با سلام ، Meleti Vivlon اینجا.

آیا سازمان شاهدان یهوه به نقطه اوج رسیده است؟ یک اتفاق اخیر در محلی من باعث شده است که فکر کنم اینطور است. من فقط 6 دقیقه رانندگی با دفتر شعبه شاهدان یهوه کانادا در جورج تاون ، انتاریو ، واقع در خارج از GTA یا منطقه تورنتوی بزرگ که نزدیک به 53 میلیون نفر جمعیت دارد ، زندگی می کنم. چند هفته قبل ، همه بزرگان GTA به جلسه ای در سالن اجتماعات محلی شاهدان یهوه احضار شدند. به آنها گفته شد كه XNUMX جماعت در GTA تعطیل خواهد شد و اعضای آنها با جلسات محلی دیگر ادغام می شوند. این عظیم است آنقدر بزرگ است که در ابتدا ذهن می تواند برخی از مفاهیم مهمتر را از دست بدهد. بنابراین ، بیایید سعی کنیم آن را تجزیه کنیم.

من با طرز فکر شهود یهوه که به این باور رسیده که نعمت خدا با رشد سازمان آشکار می شود ، به این کار می پردازم.

در طول زندگی ، به من گفته شده است كه اشعیا 60:22 نبوت بود كه برای شاهدان یهوه اعمال می شد. به تازگی در ماه اوت سال 2016 Watchtower ، ما می خوانیم:

"آخرین قسمت از این نبوت باید شخصاً بر همه مسیحیان تأثیر بگذارد ، زیرا پدر آسمانی ما می گوید:" من خودم ، یهوه ، آن را در زمان خودش سرعت می دهیم. "مانند مسافران در یک وسیله نقلیه که سرعت خود را بدست می آورند ، احساس افزایش حرکت را در ما احساس می کنیم. کار شاگردان. چگونه ما شخصاً نسبت به آن شتاب واکنش نشان می دهیم؟ "(w16 آگوست صفحه 20 آگوست 1)

"به دست آوردن سرعت" ، "افزایش حرکت" ، "شتاب". چگونه این کلمات با از دست دادن 53 جماعت فقط در یک منطقه شهری جمع می شوند؟ چی شد؟ آیا نبوت شکست خورد؟ به هر حال ، ما در حال از دست دادن سرعت ، کاهش حرکت ، کاهش سرعت هستیم.

نبوت نمی تواند اشتباه باشد ، بنابراین باید این باشد که اعمال هیئت مدیره از این سخنان برای شاهدان یهوه اشتباه است.

جمعیت منطقه تورنتو بزرگ با حدود 18٪ از جمعیت کشور برابر است. با برپایی همایش ، 53 جماعت در GTA برابر با حدود 250 جماعتی است که در سراسر کانادا تعطیل هستند. من در مورد تعطیلی جماعت در مناطق دیگر شنیده ام ، اما این اولین تأیید رسمی در مورد اعداد است. البته اینها ارقامی نیستند که سازمان بخواهد علنی کند.

همه اینها یعنی چه؟ چرا من پیشنهاد می کنم که این ممکن است شروع یک نقطه اوج باشد ، و این در مورد JW.org چه مفهومی دارد؟

من می خواهم روی کانادا تمرکز کنم زیرا این کار نوعی بازار آزمایش برای بسیاری از مواردی است که سازمان از طریق آن می گذرد. آرایش کمیته پیوند بیمارستان از همین جا آغاز شد که سالن های پادشاهی دو روزه قدیمی ، که بعداً به نام سریع ساخته می شود. حتی برنامه های استاندارد هال پادشاهی در سال 2016 بسیار مثبت مورد حمایت قرار گرفت و اکنون همه چیز فراموش شده از اواسط دهه 1990 با آنچه شعبه ابتکار عمل را به عنوان دفتر طراحی منطقه ای نامیده می شود ، آغاز شد. (آنها به من زنگ زدند تا برای آن نرم افزار بنویسم - اما این یک داستان طولانی و غم انگیز برای یک روز دیگر است.) حتی وقتی که در زمان جنگ آزار و شکنجه رخ داد ، قبل از رفتن به ایالت ها در کانادا آغاز شد.

