه کافی بزرگ شده است که بفهمد در سال 1914 چه خبر است، زمانی زیادی است که مرده. بنابراین به نظر می رسد که ما برنامه را اشتباه گرفته ایم. کلمات عیسی نمی توانند اشتباه باشند، بنابراین ما اشتباه کردیم. به جای تشخیص آن، تصمیم گرفتیم چیز جدیدی ارائه دهیم.
 
حالا ممکن است کسی به این موضوع اعتراض کند و ممکن است بگوید: «یک دقیقه صبر کنید، ما می‌دانیم که با نزدیک‌تر شدن روز نور روشن‌تر می‌شود، بنابراین این فقط بخشی از آن است. این است که یهوه به آهستگی حقیقت را برای ما آشکار می کند.» خوب دوباره، آیا ما خودمان را درگیر Eisegesis می کنیم؟ به عبارت دیگر در تعابیر انسان. آیه ای که برادران وقتی می گویند به آن اشاره می کنند امثال 4: 18 است. بیایید نگاهی به آن بیندازیم
 
می‌گوید: «اما راه صالحان مانند نور درخشانی است که تا روشنایی کامل روز روشن‌تر و روشن‌تر می‌شود.» خوب توجه کنید، این یک آیه است. این یکی از ویژگی های eisegesis است. یعنی خواندن چیزی که در آیه وجود ندارد و به آن چیدن گیلاس می گویند. شما یک آیه را انتخاب می کنید و زمینه را نادیده می گیرید، و سپس آن آیه برای حمایت از هر دیدگاهی استفاده می شود. این آیه در مورد تفسیر نبوی چیزی نمی گوید. پس باید زمینه را بررسی کنیم تا بفهمیم منظور از طریقت صالحان چیست. آیا این راهی به سوی اشراق به معنای تعبیر نبوی است یا راهی دیگر؟ پس بیایید به زمینه نگاه کنیم. 
 
در آیه 1 از آن باب می خوانیم: «به راه شریران وارد نشوید و در راه مردان بد راه نرو. دوری کن آن را نگیر. از آن روی برگردان و از کنار آن بگذر. زیرا آنها نمی توانند بخوابند مگر اینکه کار بدی انجام دهند. خواب از آنها سلب می شود مگر اینکه باعث سقوط کسی شوند. خود را از نان شرارت سیر می کنند و شراب خشونت می نوشند. ولى راه صالحان مانند نور درخشانى است كه تا روشنى روز روشنتر مى شود. راه ستمکاران مانند تاریکی است. آنها نمی دانند چه چیزی باعث لغزش آنها می شود.»
 
هوم آیا این شبیه کتاب مقدس است که نشان می دهد که صالحان تا آنجا که حقیقت کتاب مقدس و تفسیر نبوت را درک کنند، روشن خواهند شد؟ کاملاً واضح است که صحبت از شریران و مسیر زندگی آنهاست، مسیری که در تاریکی است و باعث لغزش آنها می شود، مسیری که با خشونت و آسیب به دیگران مشخص می شود. در مقابل، صالحان، مسیر زندگی آنها روشن است و به آینده ای روشن تر و روشن تر منجر می شود. دوره زندگی چیزی است که در اینجا به آن اشاره می شود، نه تفسیر کتاب مقدس.
 
باز هم eisegesis ما را به دردسر می‌اندازد. ما سعی می کنیم از آیه ای از کتاب مقدس استفاده کنیم که برای توجیه یک اقدام کاربردی نباشد. در مورد ما، تفسیرهای نبوی شکست خورده مداوم. 
 