بنابراین ، من معتقدم آنچه اتفاق می افتد در حال حاضر با این بسته شدن جماعت ، بینش خود را در مورد آنچه در سراسر جهان اتفاق می افتد به ما می دهد.

بگذارید پیش زمینه ای برای بیان این موضوع داشته باشم. در دهه 1990 ، سالن های پادشاهی در منطقه تورنتو از درزها می ترکیدند. تقریباً هر سالن دارای چهار جماعت بود - حتی بعضی از آنها دارای پنج جماعت بودند. من عضوی از گروهی بودم که عصرهای خود را به مسافرت در مناطق صنعتی می پرداختم و به دنبال زمین های خالی برای فروش می گشتم. زمین در تورنتو بسیار گران است. ما در حال تلاش برای یافتن توطئه هایی بودیم که هنوز فهرست نشده اند زیرا به شدت به سالن های جدید پادشاهی نیاز داشتیم. سالنهای موجود هر یکشنبه پر از ظرفیت می شدند. فکر انحلال 53 جماعت و انتقال اعضای آنها به جلسات دیگر در آن روزها تصور نمی شد. به سادگی دیگر جایی برای انجام این کار وجود نداشت. سپس نوبت قرن رسید و ناگهان دیگر نیازی به ساخت سالن های پادشاهی نبود. چی شد؟ شاید یک سوال بهتر این باشد که چه اتفاقی نیفتاد؟

اگر بخش عمده ای از کلام خود را بر اساس پیش بینی ای مبنی بر اینکه پایان به طور ناخوشایندی در حال آمدن است ، انجام دهید ، چه اتفاقی می افتد وقتی که پایان در بازه زمانی پیش بینی شده نباشد ضرب المثل 13:12 می گوید: "به تعویق انداختن قلب ، بیماری بیمار می شود ..."

در طول زندگی من ، دیدم که تفسیر آنها از نسل متی 24:34 هر دهه تغییر می کند. سپس آنها به نسل فوق العاده پوچ موسوم به "نسل همپوشان" رسیدند. همانطور که PT بارنوم گفت: "شما نمی توانید همه مردم را فریب دهید ،" به این موارد ، ظهور اینترنت اضافه کنیم که به ما دسترسی فوری به دانش قبلی پنهان شده می دهد. اکنون می توانید در یک سخنرانی عمومی یا مطالعه برج مراقبت بنشینید و هر آنچه را که از طریق تلفن شما آموزش داده می شود بررسی کنید!

بنابراین ، در اینجا منظور از انحلال 53 جماعت است.

من از سال 1992 تا 2004 در منطقه تورنتو در سه جماعت مختلف شرکت کردم. اولین رکسدال بود که به تشکیل جماعت کوه زیتون تقسیم شد. در طی پنج سال ، ما در حال ترکیدن بودیم و برای تشکیل مجالس جماعت روونتری میلز مجبور شدیم دوباره تقسیم کنیم. هنگامی که من در سال 2004 به شهر آلیستون می رفتم حدود یک ساعت رانندگی در شمال تورنتو ، Rowntree Mills هر روز یکشنبه پر می شد ، همانند جماعت جدید من در آلیستون.

من در آن روزها بسیار سخنران عمومی بودم و در آن دهه غالباً هر ماه دو یا سه سخنرانی می کردم. به همین دلیل ، من تقریباً از هر سالن پادشاهی در آن منطقه بازدید می کردم و با همه آنها آشنا شدم. بندرت به جلسه ای می رفتم که بسته بندی نشده باشد.

خوب ، اجازه دهید کمی ریاضی انجام دهیم. بیایید محافظه کار باشیم و بگوییم که متوسط ​​حضور در جماعت در تورنتو در آن زمان 100 بود. می دانم که بسیاری از اینها خیلی بیشتر از این بودند ، اما 100 عدد قابل قبول است.

اگر متوسط ​​حضور در دهه 90 برای هر جماعت 100 نفر بود ، 53 جماعت بیش از 5,000 شرکت کننده را نشان می دهد. چگونه ممکن است 53 اجتماع منحل شود و برای بیش از 5,000 شرکت کننده جدید در سالنهایی که از قبل ظرفیت بالایی دارند محل اسکان پیدا کنیم؟ پاسخ کوتاه این است که امکان پذیر نیست. بنابراین ، ما به این نتیجه غیرقابل استنباط رسیده ایم که میزان حضور به طور چشمگیری کاهش یافته است ، احتمالاً 5,000 در سراسر منطقه تورنتو بزرگتر. من فقط از یك برادر در نیوزیلند ایمیلی دریافت كردم كه به من می گفت كه او پس از سه سال غیبت به سالن قدیمی خود بازگشت. وی به یاد آورد که حضور در گذشته حدود 120 نفر بوده است و از این رو تنها 44 نفر از حضور در آن شوکه شده است. (اگر در منطقه خود وضعیت مشابهی پیدا کردید ، لطفاً از قسمت نظرات برای به اشتراک گذاشتن این مورد با همه ما استفاده کنید.)

افت حضور که باعث می شود 53 جماعت منحل شوند همچنین نشان می دهد که از 12 تا 15 سالن پادشاهی اکنون برای فروش آزاد است. (سالنهایی که در تورنتو معمولاً از ظرفیت چهار مجلسه استفاده می شد.) اینها همه سالنهایی هستند که با نیروی کار رایگان ساخته شده اند و هزینه های آنها به طور کامل توسط کمک های محلی پرداخت می شود. البته بودجه حاصل از فروش به اعضای جماعت محلی بر نمی گردد.

اگر 5,000،1 نفر میزان حضور در تورنتو را نشان دهند و تورنتو حدود 5/25,000 از جمعیت کانادا را نمایندگی کند ، بنابراین به نظر می رسد که حضور در سطح کشور ممکن است به 2019 نفر کاهش یابد. اما یک دقیقه صبر کنید ، اما به نظر نمی رسد با گزارش سال خدمات XNUMX جادوگری کنید.

فکر می کنم مارک تواین بود که معروف گفت: "دروغ ، دروغ لعنتی و آمار وجود دارد."

برای دهه ها ، تعداد "متوسط ​​ناشران" در اختیار ما قرار گرفت تا بتوانیم رشد را با سالهای گذشته مقایسه کنیم. در سال 2014 ، میانگین تعداد ناشران برای کانادا 113,617،114,123 نفر بوده است. سال بعد ، این رقم 506،XNUMX بود ، با رشد بسیار ناچیز XNUMX. سپس آنها انتشار آمار متوسط ​​ناشران را متوقف کردند. چرا؟ هیچ توضیحی داده نشد در عوض ، آنها از اوج شماره ناشر استفاده کردند. احتمالاً این رقم جذاب تری را ارائه داده است.

امسال آنها دوباره تعداد ناشران متوسط ​​کانادا را که هم اکنون 114,591،XNUMX است ، منتشر کردند. باز هم ، به نظر می رسد که آنها با هر تعداد بهترین نتیجه را دارند.