خوب، پس اکنون اینجا هستند. ما بارها و بارها در یافتن تعریف درست از این نسل که امروز در مورد ما صدق می کند شکست خورده ایم. حتی ممکن است بپرسیم که آیا امروز در مورد ما صدق می کند؟ اما این سوالات مطرح نمی شوند، زیرا نیاز به ادامه داشتن این دکترین وجود دارد. چرا؟ زیرا در تمام زندگی‌مان ما را در تنگنا نگه داشته‌اند. ما همیشه حداکثر 5 تا 7 سال با ما فاصله داریم. اخیراً در کنگره به ما گفته شد که پایان آن نزدیک است و برادر اسپلین نیز در این ویدیو همین را خواهد گفت. خوب، نمی‌توانیم باور کنیم که پایان نزدیک است، مگر اینکه راهی برای اندازه‌گیری نزدیک بودن آن داشته باشیم، و این نسل در تمام قرن بیستم به این هدف خدمت کرد، اما پس از آن نشد. بنابراین اکنون باید راه دیگری برای اعمال مجدد آن کتاب مقدس پیدا کنیم.
 
پس برادر اسپلین چه می کند؟ او باید راهی برای طولانی کردن نسل بیابد، بنابراین از ما می پرسد که از چه کتاب مقدسی برای تعریف نسل استفاده کنیم. بیایید به حرف های او گوش دهیم: 
 
اما البته ما باید بدانیم که نسل چیست؟ و عیسی درباره کدام نسل خاص صحبت می کرد؟ حال اگر کسی از شما بخواهد که کتاب مقدسی را که به ما می‌گوید نسل چیست، چه کتاب مقدسی است، شناسایی کنید، به سراغ آن می‌روید؟ یه لحظه بهت میدم راجع بهش فکر کن. انتخاب من خروج فصل 1 و آیه 6 است. بیایید آن را بخوانیم. خروج، فصل 1 و آیه 6. می‌گوید: "سرانجام یوسف و همچنین همه برادرانش و تمام آن نسل مردند." 
 
هوم خوب شما آن را دارید. او می گوید از چه کتاب مقدسی استفاده می کنید؟ او می‌گوید، من به شما فرصت می‌دهم تا در مورد آن فکر کنید، و او از چه کتاب مقدسی استفاده می‌کند؟ من می گویم، خوب چرا ما وارد کتاب مقدس یونانی نمی شویم؟ عیسی در مورد نسل صحبت می کند. چرا حتما سراغ حرف او نمی رویم؟ او در جایی از متون مقدس یونانی از کلمه نسل به گونه ای استفاده می کند که به ما کمک می کند بفهمیم درباره چه چیزی صحبت می کند.
 
برادر اسپلین فکر نمی کند که این بهترین راه است. او فکر می کند بهترین کتاب مقدس کتابی است که 1500 سال قبل از آن تاریخ نوشته شده باشد. این شامل رویدادی است که 2,000 سال قبل از آن تاریخ بوده است. خوب به اندازه کافی منصفانه بیایید نگاهی به آن کتاب مقدس بیندازیم (خروج 1: 6). آیا چیزی در آن می بینید که نشان دهنده چیزی غیر از آن چیزی باشد که ما در حال حاضر یک نسل را می شناسیم؟ آیا در آن کتاب مقدس تعریفی وجود دارد؟
 
اگر به آنچه کتاب مقدس در مورد نسل می گوید نگاه کنیم، بهتر است از فرهنگ لغت کتاب مقدس درست مانند آنچه در انگلیسی استفاده می کنیم استفاده کنیم، فرهنگ لغتی که به یونانی می رود و نحوه استفاده از این کلمه را در موارد مختلف برای ما تعریف می کند. می‌توانیم با واژگان یونانی تایر شروع کنیم، اگرچه در صورت تمایل می‌توانید از واژگان دیگری استفاده کنید. چندین تعریف وجود دارد، و ما چهار تعریف را پیدا خواهیم کرد، و اگر بخواهیم برای جستجوی آنها وقت بگذاریم، همه آنها توسط کتاب مقدس پشتیبانی می شوند. اما واقعاً ما نیازی به این کار نداریم زیرا مورد سوم در واقع همان چیزی است که برادر اسپلین با آن موافق است، همانطور که به زودی خواهیم دید:
 
"کل انبوهی از مردان یا افرادی که در یک زمان زندگی می کنند: گروهی از معاصران."
 
خوب، حالا بیایید گوش کنیم که چگونه این آیه را برای ما توضیح می دهد. 
 