بنابراین ، رشد از 2014 تا 2015 کمی بیش از 500 بود ، اما در چهار سال آینده این رقم حتی به آن هم نرسید. این عدد 468 است یا شاید به آن رسیده باشد و حتی از آن پیشی بگیرد ، اما پس از آن یک کاهش آغاز شد. رشد منفی ما نمی توانیم بدانیم زیرا این ارقام از ما رد شده اند ، اما برای سازمانی که ادعا می کند بر اساس ارقام رشد الهی تأیید شده است ، رشد منفی نکته ای ترسناک است. این به معنای عقب نشینی از روح خدا با معیارهای خاص خود است. منظورم این است که شما نمی توانید آن را از یک راه داشته باشید و نه از راه دیگر. نمی توانید بگویید ، "یهوه ما را برکت می دهد! به رشد ما نگاه کنید. " سپس برگردید و بگویید ، "تعداد ما در حال کاهش است. یهوه ما را برکت می دهد! "

جالب است که شما می توانید با نگاهی به ناشر به نسبت جمعیت ، رشد منفی واقعی یا کوچک شدن در کانادا طی 10 سال گذشته را مشاهده کنید. در سال 2009 ، این نسبت در 1 بود 298 ، اما 10 سال بعد در 1 در 326 است. این کاهش در حدود 10 درصد است.

اما فکر می کنم از این هم بدتر باشد. به هر حال ، آمار را می توان دستکاری کرد ، اما انکار واقعیت وقتی به چهره شما برخورد کند کار سختی است. بگذارید نشان دهم که چگونه آمار برای تقویت مصنوعی اعداد استفاده می شود.

وقتی به سازمان متعهد شدم ، به تعداد كلیساها مانند مورمون ها یا هفت روزه ظهور می كنم ، زیرا آنها شركت كنندگان را به حساب می آوردند ، در حالی كه ما فقط شاهد فعال بودیم ، آنهایی كه مایل به شجاعت میدان درب به در بودند. وزارتخانه اکنون می فهمم که این یک اندازه گیری دقیق نبود. برای مثال ، بگذارید تجربیاتی از خانواده خودم به شما ارائه دهم.

خواهرم آن چیزی نبود که شما او را یک شاهد یهوی غیور می نامید ، اما معتقد بود شاهدان حقیقت دارند. چند سال پیش ، در حالی که هنوز به طور مرتب در همه جلسات شرکت می کرد ، دیگر از رفتن به خدمات میدانی جلوگیری کرد. انجام این کار برای او دشوار بود ، به ویژه اینکه کاملاً پشتیبانی نشده بود. پس از شش ماه ، او غیرفعال در نظر گرفته شد. به یاد داشته باشید ، او هنوز هم به طور مرتب به همه جلسات می رود ، اما شش ماه است که به وقت خود مراجعه نکرده است. سپس روزی می رسد که او برای دریافت نسخه ای از خدمت پادشاهی به ناظر گروه خدمات خود در زمینه خدمات می رسد.

او از دادن یکی به او خودداری می کند زیرا "او دیگر عضوی از جماعت نیست". در آن زمان ، و احتمالاً هنوز ، سازمان بزرگان را راهنمایی می کرد که نام همه افراد غیرفعال را از لیست گروه های خدمات میدانی حذف کنند ، زیرا این لیست ها فقط برای اعضای جماعت بود. فقط کسانی که مدت زمان خدمت را گزارش می دهند ، توسط سازمان شاهدان یهوه در نظر گرفته می شوند.

من این ذهنیت را از دوران بزرگسالی خود می شناختم ، اما در سال 2014 وقتی به بزرگان گفتم که دیگر گزارش ماهانه خدمات میدانی را ارائه نمی دهم ، با آن روبرو شدم. بخاطر داشته باشید که من در آن زمان هنوز در جلسات شرکت می کردم و همچنان در خانه به خانه شرکت می کردم. تنها کاری که نمی کردم گزارش دادن وقتم به بزرگترها بود. به من گفتند - من آن را ضبط کرده ام - که بعد از شش ماه گزارش عدم تحویل گزارش ماهانه ، من به عنوان یک عضو جماعت در نظر گرفته نمی شوم.

من فکر می کنم هیچ چیز احساس پیچیده بودن خدمات مقدس سازمان و سپس تمایل آنها به زمان گزارش را نشان نمی دهد. در اینجا من شاهد تعمید یافتم ، در جلسات شرکت می کردم و از خانه به خانه دیگر تبلیغ می کردم ، اما نبود آن برگه ماهانه ، همه موارد دیگر را باطل می کرد.

زمان می گذشت و خواهرم به طور کامل از رفتن به جلسات منصرف می شد. آیا بزرگان زنگ زده اند تا بفهمند چرا یکی از گوسفندان آنها "گم شده" است؟ آیا آنها حتی از طریق تلفن برای پرس و جو تماس گرفته اند؟ زمانی بود که می توانستیم بگذرانیم. من آن زمانها را زندگی کردم اما نه دیگر ، به نظر می رسد. با این حال ، آنها هر ماه یک بار برای وقت او تماس می گرفتند. نمی خواست به عنوان غیر عضو شناخته شود - او هنوز هم اعتقاد داشت که سازمان در آن زمان از اعتبار بالایی برخوردار است - وی گزارش ناچیز یک یا دو ساعته را به آنها ارائه داد. از این گذشته ، او مرتباً با همکاران و دوستانش در مورد کتاب مقدس بحث می کرد.

بنابراین ، شما می توانید عضوی از سازمان شاهدان یهوه باشید حتی اگر هرگز در جلسه ای شرکت نکنید به شرط آنکه گزارش ماهانه خود را ارائه دهید. بعضی از آنها این کار را با گزارش دادن هرچند 15 دقیقه از زمان در ماه انجام می دهند.

جالب است که حتی با وجود این دستکاری عددی و انبوه آمار ، 44 کشور همچنان نشان دهنده کاهش این سال خدمات هستند.

هیئت حاکم و شعب آن معنویت را با کارها مساوی می کند ، بخصوص زمان صرف تبلیغ JW.org برای عموم.

من بسیاری از جلسات بزرگان را به یاد می آورم که در آن یکی از بزرگان نام برخی از خادمان وزیر را برای در نظر گرفتن به عنوان یک بزرگتر مطرح می کرد. به عنوان هماهنگ کننده ، یاد گرفتم که با دیدن صلاحیت های کتاب مقدس او وقت تلف نکنم. من می دانستم که اولین علاقه ناظر مدار تعداد ساعاتی است که این برادر هر ماه در وزارت می گذراند. اگر آنها کمتر از میانگین جماعت بودند ، شانس کمی برای انتصاب وی وجود داشت. حتی اگر او روحانی ترین انسان در کل جماعت باشد ، مهم نیست اگر ساعت هایش تمام شود. نه تنها ساعتهای او بلکه همسر و فرزندانش نیز حساب می شدند. اگر ساعات کاری آنها ضعیف بود ، او نمی توانست از طریق مراحل بررسی موفق شود.

این بخشی از دلیلی است که ما شاهد بسیاری از شکایات در مورد بی توجهی بزرگان هستیم که با گله با سختگیری رفتار می کنند. در حالی که مقداری به الزامات مندرج در 1 تیموتی و در تیتوس توجه می شود ، تمرکز اصلی بر وفاداری به سازمان است که در گزارش خدمات میدانی مثال اصلی آن ذکر شده است. کتاب مقدس هیچ اشاره ای به این موضوع نمی کند ، با این حال این عنصر اصلی است که توسط ناظر مدار مورد بررسی قرار می گیرد. تأكيد بر كارهاي سازماني به جاي هديه هاي روحي و ايماني ، راه مطمئنه اي است كه به مردان اجازه مي دهد خود را به عنوان وزيران صالحيت درآورند. (2 شرکت 11:15)

خوب ، آنچه دور آن می چرخد ​​، همانطور که می گویند دور می زند. یا همانطور که کتاب مقدس می گوید ، "آنچه می کارید ، درو می کنید." اعتماد سازمان به آمار دستکاری شده و معنویت آن با زمان خدمت واقعاً برای آنها هزینه دارد. آنها و به طور کلی برادران را نسبت به خلا معنوی که توسط واقعیت فعلی آشکار می شود کور کرده است.