«ما از خانواده یوسف چه می دانیم؟ می دانیم که یوسف یازده برادر داشت که ده نفر از آنها بزرگتر از یوسف بودند. یکی از آنها، بنیامین، جوان‌تر بود، و ما می‌دانیم که حداقل دو تن از برادران یوسف در واقع بیشتر از یوسف عمر کردند، زیرا کتاب مقدس می‌گوید که او در بستر مرگ، برادرانش را به جمع خود فراخواند. اما اکنون یوسف و برادرانش چه چیزی مشترک داشتند؟ همه آنها معاصر بودند. همه آنها در یک زمان زندگی کرده بودند، آنها بخشی از یک نسل بودند.
 
خوب شما آن را دارید. خودش می گوید: مردمی که در همان زمان زندگی می کنند، گروهی از معاصران. اکنون او می پرسد: "یوسف و همه برادرانش چه چیزی مشترک داشتند؟" خوب، اینجاست که ما به موضوع چیدن گیلاس برمی گردیم. او یک آیه را انتخاب کرده است و به چیز دیگری نگاه نمی کند و نمی خواهد ما به چیز دیگری نگاه کنیم. اما ما این کار را انجام خواهیم داد. ما می خواهیم متن را بخوانیم، بنابراین به جای فقط آیه شش، از آیه یک می خوانیم.
 
«اینک نام پسران اسرائیل که با یعقوب به مصر آمدند، هر کدام با خاندان خود آمده بودند: رئوبین، شمعون، لاوی و یهودا، ایساکار، زبولون و بنیامین، دان و نفتالی، جاد و آشیر. و همه کسانی که از یعقوب به دنیا آمدند 70 نفر بودند، اما یوسف قبلاً در مصر بود. سرانجام یوسف و همه برادرانش و تمام آن نسل مردند.»
 
بنابراین برادر اسپلین می گوید که این گروهی از مردم هستند که در همان زمان زندگی می کنند، گروهی از معاصران. چرا معاصر بودند؟ زیرا همه آنها همزمان وارد مصر شدند. پس چه نسلی است؟ نسلی که در همان زمان وارد مصر شد. اما او اینگونه به آن نگاه نمی کند. حالا بیایید گوش کنیم که او چگونه آن را اعمال می کند.
 
حالا، فرض کنید مردی بود که ده دقیقه قبل از تولد یوسف مرد. آیا او بخشی از نسل یوسف خواهد بود؟ نه. از آنجا که او هرگز همزمان با یوسف زندگی نکرده بود، او معاصر یوسف نبود. حالا فرض کنید بچه کوچکی وجود داشت که ده دقیقه بعد از مرگ یوسف به دنیا آمد. آیا نوزاد بخشی از نسل یوسف خواهد بود؟ باز هم نه، زیرا این نوزاد همزمان با یوسف زندگی نمی کرد. برای اینکه مرد و نوزاد بخشی از نسل یوسف باشند، باید حداقل مدتی در طول عمر یوسف زندگی می‌کردند.»
 
باشه. بنابراین نوزادی که ده دقیقه بعد از یوسف به دنیا آمد، از نسل او نبود، زیرا آنها معاصر نبودند، زندگی آنها همپوشانی نداشت. مردی که ده دقیقه قبل از تولد یوسف درگذشت، هم معاصر نیست، زیرا باز هم زندگی آنها با هم تداخل نداشت. یوسف 110 سال زندگی کرد. اگر آن مرد، بیایید او را لری بنامیم، اگر لری... ده دقیقه پس از تولد جوزف می مرد، لری معاصر می شد. به گفته برادر اسلین، او بخشی از نسل جوزف خواهد بود. اگر بچه است، بیایید او را سامانتا صدا کنیم. اگر سامانتا ده دقیقه قبل از مرگ جوزف به دنیا می آمد، او نیز بخشی از نسل او بود. فرض کنید سامانتا به اندازه جوزف 110 سال زندگی کرد، بنابراین اکنون شما لری، جوزف و سامانتا را دارید که همگی 110 سال زندگی می کنند، شما نسلی دارید که 330 سال طول می کشد. فرقی میکنه؟ آیا این همان چیزی است که کتاب مقدس تلاش می کند به آن برسد؟ اما اینجا چیزی جالب تر است. این دقیقاً در این ویدیو که او دو بار بیان می کند، با تعریف خود اسپلن در تضاد است. بلافاصله بعد از این دوباره بیان می کند، بیایید به آن گوش کنیم.
 