من تعجب می کنم ، اگر من هنوز یک عضو تمام عیار سازمان بودم ، چگونه این اخبار اخیر در مورد از دست دادن 53 جماعت را دریافت می کردم؟ تصور کنید که بزرگان این 53 جماعت چه احساسی دارند. 53 برادر وجود دارد که به مقام محترم هماهنگ کننده هیئت بزرگان دست یافتند. اکنون ، آنها فقط یک پیر دیگر با جثه ای بسیار بزرگتر هستند. کسانی که به سمت های کمیته خدمات منصوب شده اند نیز اکنون از این نقش ها خارج شده اند.

این همه از چند سال پیش شروع شده است. این کار از آنجا شروع شد که ناظران منطقه که فکر می کردند برای زندگی تعیین شده اند به میدان برگردانده شدند و اکنون وجود ناچیز خود را نشان می دهند. ناظران مداري كه فكر مي كردند در سنين پيري از آنها مراقبت مي شود ، حالا كه به 70 سال مي رسند ، كنار گذاشته مي شوند و مجبورند هزينه هاي خود را بدهند. بسیاری از ایلخانی های قدیمی نیز واقعیت سخت اخراج از خانه و حرفه خود را تجربه کرده اند و اکنون برای تأمین هزینه زندگی خارج تلاش می کنند. حدود 25٪ از کارکنان در سراسر جهان در سال 2016 کاهش یافتند ، اما اکنون این کاهش ها به سطح جماعت رسیده است.

اگر میزان حضور تا این حد کاهش یافته است ، می توانید مطمئن باشید که کمک های مالی نیز کاهش یافته است. قطع کمک های مالی خود به عنوان شاهد به درد شما می خورد و هزینه ای برای شما ندارد. این به نوعی اعتراض خاموش از شدیدترین نوع تبدیل می شود.

واضح است ، این اثبات دارد که خداوند چنان کاری را که سالها به ما گفته می شود تسریع نمی کند. من شنیده ام که برخی از این توجیهات را توجیه می کنند که فقط از سالن های پادشاهی استفاده بهینه می کند. این سازمان در حال آماده سازی کار برای پایان دادن به مسائل است. این مانند شوخی قدیمی در مورد یک کشیش کاتولیک است که با دیدن جادوگران خندق وارد یک فاحشه خانه می شود ، جایی که یکی به طرف دیگر می رود و می گوید: "من ، اما یکی از آن دخترها باید به شدت بیمار شود".

چاپخانه انقلابی در آزادی و آگاهی دینی به وجود آورد. یک انقلاب جدید در نتیجه آزادی اطلاعات موجود از طریق اینترنت اتفاق افتاده است. این واقعیت که هر تام ، دیک یا ملتی اکنون می توانند یک نشر نشر شوند و با اطلاعات به جهانیان برسند ، زمین بازی را هم تراز می کند و قدرت را از موجودات بزرگ مذهبی با بودجه کافی دور می کند. در مورد شاهدان یهوه ، 140 سال انتظار ناکام با این انقلاب تکنولوژیکی کنار آمده است تا به بسیاری از افراد در بیدار شدن کمک کند. من فکر می کنم که فقط - شاید فقط - ما در آن نقطه قرار داریم. شاید در آینده ای بسیار نزدیک شاهد سیل شاهدانی باشیم که از سازمان خارج می شوند. بسیاری از افرادی که به لحاظ جسمی درگیر هستند اما از نظر روحی و روانی خارج هستند وقتی این خروج به نوعی از اشباع برسد از ترس از لرزیدن آزاد می شوند.

آیا من از این موضوع خوشحالم؟ نه ، اصلاً بلکه من از خسارتی که به آن وارد می شود انتظار ترس دارم. در حال حاضر ، من می بینم که اکثر کسانی که از این سازمان خارج می شوند نیز خدا را ترک می کنند ، تبدیل به جنون یا حتی الحاد می شوند. هیچ مسیحی چنین چیزی را نمی خواهد. راجع به این چه احساسی دارید؟

اغلب از من سؤال می شود که برده مومن و باهوش کیست. خیلی زود قصد دارم در این باره ویدیویی را انجام دهم ، اما در اینجا چند ماده غذایی برای تفکر وجود دارد. به هر تصویر یا مثالی که عیسی در میان بردگان نشان داد ، نگاه کنید. آیا فکر می کنید در هر یک از آنها او درباره یک فرد خاص یا گروه کوچک افراد صحبت می کند؟ یا آیا او یک اصل کلی را برای راهنمایی همه شاگردانش ارائه می دهد؟ همه شاگردانش بردگان او هستند.

اگر احساس می کنید مورد دوم است ، پس چرا تمثیل بنده مومن و باهوش فرق می کند؟ وقتی او به طور جداگانه برای هر یک از ما قضاوت می کند ، چه می یابد؟ اگر ما این فرصت را داشتیم که از یک برده همکار خود که به لحاظ روحی ، یا از نظر عاطفی ، یا حتی از نظر جسمی رنج می برد ، تغذیه کنیم و از این کار کوتاهی کنیم ، آیا او ما و شما و من را - با آنچه به ما داده ، وفادار و باهوش می داند. عیسی ما را تغذیه کرده است. او به ما غذا می دهد. اما مانند نان و ماهی هایی که عیسی برای تغذیه مردم استفاده می کرد ، غذای معنوی ما نیز می توان با ایمان ضرب کرد. ما خودمان آن غذا را می خوریم ، اما برخی از آنها مانده است تا با دیگران به اشتراک بگذارند.

همانطور که می بینیم خواهران و برادران ما ناسازگاری شناختی را تجربه می کنند که احتمالاً از آن عبور کرده ایم - همانطور که می بینیم آنها از واقعیت سازمان بیدار می شوند و دامنه وسیعی از فریب که مدتهاست مرتکب شده است - آیا به اندازه کافی شهامت خواهیم داشت و به اندازه کافی مایل به کمک آنها هستند تا ایمان خود را به خدا از دست ندهند؟ آیا می توانیم یک نیروی تقویت کننده باشیم؟ آیا هر یک از ما حاضر خواهیم بود در زمان مناسب غذا به آنها بدهیم؟

آیا هنگامی که هیئت حاکمه را به عنوان کانال ارتباطی خدا حذف کردید و شروع به ارتباط با او کردید ، همانطور که کودک با پدرش رفتار می کند ، احساس شگفت انگیزی از آزادی را تجربه نکردید. با تنها واسطه مسیح ، ما اکنون می توانیم نوع رابطه ای را که همیشه به عنوان شاهد شاهد بوده ایم ، تجربه کنیم اما همیشه فراتر از حد توان ما بود.

آیا برای برادران و خواهران شاهد خود نیز همین را نمی خواهیم؟

این حقیقتی است که ما باید به همه کسانی که در اثر این تغییرات بنیادی در سازمان بیدار می شوند یا به زودی از خواب بیدار می شوند ، ابلاغ کنیم. این احتمال وجود دارد که بیدار کردن آنها از ما دشوارتر باشد ، زیرا به دلیل شدت شرایط ناخواسته بر بسیاری تحمیل خواهد شد ، واقعیتی که دیگر نمی توان با استدلال های کم عمق انکار کرد یا توضیح داد.

ما می توانیم در کنار آنها باشیم. این یک تلاش گروهی است.

ما فرزندان خدا هستیم. نقش نهایی ما آشتی بشر در بازگشت به خانواده خدا است. این یک جلسه آموزشی را در نظر بگیرید.

 

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    11
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x