"بنابراین اکنون ما کشف کرده ایم که داشتن یک نسل به چه معناست، چه چیزی یک نسل را تشکیل می دهد. این یک گروه از معاصران است. این گروهی از مردم هستند که در یک زمان زندگی کرده اند.»
 
و شما آن را دارید، مگس در مرهم. برادر اسپلین نمی تواند تعریف جدیدی ایجاد کند. این تعریف برای نسل ها هزاران سال است که به خوبی در کتاب مقدس تثبیت شده است. در ادبیات سکولار به خوبی جا افتاده است. با این حال، او نیاز به یک تعریف جدید دارد، بنابراین او در تلاش است تا تعریف جدید خود را با تعریف فعلی مطابقت دهد، امیدوار است که ما متوجه آن نشویم. این یک نوع شوخی کلامی است.
 
می بینید که او می گوید یک نسل گروهی از مردم هستند که در یک زمان زندگی می کنند، معاصر. سپس او توضیح می دهد که چگونه کار می کند، و ما آن را با مثال لری جوزف و سامانتا نشان دادیم. آیا آنها معاصر هستند؟ آیا لری و جوزف و سامانتا گروهی از مردم هستند که همگی در یک زمان زندگی می کنند؟ نه با یک شوت از راه دور. لری و سامانتا یک قرن با هم فاصله دارند. بیش از صد سال. به سختی می توان گفت که آنها گروهی از مردم هستند که در یک زمان زندگی می کنند.
 
چیزی که او می خواهد ما نادیده بگیریم این است که گروهی از ... گروهی از مردم که اتفاقاً همزمان با یک فرد، جوزف، زندگی کرده اند، همان چیزی است که گروهی از مردم در همان زمان زندگی می کنند. او می خواهد ما فکر کنیم که آن دو ایده مترادف هستند، آنها نیستند. اما متأسفانه اکثر برادران و خواهران ما خیلی عمیق فکر نمی کنند، آنها فقط با کمال میل آنچه را که به آنها گفته می شود می پذیرند.
 
خوب، پس فرض کنید آنها آن را پذیرفته اند، حالا ما چه داریم؟ ما مشکل دیگری داریم. برادر اسپلین می‌خواهد طول نسل را افزایش دهد تا مشکلی را که با شکست توضیح قبلی ایجاد شده بود، حل کند. در طول قرن بیستم، ما فقط با جابجایی نقطه شروع، مدت زمان یک نسل را دوباره تعریف می‌کردیم، تیرک‌های دروازه را جابه‌جا می‌کردیم، اما در نهایت زمان ما تمام شد. در پایان قرن دیگر نمی‌توانستیم آن را بیشتر از این پیش ببریم، مجبور شدیم کل ایده را کنار بگذاریم. مشکل اینجاست که آنها به نسلی نیاز دارند که همه ما را مضطرب کند و این فوریت را احساس کنیم.
 
خوب، پس نسل را دوباره تعریف کنید، آن را طولانی کنید و اکنون می توانید 1914 و آرماگدون را در همان نسل قرار دهید. خوب، مشکل این است که اکنون خیلی طولانی شده است. فرض کنید شما برادر فرانتس را به عنوان جانشین جوزف امروزی در نظر بگیرید، این دقیقاً همان کاری است که برادر اسپلین در ادامه این ویدیو انجام می دهد. فرانتس در سال 1893 به دنیا آمد و در سال 1992 در سن 99 سالگی درگذشت. بنابراین، طبق تعریف اسپلن، کسی که ده دقیقه قبل از مرگ فرانتس به دنیا آمد، از نسل فرانتس، از آن نسل همپوشانی است.
 
آن شخص اگر 99 سال دیگر زندگی می کرد، اکنون به پایان این قرن رسیده ایم، فکر می کنم سال 2091 باشد. حتی اگر آنها به طور متوسط ​​طول عمر یک زن در آمریکای شمالی هشتاد و پنج را داشته باشند، شما همچنان به اواخر دهه 2070 اوایل دهه 2080 نگاه می کنید. شصت سال بعد، این یک عمر است، به سختی چیزی برای نگرانی وجود دارد. ما زمان زیادی داریم، و این چیزی نیست که آنها می خواهند.
 
بنابراین با ایجاد این نسل مشکل گشا، مشکل دوم را برای خود ایجاد کرده است. خیلی طولانی است. او باید آن را کوتاه کند، چگونه این کار را انجام می دهد؟ خوب، این کار او به نوعی جالب است و ما آن را در ویدیوی بعدی خواهیم دید.
 
اکنون نکته اینجاست، در سال 1914، که تنها کسانی بودند که این جنبه های مختلف علامت را دیدند و نتیجه درستی گرفتند که چیزی نامرئی در حال رخ دادن است. فقط مسح‌شدگان، پس «این نسل» از مسح‌شدگانی تشکیل می‌شود که نشانه را می‌بینند و تشخیص روحانی برای نتیجه‌گیری مناسب درباره نشانه دارند.»
 
بسیار خوب، بنابراین آن گزیده کوچک تکنیک کوتاه کردن نسل را نشان می دهد. اول از همه شما دوباره تعریف می کنید که کیست. اکنون قبلاً در این ویدیو به آن پرداختیم، اما فقط برای تأکید، بذرهای این کار هفت سال پیش کاشته شدند. مدتها قبل از اینکه این تعریف جدید ارائه شود، آنها بذر این را در آن مقاله در سال 2008 کاشتند. ایجاد نسلی متشکل از مسح شدگان که در آن زمان به نظر می رسید هیچ معنایی نداشت، به نظر می رسید هیچ تفاوتی نداشت. اکنون این تفاوت بزرگی ایجاد می کند، زیرا اکنون او می تواند این کار را انجام دهد.
 
«آیا راه آسانی برای ثابت نگه داشتن نسل می‌خواهید؟ یک راه آسان این است که وضعیت برادر فرد W. Franz را در نظر بگیرید. اکنون خواهید دید که او در نمودار FWF است. اکنون همانطور که قبل از تولد برادر فرانتس در سال 1893 گفتیم، او در نوامبر 1913 غسل تعمید یافت، بنابراین به عنوان یکی از مسح شدگان خداوند در سال 1914 علامت را دید، و معنی آن علامت را فهمید. اکنون برادر فرانتس عمر طولانی داشت. او دوره زمینی خود را در نود و نه سالگی در سال 1992 به پایان رساند. برای اینکه بخشی از این نسل باشد، کسی باید قبل از سال 1992 مسح می شد، زیرا او باید معاصر برخی از گروه اول می بود.
 
بسیار خوب، پس دیگر طول عمر با هم تداخل پیدا نمی کند، اکنون مسح ها با هم تداخل دارند. ممکن است فردی 40 ساله باشد و 40 سال با زندگی شخص دیگری مانند فرانتس همپوشانی داشته باشد، اما اگر در سال 1993 مسح شد، او بخشی از نسل نیست، حتی اگر طول عمرش با فرانتس 40 سال همپوشانی داشته باشد. بنابراین با تعریف مجدد کلمه برای نسل، برادر اسپلین تعریف مجدد را بازتعریف کرده است، و در حالی که تعریف اول مبنای کتاب مقدسی نداشت، تعریف دوم حتی شایسته متن مقدس نیست. حداقل در اولین مورد او با خروج 1:6 تلاش کرد، اما این یکی از کتاب مقدسی که برای حمایت از این ایده استفاده شده باشد وجود ندارد.
 
حالا به نوعی جالب است که جامعه چگونه از آن غافل می شود. بیایید به صحبت های برادر فلودین برگردیم.
 
در شماره 15 آوریل 2010، برج مراقبت در مورد عیسی گفت: «ظاهراً منظور او این بود که زندگی مسح‌هایی که در سال 1914 آشکار شد، با زندگی مسح‌شدگان دیگر همپوشانی خواهد داشت که شروع را خواهند دید. مصیبت بزرگ. و بعداً در 15 ژانویه 2014 بود که این توصیف دقیق تر که برادر اسپلین با ما در میان گذاشت برای ما مشخص شد. گروه دوم مسح شدگان همپوشانی داشتند، آنها با گروه اول از سال 1914 به بعد معاصر بودند.»
 
بنابراین «ظاهرا» عیسی این را در ذهن داشت. حالا وقتی کلمه "ظاهرا" را در نشریات می خوانید، و این از کسی است که در 70 سال گذشته آنها را خوانده است، یک کلمه رمز برای: "این حدس و گمان است." ظاهراً یعنی بر اساس شواهد، اما مدرکی وجود ندارد. ما فقط دیدیم که هیچ مدرکی وجود ندارد. بنابراین معنای واقعی آن این است که "ما در اینجا در حال حدس و گمان هستیم" و در این مورد کاملاً وحشیانه.
 
پس این را در چشم انداز قرار دهید. اینجا عیسی است که با شاگردانش صحبت می کند و می گوید این نسل به هیچ وجه نخواهد گذشت. حالا او فقط در همان روز از "این نسل" استفاده کرد. او در مورد "همه این چیزها بر سر این نسل خواهد آمد" صحبت کرد. همین حرف ها او در مورد نابودی اورشلیم صحبت می کرد و نسل شریر، "همه این چیزها بر این نسل خواهد آمد". آن روز وقتی از معبد بیرون می‌رفت، این را گفت. گفتند: خداوندا، ساختمانهای زیبا را ببین! باز هم همین عبارت، پس وقتی بعداً در همان روز از او پرسیدند «این همه چیز کی خواهد بود؟»، از نبوت به معنای نشانه حضور او سؤال نکردند، زیرا هنوز آن را نشنیده بودند. آنها می‌پرسیدند که او چه می‌گوید، همه این چیزها از بین می‌رود، و چه زمانی همه این چیزها از بین می‌رود، چیزی است که آنها می‌پرسند. بنابراین وقتی او گفت «این نسل»، آن‌طور که برج مراقبت پیشنهاد می‌کند فکر نمی‌کنند، «اوه، او به ما اشاره می‌کند، اما نه فقط به ما، بلکه به افرادی که بعد از ما زندگی خواهند کرد. آنها بخشی از این نسل هستند، زیرا آنها با طول عمر ما همپوشانی دارند، اما صبر کنید، نه اینکه دقیقاً با طول عمر ما همپوشانی داشته باشند، آنها با مسح ما همپوشانی دارند.
 
اما یک لحظه صبر کنید، مسح چیست؟ چون هنوز در مورد مسح صحبتی نکرده است. ما نمی دانیم که قرار است مسح شویم، او روح القدس را ذکر نکرده است، پس…؟» می بینید که خیلی سریع چقدر مسخره می شود؟ و با این حال آنها از ما می خواهند که همه اینها را نادیده بگیریم و کورکورانه این را به عنوان یک آموزه واقعی بپذیریم.
 
خوب، بیایید دوباره به فلودین نگاه کنیم تا ببینیم بعد به کجا می‌رود.
 
«اکنون به یاد می‌آورم که اولین بار درک فعلی ما منتشر شد، برخی به سرعت حدس زدند. گفتند خوب اگر یک فرد 40 ساله در سال 1990 مسح شود چه؟ سپس او بخشی از گروه دوم این نسل خواهد بود. از نظر تئوری او می تواند تا 80 سالگی زندگی کند. آیا این بدان معناست که این سیستم قدیمی احتمالا تا سال 2040 ادامه خواهد داشت؟ خوب، واقعاً این یک حدس و گمان بود، و عیسی، به یاد داشته باشید که او گفت که ما قرار نبود برای یافتن فرمولی برای زمان پایان تلاش کنیم. در متی 24:36، فقط دو آیه بعد، دو آیه بعد. او گفت: "در مورد آن روز یک ساعت هیچ کس نمی داند" و حتی اگر حدس و گمان احتمالی باشد، تعداد بسیار کمی در آن دسته وجود خواهد داشت. و این نکته قابل توجه را در نظر بگیرید. هیچ چیز و هیچ چیز در پیشگویی عیسی وجود ندارد که نشان دهد آنهایی که از گروه دوم در زمان پایان زنده بودند همگی پیر، فرسوده و نزدیک به مرگ هستند. هیچ اشاره ای به سن وجود ندارد.»
 
ای وای…. واقعاً بسیار شگفت انگیز است. او به ما می‌گوید که در مورد اینکه پایان کار چه زمانی خواهد بود، گمانه‌زنی نکنیم. او حتی می گوید عیسی به ما گفت که فرمول نداشته باشیم و سپس فرمول را به ما می دهد. در همان جمله بعدی می گوید: "البته هیئت حاکمه که اکنون نمونه نیمه دوم نسل است" (اوه، بله، اکنون نیمی از نسل ها وجود دارد.) "هیئت حاکمه قرار نیست پیر و فرسوده شود و نزدیک به مرگ وقتی پایان فرا رسد.» خوب، ما می دانیم که هیئت حاکمه چند ساله است، سن آنها درج شده است. بنابراین، انجام یک محاسبه کوچک بسیار آسان است، و اگر قرار نیست آنها قدیمی و فرسوده نباشند، نمی‌توان آنقدر دور از جاده باشد و بنابراین پایان باید بسیار نزدیک باشد. اوه، اما این حدس و گمان است و ما قرار نیست فرمولی داشته باشیم. (آه)
 
سوال این است که منظور عیسی چیست؟ برای ما خوب و خوب است که بگوییم "این هوی است." اما این کاملاً چیز دیگری است که ما معنی آن را توضیح دهیم. زیرا ما نمی‌خواهیم فقط یک دکترین قدیمی را از بین ببریم، بلکه می‌خواهیم چیزی جدید، چیزی ارزشمند بسازیم که باعث تعالی شود، و بهترین راه برای انجام آن رفتن به کلام خدا است، زیرا هیچ راه بهتری وجود ندارد. برای اینکه ما به جای مطالعه کلام خدا، در ایمان پرورش یا ساخته شویم، اما قرار نیست آن را به صورت عاطفی مطالعه کنیم، با ایده هایی که از قبل در ذهن خود داریم که سعی می کنیم آن را بر متن تحمیل کنیم. ما آن را به صورت تفسیری مطالعه می کنیم، اجازه می دهیم کتاب مقدس با ما صحبت کند. اجازه می دهیم برای ما تفسیر کند.
 
این بدان معناست که ما باید با ذهنی روشن و عاری از پیش داوری‌ها، عاری از پیش داوری‌ها، عاری از ایده‌های کاشته‌شده وارد بحث شویم و حاضر باشیم حقیقت را به هر جایی که ممکن است ما را هدایت کند، دنبال کنیم، حتی اگر ما را به جایی که نمی‌کشد. لزوما می خواهم بروم به عبارت دیگر، ما باید حقیقت را بخواهیم، ​​هر کجا که قرار است ما را ببرد، و این کاری است که در ویدیوی بعدی خود انجام خواهیم داد. ما به صورت تفسیری به متی 24:34 نگاه خواهیم کرد و خواهید دید که پاسخ کاملاً منطقی است و ما را به یک مکان مثبت هدایت می کند. در حال حاضر، ممنون که گوش دادید. نام من اریک ویلسون است. به زودی شما را می بینیم.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.

    از ما پشتیبانی کنید

    ترجمه

    نویسندگان

    تاپیک

    مقالات ماه

    دسته بندی ها

    4
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x